Reza Nassaji
2.62K subscribers
155 photos
8 videos
71 files
1.03K links
پارگفتارهایی از جامعه، تاریخ و ادبیات
رضا نساجی: دانش آموخته فیزیک و علوم اجتماعی
داستان نویس (سال سی ام: آرما،1396)
پژوهشگر انسان شناسی فرهنگی و تاریخ شفاهی علوم انسانی ایران

مطالب کانال صرفاً برای شبکه های اجتماعی است

ارتباط:
Reza.Nassaji@gmail.com
Download Telegram
۴. آنها از سواد و تخصص نفرت دارند
در جامعه‌ای که جمعیت بیسواد مطلق (۸.۸ میلیون نفر، مطابق آمار "سواد" در نتایج کلی سرشماری ۱۳۹۵) و افراد دارای تحصیلات ابتدایی (حدود ۱۰ میلیون نفر، طبق آمار "آموزش عمومی" همان منبع) می‌تواند توده‌ای بیسواد و کمسواد فراهم آورد، باید اعتراف کرد که بیسوادی فضیلت است.
در چنین جامعه‌ای، به تبع حاکمیتِ جاهل‌ترین اقشار جامعه (روحانی و سپاهی)، تحصیلات نه افتخار که مایۀ ننگ تلقی می‌شود - تا آنجا که در افواه عامه گزارۀ «فلانی درس نخوند، رفت دنبال کار و موفق شد» پربسامد شود - «انسان تراز جمهوری اسلامی» را می‌توان چنین تصور کرد که تجسم عملی آن، رئیس‌جمهوری معمم با شش کلاس سواد ابتدایی، به دست تودۀ همانند خودش برکشیده می‌شود.

۵. آنها خود را در ایتا محدود و از جهان جدا کرده‌اند
در حالی که گروه بزرگی از جامعه نگران تضعیف روزافزون اینترنت، افزایش فیلترینک و خطر قطع ارتباطات جهانی در قالب «اینترنت ملی» است، گروهی دیگر با خیال آسوده خود را از فیلترینگ و فیلترشکن برای اتصال به تلگرام و واتس‌آپ رها کرده‌اند. (به‌ویزه پس از فیلترینگ واتس‌آپ، هرچند هنوز به اینستاگرام دلبستگی دارند.) اینان با اکتفا به پیام‌رسان‌های داخلی نظیر ایتا، روبیکا، بله، شاد و... و شبکه‌های اجتماعی چون ویراستی دایرۀ روابط و منابع خود را بدان‌ها محدود کرده‌اند. رواج پیام‌رسان‌هایی چون ایتا محدود به کارمندان دولت و نیز مردم شهرهای مذهبی مثل قم نمی‌شود، بلکه تمام کسانی را در بر می‌گیرد که سواد و هوش لازم برای یادگیری کار با نزم‌افزارهایی چون پراکسی را ندارند؛ گروه وسیعی از افراد کم‌سواد و بیسواد، روستایی و شهرستانی، پیر و کم‌هوش.
تودۀ عوام هوادار نظام بدین صورت ساخته می‌شود که اطلاعات او از طریق منابع حکومتی سانسور شده و سانسورکننده به دست می‌آید و به‌کلی از وقایع ایران و جهان بی‌‌اطلاع می‌ماند.

۶. آنها در توهمات عظمت‌طلبانه هستند
در کشوری که بار عقده‌های تاریخی شکست‌های متعدد دوران تجدد را بر دوش می‌کشد و گرفتار دولتی بی‌کفایت و سراسر شکست و فضاحت در داخل و خارج است، می‌خواهد عقده‌هایش را فرافکنی کند و به خودش احساس عظمت دوباره بدهد.
اینجاست که حکومت از راه می‌رسد و خودش را قهرمان مقاومت فلسطین و لبنان علیه اسرائیل؛ منازعۀ تاریخی با آمریکا؛ جدال عراق و سوریه با داعش و مانندهایش؛ جنگ شیعیان زیدی یمن با عربستان و متحدانش؛ و... نشان می‌دهد. ملت به وجد می‌آید. تودۀ عوام خود را پیروز جنگ با قدرت‌های جهان و قاسم سلیمانی را قهرمان این جنگ‌ها تصور می‌کنند. بدین معنا، تودۀ کم‌سواد مصرف‌کنندگان پروپاگاندای عظمت‌طلبانه و حمقای باسواد بازتولیدکنندگان این ایدئولوژی‌‌های عظمت‌طلبانه‌اند که بابت القای این توهمات و ارضای خود با آن، حاضرند هر نوع فلاکت در زندگی واقعی را تحمل کنند، از جمله نابودی اقتصاد کشور و زندگی شخصی خودشان.

۷. واقعیت مادی باید آنها را خرد کند
این توهمات هم روزی تکان خواهد خورد؛ البته با تحمیل معادلات واقعی اقتصادی و اجتماعی، نه با تحلیل سیاسی فرزندان و یا رسانه‌های منتقد.
آنها به خواسته‌شان - برکشیدن رئیس‌جمهور آخوند شش‌کلاسه همسطح خودشان - رسیده‌اند و باید با نتایج عملی انتخابشان روبه‌رو شوند. اما هیچ احساس حقارت ندارند؛ حس پیروزی بر دشمنان داخلی (که شامل فرزندان پرمدعای خودشان هم می‌شود) و البته دشمنان خارجی. اما با تشدید مشکلات اقتصادی و روشن شدن ناتوانی رئیس‌جمهور و رهبرشان در حل مشکلات، بخش‌هایی از این تودۀ عامه که زیر متوسط هستند و مستقیم و غیرمستقیم از نظام نفعی نمی‌برند، از توهمات خود دست برخواهد داشت و اگر به مخالف تبدیل نشود، دستکم بی‌طرف و منفعل خواهد شد.

۸. با آنها گفت‌وگو نمی‌توان کرد
با پذیرش این نکته که تودۀ عامۀ مذهبی در ایران برای تحصیلکرده و متخصص کمترین ارزشی قائل نیست، باید دقت کرد که چنین کسی حتی از فرزند باسواد خودش نه تنها نظر نمی‌خواهد، که پشیزی او را قبول ندارد و حتی دوست‌تر می‌دارد که او را تحقیر کند.
به همین دلیل، هیچ جوان تحصیلکرده‌ای نباید وقتش را برای توجیه کردن عوام مذهبی نسل قبل تلف کند؛ خصوصاً به‌جای گفت‌وگو و ارائۀ برهان برای والدین و دیگر وابستگان، باید روی جدل و تحقیر آنان با واقعیت‌های روزمرۀ اقتصادی تمرکز کند.
برای چنین مقابله‌ای، فراتر از پژوهش علمی دربارۀ ذهنیت و عمل تودۀ عوام مذهبی طرفدار حکومت، دستور کار پروپاگاندا در هر خانه لازم است؛ تا چه رسد به خیابان و دیگر عرصه‌ها. زیرا جنگ ادامه دارد و پایان آن نزدیک نمی‌نماید.
@RezaNassaji
دستور کار طرح پژوهشی برای سنجش افکار قشر مذهبی طرفدار نظام

مقدمه
پژوهش‌های بزرگ‌دامنه‌ای چون پیمایش «سنجش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان» (موج اول، 1379؛ موج دوم، 1382؛ موج سوم، 1394؛ و موج چهارم، 1402) که با مدیریت وزارت ارشاد برگزار شده‌اند (و برخلاف سه گزارش اول، گزارش موج چهارم به‌رغم رونمایی رسمی در جمعی کوچک، قرار نیست منتشر شود) گواهی از تغییرات ارزشی در جامعۀ ایران پس از انقلاب هستند که می‌توان آنان را چونان مطالعات طولی در نظر گرفت. گزارش‌هایی که نشان می‌دهند در طول زمان باورهای جامعه دچار تحول شده است و طرفداران ارزش‌های نظام از اکثریت به اقلیت بدل شده‌اند.

اما پژوهشی نیاز است که اقشار مذهبی هوادار نظام را که در طول این زمان بر مواضع خود همچنان پای می‌فشارند، به‌عنوان پدیدۀ منفرد و موضوع در مطالعه‌ای موردی بررسی کند، نه در مقایسه با دیگر اقشار جامعه. پژوهشی از جنس پیمایش اجتماعی که پرسش‌های پرسشنامه در طیفی وسیع شامل باورهای موافقین و مخالفین، که صرفاً در طیفی از پاسخ‌های مطروحه برای موافقین نظام را در برمی‌گیرد. پژوهشی نه در مقام ارزش‌یابی کمّی تنوع باورها و تغییر باورها در جامعه، که با هدف نمایش کیفی پاسخی از پیش معلوم از گروهی که آنها را کمابیش می‌شناسیم.

بنابراین، این طرحی پژوهشی است برای ارزشیابی طرز فکر گروهی که نمی‌خواهند طرز فکرهای بدیل را بپذیرند یا تحمل کنند. کسانی که از ایشان خشمگین‌ایم و آنان نیز از ما خشمگین‌اند؛ در نتیجه، امکان گفت‌وگو نیست.

این طرح پژوهشی می‌کوشد با طرح پرسش‌هایی معلوم کند که این اقشار چقدر سواد دارند و نگاهشان دربارۀ افراد باسواد چیست؛ از چه منابعی خط می‌گیرند و خود را با چه منابعی محدود کرده‌اند؛ با چه سازوکاری فکر می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و عمل می‌کنند؛ نگاهشان به فرهنگ و جامعه چیست؛ از مناسبات مدرن اقتصاد و سیاست چه می‌فهمند؛ و...

بسیاری از موضوعاتی که برای نسل جوان و تحصیلکرده بدیهی است (از جمله برای نسل جوان مذهبی و طرفدار نظام که می‌داند اما عامدانه تجاهل می‌کند) برای تودۀ عامه فهم نشده و حتی طرح نشده است. برای مثال، او فرق رعیت و شهروند را نمی‌داند؛ خود را موظف به خدمت به رهبر می‌داند نه رهبر را؛ وظیفۀ مسئولین را خدمت به نظام و پاسخگویی به رهبر می‌داند نه خدمت و پاسخ به مردم؛ از بسیاری رخدادهای علنی در اخبار و مناسبات نیمه‌پنهان قدرت بی‌اطلاع است و یا با ساده‌اندیشی بدان می‌نگرد؛ و...

این پرسش‌ها در چند موضوع دسته‌بندی شده‌اند که به سنجش دو موضوع کلی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... می‌پردازند:
الف. سنجش سواد عمومی
ب. سنجش نگرش‌ها

پژوهشی جدی در این زمینه باید کل پرسش‌ها را با پرسش‌های اولیه (جنسیت، سن، تحصیلات، محل سکونت، قومیت، شغل و...) در اختیار پرسش‌شونده بگذارد تا امکان مقایسه‌ی پاسخ‌ها و البته برهم‌کنش پرسش‌ها با هم را داشته باشد. اما در این کانال ما هر بار دو یا چند پرسش مطرح را ذیل یک عنوان منتشر می‌کنیم.
@SocioSearch
تذکرات و ملاحظات روش‌شناختی پرسشنامه


1. مخاطب این پرسش‌ها افراد مذهبی طرفدار نظام هستند. فقط باید از آنها پرسید. (می‌توانید با اکانت‌های مختلف از چند نفر بپرسید و رأی بدهید. اما لطفاً رأی تکراری ندهید.)

2. لازم است این پرسش‌ها را افراد تحصیلکرده و مدرن از افراد مذهبی پیرامون خود بپرسند و هر مقدار توضیح برای توجیه آنان لازم بود، ارائه کنند.

3. مراقب باشید که نباید آنان را برانگیزید. در نتیجه، اگر تنشی بین شما و آنها بر سر این مسائل بوده، ابتدا تنش‌زدایی کنید یا از فرد دیگری به‌عنوان واسطۀ پرسیدن استفاده کنید.

4. هیچ نفع مادی و غیرمادی در این نظرسنجی نیست و جای رقابت، لجبازی و... ندارد. بنابراین، افرادی که در شمول «طرفدار نظام» نیستند، پاسخ ندهند.

5. هدف اصلی این پرسش‌ها، دادن اعداد و ارقام، از جمله درصد، نیست. می‌خواهیم طرز فکر گروهی از افراد جامعه را در قالب چند پرسش و طیفی از پاسخ‌ها بسنجیم. این کار ذهن ما را نسبت به برداشت‌های کلی که از آنان سراغ داریم، روشن‌تر می‌کند.

6. با مخاطبانی سر و کار داریم که ممکن است حتی در حد یکی از این شش پاسخ موجود هم به پرسش مورد نطر فکر نکرده‌ باشند. در نتیجه، این پرسش و پاسخ‌ها می‌تواند به ذهن آنها تلنگری وارد کند. البته در این باره هم توقع چندانی نداریم. فروتنانه و حتی نومیدانه باید پیش رفت.

7. بسیار محتمل است استقبالی از این پرسش‌ها نشود، اما حتی اگر به‌عنوان تمرینی شخصی برای سنجش آرا و معیاری برای فهم «دیگریِ» طرفدار نظام در پیرامون خودتان نظر بگیرید، حرکتی به پیش است. پاسخ به این پرسش که چرا میان شما و آنان، حتی در محیط خانواده، امکان گفت‌وگو نیست و چرا در مسائل مختلف فهم مشترکی شکل نمی‌گیرد.

از همکاری شما سپاسگزارم.
@SocioSearch
نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام
بخش نخست: افکارسنجی اجتماعی

هر روز دو یا چند پرسش مرتبط با هم در نظرسنجی را منتشر خواهم کرد. این پرسش‌ها اینجا منظم و فهرست می‌شوند، اما برای شرکت در نظرسنجی لازم است روی پرسش کلیک کنید تا به کانال «سنجش جامعه» بروید.
تأکید می‌کنم مخاطب این پرسش‌ها افراد مذهبی طرفدار نظام هستند و فقط باید از آنها پرسید. توضیحات بیشتر در باب ملاحظات روش‌شناسی را در این کانال بخوانید.

الف. فهم اجتماعی: امر به معروف و حجاب رسمی
1. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید، چه خواهید کرد؟
2. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که مردی از او فیلم می‌گیرد، چه نظری دارید؟
3. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که از آمر یا مأمور مرد کتک می‌خورد، چه واکنشی دارید؟
4. اگر فیلمی را ببینید که مأمور مرد بدن زنی بی‌حجاب را در هنگام بازداشت لمس می‌کند، نظر شما چیست؟
5. اگر کسی در جریان بازداشت یا امر به معروف کشته شود، نظر شما دربارۀ آن چیست؟
6. نظام اسلامی باید جان چه کسانی را محترم بدارد؟

ب. فهم اجتماعی: تبعیض
7. دختر شما قصد ازدواج دارد. اما برای عقد نیاز به اجازۀ پدر یا پدربزرگ هست و نظر مادر شرط نیست. نظر شما دربارۀ این مسأله چیست؟
8. فرزند شما بیمار است و نیاز به جراحی فوری دارد. اما بیمارستان فقط اجازۀ پدر را می‌پذیرد نه مادر. پدر او نمی‌تواند بیاید و خطر مرگ جدی است. شما چه می‌کنید؟
9. دوست شما در خانواده و منطقه‌ای غیرفارسی‌زبان به دنیا آمده است که تا زمان ورود به مدرسه فارسی نمی‌آموزد. اما در کلاس اول باید به زبان فارسی درس بخواند، درحالی‌که طبق قانون باید برای او و بقیه، دورۀ پیش‌دبستانی رایگان برگزار می‌شد. در نتیجه، او به‌سختی درس می‌خواند، از مدرسه و معلم فارسی‌زبان متنفر می‌شود و زود ترک تحصیل می‌کند. نظر شما چیست؟
10. به‌نظر شما فرزندان مقامات هم مثل فرزندان مردم عادی خدمت سربازی می‌روند؟
11. نظر شما دربارۀ خودکشی یا ارتکاب قتل سربازان حین خدمت چیست؟
12. «برخی خانواده‌ها در ایران چند ماه است که گوشت نخورده‌اند» نظر شما دربارۀ این خبر چیست؟
13. «خوزستان و بسیاری از مناطق جنوب ایران در بیشتر ساعات شبانه‌روز آب ندارند و آب لوله‌کشی هم آشامیدنی نیست» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
14. «ارزش دلاری حقوق کارگران ایران در سال ۱۳۸۹ معادل ۳۱۰ دلار بوده، اما سال ۱۴۰۲ به ۱۰۵ دلار رسیده است.» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟

ج. فهم اجتماعی: مدارا و همزیستی

15. نظر شما دربارۀ مردم کرد چیست؟
16. نظر شما دربارۀ مردم بلوچ چیست؟
17. اگر فرزند شما با خانواده‌ای از اهل سنت وصلت کند، نظر شما چیست؟
18. نظر شما دربارۀ بهایی‌ها چیست؟
19. اگر بدانید فرزند یا یکی از نزدیکانتان علیه نظام فعالیت دارد و مسئولان از شما بخواهند مثل درگیری با مجاهدین خلق در دهۀ شصت آنها را لو دهید، چه می‌کنید؟
20. در دهه‌ی شصت، بین اقوام و آشنایان شما کسی به‌عنوان عضو یا سمپات گروه‌های سیاسی اعدام، کشته یا زندانی شده است؟
21. در اعتراضات سال 88 تاکنون، بین اقوام و آشنایان شما کسی کشته یا زندانی شده است؟
22. پس از زندانی‌شدن یا کشته‌شدن کسی از اقوام و آشنایان، احساس شما به خانواده‌ی او چگونه بود؟
23. اگر یکی از اعضای خانواده‌ی شما توسط نیروهای نظامی، امنیتی و قضایی بازداشت، زندانی، مجروح یا نقص عضو شود، چه می‌کنید؟
24. نظرتان راجع به شلیک به هواپیمای اوکراینی چیست؟
25. آیا تابه‌حال تصور کرده‌اید که یکی از عزیزان خودتان در حادثه‌ای مانند هواپیمای اوکراینی یا اعتراضات خیابانی کشته شود؟ در این صورت موضع شما دربارۀ نظام چگونه خواهد بود؟
26. چرا نسل جوان در اعتراضات خیابانی شرکت می‌کنند؟
27. دلیل اصلی مخالفت نسل جوان با نظام چیست؟
28. اگر در ماه رمضان کسانی را در حال خوردن، آشامیدن و سیگار ببینید، نظرتان چیست؟

د. فهم اجتماعی: خانواده
29. دلیل بی‌پولی فرزندتان چیست؟
30. دلیل فقر خانواده چیست؟
31. دلیل بی‌کاری فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکی‌تان) چیست؟
32. دلیل ازدواج‌نکردن فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکی‌تان) چیست؟
33. نظر شما دربارۀ ازدواج دختران زیر 18 سال به خواست والدین چیست؟
34. به نظر شما آیا دختران زیر 18 سال آمادۀ ازدواج هستند؟
35. نظرتان راجع به تبلیغات فرزندآوری چیست؟
36. در چه صورت بیش از دو فرزند خواهید داشت؟
37. اگر درآمد شما در طول 5 سال اول ازدواج به نسبت افزایش قیمت‌ها کاهش پیدا کند، فرزند خواهید آورد؟
@SocioSearch
این پرسشنامه شامل حدود 100 پرسش خواهد بود؛ هر روز چند پرسش مرتبط را در کانال «سنجش جامعه» منتشر می‌کنم و هر روز فهرست آنها را در این لینک در کانال خودم منظم و تکمیل خواهم کرد.

محافل ماه رمضان و دیدوبازدید تعطیلات نوروزی فرصت مناسبی است برای طرح این پرسش‌ها با خانواده و آشنایان طرفدار نظام.

با ذکر این نکته که دیگر با آنان بحث بیهوده نکنید و نظر خود را به ایشان ارائه یا تحمیل نکنید؛ تنها از آنان بپرسید و چیزی را که در ذهنشان هست (یا حتی نیست و کورکورانه عمل کرده‌اند)، اما بدان فکر نکرده‌اند (یا فکر کرده‌اند، بدون آنکه بدیل آن را در نظر بگیرند)، در قالب چند گزینه پیش رویشان بگذارید.

بدین ترتیب در مواجهه با کسانی که «ارزشی»، «عوام»، «مذهبی»، «حکومتی»، «بیسواد» و... تلقی می‌کردید اما جز دینداری و طرفداری از حکومت، توصیفی از فکر و عمل آنان نداشتید، درک بهتری خواهید داشت. هم ذهن آنان نسبت به خود و دیگری روشن می‌شود، هم ذهن شما نسبت به آنان.

به یک معنا، کار «علمی» همین است: روشن کردن موضوع در قالب دسته‌بندی، مفاهیم و...
@RezaNassaji
Reza Nassaji pinned «نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام بخش نخست: افکارسنجی اجتماعی هر روز دو یا چند پرسش مرتبط با هم در نظرسنجی را منتشر خواهم کرد. این پرسش‌ها اینجا منظم و فهرست می‌شوند، اما برای شرکت در نظرسنجی لازم است روی پرسش کلیک کنید تا به کانال «سنجش جامعه» بروید.…»
پاسخ به نکاتی که برخی مخاطبان نظرسنجی با من در میان گذاشته‌اند:

1. برخی پرسش‌ها استاندارد نیستند. گزینه‌های مد نظر افراد مخالف نظام در بسیاری پرسش‌ها نیست، به چند دلیل:
- افراد مخالف نظام هدف این نظرسنجی نیستند و قرار نیست حتی نتیجۀ فوری پاسخ‌ها را ببینند.
- طیف پاسخ‌ها متناسب با سلایق طرفداران نظام طراحی شده؛ البته گاهی راه خروج از دایرۀ ذهنیت بسته-پروپاگاندای تحمیلی هم پیش رویشان گذاشته شده، ولی طراحی به نحوی است که هرچند دربارۀ «دیگری» از آنان پرسیده می‌شود، اما خودشان را در مقام رقابت با «دیگریِ دارای نظر» نبینند؛ درون فرقۀ «شیعه» و «ولایی» احساس امنیت کنند و ذهنیت واقعی خودشان را بروز دهند.
- تعداد گزینه‌ها باید محدود باشد تا پاسخ‌دهنده خسته نشود.

2. دقت کنید که این طرح آزمایشی (پایلوت) است و بعد از سنجش اولیه، برخی گزینه‌ها ادغام یا حذف خواهند شد تا طیف پاسخ‌ها استانداردتر شود. در نهایت تمام پرسش‌ها در یک فرم می‌آیند و قابل استفادۀ حرفه‌ای‌تر خواهند بود.

3. این کار علاوه بر طرح پژوهشی (که هدف من اجرای آن با کمترین سوگیری بوده است)، ناخواسته جنبۀ نرماتیو (هنجاری) و پروپاگاندا هم دارد. بدین معنا که چون در موارد بسیاری با مخاطب کمسواد و بیسواد سر و کار داریم، برخی پاسخ‌هایی که به ذهن و زبان الکن مخاطبان نمی‌رسد، در دهانشان گذاشته می‌شود. هر چند شاید در کلیت باورشان تغییر چندانی ایجاد نمی‌کند و آنان به مقاومت خود در مقابل این القاها و اغواها هم ادامه خواهند داد. در واقع، بسیاری از طرفداران نظام نسبت به این مسائل سوگیری دارند، اما نمی‌دانند چرا. چون گاهی نه خودشان درکی درستی دارند، نه نظام مقدسشان می‌تواند موضوع را توجیه کند. این قبیل نظرسنجی‌ها شاید نخستین چالش جدی آنان با مسائل باشد.

4. برخی پرسش‌ها در فرم کوئیز اجرا شده بودند که امکان برگرداندن رأی وجود نداشت. این اشکال در پرسش‌های بعدی برطرف شده است.

5. پس از انتشار تمام پرسش‌ها، محدودیت زمانی‌ای برای پاسخ تعیین خواهم کرد. و سپس، به‌نحوی نتایج را برای اطلاع عموم مخاطبان منتشر می‌کنم.
در حال حاضر، حتی خودم هم از نتیجه بی‌اطلاعم!
@SocioSearch
همان‌طور که بارها نوشتم، این نظرسنجی برای مخالفان نظام نیست؛ و صد البته طرفداران نظام هم در کانال من نیستند. در نتیجه، توقع اینکه بخواهید نظر طرفداران نظام را مستقیماً در این نظرسنجی تلگرامی ببینید، پوچ است.
هیچ لقمه‌ی آماده‌ای وجود ندارد؛ باید خودتان یک نفر طرفدار نظام را در اطرافتان بیابید و با صبر و حوصله این پرسش‌ها را از او بپرسید. همان‌طور که من از دو هفته قبل، تمام وقتم را صرف آن کرده‌ام و دستکم تا یک هفته‌ی دیگر هم درگیر آن خواهم بود.
@RezaNassaji
Forwarded from Reza Nassaji
نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام

هر روز دو یا چند پرسش مرتبط با هم در نظرسنجی را منتشر خواهم کرد. این پرسش‌ها اینجا منظم و فهرست می‌شوند، اما برای شرکت در نظرسنجی لازم است روی پرسش کلیک کنید تا به کانال «سنجش جامعه» بروید.
تأکید می‌کنم مخاطب این پرسش‌ها افراد مذهبی طرفدار نظام هستند و فقط باید از آنها پرسید. توضیحات بیشتر در باب ملاحظات روش‌شناسی را در این کانال بخوانید.

الف. فهم اجتماعی: امر به معروف و حجاب رسمی
1. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید، چه خواهید کرد؟
2. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که مردی از او فیلم می‌گیرد، چه نظری دارید؟
3. اگر زنی بی‌حجاب در خیابان یا دیگر اماکن ببینید که از آمر یا مأمور مرد کتک می‌خورد، چه واکنشی دارید؟
4. اگر فیلمی را ببینید که مأمور مرد بدن زنی بی‌حجاب را در هنگام بازداشت لمس می‌کند، نظر شما چیست؟
5. اگر کسی در جریان بازداشت یا امر به معروف کشته شود، نظر شما دربارۀ آن چیست؟
6. نظام اسلامی باید جان چه کسانی را محترم بدارد؟

ب. فهم اجتماعی: تبعیض
7. دختر شما قصد ازدواج دارد. اما برای عقد نیاز به اجازۀ پدر یا پدربزرگ هست و نظر مادر شرط نیست. نظر شما دربارۀ این مسأله چیست؟
8. فرزند شما بیمار است و نیاز به جراحی فوری دارد. اما بیمارستان فقط اجازۀ پدر را می‌پذیرد نه مادر. پدر او نمی‌تواند بیاید و خطر مرگ جدی است. شما چه می‌کنید؟
9. دوست شما در خانواده و منطقه‌ای غیرفارسی‌زبان به دنیا آمده است که تا زمان ورود به مدرسه فارسی نمی‌آموزد. اما در کلاس اول باید به زبان فارسی درس بخواند، درحالی‌که طبق قانون باید برای او و بقیه، دورۀ پیش‌دبستانی رایگان برگزار می‌شد. در نتیجه، او به‌سختی درس می‌خواند، از مدرسه و معلم فارسی‌زبان متنفر می‌شود و زود ترک تحصیل می‌کند. نظر شما چیست؟
10. به‌نظر شما فرزندان مقامات هم مثل فرزندان مردم عادی خدمت سربازی می‌روند؟
11. نظر شما دربارۀ خودکشی یا ارتکاب قتل سربازان حین خدمت چیست؟
12. «برخی خانواده‌ها در ایران چند ماه است که گوشت نخورده‌اند» نظر شما دربارۀ این خبر چیست؟
13. «خوزستان و بسیاری از مناطق جنوب ایران در بیشتر ساعات شبانه‌روز آب ندارند و آب لوله‌کشی هم آشامیدنی نیست» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟
14. «ارزش دلاری حقوق کارگران ایران در سال ۱۳۸۹ معادل ۳۱۰ دلار بوده، اما سال ۱۴۰۲ به ۱۰۵ دلار رسیده است.» نظر شما دربارۀ این ادعا چیست؟

ج. فهم اجتماعی: مدارا و همزیستی

15. نظر شما دربارۀ مردم کرد چیست؟
16. نظر شما دربارۀ مردم بلوچ چیست؟
17. اگر فرزند شما با خانواده‌ای از اهل سنت وصلت کند، نظر شما چیست؟
18. نظر شما دربارۀ بهایی‌ها چیست؟
19. اگر بدانید فرزند یا یکی از نزدیکانتان علیه نظام فعالیت دارد و مسئولان از شما بخواهند مثل درگیری با مجاهدین خلق در دهۀ شصت آنها را لو دهید، چه می‌کنید؟
20. در دهه‌ی شصت، بین اقوام و آشنایان شما کسی به‌عنوان عضو یا سمپات گروه‌های سیاسی اعدام، کشته یا زندانی شده است؟
21. در اعتراضات سال 88 تاکنون، بین اقوام و آشنایان شما کسی کشته یا زندانی شده است؟
22. پس از زندانی‌شدن یا کشته‌شدن کسی از اقوام و آشنایان، احساس شما به خانواده‌ی او چگونه بود؟
23. اگر یکی از اعضای خانواده‌ی شما توسط نیروهای نظامی، امنیتی و قضایی بازداشت، زندانی، مجروح یا نقص عضو شود، چه می‌کنید؟
24. نظرتان راجع به شلیک به هواپیمای اوکراینی چیست؟
25. آیا تابه‌حال تصور کرده‌اید که یکی از عزیزان خودتان در حادثه‌ای مانند هواپیمای اوکراینی یا اعتراضات خیابانی کشته شود؟ در این صورت موضع شما دربارۀ نظام چگونه خواهد بود؟
26. چرا نسل جوان در اعتراضات خیابانی شرکت می‌کنند؟
27. دلیل اصلی مخالفت نسل جوان با نظام چیست؟
28. اگر در ماه رمضان کسانی را در حال خوردن، آشامیدن و سیگار ببینید، نظرتان چیست؟

د. فهم اجتماعی: خانواده
29. دلیل بی‌پولی فرزندتان چیست؟
30. دلیل فقر خانواده چیست؟
31. دلیل بی‌کاری فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکی‌تان) چیست؟
32. دلیل ازدواج‌نکردن فرزندتان (یا جوان دیگری در نزدیکی‌تان) چیست؟
33. نظر شما دربارۀ ازدواج دختران زیر 18 سال به خواست والدین چیست؟
34. به نظر شما آیا دختران زیر 18 سال آمادۀ ازدواج هستند؟
35. نظرتان راجع به تبلیغات فرزندآوری چیست؟
36. در چه صورت بیش از دو فرزند خواهید داشت؟
37. اگر درآمد شما در طول 5 سال اول ازدواج به نسبت افزایش قیمت‌ها کاهش پیدا کند، فرزند خواهید آورد؟
@SocioSearch
نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام
بخش دوم: افکارسنجی سیاسی


س. فهم سیاسی: انتخابات و نخبگان
38. نظر شما دربارۀ رئیس‌جمهور زن چیست؟
39. چرا فیلم‌های جلسات مجلس شورا پر از اتفاقات خنده‌دار و گاهی تأسف‌بار است؟
40. نمایندۀ خوب مجلس از نظر شما چه کار می‌کند؟
41. وظیفۀ نمایندگان مجلس خبرگان چیست؟
42. کدام ویژگی در یک کاندیدای ریاست‌جمهوری شما را بیشتر جلب می‌کند؟
43. کدام سوابق و مشاغل برای رئیس‌جمهور و رئیس مجلس مفیدتر است؟
44. اصلح بودن در انتخابات از نظر شما بیشتر چه معنایی دارد؟
45. با چه انگیزه‌ای رأی می‌دهید؟
46. در چه صورت در انتخابات مجلس شرکت نخواهید کرد؟
47. در انتخابات شهرهای بزرگ کاندیداهای اصلح را بیشتر چگونه می‌شناسید؟
48. آیا بر اساس لیست‌ها یا یک لیست خاص اصولگرایان رأی می‌دهید، چگونه؟
49. وقتی از مسئول «عدالتخواه» و «انقلابی» صحبت می‌شود، یاد چه کسی می‌افتید؟
50. نظرتان راجع به احمدی‌نژاد چیست؟
51. نظرتان راجع به ابراهیم رئیسی چیست؟
52. آیا تا به حال با شنیدن اخبار یا دیدن مسائلی، از اصلاح امور ناامید شده‌اید؟ در این صورت، آخرین امیدتان به چه بود؟
53. دربارۀ دوران نخست‌وزیری میرحسین موسوی نظری دارید؟
54. دربارۀ بازگشت میرحسین موسوی به سیاست در سال 88 چه نظری دارید؟

ع. فهم سیاسی: درک از عدالت
55. معیار سنجش عدالت‌خواهی چیست؟
56. چه کسی می‌تواند تعریف دقیقی از عدالت بدهد؟
57. از نظر شما چه نوع رفتاری نشان‌دهندۀ عدالتخواهی است؟
58. نظر شما دربارۀ معترضان و کشته‌شدگان اعتراضات آبان 1398 چیست؟
59. نظرتان دربارۀ کولبران کرد و سوخت‌بران بلوچ چیست؟
60. گاندو و هوتک برای شما چه معنایی دارد؟
61. نظر شما دربارۀ تجمعات معلمان و بازنشستگان برای مطالبات معوقه و دیگر مسائل صنفی چیست؟
62. نظر شما دربارۀ اعتراضات و مطالبات کارگران نیشکر هفت‌تپه چیست؟
63. «طی ۹ ماه نخست سال 1402، در ایران، ۱۲۵۹ کارگر جانشان را بر اثر حوادث ناشی از کار از دست دادند.» نظرتان راجع به این خبر چیست؟
64. نظر شما دربارۀ اخراج گستردۀ کارگران از کارخانه‌ها چیست؟

غ. فهم سیاسی: تفسیر وقایع سیاسی روز
65. مشارکت پایین در انتخابات و آرای باطلۀ زیاد برای شما چه معنایی دارد؟
66. در چه صورت، دیگر طرفدار نظام نخواهید بود؟
67. نظرتان دربارۀ کشتار مردم در نیزار ماهشهر با شلیک رگبار دوشکا در آبان 98 چیست؟
68. تصور کنید مثل اعتراضات مردم در آبان 98 به مدت ده روز اینترنت قطع باشد و در خیابان‌ها صدای شلیک بیاید. شما از پنجره صدای اعتراض جمعیت و نالۀ زخمیان را می‌شنوید، اما جرأت نگاه کردن از پنجره را ندارید، چون این بار هم به پنجره‌ها شلیک می‌کنند. چه خواهید کرد؟
69. تصور کنید مثل آبان 98 و اعتراضات ژینا، معترضان در خیابان ضرب‌وشتم، بازداشت و کشتار شوند یا در بازداشتگاه به آنها تعرض و تجاوز جنسی شود. چه اتفاقی باید بیفتد تا شما از طرفداری نظام دست بردارید؟
70. غارت و آتش زدن ساختمان‌هایی مثل بانک‌ها در اعتراضات 1396، 97، 98 و 1400 کار چه کسی بود؟
71. راجع به کشته شدن روح‌الله عجمیان در درگیری با جمعیت معترض در مراسم چهلم حدیث نجفی در کرج چه می‌دانید؟
72. نظرتان راجع به دختران بی‌حجاب چیست؟

ف. فهم سیاسی: فرهنگ سیاسی
73. کمونیست به چه معناست؟
74. لیبرالیسم یعنی چه؟
75. فمینیست به چه کسی گفته می‌شود؟
76. وضع ما ایرانیان مسلمان را در مقایسه با غرب چگونه می‌بینید؟
77. نظر شما دربارۀ سند 2030 چیست؟
78. مهمترین متفکر نظام، غیر از رهبری، کیست؟
79. علت اصلی مشکلات کشور چیست؟
80. مسئولیت رهبری در مشکلات کشور را چگونه تحلیل می‌کنید؟

ق. فهم سیاسی: درک از قانون، قدرت و امنیت
81. نظرتان راجع به مجازات اعدام در قانون مجازات اسلامی چیست؟
82. نظرتان راجع به گزارش زنان از اجرای حکم 74 ضربۀ شلاق بابت بی‌حجابی چیست؟
83. نظرتان راجع به قطع انگشت متهمان سرقت چیست؟
84. در مورد تقسیم قدرت و تفکیک قوا چه نظری دارید؟
85. نظر شما دربارۀ دخالت نیروهای نظامی در سیاست چیست؟
86. در حال حاضر، مهم‌ترین وظیفۀ نیروی انتظامی چیست؟
87. مهم‌ترین دلیل شما برای دفاع از جمهوری اسلامی چیست؟
88. چه نوع اعتراض عمومی در جمهوری اسلامی بدون مشکل است؟
89. اگر روزی جمهوری اسلامی از بین برود، چه اتفاقی می‌افتد؟
90. از نظر شما، مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی چیست؟
91. اگر معترضان پیروز شوند، از چه کسی بیشتر انتقام خواهند گرفت؟
@SocioSearch
ملی شدن نفت


«همچنان که گفتم این تفکر ملی شدن با شعار «به دست ایران، با فکر ایرانی و برای ایرانی» از درون حزب ایران آمد و نزد دکتر مصدق کریستالیزه و متبلور شد. بعد به این نتیجه رسیدند که باید از صنعت نفت شروع کنند. حتی خاطرم هست در جریان خلع ید انگلیسی‌ها از نفت - که من هم به‌واسطه‌ی ارتباطات پدرم به اتفاق مهندس حسیبی به آبادان رفتم - به کارگران نفت نمی‌‌گفتند که منظورشان از «ملی شدن» چیست، تکلیف کارگران چه‌ می‌شود، برای چه کسی باید کار کنند و حقوقشان را چه کسی‌ می‌دهد. معلوم نبود که «ملی شدن» به معنای «دولتی شدن» - مثل وضعیت امروز نفت ایران - است، یا واگذاری این صنعت به بخش خصوصی داخلی. مثل امریکا که الآن پادشاهان نفتی، صنعت نفت را در اختیار دارند و نه دولت امریکا. پدر من از سرمایه‌داران بزرگ ایرانی مثل ]حبیب‌الله[ مفید - که بیمارستان مفید را ساخته - و برخی دیگر که آشنایی با خانواده پدرم داشتند، تعریف‌ می‌کرد که از خوشحالی در پوست خود نمی‌‌گنجند. تصور‌ می‌کردند که وقتی شرکت نفت را از انگلیسی‌ها بگیرند، به این‌ها واگذار‌ می‌کنند. بخش‌هایی از سرمایه‌داری خصوصی ایران خود را آماده کرده بود تا وارد گود شود و نقشی مشابه کمپانی‌های نفتی خارجی و پادشاهان نفتی را ایفا کند. حتی وقتی از آبادان برگشتیم و حتی وقتی آن حوادث در مجلس شورای ملی رخ داد - دعواهای مختلف میان رهبران و از جمله انحلال مجلس که کتب و جراید بسیار درباره آن نوشته‌اند و نیازی به تکرار نیست - تا پایان کار مصدق، این فکر باز نشده و معلوم نبود «ملی شدن» به چه معنا مد نظرشان است.»

پرسیدن و جنگیدن: گفت‌وگو با دکتر منوچهر آشتیانی درباره تاریخ معاصر و علوم انسانی در ایران
نشر نی، چاپ دوم: ۱۳۹۷، ص. ۱۴۴.
@DrMAschtiani
ایدۀ ملی‌شدن، راست یا چپ؟


«ملی شدن» نفت ایران با رهبری محمد مصدق، الگویی بود برای حرکت‌های ضداستعماری مشابه، نظیر ملی شدن کانال سوئز به رهبری جمال عبد الناصر. مصدق چنان مقامی در جنبش‌های استقلال‌طلبانه یافت که در پی پیروزی انقلاب الجزایر شخص رئیس‌جمهور بن‌بلا دانشجویان ایرانی عضو «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی»-«جبهۀ ملی اروپا» را پذیرفت تا در انجام انقلاب یاریشان دهد. (نک گفت‌وگوی خسرو شاکری با پروژه تاریخ شفاهی ایران) همچنان که دکتر فریدون کشاورز که با مأموریت خدمت در الجزایر انقلابی از آلمان شرقی خارج شده بود، به‌عنوان وزیر کابینۀ مصدق تکریم می‌شد، حال آنکه او یکی از وزرای توده‌ای در کابینۀ ائتلافی قوام بود. (نک گفت‌وگوی مهدی خانبابا تهرانی با حمید شوکت)
اما آیا ایده و عمل ملی‌شدن نفت حرکتی چپ بود؟

در نگاه نخست، به‌عنوان مبارزه‌ای ضداستعماری پاسخ مثبت است، اما اگر از منظر طبقاتی نیک بنگریم که چه کسانی از این حرکت متنفع می‌شدند، خواهیم دید که برای کارگر ایرانی تفاوت مستقیمی در کارفرمای خارجی و داخلی (اعم از دولت یا کمپانی‌های خصوصی) نبود و نیست؛ تا زمانی که بنا بر استثمار باشد و آنان حق تشکل‌یابی و اعتصاب نداشته باشند. (دربارۀ استثمار کارگران ایرانی در دوران حاکمیت شرکت نفت انگلیس تا زمان تمدید قرارداد دارسی در 1933، و اولین اعتصاب بزرگ کارگران نفت آبادان در همان زمان، نک خاطرات یوسف افتخاری در گفت‌وگو با مجید تفرشی و کاوه بیات)

اما کارفرمای ایرانی چطور؟ سرمایۀ اندک کارفرمایان خصوصی و دانش فنی ناچیز ایرانیان در رقابت با رقبای اروپایی و آمریکایی معادله‌ای نابرابر را می‌ساخت که در بیان صریح اما موهن و نه‌چندان صحیح رزم‌آرا چنین آمد: «ملتی كه لیاقت لولهنگ‌سازی ندارد چگونه می‌تواند صنعت نفت را اداره كند.» چنین کارفرمایی تنها زمانی می‌توانست شکل بگیرد و دوام بیاورد که دولت امتیازاتی در اختیار او بگذارد: نظیر ملی‌سازی صنایع و معادن؛ اعطای اعتبارات، یارانه‌ها، تخفیف‌های مالیاتی، مشوق‌های صادراتی و معافیت‌های گمرکی برای واردات ماشین‌آلات و مواد خام؛ و نیز محدودیت‌های گمرکی برای واردات محصولات مشابه.

برای توجیه چنین خدماتی به کارفرمای وطنی (با اغماض در دقت مفاهیم تاریخی و بنا به اصطلاح رایج، «بورژوازی ملی») ایدئولوژِی خاصی غیر از لیبرالیسم (به‌عنوان ایدئولوژیِ مولد یا ملازم کاپیتالیسم اروپایی-آمریکایی) لازم می‌شد که همان ایدئولوژی ناسیونالیسم بود. «جبهۀ ملی» و به‌طور مشخص، «حزب ایران» با شعار «به دست ایرانی، با فکر ایرانی و برای ایرانی» اینچنین به ملی‌شدن نفت رسید؛ ورنه جبهه ملی نه به معنای واقعی کلمه نماد لیبرالیسم بود (بازاریان مذهبی هوادار جبهه ملی همچون دستمالچی و مانیان را نمی‌شد بورژوازی مالی-تجاری نامید، همچنان که صنعتگرانی چون عالی‌نسب را بورژوازی صنعتی خواند) و نه سوسیالیسم.

یک دهه بعد از کودتا علیه دولت ملی مصدق، شخص شاه نیز تلفیقی از ایدئولوژی ناسیونالیسم باستان‌گرا را با اقداماتی چپ‌گرایانه آمیخت تا فراتر از اصلاحات ارضی علیه اربابان بزرگ، به اهداف «انقلاب شاه و مردم» (سفید) دست پیدا کند. همچنانکه در برنامۀ توسعۀ صنعتی خود از صنایع مادر بلوک شرق استقبال کرد: روس‌ها علاوه بر ذوب‌آهن اصفهان، صنایع مکمل ماشین‌سازی اراک را ساختند؛ چکسلواکی ماشین‌سازی تبریز را ساخت (که البته به نام توکلی، مالک کارخانۀ ماشین‌سازی و کبریت‌سازی، شناخته می‌شود)؛ تکنولوژی رومانی در تراکتورسازی تبریز به کار گرفته شد؛ و...

در بازگشت به موضوع درهم‌تنیدگی چپ‌گرایی و ملی‌گرایی در ایران، این پرسش همچنان باقی می‌ماند که ایده‌هایی چون ملی‌سازی، ملی‌گرایی، استعمارستیزی و... محصول طبقۀ کارگر ایران بود یا طبقاتی که می‌خواستند کارفرمایان آتی اقتصاد نوپای ایران باشد؟ آیا بدون چنین ایده‌هایی کارفرمایان ایرانی امکان عرض اندام را داشتند؟
در این صورت، نقش طبقۀ بازاری مذهبی در تحولات سیاسی دهۀ چهل و پنجاه را که به انقلاب اسلامی انجامید، چگونه باید تحلیل کرد؟ آیا جنبشی سیاسی برای ظهور و بروز اقتصادی بازاریان مذهبی در رقابت با رقبای دیگرشان چون اقلیت‌های مذهبی نبود؟ (اعدام حبیب‌الله القانیان، تاجر و سیاستمدار کلیمی، و نیز کارفرمایان بهایی در نخستین ماه‌های انقلاب را به‌ خاطر بیاورید) و آیا ملی‌سازی کارخانه‌ها (همچون بانک‌ها و بیمه‌ها)ی خصوصی با تصویب «قانون حفاظت و توسعۀ صنایع ایران» در دولت موقت بازرگان، افزون بر مصادرۀ کارخانه‌هایی که مالکان آنان اعدام یا فراری شده بودند، با هدف جلوگیری از مدیریت شورایی کارخانه‌ها به دست کارگران و با حمایت گروه‌های چپ، در خدمت این هدف نبود؟

پرسش‌های بسیاری مطرح است که برای پاسخ بدان باید از دگم چپ‌ستیزی بیرون آمد، همچنان که چپ‌ستایی بدون توجه به علت‌های پنهان و کارکردهای پنهان هم کاری است نادرست. ‌
@RezaNassaji
دعوت به همفکری در نظرسنجی «فردای انقلاب»

«نظرسنجی افکار اقشار مذهبی طرفدار نظام» (بخش اول، بخش دوم، بخش سوم) در چند روز آینده به پایان می‌رسد.
پس از آن «نظرسنجی فردای انقلاب» را درباره‌ی تصور آینده‌ای پس از جمهوری اسلامی، خطاب به تمام مخاطبان (اعم از موافق و مخالف نظام) منتشر خواهم کرد که هم‌اکنون در دست تدوین است.
لطفاً پیشنهادات خود را در قالب کامنت‌های این پست در کانال «سنجش جامعه» یا به‌صورت خصوصی در ایمیل دریغ نفرمایید.
- به نظر شما چه موضوعاتی مهم‌ترند؟
- چه پرسش‌هایی ضرورت یا عمومیت دارند؟
- چه اشکالاتی در نظرسنجی فعلی هست که در کار بعدی باید از آن پرهیز کرد؟
و...
Reza.Nassaji@gmail.com
ساختار نظرسنجی‌های تلگرام اجازۀ متن‌های طولانی را نمی‌دهد. من کامل پرسش را اینجا منتشر می‌کنم، چون جنبۀ یادآوری دارد:

۱۲۹. با شنیدن خبر یا دیدن تصویر کدام یک از قربانیان ۱۴۰۱، بیشتر ناراحت شدید یا می‌شوید؟

الف. مهسا (ژینا) امینی (۲۵ شهریور ۱۴۰۱، تهران)
ب. سارینا اسماعیل‌زاده (۳۰ شهریور ۱۴۰۱، کرج)، نیکا شاکرمی (۲۹ شهریور ۱۴۰۱، تهران)، آرمیتا گراوند (۱۶ آبان ۱۴۰۲، تهران)
ج. کیان پیرفلک (۲۵ آبان ۱۴۰۱، ایذه)
د. حمیدرضا روحی (۲۷ آبان ۱۴۰۱، تهران)، مهرشاد شهیدی (۴ آبان ۱۴۰۱، اراک)، مهران سماک (۸ آذر ۱۴۰۱، انزلی)، سیاوش محمودی (۳۰ شهریور ۱۴۰۱، تهران)، ابوالفضل آدینه‌زاده (۱۶ مهر ۱۴۰۱، مشهد)، عرفان رضایی (۳۰ شهریور ۱۴۰۱، آمل)، آرتین احمدی و میلاد سعیدیان‌جو (۲۵ آبان ۱۴۰۱، ایذه)، خدانور لجه‌ای (۱۰ مهر ۱۴۰۱، زاهدان)
ه. حدیث نجفی (۳۰ شهریور ۱۴۰۱، کرج)، مینو مجیدی (۲۹ شهریور ۱۴۰۱، کرمانشاه)، غزاله چلابی (۳۰ شهریور ۱۴۰۱، آمل)، آیلار حقی (۲۵ آبان ۱۴۰۱، تبریز) و دکتر آیدا رستمی (آذر ۱۴۰۱، تهران)
و. از هیچ‌کدام ناراحت نشدم و نمی‌شوم
ی. طرفدار نظام نیستم، صرفاً مشتاق دیدن نتایجم
@SocioSearch
Forwarded from Reza Nassaji
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«دوباره زنده کردن خاطره‌ی مردگان در اين‌گونه انقلاب‌ها، بنابراين، برای شکوه بخشيدن به مبارزات جديد بود، نه برای درآوردنِ ادای مبارزات گذشته؛ برای آن بود که در بزرگ‌نمايیِ وظايف مشخص در خيال مردم بکوشند، نه برای طفره رفتن از انجام آن وظايف در واقعيت؛ برای بازيافتنِ روح انقلاب بود، نه برای به حرکت درآوردنِ دوباره‌ی شبح انقلاب.»

«هجدهم برومر، لوئی بناپارت»
کارل مارکس
ترجمه‌ی باقر پرهام، ص 14
@RezaNassaji
تجمع نوروزی توده‌ی مردم در اطراف تخت جمشید و پاسارگاد شاید برای عده‌ای چونان نوعی تقابل با ایدئولوژی دینی حکومت، به‌عنوان «مقاومت ملی» باشد، اما اگر نیک بنگریم، هر دوی این توسل‌ها به اسطوره‌های تاریخی (اعم از تاریخ مذهبی و تاریخ قومی) دو شکل از «زمان‌پریشی» و روان‌پریشی توده‌ای مستأصل هستند که نمی‌تواند با موقعیت اکنون رابطۀ سالم و سازنده‌ای برقرار کند و لذا در پاسخ به دیستوپیای امروز، اتوپیای آینده را در گذشته‌ای موهوم می‌جوید.
بارها نوشته‌ام که ایرانی‌ها (ی شیعه‌ی عمدتاً فارس) نه در جست‌وجوی ایده‌های مدرن دموکراسی، آزادی، برابری و... که در تکاپوی عظمت دوباره بوده‌اند؛ یک بار با ایدئولوژی آریایی و دیگر بار با ایدئولوژی شیعی. زمانی که مملکت کورش کبیر پهلوی‌ها تبدیل می‌شود به مملکت امام زمان آخوندها. کورش آسوده بخوابد تا سلطنت مطلقه‌ی پهلوی به امپراتوری ۲۵۰۰ساله‌ی ایشان بپیوندد یا امام عصر از ما راضی باشد تا نظام مقدسمان به دولت ایشان متصل شود. از پاسارگاد تا جمکران، تخت جمشید تا قم فاصله‌ی چندانی نیست.
یادآوری مطلبی از آرشیو این کانال می‌تواند مفید باشد.

شاهین کور بر شانه‌های شکسته‌ی تاریخ

در صحنه‌ی بسیار دیده‌ای از جشن‌‌های هنر شیراز، زنده‌یاد حسین سرشار قطعه‌ای آوازی از صحنه‌ی دوم از پرده‌ی دوم اپرای «کارمن» اثر ژرژ بیزه را می‌خواند که با رهبری ارکستر حشمت سنجری اجرا می‌شود. جایی که زنان روستایی چادری بر بلندی بقایای تخت‌جمشید نظاره‌گر اپرا هستند. پیداست که اگر افزون بر اجرای ارکسترال، شاهد نمایش قطعه‌ی مشهور و دلکش «عشق؛ پرنده‌ای شورشی» (صحنه‌ی پنجم از پرده‌ی اول را با صدای پری ثمر در نقش کارمن، به زبان آلمانی، در تالار رودکی، به یاد بیاورید) بودیم که دختر کولی میان دو عاشق کهنه و تازه آواز می‌خواند و دلبری می‌کند، واکنش آن زنان دیدنی‌تر می‌بود.
اما غربت آن زنان مذهبی روستایی با آن آواز کلاسیک فرانسوی یا حتی صحنه‌ی نمایشی اپرا، بیشتر از تعارض آن صحنه‌ی باستانی از میراث پارسی با آن آواز و یا آن نمایش غربی نیست. با این همه، چیزی که این غرابت‌ها را به ظاهر آشتی می‌داد و در واقع موقتاً سرپوش می‌نهاد، نه «گفت‌وگوی تمدن‌ها» (که شادروان دکتر احسان نراقی ابتدا به ملکه فرح پهلوی پیشنهاد داد و سپس به رئیس‌جمهور محمد خاتمی) که پول سرشار نفت بود. شبه‌مدرنیسم به ضرب و زور پل نفت؛ آنچنان که ابراهیم گلستان در فیلم «اسرار گنج دره‌ی جنی» همزمان مدرنیسم شاه-هویدا و پست‌‌مدرنیسم فرح-قطبی را که چیزی جز ریخت‌وپاش درآمدهای نفتی نبودند، به ریشخند گرفت.

حاصل آن توهمات عظمت‌طلبانه، ظهور ملتی متوهم بود که یک پا در تمدن ۲۵۰۰ ساله‌ی شاهنشاهی داشت و یک پا در فرهنگ ۱۴۰۰ ساله‌ی اسلامی. غرق در درآمد سرشار نفت، رویش را از «غربت غرب» برگردانده و گمان می‌کرد «آنچه خود داشت» کفایت می‌کند. این‌گونه بود که ملت بزرگ ایران از میان بدیل‌های موجود، روحانیت را برگزید و برکشید.
این چنین بود که هر چه داشت و نداشت، به پای این انتخاب ریخت و در این «قمار عاشقانه» باخت. برخی در نیمه‌ی این شب طولانی بر سر میز قمار، سرخورده از بدهکاری انباشته، از بازی پشیمان شدند و برخی سرخوش از بازی با بزرگان، هنوز هم می‌بازند و به این بازی - که به قول خودشان، برایش خون داده‌اند و شهید تقدیم کرده‌اند، و هر کس خوشش نمی‌آید، می‌تواند از مملکت برود - دلخوش‌اند. اما چرا؟

پاسخ این پرسش، برای ملتی که تصور می‌کرد با شاهنشاه آریامهر به روح کوروش کبیر می‌پیوندد یا با حضرت آیت‌الله به رسول خدا اقتدا می‌کند، بر شانه‌های غول‌های تاریخ می‌نشیند و چون شاهین بر فراز تمام جغرافیا می‌پرد، آسان نیست. افسوس که شاهین کور است و شانه‌های غول شکسته.
@RezaNassaji
Forwarded from Reza Nassaji
عظمت علیه عظمت


مقاله‌ی «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در روزنامه‌ی اطلاعات مورخ ۱۷ دی ۱۳۵۶، که نیروهای مذهبی را برای نخستین بار از زمان ۱۵ خرداد به خیابان‌ها کشاند و دومینوی سقوط شاه را از اعتراضات ۱۹ دی ۵۶ قم تا ۲۲ بهمن ۵۷ را رقم زد، اراده‌ای محوری داشت که فهم آن برای امروز هم به کار می‌آید.
این مقاله با معرفی «روح‌الله خمینی معروف به «سید هندی»» و تأکید بر اینکه «درباره‌ی انتساب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند» تلاش کرده بود احساسات ایران‌گرایانه و بیگانه‌ستیزانه را برانگیزد؛ همچنان‌که در ادامه از منافع نفتی دولت انگلیس و نیز تلاش «یک ماجراجوی عرب» برای توطئه علیه اصلاحات شاه در سال ۴۲ می‌گفت. (یادآور مقالات کیهان شریعتمداری در باب نقش چمدان پول اعراب و دخالت مستقیم انگلیس و آمریکا)

مطابق تصور حکومت، مردم می‌بایست با نفرت از بیگانه و عشق به شاهنشاهی که درصدد بود ایران را به «دروازه‌های تمدن بزرگ» برساند، از این مقاله استقبال می‌کردند؛ زیرا تحقیر تاریخی ملت ایران توسط بیگانگان و انگیزش احساسات عظمت‌خواهانه‌ی آنان با اقدامات رضاشاه و محمدرضاشاه چنین زمینه‌‌‌ای ایجاد می‌کرد.
اما نویسنده از تغییرات ارزشی بنیادی در جامعه غفلت داشت و نمی‌فهمید که مردم مذهبی ایران اکنون تشنه‌ی شکل دیگر و بزرگ‌تری از عظمت بودند که از ایران و ایرانی - و در ادامه، حتی از شیعه - فراتر می‌رفت؛ عظمت و شکوهی که اسلام - به‌جای باستان‌گرایی - و روحانیت شیعه - به‌جای حکومت پهلوی - نوید آن را می‌دادند و تبار هندی یا عرب خمینی نه تنها مانع آن نبود، بلکه زمینه‌ساز و کاتالیزور آن می‌توانست باشد.
خمینی که اکنون در عراق موقعیت مرجعیتی برای خود داشت و نماینده‌اش در لبنان نیز توانسته بود اقلیت شیعه‌ی لبنان را - که از شدت ضعف مقابل مسیحیان، دروزی‌ها و سنی‌ها، خود را متحد اشغالگران اسرائیلی کرده بودند - احیا و صاحب نفوذ کند، نوید مجد و شکوه دیگری را می‌داد که از توان شاه و حکومت پهلوی با جشن‌های دوهزاروپانصدساله‌اش خارج بود.

مقاله‌ی اطلاعات از استعمار سرخ (کمونیسم) و استعمار سیاه (مذهب) می‌گفت، اما به شباهت‌های امیال هواداران این دو با خود حکومت دقت نداشت. اگر شاه طرفدار پیوستن ایران به جهان توسعه‌یافته‌ی بلوک غرب و ایفای نقش منطقه‌ای ایران بود، بسیاری از کمونیست‌ها هم طرفدار پیوستن ایران به جبهه‌ی بزرگ بلوک شرق و نبرد با امپریالیسم بودند؛ همچنان‌که مذهبی‌ها هم تازه از خواب تاریخی بیدار شده بودند و می‌خواستند جهان اسلام را بیدار و رهبری کنند.
جنگ سه ایدئولوژی عظمت‌طلبانه در اوج تنش بلوک غرب و شرق در سال‌های ۵۷-۵۶ (۷۹-۱۹۷۸) به روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران انجامید و پس از آن، ورود جدی‌تر مذهبیون به مبارزات مسلحانه در فلسطین و لبنان از یک‌سو، تحریک مذهبی در افغانستان (با حمایت از مجاهدین علیه رژیم کمونیست و ارتش شوروی) و عراق (با تحریک شیعیان علیه رژیم بعث عراق) از سوی دیگر، اتفاقاتی همراستا با این عظمت‌طلبی بنیادگرایانه بود.

اما بقایای این نبرد همچنان باقی است؛ آنچنان‌که امروز هم کسانی ذیل ایدئولوژی شیعی بنیادگرا-اصلاح‌گرا و نیز پهلوی‌گرا-ایرانشهری درصدد مقابله با یا مصادره‌ی انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هستند. با این تفاوت که دوران عظمت‌گرایی به پایان رسیده و از آخرین نبردهای منطقه‌ای عظمت‌طلبانه‌ی قومی-مذهبی ترکیه برای احیای امپراتوری سنی عثمانی (با حمایت قطر از گرایش اخوانی) جز ویرانه‌هایی باقی نمانده است. همچنانکه عظمت‌طلبی ملی‌گرایانه‌ی روسیه در باتلاق اوکراین گرفتار شده است. جایی که به‌علت دخالت کودکانه‌ی حاکمیت ایران به نفع روس‌ها، اپوزیسیون ایران باید نخستین تلاش‌ها برای ایجاد جبهه‌ی اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی را آغاز کند.
@RezaNassaji
دکتر محدثی، مدرس جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی، یادداشت من درباره‌ی عظمت‌طلبی و باستان‌گرایی توده‌ای را بازنشر کرده‌ و مطابق انتظار، کامنت‌های مطلب به جدل پان‌ترکیسم و پان‌ایرانیسم انجامیده است.
بدین بهانه، متنی طولانی‌تر در همین موضوع را که گرایشات عظمت‌طلبانه را افزون بر فارس‌ها در اقوام عرب و ترک ایران و خارج از ایران را هم بررسی می‌کند، بازنشر می‌کنم: «در باب رویای عظمت در ملتی خواب‌رفته»
@RezaNassaji
Forwarded from Reza Nassaji
در باب رویای عظمت در ملتی خواب‌رفته


1.
در گروهی تلگرامی با حضور مدرسان و محققان علوم اجتماعی - که من مشاهده می‌کنم و مشارکت نه - بحث دربارۀ جمهوری آذربایجان - از جنس جمهوری آذربایجان به‌عنوان «ایران شمالی» یا مناطق ترک‌نشین ایران به‌عنوان «آذربایجان جنوبی» - درمی‌گیرد. یکی از حاضران از شکوه سلاطین ترک می‌گوید و اینکه چند صد سال بر ایران حاکم بوده‌اند؛ طبیعی است که بحث بالا می‌گیرد و به نتیجه‌ای نمی‌رسد.
این بحث برای من آشناست؛ اما تکرار تجربه منجر به انباشت «دانش» در این باره نمی‌شود. همان‌طور که سلطنت‌های چندصدسالۀ اقوام منجر به «تمدن» نمی‌شود. البته اقوام و ملل مختلف صاحب فرهنگ هستند و میراث فرهنگی تمامی ایشان مایۀ افتخار بشری است (البته با متر و معیارهای تمدنی جدید که فارغ از نسبی‌‌گرایی فرهنگی قائل به تفاوت‌های فرهنگی در پژوهش اجتماعی، مواردی نظیر مصادیق ناقض حقوق بشر همچون ختنۀ دختران و ازدواج کودکان را به رسمیت نمی‌شناسد) اما تمدن چیز دیگری است. هرچند تمدن هم سطوحی دارد و به نام تمدن بزرگ ایرانی (ایرانشهر)، اگر قرار است اقوام زیرمجموعۀ ایران را سرکوب کنیم (الگوی رضاشاهی)؛ یا خودمان را همتراز تمدن جدید غربی بی‌نیاز بدانیم (الگوی محمدرضاشاهی)؛ و یا در فرهنگ اعراب هزاروچهارصدسال پیش فروغلتیم (الگوی جمهوری اسلامی)، راهی کژ رفته‌ایم.

2.
اما گزارۀ آن مدعی بی‌راه نیست: اگر قرارست بر طبل شکوه تاریخی ایران بکوبیم، بیایید به شکوه دیگر اقوام نیز نظری بیندازیم. سلطۀ اتحادیه‌های اقوام ترک-مغول (اورال-آلتایی) نه فقط بر ایران بزرگ قدیم، که بر پهنۀ آسیا و حتی بخش‌هایی از آفریقا و اروپا را به یاد بیاورید. مغولان (همچون اقوام ترک پیشین) نه تنها تمام چین کهن را تسخیر کردند که تا شرقی‌ترین سواحل آسیا تاختند (و فقط از تسخیر ژاپن بازماندند؛ آنچنان که لقب ترکی «خان» در ادواری بر حاکمان شبه‌جزیرۀ کره هم ماند) که در غرب آسیا با تسخیر ایران و شامات به مرز اروپا رسیدند. جایی که مغولان به سد محکم ترکان ممالیک به رهبری بیبرس برخوردند که با سرنگونی ایوبیان، مصر و شام را تسخیر کرده بودند و همانان بودند که در آخرین جنگ صلیبی مسیحیان را شکست دادند و از قلمروی جهان اسلام راندند.
پیداست که شکوه قلمروی چنین - جهانی که بین مغولان و ترکان تقسیم شده است - می‌تواند در هر قومی رشک برانگیزد. همچنان که پیشتر ترکان سلجوقی با تسخیر ایران و آسیای صغیر و شکست بیزانس قلمروی بزرگ پدیدآورده بودند؛ پس از مغولان نیز، تیمور تاتار قلمروی چنین در ایران و هند پدید آورد؛ و ترکان عثمانی نیز که در ابتدا از تیمور شکست خورده بودند، با تسخیر غرب آسیا و سقوط پایتخت امپراتوری بیزانس و سپس، پیشروی در شمال آفریقا و شرق اروپا تا حد محاصرۀ پایتخت امپراتوری بزرگ اتریش، امپراتوری بزرگ دیگری در سه قاره آفریدند.
جهانی را تصور کنید که ایران ما در اوج دوباره‌اش در چنگ ترکان صفوی است و همسایگانش ترکان عثمانی در غرب و ترکان ازبک‌ در آسیای میانه و تاتارهای مغولان کبیر در شبه‌جزیرۀ هند. ترکانی که خلافت سنی عباسی و خلافت شیعی فاطمی را به چنگ گرفته بودند و خلافت سنی عثمانی را هم تشکیل دادند. می‌توان به چنین میراث تاریخی از گذشته غره شد؛ اما آیا می‌توان مدعی میراثی تمدنی در امروز هم بود؟

3.
اگر به یاد بیاوریم که محمدرضاپهلوی، شاهنشاه ایران، جشن‌های دوهزاروپانصدساله را با چه شکوهی در تخت‌جمشید و پاسارگاد برگزار می‌کرد تا ضمن تجدید عهد با آرمان‌های کورش کبیر، نشان دهد ایران به «دروازه‌های تمدن بزرگ» رسیده است، طبیعی است که رئیس‌جمهور مسلمان ترکیه با پشتوانۀ تاریخی مشابهی از سلطان محمد فاتح تا سلیم اول و سلیمان باشکوه بخواهد ترکیه را فراتر از قلمروی امروزی به قدرتی بزرگ از جنس ترکی-سنی بدل کند که فراتر از تبدیل بنای ایاصوفیۀ استانبول از مکان توریستی به مسجد، در منازعات سوریه، لیبی، قره‌باغ و... نقش جدی دارد.
اما چرا اوخناگین خورلسوخ، رئیس‌جمهور مغولستان، به تأسی از آرمان‌های چنگیزخان در اولان‌باتور و شوکت میرضیایف، رئیس‌جمهور ازبکستان به تأسی از آرمان‌های امیرتیمور در سمرقند چنین کارهایی نمی‌کنند؟
پاسخ ساده است؛ شاید اسلاف آنها (خصوصاً اسلام کریمف در ازبکستان) مثل محمدرضا پهلوی (که پس از کودتا از شاه بلااختیار مشروطه به شاهنشاه مطلقه بدل شد) و اردوغان (که از نخست‌وزیر منتخب به رئیس‌جمهور مادام‌العمر بدل شد) دیری به دموکراسی خندیده باشند، اما این دو رئیس‌جمهور قرار نیست دیکتاتور مادام‌العمر باشند.
اما دلیل مهمتر این است که هیچ‌کدام از آن‌ها، نه مثل شاه منابع سرشار نفت در اختیار دارند و نه مثل اردوغان و رفقای مسلمانش ناگهان بر سر سفرۀ ترکیۀ مدرن و توسعه‌یافتۀ عضو پیمان ناتو و داوطلب عضویت اتحادیۀ اروپا نشسته‌اند، که بخواهند چنین توهماتی بسازند و پول پخش کنند.

[ادامه دارد]
@RezaNassaji
Forwarded from Reza Nassaji
4.
در سفری به اتفاق دوستانی تحصیل‌کردۀ اروپا به فارس، که بعد از بازدید از تخت‌جمشید، در فرصت محدود، می‌بایست بین پاسارگاد و نقش رستم یکی را انتخاب می‌کردیم، درحالی‌که من مشتاق دیدن بنای کعبۀ زرتشت در نقش رستم بودم که داستان کوتاه «آتش‌پرست» - نخستین داستانی که در نوجوانی از صادق هدایت خواندم - را برایم تداعی می‌کرد، به انتخاب دوستی از آلمان آمده تن دادیم که با شوق حاجیان در سعی صف و مروه، هروله می‌رفت تا زودتر بنای مقبرۀ کورش را زیارت کند؛ تو گویی یوسف به آغوش یعقوب بازمی‌گردد.
در آنجا و از خلل صحبت‌ها بود که متوجه شدم دوست ما که از فعالان سابق چپ در خارج بوده و دیری با محمدرضاشاه درگیر شده، نه حتی به دعوت تماشای گور کورش، که به انگیزۀ تداعی موقعیت محمدرضاشاه در مقابل قبر کورش و در حضور سران کشورهای جهان در مراسم جشن دوهزاروپانصدسالۀ شاهنشاهی آمده است که به کورش می‌گفت که «آسوده بخواب... ما بیداریم»
آنجا بود که متوجه ابعاد سیطرۀ کهن‌الگوی «پدرِ بزرگ» و آرزوی بازسازی عظمت «ملتِ سترگ» در کسانی شدم که از قضا با تربیت‌های آکادمیک اروپایی، بیشترین حساسیت نظری را به فاشیسم دارند، تا چه رسد به کسانی که از آبشخور نظام تربیتی شیعی به شهوت «امپراتوری شیعی» رسیده یا سرخورده از آن به دامن ایدئولوژی ایرانشهری و بدیل‌های آن افتاده‌اند تا «امپراتوری ایرانی» یا «تورانی» تشکیل دهند.

5.
در جریان برگزاری جشن دوهزاروپانصدسالۀ شاهنشاهی در تخت‌جمشید، افزون بر تبدیل بیابانی خشک پر از مار و عقرب - با سمپاشی وسیع - به بهشتی پر از هزاران اصله درخت - که همگی تا سال بعد خشکیدند - و واردات هزاران پرندۀ از اسپانیا - که بیشترشان همان روزهای برگزاری جشن از تشنگی مردند - نمایش چادرهایی باشکوه - وارداتی با بهای گزاف از فرانسه، همانند پذیرایی شاهانۀ به مدیریت فرانسوی - چشمگیر می‌نمود که اقامتگاه سران جهان بود، زیرا امکان ساخت هتل در شیراز و مرودشت برای اقامت این تعداد از بزرگان جهان در کمتر از یک سال وجود نداشت.
سال‌ها بعد از این نمایش پر زرق و برق که هزینۀ گزافش بر گردۀ ملت فقیرماندۀ ایران و همزمانی‌اش با سرکوب معترضان سیاسی مورد اعتراض مجامع حقوق بشری بود، جام جهانی در کشور کوچک همسایه برگزار شد که آن هم بابت استثمار کارگران مهاجر در قطر مورد انتقاد مجامع حقوق بشری بود. این بار هم کمبود اتاق در هتل‌های لوکس قطر را چادرهای لوکسی جبران کرد که در بیابان برپا شده بودند تا مهمانان را جا دهند. با این تفاوت که مهمان نه سران دولت‌های جهان به هزینۀ ملت ایران، که شهروندان عادی کشورهای مختلف جهان به هزینۀ خودشان بودند که سود سرشاری را عاید دولت قطر کردند و البته نمایشی توریستی و سیاسی برای دولت قطر به همراه داشتند.
امرای قطر که پیشتر بابت جاه‌طلبی در منطقه به سبک ایران و ترکیه با ابزار اخوان‌المسلمین، طالبان و گروه‌های سلفی توسط رقبای منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی متنبه شده بودند (تا حدی که امیر قبلی از قدرت استعفا داد)، نمایش کم‌هزینه‌تری را برای خود برگزیدند که سود بیشتری داشت. درست مثل شبکۀ الجزیره که اولین نمایش جهانی کشور کوچک قطر بود و زمینه را برای جاه‌طلبی‌های دیگر فراهم آورد؛ قابل مقایسه با رسانه‌های پرهزینۀ جمهوری اسلامی که هیچ فایده‌ای برای دولت و ملت ندارد، حتی در چارچوب مغزشویی در داخل ایران، تا چه رسد به ارضای توهم ابرقدرتی منطقه‌ای.

6.
اما میان قطر و ایران تفاوت کوچکی هست: قطر دولت دارد، اما ملت نه. همچنان که شاید سیاست داشته باشد، اما تاریخ ندارد. ملتی که مانند مردم ایران، عراق، مصر، ترکیه و... بار تاریخ کهن روی شانه‌هایشان سنگینی کند و رویای بازسازی امپراتوری‌های گذشته، خواب را از ایشان برباید. جمعیت اندک قطری‌ می‌توانند رعایای امیرشان باشند و توهم شهروندی جهانی بسازند، اما دچار مازوخیسم تحمل رنج جنگ با جهان برای ارضای شهوت عظمت‌طلبی نخواهند بود. امیرشان گاز می‌فروشد و میزبانی جام جهانی و سهام باشگاه‌های فوتبال بزرگ اروپایی را برای سرگرمی‌شان می‌خرد، و همزمان کارگران خارجی تا حد مرگ کار می‌کنند و زیرساخت‌های کشور را می‌سازند، تا رعایای امیر احساس رفاه کنند.
چنین نسخه‌ای برای کشورهای کم‌جمعیت عربی دیگر همچون عمان، امارات و حتی عربستان نیز صادق است. عراق، مصر، ترکیه و ایران اما حتی اگر حاکمان مقتدر در ارتباط با تمام جهان یا دولت دموکراتیک به سبک کشورهای مدرن غربی داشته باشند، ملتشان نمی‌توانند با وضع کنونی خود و با جهان جدید آشتی کنند. سرشت آنها عظمت‌طلبی و سرنوشت آنها خودآزاری و دیگرآزاری است.

[ادامه دارد]
@RezaNassaji