Relax ریلکس
225 subscribers
7K photos
3.91K videos
1.73K files
793 links
🌺جایی برای اشتراک علایق سالهای دور و نزدیکم.
از محبوب هایم در موسیقی، سینما، طنز، خبر و.. برایتان دارم، امید که دلپذیرتان باشد.💐

😍لطفا پیشنهاد و انتقاد خود رابرای بهبود کانال با بنده در میان بگذارید. سپاسگزارم.

✍️آی دی من(مدیر کانال): @brando2
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 طنز "سوریلند"؛ کاری از سروش رضایی
🔸هوش مصنوعی ایران 😂😉


@Relaaaaaax
Audio
👤 "حنین" ( Hanine )
🎸 "ویولن و رقص عربی" ( Arabia violin and dance show )


🎼(صوتی)

🔹نمونه کوتاه و کم حجم آهنگ
🔸بی کلام
🔸 کیفیت: 64kbps

😍💃

@Relaaaaaax
Audio
👤 "حنین" ( Hanine )
🎸 "ویولن و رقص عربی" ( Arabia violin and dance show )

🎼(صوتی)

🔸بی کلام
🔸سال انتشار : (احتمالن) ۲۰۱۷


😍💃

@Relaaaaaax
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👤 "حنین" ( Hanine )
🎸 "ویولن و رقص عربی" ( Arabia violin and dance show )

📽(تصویری)

🔸 موزیک ویدیو


😍💃


@Relaaaaaax
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 این استوری را چند شب پیش گذاشته بودم.

😍لینک این صفحه مفید و دوست داشتنی👇

https://www.instagram.com/faslekherad?igsh=dDdpMnU1dmVta3Bv



@Relaaaaaax
Relax ریلکس pinned «🖌 اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می‌کنند، اما یک اهانت را سال‌ها به ‌خاطر می‌سپارند...! آن‌ها مانند زباله جمع‌کن‌هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست‌ سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان…»
Audio
🎧3️⃣2️⃣

📚 رمان "خداحافظ گاری کوپر" (Adieu Gary Cooper)
🖌نویسنده: "رومن گاری" (Romain Gary)

🕹 ژانر: رمان / فلسفی-سیاسی / پست مدرن
🗓 انتشار نخست : ۱۹۶۵
🔁 ترجمه: سروش حبیبی
🗓 انتشار نخست (ترجمه) : ۱۳۵۱
🎤گوینده: ناصر زراعتی

📣 قسمت : (۳ از ۱۱)
🕰 مدت: ۵۶ دقیقه

@Relaaaaaax
Audio
🎧3️⃣2️⃣

📚 رمان "خداحافظ گاری کوپر" (Adieu Gary Cooper)
🖌نویسنده: "رومن گاری" (Romain Gary)

🕹 ژانر: رمان / فلسفی-سیاسی / پست مدرن
🗓 انتشار نخست : ۱۹۶۵
🔁 ترجمه: سروش حبیبی
🗓 انتشار نخست (ترجمه) : ۱۳۵۱
🎤گوینده: ناصر زراعتی

📣 قسمت : (۴ از ۱۱)
🕰 مدت: ۶۵ دقیقه

@Relaaaaaax
☀️ صبح به خیر 😍

@Relaaaaaax
Audio
🗣 دکتر فرهنگ هلاکویی 8️⃣9️⃣

💡 "داستان زندگی پر رنج یک زن، مادر و تصمیم او در برآورده کردن آرزوی دیرینه اش و... و صحبت های دکتر هلاکویی با او

🎼(صوتی)
🔸 مدت: ۴۲ دقیقه
👌 ارزشمند😍. به دیگران هم هدیه ش بدین😍


@Relaaaaaax
🖊“In three words, I can sum up everything I've learned about life: it goes on.”
👤 Robert Frost

🖊"در سه کلمه می توانم همه چیزهایی را که درباره زندگی آموخته ام خلاصه کنم: زندگی ادامه دارد"
👤 رابرت فراست


@Relaaaaaax
🖊 این دغل دوستان که می‌بینی
مگسانند دور شیرینی...


این ضرب‌المثل عمدتا در مورد دوستان دغلی به کار می‌رود که فقط برای استفاده مالی با دیگران رفاقت می‌کنند، هر چند کلا هر جا که افرادی در زمان ثروت و دارایی و خوشی با کسی رفاقت کنند و در زمان ورشکستی و نداری و هر نوع گرفتاری دیگر از او دوری کنند، این ضرب‌المثل استفاده می‌شود.

حکایت شده است که در زمان قدیم، مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می‌کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی‌ها بردار، چون دوست ناباب بدرد نمی‌خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی‌کرد. تا اینکه مرگ پدر می‌رسد و به فرزند می‌گوید: "با تو وصیتی دارم". من از دنیا می‌روم ولی آن مطبخ کوچک را قفل کردم و کلیدش را به دست تو می‌دهم. داخل مطبخ یک طناب به سقف آویزان است. هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی، برو آن طناب را بینداز دور گردن خودت و خودت را خفه کن. چون زندگی دیگر به دردت نمی‌خورد.
پدر از دنیا می‌رود و پسر همچنان در معاشرت با دوستان خود افراط می‌کند و به عیاشی می‌گذراند تا جایی که هرچه ثروت دارد تمام می‌شود و چیزی باقی نمی‌ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می‌بینند از دور او پراکنده می‌شوند.
پسر در اوج فقر و نداری روزی مقدار کمی خوراکی آماده می‌کند و در دستمالی می‌گذارد و روانه‌ی صحرا می‌شود تا به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه‌ای روز خود را به شب برساند.
در لب جویی دستمال خود را گوشه‌ای نهاده و کفش خود را در می‌آورد که پایی بشوید و آبی به صورت بزند. در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می‌آید و دستمال را به نوک خود می‌گیرد و می‌برد. پسر ناراحت و افسرده و گرسنه به راه می‌افتد تا می‌رسد به جایی که می‌بیند رفقای سابق او در لب جویی نشسته و به عیش و نوش مشغولند.
می‌رود به طرف آنها سلام می‌کند و پهلوی آنها می‌نشیند و سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید که از خانه آمدم بیرون. لب جویی نشستم که صورتم را بشویم کلاغی دستمال خوراکی را برداشت و برد.
رفقا شروع می‌کنند به قاه‌قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی؟ گرسنه هستی بگو گرسنه هستم. ما هم لقمه نانی به تو می‌دهیم. دیگر نمی‌خواهد که دروغ سرهم بکنی. پسر ناراحت می‌شود و پهلوی رفقا نمانده و چیزی هم نمی‌خورد و راهی منزل می‌شود. منزل که می‌رسد به یاد حرف‌های پدر می‌افتد و می‌گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می‌شوم که چنین وصیتی کرد. حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می‌گفت حلق‌آویز کنم.
می‌رود در مطبخ و طناب را می‌اندازد گردن خود. طناب را می‌کشد و ناگهان کیسه‌ای از سقف می‌افتد پایین. پسر می‌بیند پر از جواهر است می‌گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی.
بعد می‌آید چند نفر چماق‌دار اجیر می‌کند و هفت رنگ غذا هم درست می‌کند و دوستان قدیم خود را دعوت می‌کند. وقتی دوستان می‌آیند و می‌فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می‌افتند و دوباره دم از رفاقت می‌زنند.
خلاصه در اتاق به دور هم جمع می‌شوند و بگو و بخند شروع می‌شود. در این موقع پسر می‌گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم کلاغی بزغاله‌ای را به پنجه گرفته بود. کلاغ پرواز کرد و بزغاله را با خود به هوا برد. رفقا می‌گویند عجیب نیست. درست می‌گویی.
پسر می‌گوید: جاهل‌ها! من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید، حالا چطور می‌گویید کلاغ یک بزغاله را می‌تواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام چماق‌دارها را صدا می‌کند. کتک مفصلی به آنها می‌زند و بیرونشان می‌کند و می‌گوید شما دوست نیستید بلکه دنبال پول هستید و غذاها را می‌دهد به چماق دارها می‌خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می‌کند.

هر چند در برخی موارد حکایتی را هم برای شیرینی موضوع به موردی نسبت می‌دهند، در اصل این ضرب‌المثل ریشه در این شعر "سعدی" دارد:

این دغل دوستان که می‌بینی
مگسانند دور شیرینی

تا حطامی که هست می‌نوشند
همچو زنبور بر تو می‌جوشند

باز وقتی که ده خراب شود
کیسه چون کاسهٔ رباب شود،

ترک صحبت کنند و دلداری
معرفت خود نبود پنداری

بار دیگر که بخت باز آید
کامرانی ز در فراز آید

دوغبایی بپز که از چپ و راست
در وی افتند چون مگس در ماست

راست خواهی سگان بازارند
کاستخوان از تو دوستر دارند


@Relaaaaaax
Audio
📻پادکست برنامه پرگار :
"آیا افراطی‌ها بر جریان پادشاهی غالب شده‌اند؟"

🔸جریان پادشاهی‌خواه تا چه اندازه توانسته مخالفان جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از ایران با خود همسو کند؟
آیا تفکرهای مختلف درون این جریان، اصلا همبستگی با دیگر جریان‌های اپوزیسیون‌ را برمی‌تابد؟

🔸مهمان‌های برنامه:
فروغ کنعانی، تحلیل‌گر سیاسی
امیر سلطان‌زاده، تحلیل‌گر سیاسی

🔗 از کانال تلگرام: بی بی سی فارسی( @BBCPersian  )


@Relaaaaaax