توبیا جانان من باش
مرجان وحدت
"تو بیا جانان من باش" با صدای دلنشین #مرجان_وحدت
همچون دالانی بلند،
تنها بودم
پرندگان از من رفته بودند
شب با هجوم بی مروتش
سخت تسخیرم کرده بود
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو،تنها سلاحم بود
تنها کمانم
تنها سنگم...
#پابلو_نرودا
@Roshanfkrane
همچون دالانی بلند،
تنها بودم
پرندگان از من رفته بودند
شب با هجوم بی مروتش
سخت تسخیرم کرده بود
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو،تنها سلاحم بود
تنها کمانم
تنها سنگم...
#پابلو_نرودا
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️🔸🔸🔸
آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسه را هم ممنوع کردند .
حالا نفسهامان هم به شماره افتاده،مثل عشق سالهای وبا
وای بر ما ...
بهخاطر همهی بوسههایی که از هم دریغ کردیم !
از طرف من به تمام مردم دنیا بگو تا میتوانید همدیگر را ببوسید .
نسل ما همه مردند در عصر یخبندان .
عصری که بوسیدن ، حکم جام شوکران را داشت
و چکاندن ماشه در دهان خویش ...
به همهی دنیا بگو ما را نامهربانیها کشت ؛
نه جنگهای صلیبی و طاعون و سل ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
@Roshanfkrane
آنقدر نگذاشتی ببوسمت که بوسه را هم ممنوع کردند .
حالا نفسهامان هم به شماره افتاده،مثل عشق سالهای وبا
وای بر ما ...
بهخاطر همهی بوسههایی که از هم دریغ کردیم !
از طرف من به تمام مردم دنیا بگو تا میتوانید همدیگر را ببوسید .
نسل ما همه مردند در عصر یخبندان .
عصری که بوسیدن ، حکم جام شوکران را داشت
و چکاندن ماشه در دهان خویش ...
به همهی دنیا بگو ما را نامهربانیها کشت ؛
نه جنگهای صلیبی و طاعون و سل ...
#گابریل_گارسیا_مارکز
@Roshanfkrane
🔴 بارداری دختر ۱۴ساله برای فروش فرزندش در مشهد
عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر مشهد گفت:
🔹افزایش فقر باعث شده دختر ۱۴ ساله زباله گرد مجبور به بارداری شود تا نوزادی را که به دنیا میآورد ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان برای تامین مخارج زندگی خود بفروشد.
🔹گسترش حاشیه نشینی، افزایش فقر، کودک کار و زباله گردی را به دنبال دارد که اکنون زباله گردی شامل حال زنان نیز میشود
+ عدد رو با دقت بخونید مسئولین محترم، ۱۴ سال!
@Roshanfkrane
عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهر مشهد گفت:
🔹افزایش فقر باعث شده دختر ۱۴ ساله زباله گرد مجبور به بارداری شود تا نوزادی را که به دنیا میآورد ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان برای تامین مخارج زندگی خود بفروشد.
🔹گسترش حاشیه نشینی، افزایش فقر، کودک کار و زباله گردی را به دنبال دارد که اکنون زباله گردی شامل حال زنان نیز میشود
+ عدد رو با دقت بخونید مسئولین محترم، ۱۴ سال!
@Roshanfkrane
جُوِ ناجی
سرمقاله روزنامه "شرق" صدای "اصلاحطلبان": پیروزی جو بایدن میتواند جمهوری اسلامی را نجات دهد. دموکراتها ذاتاً نرمتر از جمهوریخواهاناند. بایدن میتواند فشار را از روی ایران بردارد که منجر به افزایش ارزش پول ملی ما شود. اجارهها کاهش یافته و از گسترش فقر جلوگیری شود.
توئیت ِ #امیر_طاهری روزنامه نگار ارشد
#سیاسی
@Roshanfkrane
سرمقاله روزنامه "شرق" صدای "اصلاحطلبان": پیروزی جو بایدن میتواند جمهوری اسلامی را نجات دهد. دموکراتها ذاتاً نرمتر از جمهوریخواهاناند. بایدن میتواند فشار را از روی ایران بردارد که منجر به افزایش ارزش پول ملی ما شود. اجارهها کاهش یافته و از گسترش فقر جلوگیری شود.
توئیت ِ #امیر_طاهری روزنامه نگار ارشد
#سیاسی
@Roshanfkrane
Audio
تفسیر خبر دوشنبه ۲۴ شهریور ۹۹
برنامه ای از #جمشید_چالنگی
درباره اعدام #نوید_افکاری و پیامدهای آن
#صوتی #سیاسی
@Roshanfkrane
برنامه ای از #جمشید_چالنگی
درباره اعدام #نوید_افکاری و پیامدهای آن
#صوتی #سیاسی
@Roshanfkrane
#داستان_کودکانه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
😇قصه ی شکر و کره
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا، هیچ کس نبود
روزی روزگاری، زن و شوهر فقیری بودند که تمام دارایی آنها فقط چندتا بز بود.آنها با شیر بزهایشان، ماست و کره درست می کردند و به بازار می بردند و می فروختند و چیزهایی را که لازم داشتند می خریدند.
یک روز مقداری کره به بازار بردند و به مرد بقالی فروختند و به جایش یک کیلو قند و یک کیلو شکر خریدند.مردبقال از آنها خواست تا کره درست کنند و به او بفروشند.او سفارش کرد که کره ها را به شکل گلوله های یک کیلویی درست کنند و برایش بیاورند.
از آن روز به بعد زن و مرد باکمک هم شیر بزها را می دوشیدند و از آنها کره درست می کردند.زن کره ها را به شکل گلوله درمی آورد و برای آن که مطمئن باشد وزن هرکدام یک کیلوست،آنها را در ترازویی می گذاشت و چون سنگ یک کیلویی نداشت،ازبسته ی شکری که از مرد بقال خریده بودند،جای سنگ ترازو استفاده می کرد.چند هفته گذشت.یک روز مرد بقال با خودش گفت:نکند کره ها یک کیلو کمتر باشند!بهتر است آنها را وزن کنم.وقتی گلوله های یک کیلویی را کشید دید هرکدام فقط نهصد گرم وزن دارند،یعنی از یک کیلو کمتر هستند.بقال عصبانی شد و با عصبانیت به زن و شوهر فقیر گفت:«خجالت نمی کشید کم فروشی می کنید؟» زن و شوهر با شرمندگی به هم نگاه کردند و وقتی دیدند مرد بقال سرشان داد می کشد به او گفتند:« ما از بسته ی یک کیلویی شکر به جای سنگ استفاده می کنیم.همان بسته شکری که از شما خریدیم.آخر ما سنگ ترازوی یک کیلویی نداریم.»
زبان مرد بقال بند آمد.یادش آمد که خودش به جای یک کیلو شکر به آنها ۹۰۰ گرم شکر داده و در حقیقت صدگرم شکر از آنها دزدیده است.برای همین چیزی به آنها نگفت و به دروغ گفت که اشتباه کرده است و کره ها همان یک کیلو هستند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بچه های عزیز از این قصه چه نتیجه ای می توان گرفت؟
به نظر شما چرا مرد بقال به جای گلوله های یک کیلویی کره،گلوله های نهصدگرمی دریافت می کرد؟
آیا کم فروشی یک کار خوب است یا بد؟چرا؟
آیا میدانید در قرآن کریم در مورد کم فروشی چه آیاتی آمده است؟
نویسنده :
مهریطهماسبی دهکردی
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک
@Roshanfkrane
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
😇قصه ی شکر و کره
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا، هیچ کس نبود
روزی روزگاری، زن و شوهر فقیری بودند که تمام دارایی آنها فقط چندتا بز بود.آنها با شیر بزهایشان، ماست و کره درست می کردند و به بازار می بردند و می فروختند و چیزهایی را که لازم داشتند می خریدند.
یک روز مقداری کره به بازار بردند و به مرد بقالی فروختند و به جایش یک کیلو قند و یک کیلو شکر خریدند.مردبقال از آنها خواست تا کره درست کنند و به او بفروشند.او سفارش کرد که کره ها را به شکل گلوله های یک کیلویی درست کنند و برایش بیاورند.
از آن روز به بعد زن و مرد باکمک هم شیر بزها را می دوشیدند و از آنها کره درست می کردند.زن کره ها را به شکل گلوله درمی آورد و برای آن که مطمئن باشد وزن هرکدام یک کیلوست،آنها را در ترازویی می گذاشت و چون سنگ یک کیلویی نداشت،ازبسته ی شکری که از مرد بقال خریده بودند،جای سنگ ترازو استفاده می کرد.چند هفته گذشت.یک روز مرد بقال با خودش گفت:نکند کره ها یک کیلو کمتر باشند!بهتر است آنها را وزن کنم.وقتی گلوله های یک کیلویی را کشید دید هرکدام فقط نهصد گرم وزن دارند،یعنی از یک کیلو کمتر هستند.بقال عصبانی شد و با عصبانیت به زن و شوهر فقیر گفت:«خجالت نمی کشید کم فروشی می کنید؟» زن و شوهر با شرمندگی به هم نگاه کردند و وقتی دیدند مرد بقال سرشان داد می کشد به او گفتند:« ما از بسته ی یک کیلویی شکر به جای سنگ استفاده می کنیم.همان بسته شکری که از شما خریدیم.آخر ما سنگ ترازوی یک کیلویی نداریم.»
زبان مرد بقال بند آمد.یادش آمد که خودش به جای یک کیلو شکر به آنها ۹۰۰ گرم شکر داده و در حقیقت صدگرم شکر از آنها دزدیده است.برای همین چیزی به آنها نگفت و به دروغ گفت که اشتباه کرده است و کره ها همان یک کیلو هستند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بچه های عزیز از این قصه چه نتیجه ای می توان گرفت؟
به نظر شما چرا مرد بقال به جای گلوله های یک کیلویی کره،گلوله های نهصدگرمی دریافت می کرد؟
آیا کم فروشی یک کار خوب است یا بد؟چرا؟
آیا میدانید در قرآن کریم در مورد کم فروشی چه آیاتی آمده است؟
نویسنده :
مهریطهماسبی دهکردی
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک
@Roshanfkrane
Audio
🌙⭐️ #شب_بخیر 😴
#قصه_شب_صوتی
قصه کودک😍
آقاروباه حیله گر و خرگوش قوی و زرنگ
نویسنده:اکبر فرهادی ثابت
باصدای:👈خانم فاطمه عرب 👉
تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک
@Roshanfkrane
#قصه_شب_صوتی
قصه کودک😍
آقاروباه حیله گر و خرگوش قوی و زرنگ
نویسنده:اکبر فرهادی ثابت
باصدای:👈خانم فاطمه عرب 👉
تخت بخوابید😴😴😴💤💤💤
🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈
#قصه
#کودک
@Roshanfkrane
زمانیکه ایرلند اعلام استقلال از انگلستان کرد و در طی آن 9 جوان شورشی ایرلندی دستگیر و محکوم به مرگ شدند .
از آنجایی که حکم مجازات آنان قبل از ملکه ویکتوریا صادر شده بود، *او که تحمل اعدام کردن آنان را نداشت و به همین خاطر دستور داد تا آنان را به زندانی در مستعمره انگلستان یعنی استرالیا منتقل کنند . *
حدود 40 سال پس از آن ، ملکه ویکتوریا از استرالیا دیدن کرد و مورد استقبال نخست وزیر آنجا یعنی آقای " چارلز دافی " قرار گرفت .
وقتی آقای چارلز به اطلاع ملکه رساند که او *یکی از 9 نفر ایرلندی محکوم به مرگ بوده است ، ملکه به راستی شوکه شد . *
ملکه از او پرسید که آیا از سرنوشت آن هشت زندانی دیگر خبری دارد یا نه؟
او به آگاهی ملکه رساند که آنان همگی با یکدیگر در تماس هستند :
" توماس فرانسیس " به ایالات متحده مها جرت کرد و خیلی زود به مقام فرمانداری مونتانا رسید.
" ترنس مک مانس " و " پاتریک دونا او " هر دو ژنرال ارتش ایالات متحده شدند و بسیار عالی خدمت کردند .
" ریچارد اوگورمان " به کانادا مهاجرت کرد و فرماندار کل نیوفوندلند شد .
" ماریس لین " و " مایکل ایرلند " هر دو از اعضای هیئت دولت استرالیا شدند و جدا از هم به عنوان دادستان کل استرالیا انجام وظیفه کردند .
" دارسی مگی " نخست وزیر کانادا شد .
و در آخر " جان میچل "نیز در مقام شهردار نیویورک خدمت کرد .
*مخالفان ما لزوما ناشایسته نیستند و لزوما فقط خود ما درست نمی فهمیم ،
#ارسالی
@Roshanfkrane
از آنجایی که حکم مجازات آنان قبل از ملکه ویکتوریا صادر شده بود، *او که تحمل اعدام کردن آنان را نداشت و به همین خاطر دستور داد تا آنان را به زندانی در مستعمره انگلستان یعنی استرالیا منتقل کنند . *
حدود 40 سال پس از آن ، ملکه ویکتوریا از استرالیا دیدن کرد و مورد استقبال نخست وزیر آنجا یعنی آقای " چارلز دافی " قرار گرفت .
وقتی آقای چارلز به اطلاع ملکه رساند که او *یکی از 9 نفر ایرلندی محکوم به مرگ بوده است ، ملکه به راستی شوکه شد . *
ملکه از او پرسید که آیا از سرنوشت آن هشت زندانی دیگر خبری دارد یا نه؟
او به آگاهی ملکه رساند که آنان همگی با یکدیگر در تماس هستند :
" توماس فرانسیس " به ایالات متحده مها جرت کرد و خیلی زود به مقام فرمانداری مونتانا رسید.
" ترنس مک مانس " و " پاتریک دونا او " هر دو ژنرال ارتش ایالات متحده شدند و بسیار عالی خدمت کردند .
" ریچارد اوگورمان " به کانادا مهاجرت کرد و فرماندار کل نیوفوندلند شد .
" ماریس لین " و " مایکل ایرلند " هر دو از اعضای هیئت دولت استرالیا شدند و جدا از هم به عنوان دادستان کل استرالیا انجام وظیفه کردند .
" دارسی مگی " نخست وزیر کانادا شد .
و در آخر " جان میچل "نیز در مقام شهردار نیویورک خدمت کرد .
*مخالفان ما لزوما ناشایسته نیستند و لزوما فقط خود ما درست نمی فهمیم ،
#ارسالی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ریکا که خوردنی نیست
یکم پایین تر
یه ماشین یونجه چپ کرده
برین واسه زمستون تون ور دارین از گشنگی نمیرین...
فقیر باش ولی بی شرف نباش!!!
#ارسالی #حوادث #اجتماعی
جای تأسف هست که مردم ما تا بدین حد شعورشان پایین آمده!!!
@Roshanfkrane
یکم پایین تر
یه ماشین یونجه چپ کرده
برین واسه زمستون تون ور دارین از گشنگی نمیرین...
فقیر باش ولی بی شرف نباش!!!
#ارسالی #حوادث #اجتماعی
جای تأسف هست که مردم ما تا بدین حد شعورشان پایین آمده!!!
@Roshanfkrane
ماتیوهیبرت-آموزش مردم سالاری.pdf
2.7 MB
📚 آموزش مردم سالاری(راهنمایی برای آموزگاران)/توانا
✍ #ماتیو_هیبرت
تعداد صفحات ۱۳۶ صفحه
#کتاب #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍ #ماتیو_هیبرت
تعداد صفحات ۱۳۶ صفحه
#کتاب #اجتماعی
@Roshanfkrane
دیگر ناتوانم از دوست داشتن. به خاطرات و خطورات ذهن لُکنّتدارم که رجوع میکنم، تو آخرین بودی. بعد از تو دیگر نشد که امید ببندم، که رویا بسازم، که برای چیزی بجنگم. میگویم ناتوان شدهام از دوست داشتن و این یک مبالغه شاعرانه نیست. واقعا ناتوانم از یک دوست داشتن معمولی، از عشق ورزیدن، از قربانصدقه رفتن، از دلبری کردن. بعد از تو حتی شاعرانههایم نیز خشکید. برخلاف شاعرانگی دیگران که در هجران بیشتر گُر میگیرد و بلندتر زبانه میکشد. که در پس این یکی ابدیت هجران است و در دیگری انتظار وصال. بعد از تو حتی نوشتههایم نیز چون خودم شکسته شدند؛ انگار دیگر دلیلی برای ناشکسته بودن نداشتند. کدام آینهی شکسته است که تصویرش نشکسته بماند؟ واژهها هم اگر برآمده از دل باشند ناگزیرند از شکستگی. اما با تمام اینها وقتی تو در یادی، کلماتم دوباره ناشکسته میشوند، دوباره شکستهبندیده میشوند، دوباره فیلشان یاد هندوستان میکند و دوباره شاعرانه میشوند.
وقتی از اینجای زمان به تو و نگاه خودم به تو مینگرم کل ماجرا برایم به طنزی سیاه بدل میشود. واقعا من عاشق چه چیزت شدم؟...
اکنون که اینجا نشستهام و به تو فکر میکنم دیگر بغضی در گلویم نیست، دیگر حسرتی در سینهام نیست، دیگر "کاشی" بر زبانم نیست. حالا دیگر تو برای من معنای حقیقی زندگی هستی: معنای بزرگ شدن، معنای نرسیدن، معنای پذیرش و کنار آمدن. انگار سهم من از تو در این بُعد زمانی-مکانی همین بوده و همین هم کم تحفهای نیست. حالا دیگر خودم را بیبهره از تو نمیدانم. من سهمم را از تو گرفتم. اما راستی، تو هم سهمت را از من گرفتی؟
• بخشی از "نامهای به تو"،
@Roshanfkrane
وقتی از اینجای زمان به تو و نگاه خودم به تو مینگرم کل ماجرا برایم به طنزی سیاه بدل میشود. واقعا من عاشق چه چیزت شدم؟...
اکنون که اینجا نشستهام و به تو فکر میکنم دیگر بغضی در گلویم نیست، دیگر حسرتی در سینهام نیست، دیگر "کاشی" بر زبانم نیست. حالا دیگر تو برای من معنای حقیقی زندگی هستی: معنای بزرگ شدن، معنای نرسیدن، معنای پذیرش و کنار آمدن. انگار سهم من از تو در این بُعد زمانی-مکانی همین بوده و همین هم کم تحفهای نیست. حالا دیگر خودم را بیبهره از تو نمیدانم. من سهمم را از تو گرفتم. اما راستی، تو هم سهمت را از من گرفتی؟
• بخشی از "نامهای به تو"،
@Roshanfkrane