【رمان و بیو♡】
1.15K subscribers
1K photos
627 videos
19 files
40 links
کانال رمان‌های زیبا و جذاب هراتی🇦🇫
با عکس و کلیپ‌های دیدنی از شخصیت‌های داستان😎
و همچنان بیوگرافی‌های دپ و عاشقانه😍
:
موزیک🎧
شعر📖
تکست📚
چالش🎲
:
برای حمایت ازما لینک کانال را با دوستان‌تان شریک سازید🙏💚

ارتباط با ما👇
@RomanVaBio_bot
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهترین حال جهان را دارم❤️

@RomanVaBio
اگه یکی رو دوست دارین؛
توی عصبی بودنش دوسش داشته باشین
توی بدحالیشم دوسش داشته باشین
وقتی هم داره میشکنه و پر از انرژی منفیه،
دوسش داشته باشین؛
و گرنه حال که خوب باشه،
همه مهربونن و آدمو دوست دارن ...


@RomanVaBio
گاهی وقتا هم یه سر به خودت بزن
شاید حالش خوب نیس :)♡

@RomanVaBio
باید از هر خیال، اُمیدی جُست! :)

@RomanVaBio
حالک خوبہ لایڪا ما دست شمانه


اگہ روزی ما دست شما بود ڪہ از گشنگے مردہ بودیم😒😂


@RomanVaBio
حال بدت رو فورا خوب کن >>>>>

اضطراب : ده تا نفس عمیق بکش
بیش از حد فکر کردن : ژورنال نویسی کن
انرژی پایین : ورزش سبک انجام بده
استرس : تو طبیعت وقت بگذرون
عقب انداختن کارا : گوشی رو از خودت دور کن
بی حسی : برای یک هدف داوطلب شوید
دلتنگی : اهداف خودت رو بنویس
بی انگیزگی : چند برد کوچک به دست بیار
گناه : خودت رو ببخش
بی صبری : یه دقیقه مدیتیشن کن
نا امنی لیستی از بردهاتو بنویس
ناراضی : یک لیست سپاس گذاری بنویس

‌‌
@RomanVaBio
‏آرزو می‌کنم خدا نگاه کنه به دلت ..
تویی که خیلی صبوری 🌱

@RomanVaBio
#توئیت 🖇♥️

#واسیلی_گروسمان تو کتاب پیکار با سرنوشت حرف قشنگی زده:

«حافظه به چه کار آدم می‌آید؟
گاه آدم دوست دارد بمیرد و از شرّ این حافظه خلاص شود.»

و البته #امیرخسرو_دهلوی هم، چندین قرن پیش از او، گفته:

"من ناتوان ز یادِ کسی گشتم ای طبیب
آن دارویَم بده، که فراموشی آوَرَد..."

بنظرم مرور خاطرات باگ ادمیزاده:)

@RomanVaBio
📝

شوق اگر هست شکایت ز گرفتاری نیست
نشود دام و قفس مانع پرواز کسی

#ناظم‌_هروی

@RomanVaBio
یکی از قشنگ ترین دعاهایی که خوندم این بود :
«ولا‌ تجعل‌ فی‌ قلبی‌ انتظار الشیء‌لن‌ یأتی‌ یالله»
خدایا در قلبم انتظار چیزی که‌اتفاق نمی‌افتد را قرار نده 🌱

@RomanVaBio
جالبه بدونید که فحش دادن هنگام درد کشیدن، تحمل درد رو 33 درصد افزایش میده.

خلاصه از چیزی ناراحت بودید فقط بهش فحش بدید مهم نیست چی باشه و کی باشه 😂

@RomanVaBio
برای هدف،هر روز باید جنگید
حتی روزایی که حالت خوب نیست
حتی روزایی که هیچی سر جاش نیست🌱?


@RomanVaBio
گوش شنوا نبود ما مجبور شدیم سکوت کنیم...

@RomanVaBio
تو به خودت بدهکاری؛
به چشمات، برای دیدنِ لحظه‌ی موفقیتت!
به پاهات، برای قدم زدن تو محل کارِ رویایی‌ات!
به دستات، برای تلاشششون!
به قلبت، برای این همه صبوری و قشنگیش!

@RomanVaBio
.
ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤﺪٍ ﻭَﻋَﻠَﻰﺁﻝِوَأصّحٰابِﻣُﺤَﻤَّد♥️

@RomanVaBio
دوستا بری نشر رمان جدید آماده هستین؟!
ببینم همی پست چنتا لایک میگیره🙂

@RomanVaBio
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#رمان گربه سیاه ( black cat )
نویسنده : مرضیه باقری و ستایش قاسمی

خلاصه رمان ...

رمانی از جنس غم :(
روایت زندگی خانواده ایرانی و افغانستانی که با انجام یک قتل غیر عمدی به هم وصل میشود
شکست عشقی ، بوجود آمدن عشق جدید
و آشکار شدن راز های پنهانی که از شخصیت های رمان پنهان شده ....

.
نکته : داستان توسط نویسنده تعریف میشود .
شخصیت اول داستان یعنی نیلا و خانواده اش افغانستانی اند اگر ایرانی صحبت میکنند بخاطر اینه که در ایران زندگی میکنند...
لطفاً رمان را تا پایان بخوانید و از پارت های اول رمان قضاوت نکنید
ان‌شاءالله دوست داشته باشید.

@RomanVaBio
#گربه سیاه
#مقدمه
هرشب و هرشب در تنهايی بی انتهای شبانهام،
به خاطر میآورم درد نبودنهايت را،
به ياد می آورم،
پلکهايی را که به رويم میبستی و باغ مژگانی که سد نگاهت میشد،
و چمنزار نگاهی که بارها از من دريغ شد.
به ياد می ِ آورم، زبانی که نچرخيد به گفتن ِ راز دل و آواز دوستت دارمها.
چه دردی دارد اين شب مرگیهای مکرر!
هم من میدانم و هم تو،
عشق يعنی گريه زير باران،
عشق يعنی درد آرزوی وصال و شکنجهی فراق جگرسوز،
عشق يعنی دل دل زدن برای داشت ِن يک نگاه از تو،
عشق يعنی در جمع خنديدن و زهر بر کام زدن.
عشق يعنی در ِ ياد من خاطری نيست جز خاطر تو،
ای عشق! ای که میسوزی و میسوزانيم،
دگر دلم صحن غرور نيست،
دگر جانم بازی نمیکند نمايشنامهی، نخواستنها را، ای قاصدک ِ خوش خبر من، ای فرزند مشترک ِ نهايت تابستان ِ های ِ داغ و آغاز پاييز
بارانی،
به او بگو:
ِ درد غرور جانکاه است و ثمری جز دست و پا زدن در مرداب افسوس ندارد.

به او بگو:
میخواهم در آغوشش برقصم و او به زيبايی بازيگردان تنم باشد.
به او بگو،
وصال لبهای تو و پيشانی من، آرزويی شده دست نيافتنی.

به او بگو:
ای کاش بازگردی که من يک دل نه هزاران دل، مجاب چشمهايت شدهام.