📻 رادیو ردپیل
1.55K subscribers
136 photos
3 videos
14 files
72 links
حال ما به کسانی شبیه است که از خوابی صدساله برخاسته‌اند: گیج و ناتوان از بازگشت به جهان سابق، دیگر نه می‌توانند دوباره بخوابند، نه می‌توانند آنچه دیده‌اند را از یاد ببرند.

🎙کانال اول ما، یادگیری بازی قدرت در جامعه و روش‌های علمی جذب زنان: @HedonMe
Download Telegram
📻 رادیو ردپیل
Photo
شبکه‌ی مردانگی

در تاریخ تکامل انسانی، مردان در هر قبلیه‌ای پدیده‌ای به نام «شبکه‌ی مردانگی» داشته‌اند، شبکه‌ای که اعضایش هرگز آنرا رسمی نکرده‌اند اما در کدهای فرهنگی تکاملی‌شان جاری بوده. در بسیاری از وقایع تاریخی، شبکه‌ی مردانگی باعث می‌شد که مردان در قبیله حتی در اوج دشمنی و درگیری قاعده‌ای ناگفته را رعایت کنند: رویارویی و نبرد آن‌ها رو در رو و برمبنای اصول شرافتمندی بود.

یعنی اگر مشت و لگدی هم رد و بدل می‌شد بر خاک برابر انجام می‌گرفت و پس از آن همان دستان خاک‌آلود و خونین را جهت پیمان برادری به‌سوی یکدیگر دراز می‌کرند. این رسم کهنه ریشه در کدهایی تکاملی دارد که در آیین و فرهنگ مردانگی حک شده‌ است، زیرا بقای مردانگی در قبلیه تنها با پاسداشت قاعده‌ی بازی امکان‌پذیر بود‌.

اما در آنسوی دیگر، در جهان زنان خبری از چنین قاعده‌ای نیست. آن‌ها برای پیشبرد مقصود خود به ابزارهایی متوسل می‌شوند که هیچ مرزی نمی‌شناسد: تخریب حیثیت، شایعه، تهمت، بازی با آبرو و حتی ویران کردن بنیان یک زندگی. زنان بر خلاف مردان هیچ لزومی به رعایت حد نبرد احساس نمی‌کنند زیرا هرگز از شبکه‌ی اتحاد تکاملی برخوردار نبوده‌اند. جنگ آن‌ها جنگی پنهان، بی‌رحم و همواره با محاسبه‌ای سرد است.

این تضاد بزرگی در تاریخ تکامل می‌باشد. مردان در میدان دشمنی هنوز هم ردپای احترام را باقی می‌گذارند. وانگهی زنان در میدان کینه حاضرند همه‌چیز و همه‌کس را به آتش بکشند.

اینجاست که باید هوشیار بود. در نبرد با زن، شما با حریفی طرف نیستید که قواعد شرافتمندانه‌ی مبارزه را رعایت کند. او از پشت و در سکوت می‌زند، و هنگامی که ضربه‌اش فرود آمد دیگر چیزی جز خاکستر باقی نمی‌گذارد. این تفاوت ساده کلید فهم بازی قدرت میان جنسیت‌هاست.

@Redpill_Matrix
👏48👍96💊4
📻 رادیو ردپیل
🌎🔥 جهنمی به نام UC Santa Barbara 🍇 بهشت دختران فاحشه، دوزخ مردان باکره دانشگاه «UC Santa Barbara» جایی‌ست که اگر در آن شما ژن آلفا نداشته باشید، به معنای واقعی کلمه باید با دست خودتان روزی صدبار خایه‌های خود را ببُرید و قورت بدهید. شهری در لب اقیانوس، محصور…
📬 پرسش: استاد اثر مرد منطقی بهترین مرجع ردپیلیه و خوندنش رو همه پیکاپ آرتیستای خارجی شدیدا توصیه کردن و گفتن اگه نخونیدش نصف زندگیتون بر باده. ولی انقدر زبانش تخصصیه و محتواش سنگینه که یادگیریش نیاز به یه مربی داره خیلی سخته. من الان نصف کتابو اصلا نمیفهمم چی میگه از بس مباحث سنگینه. چکار کنم؟

📃 پاسخ: اگر خواندن کتاب «مرد منطقی» (The Rational Male) اثر رولو توماسی برایتان دشوار است، هیچ ضرورتی ندارد خودتان را به مشقت بیندازید. آنچه در آن کتاب آمده و نیز دیگر مباحث بنیادین ردپیل و پیکاپ، همگی به زبان روشن و گام‌به‌گام در کانال‌های من بازگو شده است. کافی‌ست آموزه‌های دو کانال «اترکشن کُد» و «رادیو ردپیل» را از ابتدا مرور کنید، پس از آن علاوه بر محتوای مرد منطقی، به کل دستگاه اندیشه‌ی ردپیل و مهم‌ترین آموزه‌های گیم و روانشناسی زنان نیز  تسلط یافته‌اید. کانال‌های من انعکاسی از بزرگترین  مباحث ردپیل و هنر جذب زنان است، اگر آن‌ها را از ابتدا به دقت مطالعه کنید دیگر هیچ ضرورتی ندارد ‌کتاب مرد منطقی را بخوانید، چون همان اندیشه‌ها به زبانی ساده و بومی در اختیار شماست.

@Redpill_Matrix
🔥3713🙏11
📻 رادیو ردپیل
Photo
📀 این فاحشه‌ی نوشکفته را بنگرید!

او «لیل‌تی»‌ است. دختری که به تازگی هجده‌ساله شد و در همان شب هجده‌سالگی که قانون رسما اجازه داد بدن خود را بفروشد، یک حساب اونلی‌فنز گشود و در سه ساعت اول یک میلیون دلار به جیب زد! دو هفته بعد درآمد او به رقمی باورنکردنی رسید... به درآمد او دقت کنید و چند دقیقه‌ای بشمارید تا آنرا به پول خودمان تبدیل کنید: پانزده میلیون دلار! این رقم ابرنجومی چگونه بدست آمد؟ تنها از طریق مشتی بتاچه که عقلشان را کیسه‌ی خایه‌هایشان اداره می‌کند و مردانی که پول خود را روی بدن یک کُص‌بچه می‌ریزند.

این داستان دیگر مربوط به قصه‌ی موفقیت یک دختر نیست، آیینه‌ای‌ست از سقوط تمدنی ما. تمدنی که مرد را از نقش سازنده و آلفا به یک مصرف‌کننده‌ی بی‌خاصیت تنزل داده. تمدنی که از مرد شکارچی یک برده‌ی شهوت ساخته و از زن، یک سرمایه‌دار جنسی.

امروزه اونلی‌فنز کلیسای جدید جهان مدرن است! کلیسایی که محراب آن صفحه‌ی موبایل است و خدایش «کیر گرسنه‌ی بتاها». زن‌ها برای کسب درامد دیگر نیازی به دانش، هنر یا تعهد ندارند، کافی‌ست هجده سالشان بشود تا دکمه را بزنند و جریان پول مثل خون از رگ‌های بی‌اراده‌ی مردان به حسابشان پمپاژ بشود.

مشکل عصر ما لیل‌تی‌ها و بانی بلوها نیست، آن‌ها فقط یک بخش جزئی از محصول این سیستم بیمار به شمار می‌روند. مشکل واقعی انبوه مردانی‌ست که حاضرند برای خیال لمس، پانزده میلیون دلار به پای یک دختربچه بریزند. این یک بیماری جمعی‌ست، بیماری «بتا بودن»، بیماری فراموشی ارزش خود، بیماری مردانی که خودشان را بسیار ارزان می‌دانند...

مرد اگر آلفا و قدرتمند باشد، هرگز برای دیدن بدن دختری که هنوز دندان عقلش درنیامده پول نمی‌دهد. اما بتاها ارتش گمنام فاحشگی دیجیتال هستند، مردانی که ستون فقرات زن‌سالاری مدرن را با کارت بانکی‌شان تقویت می‌کنند.

🛑 هشدار جدی برای نسل زد:

🔖 خنده‌دار اینست که او در حساب توئیترش زنان دیگر را هم به این راه تشویق می‌کند و اینرا نشانی از «قدرت زنانه»‌ می‌داند:

Every girl should have an OnlyFans. It empowers women. I'm dropping mine on my 18th birthday.

این ماجرا پیش از آنکه قصه‌ی موفقیت یک نوجوان باشد، ماجرای نمایشی بی‌رحمانه از دنیای واقعی قدرت زنانه در عصر دیجیتال است. دختری که تازه یک روز به سن قانونی رسیده، اما با فهمی دقیق از ارزش جنسیتی زن و روانشناسی مردان بازی را به نفع خود می‌چرخاند.

دخترهای امروزی دیگر منتظر مردان، فرصت‌ها یا سیستم‌های سنتی نیستند. آنها آموخته‌اند چگونه ارزش خود را به نرخ بازار جنسی و دیجیتال بسنجند و معامله کنند. وقتی یک دختر ۱۸ ساله در سه ساعت میلیون‌ها دلار جمع می‌کند، این دیگر صرفا یک موفقیت فردی محسوب نمی‌شود، بلکه یک «نقشه‌ی راه»‌ است! نقشه‌ی راهی برای سلطه بر پول، بر مردان و بر جهان دیجیتال.

اما این داستان برای ما مردان نیز یک هشدار جدی در پی دارد، اگر مردان دست از بتا بودن برندارند، فردای ما پر از «لیل‌تی»‌های تازه هجده‌ساله خواهد بود که از تن خود امپراتوری می‌سازند و شما از مرد بودن‌تان جز یک حساب بانکی خالی چیزی در اختیار نخواهید داشت.

@Redpill_Matrix
💔4019💊6🔥3👍2
📻 رادیو ردپیل
Photo
📀 اونلی‌فنز: بازگشت زن به غرایز نخستین (قسمت اول)

اگر بخواهیم اونلی‌فنز را فقط یک پلتفرم اینترنتی ببینیم ساده‌لوحی‌ست. حقیقت آنست که این پدیده ریشه در همان مکانیسم تکاملی دارد که هزاران سال مغز زنان را شکل داده.

🪶 زنان در طول تاریخ فرگشت همواره دو ابزار اصلی برای بقا و انتخاب داشته‌اند: ۱. جذابیت جنسی و ۲. توانایی کنترل منابع مرد.

در دوران شکارچی‌گری، زنان با زیبایی خود مرد را جذب می‌کردند و از طریق او به غذا و امنیت می‌رسیدند. در دوران کشاورزی و جوامع سنتی، همین الگو در قالب ازدواج و مهریه و خانواده ادامه یافت.

در عصر دیجیتال اما زنان دوباره همان بازی را اینبار با مقیاسی جهانی تکرار می‌کنند. اونلی‌فنز برای زنان چیزی نیست جز ابزار تکاملی تازه‌ای برای شکار منابع. این‌بار نیازی نیست در یک قبیله‌ی کوچک به دنبال شوهر بگردند، آنها با یک حساب کاربری می‌توانند منابع هزاران مرد از نقاط مختلف جهان را جمع‌آوری کنند.

🧭 این یعنی زن در این فضا در حال بازتولید همان غریزه‌ی دیرینه‌ی خود است:

نمایش بدن = جذب توجه.
جذب توجه = دسترسی به منابع.
دسترسی به منابع = امنیت و قدرت.

مردان بتا اما در این چرخه نقش همان «تأمین‌کنندگان منابع» (Resource Providers) را دارند. همانطور که نیاکان نر ما برای بقای قبیله شکار می‌کردند، امروز کارت بانکی‌شان همان نقش را ایفا می‌کند. تفاوت تنها در اینست که در آن روزگار مرد در ازای منابع، زن را بطور واقعی در اختیار داشت، امروز اما تنها «فانتزی زن» را اجاره می‌کند.

اونلی‌فنز در حقیقت یک آزمایشگاه تکاملی‌ست که نشان می‌دهد زنان همیشه بر پایه‌ی بدن و جذابیت خود سرمایه‌سازی می‌کنند و مردان همواره قربانی میل خود می‌شوند.

اگر مردان نتوانند با ذهنیت آلفا این چرخه را بشکنند، این بازی تا ابد به همین شکل ادامه خواهد یافت: زن‌ها از بدن‌شان امپراتوری می‌سازند و مردان از میل‌شان زندان.

@Redpill_Matrix
👏4914👍7💊6🔥1
Channel photo updated
💊 رسالت ردپیل

🇮🇷 چرا ردپیل در ایران امری حیاتی‌ست؟

امروزه در بسیاری از جوامع اروپایی و آمریکایی، جریان‌های فکری و رسانه‌ای توانسته‌اند زمینه‌ای برای بحث و تبادل نظر درباره‌ی حقایق ردپیلی و انقلاب جنسیتی فراهم کنند، اما در ایران این حوزه کاملا دست‌نخورده و دورافتاده باقی مانده است. ما هیچ رسانه‌ی مستقلی برای بررسی حقایق بازار جنسیتی و هیچ بستری برای شکافتن واقعیت‌های زیرین اجتماعی نداریم.

اهمیت «ردپیل» در ایران درست از همین خلأ آغاز می‌شود. جامعه‌ی ایران همچون یک فاحشه‌خانه‌ی فکری‌ست و نسل جوان ایرانی امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض بمباران اخبار زرد و اطلاعات شبه‌علمی قرار دارد، بمبارانی که از یکسو او را به مصرف‌کننده‌ی صرف داده‌ها بدل می‌کند و از سوی دیگر او را از دستیابی به حقیقت محروم می‌سازد.

مخصوصا فضای بی‌در و پیکر پیکاپ فارسی که بدل به دکانی برای شارلاتان‌بازی و کسب درامد از نا-آگاهی جوان ایرانی شده، و چند دلقک بی‌سواد و بی‌مایه با کراوات‌های اجاره‌ای و صداهای کلفت اغراق‌شده، پکیج‌های زرد روانشناسی زنان را در پاچه‌ی نوجوانان خام این مملکت فرومی‌کنند. در چنین شرایطی مردی که قرص قرمز را نبلعد، در جنگ جنسیتی این سرزمین مثل یک گوسفند قربانی به مسلخ خواهد رفت.

این کانال می‌خواهد همان حلقه‌ی مفقوده باشد:

روزنه‌ای برای پرسشگری، برای شکستن بت‌های فکری و برای گشودن چشم‌ها به حقیقت‌های ناگفته.

برای جوان ایرانی ردپیل فقط یک استعاره نیست، قرص قرمز برای شما یک ابزار بقاست. در سرزمینی که را حقیقت سرکوب و در لابه‌لای هیاهوی رسانه‌ای گم می‌کنند، کسی باید جرئت کند تا نقاب‌ها را کنار بزند. این کانال به همان اندازه که یک رسانه به شمار می‌رود، یک مسئولیت اجتماعی نیز هست: «مسئولیت بیداری».

@Redpill_Matrix
43🔥7👍3💊2
🖕35💩15👍2
📻 رادیو ردپیل
Photo
خرفتی و حماقت این زن را بنگرید!

بسیاری از مردانی که تا سنین بالا وارد رابطه‌ی طولانی‌مدت نشده‌اند (یا حتی اساسا وارد هیچ رابطه‌ای نشده‌اند) نه بیمارند و نه دچار باگ شخصیتی. آن‌ها فقط قربانی هایپرگمی زنان شده‌اند! زنان با معیارهای توهم‌آلود و غیرواقعی‌شان، مردان شرافتمند و پاکی را که حاضر به افتادن در بازی‌های سطحی آن‌ها نیستند از بازار جنسیتی بیرون انداخته‌اند. این مردان ارزش واقعی خود را می‌شناسند و غرورشان را به پای زنان بی‌ارزش مدرن نمی‌ریزند، و به همین دلیل است که تنها مانده‌اند. در حالی که امثال این زن فقط نمایشگر همان هایپرگمی و طمع زنانه‌ای هستند که مسیر زندگی این مردان را مسدود کرده‌ است.

@Redpill_Matrix
👏8117👍3💊2
📻 رادیو ردپیل
اما من به عنوان یک هدانیست متوجه شده‌ام لذتی که در انکار ارادی لذت هست در خود لذت وجود ندارد. من پس از انکار لذت احساس می‌کنم بر خودم فائق آمده‌ام. یک قدرتی‌ست بسیار عمیق، این حس که سرنوشتم در اختیار خودم است و هیچ‌کس نمی‌تواند آنچه را ندارم از من بگیرد. …
🌃 قصه‌های هزار و یک شب:

🌠 سیر خونین بیداری جنسی مردان

مردی که سال‌ها در دروغ‌های رمانتیک، قصه‌های دیزنی‌پسند و اخلاقیات زنازده‌ی جامعه غلتیده است، وقتی اولین بار با حقایق برهنه‌ی بازی جنسیتی روبه‌رو می‌گردد، ناگهان با نخستین قطره از آگاهی ردپیل دچار شوکی کوبنده می‌شود. شوکی که در وهله‌ی نخست به شکل «نفرت از زنان» بروز می‌کند‌. چون حالا می‌فهمد که رسانه، آموزش، خانواده، سنت، مذهب، همه و همه همچون فاحشه‌هایی پیر در ردای فضیلت، سالها دروغ‌های ریز و درشت در دهانش می‌ریختند. دروغ‌هایی شیرین که خودش با ولع و چشمان بسته آن‌ها را می‌بلعید.

این آگاهی در ابتدا خود را در قالب «نفرتی کور» نشان می‌دهد، نفرت علیه سیستمی که زنان را بر تخت خدایی نشانده و مردان را بدل به گاو قربانی معبد زن‌سالاری کرده است. اما این نفرت یک عقده‌ی روانی یا انحرافی بیمارگونه نیست، مرحله‌ای از فرایند بیداری‌ست! اولین زخمی‌ست که حقیقت بر روان مردان می‌زند. منهم زمانی‌که برای نخستین بار ردپیل را برگزیدم در همان تاریکی سرگردان بودم. ایستاده بر لبه‌ی دره‌ای که یا باید در آن سقوط می‌کردم، یا می‌آموختم چگونه از آن ویرانه‌ها پلی بسازم برای نجات.

من نیز مثل بسیاری از مردان، در آغاز راه قید هر رابطه‌ای را زدم، نزدیک به یکسال تمام در خلوتگاه خویش خزیدم، از هر زنی گریختم و با شمایل یک راهب جنسی در انزوای عاطفی به‌سر می‌بردم. اما در آن یک سالی که در سایه‌ها می‌زیستم، در آن سکوت سرد و سنگین، حقیقتی دیگر ذره‌ذره از دل تاریکی قد کشید و خودش را به من نشان داد: انرژی جنسی خاموش نمی‌شود، فقط مسیرش را عوض می‌کند. و اگر راهی به بیرون نیابد، در درونتان می‌گندد، می‌پوسد و شما را رفته‌رفته از درون می‌بلعد. این غریزه یا باید مهار شود و به خدمت درآید، یا شما را به زانو درمی‌آورد.

🌎 میل جنسی مردان تمدن می‌سازد

برخلاف پروپاگاندای فمینیستی که مرد را موجودی سمی، سرکوبگر یا نیازمند تربیت اخلاقی تصویر می‌کند، ساختار بیولوژیک مردان برای فتح و جفت‌یابی طراحی شده‌ است. این ساختار در واقع امضای تکامل بر کد‌های ژنتیک ما مردان محسوب می‌شود. «میل به فتح کص» یکی از مهم‌ترین موتورهای تکامل و تمدن انسانی‌ست، از کشف قاره‌ها گرفته تا اختراع آیفون (منبع)، میلی که ما برای رسیدن به قدرت و دسترسی به دخترهای مرغوب و نهایتا تولید مثل موفق داریم. اگر مردی آگاهانه این میل را در خود سرکوب کند در واقع خود را اخته کرده است!

این به همان سرنوشت محتوم مگتاو می‌ماند: مردانی که وانمود می‌کنند تنهایی را انتخاب کرده‌اند، وانگهی حقیقت اینست که هیچ زنی حاضر نشده آنها را انتخاب کند. و اینگونه است که خودارضایی با صفحه‌ای الکتریکی جایگزین معاشقه با گوشت و خون می‌شود! مردی تنها، محصور در مانیتوری پر از فیلم سوپر، دست به خایه و خیس از منی، درحالی‌که دارد وانمود می‌کند به آرامش رسیده است! دروغ... دروغی کریه‌تر از بلوپیل!

پایان مگتاو و خودارضایی، آغاز مبارزه و فرمانروایی‌ست.

در پایان آن یک سالی که به خیال خود مسیر تنهایی را در پیش گرفته بودم در لبه‌ی مرگ روانی قرار داشتم. انگار در سیاه‌چاله‌ای جنسی گیر افتاده بودم که نه راه پس داشتم نه راه پیش، دقیقا مثل مردی که میان خایه و خنجر مانده باشد، چوب دوسر گوهی! تا زمانی‌که علی‌رغم میل باطنی به سوی بازی روانه شدم، و آنجا بود که فهمیدم ردپیل را باید به عنوان آگاهی پذیرفت، نه به عنوان زنجیر. مگتاوها هم مثل ما حقیقت را دیده‌اند، آنها هم به ماهیت فاسد بازی جنسی پی برده‌اند. اما بجای اینکه این آگاهی را به سلاحی برای ساختن فریم مردانه‌ی خود تبدیل کنند عقب کشیده‌اند. چرا؟ چون جرئت بازی در میدان بی‌رحم واقعیت را نداشتند. چون بجای تاختن، خزیدند. چون ترجیح دادند بترسند تا بجنگند.

مردی که هم میل دارد، هم کیر دارد و هم دسترسی به کُس، یعنی مردی که واقعا پتانسیل نقد کردن نیروی جنسی خود را داشته باشد، هرگز نیروی جنسی خود را انبار نمی‌کند و بلادرنگ آنرا با سکس تخلیه می‌سازد. غریزه‌ی جنسی مرد اگر «دسترسی» داشته باشد فورا «عمل» خواهد کرد. این قانون تکامل است. اما اگر عمل نکرد چه؟ در اینصورت یا کیر ندارد، یا دسترسی به کُص ندارد و یا دروغ می‌گوید. این دقیقا به تراژدی مگتاو می‌ماند: «چون نمی‌توانند، تصمیم گرفته‌اند که نخواهند.»

ردپیل شما را بیدار کرد و تکانتان داد. آن پرده‌ی خوش‌رنگ خودفریبی را درید و چشمانتان را به حقیقتی تلخ اما نجات‌بخش گشود. اما بیداری اگر به عمل نینجامد چیزی جز بلاتکلیفی و فرسایش روانی در لبه‌ی آگاهی نخواهد بود. اکنون لحظه‌ی عبور از کمای سردرگمی‌ست، زمان آن رسیده که از حالت تعلیق پساماتریکس بیرون آیید و گام در میدان نهید. زن‌ستیزی دیگر بس است، سهم خویش را در روند بیداری ادا کرده است. اکنون باید برخیزید.

📚 کانال اول ما، آموزش تخخصی بازی:

https://t.me/HedonMe

@HedonMe
👏8718💊5
📻 رادیو ردپیل
🧨 «رایلی رید» و پورنوکراسی جهانی ۱/۳ در سده‌های پیشین «روسپی» موجودی پست و ناچیز بود که جامعه‌ی انسانی، حتی در تساهل‌ترین شکل خود او را در حاشیه نگاه می‌داشت. فاحشه یک «تابو» بود. همزمان که وجودش را تحمل می‌کردند هویتش را نیز انکار می‌کردند. اما در عصر لیبرال…
🔖 داستان از این قرار است:

این پسر دو تصویر نیمه‌لخت از پارتنر خود را در توئیتر منتشر کرده است، البته با رضایت کامل دختر. او در این توئیت نوشته: «عکسی که دوست‌دخترم در عمومی پست می‌کند» و «عکسی که او برای من می‌فرستد».

دوست‌دختر این پسر هم بنا بر خواست او، تصاویر نیمه-لخت خود را به اشتراک می‌گذارد و شبکه‌ی مجازی‌شان تبدیل می‌شود به صحنه‌ای برای نمایش خصوصی‌ترین بخش‌های رابطه.

البته این یک توافق دوطرفه و نمایش رضایت کامل از سوی طرفین رابطه است، اما اگر عمیق‌تر بنگریم چندین نکته‌ی مهم برای ما مردان ردپیل در آن نهفته است. تحلیل کامل این توئیت و پیامدهای آنرا در پست بعدی بررسی خواهیم کرد.

📽 روی عکس کلیک کنید تا کامل باز شود.

@Redpill_Matrix
33👍8🤮6💔3💊2
📻 رادیو ردپیل
🔖 داستان از این قرار است: این پسر دو تصویر نیمه‌لخت از پارتنر خود را در توئیتر منتشر کرده است، البته با رضایت کامل دختر. او در این توئیت نوشته: «عکسی که دوست‌دخترم در عمومی پست می‌کند» و «عکسی که او برای من می‌فرستد». دوست‌دختر این پسر هم بنا بر خواست او،…
👠 بی‌غیرتی و هویت کاکولدی

در دل جامعه‌ای که مردانش روزبه‌روز از شعور و غرور تهی‌تر می‌شوند، امروز «مردی» (!) را در توئیتر دیدم که با افتخار حاضر است عکس نیمه‌لختی پارتنرش را با جهانیان به اشتراک بگذارد. او می‌گوید «به غیرت اعتقاد ندارم» و «کاکولد یک گرایش سالم جنسی است».

بیایید لحظه‌ای این فضاحت را تحلیل کنیم. مردی که لذتش را در نمایش برهنگی‌های شریک جنسی خود می‌جوید، نه فقط بی‌غیرت است، که از فهم ابتدایی هویت مردانه و ارزش روابط نیز بی‌خبر می‌باشد. غیرت همان چیزی‌ست که حافظ غرور، ارزش و مرزهای طبیعی مردان است، چیزی که در ژنتیک، تکامل و تاریخچه‌ی مردانگی انسان حک شده است. وانگهی فرهنگ نوین ووک آنرا به چالش می‌کشد و کاکولدی را یک گرایش طبیعی و سالم می‌خواند، اما در واقع کاکولدی نمایش تهی شدن مرد از قدرت و نفوذ خود در بازی انتخاب جنسی‌ست.

زمانی‌که دخترها و پسرها زیر این توئیت با خشم فزاینده‌ای کامنت می‌دهند «آبروی هر چه مرده را بردی!» کاملا محق هستند. واکنش‌های این کاربران بازتاب یک حقیقت قدیمی است: مردی که بدن شریک عاطفی‌اش را به نمایش می‌گذارد، در اصل غرور و هویت ناچیز خودش را به حراج گذاشته است. بله، لذت ظاهری ممکن است وجود داشته باشد، اما هر لذت در برابر تحقیر و بی‌هویتی تنها یک توهم است.

📘 برای کسانی که می‌خواهند ردپیل باشند در این پست من یک درس ساده نهفته است:

غیرت نه محدودیت و اسارت، که رمز بقا و قدرت مردانگی‌ست. بی‌غیرتی گرایش نیست، بیماری‌ست. و کاکولدی نمایشی‌ست از مردی که به جای ساختن سلطه و احترام به ورطه‌ی تحقیر و ابتذال سقوط کرده است.

من یک زمانی تصور می‌کردم آندروجنی نشانه‌ی آخرالزمان است و چیزی هولناک‌تر از زن‌نمایی مردان و مردنمایی زنان وجود خارجی ندارد، اما تماشای مردانی که بطور خودخواسته کاکولد شده‌اند و همسرشان را به دیگران عرضه می‌کنند نظرم را در مورد اینکه سقوط بشریت تا کجا ممکن است تغییر داد! هیچ‌کس نمی‌تواند حدس بزند عمق این سوراخ مستراح تا کجاست، و مردان ثابت کرده‌اند استعدادی خارق‌العاده در حقارت و فضاحت دارند و در این راه گوی سبقت را از زنان ربوده‌اند.

📬 اما در پایان ممکن است برایتان محل پرسش باشد، آیا شما به عنوان یک بازیکن باید در روابط خود غیرت خرج بکنید؟ بازی چه کدهایی در این‌باره به ما می‌دهد؟ پاسخ این پرسش را در کانال جذب زنان به تفصیل توضیح خواهم داد.

@Redpill_Matrix
👏6517👍3💊1
📻 رادیو ردپیل
👠 بی‌غیرتی و هویت کاکولدی در دل جامعه‌ای که مردانش روزبه‌روز از شعور و غرور تهی‌تر می‌شوند، امروز «مردی» (!) را در توئیتر دیدم که با افتخار حاضر است عکس نیمه‌لختی پارتنرش را با جهانیان به اشتراک بگذارد. او می‌گوید «به غیرت اعتقاد ندارم» و «کاکولد یک گرایش…
📚 جایگاه غیرت در بازار جنسیتی

پیش از آنکه بپرسید «غیرت برای من یک امتیاز است یا نقطه‌ضعف»، به عنوان یک بازیکن ابتدا باید سازوکار «غیرت» را در بازار جنسیتی شناسایی کنید. تنها با درک مکانیسم آنست که می‌توانید در هر موقعیت تصمیم بگیرید چگونه و با چه شدتی واکنش نشان دهید. بر این پایه برای درک انواع غیرت ابتدا مقاله‌ی «تفاوت غیرت آلفا و بتا» را بخوانید و بعد به مطالعه‌ی ادامه‌ی این پست بپردازید.

آیا غیرت برای زنان جذاب است؟

اولا زن‌ها غیرت را تنها زمانی نکوهش می‌کنند که از سوی مرد بتا ابراز شود. علت آنهم روشن است، غیرت بتاچه سد راهی‌ست بر استراتژی دوگانه‌ی «آلفا کص می‌کند، بتا خرج می‌دهد» و آزادی زنان در انتخاب میان آلفا و بتا را مختل می‌سازد. زمانی‌که مرد بتا همه‌ی انرژی، پول و زندگی خود را خرج یک زن می‌کند، در مقابل انتظار دارد که دستکم آن زن فرزندان حلال‌زاده تحویلش بدهد. پس از منظر تکاملی غیرت مردان دقیقا برای این پدید آمده تا مطمئن شوند سرمایه‌ای که به پای یک زن می‌ریزند در نهایت به بار فرزند دیگری ننشیند. اینست که مردان در درازنای میلیون‌ها سال تکامل ژنی به‌روی معشوقه‌ی خود «احساس غیرت» پیدا کرده‌اند.

ثانیا، ما بازیکنان می‌دانیم که غیرت مرد آلفا نه تنها از سوی زنان سرزنش نمی‌شود، بلکه برای آنها تجسم بهشت روی زمین است. زن‌ها در ژرفای وجود خود آرزو دارند که مردی جذاب و ارزشمند بر آن‌ها غیرتی شود، زیرا غیرت آلفا گواهی زنده از تعهد اوست، و تعهدی که زن جست‌وجو می‌کند همیشه از سوی آلفاست، نه بتا. هر زنی که در مقام ابژه‌ی تمنای مردی آلفا قرار گرفته باشد می‌داند که این غیرت، نه قفس، که هیجان و افتخار است.

اینست که زنان از غیرت مرد آلفا چه مایه ذوق‌مرگ می‌شوند اما غیرت بتا را جزئی از «افکار عقب‌مانده» و «خاورمیانه‌ای» می‌خوانند و برای آنکه مرد بتا کوچک‌ترین کنترل و محدودیتی بر آن‌ها نداشته باشد، غیرت را «عیب» و «شر» جلوه می‌دهند. این نقاب آزادی‌خواهی فریبی بیش نیست، و بازیکن واقعی فریب نمی‌خورد. او می‌داند که نمایش فصلی غیرت، مثلا ماهی یک‌بار به‌صورت طوفانی و مقطعی، نه تنها عشق و علاقه‌ی زن را نمی‌کاهد، بلکه شعله‌ی میل او را تشدید می‌کند. زن در ناخودآگاه خود می‌خواهد با مردی باشد که گاه دستش را روی گردنش بگذارد و نشان بدهد صاحب صحنه است. همین محدودیت برای او مهر تأیید ارزشمندی مرد است.

🧿 پیرامون غیرت زنان

حال به فمینیست‌هایی فکر کنید که با ژست اخلاقی غیرت مردان را نکوهش می‌کنند. اینان فراموش کرده‌اند که خود زنان در روابطشان صد برابر بیشتر از توقعات مرد بتا از شریک عاطفی‌شان طلب کنترل دارند. زن برای آنکه دسترسی خود را به منابع اقتصادی مرد بتا از دست ندهند حتی از نگاه شوهرش پاسداری می‌کند. من به چشم خود دیده‌ام زنی را که شوهر بتای مفلوکش را تا سرحد مرگ عن‌تست می‌کرد، چرا؟ فقط به این دلیل که بتاچه‌ی پستان‌آویخته لحظه‌ای کوتاه زنی دیگر را نگاه کرد بود! در اینجا غیرت زن همانند بچه‌بازی و تجاوز او به‌راحتی توجیه می‌شود که «لابد دوستت دارد»، «عاشقانه برایت می‌سوزد»، «قدرش را بدان» و... اما وقتی مردی با نمایش مقطعی غیرت می‌خواهد مطمئن شود در آینده خرج فرزند بی‌سر و پای لات دیگری را نمی‌دهد، ناگهان این غیرت از منظر زنان به هیولایی اهریمنی بدل می‌گردد.

آیا تاکنون پیش آمده برای فمینیستی که مغزش را به تیغ لوبوتومی سپرده مفهوم Mate Guarding را توضیح دهید؟ توصیه‌ی من اینست که وقت خود را تلف نکنید. اینکه مرد نمی‌خواهد کاکولد شود از نظر این افراد توهمی‌ست که «فرهنگ مردسالار» در ذهن مردان کاشته است!

🪺 آیا بی‌غیرتی برای مردان جذابیت می‌آورد؟

از همه مضحک‌تر این مردان امگای درمانده‌اند که خیال می‌کنند بی‌غیرتی به جذابیت آنها اضافه می‌کند. گمان می‌کنند اگر از استراتژی دوگانه‌ی زنان حمایت کنند و داوطلبانه مهره‌ی پیاده‌ی بازی «آلفا کص می‌کُند، بتا خرج می‌دهد» باشند، زنان بالاخره پی می‌برند که ایشان چه مایه روشن‌فکر و چه مایه برابری‌طلب هستند و سرانجام موفق می‌شوند بکارت خود را در سی سالگی به دختری هدیه بدهند! این «مردان» احساس تهوع و چندش را همزمان در زنان برمی‌انگیزانند، و این شاید تنها نقطه‌ای‌ست که من و زنان در آن اشتراک نظر پیدا کرده‌ایم. بنابراین در پایان روز اگر غیرت در جای درست خود به‌کار رود مهر تأییدی‌ست بر ارزشمندی مرد، و اگر نابجا و بیش از اندازه خرج شود سندی‌ست از حقارت او.

@HedonMe
👏414💊4👍2
این اسکرین‌شات را امشب یکی از دوستان دخترم که با من صحبت می‌کرد فرستاد. گویا این دختر به عضویت گروهی در تلگرام درآمده بود و اندکی در آن چت کرده بود. همین کوتاه‌ترین تعامل کافی بود تا صندوق پیام‌های او زیر بار هجوم مردانی که در ضعف و گرسنگی جنسی دست‌وپا می‌زنند غرق شود. زمانیکه شما می‌خواهید در آنلاین‌گیم به دختری نزدیک شوید، باید بدانید که صفحه‌ی شخصی او دقیقا حاوی چنین صحنه‌ای است، و شما اگر خودتان را از جمع مردان ضعیف و نیازمند متمایز نکنید، ناگزیر به صف همان گله خواهید پیوست.

این تصویر نمایشگر کامل سازوکار بازار جنسیتی دیجیتال است! جایی که مردها به محض دیدن فرصت، بی‌ملاحظه به سمت منبعی از توجه و زیبایی هجوم می‌برند و دنیای مجازی را به صحنه‌ای برای نمایش حرص و درماندگی خود بدل می‌کنند.

🔖 روی عکس کلیک کنید تا کامل باز شود. تحلیل آن در پست بعدی.

@Redpill_Matrix
👍359😢2💊2
📻 رادیو ردپیل
Photo
📲 خواجه‌های دیجیتال

امروزه شبکه‌های اجتماعی برای زنان به حرمسراهایی بی‌پایان تبدیل شده‌اند. مرد مدرن دیگر پهلوان میدان نیست، او را از اسب انداخته‌اند و بر تختی از پیکسل و نوتیفیکیشن بسته‌اند. هر زن با یک حرکت انگشت هزاران مرد را به صف می‌کند، همانگونه که پادشاهان قدیم با یک اشاره خواجگان بی‌شمار را به خدمت می‌خواندند.

مرد امروزی خیال می‌کند که هنوز مرد است، اما چیزی فراتر از یک سگ ولگرد و دم تکانده برای تأیید زنان نیست. او زیر هر عکس قلب قرمز می‌گذارد، زیر هر استوری واکنش می‌ریزد و در هر دایرکت التماس می‌کند. این مرد دیگر شکارچی نیست، خواجه‌ی دیجیتال است.

زن مدرن دیگر به خود مردان نمی‌خندد، او به ارتش برده‌های دیجیتال خود که در دنیای آنلاین برایش صف کشیده‌اند می‌خندد. مرد مدرن نیز در این بازی با خوش‌خیالی و خِفّت، خود را همچون گوسفند قربانی تقدیم به معبد زنسالاری می‌کند. هر لایک یک سجده است و هر ری‌اکشن، زنجیری تازه بر گردن.

در عصر پسافمینیسم، بازار جنسی دیگر میدان صید و صیاد نیست و به صحنه‌ای بدل شده که سیرک ابتذال در آن به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن نمایش داده می‌شود. زنان روی صحنه‌اند، مردان در تماشای صحنه و هرکدام برای اخذ تأیید زنان، حاضرند خود را به مراتب درجات دلقک‌تر و سخیف‌تر از دیگری نشان بدهند. چنین است که تمدن مدرن از درون به وسیله‌ی زنانگی و از بیرون به وسیله‌ی سرمایه‌داری خواجه‌هایش را پرورش می‌دهد: مردانی که زنده‌اند، اما دیگر مرد نیستند.

@inkfornone
🔥46👍85👏4💔3
📻 رادیو ردپیل
📀 این فاحشه‌ی نوشکفته را بنگرید! او «لیل‌تی»‌ است. دختری که به تازگی هجده‌ساله شد و در همان شب هجده‌سالگی که قانون رسما اجازه داد بدن خود را بفروشد، یک حساب اونلی‌فنز گشود و در سه ساعت اول یک میلیون دلار به جیب زد! دو هفته بعد درآمد او به رقمی باورنکردنی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💰Bhad bhabie

دختری که توانست تنها در یک روز، از فقر و بیچارگی به درآمدی نجومی برسد. او فقط در اولین روز حضور خود در اونلی‌فنز سه میلیون دلار درامد خالص بدست دراورد! این فاحشه‌ی مدرن سالیانه ۵۲ میلیون دلار (!!!) از تن‌فروشی دیجیتال درمی‌آورد.

کالای جنسی زنان که روزگاری در مدل سنتی کمیاب‌ترین و پرارزش‌ترین «سرمایه» بود، اکنون در مدار مدرنیته به سطح کالایی ماشینی فروکاسته شده.

💸 وانگهی شاید برایتان محل پرسش باشد، چرا زمانی که «پورن آزاد» و رایگان وجود دارد، مردها همچنان به دختران اونلی‌فنزی پول می‌پردازند و کیسه‌ی آن‌ها را فربه‌تر می‌کنند؟

🪧 پاسخ در پیام بعدی...

@HedonMe
👍55😢27💊42💔2🙏1
📻 رادیو ردپیل
💰Bhad bhabie دختری که توانست تنها در یک روز، از فقر و بیچارگی به درآمدی نجومی برسد. او فقط در اولین روز حضور خود در اونلی‌فنز سه میلیون دلار درامد خالص بدست دراورد! این فاحشه‌ی مدرن سالیانه ۵۲ میلیون دلار (!!!) از تن‌فروشی دیجیتال درمی‌آورد. کالای جنسی زنان…
💰 چرا زمانی که «پورن آزاد» و رایگان وجود دارد، مردها همچنان به دختران اونلی‌فنزی پول می‌پردازند و کیسه‌ی آن‌ها را فربه‌تر می‌کنند؟

🔖 پاسخ: همان‌قدر که شهرهای عظیم و پرهیایو در ظاهر پر از انسان به نظر می‌رسند، اما در باطن خالی‌تر از هر برهوتی می‌باشند. سبک زندگی مدرنیته و ارتباطات دیجیتال که روزی وعده‌ی نزدیکی و پیوند می‌داد، عملا رشته‌های سنتی حمایتی مانند خانواده، فامیل، همسایه و قبیله را از هم گسسته است. انسان مدرن در میانه‌ی شلوغی بی‌پایان، بیش از هر زمان دیگری خود را جدا-افتاده و بی‌پناه می‌یابد. تنهایی دیگر یک حس گذرا نیست، به شکل خاموش و خزنده‌ای به یک بحران روانی بدل شده است: سندروم زندگی مدرنیته.

بشر هرگز تا این حد احساس جدایی و دوری از قبیله نداشته است. در چنین فضایی‌ست که پدیده‌هایی چون اونلی‌فنز ظهور می‌کنند. این صنعت، تنهایی مردان را به کالای مصرفی بدل ساخته است. به او می‌گوید: «تو لازم نیست تنها باشی. من اینجا هستم، فقط برای تو» و این وعده گرچه دروغی آشکار و تجاری‌ست، اما برای ذهن خسته و جدا-افتاده‌ی مردان همچون هروئین عمل می‌کند. همانند قرصی آرام‌بخش که درد را نمی‌زداید، اما لحظه‌ای آنرا خاموش می‌سازد.

پدیده‌ی Girlfriend Experience یا «تجربه‌ی معشوقه» یکی از ارکان اصلی تجاری‌سازی تنهایی مردان در فضای مدرن است. مرد امروز دسترسی بی‌حد و مرز به پورن رایگان دارد، اما آنچه در پورن به او عرضه می‌شود، تصاویری سرد و ماشینی و بی‌جان است. او صرفا تماشاگر غریبه‌ای است که هیچ پیوندی با ماجرا ندارد. اونلی‌فنز دقیقا بر همین خلاء سوار می‌شود و به مردها «فانتزی رابطه‌ی شخصی» را می‌فروشد: اینکه بتوانند پیام بفرستند، «پاسخ اختصاصی» دریافت کنند (که در اغلب موارد افرادی مامور هستند پاسخ کاربرها را بدهند، اما کاربرها تصور می‌کنند با آن دختر کذایی در ارتباط هستند)، و چنین بیندیشند که آن عکس برهنه یا ویدئوی بدن‌نمایی فقط برای آن‌ها تولید شده است. این همان توهم مالکیت و صمیمیت است، چیزی که صنعت پورن، به‌سبب ماهیت بی‌چهره و همگانی خود از عهده‌ی آن برنمی‌آید.

راز دیگر این تجارت در «منطق کمیابی» نهفته است. وقتی یک دختر معمولی، مثلا هم‌کلاسی دیروز یا دختری از محله‌ی خودتان (یا همان آرکتایپ پرطرفدار the girl next door) در اونلی‌فنز محتوا می‌گذارد، ارزش روانی آن برای مردان چندین برابر می‌شود. چرا؟ چون در ذهن ایشان این رابطه «دست‌اول» و «انحصاری» جلوه می‌کند. دختر محلی در مقایسه با پورن‌استارهای جهانی که برای هزاران مخاطب محتوای ماشینی تولید می‌کنند، «واقعی‌تر» و ملموس‌تر به نظر می‌رسد. همین حس نزدیکی و تفاوت است که قیمت روانی بالاتری می‌سازد و مردان را نیز به پرداخت گزاف‌تری وامی‌دارد.

وانگهی فراتر از لذت بصری، اونلی‌فنز نیاز بنیادین دیگری را نشانه می‌رود: عطش تأیید و توجه. مردی که به یک دختر در این پلتفورم پول می‌پردازد، ناخودآگاه انتظار دارد پاسخ شخصی بگیرد. حتی یک جمله‌ی کوتاه، مثلا «thank you babe»، برای ذهن او حکم بمب دوپامین و ماده‌ی مخدری روانی دارد، جرعه‌ای کوچک از اعتیاد به توجه زنانه. اما پورن با تمام فراوانی و تنوعش هرگز چنین پاداش اجتماعی و تأییدی را به آن‌ها نمی‌دهد.

در روانشناسی سرمایه‌گذاری نکته‌ی کلیدی اینست که پرداخت پول، ذهن مرد را وارد چرخه‌ای از مالکیت خیالی می‌کند: «من پول داده‌ام، پس این دختر به نوعی مال من است»، همین توهم سرمایه‌گذاری او را وادار می‌کند باز هم خرج کند تا مبادا هزینه‌های قبلی‌اش بی‌معنا جلوه کند. از اینجاست که راز اصلی اونلی‌فنز آشکار می‌شود: این پلتفورم نه بازاری برای سکس، که کارگاهی برای فروش فانتزی صمیمیت، توجه و تجربه‌ی دوست‌دختر است. پورن رایگان بدن را سیر می‌کند، اما اونلی‌فنز ذهن را معتاد ساخته و آنرا گروگان می‌گیرد.

@Redpill_Matrix
👏102👍168🔥1💊1