🔷️ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ ﭘﺎﺩﺷﺎهی پارلمانی🔷️
608 subscribers
18.7K photos
11.3K videos
321 files
25.9K links
سرنگونی جمهوری اﺷﻐﺎﻟﮕﺮ اسلامی و بازگشت به آیین ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ پادشاهی پارلمانی تنها راه رهایی نیا خاکمان ایران است

https://telegram.me/SDPadshahiparlemani1
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 صحبت‌های شهبانو در برنامه شصت دقیقه تلویزیون ملی استرالیا
#بخش_اول

🆔
🔴من محمدرضا پهلوی پادشاه ایران و خلبان شهباز هستم

#بخش_اول

💠روزی که قرار بود قرارداد الجزایر برای حل اختلافات مرزی ایران و عراق امضا شود همه توقع داشتند طارق عزیز به نمایندگی از عراق در جلسه حاضر شود اما تلکس وزارت امور خارجه ایران بازی را عوض کرد ، این متن از این قرار بود که پادشاه ایران شخصا مذاکرات را رهبری خواهد کرد ! به این ترتیب صدام حسین ناچار شد در مقابل شخصا در جلسه حاضر شود. صدام یک شکنجه گر ، قلدر و لات قداره بند بود اما هیچ از سیاست نمی دانست ! صدام حسین در مخمصه بدی گیر کرده بود از یک طرف اگر صدام حسین نمی آمد می گفتند از شاه ایران ترسیده است و اگر می آمد هیچ نمی دانست که بگوید و آبرویش می رفت و از طرف دیگر با طارق عزیز سرنوشت مذاکرات معلوم بود، صحبت ها به نتیجه ای نمی رسید و همه دست از پا دراز تر به کشور های خود بر می گشتند.

محمد رضا شاه پهلوی دانسته سد محکم جلوی پای صدام حسین گذاشت. فردای آن روز در جواب تلکس وزارت امور خارخه ایران، دولت عراق اعلام کرد صدام حسین رهبری میسیون عراق را بعهده خواهد داشت. جواب دولت عراق به ایران فرستاده شد. محمد رضا شاه قسمت دوم بازی روانی خود را روی صدام حسین شروع کرد. وزارت امور خارجه ایران در جواب حضور صدام حسین در مذاکرات، یک تلکس به الجزایر فرستاد که چون این مذاکرات طولانی نخواهد بود، در خواست دولت ایران این است که محل مذاکره در همان فرود گاه الجزایر باشد. محمد رضا شاه دانسته از لجبازی اعراب مخصوصاً این برگ را به زمین کوبید که محل مذاکره در همان فرودگاه الجزایر باشد. این جا می توانیم این برداشت را داشته باشیم که تمام اقدامات محمد رضا شاه پهلوی خورد کردن شخصیت صدام حسین بوده است که با کشتار به ریاست جمهوری رسیده بود دولت الجزایر با اعلام زمان ملاقات، از طرفین دعوت به عمل آورد که به الجزایر بیایند.

توجه شود: در روز و ساعت موعود اولین هواپیمائی که در آسمان فرودگاه الجزایر پیدا شد هواپیمای حامل صدام حسین و هیئت نمایندگی عراقی بود. هواپیمای زیبای شهباز با آن رنگ فیروزه ای که سمبل غرور و افتخار کشور ما بود با کمی تأخیر که داشت به فرودگاه الجزایر می رسید. هواپیمای عراقی حامل صدام حسین از برج مراقبت فرودگاه الجزایر اجازه فرود خواست. در این جا اتفاقی افتاد جالبی افتاد.

برج مراقبت فرودگاه الجزایر به هواپیمای صدام حسین اجازه نشست نداد. به خلبان هواپیمای صدام حسین گفت باند فرودگاه هنوز آماده نیست بهتر است در آسمان دور بزند تا اطلاع ثانوی. این کار آن قدر ادامه پیدا کرد تا شهباز به آسمان فرودگاه الجزایر رسید. در این جا خلبان هواپیمای شهباز از برج مراقبت اجازه نشست خواست. خلبان شهباز با کمال فروتنی و سادگی گفت من محمد رضا پهلوی کاپیتان شهباز اجازه فرود می خواهم، در برج مراقبت فرودگاه شور و غوغا بپا شد. مأمور برج مراقبت با صدائی لرزان از هیجان ولی بسیار خوشحال پرسید شما پادشاه ایران هستید. شاهنشاه جواب دادند بله، مأمور برج مراقبت در جواب گفت قربان، فرودگاه الجزایر در اختیار شما است. ما بی صبرانه در انتظار شما بودیم.

شاهنشاه تشکر کرده و هواپیما را به آرامی در باند فرودگاه نشست. هواپیما به آرامی به جلوی جایگاه مخصوص رسید، در هواپیما باز شد و شاه با وقار مخصوص خود از پلکان هواپیما شروع به پائین آمدن کرد. در پائین پلکان تمام رجال الجزایر برای دیدن شاه جمع شده بودند و بی اختیار تحت تأثیر احساسات خود شروع به دست زدن و هورا کشیدن کردند. آقای بومیدین رئیس جمهور الجزایر شاهنشاه را در آغوش گرفته و با ایشان دست دادند. شاه و بومدین در جایگاه مخصوص ایستاده و گروه موزیک ارتش الجزایر سرود شاهنشاهی را شروع به نواختن کرد. پس از پایان سرود شاهنشاهی، شاه شروع به دیدن گارد احترام کردند و عبدالکریم سیفی کاردار با تجربه و ایران دوست، در پشت سر شاه خود در حرکت بود. کسی دقت نکرد که در آن لحظه یک هواپیمای دیگر دارد به زمین می نشیند، آن هواپیما حامل صدام حسین بود که تازه اجازه نشست گرفته بود. شاه به جایگاه مخصوص رفته و در اتاقی که برای مذاکره آماده شده بود به نوشیدن قهوه پرداخت. خلبان هواپیمای شهباز دستور داشت که هواپیما را پس از سوخت گیری در جلوی جایگاه، در حالت آماده برای پرواز باشد.

در آن لحظه صدام حسین دشمن دیرینه محمدرضا شاه و ملت ایران وارد سالن مذاکره شد. شاه فقید مانند کسی که دوست دیرینه خود را دیده باشد با لبخند به سوی صدام رفته دست ایشان را فشرد. شاه برنامه چیده بود که در یک مذاکره طولانی به سبک ماراتن فرمایشی صدام را خسته کرده تا به هدف نهائی برسد. خود شاه رهبری مذاکرات را به عهده گرفت و درست ۴ ساعت این مذاکرات طول کشید. هر دو ساعت. نیم ساعت تنفس برنامه ریزی شده بود.

(پایان قسمت اول)

#تاریخ_ایران_با_نادر_شاه