📻 رادیو ردپیل
1.55K subscribers
136 photos
3 videos
14 files
72 links
حال ما به کسانی شبیه است که از خوابی صدساله برخاسته‌اند: گیج و ناتوان از بازگشت به جهان سابق، دیگر نه می‌توانند دوباره بخوابند، نه می‌توانند آنچه دیده‌اند را از یاد ببرند.

🎙کانال اول ما، یادگیری بازی قدرت در جامعه و روش‌های علمی جذب زنان: @HedonMe
Download Telegram
📻 رادیو ردپیل
👠 بی‌غیرتی و هویت کاکولدی در دل جامعه‌ای که مردانش روزبه‌روز از شعور و غرور تهی‌تر می‌شوند، امروز «مردی» (!) را در توئیتر دیدم که با افتخار حاضر است عکس نیمه‌لختی پارتنرش را با جهانیان به اشتراک بگذارد. او می‌گوید «به غیرت اعتقاد ندارم» و «کاکولد یک گرایش…
📚 جایگاه غیرت در بازار جنسیتی

پیش از آنکه بپرسید «غیرت برای من یک امتیاز است یا نقطه‌ضعف»، به عنوان یک بازیکن ابتدا باید سازوکار «غیرت» را در بازار جنسیتی شناسایی کنید. تنها با درک مکانیسم آنست که می‌توانید در هر موقعیت تصمیم بگیرید چگونه و با چه شدتی واکنش نشان دهید. بر این پایه برای درک انواع غیرت ابتدا مقاله‌ی «تفاوت غیرت آلفا و بتا» را بخوانید و بعد به مطالعه‌ی ادامه‌ی این پست بپردازید.

آیا غیرت برای زنان جذاب است؟

اولا زن‌ها غیرت را تنها زمانی نکوهش می‌کنند که از سوی مرد بتا ابراز شود. علت آنهم روشن است، غیرت بتاچه سد راهی‌ست بر استراتژی دوگانه‌ی «آلفا کص می‌کند، بتا خرج می‌دهد» و آزادی زنان در انتخاب میان آلفا و بتا را مختل می‌سازد. زمانی‌که مرد بتا همه‌ی انرژی، پول و زندگی خود را خرج یک زن می‌کند، در مقابل انتظار دارد که دستکم آن زن فرزندان حلال‌زاده تحویلش بدهد. پس از منظر تکاملی غیرت مردان دقیقا برای این پدید آمده تا مطمئن شوند سرمایه‌ای که به پای یک زن می‌ریزند در نهایت به بار فرزند دیگری ننشیند. اینست که مردان در درازنای میلیون‌ها سال تکامل ژنی به‌روی معشوقه‌ی خود «احساس غیرت» پیدا کرده‌اند.

ثانیا، ما بازیکنان می‌دانیم که غیرت مرد آلفا نه تنها از سوی زنان سرزنش نمی‌شود، بلکه برای آنها تجسم بهشت روی زمین است. زن‌ها در ژرفای وجود خود آرزو دارند که مردی جذاب و ارزشمند بر آن‌ها غیرتی شود، زیرا غیرت آلفا گواهی زنده از تعهد اوست، و تعهدی که زن جست‌وجو می‌کند همیشه از سوی آلفاست، نه بتا. هر زنی که در مقام ابژه‌ی تمنای مردی آلفا قرار گرفته باشد می‌داند که این غیرت، نه قفس، که هیجان و افتخار است.

اینست که زنان از غیرت مرد آلفا چه مایه ذوق‌مرگ می‌شوند اما غیرت بتا را جزئی از «افکار عقب‌مانده» و «خاورمیانه‌ای» می‌خوانند و برای آنکه مرد بتا کوچک‌ترین کنترل و محدودیتی بر آن‌ها نداشته باشد، غیرت را «عیب» و «شر» جلوه می‌دهند. این نقاب آزادی‌خواهی فریبی بیش نیست، و بازیکن واقعی فریب نمی‌خورد. او می‌داند که نمایش فصلی غیرت، مثلا ماهی یک‌بار به‌صورت طوفانی و مقطعی، نه تنها عشق و علاقه‌ی زن را نمی‌کاهد، بلکه شعله‌ی میل او را تشدید می‌کند. زن در ناخودآگاه خود می‌خواهد با مردی باشد که گاه دستش را روی گردنش بگذارد و نشان بدهد صاحب صحنه است. همین محدودیت برای او مهر تأیید ارزشمندی مرد است.

🧿 پیرامون غیرت زنان

حال به فمینیست‌هایی فکر کنید که با ژست اخلاقی غیرت مردان را نکوهش می‌کنند. اینان فراموش کرده‌اند که خود زنان در روابطشان صد برابر بیشتر از توقعات مرد بتا از شریک عاطفی‌شان طلب کنترل دارند. زن برای آنکه دسترسی خود را به منابع اقتصادی مرد بتا از دست ندهند حتی از نگاه شوهرش پاسداری می‌کند. من به چشم خود دیده‌ام زنی را که شوهر بتای مفلوکش را تا سرحد مرگ عن‌تست می‌کرد، چرا؟ فقط به این دلیل که بتاچه‌ی پستان‌آویخته لحظه‌ای کوتاه زنی دیگر را نگاه کرد بود! در اینجا غیرت زن همانند بچه‌بازی و تجاوز او به‌راحتی توجیه می‌شود که «لابد دوستت دارد»، «عاشقانه برایت می‌سوزد»، «قدرش را بدان» و... اما وقتی مردی با نمایش مقطعی غیرت می‌خواهد مطمئن شود در آینده خرج فرزند بی‌سر و پای لات دیگری را نمی‌دهد، ناگهان این غیرت از منظر زنان به هیولایی اهریمنی بدل می‌گردد.

آیا تاکنون پیش آمده برای فمینیستی که مغزش را به تیغ لوبوتومی سپرده مفهوم Mate Guarding را توضیح دهید؟ توصیه‌ی من اینست که وقت خود را تلف نکنید. اینکه مرد نمی‌خواهد کاکولد شود از نظر این افراد توهمی‌ست که «فرهنگ مردسالار» در ذهن مردان کاشته است!

🪺 آیا بی‌غیرتی برای مردان جذابیت می‌آورد؟

از همه مضحک‌تر این مردان امگای درمانده‌اند که خیال می‌کنند بی‌غیرتی به جذابیت آنها اضافه می‌کند. گمان می‌کنند اگر از استراتژی دوگانه‌ی زنان حمایت کنند و داوطلبانه مهره‌ی پیاده‌ی بازی «آلفا کص می‌کُند، بتا خرج می‌دهد» باشند، زنان بالاخره پی می‌برند که ایشان چه مایه روشن‌فکر و چه مایه برابری‌طلب هستند و سرانجام موفق می‌شوند بکارت خود را در سی سالگی به دختری هدیه بدهند! این «مردان» احساس تهوع و چندش را همزمان در زنان برمی‌انگیزانند، و این شاید تنها نقطه‌ای‌ست که من و زنان در آن اشتراک نظر پیدا کرده‌ایم. بنابراین در پایان روز اگر غیرت در جای درست خود به‌کار رود مهر تأییدی‌ست بر ارزشمندی مرد، و اگر نابجا و بیش از اندازه خرج شود سندی‌ست از حقارت او.

@HedonMe
👏414💊4👍2
این اسکرین‌شات را امشب یکی از دوستان دخترم که با من صحبت می‌کرد فرستاد. گویا این دختر به عضویت گروهی در تلگرام درآمده بود و اندکی در آن چت کرده بود. همین کوتاه‌ترین تعامل کافی بود تا صندوق پیام‌های او زیر بار هجوم مردانی که در ضعف و گرسنگی جنسی دست‌وپا می‌زنند غرق شود. زمانیکه شما می‌خواهید در آنلاین‌گیم به دختری نزدیک شوید، باید بدانید که صفحه‌ی شخصی او دقیقا حاوی چنین صحنه‌ای است، و شما اگر خودتان را از جمع مردان ضعیف و نیازمند متمایز نکنید، ناگزیر به صف همان گله خواهید پیوست.

این تصویر نمایشگر کامل سازوکار بازار جنسیتی دیجیتال است! جایی که مردها به محض دیدن فرصت، بی‌ملاحظه به سمت منبعی از توجه و زیبایی هجوم می‌برند و دنیای مجازی را به صحنه‌ای برای نمایش حرص و درماندگی خود بدل می‌کنند.

🔖 روی عکس کلیک کنید تا کامل باز شود. تحلیل آن در پست بعدی.

@Redpill_Matrix
👍359😢2💊2
📻 رادیو ردپیل
Photo
📲 خواجه‌های دیجیتال

امروزه شبکه‌های اجتماعی برای زنان به حرمسراهایی بی‌پایان تبدیل شده‌اند. مرد مدرن دیگر پهلوان میدان نیست، او را از اسب انداخته‌اند و بر تختی از پیکسل و نوتیفیکیشن بسته‌اند. هر زن با یک حرکت انگشت هزاران مرد را به صف می‌کند، همانگونه که پادشاهان قدیم با یک اشاره خواجگان بی‌شمار را به خدمت می‌خواندند.

مرد امروزی خیال می‌کند که هنوز مرد است، اما چیزی فراتر از یک سگ ولگرد و دم تکانده برای تأیید زنان نیست. او زیر هر عکس قلب قرمز می‌گذارد، زیر هر استوری واکنش می‌ریزد و در هر دایرکت التماس می‌کند. این مرد دیگر شکارچی نیست، خواجه‌ی دیجیتال است.

زن مدرن دیگر به خود مردان نمی‌خندد، او به ارتش برده‌های دیجیتال خود که در دنیای آنلاین برایش صف کشیده‌اند می‌خندد. مرد مدرن نیز در این بازی با خوش‌خیالی و خِفّت، خود را همچون گوسفند قربانی تقدیم به معبد زنسالاری می‌کند. هر لایک یک سجده است و هر ری‌اکشن، زنجیری تازه بر گردن.

در عصر پسافمینیسم، بازار جنسی دیگر میدان صید و صیاد نیست و به صحنه‌ای بدل شده که سیرک ابتذال در آن به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن نمایش داده می‌شود. زنان روی صحنه‌اند، مردان در تماشای صحنه و هرکدام برای اخذ تأیید زنان، حاضرند خود را به مراتب درجات دلقک‌تر و سخیف‌تر از دیگری نشان بدهند. چنین است که تمدن مدرن از درون به وسیله‌ی زنانگی و از بیرون به وسیله‌ی سرمایه‌داری خواجه‌هایش را پرورش می‌دهد: مردانی که زنده‌اند، اما دیگر مرد نیستند.

@inkfornone
🔥46👍85👏4💔3
📻 رادیو ردپیل
📀 این فاحشه‌ی نوشکفته را بنگرید! او «لیل‌تی»‌ است. دختری که به تازگی هجده‌ساله شد و در همان شب هجده‌سالگی که قانون رسما اجازه داد بدن خود را بفروشد، یک حساب اونلی‌فنز گشود و در سه ساعت اول یک میلیون دلار به جیب زد! دو هفته بعد درآمد او به رقمی باورنکردنی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💰Bhad bhabie

دختری که توانست تنها در یک روز، از فقر و بیچارگی به درآمدی نجومی برسد. او فقط در اولین روز حضور خود در اونلی‌فنز سه میلیون دلار درامد خالص بدست دراورد! این فاحشه‌ی مدرن سالیانه ۵۲ میلیون دلار (!!!) از تن‌فروشی دیجیتال درمی‌آورد.

کالای جنسی زنان که روزگاری در مدل سنتی کمیاب‌ترین و پرارزش‌ترین «سرمایه» بود، اکنون در مدار مدرنیته به سطح کالایی ماشینی فروکاسته شده.

💸 وانگهی شاید برایتان محل پرسش باشد، چرا زمانی که «پورن آزاد» و رایگان وجود دارد، مردها همچنان به دختران اونلی‌فنزی پول می‌پردازند و کیسه‌ی آن‌ها را فربه‌تر می‌کنند؟

🪧 پاسخ در پیام بعدی...

@HedonMe
👍55😢27💊42💔2🙏1
📻 رادیو ردپیل
💰Bhad bhabie دختری که توانست تنها در یک روز، از فقر و بیچارگی به درآمدی نجومی برسد. او فقط در اولین روز حضور خود در اونلی‌فنز سه میلیون دلار درامد خالص بدست دراورد! این فاحشه‌ی مدرن سالیانه ۵۲ میلیون دلار (!!!) از تن‌فروشی دیجیتال درمی‌آورد. کالای جنسی زنان…
💰 چرا زمانی که «پورن آزاد» و رایگان وجود دارد، مردها همچنان به دختران اونلی‌فنزی پول می‌پردازند و کیسه‌ی آن‌ها را فربه‌تر می‌کنند؟

🔖 پاسخ: همان‌قدر که شهرهای عظیم و پرهیایو در ظاهر پر از انسان به نظر می‌رسند، اما در باطن خالی‌تر از هر برهوتی می‌باشند. سبک زندگی مدرنیته و ارتباطات دیجیتال که روزی وعده‌ی نزدیکی و پیوند می‌داد، عملا رشته‌های سنتی حمایتی مانند خانواده، فامیل، همسایه و قبیله را از هم گسسته است. انسان مدرن در میانه‌ی شلوغی بی‌پایان، بیش از هر زمان دیگری خود را جدا-افتاده و بی‌پناه می‌یابد. تنهایی دیگر یک حس گذرا نیست، به شکل خاموش و خزنده‌ای به یک بحران روانی بدل شده است: سندروم زندگی مدرنیته.

بشر هرگز تا این حد احساس جدایی و دوری از قبیله نداشته است. در چنین فضایی‌ست که پدیده‌هایی چون اونلی‌فنز ظهور می‌کنند. این صنعت، تنهایی مردان را به کالای مصرفی بدل ساخته است. به او می‌گوید: «تو لازم نیست تنها باشی. من اینجا هستم، فقط برای تو» و این وعده گرچه دروغی آشکار و تجاری‌ست، اما برای ذهن خسته و جدا-افتاده‌ی مردان همچون هروئین عمل می‌کند. همانند قرصی آرام‌بخش که درد را نمی‌زداید، اما لحظه‌ای آنرا خاموش می‌سازد.

پدیده‌ی Girlfriend Experience یا «تجربه‌ی معشوقه» یکی از ارکان اصلی تجاری‌سازی تنهایی مردان در فضای مدرن است. مرد امروز دسترسی بی‌حد و مرز به پورن رایگان دارد، اما آنچه در پورن به او عرضه می‌شود، تصاویری سرد و ماشینی و بی‌جان است. او صرفا تماشاگر غریبه‌ای است که هیچ پیوندی با ماجرا ندارد. اونلی‌فنز دقیقا بر همین خلاء سوار می‌شود و به مردها «فانتزی رابطه‌ی شخصی» را می‌فروشد: اینکه بتوانند پیام بفرستند، «پاسخ اختصاصی» دریافت کنند (که در اغلب موارد افرادی مامور هستند پاسخ کاربرها را بدهند، اما کاربرها تصور می‌کنند با آن دختر کذایی در ارتباط هستند)، و چنین بیندیشند که آن عکس برهنه یا ویدئوی بدن‌نمایی فقط برای آن‌ها تولید شده است. این همان توهم مالکیت و صمیمیت است، چیزی که صنعت پورن، به‌سبب ماهیت بی‌چهره و همگانی خود از عهده‌ی آن برنمی‌آید.

راز دیگر این تجارت در «منطق کمیابی» نهفته است. وقتی یک دختر معمولی، مثلا هم‌کلاسی دیروز یا دختری از محله‌ی خودتان (یا همان آرکتایپ پرطرفدار the girl next door) در اونلی‌فنز محتوا می‌گذارد، ارزش روانی آن برای مردان چندین برابر می‌شود. چرا؟ چون در ذهن ایشان این رابطه «دست‌اول» و «انحصاری» جلوه می‌کند. دختر محلی در مقایسه با پورن‌استارهای جهانی که برای هزاران مخاطب محتوای ماشینی تولید می‌کنند، «واقعی‌تر» و ملموس‌تر به نظر می‌رسد. همین حس نزدیکی و تفاوت است که قیمت روانی بالاتری می‌سازد و مردان را نیز به پرداخت گزاف‌تری وامی‌دارد.

وانگهی فراتر از لذت بصری، اونلی‌فنز نیاز بنیادین دیگری را نشانه می‌رود: عطش تأیید و توجه. مردی که به یک دختر در این پلتفورم پول می‌پردازد، ناخودآگاه انتظار دارد پاسخ شخصی بگیرد. حتی یک جمله‌ی کوتاه، مثلا «thank you babe»، برای ذهن او حکم بمب دوپامین و ماده‌ی مخدری روانی دارد، جرعه‌ای کوچک از اعتیاد به توجه زنانه. اما پورن با تمام فراوانی و تنوعش هرگز چنین پاداش اجتماعی و تأییدی را به آن‌ها نمی‌دهد.

در روانشناسی سرمایه‌گذاری نکته‌ی کلیدی اینست که پرداخت پول، ذهن مرد را وارد چرخه‌ای از مالکیت خیالی می‌کند: «من پول داده‌ام، پس این دختر به نوعی مال من است»، همین توهم سرمایه‌گذاری او را وادار می‌کند باز هم خرج کند تا مبادا هزینه‌های قبلی‌اش بی‌معنا جلوه کند. از اینجاست که راز اصلی اونلی‌فنز آشکار می‌شود: این پلتفورم نه بازاری برای سکس، که کارگاهی برای فروش فانتزی صمیمیت، توجه و تجربه‌ی دوست‌دختر است. پورن رایگان بدن را سیر می‌کند، اما اونلی‌فنز ذهن را معتاد ساخته و آنرا گروگان می‌گیرد.

@Redpill_Matrix
👏102👍168🔥1💊1
📻 رادیو ردپیل
Photo
🌃 ایرینا زاروتسکا

شاید در ذهن برخی از دوستان این پرسش شکل بگیرد که چرا من به عنوان یک مرد ردپیل، در این مقاله به مرگ ایرینا زاروتسکا، دختر ۲۳ ساله‌ی اوکراینی پرداخته‌ام. در حالی‌که هزاران مرد در سکوت خبری جان باخته‌اند و هیچ‌کس صدایی از آنان نشنیده است. اکنون چه تفاوتی است که مرگ یک دختر چنین برجسته شود و حتی شما نیز همانند رسانه‌های زن‌محوری آنرا در بوق و کرنا کنید؟

این انتقاد وارد است و من هم بارها به تفصیل از این بی‌عدالتی رسانه‌ای سخن گفته‌ام. اما این چیزی از فاجعه بودن اتفاقی که برای ایرینا رخ داده نمی‌کاهد. من به عنوان بازتابی از یک بحران عمیق‌تر در ساختار اجتماعی و روح زمانه به آن خبر پرداختم. بحرانی که بی‌تفاوتی، ترس و زوال مسئولیت جمعی را به نمایش می‌گذارد.

بله، پژوهش‌های جامعه‌شناسی رسانه نشان می‌دهند که پوشش خبری حوادث به شدت تحت تأثیر جنسیت قربانی قرار دارد. مرگ زنان در رسانه‌ها به مراتب بیشتر برجسته‌سازی می‌شود. نمونه‌ی بارز آن همان جنبش «زن زندگی آزادی» و واکنش‌های جهانی نسبت به مرگ مهسا امینی می‌باشد. این حادثه به دلیل بار فمینیستی خود، توجه نام‌آورترین رسانه‌ها و چهره‌های هالیوودی را به خود جلب کرد: زنی که قربانی قانونی کاملا ضدزن شد و به سبب نقض قانون حجاب اجباری و عدم آزادی زنان در ایران جان خود را از دست داد. چه چیزی بیشتر از این می‌تواند «فمنیستی» باشد؟ اینست که نام مهسا امینی لرزه بر جهانیان انداخت و معروف‌ترین چهره‌های هالیوودی و بزرگترین رسانه‌های جوامع زن‌محوری از آن به عنوان نقض جدی حقوق بشر و فاجعه‌ای ضدانسانی یاد کردند.

این واقعیت نشان می‌دهد که در نظام رسانه‌ای معاصر، زنان کاملا در مرکز توجه قرار دارند، درحالی‌که مرگ مردان غالبا به حاشیه رانده می‌شود یا کم‌تر مورد تحلیل و بازتاب اجتماعی قرار می‌گیرد. وانگهی این تفاوت در میزان پوشش خبری هیچ‌گاه از ماهیت تراژیک مرگ ایرینا نمی‌کاهد، بلکه صرفا نشان‌دهنده‌ی ساختارهای نابرابر رسانه‌ای‌ست که جنسیت قربانی را عاملی تعیین‌کننده در میزان دیده شدن فاجعه قرار می‌دهد.

📲 کاربران فضای مجازی: پرسش دیگری که این روزها در مدیای غربی می‌خوانم اینست که آیا این حادثه می‌تواند به سیطره‌ی فرهنگ ووک در آمریکا مربوط باشد؟

بله، بطور محتمل این حادثه با سیطره‌ی فرهنگ ووک در آمریکا در ارتباط است. نه به عنوان علت مستقیم، بلکه به عنوان بستری که نظام قضایی و اجتماعی ایالات متحده را شکل داده است. نفوذ گسترده‌ی ایدئولوژی‌های فمنیستی و جنسیت‌محور در دستگاه قضایی و سیاست آمریکا باعث شده که ویژگی‌هایی مانند زن بودن یا سیاه‌پوست بودن به عنوان «امتیاز ذاتی» در نظر گرفته شود. این امتیاز گاهی منجر به کاهش سخت‌گیری قضایی می‌شود، به این معنا که مجرمان زن یا سیاه‌پوستان متهم به جرائم سنگین، ممکن است کمتر تنبیه شوند یا از تخفیف‌های قضایی بهره‌مند گردند.

در مورد این مرد سیاهپوست نیز مستندات قضایی نشان می‌دهند که این فرد پیش‌تر با مشکلات قانونی جدی مواجه بوده و طبق استانداردهای عدالت کیفری می‌بایست در زندان نگهداری می‌شد، نه آنکه آزادانه در جامعه پرسه بزند! احتمال قوی وجود دارد که سیستم با در نظر گرفتن هویت او، به صورت ضمنی یا آشکار درمجازاتش تخفیف قائل شده باشد، تخفیفی که به وضوح امنیت عمومی جامعه را زیر تیغ کشاند.

این مثال نمونه‌ای روشن از پیامدهای فساد سیستماتیک است. ساختاری که تحت نفوذ شدید دموکرات‌ها در سیستم قضایی نه تنها عدالت اجتماعی را تحریف می‌کند، بلکه رفتار فردی و امنیت جمعی را نیز به مخاطره می‌اندازد. جامعه‌شناسان پیش‌تر بارها تأکید کرده‌اند که وقتی ارزش‌های اخلاقی و قضاوت‌های عقلانی در دادگاه‌ها به نفع گروه‌های خاص تحریف می‌شوند، نتیجه چیزی جز ناکارآمدی و نارضایتی عمومی نیست. این واقعیت، تراژدی مرگ ایرینا را نمود عریانی از انحراف عدالت مدرن در بستر فرهنگ ووک معرفی می‌کند.

@Redpill_Matrix
👏758👍3💔3
📻 رادیو ردپیل
🔷 تراژدی خاموش مردان 🔹 روایت چندلایه از توقع بی‌پایان زن‌ها 🔖 قسمت اول: از طبیعت تا تخت‌خواب ریشه‌های بیولوژیک حرص زنانه زن به صورت بیولوژیک برای «انتخاب» ساخته شده، نه برای سازندگی و ایثار. در طبیعت همیشه ماده است که انتخاب می‌کند، و نر است که می‌رقصد،…
📚 وبال‌گریزی (قسمت اول)

سوی دیگر بازی که یک بازیکن واجب است آنرا بداند اما در مدیا چیزی از آن نمی‌بینیم، مرحله‌ی پس از ایجاد جذابیت است: بریدن بند علاقه در زن به نحوی که دست از سر شما بردارد.

چیزی که باید بدانید اینست که فقط «برخی» زنان وبال نیستند، «همه‌ی» آنها پتانسیل سریش شدن دارند، و اگر مردی را چنان جذاب و خواستنی بیابند که به دفعات ارزشمندترین دارایی خود را در اختیار او بگذارند، احتمال آنکه حاضر نباشند بی‌دردسر و به آسانی دست از سر او بردارند بسیار اندک است. ما اغلب درباره‌ی سوی دیگر بازی، که خلاصی از شر پریود عاطفی زنان است چیزی نمی‌شنویم، اما یک بازیکن مبتدی نیازمند بهره‌مندی از تکنیکها و روشهایی آزمایش‌شده جهت مراقبت از خود در برابر تلاش زنان برای تثبیت یا گسترش ارتباط هستند. ماده خوکهای فمینیست اغلب از یادآوری این حقیقت که «زن به مرد سکس بدهکار نیست» نوعی لذت خودآزارانه می‌برند، اما فراموش می‌کنند که به یاد زنان آورند: «مرد به زن تعهد بدهکار نیست».

زنان در پذیرفتن این حقیقت که هیچیک از سوراخهای نمناک بدنشان، ولو تنها داشته‌ی ارزشمند آنها، برای نگاه داشتن مردان آلفا بسنده نیست به شدت مشکل دارند. مردی که روزی ده تا از شما بهتر با سوراخ‌هایی از مال شما تنگ‌تر را حواله می‌گیرد بسیار بعید است که فردای سکس با شما علاقه‌ای به زنگ زدن داشته باشد، یا اگر هم داشت، بعید است که بخواهد چیزی جدی‌تر از بکنِ فصلی شما باشد. حقیقت اینست که مردان «فقط» زمانی برای تثبیت و تشدید و تعمیق ارتباط عاطفی با یک زن اقدام می‌کنند که او را بهترین گزینه‌ای که می‌تواند گیرشان بیاید تشخیص داده باشند، و اگر شما او را چنان جذاب یافته‌اید که تا قبل از قرار سوم بند کرست را برای او شل بکنید، یعنی زنان دیگری در حد شما هم نظر مشابهی درباره‌ی او دارند.

بهترین و شاید تنها روش برای جلوگیری از دردسرهایی که زنان سیریش منجر به آن می‌شوند، تشخیص علائمی‌ست که ایشان در «آغاز رابطه» نشان می‌دهند، شما اگر بدانید زنان چگونه و به چه شکلی وبال بازیکن‌ها می‌شوند، می‌توانید به موقع و قبل از پدید آمدن مشکلات بزرگی از قبیل «حاملگی اتفاقی» و «شکایت ازله‌ی بکارت» و... خود را نجات بدهید. رفقا اینرا بدانید که زنان در روابط احساسی‌شان از بلوغ عقلی و عاطفی یک نوجوان ننر نامسئول بهره‌مند هستند، و برای رسیدن به آنچه می‌خواهند از هیچ عمل رذیلانه‌ای فروگذار نیستند، و بازی روشی‌ست که شما با بهره‌برداری از آن، خود را برای زنان تبدیل به «خواستنی‌ترین» چیز ممکن و متصور می‌کنید.

🔖 ادامه دارد‌...

@HedonMe
51👏27🤩11👍3💋1
📻 رادیو ردپیل
📚 وبال‌گریزی (قسمت اول) سوی دیگر بازی که یک بازیکن واجب است آنرا بداند اما در مدیا چیزی از آن نمی‌بینیم، مرحله‌ی پس از ایجاد جذابیت است: بریدن بند علاقه در زن به نحوی که دست از سر شما بردارد. چیزی که باید بدانید اینست که فقط «برخی» زنان وبال نیستند، «همه‌ی»…
📚 وبال‌گریزی (قسمت دوم)

روش‌هایی که زن با آن مرد را کنترل می‌کند:

«چرا زنگ نزدی»، «کجا بودی»، «چکار می‌کردی»، «با کی بودی» و... روشهایی که زن در آنها به کنترل شما در زمان‌هایی که به او اختصاص ندارند علاقه نشان می‌دهد. اینها همه عن‌تست هستند، و روش درست مواجهه با آنها اینست که به طور ضمنی، با تمسخر او نشان بدهید که به هیچ عنوان احتمال فتح شدن شما وجود ندارد. اگر قصد ارتباط بلندمدت با زنان را ندارید، هرگونه چشم‌انداز تعهد و پایبندی بلافاصله پس از نخستین سکس باید قطع بشود.

📍تبصره: برای دوستانی که مبتلا به سندروم بتاچگی می‌باشند و مدام دنبال ایراد اخلاقی گرفتن از نوشته‌های من هستند تاکید می‌کنم، این آموزشها مشروط بر آنست که نمی‌خواهید ارتباط بلندمدت و ازدواج و تعهد و... با زن داشته باشید، یعنی زمانی‌که تنها می‌خواهید در نقش بکن فصلی او ظاهر شوید.

🔖 نکته‌ی مهم:

دقت بکنید که پیش از سکس مقدار بسیار اندکی آسیب‌پذیری لازم است تا از خطر «افراط در بازی» جلوگیری بکنید و دختر را فراری ندهید، اما پس از رسیدن به سکس می‌باید سردتر و سردتر رفتار بکنید. شما آنچه را که می‌خواسته‌اید بدست آورده‌اید و اکنون دیگر «خطری» وجود ندارد، همه چیز یک پروسه‌ی برد/برد است: اگر بماند، در مقام کنیز جنسی شما مانده، و اگر برود، از شر وبال آویزان سیریش خلاص شده‌اید. پس به طور تلویحی به دختر نشان بدهید که اگر تلاش برای کنترل شما را افزایش بدهد، همین مقدار اندک از ارتباطی که با شما دارد را هم از دست خواهد داد.

🖇 نشانگان علاقه:

«دوست دارم»، «عاشقتم»، «عشقم»، «گلم»، «وای می‌میرم برات» و هرگونه ابراز علاقه‌ی خارج از قاعده یک عن‌تست عظیم است برای قرار دادن شما در موقعیت کسی که نمی‌خواهید باشید:

بیشتر مردان اینرا نمی‌دانند و گمان می‌کنند که ابراز علاقه نشانگان موفقیت در بازی‌ست، که البته تصور درستی‌ست، ولی فقط معطوف به یک جنبه از آنست، روی دیگر سکه اینست که «موفقیت بیش از حد» هم داریم و زن دارد به نحو هوشمندانه‌ای شما را به نقشی که خودش می‌خواهد باشید وا می‌دارد. شما نه «عزیز» کسی هستید و نه دخول از در عقب پس از قرار اول و دو شب بعد از آشنایی نشانه‌ی «عشق» است. جالب است که زنان از مرد بتا توقع همسری بی‌چشمداشت دارند، اما یک «دوستت دارم» ساده را با لحنی ادا می‌کنند که اگر پاسخ متقابل دریافت نکند انگار آخرالزمان فرا رسیده. از دختری که بیش از حد متعارف، زودتر از زمان معقول و یا با لحن و طرز بیان پر از توقع به شما ابراز علاقه می‌کند همچون زباله‌ی بیمارستانی بگریزید.

🔖 معرفی کردن شما به دوستان، آشنایان و خانواده می‌تواند یک زنگ خطر بزرگ دیگر باشد:

زنان بطور غریزی دوست دارند مرد برجسته‌ای که فتح کرده‌اند را به دیگر زنان نمایش بدهند و از این طریق قدرت خود را در قبیله به رخ بکشند، اما زمانی که هنوز «فتح» نشده‌اید چنین کردن یعنی تلاش برای فتح غیرمستقیم و زیرجلی.

یک نشانه‌ی دیگری که من در وبال‌ترین دخترانی که در زندگی‌ام حضور داشتند دیده‌ام علاقه به تداوم ارتباط جسمی بعد از انزال مرد است. زن در مرحله‌ای غریزی (که تنها مرحله‌ی آگاهی زنانه است!) می‌داند مرد پس از سکس و انزال کوچکترین علاقه‌ای به تماشای ریخت او ندارد، اما زن با تحمیل کردن بدن خودش به او، یک موقعیت روانی بسیار یک‌جانبه به سود خود و به زیان مرد پدید می‌آورد. هرگز زیر بار این فریبکاری نروید، بلافاصله پس از سکس خانه را ترک کرده، یا اگر هم نمی‌توانید همه‌ی ارتباطات جسمی با زن را قطع بکنید.

🔖 ادامه دارد...

@HedonMe
70👏11🔥2👍1
📻 رادیو ردپیل
🕯 پاسخ به پرسش فوق: اگر هدونیسم را صرفا جستجوی لذت بدانیم، آنگاه مواد مخدر، بویژه آنهایی که مستقیما بر مراکز پاداش مغز اثر می‌گذارند، در نگاه نخست بهترین متحدان ما خواهند بود. آنها میان‌بُری به نظام دوپامینی و پاداشی مغز هستند. بالاترین لذت را بدون هیچگونه…
بخشی از اصول و قواعد آهنین بازی:

🔐 قانون اول: اندکی سگ‌محلی بکنید!

هرچه کمتر به زنان اهمیت بدهید میل اجتماعی آنها به اخذ تائید شما بیشتر می‌شود. اما مراقب باشید که تمام درها را نبندید، برای مثال در یک جمع، بیشترین توجه را به معمولی‌ترین دختری که اصلا قصد ارتباط با او را ندارید نشان بدهید. همواره روی حسادت زنانه حساب ویژه‌ای باز بکنید.

🔐 قانون دوم: یک عوضی بانمک باشید.

دخترها را بخندانید، اما هرگز دلقک جمع نشوید. خنده باعث می‌شود تنش‌ها کاسته شود و خیلی زودتر به صمیمیت برسید (اینرا بخوانید). ضمنا بودن کنار شما را به زمان تفریح بدل می‌کند و زن بطور ناخودآگاه می‌خواهد بیشتر کنارتان وقت بگذراند. بهترین راه اینست که خود دختر را به نحو خفیفی سوژه‌ی خنده بکنید. با اینکار اعتماد بنفس او را اندکی کاهش می‌دهد و باز در راستای دعوت او به کسب تائید شماست.

🔐 قانون سوم: هرگز برایشان خرج نکنید.

بازیکن خبره به خوبی می‌داند که هزینه کردن برای زنها به ضررش تمام می‌شود، باعث می‌شود که روی او برنامه‌ی دیگری باز بکنند و به نحو دیگری با وی رفتار بکنند. ما می‌خواهیم «پارتنر جنسی» آنها باشیم نه «همسران وفادارشان».

📜 @HedonMe
50👏10🔥5💋2
📻 رادیو ردپیل
بخشی از اصول و قواعد آهنین بازی: 🔐 قانون اول: اندکی سگ‌محلی بکنید! هرچه کمتر به زنان اهمیت بدهید میل اجتماعی آنها به اخذ تائید شما بیشتر می‌شود. اما مراقب باشید که تمام درها را نبندید، برای مثال در یک جمع، بیشترین توجه را به معمولی‌ترین دختری که اصلا قصد…
🔐 قانون چهارم: از آن‌ها «تعریف توأم با تودهنی» بکنید.

مثلا بگویید «موهات خوشگلترین کلاه‌گیسیه که تاحالا دیدم»، یا «عاشقتم، خیلی کسخلی»، یا «از سایز سینه‌هات معلومه دختر باهوشی هستی» و... با در نظر داشتن یک نکته: اینکه در یک نوبت هرگز بیش از یکی دوبار از آن استفاده نکنید. پس زدن با دست و پیش کشیدن با پا یکی از تکنیک‌های بازی روانی‌ست که زنان را شیفته می‌کند (جهت مطالعه‌ی بیشتر این پست را بخوانید).

🔐 قانون پنجم: تحت هیچ شرایطی، خودتان را فتح‌شده نشان ندهید.

بخشی از کاراکتر شما باید همیشه محفوظ و مرموز باقی بماند، همواره چیزی داشته باشید که زن از آن خبر ندارد و بخش مهمی از زندگی شما محسوب می‌شود. زنها همانطور با شما رفتار می‌کنند که بهشان اجازه می‌دهید، و انسان‌ها باید بخشی از حریم خصوصی خود را حفظ بکنند. این تکنیک هم از «خفه شدن» در رابطه جلوگیری می‌کند، هم وجه رازآمیز و معماگونه‌ی شما را چندین برابر تقویت می‌کند. ذهن آدمها بطور ناخوداگاه در پی حل کردن معما تلاش می‌کند و اینگونه سرمایه‌گذاری روانی دختر روی شما تشدید خواهد شد.

🔐 قانون ششم: هر چندوقت یکبار یک بحث جدی براه بیاندازید.

هرچند وقت یکبار یک گفتگوی «شبه‌جدی» براه بیاندازید و نظر دختر را درباره‌ی آن جویا شوید! دخترها دوست دارند جدی گرفته بشوند. برای مثال اگر بحثی درباره‌ی شرایط سیاسی کشور یا مباحث جنسیتی درگرفت، نظر خود را با رعایت اصول «نزاکت سیاسی» بگویید، بعد بلافاصله نظر او را بپرسید و اندکی برای کشیدن جواب از او پافشاری بکنید. به پاسخ‌های اغلب چرت و پرت او گوش بدهید (می‌دانم، کار سختی‌ست، باید تمرین بکنید)، و سپس چند سوال مربوط در اینباره از او بپرسید. این نشان می‌دهد که با بقیه‌ی مردها که فقط به فکر سکس و بدن دختر هستند تفاوت دارید و به «افکار او» هم اهمیت می‌دهید (lol)، مراقب باشید که هرگز با او مخالفت نکنید، اشتباه بودن مواضع او را نشان ندهید و اگر خیلی استاد هستید و در فن مباحثه مهارت دارید می‌توانید مخالفتی جزئی و نامربوط بکنید که اشتباه بودن آن مشهود است، اجازه بدهید او خطا بودن شما را نشان بدهد و سپس وانمود بکنید در بحث شکست خورده‌اید.

🔐 قوانین هفتم: خود را آسیب‌پذیر نشان بدهید.

خودتان را به نحوی بامزه (و نه توأم با خاک‌برسری و ناتوانی)، در ارتباط با موضوعات کوچک و کم‌ارزش، بی‌دست و پا نشان بدهید و هرگز، تحت هیچ شرایطی، ادای آدمهای باتجربه‌تر را در مواقعی که به سودتان نیست درنیاورید. نشان دادن اینکه یک آلفای بی‌نقص نیستید و بخشی از کاراکتر شما که البته چندان هم مهم نیست حساس و آسیب‌پذیر است باعث بالا رفتن اعتماد زن به شما می‌شود و در واقع واپسین مرحله از اغوا‌گری‌ست که شما را «واقعی» جلوه می‌دهد. خیلی از زنها بطور فرگشتی مردانی که «زیادی خوب هستند که واقعی باشند» (too good to be true) را نمی‌پسندند و به آنها اعتماد نمی‌کنند، یک نقطه‌ضعف بسیار کیوت و کوچول‌موچولوی بامزه برای خودتان انتخاب بکنید، و به نحو هوشمندانه‌ای آنرا به او نشان بدهید. خودتان را فقط برای لحظه‌ای از اینکه آنرا فهمیده خجالت‌زده و آسیب‌پذیر نشان بدهید، از میوه‌های درخت فرگشت که حس «حمایت» از پستانداران بی‌پناه و کوچولو را در زنان قرار داده لذت ببرید.

🔐 قانون هشتم: زنان را احمق تصور نکنید!

دخترها را احمق تصور نکنید. هوشمندانه‌ترین رانه‌ی زنان، غریزه‌ی جفت‌گزینی‌ست و آن‌ها با دقت و ریزبینی تمام شریک جنسی خود را انتخاب می‌کنند. پس احمق نباشید و از اشتباهات بچگانه دوری کنید، خودستایی نکنید، «منم منم» کردن شما را یک احمق جلوه می‌دهد! تلاش نکنید خودتان را خاص و متفاوت با تمام بشریت نشان بدهید (این پست را حتما با دقت بخوانید). اگر در اروپا یا آمریکا ساکن هستید از روش‌های دهه هشتاد استفاده نکنید، مشروب سفارش ندهید به این خیال که زن در مستی گارد خود را پائین می‌آورد! دختران بالاتر از ۷ تا آن لحظه صدها بار فریب این تکنیک را خورده‌اند و به محض اینکه چنین مردی می‌بینند یا گریزان می‌شوند، یا از آنهم بدتر، حس انتقام‌جویی درشان زنده می‌شود و چندین مشروب گران‌قیمت سفارش می‌دهند و آخر شب بی‌سر و صدا جیم می‌شوند.

🔐 قانون نهم: از دخترها اخاذی جنسی و عاطفی نکنید!

زمانیکه پیروز شدید و او را به رخت‌خواب کشاندید، آدم باشید، به مردانِ بعد از خودتان خیانت نکنید و ناگهان تبدیل به جانوری که واقعا هستید نشوید. کار را برای افرادی که بناست پس از شما بیایند سخت‌تر نکنید. رابطه را طوری بهم بزنید که گویی همه‌اش تقصیر شماست و از بابت آن متاسفید.

🌉 @HedonMe / #PUA_tricks #Rational_male
54👏5🔥4💋3👍2
📻 رادیو ردپیل
📀 این فاحشه‌ی نوشکفته را بنگرید! او «لیل‌تی»‌ است. دختری که به تازگی هجده‌ساله شد و در همان شب هجده‌سالگی که قانون رسما اجازه داد بدن خود را بفروشد، یک حساب اونلی‌فنز گشود و در سه ساعت اول یک میلیون دلار به جیب زد! دو هفته بعد درآمد او به رقمی باورنکردنی…
🇬🇧 یک ملت، یک سوراخ، یک رکورد

در تصویر فوق فاحشه‌ای را مشاهده می‌کنید که با پیرمردی خشکیده رابطه‌ی جنسی برقرار کرده و بی‌شرمانه و با افتخار می‌گوید با هر سایز، هر سن و هر قیافه‌ای می‌خوابد. می‌گوید عاشق آنست که سوراخ‌های وی به اموال عمومی تبدیل شود.

در پست بعدی خواهیم پرداخت به پدیده‌ای تحت عنوان «لیلی فیلیپس»، یکی از نسوان بیت‌المال که با گشادگی تمام، رکورد جماع با بیش از هزار مرد را در طول دوازده ساعت شکست و پرچم فاحشه‌سالاری را بر بلندای قله‌ی ابتذال به اهتزاز درآورد.

@HedonMe
👏475
📻 رادیو ردپیل
🇬🇧 یک ملت، یک سوراخ، یک رکورد در تصویر فوق فاحشه‌ای را مشاهده می‌کنید که با پیرمردی خشکیده رابطه‌ی جنسی برقرار کرده و بی‌شرمانه و با افتخار می‌گوید با هر سایز، هر سن و هر قیافه‌ای می‌خوابد. می‌گوید عاشق آنست که سوراخ‌های وی به اموال عمومی تبدیل شود. در پست…
🥇 وقتی فاحشگی مدال می‌گیرد

در واپسین پرده از سیرک پورنوکراسی، فاحشه‌ای به نام «لیلی فیلیپس» در عرض دوازده ساعت با هزار و صد و پنجاه و سه مرد خوابید! یعنی هر سی‌وهفت ثانیه یک کیر! پیش از او نیز روسپی دیگری به نام «بانی بلو» این رکورد را با خوابیدن با ۱۰۵۰ مرد به نام خود ثبت کرده بود! وانگهی رقابت فاحشه‌ها بر سر بیشترین تعداد دخول اکنون به نقطه‌ای رسیده که رسانه‌های جهانی با افتخار از آن یاد می‌کنند! گویا زنانی که بیشترین تعداد کیر را خورده‌اند بیش از دیگران شایسته‌ی تحسین و تشویق می‌باشند.

این تمدن واژگون شده است! پدران ما روزی فاحشگی را انحراف می‌دانستند، امروز اما جندگی مدرن بجای آنکه مایه‌ی ننگ آدمی باشد، به یک برند بدل گشته است! باکره بودن در غرب خجالت‌آور تلقی می‌شود اما مهبلی که هزاران بار مورد استفاده قرار گرفته نمادی‌ست از قدرت زنانه! این همان جامعه‌ی لیبرالی‌ست که فمینیسم وعده‌ی آنرا می‌داد؟ یا بردگی جنسی در لباسی نو، با لعابی از انتخاب و رضایت و فریب آزادی؟

در هیچ برهه‌ای از تاریخ بشریت تا این اندازه به کرامت مردان لگد زده نشده بود. مردی که برای ساختن یک رابطه‌ی سالم سالها خودسازی کرده، امروز باید در صف قربانیان بادی‌کانت بایستد و ببیند زنی که با صدها مرد خوابیده حق دارد درباره‌ی او قضاوت کند. و البته برای فاحشه‌سالاری جهانی اهمیتی ندارد که این زن چندین مرد را مصرف کرده، مهم اینست که او یک زن است و همین کافی‌ست که سیستم از او قهرمان بسازد.

اما ما مردان ردپیل به خوبی این نمایش مضحک را می‌شناسیم. ما می‌دانیم وقتی یک زن از تن‌فروشی خود قدرت می‌سازد یعنی مدتهاست که جامعه از معنا تهی شده. در جهانی که فاحشه‌ها قهرمان می‌گردند، مردان واقعی ناگزیر به حاشیه رانده می‌شوند زیرا وجود ایشان یادآور نظمی‌ست که این تمدن بیمار دیگر تاب تحملش را ندارد.

@HedonMe
👏6412👍6
چند شب پیش در کنسرت جمعی از رپرها، دخترها سوتین‌هایشان را درآوردند و به سوی خواننده‌ها پرتاب کردند. خوانندگان هم که همان دلقکان سیرک مدرن هستند از تماشای این صحنه به وجد آمده و به آن خندیدند.

خنده‌ی خواننده‌های روی استیج خنده‌ی مردانی‌ست که فهمیده‌اند چگونه با کمترین سرمایه‌ی انسانی به بالاترین سطح دسترسی جنسی برسند. این همان تضاد عریان بازار جنسی‌ست، که مردان عادی باید برای کوچکترین توجه زن تلاش کنند، اما یک سلبریتی تنها با ایستادن روی صحنه، زن را به مرحله‌ای می‌رساند که خودش لباس زیرش را تقدیم کند.

چه شد دختر ایرانی که روزی دختر کوروش بود، امروز در صف تماشاگران یک رپر دست‌چندم با لذت حیوانی لباس زیرش را به هوا می‌اندازد؟ این سقوط محصول فرهنگی‌ست که زن را از مقام مادر و معشوق به کالایی نمایش‌گونه تنزل داده، و مرد را از پهلوانی نجیب به مشتری مضحک این بازار فاسد.

این صحنه هشدار برای مردانی‌ست که در خواب بسر می‌برند: زنان همواره به سمت نردبان ارزش مردانه می‌دوند. نردبانی که دیگر نه هوش و خرد، که شهرت توخالی و سر و صداست. اگر مرد امروز بازیکن نباشد، زن فردا سوتینش را پای دلقک دیگری خواهد انداخت.

@inkfornone
👏9712👍7🔥2😢2💊2
📻 رادیو ردپیل
🌨 حادثه: شبی که تنهایی ماشه را کشید ❄️ مونترال کانادا، ۲۰ فوریه ۲۰۱۹ ساعت: ۱:۳۵ بامداد جیک روی صندلی ماشین خود در تنهایی و سکوتی غریب نشسته بود. دستانش روی فرمان می‌لرزید و یک تفنگ نیمه‌اتوماتیک روی صندلی کناری بود. از ضبط صوت ماشین نوای محزون یک ترانه‌ی…
💄 فاحشه‌ای با مانیکور روشنفکری

دختری که از پدرش برای یک روز ۱۰ میلیون می‌گیرد تا کادو بخرد، و بعد همان پدر را در انظار عمومی تحقیر می‌کند، دیگر «دختر» نیست، بلکه کاریکاتوری از زن مدرن است! طفلی که میان دو فاز مانده: دلش می‌خواهد مستقل باشد، اما هنوز جیب پدر را می‌لیسد.

او یک فاحشه است، اما نه از نوع خیابانی، فاحشه‌ای روشنفکر، با زبان شسته و فیلترهای زیبا. او همان نسل پرورش‌یافته‌ای‌ست که به جای پدر، کارت بانکی را می‌پرستد و به جای شرم، از بی‌هویتی خود توئیت می‌سازد.

و بعد همین موجود، با دهان پر از عقده و توهم، در توییت دیگری خدا را هم وسط می‌کشد: «خدا وقتی خانواده کیری می‌ده، عوضش پارتنر فرشته می‌ده»! این یعنی فاحشه‌ای که می‌خواهد گناهش را با فلسفه‌ی لاکچری بزک کند.

جامعه‌ای که دخترش از پدر پول می‌گیرد و از خدا عذر می‌خواهد که چرا خانواده‌اش «کیری» است، دیگر به آخر خط رسیده. از جایی که پدر تحقیر می‌شود، و دختر با زبان وقاحت، خانواده‌ی خود را به مسخره می‌گیرد. پدر ستون نامرئی هر خانواده است. وقتی احترام پدر می‌میرد، فرزند دختر به هرزگی عاطفی می‌افتد و فرزند پسر به پوچی وجودی.

@HedonMe
👏7421👍11💊1
📻 رادیو ردپیل
قربانیان انقلاب جنسی 🕯 فریادی که از لوله‌ی تفنگ برخاست 🪔 قسمت اول مارک لپین، زاده‌ی ۱۹۶۴ در مونترال کانادا، یکی از آن چهره‌های فراموش‌شده‌ی دوران مدرن می‌باشد که نامش در تاریخ قربانیان انقلاب جنسی با خون ثبت شده است! متفکران ردپیل او را سندی زنده از جنایتی…
📽 روی تصویر کلیک کنید تا کامل باز شود

این فاحشه‌ی توئیتری تجربه‌ی خود را به درستی بیان کرده است. زن‌ستیزی پدیده‌ایست که اغلب از کمبود جنسی و روانی زاده می‌شود. مردی که از زن نفرت دارد، در حقیقت با خودش مسئله دارد: او نمی‌تواند زنان را زیر سلطه‌ی خود بگیرد، و چون نمی‌تواند بازی را ببرد، کل بازی را نفرین می‌کند.

در زیر پوست اکثر زن‌ستیزها میل بیمارگونه‌ای به تأیید زنان جریان دارد، همانطور که پارسال در این پست تشریح کردم، نفرت در واقع همان عشق است. یعنی چنین نفرتی تلاشی ناخودآگاه برای بازپس‌گیری عزتی‌ست که از طریق زنان از دست رفته.

به همین دلیل زن‌ستیزی در بسیاری از مردان نه نشانه‌ی قدرت، که نشانه‌ی شکست است: شورش بنده‌ای که هنوز از درون خود به اربابش دل‌بسته است.

🔖 شما به عنوان یک پیکاپ‌پلیر می‌باید زنان را فقط و فقط این‌گونه ببینید، همین و بس. مرد ردپیل زن را دشمن خود نمی‌انگارد، او را مهار می‌کند. زن‌ستیزی را از درون خود بزدایید، تا زمانیکه از زنان بیزارید، همچنان در مدار آنها می‌چرخید. رهایی از بند جامعه‌ی زن‌محور با نفرت حاصل نمی‌شود، تنها با شناخت و آموزش است که می‌توان برنده‌ی بازی شد.

@HedonMe
👏5019👍6
📜 ابلاغیه‌ی رسمی ستاد اترکشن کد

برادران، می‌بینیم که به آکادمی آمده‌اید و قصد خدمت به طریقت مقدس مردسالاری را دارید؟ بسیار نیک. خاصه آن‌که در این روزها، صفوف سازمان دچار تلاطم است و پست و مقام‌های فراوانی برای اهدا به نیروهای تازه‌نفس در دست بررسی‌ست.

🪖 مراتب رسمی سازمان، به شرح ذیل اعلام می‌گردد:

🕯 نوآموز مردسالاری: نخستین پله‌ی ورود به طریقت، تازه‌کار است و هنوز حیله‌ها و نیرنگ‌های زنان را نمی‌شناسد، اما به امید رستگاری در مسیر است.

🕯شاگرد حجره‌ی مردسالاری: روزها به تمرین سکوت، و شب‌ها به تأمل در معنای «های‌ولیوی بودن» می‌پردازد.

🕯کارگزار مردسالاری: شهید از جان گذشته‌ی طریقت مردسالاری.

🕯پادوی مردسالاری: مسئول آماده‌سازی میزها برای جلسات مردسالاری و نقد فمینیسم.

🕯مشاور مردسالاری: مسئول راهنمایی نوجوانان در ترک سیمپ‌گری و بازگشت به آلفا بودن.

🕯ناظم مردسالاری: مراقب انضباط در صفوف برادران و جلوگیری از بروز احساسات عاشقانه.

🕯ستوان مردسالاری: آشنا به اسرار کهن مردسالاری و فنون جهاد برای سلطه بر زنان.

🕯سرلشگر مردسالاری: که من بودم، جای دیگری در سازمان به من نیاز پیدا کردند.

🕯آژان مردسالاری: وظیفه‌ی ارتباط دیگر بخشها با یکدیگر را برعهده دارد.

🕯غول آخر مردسالاری: در غارِ مخفیِ اسرار از گنجینه‌ی «اترکشن کد» و کتاب بزرگ «سلطه‌ورزی و استثمار» مراقبت می‌کند.

🕯سرجوخه‌ی مردسالاری: در نبرد برای تثبیت پدرسالاری و سرکوب زنانگی می‌کوشد.

🕯کمیسر مردسالاری: مامور مخفی، که شب‌هنگام به سراغ فعالین حقوق زنان می‌رود و آنها را می‌رباید.

🕯بازرس مردسالاری: مأمور بررسی انحرافات ایدئولوژیک و شناسایی نفوذی‌های فمنیستی در بدنه‌ی سازمان.

🥇ژنرال مردسالاری: صاحب سه مدال افتخار «غلبه بر نیرنگ‌های زنانه»، «ردکردن آزمون وفاداری» و «نرفتن سر قرار اشتباه».

🕯نخست‌وزیر مردسالاری: تنظیم‌کننده‌ی سیاست‌های کلان در حوزه‌ی تربیت نسل جدید مردان.

پدر مقدس مردسالاری: مرجع تقلید فکری، که فتوای نهایی درباره‌ی هر نوع رابطه را صادر می‌کند. هر فتوا و حکم او در سازمان لازم‌الاجراست.

روح اعظم مردسالاری: موجودی افسانه‌ای و ناپیدا که گفته می‌شود نخستین آموزه‌های سلطه را بر لوح سنگی نوشت و سپس در مه ناپدید شد. حضورش در سازمان نماد ایمان و استمرار طریقت است، نیرویی که باور دارند هر از گاه در خوابِ آلفاها ظهور می‌کند.

🤩اعلی‌حضرت کبیر مردسالاری: بالاترین مقام حقیقی سازمان، فرمانروای نهایی در هرم سلطه. از پنجاه سال پیش تاکنون هیچ‌کس شایستگی نشستن بر تخت او را نیافته است. آخرین دارنده‌ی عنوان، مردی بود که با نگاهش اراده‌ها را خم می‌کرد و با سکوتش ارتش‌ها را به زانو درمی‌آورد. پس از ناپدیدی او، تنها تاجش در تالار مرکزی سازمان می‌درخشد تا یادآور شود سلطه همچنان ادامه دارد.

به تمامی نیروهای تازه‌وارد توصیه می‌شود برای دریافت دستورالعمل‌های شخصی، به تالار مرکزی اترکشن کُد مراجعه نمایند.

👨‍🏭ستاد مردسالاری همچنان بیدار است. شب‌های خاموش، زیرزمینی و سراسر نظم.

@HedonMe
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏116🤣78💊74🔥4🥰1🎉1🤩1🙏1