@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 13
#حافظ_غزل_۱۳
میدمد صبح و کِلّه بست سَحاب
الصَّبوح الصَّبوح یا اصحاب!
میچکد ژاله بر رخِ لاله
المُدام المُدام یا اَحباب!
میوزد از چمن نسیم ِ بهشت
هان بنوشید دمبهدم میِ ناب
تخت ِ زُمرُد زدهست گُل به چمن
راحِ چون لعلِ آتشین دریاب
در ِ میخانه بستهاند دگر
اِفتَتِح یا مُفَتِّحَ الابواب!
لب و دندانت را حقوقِ نمک
هست بر جان و سینههای کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ِ ساقی ِ پری پیکر
همچو حافظ بنوش بادهی ناب
#غزل_حافظ_شماره 13
خوانش #سهیل_قاسمی
@Roshanfkrane
میدمد صبح و کِلّه بست سَحاب
الصَّبوح الصَّبوح یا اصحاب!
میچکد ژاله بر رخِ لاله
المُدام المُدام یا اَحباب!
میوزد از چمن نسیم ِ بهشت
هان بنوشید دمبهدم میِ ناب
تخت ِ زُمرُد زدهست گُل به چمن
راحِ چون لعلِ آتشین دریاب
در ِ میخانه بستهاند دگر
اِفتَتِح یا مُفَتِّحَ الابواب!
لب و دندانت را حقوقِ نمک
هست بر جان و سینههای کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ِ ساقی ِ پری پیکر
همچو حافظ بنوش بادهی ناب
#غزل_حافظ_شماره 13
خوانش #سهیل_قاسمی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 14
#حافظ_غزل_۱۴
گفتم: ای سلطانِ خوبان! رحم کن براین غریب
گفت: در دنبالِ دل، ره گم کند مسکین غریب
گفتمش: مگذر زمانی! گفت: معذورم بدار!
خانه پروردی چه تاب آرَد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِشاهی، نازنینی را چه غم؟
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست!
خوشفتاد آنخالِ مشکین بر رخِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ روی مهوشت
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهی نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مورخط گِرد ِ رُخت
گر چه نبوَد در نگارستان خطِ مشکین غریب
گفتم: ای شام ِ غریبان طرهی شبرنگ تو!
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت: حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرتند
دور نبوَد گر نشیند خسته و مسکین غریب
🎶 Beyond The Sunset
#غزل_حافظ_شماره 14
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane
گفتم: ای سلطانِ خوبان! رحم کن براین غریب
گفت: در دنبالِ دل، ره گم کند مسکین غریب
گفتمش: مگذر زمانی! گفت: معذورم بدار!
خانه پروردی چه تاب آرَد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِشاهی، نازنینی را چه غم؟
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست!
خوشفتاد آنخالِ مشکین بر رخِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ روی مهوشت
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهی نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مورخط گِرد ِ رُخت
گر چه نبوَد در نگارستان خطِ مشکین غریب
گفتم: ای شام ِ غریبان طرهی شبرنگ تو!
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت: حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرتند
دور نبوَد گر نشیند خسته و مسکین غریب
🎶 Beyond The Sunset
#غزل_حافظ_شماره 14
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 15
#حافظ_غزل_۱۵
ای شاهد ِ قدسی! که کشد بند ِ نقابت؟
و ای مرغ ِ بهشتی! که دهد دانه و آبت؟
خوابم بشد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
کاغوش ِ که شد منزلِ آسایش و خوابت؟
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشهی آمرزش و پروای ثوابت
راه ِ دلِ عشاق، زد آن چشم ِ خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه، خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رایِ صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا! که بلند است جنابت
دور است سر ِ آب از این بادیه هُش دار
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره ِ پیری به چه آیین رَوی ای دل!
باری به غلط صرف شد ایام ِ شبابت
ای قصر ِ دل افروز! که منزلگه ِ اُنسی
یا رب! مکناد آفت ِ ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت
🎶 #حسین_علیزاده
#غزل_حافظ_شماره 15
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane
ای شاهد ِ قدسی! که کشد بند ِ نقابت؟
و ای مرغ ِ بهشتی! که دهد دانه و آبت؟
خوابم بشد از دیده در این فکر ِ جگرسوز
کاغوش ِ که شد منزلِ آسایش و خوابت؟
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشهی آمرزش و پروای ثوابت
راه ِ دلِ عشاق، زد آن چشم ِ خماری
پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه، خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رایِ صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا! که بلند است جنابت
دور است سر ِ آب از این بادیه هُش دار
تا غولِ بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره ِ پیری به چه آیین رَوی ای دل!
باری به غلط صرف شد ایام ِ شبابت
ای قصر ِ دل افروز! که منزلگه ِ اُنسی
یا رب! مکناد آفت ِ ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد
صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت
🎶 #حسین_علیزاده
#غزل_حافظ_شماره 15
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 22
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
خوانش #زهرا_شیبانی
با لمس این👇 هشتگ در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 22
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت
#غزلیات #حافظ
@Roshanfkrane
سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست
خوانش #زهرا_شیبانی
با لمس این👇 هشتگ در کانال روشنفکران
#غزل_حافظ_شماره 22
به تمامی این مجموعه دسترسی خواهید داشت
#غزلیات #حافظ
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برایت تفالی گرفتم از حافظ
این بیت آمد:
ای دل غمدیده
حالت بهْ شود
دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان
غم مخور....🕊
#حافظ #موسیقی
@Roshanfkrane
این بیت آمد:
ای دل غمدیده
حالت بهْ شود
دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان
غم مخور....🕊
#حافظ #موسیقی
@Roshanfkrane
سحر،
کرشمهی صبحم بشارتی خوش داد
که کس
همیشه گرفتار غم نخواهد ماند ...
بر این رواق زبر جد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
#حافظ
درود ... صبحتان بخیر 🙋♀
امروزتـون زیـبـا
لحظه هاتون عـــالـــی
سرشار از مـــوفـــقیت
پــر از خیر و بــرکــت
شـاد و پر از آرامـش باد🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
کرشمهی صبحم بشارتی خوش داد
که کس
همیشه گرفتار غم نخواهد ماند ...
بر این رواق زبر جد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
#حافظ
درود ... صبحتان بخیر 🙋♀
امروزتـون زیـبـا
لحظه هاتون عـــالـــی
سرشار از مـــوفـــقیت
پــر از خیر و بــرکــت
شـاد و پر از آرامـش باد🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
در میخانه ببستند،خدایا مپسند
که درِ خانه ی تزویر و ریا بگشایند
🎧#هژیر_مهر_افروز
#حافظ
@Roshanfkrane
در میخانه ببستند،خدایا مپسند
که درِ خانه ی تزویر و ریا بگشایند
🎧#هژیر_مهر_افروز
#حافظ
@Roshanfkrane
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
#حافظ
درود ...صبحتان بخیر 🙋♀🙋🏻♂
من دعایتان می کنم به خیر
نگاهتان می کنم به پاکی
یادتان می کنم به خوبی
هر جا هستید
بهترین ها را برایتان آرزو دارم
بامدادتان نیکو باد 🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
#حافظ
درود ...صبحتان بخیر 🙋♀🙋🏻♂
من دعایتان می کنم به خیر
نگاهتان می کنم به پاکی
یادتان می کنم به خوبی
هر جا هستید
بهترین ها را برایتان آرزو دارم
بامدادتان نیکو باد 🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نو بهار است
در آن کوش که خوشدل باشی...
#حافظ
درود... صبحتان بخیر 🙋♀🙋🏻♂
دراین هوای زیبای بهاری
کلبه زندگی تون گرم
فنجون عشقتون پر مهر
منحنی لبتون خندون
لحظه هاتون دلنشین
دلتون از شادی لبریز
روزگارتون بر وفق مراد
روزتون بخیر و سلامتی 🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
در آن کوش که خوشدل باشی...
#حافظ
درود... صبحتان بخیر 🙋♀🙋🏻♂
دراین هوای زیبای بهاری
کلبه زندگی تون گرم
فنجون عشقتون پر مهر
منحنی لبتون خندون
لحظه هاتون دلنشین
دلتون از شادی لبریز
روزگارتون بر وفق مراد
روزتون بخیر و سلامتی 🙏☺️🍀
@Roshanfkrane
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
#حافظ
درود ... صبحتان بخیر 🙋🏻♂🙋♀
لحظه هاتون پر از مهر
دلتون گرم و شاد
عمرتون با عزت
روزتون دلپذیر
سلامت و پیروز و بهروز باشید 🙏☺️☘
@Roshanfkrane
نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد
عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد
#حافظ
درود ... صبحتان بخیر 🙋🏻♂🙋♀
لحظه هاتون پر از مهر
دلتون گرم و شاد
عمرتون با عزت
روزتون دلپذیر
سلامت و پیروز و بهروز باشید 🙏☺️☘
@Roshanfkrane
میسوزم از فِراقت روی از جَفا بگردان
هجران بلایِ ما شد، یا رب بلا بگردان
مَه جلوه مینماید بر سبز خِنگِ گَردون
تا او به سر درآید، بر رَخش پا بگردان
مَرغول را بَرافشان یعنی به رَغمِ سنبل
گِردِ چمن بَخوری همچون صبا بگردان
یغمایِ عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بِشکن در بَر قَبا بگردان
ای نورِ چشمِ مستان در عینِ انتظارم
چنگِ حزین و جامی بِنواز یا بگردان
دوران همینویسد بر عارضش خطی خوش
یا رب نوشتهٔ بد از یارِ ما بگردان
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قَدَر نیست
گر نیستت رضایی حُکمِ قضا بگردان
#ارسالی #شعر #حافظ
@Roshanfkrane
هجران بلایِ ما شد، یا رب بلا بگردان
مَه جلوه مینماید بر سبز خِنگِ گَردون
تا او به سر درآید، بر رَخش پا بگردان
مَرغول را بَرافشان یعنی به رَغمِ سنبل
گِردِ چمن بَخوری همچون صبا بگردان
یغمایِ عقل و دین را بیرون خرام سرمست
در سر کلاه بِشکن در بَر قَبا بگردان
ای نورِ چشمِ مستان در عینِ انتظارم
چنگِ حزین و جامی بِنواز یا بگردان
دوران همینویسد بر عارضش خطی خوش
یا رب نوشتهٔ بد از یارِ ما بگردان
حافظ ز خوبرویان بختت جز این قَدَر نیست
گر نیستت رضایی حُکمِ قضا بگردان
#ارسالی #شعر #حافظ
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روشنفکران
شجریان – @Roshanfkrane
#شجریان_و_شهریور
شهریور بود؛
خانه ی پدری در بلوار معلم بود
ما بچه بودیم. آقاجون کارمند بود و صبح ها می رفت اداره.
مامان از صبح دنبال گوجه ربی مناسب بود و وقتی نصف یه وانت گوجه توی حیاط خونه تخلیه می شد من با خودم فکر می کردم؛
چقدر ما شکمو هستیم! ببین چقدر غذا می خوریم که این همه ش رب میخواد و خنده م می گرفت و همزمان دلشوره می گرفتم.
گوجه ها رومی شستیم با شلنگ آب توی حیاط. و بلوار معلم رو آب می گرفت چون از تمام خونه ها آب مصرفی برای شستن نصف وانت گوجه ربی، به شکل جوهای موازی بیرون می رفتند و وسط بلوار بهم می پیوستند و دریاچه طوری تشکیل می دادن با طعم گوجه و شهریور.
بعد از ناهار، زیر هارهار کولر آبی قدیمی و سکوت به سمت نارنجی عصرشهریور، کمی می خوابیدیم اما دلمان به نوای کاست مشکی «رسوای دل» خوش بود که در اون ضبط قدیمی ده بار می پیچید تا اعجاز صدای شجریان را در کودکی ما تزریق کند
و ما بی خبر از قیمت گوجه و کرایه وانت و قبض آب به شعر #سعدی و#عطار و #حافظ گوش می دادیم و از یک حس ناشناخته ای سرشار می شدیم که می تونستیم تا دیروقت بیدار بمونیم، بخونیم، بنویسیم و دغدغه هامونو از همسایه ها و همشهری ها جدا کنیم.
انقدر شجریان گوش می کردیم و شعر سعدی و پروین و حافظ از آقاجون و عموجون می شنیدیم که حس می کردیم، توی مریخ زندگی می کنیم و زندگی فقط زیبایی کلمه است و صدا...
الان هم که بزرگ شدیم، مطمئن تر شدیم که زندگی همان صدای شجریان بود و بوی رب گوجه فرنگی و شربت نیمه ترش آب لیمو در لیوان فرانسوی دسته دار و در خانه ی پدری بلوار معلم.
از سبک های شعری فقط هندی رو می شناختیم بسکه صائب و کلیم می شنیدیم و اون ابیات ظریف دقیق، ما را هم ظریف و شکننده و دقیق کرد.
شعر و شجریان
موسیقی و شربت آب لیمو
آب دوغ خیار و آقاجون کارمند
رب گوجه فرنگی و شهریور و مامان
ذائقه ی ما رو ساخت...
زندگی ما رو ساخت و من حالا خیلی مطمئنم پدر و مادرا همونقدر که می تونن ذائقه ی غذایی بچه ها را بسازند و تحت تاثیر قرار بدن، ذائفه ی فکری و احساسی اونا رو هم می تونن بسازن.
و ما بیشتر از این که به تربیت بچه ها فکر کنیم، انگار باید به تربیت پدر و مادرا فکر کنیم.
امروز از صبح #رسوای_دل_شجربان رو گوش کردم و هوای پر از بوی رب گوجه فرنگی و دلشورره ی 6 شهریور رو نفس کشیدم و از وسط بلوار معلم و ده دوازده سالگی م سردرآوردم.
حالا سالهاست آقاجون مریضه و مامان توان پختن رب گوجه فرنگی نداره، خونه ی بلوار معلم رو فروخته ایم، ما بزرگ و پراکنده شده ایم اما هنوز صدای عطار از حنجره یه شجریان و از دورها می آید و زیرو رویم می کند؛
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم...
ششم شهریور 1403
#پاییز_رحیمی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
شهریور بود؛
خانه ی پدری در بلوار معلم بود
ما بچه بودیم. آقاجون کارمند بود و صبح ها می رفت اداره.
مامان از صبح دنبال گوجه ربی مناسب بود و وقتی نصف یه وانت گوجه توی حیاط خونه تخلیه می شد من با خودم فکر می کردم؛
چقدر ما شکمو هستیم! ببین چقدر غذا می خوریم که این همه ش رب میخواد و خنده م می گرفت و همزمان دلشوره می گرفتم.
گوجه ها رومی شستیم با شلنگ آب توی حیاط. و بلوار معلم رو آب می گرفت چون از تمام خونه ها آب مصرفی برای شستن نصف وانت گوجه ربی، به شکل جوهای موازی بیرون می رفتند و وسط بلوار بهم می پیوستند و دریاچه طوری تشکیل می دادن با طعم گوجه و شهریور.
بعد از ناهار، زیر هارهار کولر آبی قدیمی و سکوت به سمت نارنجی عصرشهریور، کمی می خوابیدیم اما دلمان به نوای کاست مشکی «رسوای دل» خوش بود که در اون ضبط قدیمی ده بار می پیچید تا اعجاز صدای شجریان را در کودکی ما تزریق کند
و ما بی خبر از قیمت گوجه و کرایه وانت و قبض آب به شعر #سعدی و#عطار و #حافظ گوش می دادیم و از یک حس ناشناخته ای سرشار می شدیم که می تونستیم تا دیروقت بیدار بمونیم، بخونیم، بنویسیم و دغدغه هامونو از همسایه ها و همشهری ها جدا کنیم.
انقدر شجریان گوش می کردیم و شعر سعدی و پروین و حافظ از آقاجون و عموجون می شنیدیم که حس می کردیم، توی مریخ زندگی می کنیم و زندگی فقط زیبایی کلمه است و صدا...
الان هم که بزرگ شدیم، مطمئن تر شدیم که زندگی همان صدای شجریان بود و بوی رب گوجه فرنگی و شربت نیمه ترش آب لیمو در لیوان فرانسوی دسته دار و در خانه ی پدری بلوار معلم.
از سبک های شعری فقط هندی رو می شناختیم بسکه صائب و کلیم می شنیدیم و اون ابیات ظریف دقیق، ما را هم ظریف و شکننده و دقیق کرد.
شعر و شجریان
موسیقی و شربت آب لیمو
آب دوغ خیار و آقاجون کارمند
رب گوجه فرنگی و شهریور و مامان
ذائقه ی ما رو ساخت...
زندگی ما رو ساخت و من حالا خیلی مطمئنم پدر و مادرا همونقدر که می تونن ذائقه ی غذایی بچه ها را بسازند و تحت تاثیر قرار بدن، ذائفه ی فکری و احساسی اونا رو هم می تونن بسازن.
و ما بیشتر از این که به تربیت بچه ها فکر کنیم، انگار باید به تربیت پدر و مادرا فکر کنیم.
امروز از صبح #رسوای_دل_شجربان رو گوش کردم و هوای پر از بوی رب گوجه فرنگی و دلشورره ی 6 شهریور رو نفس کشیدم و از وسط بلوار معلم و ده دوازده سالگی م سردرآوردم.
حالا سالهاست آقاجون مریضه و مامان توان پختن رب گوجه فرنگی نداره، خونه ی بلوار معلم رو فروخته ایم، ما بزرگ و پراکنده شده ایم اما هنوز صدای عطار از حنجره یه شجریان و از دورها می آید و زیرو رویم می کند؛
بجز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم
که شادی در همه عالم ازین خوشتر نمیدانم...
ششم شهریور 1403
#پاییز_رحیمی
#عاشقانه
@Roshanfkrane
Vaezan
@Roshanfkrane
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
بنده پیر خراباتم که درویشان او
گنج را از بی نیازی خاک بر سر میکنند...
"واعظان"
آواز: #حبیب_محبیان
شعر: حضرت #حافظ
تقدیمی ادمین ❤️
#موسیقی
@Roshanfkrane
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
بنده پیر خراباتم که درویشان او
گنج را از بی نیازی خاک بر سر میکنند...
"واعظان"
آواز: #حبیب_محبیان
شعر: حضرت #حافظ
تقدیمی ادمین ❤️
#موسیقی
@Roshanfkrane