【رمان و بیو♡】
1.15K subscribers
1K photos
627 videos
19 files
40 links
کانال رمان‌های زیبا و جذاب هراتی🇦🇫
با عکس و کلیپ‌های دیدنی از شخصیت‌های داستان😎
و همچنان بیوگرافی‌های دپ و عاشقانه😍
:
موزیک🎧
شعر📖
تکست📚
چالش🎲
:
برای حمایت ازما لینک کانال را با دوستان‌تان شریک سازید🙏💚

ارتباط با ما👇
@RomanVaBio_bot
Download Telegram
یک شب‌هایی واقعا کم آورده‌ای و حالت خوب نیست و انگار که اندوه عالم روی شانه‌ات سنگینی می‌کند. یک شب‌هایی هرچه می‌گردی، دلیل مناسب و به قدر کفایتی برای زیستن و ادامه دادن نمی‌یابی. یک شب‌هایی واقعا تنهایی و واقعا می‌فهمی که چقدر در سخت‌ترین لحظاتت هیچ‌کس را نداری!
این شب‌ها را اگر طاقت بیاوری و بدون رو زدن به آدم‌ها به صبح برسانی، روز بعد در آینه یک انسان خودساخته و قدرتمند را خواهی‌دید.
مچ این شب‌ها را اگر بخوابانی و به این شب‌ها اگر پیروز شوی، آن‌وقت است که سرت را می‌گیری بالا، سینه‌ات را در مقابل روزگار سپر می‌کنی و می‌زنی به قلب تمام حادثه‌‌ها و از هیچ چیز نمی‌ترسی.
خیلی مهم است که آدم، تهِ همه چیز را دیده‌باشد، خیلی مهم است که آدم تنهایی از پس سخت‌ترین لحظات جهانش برآمده‌باشد...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@RomanVaBio
دعا کنیم برای سلامتی و حالِ خوبِ همدیگر.
دعا کنیم همه سلامت باشند و سلامت بمانند. که بیماری و اندوه و اضطراب، دور شود از حوالیِ آدم‌ها.
که دیگر کسی برای حالِ ناخوشِ عزیزی اشک نریزد و هیچ‌کس بعد از این، داغِ هیچ‌کس را نبیند.
دعا کنیم خدا صبر بدهد به قلب و روح آنانی که عزیز از دست داده‌اند و حفظ کند عزیزانی را که در بستر بیماری‌اند، حفظ کند عزیزانی را که در خطرند و حفظ کند همه را برای هم؛
برای آنانی که حتی تاب اندوه و بی‌تابیِ عزیزانشان را هم ندارند.
خدا کند سایه‌ی شوم بیماری از آسمان این سرزمین دور شود. سایه‌ی شوم فقر، فساد، حق‌خوری و بی‌انصافی هم...
خدایا! این مردم خسته‌اند، همه‌مان خسته‌ایم، به دل‌های ما صبر بده، به عزیزان ما سلامتی و آرامش،
و به قلب آنان که واسطه‌ی حالِ خوبِ این مردمند و دریغ می‌کنند، کمی انصاف...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

@RomanVaBio
کاش زندگی هم خروج اضطراری داشت و وقتی مسیر همیشگی برایت محدود کننده و آزاردهنده بود، می‌‌توانستی از مسیر جایگزین، خودت را به فضای دیگری برسانی و مدتی از چیزها و موقعیت‌هایی که باعث رنجشت می‌شوند، دور بمانی.
آدم است، تحمل می‌کند و تحمل می‌کند و ناگهان، ظرف تحملش سرریز می‌شود.
آدم است، خسته می‌شود...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@RomanVaBio
خب...
عید هم آمد و تمام شد و خبر خاصی نبود.
خواستم بگویم از اینجا به بعد هم خبر خاصی نیست و بزرگترین آرزوها هم زمانی که برآورده شدند، معمولا هیجان‌ اولیه را ندارند، غم‌ها هم همینطور. هیچ چیز آنقدر که از دور به نظر می‌رسد خارق العاده و شادی‌آور، یا غم‌انگیز و ترسناک نیست، فقط چون هنوز آن را لمس نکرده‌ایم، بزرگش می‌کنیم...
نه بیش از حد نگران باش و نه زیاد برای چیزی ذوق داشته‌باش، فقط ادامه بده و لذت ببر و از فکر کردن به گذشته و آینده دست بردار و هرکجا زیاد از حد دلت گرفت، غمگین شدی، نگران بودی و رنجیدی به یاد بیاور که هیچ خبر خاصی نیست! همه چیز اکنون است و همین لحظه.

#نرگس_صرافیان_طوفان

@RomanVaBio
من این را دوست داشتم که تو در من مسیرهایی کشف می‌کردی، که خودم نمی‌شناختم، در من توانایی‌ها و خصوصیاتی می‌یافتی، که خودم نمی‌‌یافتم...
من کهکشان شناخته شده‌ای بودم و تو در من کهکشان‌های ناشناخته‌ی بسیاری دیدی و بااشتیاق نشانم دادی و من این را دوست داشتم.
من این را دوست داشتم که تو مرا جور دیگری می‌خواستی و جنس دوست داشتنت با تمام جهان فرق داشت.
من شیفته‌ی اشتیاق تو برای اکتشاف خودم بودم. شیفته‌ی شیوه‌ی نگاه کردنت، گفتنت، مراقب بودنت، دوست داشتنت...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@RomanVaBio