آزادانه به خیابانها می آمدند و فریاد مرگ بر شخص اول مملکت سرمیدادند بدون آنکه کتک بخورند یا کور شوند و یا در کامیونهای یخچالدار بعد از تجاوز به قتل برسند #پادشاهی_پهلوی تمرین دموکراسی نسلی بود که نفهمید حکومتی که اینچنین با مخالفانش مماشات میکند را باید اصلاح کرد نه براندازی!
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
پس از مرگ رهبر جماهیر شوروی برخی از طرفداران کمونیسم در تهران برای او مراسمی گرفتند و جوانانی که در تهران با شنیدن خبر مرگ ژنرال ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در پنجم مارس ۱۹۵۳ (۱۴ اسفند ۱۳۳۱) کراوات سیاه بستند و دختران دبیرستانی که روبان سیاه به سر زدند، جمعیتی که جلوی سفارت شوروی در تهران صف کشیدند و چهار دفتر یادبود را امضا کردند،
آنانکه بعدازظهر ۱۸ اسفند ۳۱ به دعوت جمعیت مبارزه با استعمار و هواداران صلح -از سازمانهای حزب توده- در میتینگ میدان فوزیه حاضر شدند و عکسهای استالین در دست، سه دقیقه به احترام روح پیشوای شوروی سکوت کردند!:))))
تاریخ مشعشع رفقای کمونیست ایرانی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
آنانکه بعدازظهر ۱۸ اسفند ۳۱ به دعوت جمعیت مبارزه با استعمار و هواداران صلح -از سازمانهای حزب توده- در میتینگ میدان فوزیه حاضر شدند و عکسهای استالین در دست، سه دقیقه به احترام روح پیشوای شوروی سکوت کردند!:))))
تاریخ مشعشع رفقای کمونیست ایرانی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
⏺ چگونه از دیکتاتوری عبور کنیم؟
۱- خودتصمیمگیری:
قدم اول تصمیم یک ملت برای عبور از دیکتاتوری است این بسیار مهم است که این قصد جدی و قاطع و با دلایل متقن و محکم گرفته شود تا در حین مبارزه خللی در آن ایجاد نگردد
۲- برنامهریزی:
اگر دوست دارید برای آیندهتان کاری کنید بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنید زیرا هرقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد اینجا برنامهریزی بهمعنای روند انجام کارهایی است که احتمال گذار از وضع کنونی به وضعیتِ مطلوب را افزون میکند یعنی گذار از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده را.
۳- اندیشیدن به نظام جایگزین:
فراموش نکنید تنها هدف، ازبینبردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژیای که هدفش را صرفاً نابودی دیکتاتوری کنونی بداند و به پس از آن نیندیشد ریسک بزرگی را برای ظهور دیکتاتور دیگری پس از آن میپذیرد
۴- خشونتپرهیزی:
مبارزهی خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنید یک نکته در آن آشکار است و آن اینکه با گزینش و کاربست خشونت بعنوان راه مبارزه، پا به میدانی گذاردهاید که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزار جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادیخواهان دست بالا را دارند و هرچند فضیلت کسانیکه در این راه جان میبازند ستایشبرانگیز است اما این خشونتها فقط ماشهی سرکوب مردم توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده ی مردم را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد
۵- امید نبستن به منجیان خارجی:
بسیاری از کسانیکه از زندگی در زیر سلطهی حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردم تحت ستم کشورشان خسته و افسرده و مایوسند و اعتمادبهنفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجات خویش نمیشناسند چشم براه کمکهای بینالمللی هستند تا دیکتاتورشان را به زیر بکشند
این سناریو اگرچه ظاهراً دلچسب و نتیجهبخش بهنظر میرسد اما موانع بسیاربزرگی بر سر راه اعتماد و اتکاء به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد زیرا معمولاً هیچ نجاتبخش خارجیای بیآنکه تضمینی برای تامین منافع خود بعد از سقوط دیکتاتور اخذ کرده باشد وجود ندارد و اگر هم فرض کنیم دولتی خارجی حقیقتاً برای تغییر وضعیت دخالت خواهد کرد تنها به میدانی خواهد آمد که مقاومت داخلی پایههای نظام دیکتاتوری را لرزانده و سست کرده و ستمگریهای رژیم پیشن را به جهانیان شناسانده و باورانده باشد.
۶- شکستپذیری دیکتاتوریها:
دیکتاتوریها معمولاً شکستناپذیر بهنظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بدستِ شماری از وفاداران، از آنها تصویری شکستناپذیر در برابر هر نیروی مخالفی ارائه میکند اما برخلاف تصور عامهی مردم یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنها حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی و نظام حکمرانی خود را حفظ کنند تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتوریها را بهوضوح نشان داده زیرا اکثر آنها در بازهی زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردند و فروریختند
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوریهای کمونیستی در لهستان، آلمان شرقی، رومانی و شوروی سابق ساقط شوند در چکسلواکی این زمان بیشتر از چند هفته نبود در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوری نظامیِ کاملا آماده برای سرکوب مردم، تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت حکومت قدرتمند شاه فقید ایران در طول چند ماه فروریخت دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و...
۷- ضعفهای اساسی و شکنندگی دیکتاتوریها:
دیکتاتوریها علیرغم ظاهرِ قدرتمندشان، جملگی با ضعفها و بیماریهای اساسی و درمانناپذیر دستبهگریباناند ازجمله بیکفایتیهای داخلی، رقابتهای شخصی، ناکارآمدی نهادهای اقتصادی و... که اگر بر آنها تمرکز شود میتوان در طول زمان از مقاومت دیکتاتوری در برابر تغییر وضعیت بهشدت کاست اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود خواهد شد.
در هر حرکت و اقدام آزادیخواهانهای، خطرها و رنجهای بالقوه نهفته است و حصول آزادی مستلزم اختصاص زمان، صبوری، تلاش و مقاومت است.
آری؛ رهایی از دیکتاتوری "ممکن" است اما گفتهی مشهوری هست که: "آزادی، رایگان نیست" آزادیای که اینچنین و با لحاظ و کاربستِ آموزههایی که گفته شد بهدست آمده باشد نه تنها ازدسترفتنی نیست بلکه پایدار خواهد ماند و مردمی را خواهد پرورد که با سختکوشی و جدیت و دقت از آن مراقبت میکنند و از هرگونه تهدید و گزندی محفوظش میدارند. #ایران_معبد_ماست
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
۱- خودتصمیمگیری:
قدم اول تصمیم یک ملت برای عبور از دیکتاتوری است این بسیار مهم است که این قصد جدی و قاطع و با دلایل متقن و محکم گرفته شود تا در حین مبارزه خللی در آن ایجاد نگردد
۲- برنامهریزی:
اگر دوست دارید برای آیندهتان کاری کنید بهتر است به چگونگی انجام آن فکر کنید زیرا هرقدر هدف مهمتر باشد برنامهریزی اهمیت بیشتری مییابد اینجا برنامهریزی بهمعنای روند انجام کارهایی است که احتمال گذار از وضع کنونی به وضعیتِ مطلوب را افزون میکند یعنی گذار از دیکتاتوری به سیستم دموکراتیک آینده را.
۳- اندیشیدن به نظام جایگزین:
فراموش نکنید تنها هدف، ازبینبردن دیکتاتوری کنونی نیست بلکه جایگزینی آن با سیستمی دموکراتیک است زیرا آن استراتژیای که هدفش را صرفاً نابودی دیکتاتوری کنونی بداند و به پس از آن نیندیشد ریسک بزرگی را برای ظهور دیکتاتور دیگری پس از آن میپذیرد
۴- خشونتپرهیزی:
مبارزهی خشونتآمیز را هرگونه که ارزیابی کنید یک نکته در آن آشکار است و آن اینکه با گزینش و کاربست خشونت بعنوان راه مبارزه، پا به میدانی گذاردهاید که دیکتاتورها در آن برتری دارند زیرا آنها کمابیش در سختافزار جنگ و حجم نیروهای نظامی نسبت به آزادیخواهان دست بالا را دارند و هرچند فضیلت کسانیکه در این راه جان میبازند ستایشبرانگیز است اما این خشونتها فقط ماشهی سرکوب مردم توسط دیکتاتورها را میچکاند و توده ی مردم را در وضعیتی بیدفاعتر قرار میدهد
۵- امید نبستن به منجیان خارجی:
بسیاری از کسانیکه از زندگی در زیر سلطهی حکومتهای دیکتاتوری رنج میبرند به این دلیل که احساس میکنند مردم تحت ستم کشورشان خسته و افسرده و مایوسند و اعتمادبهنفس لازم برای رویارویی با دیکتاتوری را از دست دادهاند و راهی برای نجات خویش نمیشناسند چشم براه کمکهای بینالمللی هستند تا دیکتاتورشان را به زیر بکشند
این سناریو اگرچه ظاهراً دلچسب و نتیجهبخش بهنظر میرسد اما موانع بسیاربزرگی بر سر راه اعتماد و اتکاء به نجاتبخشان بیگانه وجود دارد زیرا معمولاً هیچ نجاتبخش خارجیای بیآنکه تضمینی برای تامین منافع خود بعد از سقوط دیکتاتور اخذ کرده باشد وجود ندارد و اگر هم فرض کنیم دولتی خارجی حقیقتاً برای تغییر وضعیت دخالت خواهد کرد تنها به میدانی خواهد آمد که مقاومت داخلی پایههای نظام دیکتاتوری را لرزانده و سست کرده و ستمگریهای رژیم پیشن را به جهانیان شناسانده و باورانده باشد.
۶- شکستپذیری دیکتاتوریها:
دیکتاتوریها معمولاً شکستناپذیر بهنظر میرسند زیرا وجود سازمانهای جاسوسی، نیروی نظامی و جوخههای اعدام بدستِ شماری از وفاداران، از آنها تصویری شکستناپذیر در برابر هر نیروی مخالفی ارائه میکند اما برخلاف تصور عامهی مردم یکهتازترین دیکتاتورها هم به جوامعی که بر آنها حکم میرانند وابستهاند و بیآن نخواهند توانست قدرت سیاسی و نظام حکمرانی خود را حفظ کنند تاریخ معاصر آسیبپذیر بودن دیکتاتوریها را بهوضوح نشان داده زیرا اکثر آنها در بازهی زمانی بسیار کوتاهی شکست خوردند و فروریختند
تنها یک دهه (۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰) کافی بود تا دیکتاتوریهای کمونیستی در لهستان، آلمان شرقی، رومانی و شوروی سابق ساقط شوند در چکسلواکی این زمان بیشتر از چند هفته نبود در گواتمالا مبارزه علیه دیکتاتوری نظامیِ کاملا آماده برای سرکوب مردم، تنها به حدود دو هفته وقت نیاز داشت حکومت قدرتمند شاه فقید ایران در طول چند ماه فروریخت دیکتاتوری مارکو در فیلیپین طی چند هفته سقوط کرد و...
۷- ضعفهای اساسی و شکنندگی دیکتاتوریها:
دیکتاتوریها علیرغم ظاهرِ قدرتمندشان، جملگی با ضعفها و بیماریهای اساسی و درمانناپذیر دستبهگریباناند ازجمله بیکفایتیهای داخلی، رقابتهای شخصی، ناکارآمدی نهادهای اقتصادی و... که اگر بر آنها تمرکز شود میتوان در طول زمان از مقاومت دیکتاتوری در برابر تغییر وضعیت بهشدت کاست اما این بدان معنا نیست که دیکتاتوری بدون رویارویی با خطرها و آسیبها نابود خواهد شد.
در هر حرکت و اقدام آزادیخواهانهای، خطرها و رنجهای بالقوه نهفته است و حصول آزادی مستلزم اختصاص زمان، صبوری، تلاش و مقاومت است.
آری؛ رهایی از دیکتاتوری "ممکن" است اما گفتهی مشهوری هست که: "آزادی، رایگان نیست" آزادیای که اینچنین و با لحاظ و کاربستِ آموزههایی که گفته شد بهدست آمده باشد نه تنها ازدسترفتنی نیست بلکه پایدار خواهد ماند و مردمی را خواهد پرورد که با سختکوشی و جدیت و دقت از آن مراقبت میکنند و از هرگونه تهدید و گزندی محفوظش میدارند. #ایران_معبد_ماست
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
"نباید تعحب کرد که ایران امروز به خانه ارواح مانند شده است. مردی که ایران مدرن را بنا نهاد، دیگر در خانه نیست اما حضورش همچنان حس میشود".
📘کتاب سقوط بهشت، نوشته "اندرو اسکات کوپر"، برگ ۲۱
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
📘کتاب سقوط بهشت، نوشته "اندرو اسکات کوپر"، برگ ۲۱
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
«نیمهشب در کاخ خورشید»☀️
#کمونیسم
#کرۀ_شمالی
نام فریبنده و افسونکنندهای دارد... «کاخ خورشید»... اما شاید فقط تا وقتی که میفهمیم منظور از کاخ خورشید کجاست و متوجه میشویم «خورشید» استعاره از چیست. در شمالشرق شهر پیونگیانگ، پایتخت کرۀ شمالی، عمارت بزرگی ــ بزرگ البته برای آن کم است، عمارت مهیبی ــ است، به رنگ بتون و با نوعی معماری نئوکلاسیستی. این عمارت عظیم محل زندگی مردگان است. در این عمارت، دو نفر بیشتر ساکن نیستند، که البته هر دو سالها پیش مردهاند و پیکر مومیاییشدهشان در محفظهای شیشهای آرمیده است. پرچم حزب کارگری ملحفهشان است و بالش سنتی کرهای زیر سرشان، و آن یونیفورم معروف رهبران کمونیست را هم بر تن دارند. این عمارت سالنهای بیانتهایی دارد، حتی سالنی دارد که طول آن یک کیلومتر است. صاحبخانهها مهمان هم نمیپذیرند، برای دیدار از آنها باید اجازۀ رسمی داشت، کرهای و خارجی فرق نمیکند، ورود به کاخ خورشید مجوز رسمی میخواهد.
همین توضیح کافی است تا بدانیم منظور از «کاخ» چیست و «خورشید» کیست. آری، اینجا آرامگاه «رهبران ابدی» کرۀ شمالی است: کیم ایل سونگ، بنیانگذار کرۀ شمالی، و پسرش کیم جونگ ایل. البته تعبیر «رهبران ابدی» را من به عنوان صنعتی ادبی به کار نبردم، بلکه این دو رهبر فقید کره در قانوناساسی این کشور دقیقاً چنین عنوانی دارند و باید با چنین عنوانی از آنها نام برد: «رهبران ابدی». این عنوان در 2016 وارد قانون اساسی کره شد. البته این وارد کردن تعبیر عجیب «ابد» در عنوان رسمی سابقه داشت. 1998، وقتی کیم جونگ ایل (پدر رهبر امروز کرۀ شمالی) زنده بود، تعبیر «رئیسجمهور ابدی» را برای خود به قانوناساسی کشور افزود. بازگردیم به کاخ خورشید...
این عمارت در زمانی ساخته شد که هنوز بخش بزرگی از جهان زیر سلطۀ نظامهای سوسیالیستی بود و رقابت نانوشته و بیاننشدهای میان کشورهای بلوک شرق وجود داشت تا شکوه رهبران خود را به رخ مهمانان سیاسی خارجی خود کشند. این کاخ با نام کومسوسان (Kumsusan) در سال 1976 ساخته شد و در واقع اقامتگاه و دفتر کار کیم ایل سونگ، رهبر و بنیانگذار کره، بود. او از 1948 تا 1994، به مدت چهلوشش سال، رهبر کرۀ شمالی بود. پس از مرگ او، پسرش کیم جونگ ایل، کاخ کومسوسان را بازسازی کرد و کاربری آن را تغییر داد و در واقع به «آرامگاه» پدرش تبدیل شد. چیزهایی هم به آنجا منتقل شد تا این آرامگاه، به محل یادبود هم تبدیل شود؛ چشمگیرترین موارد، یک خودرو مرسدس بنز (اس.ای.ال 600) است که ماشین شخصی ــ در واقع خودرو اداری ــ کیم ایل سونگ بود و همچنین یک واگن قطار که این رهبر فقید با آن به گوشه و کنار کشور سفر میکرد.
کیم جونگ ایل هم گرچه رئیسجمهور «ابدی» خوانده میشد، اما با عنوان و لقب نمیتوان فناناپذیر شد و مرگ گریبان رهبران «ابدی» را هم میگیرد. پس از درگذشت او در 2011، متخصصان روسی به پیونگیانگ رفتند و پیکرش را مومیایی کردند تا مانند پدرش، در محفظۀ مخصوص شیشهای، ماندگار شود و زیارتکنندگان بتوانند رهبر را در همان شمایل همیشگیاش ببینند. به این ترتیب، کاخ کومسوسان دوباره بازسازی شد و تالار دیگری به تابوت شیشهای او اختصاص داده شد و پس از بازگشایی در 2012 نام آن را «کاخ خورشید» نهادند.
🚫ورود به آرامگاه برای عموم ممنوع است. خارجیها نیز باید با مجوز رسمی وارد شوند و برای ورود لباس رسمی الزامی است، ضمن اینکه کفشها برس کشیده و لباسها ضدعفونی میشود. هر نوع عکسبرداری از داخل کاخ ممنوع است. تعداد اندکی از رهبران جهان هستند که پیکرشان چنین مومیایی شده و میتوان جسدشان را دید؛ که از قضا همگی ــ به جز استثنائاتی ــ رهبران کمونیست بودند: هو شی مینه (رهبر حزب کمونیست ویتنام)، لنین (رهبر و پایهگذار روسیۀ شوروی)، مائو (رهبر کمونیست چین) از جملۀ این افرادند. البته هیچیک آرامگاهی در چنین ابعادی و با چنین تشریفاتی ندارد که کیمها دارند... زیرا اختران آرمیده در کاخ خورشید به هیچ قیمتی نباید غروب کنند
📚م.تدینی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
#کمونیسم
#کرۀ_شمالی
نام فریبنده و افسونکنندهای دارد... «کاخ خورشید»... اما شاید فقط تا وقتی که میفهمیم منظور از کاخ خورشید کجاست و متوجه میشویم «خورشید» استعاره از چیست. در شمالشرق شهر پیونگیانگ، پایتخت کرۀ شمالی، عمارت بزرگی ــ بزرگ البته برای آن کم است، عمارت مهیبی ــ است، به رنگ بتون و با نوعی معماری نئوکلاسیستی. این عمارت عظیم محل زندگی مردگان است. در این عمارت، دو نفر بیشتر ساکن نیستند، که البته هر دو سالها پیش مردهاند و پیکر مومیاییشدهشان در محفظهای شیشهای آرمیده است. پرچم حزب کارگری ملحفهشان است و بالش سنتی کرهای زیر سرشان، و آن یونیفورم معروف رهبران کمونیست را هم بر تن دارند. این عمارت سالنهای بیانتهایی دارد، حتی سالنی دارد که طول آن یک کیلومتر است. صاحبخانهها مهمان هم نمیپذیرند، برای دیدار از آنها باید اجازۀ رسمی داشت، کرهای و خارجی فرق نمیکند، ورود به کاخ خورشید مجوز رسمی میخواهد.
همین توضیح کافی است تا بدانیم منظور از «کاخ» چیست و «خورشید» کیست. آری، اینجا آرامگاه «رهبران ابدی» کرۀ شمالی است: کیم ایل سونگ، بنیانگذار کرۀ شمالی، و پسرش کیم جونگ ایل. البته تعبیر «رهبران ابدی» را من به عنوان صنعتی ادبی به کار نبردم، بلکه این دو رهبر فقید کره در قانوناساسی این کشور دقیقاً چنین عنوانی دارند و باید با چنین عنوانی از آنها نام برد: «رهبران ابدی». این عنوان در 2016 وارد قانون اساسی کره شد. البته این وارد کردن تعبیر عجیب «ابد» در عنوان رسمی سابقه داشت. 1998، وقتی کیم جونگ ایل (پدر رهبر امروز کرۀ شمالی) زنده بود، تعبیر «رئیسجمهور ابدی» را برای خود به قانوناساسی کشور افزود. بازگردیم به کاخ خورشید...
این عمارت در زمانی ساخته شد که هنوز بخش بزرگی از جهان زیر سلطۀ نظامهای سوسیالیستی بود و رقابت نانوشته و بیاننشدهای میان کشورهای بلوک شرق وجود داشت تا شکوه رهبران خود را به رخ مهمانان سیاسی خارجی خود کشند. این کاخ با نام کومسوسان (Kumsusan) در سال 1976 ساخته شد و در واقع اقامتگاه و دفتر کار کیم ایل سونگ، رهبر و بنیانگذار کره، بود. او از 1948 تا 1994، به مدت چهلوشش سال، رهبر کرۀ شمالی بود. پس از مرگ او، پسرش کیم جونگ ایل، کاخ کومسوسان را بازسازی کرد و کاربری آن را تغییر داد و در واقع به «آرامگاه» پدرش تبدیل شد. چیزهایی هم به آنجا منتقل شد تا این آرامگاه، به محل یادبود هم تبدیل شود؛ چشمگیرترین موارد، یک خودرو مرسدس بنز (اس.ای.ال 600) است که ماشین شخصی ــ در واقع خودرو اداری ــ کیم ایل سونگ بود و همچنین یک واگن قطار که این رهبر فقید با آن به گوشه و کنار کشور سفر میکرد.
کیم جونگ ایل هم گرچه رئیسجمهور «ابدی» خوانده میشد، اما با عنوان و لقب نمیتوان فناناپذیر شد و مرگ گریبان رهبران «ابدی» را هم میگیرد. پس از درگذشت او در 2011، متخصصان روسی به پیونگیانگ رفتند و پیکرش را مومیایی کردند تا مانند پدرش، در محفظۀ مخصوص شیشهای، ماندگار شود و زیارتکنندگان بتوانند رهبر را در همان شمایل همیشگیاش ببینند. به این ترتیب، کاخ کومسوسان دوباره بازسازی شد و تالار دیگری به تابوت شیشهای او اختصاص داده شد و پس از بازگشایی در 2012 نام آن را «کاخ خورشید» نهادند.
🚫ورود به آرامگاه برای عموم ممنوع است. خارجیها نیز باید با مجوز رسمی وارد شوند و برای ورود لباس رسمی الزامی است، ضمن اینکه کفشها برس کشیده و لباسها ضدعفونی میشود. هر نوع عکسبرداری از داخل کاخ ممنوع است. تعداد اندکی از رهبران جهان هستند که پیکرشان چنین مومیایی شده و میتوان جسدشان را دید؛ که از قضا همگی ــ به جز استثنائاتی ــ رهبران کمونیست بودند: هو شی مینه (رهبر حزب کمونیست ویتنام)، لنین (رهبر و پایهگذار روسیۀ شوروی)، مائو (رهبر کمونیست چین) از جملۀ این افرادند. البته هیچیک آرامگاهی در چنین ابعادی و با چنین تشریفاتی ندارد که کیمها دارند... زیرا اختران آرمیده در کاخ خورشید به هیچ قیمتی نباید غروب کنند
📚م.تدینی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پروفسور ایلبر اورتایلی مورخ برجسته اهل ترکیه :
زمانی که ایرانیها شعر میسرودند، ملتهای دیگر روی درخت زندگی میکردند !
پدران ما از روی شعر ایرانی، تقلید کردند
زبان ترکی کاستیهایی دارد، آهنگین نیست و یکنواخت است و از فارسی برای رفع آن کمک گرفته است.
به احترام شعر پارسی باید ایستاد.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
زمانی که ایرانیها شعر میسرودند، ملتهای دیگر روی درخت زندگی میکردند !
پدران ما از روی شعر ایرانی، تقلید کردند
زبان ترکی کاستیهایی دارد، آهنگین نیست و یکنواخت است و از فارسی برای رفع آن کمک گرفته است.
به احترام شعر پارسی باید ایستاد.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
اشک های رضاشاه؛ خاطره ای از استاد سعید نفیسی
استاد سعید نفیسی میگوید: در دهه دوم پادشاهی رضا شاه اکثر کشورهای دنیا متقاضی استاد خط و زبان فارسی، استاد شعر و ادبیات کلاسیک ایران و همینطور متقاضی استاد در زمینه خط میخی و زبان و تاریخ باستان شده بودند و ما بخاطر نوبنیاد بودن دانشگاه تهران نمی توانستیم همه نیازهای کشورهای متقاضی را پوشش بدهیم. در همین زمینه به اتفاق علی اصغر حکمت وزیر معارف در پیشگاه رضاشاه کبیر رفته بودیم و بر حسب شانس تعدادی از پارسیان و زرتشتیان ایرانی الاصل هندی با رضاشاه دیدار داشتند.
نفیسی در ادامه می گوید: در این دیدار تعدادی از نوجوانان دختر و پسر زرتشتی همراه با شعر و موسیقی و رقص و سرود مجلس را مترنم کردند، بطوری که همه ما به شدت تحت تاثیر هموطنان جدا مانده از مام وطن شده بودیم. رضاشاه که به پهنای صورت اشک ریخته بود با مهر و محبت بسیار این گروه از نوجوانان زرتشتی را مورد نوازش و محبت قرار داد و به هر کدام آنها یک جلد کتاب شاهنامه و یک جلد کتاب حافظ نفیس هدیه داد و قول داد یک مدرسهی بزرگ و زیبا در شأن هموطنان زرتشتی در هندوستان تاسیس کند.
✨ نفیسی می گوید : همین دیدار تاثیر گذار که با اشک و شور و شوق و امید آمیخته شده بود و با صحبت های دلگرم کننده از طرف پادشاه ایران که به شدت آنها را مورد حمایت و توجه قرار میداد باعث گردید که من که مدتی تصمیم به استراحت و تدریس در دانشگاه تهران داشتم دوباره آهنگ سفر به هندوستان کنم و در جوار زرتشتیان عزیز در دانشگاههای بمبئی و حیدرآباد تدریس کنم و وزیر معارف آقای علی اصغر حکمت نیز بیشترین تحقیقاتش را در هندوستان دنبال کنند. ناگفته نماند که سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر در صفحه هشتم کتاب، رضاشاه را "پهلوان ما" خطاب میکند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
استاد سعید نفیسی میگوید: در دهه دوم پادشاهی رضا شاه اکثر کشورهای دنیا متقاضی استاد خط و زبان فارسی، استاد شعر و ادبیات کلاسیک ایران و همینطور متقاضی استاد در زمینه خط میخی و زبان و تاریخ باستان شده بودند و ما بخاطر نوبنیاد بودن دانشگاه تهران نمی توانستیم همه نیازهای کشورهای متقاضی را پوشش بدهیم. در همین زمینه به اتفاق علی اصغر حکمت وزیر معارف در پیشگاه رضاشاه کبیر رفته بودیم و بر حسب شانس تعدادی از پارسیان و زرتشتیان ایرانی الاصل هندی با رضاشاه دیدار داشتند.
نفیسی در ادامه می گوید: در این دیدار تعدادی از نوجوانان دختر و پسر زرتشتی همراه با شعر و موسیقی و رقص و سرود مجلس را مترنم کردند، بطوری که همه ما به شدت تحت تاثیر هموطنان جدا مانده از مام وطن شده بودیم. رضاشاه که به پهنای صورت اشک ریخته بود با مهر و محبت بسیار این گروه از نوجوانان زرتشتی را مورد نوازش و محبت قرار داد و به هر کدام آنها یک جلد کتاب شاهنامه و یک جلد کتاب حافظ نفیس هدیه داد و قول داد یک مدرسهی بزرگ و زیبا در شأن هموطنان زرتشتی در هندوستان تاسیس کند.
✨ نفیسی می گوید : همین دیدار تاثیر گذار که با اشک و شور و شوق و امید آمیخته شده بود و با صحبت های دلگرم کننده از طرف پادشاه ایران که به شدت آنها را مورد حمایت و توجه قرار میداد باعث گردید که من که مدتی تصمیم به استراحت و تدریس در دانشگاه تهران داشتم دوباره آهنگ سفر به هندوستان کنم و در جوار زرتشتیان عزیز در دانشگاههای بمبئی و حیدرآباد تدریس کنم و وزیر معارف آقای علی اصغر حکمت نیز بیشترین تحقیقاتش را در هندوستان دنبال کنند. ناگفته نماند که سعید نفیسی در کتاب تاریخ معاصر در صفحه هشتم کتاب، رضاشاه را "پهلوان ما" خطاب میکند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
"نیمه شبی بود، خسته به خانه آمد. لیلا، همسرش، گفته بود به دلیل خستگی از تشریفات در همه بخش های زندگی، خواهان جدایی است. اشک در چشمانش حلقه بست و سکوت کرد...
دوچمدان کتاب و یک چمدان لباس هایش را بست و به دفتر نخست وزیری نقل مکان کرد. اتاقی از دفتر نخست وزیری را تا مدتی مسکن خود قرار داد.
- روزی #محمدرضاشاه با او تماس گرفت و پرسید:
"چه شده که پس از لیلا دفتر نخست وزیری را خانه کرده ای؟؟"
- پاسخ داد:
"خانه مان را لیلا پیش از عروسی خریده بود. در واقع من در خانه او زندگی میکردم و اگر به خانه مادرم هم بروم از جدایی ما سخت آزرده خواهد شد."
- پس از آن بود که شاه فهمید نخست وزیر خانه ای از خود ندارد! دستور داد زود یکی از کاخ ها را خریداری، و از آن به بعد آنجا را "سرای نخست وزیری" کردند.
#امیرعباس_هویدا
📚 برگرفته از کتاب "معمای هویدا"
✒ نوشته: عباس میلانی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
دوچمدان کتاب و یک چمدان لباس هایش را بست و به دفتر نخست وزیری نقل مکان کرد. اتاقی از دفتر نخست وزیری را تا مدتی مسکن خود قرار داد.
- روزی #محمدرضاشاه با او تماس گرفت و پرسید:
"چه شده که پس از لیلا دفتر نخست وزیری را خانه کرده ای؟؟"
- پاسخ داد:
"خانه مان را لیلا پیش از عروسی خریده بود. در واقع من در خانه او زندگی میکردم و اگر به خانه مادرم هم بروم از جدایی ما سخت آزرده خواهد شد."
- پس از آن بود که شاه فهمید نخست وزیر خانه ای از خود ندارد! دستور داد زود یکی از کاخ ها را خریداری، و از آن به بعد آنجا را "سرای نخست وزیری" کردند.
#امیرعباس_هویدا
📚 برگرفته از کتاب "معمای هویدا"
✒ نوشته: عباس میلانی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
⏺ نظامهای توتالیتر در طول حیات خود سه فاز دارند:
در فاز اول، اکثریت مردم سرمست از "ایدئولوژی" بهدنبال رهبرانشان راه میافتند؛ گویی "بهشتِ گمشده"ی خود را یافتهاند. ایدئولوژی را دربست میپذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.
در فاز دوم، واقعیات چهرهی خود را نشان داده و هیچکدام از وعدههای فریبندهی رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دلزده و مایوس میشوند و گروهی به فکر "اصلاحات" میافتند؛ اما بهدلایلِ بسیار ازجمله اینکه "اصولِ ایدئولوژی را نمیتوان تغییر داد"، اصلاحات راه به جایی نمیبرد.
فاز سوم فاز نهاییِ نظامهای توتالیتر است. در این فاز متولیانِ تمامیتخواه میکوشند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هرکس را که با آنها کوچکترین زاویهای داشته باشد از دایرهی "خودیها" میرانند. تصفیههای گسترده آغاز میشود و دایرهی خودیها تنگتر و تنگتر، و ناکارآمدیها عمیقتر، و تعداد مخالفان بیشتر و بیشتر میشود و نهایتاً سیلِ اعتراضات میآید و همهچیز را با خود میبرد.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
در فاز اول، اکثریت مردم سرمست از "ایدئولوژی" بهدنبال رهبرانشان راه میافتند؛ گویی "بهشتِ گمشده"ی خود را یافتهاند. ایدئولوژی را دربست میپذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.
در فاز دوم، واقعیات چهرهی خود را نشان داده و هیچکدام از وعدههای فریبندهی رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دلزده و مایوس میشوند و گروهی به فکر "اصلاحات" میافتند؛ اما بهدلایلِ بسیار ازجمله اینکه "اصولِ ایدئولوژی را نمیتوان تغییر داد"، اصلاحات راه به جایی نمیبرد.
فاز سوم فاز نهاییِ نظامهای توتالیتر است. در این فاز متولیانِ تمامیتخواه میکوشند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هرکس را که با آنها کوچکترین زاویهای داشته باشد از دایرهی "خودیها" میرانند. تصفیههای گسترده آغاز میشود و دایرهی خودیها تنگتر و تنگتر، و ناکارآمدیها عمیقتر، و تعداد مخالفان بیشتر و بیشتر میشود و نهایتاً سیلِ اعتراضات میآید و همهچیز را با خود میبرد.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
انقباض حامیپروری - ۱
اقتصاد جمهوری اسلامی در هر دو جناح چپ و راستش از ابتدا بر پایه پوپولیسم و تغذیه نیازهای نظام در دو زمینه بسیجگری تودهای و ثروتمندکردن طبقه حاکم جدید بوده است. پوپولیسم چپ سعی کرده دولت را به توزیعگر حیاتیترین کالاهای خصوصی (خصوصی در مقابل کالای عمومی که در واقع تأمینش وظیفه دولت است) مورد نیاز جامعه تبدیل کند و همزمان با توسعه دستگاه بروکراسی قشر بزرگتری از طرفداران خود را به کارمندان در ناز و نعمتاش بدل کند. منظور این که چنین رویکردهایی با شعارهای پوپولیستی ولی در واقع برای حامیپروری گسترده صورت میگرفته است.
بسیجکردن مداوم مردمی که به خاطر ناکارایی اقتصاد برساخته این حکومت محتاج انرژی و آب و نان و خوراکی ارزانی هستند که دولت مستقیماً و از سر «لطف» تقدیمشان میکند، بسیار راحتتر است. همزمان هر نوع اتصال خود به سیستم حقوقبگیری این ارباب مهربان با ارتقای رفاه همراه بوده؛ کارمندانی که همیشه دسترسی بهتری به تسهیلات ارزان بانکی (که خیلی اتفاقی و با پوشش مخالفت فقه اسلامی معمولاً نرخهای سود دستوری و کمتر از تورم داشتهاند) داشتهاند و حقوق و مزایا و امنیت شغلیشان وسوسهانگیز بوده است. البته که سعی میشده فیلترها حامیان را به درون راه دهند، اما حتی اگر فیلترها کاملاً موفق نبودهاند، به هر حال این قشر قرار نبوده علیه ولینعمت خود که باعث شده بدون رقابت با افراد بیرون به رفاه بهتری برسند، ضربهای بزند.
شعارهای پوپولیستی راستی مثل حمایتگرایی از تولید و خودکفایی هم همواره مسیر وابستهنگهداشتن ثروتمندان و تولیدکنندهها به دولت بوده است؛ مثلاً تمام سود و ضرر یک تاجر به درصد تعرفههای متنوعی است که دولت میگذارد، سوددهی تولیدکننده وابسته است به هزار مجوز دولت و دسترسی به انرژی و وام ارزانی که حکومت تقدیم میکند. به تدریج و پس از پروارشدن سرمایهداران رانتی از دل قشر حاکم جدید، به مانند الگوی کشورهایی مثل روسیه، رویکردهایی مثل خصوصیسازی یا حتی تأسیس صندوق توسعه برای درآمد نفتی، همه در پازل انتقال منابع عمومی (که علیرغم سوءاستفاده در همان زمان ناچاراً کمی جلوی چشم عموم بودند!) به حیاط خلوت و جیبهای این افراد قرار گرفت.
نکته اینجاست که حکومت برای تداوم اقتدارش، به ویژه در برابر جامعه مدنی مخالف پیش رو، نیازمند استمرار بسیج حامیان بوده است؛ بنابراین در کنار انتقال ثروت عظیم به سمت هستهی اصلی خودیها (که طی رقابت قدرت بین خودشان به سمت کوچکترشدن میرفته) نیاز داشته هم حامیپروریاش را برای بخش بزرگی از جامعه ادامه دهد و هم خردهسرمایهداران و بازاریان را (به عنوان جناح راست انقلاب ۵۷) وابستهی رانت نگه دارد. در این مسیر درآمدهای نفتی و ایجاد تورم متوسط ۲۰ درصدی یاور حکومت بودند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
اقتصاد جمهوری اسلامی در هر دو جناح چپ و راستش از ابتدا بر پایه پوپولیسم و تغذیه نیازهای نظام در دو زمینه بسیجگری تودهای و ثروتمندکردن طبقه حاکم جدید بوده است. پوپولیسم چپ سعی کرده دولت را به توزیعگر حیاتیترین کالاهای خصوصی (خصوصی در مقابل کالای عمومی که در واقع تأمینش وظیفه دولت است) مورد نیاز جامعه تبدیل کند و همزمان با توسعه دستگاه بروکراسی قشر بزرگتری از طرفداران خود را به کارمندان در ناز و نعمتاش بدل کند. منظور این که چنین رویکردهایی با شعارهای پوپولیستی ولی در واقع برای حامیپروری گسترده صورت میگرفته است.
بسیجکردن مداوم مردمی که به خاطر ناکارایی اقتصاد برساخته این حکومت محتاج انرژی و آب و نان و خوراکی ارزانی هستند که دولت مستقیماً و از سر «لطف» تقدیمشان میکند، بسیار راحتتر است. همزمان هر نوع اتصال خود به سیستم حقوقبگیری این ارباب مهربان با ارتقای رفاه همراه بوده؛ کارمندانی که همیشه دسترسی بهتری به تسهیلات ارزان بانکی (که خیلی اتفاقی و با پوشش مخالفت فقه اسلامی معمولاً نرخهای سود دستوری و کمتر از تورم داشتهاند) داشتهاند و حقوق و مزایا و امنیت شغلیشان وسوسهانگیز بوده است. البته که سعی میشده فیلترها حامیان را به درون راه دهند، اما حتی اگر فیلترها کاملاً موفق نبودهاند، به هر حال این قشر قرار نبوده علیه ولینعمت خود که باعث شده بدون رقابت با افراد بیرون به رفاه بهتری برسند، ضربهای بزند.
شعارهای پوپولیستی راستی مثل حمایتگرایی از تولید و خودکفایی هم همواره مسیر وابستهنگهداشتن ثروتمندان و تولیدکنندهها به دولت بوده است؛ مثلاً تمام سود و ضرر یک تاجر به درصد تعرفههای متنوعی است که دولت میگذارد، سوددهی تولیدکننده وابسته است به هزار مجوز دولت و دسترسی به انرژی و وام ارزانی که حکومت تقدیم میکند. به تدریج و پس از پروارشدن سرمایهداران رانتی از دل قشر حاکم جدید، به مانند الگوی کشورهایی مثل روسیه، رویکردهایی مثل خصوصیسازی یا حتی تأسیس صندوق توسعه برای درآمد نفتی، همه در پازل انتقال منابع عمومی (که علیرغم سوءاستفاده در همان زمان ناچاراً کمی جلوی چشم عموم بودند!) به حیاط خلوت و جیبهای این افراد قرار گرفت.
نکته اینجاست که حکومت برای تداوم اقتدارش، به ویژه در برابر جامعه مدنی مخالف پیش رو، نیازمند استمرار بسیج حامیان بوده است؛ بنابراین در کنار انتقال ثروت عظیم به سمت هستهی اصلی خودیها (که طی رقابت قدرت بین خودشان به سمت کوچکترشدن میرفته) نیاز داشته هم حامیپروریاش را برای بخش بزرگی از جامعه ادامه دهد و هم خردهسرمایهداران و بازاریان را (به عنوان جناح راست انقلاب ۵۷) وابستهی رانت نگه دارد. در این مسیر درآمدهای نفتی و ایجاد تورم متوسط ۲۰ درصدی یاور حکومت بودند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
رضــــــاشاه روحــــــت شاد
انقباض حامیپروری - ۱ اقتصاد جمهوری اسلامی در هر دو جناح چپ و راستش از ابتدا بر پایه پوپولیسم و تغذیه نیازهای نظام در دو زمینه بسیجگری تودهای و ثروتمندکردن طبقه حاکم جدید بوده است. پوپولیسم چپ سعی کرده دولت را به توزیعگر حیاتیترین کالاهای خصوصی (خصوصی…
انقباض حامیپروری - ۲
اما دور جدید تحریمها از سال ۹۷ و تیرهشدن چشمانداز پایان وضعیت تحریمی باعث شد به تدریج بین طبقه حاکم این اجماع به وجود بیاید که باید دست به انتخابهای جدیدی بزند. مثلاً شرایط جدید تورمهای بالای ۴۰ درصدی را تحمیل کرده بود که مقاومت و نارضایتی بسیار بیشتری نسبت به تورمهای ۲۰ درصدی ایجاد میکرد. درآمد نفتی حتی در اوضاعی مثل امسال که اجازه فروش نفت بیشتر به حکومت داده شد، بیشتر از همیشه ناپایدار دیده شد. بحران صندوقهای بازنشستگی که حکومت قبلاً در راستای حامیپروریاش بذر آن را کاشته بود، حالا واضحتر از همیشه دیده میشد و به سمت بلعیدن کل بودجه میرفت. همزمان شدتگرفتن شکاف ایدئولوژیک بین حکومت و اکثریت مردم در دهه گذشته استفاده از روشهای اقتصادی حامیپروری گسترده را کماهمیتتر از گذشته کرده بود. اجماعی در بدنه کارشناسی و بروکراتیک حکومت هم به وجود آمده بود که باید جلوی افزایش بیشتر تورم و کسری بودجه دولت را گرفت. در چنین شرایطی انتخاب اصلی شد محدودکردن دامنه حامیپروری اما تشدید عمق حامیپروری در این گستره محدود.
دیگر عامه کارمندان دولت و بازنشستگان هدف حامیپروری نیستند. بودجه در چند سال گذشته حقوق آنها را کمتر از تورم افزایش داده و تسهیلاتدهی هم به خاطر کنترل رشد ترازنامه بانکها از سوی بانک مرکزی بسیار کاهش یافته است. از آنجا که بخش بزرگی از بودجه را همین دستمزدها تشکیل میدهند، ایده اصلی همین است که با کاهش رشد آنها جلوی کسری بیشتر را بگیرند، اما طبیعتاً آن بخش کوچکی که برای جمعیت اقلیت حاکم و حامیانش اصلاً هم کوچک نیست، مستقلاً از تورم پیشی بگیرد و زیاد شود. روشهای فرابودجهای مثل دادن سهم از نفت به نیروهای مسلح و غیره هم که در جریان است.
البته هزینه حذف یارانههای کالایی برای حکومت بیشتر است، اما دیگر تقریباً حفظ آنها کارکرد حامیپروری ندارد و از ترس نارضایتی بسیار گسترده صورت میگیرد. اما در سمت دیگر مالیهی دولت، «مالیاتگیری» یا در واقع گرفتن پول زور (با توجه به عدم مشروعیت دولت) با هر روش در دسترسی در حال توسعه است. بنابراین عموم مردم و خردهسرمایهداران کمکم احساس میکنند بیشتر از آن که بهرهمند از توزیع منابعی مثل یارانه باشند، تأمینکننده منابع دولتی هستند که عملکردش مقابل خواست آنهاست.
در جریان انقباض پولی، عملاً بخش خصوصی غیروابسته کاملاً از دور دریافت وام ارزان خارج میشود و دولت و فرادولت به تنها گیرندگان آن تبدیل میشوند.
کانالهای توزیع منابع و رانت در این شرایط هدفمندتر شدهاند. مثلاً حجاب به کلیدواژه مهمی برای حامیپروری تبدیل شده است (مثال بسیار شفاف و جلوی چشم آن: +).
حدس میزنم این وضعیت اقلیت حاکم را به سمت لاک دفاعی قویتری فرومیبرد. به خاطر توزیع بیشتر منابع به نفع آنها، باخت هزینه بیشتری روی دوششان میگذارد. اما در طرف دیگر وابستگی طبقه متوسط و جامعه مدنی به رانتهای توزیعی کمتر میشود، همزمان با این که شرایط کلی اقتصادیاش افت میکند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
اما دور جدید تحریمها از سال ۹۷ و تیرهشدن چشمانداز پایان وضعیت تحریمی باعث شد به تدریج بین طبقه حاکم این اجماع به وجود بیاید که باید دست به انتخابهای جدیدی بزند. مثلاً شرایط جدید تورمهای بالای ۴۰ درصدی را تحمیل کرده بود که مقاومت و نارضایتی بسیار بیشتری نسبت به تورمهای ۲۰ درصدی ایجاد میکرد. درآمد نفتی حتی در اوضاعی مثل امسال که اجازه فروش نفت بیشتر به حکومت داده شد، بیشتر از همیشه ناپایدار دیده شد. بحران صندوقهای بازنشستگی که حکومت قبلاً در راستای حامیپروریاش بذر آن را کاشته بود، حالا واضحتر از همیشه دیده میشد و به سمت بلعیدن کل بودجه میرفت. همزمان شدتگرفتن شکاف ایدئولوژیک بین حکومت و اکثریت مردم در دهه گذشته استفاده از روشهای اقتصادی حامیپروری گسترده را کماهمیتتر از گذشته کرده بود. اجماعی در بدنه کارشناسی و بروکراتیک حکومت هم به وجود آمده بود که باید جلوی افزایش بیشتر تورم و کسری بودجه دولت را گرفت. در چنین شرایطی انتخاب اصلی شد محدودکردن دامنه حامیپروری اما تشدید عمق حامیپروری در این گستره محدود.
دیگر عامه کارمندان دولت و بازنشستگان هدف حامیپروری نیستند. بودجه در چند سال گذشته حقوق آنها را کمتر از تورم افزایش داده و تسهیلاتدهی هم به خاطر کنترل رشد ترازنامه بانکها از سوی بانک مرکزی بسیار کاهش یافته است. از آنجا که بخش بزرگی از بودجه را همین دستمزدها تشکیل میدهند، ایده اصلی همین است که با کاهش رشد آنها جلوی کسری بیشتر را بگیرند، اما طبیعتاً آن بخش کوچکی که برای جمعیت اقلیت حاکم و حامیانش اصلاً هم کوچک نیست، مستقلاً از تورم پیشی بگیرد و زیاد شود. روشهای فرابودجهای مثل دادن سهم از نفت به نیروهای مسلح و غیره هم که در جریان است.
البته هزینه حذف یارانههای کالایی برای حکومت بیشتر است، اما دیگر تقریباً حفظ آنها کارکرد حامیپروری ندارد و از ترس نارضایتی بسیار گسترده صورت میگیرد. اما در سمت دیگر مالیهی دولت، «مالیاتگیری» یا در واقع گرفتن پول زور (با توجه به عدم مشروعیت دولت) با هر روش در دسترسی در حال توسعه است. بنابراین عموم مردم و خردهسرمایهداران کمکم احساس میکنند بیشتر از آن که بهرهمند از توزیع منابعی مثل یارانه باشند، تأمینکننده منابع دولتی هستند که عملکردش مقابل خواست آنهاست.
در جریان انقباض پولی، عملاً بخش خصوصی غیروابسته کاملاً از دور دریافت وام ارزان خارج میشود و دولت و فرادولت به تنها گیرندگان آن تبدیل میشوند.
کانالهای توزیع منابع و رانت در این شرایط هدفمندتر شدهاند. مثلاً حجاب به کلیدواژه مهمی برای حامیپروری تبدیل شده است (مثال بسیار شفاف و جلوی چشم آن: +).
حدس میزنم این وضعیت اقلیت حاکم را به سمت لاک دفاعی قویتری فرومیبرد. به خاطر توزیع بیشتر منابع به نفع آنها، باخت هزینه بیشتری روی دوششان میگذارد. اما در طرف دیگر وابستگی طبقه متوسط و جامعه مدنی به رانتهای توزیعی کمتر میشود، همزمان با این که شرایط کلی اقتصادیاش افت میکند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
Forwarded from رضــــــاشاه روحــــــت شاد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس : تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ابوموسی
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس : تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ابوموسی
عنوان صدا : جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس : تنب بزرگ ، تنب کوچک ، ابوموسی
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
Forwarded from سڪــــوت ممنوع
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قاسم سلیمانی را به سوریه فرستاد میلیاردها دلار از پول مردم ایران را برایش هزینه کرد به تهران دعوتش کرد دستش را به گرمی فشرد و در آغوشش کشید و وعده ی همه گونه کمک را به او داد هزاران انسان بیگناه را کشت و آواره کرد تا بشار اسد را بر مسند قدرت نگه دارد که چه بشود؟ که او امروز در همراهی با اتحادیه عرب بیانیه ضد ایرانی در خصوص جزایر سه گانه ایرانی را امضا کند؟ این لکه ننگ تا ابد بر پیشانی خامنه ای و سرداران سپاه میماند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden
شاهزاده رضا پهلوی: من در این میدان هستم، صدای هممیهنان را شنیدم
🔻شاهزاده رضا پهلوی روز جمعه ۱۷ مه با حضور در جمع ایرانیان کانادا در تورنتو ضمن ایراد سخنرانی تاکید کرد که صدای مردم را شنیده است و در میدان میماند.
🔻او با بیان اینکه سال پیش رو سال عملگرایی و فداکاری دو چندان است، تاکید کرد که امسال سال بالا زدن آستینهای همت و به پا کردن چکمههای استقامت است. در اینباره میخواهم بگویم باید چه گامهایی برداریم و کوشش و فداکاری خود را در کجا و در چه مسیری صرف کنیم.
🔻او با یادآوری موج اعتراضات ایرانیان در سالهای اخیر گفت که ما اکنون در یک سو مردم ایران را داریم که طی شش سال اخیر در سه موج بزرگ سراسری به خیابانها آمدند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و در سویی دیگر یک رژیم به معنای کلمه ضحاکی را داریم که هر بار با کشتار و شکنجه بهترین فرزندان ایران توانسته تا به حال خود را حفظ کند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
🔻شاهزاده رضا پهلوی روز جمعه ۱۷ مه با حضور در جمع ایرانیان کانادا در تورنتو ضمن ایراد سخنرانی تاکید کرد که صدای مردم را شنیده است و در میدان میماند.
🔻او با بیان اینکه سال پیش رو سال عملگرایی و فداکاری دو چندان است، تاکید کرد که امسال سال بالا زدن آستینهای همت و به پا کردن چکمههای استقامت است. در اینباره میخواهم بگویم باید چه گامهایی برداریم و کوشش و فداکاری خود را در کجا و در چه مسیری صرف کنیم.
🔻او با یادآوری موج اعتراضات ایرانیان در سالهای اخیر گفت که ما اکنون در یک سو مردم ایران را داریم که طی شش سال اخیر در سه موج بزرگ سراسری به خیابانها آمدند تا جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و در سویی دیگر یک رژیم به معنای کلمه ضحاکی را داریم که هر بار با کشتار و شکنجه بهترین فرزندان ایران توانسته تا به حال خود را حفظ کند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
Forwarded from سڪــــوت ممنوع
#خبرفوری
تمامی سرنشینان بالگرد حامل ابراهیم #رئیسی رئيسجمهور شش کلاسه جمهوری تروریستی اسلامی و هیئت همراه به درک واصل شدند.
در این حادثه، امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، مالک رحمتی استاندار آذربايجان شرقی، محمد علی آلهاشم امام جمعه تبریز، چند تَن از محافظان رئیسی و دو خلبان حضور داشتند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden
تمامی سرنشینان بالگرد حامل ابراهیم #رئیسی رئيسجمهور شش کلاسه جمهوری تروریستی اسلامی و هیئت همراه به درک واصل شدند.
در این حادثه، امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، مالک رحمتی استاندار آذربايجان شرقی، محمد علی آلهاشم امام جمعه تبریز، چند تَن از محافظان رئیسی و دو خلبان حضور داشتند.
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
#سڪـــــــوت_ممنــــــوع
🚫 @Silence_Forbidden
خوش باش که ظالم راه نبرد به منزل...
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
این نعش و جنازه کسی است که قاضی القضات ایران بود .
با نوک قلمش بسیاری از جوانان وطن را به جوخه دار برده و اعدام کرد .
دوشنبه ۳۱ اردیبهشتماه
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism
با نوک قلمش بسیاری از جوانان وطن را به جوخه دار برده و اعدام کرد .
دوشنبه ۳۱ اردیبهشتماه
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
رضـــــا شـــــاه روحـــــت شـــاد
𓄂𓆃 @Rezapahlavism