This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
بنده قرائت آیت الله #خمینی از این وقایع تاریخی را خطا میدانم اصلا این فتوحات که ایشان در این سخنرانی به آن افتخار میکنند یک غارت عربی است که از عقاید مردم سوءاستفاده کرده برای توسعه قدرت.
مهمتر اینکه فرهنگ با شمشیر و خون هیچگاه توسعه پیدا نمیکند بلکه قدرتسیاسی است که ممکن است با زور و شمشیر توسعه پیدا کند لذا این سخن ایشان هم که اسلام با شمشیر توسعه یافته خطاست.
فرهنگ اسلام را پیامبر با عفو و بخشش و بردباری و خُلق عظیم خود بر محور گفتمان عدالت و عقلانیت بنیان نهاد و توسعه داد البته خلفا و سلاطین پس از ایشان از جمله بنیامیه و بنی عباس وقتی قدرت سیاسی ناشی از آن گسترش فرهنگی را قبضه نمودند در جهت تثبیت و توسعه قدرت خود فرهنگ اسلام را استحاله نموده و به خدمت گرفتند و از شمشیر وخونریزی برای حفظ و توسعه سلطنت بهره بردند.
شاهد سخنان بنده سیره پیامبر و امیرالمومنین است و روایات و نهجالبلاغه.
نکته حائز اهمیت آنستکه ائمه شیعه، اصحاب خود را از مشارکت در همین غارتهایی که اقای خمینی فتوحات میخوانند، نهی صریح نمودهاند.
#اجتماعی #اندیشه #انتقادات
@Roshanfkrane
بنده قرائت آیت الله #خمینی از این وقایع تاریخی را خطا میدانم اصلا این فتوحات که ایشان در این سخنرانی به آن افتخار میکنند یک غارت عربی است که از عقاید مردم سوءاستفاده کرده برای توسعه قدرت.
مهمتر اینکه فرهنگ با شمشیر و خون هیچگاه توسعه پیدا نمیکند بلکه قدرتسیاسی است که ممکن است با زور و شمشیر توسعه پیدا کند لذا این سخن ایشان هم که اسلام با شمشیر توسعه یافته خطاست.
فرهنگ اسلام را پیامبر با عفو و بخشش و بردباری و خُلق عظیم خود بر محور گفتمان عدالت و عقلانیت بنیان نهاد و توسعه داد البته خلفا و سلاطین پس از ایشان از جمله بنیامیه و بنی عباس وقتی قدرت سیاسی ناشی از آن گسترش فرهنگی را قبضه نمودند در جهت تثبیت و توسعه قدرت خود فرهنگ اسلام را استحاله نموده و به خدمت گرفتند و از شمشیر وخونریزی برای حفظ و توسعه سلطنت بهره بردند.
شاهد سخنان بنده سیره پیامبر و امیرالمومنین است و روایات و نهجالبلاغه.
نکته حائز اهمیت آنستکه ائمه شیعه، اصحاب خود را از مشارکت در همین غارتهایی که اقای خمینی فتوحات میخوانند، نهی صریح نمودهاند.
#اجتماعی #اندیشه #انتقادات
@Roshanfkrane
🔴 اگر نقد سیاست خارجی خط قرمز نبود
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
اگر ما به جای در افتادن 45 ساله با آمریکا یک تعامل دو سر سود مثل باقی کشورها با آمریکا رقم زده بودیم، به احتمال زیاد الان قدرت اول منطقه در تمامی زمینه ها بودیم و کشوری مرفه، که می توانست خود را الگوی آمیختگی سیاست و دیانت توسعه گرا معرفی نماید.
وقتی در دام روسیه و حزب توده افتادیم و به تسخیر سفارت آمریکا در آبان 58 مهر تأیید زدیم پس از حذف منتقدین، به دنبال تئوریزه کردن این اقدام افتادیم!
گفته شد ما به دنبال آزاد کردن ملل از زیر بار استعمار هستیم حال اینکه چطور خود را دارای چنین قدرتی تصور کردیم شاید خود برخاسته از ارزیابی غلط از استعمارنو بود.
از نهضتهای آزادی بخشی که دشمن دولتهای مستقر خودشان بودند شروع کردیم به حمایت، که البته با فروپاشی شوروی فروپاشید.
یک زمانی از شمال آفریقا تا جنوب شرقی آسیا در کنار معارضان و شبهه نظامیان عموما مارکسیست مورد حمایت شوروی گروهای چریکی مسلمان مورد حمایت ایران نیز حضور داشتند که با فروپاشی شوروی بساط این گروهها جمع شد.
با پایان جنگ که تقریبا مقارن پایان شوروی شد، گفتمان سازندگی شروع شد با بازسازی خرابیها، هاشمی به دنبال تغییر پارادیمِ ستیزه با آمریکا به توسعه بود، مهاجرانی مقاله ای نوشت با عنوان "مذاکره مستقیم" اما رهبری موضع سخت گرفت و بر نفی مذاکره با آمریکا تاکید کرد.
شانزده ساله دوره هاشمی و خاتمی دوره ساختن بود و رشد اقتصادی، اما گویا حضور هاشمی بالانس کننده نیروی انقلابیگری و سازندگی بود که با آمدن دوران احمدی نژاد و کم رنگ شدن نقشِ هاشمی، سیاستها سمت و سوی انقلابی بیشتری گرفت و از سازندگی کم کم فاصله اش بیشتر شد.
دولتها مجری سیاست بودند و هاشمی تا اعتبار داشت در ورایِ دولتها، تضمین کننده حرکت به سمت و سوی سازندگی بود.
دوره احمدی نژاد با فروش نفت به قیمت بالا شروع شد این فروش بالای نفت به تورم و بیماری هلندی در داخل و حمایت بیشتر از فعالیتهای برون مرزی انقلابی، همراه شد.
انتهای دولت احمدی نژاد و آغاز بهارعربی با پائیز توسعه در ایران همراه شد.
نسیم بهار عربی وقتی در سوریه دمید این بار هاشمی نفوذ سابق را نداشت تا بتواند جلو ورود نظامی ایران به سوریه در حمایت از بشار اسد و جبهه مقاومت را بگیرد.
اعتراض به ورود نظامی ایران در سوریه، شد خط قرمز نظام.
اینجا ببینید یکی از فرماندهان، حفظ بشار اسد را به عنوان عنصر مهم محور مقاومت هدف از ورود ایران به جنگ سوریه میشمارد و ضمنا اذعان می کند وقتی ایران به نفع اسد وارد سوریه شد هنوز داعش درست نشده بود.
به هر حال ورود به باتلاق سوریه با توجه به روایات مربوط به اتفاقات شام در آخرالزمان، بحثهای آخرالزمانی را دامن زد.
سوریه به واقع محل نزاع تمامی نیروهای مخالف غرب با هم شد و غرب هم به تماشا ایستاد تا نیروهای ارتش سوریه و داعش و ایران و روسیه که بعدا به تقاضای ایران نیروی هوایی فرستاد، به سر و کله هم بزنند و از هم تلفات بگیرند.
تحریمهای فلج کننده هسته ای و امنیتی شدن پرونده ایران در مسائل هسته ای، پیامد ورود ایران در سوریه و حمایت از اسد بود.
غرب خواست فروش بالای نفت ایران، به نفوذ و دخالتش در منطقه نیانجامد و البته گاه از اهرم تحریم، برای کنترل قیمت نفت هم استفاده کند زیرا نفت تحریم شده 30 درصد زیر قیمت، به صورت قاچاق البته به میزان کمتر و به سختی در بازار فروخته می شد.
حضور ایران در سوریه پیامدهای فاجعه باری داشت از بازماندن از توسعه به واسطه تحریم و هزینه بالای حضور در آنجا تا از بین رفتن گفتمان نو مورد ادعای ایران یعنی مردمسالاری دینی که با حمایت از اسد، در کشورهای مسلمان رنگ باخت.
امروز پس از بیش از یک دهه از تحریمهای فلج کننده، زیرساختهای توسعه یعنی آب و برق و گاز به واسطه عدم بهسازی و گسترش، توان تامین جمعیت 85 ملیونی را از دست داده.
در تابستان برق صنایع قطع می شود و در زمستان گازشان، تا منازل برق و گاز داشته باشند.
تورم بالا وطولانی و عوارض آن، مردم را ناامید از بهبود اوضاع نموده.
عدم امکان سرمایه گذاری خارجی، کشور را از رشد اقتصادی به سان دیگر کشورهای همسایه بازداشته.
وقتی از حاکمیت پرسیده شود این همه هزینه در خارج از مرزها برای چیست؟
می گویند آرمان فلسطین.
اما مگر عقل یا شرع چنین تجویز می کند که ما برای پشتیبانی از اسد در مقابل خواست مردم آن خطه برای تغییر حاکمشان، بایستیم تا سوریه به محل نزاع شیعه و سنی مبدل شود و باخاک یکسان شود و بیش از 5ملیون سوری آواره شوند و چند صدهزار نفر از مردم سوریه کشته شوند؟
هرگز
اگر پس از رسیدن بهار عربیِ دموکراسی خواهی به سوریه، ایران دخالت نکرده بود و در سوریه هم مثل تونس یا مصر یک حکومت مردمی پا می گرفت نه این همه خرابی به دنبال داشت نه این همه بودجه مملکت ما در باتلاق سوریه هزینه می شد و نه تحریمهای فلج کننده داشتیم.
@Roshanfkrane
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
اگر ما به جای در افتادن 45 ساله با آمریکا یک تعامل دو سر سود مثل باقی کشورها با آمریکا رقم زده بودیم، به احتمال زیاد الان قدرت اول منطقه در تمامی زمینه ها بودیم و کشوری مرفه، که می توانست خود را الگوی آمیختگی سیاست و دیانت توسعه گرا معرفی نماید.
وقتی در دام روسیه و حزب توده افتادیم و به تسخیر سفارت آمریکا در آبان 58 مهر تأیید زدیم پس از حذف منتقدین، به دنبال تئوریزه کردن این اقدام افتادیم!
گفته شد ما به دنبال آزاد کردن ملل از زیر بار استعمار هستیم حال اینکه چطور خود را دارای چنین قدرتی تصور کردیم شاید خود برخاسته از ارزیابی غلط از استعمارنو بود.
از نهضتهای آزادی بخشی که دشمن دولتهای مستقر خودشان بودند شروع کردیم به حمایت، که البته با فروپاشی شوروی فروپاشید.
یک زمانی از شمال آفریقا تا جنوب شرقی آسیا در کنار معارضان و شبهه نظامیان عموما مارکسیست مورد حمایت شوروی گروهای چریکی مسلمان مورد حمایت ایران نیز حضور داشتند که با فروپاشی شوروی بساط این گروهها جمع شد.
با پایان جنگ که تقریبا مقارن پایان شوروی شد، گفتمان سازندگی شروع شد با بازسازی خرابیها، هاشمی به دنبال تغییر پارادیمِ ستیزه با آمریکا به توسعه بود، مهاجرانی مقاله ای نوشت با عنوان "مذاکره مستقیم" اما رهبری موضع سخت گرفت و بر نفی مذاکره با آمریکا تاکید کرد.
شانزده ساله دوره هاشمی و خاتمی دوره ساختن بود و رشد اقتصادی، اما گویا حضور هاشمی بالانس کننده نیروی انقلابیگری و سازندگی بود که با آمدن دوران احمدی نژاد و کم رنگ شدن نقشِ هاشمی، سیاستها سمت و سوی انقلابی بیشتری گرفت و از سازندگی کم کم فاصله اش بیشتر شد.
دولتها مجری سیاست بودند و هاشمی تا اعتبار داشت در ورایِ دولتها، تضمین کننده حرکت به سمت و سوی سازندگی بود.
دوره احمدی نژاد با فروش نفت به قیمت بالا شروع شد این فروش بالای نفت به تورم و بیماری هلندی در داخل و حمایت بیشتر از فعالیتهای برون مرزی انقلابی، همراه شد.
انتهای دولت احمدی نژاد و آغاز بهارعربی با پائیز توسعه در ایران همراه شد.
نسیم بهار عربی وقتی در سوریه دمید این بار هاشمی نفوذ سابق را نداشت تا بتواند جلو ورود نظامی ایران به سوریه در حمایت از بشار اسد و جبهه مقاومت را بگیرد.
اعتراض به ورود نظامی ایران در سوریه، شد خط قرمز نظام.
اینجا ببینید یکی از فرماندهان، حفظ بشار اسد را به عنوان عنصر مهم محور مقاومت هدف از ورود ایران به جنگ سوریه میشمارد و ضمنا اذعان می کند وقتی ایران به نفع اسد وارد سوریه شد هنوز داعش درست نشده بود.
به هر حال ورود به باتلاق سوریه با توجه به روایات مربوط به اتفاقات شام در آخرالزمان، بحثهای آخرالزمانی را دامن زد.
سوریه به واقع محل نزاع تمامی نیروهای مخالف غرب با هم شد و غرب هم به تماشا ایستاد تا نیروهای ارتش سوریه و داعش و ایران و روسیه که بعدا به تقاضای ایران نیروی هوایی فرستاد، به سر و کله هم بزنند و از هم تلفات بگیرند.
تحریمهای فلج کننده هسته ای و امنیتی شدن پرونده ایران در مسائل هسته ای، پیامد ورود ایران در سوریه و حمایت از اسد بود.
غرب خواست فروش بالای نفت ایران، به نفوذ و دخالتش در منطقه نیانجامد و البته گاه از اهرم تحریم، برای کنترل قیمت نفت هم استفاده کند زیرا نفت تحریم شده 30 درصد زیر قیمت، به صورت قاچاق البته به میزان کمتر و به سختی در بازار فروخته می شد.
حضور ایران در سوریه پیامدهای فاجعه باری داشت از بازماندن از توسعه به واسطه تحریم و هزینه بالای حضور در آنجا تا از بین رفتن گفتمان نو مورد ادعای ایران یعنی مردمسالاری دینی که با حمایت از اسد، در کشورهای مسلمان رنگ باخت.
امروز پس از بیش از یک دهه از تحریمهای فلج کننده، زیرساختهای توسعه یعنی آب و برق و گاز به واسطه عدم بهسازی و گسترش، توان تامین جمعیت 85 ملیونی را از دست داده.
در تابستان برق صنایع قطع می شود و در زمستان گازشان، تا منازل برق و گاز داشته باشند.
تورم بالا وطولانی و عوارض آن، مردم را ناامید از بهبود اوضاع نموده.
عدم امکان سرمایه گذاری خارجی، کشور را از رشد اقتصادی به سان دیگر کشورهای همسایه بازداشته.
وقتی از حاکمیت پرسیده شود این همه هزینه در خارج از مرزها برای چیست؟
می گویند آرمان فلسطین.
اما مگر عقل یا شرع چنین تجویز می کند که ما برای پشتیبانی از اسد در مقابل خواست مردم آن خطه برای تغییر حاکمشان، بایستیم تا سوریه به محل نزاع شیعه و سنی مبدل شود و باخاک یکسان شود و بیش از 5ملیون سوری آواره شوند و چند صدهزار نفر از مردم سوریه کشته شوند؟
هرگز
اگر پس از رسیدن بهار عربیِ دموکراسی خواهی به سوریه، ایران دخالت نکرده بود و در سوریه هم مثل تونس یا مصر یک حکومت مردمی پا می گرفت نه این همه خرابی به دنبال داشت نه این همه بودجه مملکت ما در باتلاق سوریه هزینه می شد و نه تحریمهای فلج کننده داشتیم.
@Roshanfkrane
Telegram
ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
📹سردار چهارباغی از علت حضور نیروهای ایران در سوریه میگوید؛حفظ بشار اسد
✍شهابالدین حائریشیرازی
بنده از منتقدین جدی حضور ایران در سوریه ام.
آنچه بعدا گفته شد که اگر انجا نمیجنگیدیم در تهران بایست میجنگیدم،در ویدئوی بالا صریحا نفی میشود چون حضور داعش…
✍شهابالدین حائریشیرازی
بنده از منتقدین جدی حضور ایران در سوریه ام.
آنچه بعدا گفته شد که اگر انجا نمیجنگیدیم در تهران بایست میجنگیدم،در ویدئوی بالا صریحا نفی میشود چون حضور داعش…
🔴 ترور اسماعیل هنیه در تهران یک تیر و چند نشان
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
ترور عالی ترین مسئول حماس در تهران بیش از آنکه صرفا انتقام اسرائیل از عملیات 7 اکتبر باشد یک قدرت نمایی است که هیچ شخصیتی در ایران امنیت ندارد و حفظ جان آنها بیشتر تابع نخواستن اسرائیل است نه نتوانستن.
این عملیات در ذات خود بازدارنده است یعنی موجب محاسبه مسئولان ایرانی می شود که با چنین دشمنی با چنان اشراف اطلاعاتی تا چه میزان امکان درگیری دارند.
از طرف دیگر اسرائیل توانست قدرت امنیتی واطلاعاتی ایران را در دنیا به سخره بگیرد.
ترور هنیه در تهران نشان می دهد تقابل نظامی با اسرائیل و عملیات 7 اکتبر از ابتدا اشتباه بود که تاکنون 40 هزار کشته و مرگ رهبران مبارز فلسطینی را به دنبال داشته است.
وقتی شما صحنه مبارزه را از سیاست به جنگ فیزیکی می کشانید بایست ببینید چقدر قدرت مانور در این صحنه را دارید.
فرض کنید گروه حماس بجای عملیات 7 اکتبر یک اعتصاب غذای چند هزار نفره را در میدانی در غزه ترتیب داده بود در اعتراض به محاصره چندساله غزه توسط اسرائیل.
آیا آن عمل از منظر تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به نفع آرمان فلسطین بود یا هجومی که تهش این همه خسارت است.
در آن صورت مظلومیت فلسطین به گوش جهانیان می رسید و احتمالا با شهیدشدن هر فلسطینی در اثر اعتصاب غذا، انواع تحریمهای مردمی بر محصولات اسرائیلی تحمیل می شد و فضا برای عقب راندن اسرائیل از محاصره غره فراهم می گردید.
گمان بنده از ابتدا بازی خوردن فلسطینیان در نقشه اطلاعاتی پوتین بود که 7 اکتبر روز تولد پوتین به اسراییل حمله کردند تا منفعت این حمله را پوتین در اوکراین بچیند(اینجا بخوانید)
راه مبارزه با اسرائیل با داشتن یکی از قدرتمندترین ابزار اطلاعاتی و نظامی، چه برای ایران چه برای فلسطینیان در زمین فرهنگ و سیاست و اقتصاد است نه جنگ فیزیکی.
میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست یعنی تحریم کالای اسرائیلی توسط مردم دنیا، مردمی که از مظلومیت فلسطینیان متاثر می شدند فرضا اگر بجای حمله نظامی، حماس ترتیب یک اعتصاب غذای نامحدود زمانی تا رفع محاصره غره توسط چند هزار نفر از اعضای خود را داده بود.
اگر اعتصاب غذا به جای حمله نظامی 7 اکتبر کلید خورده بود در عرصه سیاست و فرهنگ هم، حماس مبدل به جنبشی آزادیبخش می شد که حاضر است چنین برای مردم جانفشانی کند و اسباب فزونی قدرت سیاسی و جایگاه فرهنگی خود در بین ملل دنیا را فراهم می کرد.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
ترور عالی ترین مسئول حماس در تهران بیش از آنکه صرفا انتقام اسرائیل از عملیات 7 اکتبر باشد یک قدرت نمایی است که هیچ شخصیتی در ایران امنیت ندارد و حفظ جان آنها بیشتر تابع نخواستن اسرائیل است نه نتوانستن.
این عملیات در ذات خود بازدارنده است یعنی موجب محاسبه مسئولان ایرانی می شود که با چنین دشمنی با چنان اشراف اطلاعاتی تا چه میزان امکان درگیری دارند.
از طرف دیگر اسرائیل توانست قدرت امنیتی واطلاعاتی ایران را در دنیا به سخره بگیرد.
ترور هنیه در تهران نشان می دهد تقابل نظامی با اسرائیل و عملیات 7 اکتبر از ابتدا اشتباه بود که تاکنون 40 هزار کشته و مرگ رهبران مبارز فلسطینی را به دنبال داشته است.
وقتی شما صحنه مبارزه را از سیاست به جنگ فیزیکی می کشانید بایست ببینید چقدر قدرت مانور در این صحنه را دارید.
فرض کنید گروه حماس بجای عملیات 7 اکتبر یک اعتصاب غذای چند هزار نفره را در میدانی در غزه ترتیب داده بود در اعتراض به محاصره چندساله غزه توسط اسرائیل.
آیا آن عمل از منظر تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به نفع آرمان فلسطین بود یا هجومی که تهش این همه خسارت است.
در آن صورت مظلومیت فلسطین به گوش جهانیان می رسید و احتمالا با شهیدشدن هر فلسطینی در اثر اعتصاب غذا، انواع تحریمهای مردمی بر محصولات اسرائیلی تحمیل می شد و فضا برای عقب راندن اسرائیل از محاصره غره فراهم می گردید.
گمان بنده از ابتدا بازی خوردن فلسطینیان در نقشه اطلاعاتی پوتین بود که 7 اکتبر روز تولد پوتین به اسراییل حمله کردند تا منفعت این حمله را پوتین در اوکراین بچیند(اینجا بخوانید)
راه مبارزه با اسرائیل با داشتن یکی از قدرتمندترین ابزار اطلاعاتی و نظامی، چه برای ایران چه برای فلسطینیان در زمین فرهنگ و سیاست و اقتصاد است نه جنگ فیزیکی.
میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست یعنی تحریم کالای اسرائیلی توسط مردم دنیا، مردمی که از مظلومیت فلسطینیان متاثر می شدند فرضا اگر بجای حمله نظامی، حماس ترتیب یک اعتصاب غذای نامحدود زمانی تا رفع محاصره غره توسط چند هزار نفر از اعضای خود را داده بود.
اگر اعتصاب غذا به جای حمله نظامی 7 اکتبر کلید خورده بود در عرصه سیاست و فرهنگ هم، حماس مبدل به جنبشی آزادیبخش می شد که حاضر است چنین برای مردم جانفشانی کند و اسباب فزونی قدرت سیاسی و جایگاه فرهنگی خود در بین ملل دنیا را فراهم می کرد.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane