🔷️ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﺩﻣﻮﻛﺮاﺗﻴﻚ ﭘﺎﺩﺷﺎهی پارلمانی🔷️

‍ 🔴 روایتهای مختلف از عوامل شکل گیری واقعه 57

2⃣ قسمت دوم ⏬

کسانی که در مقابل اخوندی بیسواد، که صرفا با حمایت جهانگرایان و با سوءاستفاده از نااگاهی توده و بهره برداری از باورهای مذهبی و شعارهای پوپولیستی موجی را راه انداخته بود، توانایی سیاسی و ابتکار عمل نداشتند و خود نیز ابزار دست او شدند، و بخاطر طمعکاری برای کسب قدرت، با ساده لوحی تصور کردند شاه را بیرون کرده و کشور را تحویل آنها می دهند، چه توانایی داشتند که در مقابل قدرتهای جهانی ایستاده و منافع کلان ملت ایران را تامین کنند؟

این افراد چه سهم و تجربه ای در ساختن ایران داشتند که مدعی حکومتداری باشند؟
چه طرح و برنامه ای داشتند که ارائه دادند و شاه مانع انها شد و رد کرد؟
جز مخالفت کور و انقلابی گری و ترور و جنگ مسلخانه، از کشورداری و سیاست چه می دانستند که سرنوشت ملتی بدست آنها سپرده شود و ان هنگام که بدست گرفتند چه کردند؟
حتی بعد از٥٧ و تا امروز هیچ طرح و برنامه ای که بتواند مشکلی از مردم را حل کند ارائه نداده و جز شعارهای کلی و مبهم مطلبی به جامعه عرضه نکرده اند.

در واقع این افراد عده ای کم سواد سیاسی و پرمدعای ناتوان بودند که برخی بصورت سطحی به کمونیسم متمایل شده و عده ای متوهماته اسلام را سیاسی کرده و برخی هر دو را با هم.قاطی کرده بودند، و غیر از این هیچ طرح و برنامه ای برای ساختن کشور نداشتند، و دلیل اینکه شاه مجبور شده بود حکومت را خود به عهده بگیرد ناتوانی افراد سیاسی زمان او بود، که بجای توانمند کردن خود، و تلاش برای تامین منافع ملی و آبادانی کشور، بفکر برانداختن شاه بودند و ان را هدف خود کرده و با توهمات و رویاپردازی، برای خود آرمان و هدف بیهوده و بی حاصل ایجاد کرده بودند و همین امر در نابودی ایران موثر بود.

اما موضوع دیگری که در این روایت ها مطرح است این که این افراد تصور می کنند انقلاب را خود این افراد انجام دادند و همه عوامل آن را در داخل کشور جستجو می کنند و توجهی به جنگ شاه با قدرتهای جهانی و تقابل او با آنها بر سر منافع ملت ایران و نتایج آن ندارند که متوجه شوند ریشه این انقلاب ضدایرانی در تغییر گفتمان سیاسی بین المللی و طرح های غربی ها بود، و آنها بودند که نظریه ولایت فقیه خمینی را بعنوان حکومت دینی مورد نظرشان انتخاب کردند، وگرنه خمینی قادر به راه انداختن انقلاب نبود، و در خواب هم نمی دید که روزی ولایت فقیه او اجرایی شود و او در ایران دولت تشکیل دهد و فردی مانند بازرگان را رئیس دولت بگمارد.

آنچه این راویتها را مهم میکند اینست که این افراد، جهالت و نادانی خود را تا امروز ادامه داده و بعد از چهل سال که قاطبه مردم به واقعیات آن زمان پی برده اند، و بسیاری از اسناد و مدارک افشا شده است، این افراد خود را از کمند گذشته شان رها نکرده و حاضر به پذیرش واقعیات نبوده و قبول ندارند که ابزار دست دشمنان ایران شده و با ساده لوحی مورد سوءاستفاده قرار گرفته و وسیله نابودی ایران و فلاکت و بدبختی ملت ایران شدند، تا با پذیرش واقعیات و کسب درک درست از شرایط امروز، راهی جدید و درست برای آینده خود و کشور بگشایند و به جای آن، این افراد همچنان تلاش می کنند از گذشته ننگین خود دفاع کرده و مواضع غیراصولی قبلی خود را با رنگ و لعابی جدید و باز بی محتوا و بی طرح و برنامه، به مردم القا کنند تا باز ابزاری برای سلطه گران تامین و چهل سال دیگر بدبختی ها را در شکلی دیگر ادامه دهند. این اشخاص و گروه ها سیاست را فقط ابزار کسب قدرت و کامجویی میدانند و همه مفاهیم و معانی، اعم از جمهوریت و دمکراسی و حقوق بشر و آزادی را ابزار کار کرده و کماکان برای فریب مردم بکار میگیرند و هیچ وظیفه ای برای بعد از کسب قدرت برای خود نمی شناسند که برای آن طرح و برنامه ای ارائه دهند.

همه اینها مدعی حزب هستند، اما هیچ یک طرح حزبی ندارند، که مردم بدانند با آنها چه آینده ایی پیش رویشان خواهد بود. این افراد تلاش میکنند از نام جمهوری شکلی مبهم مبتنی بر بدیهیات ناکافی را برای مردم بفروشند و مانند خمینی که شعار استقلال و ازادی و حکومت اسلامی میداد، بعدا مشخص شد هیچیک آن چیزی نبود که مردم فکر می کردند، و بعد از آن همین برنامه های جمهوری اسلامی را با کت و شلوار و کراوات ادامه دهند .

بهمین دلیل ضروری است ملت به نظرات این افراد از این لحاظ که چه طرح و برنامه ای برای آینده کشور دارند توجه کنند وگرنه از لحاظ دمکراسی فرقی بین جمهوری و پادشاهی نیست و تنفر از پادشاهی در این افراد، بیماری ای هست که ریشه در جهالت آنها در سالهای طولانی دارد و همین تنفر یک بار ایران را نابود و چهل سال موجب فلاکت ملت شد و نباید به این افراد مملو از تنفر فرصت داد که یک بار دیگر کشور و ملت را فدای اغراض خود کنند .

attach 📎

1 view17:34