📻 رادیو ردپیل
1.55K subscribers
136 photos
3 videos
14 files
72 links
حال ما به کسانی شبیه است که از خوابی صدساله برخاسته‌اند: گیج و ناتوان از بازگشت به جهان سابق، دیگر نه می‌توانند دوباره بخوابند، نه می‌توانند آنچه دیده‌اند را از یاد ببرند.

🎙کانال اول ما، یادگیری بازی قدرت در جامعه و روش‌های علمی جذب زنان: @HedonMe
Download Telegram
📻 رادیو ردپیل
Photo
اینکه شما دانشجوی ارشد روانشناسی هستید و می‌فرمایید «هرچه بیشتر می‌خوانیم کمتر می‌فهمیم»، خود بهترین گواه است که با یک مکتب ایهام‌محور و شبه‌عرفانی مواجهیم، نه یک متود علمی. این دقیقا خاصیت شبه‌علم است: توهم معنا در دل کلمات مجعول. شما با افتخار می‌گویید «هرچه بیشتر این جفنگیات را می‌بلعم، کمتر می‌فهمم» (lol) بله دقیقا، چون فروید هم قرار نبود فهمیده شود، قرار بود دیکته شود. شما هنوز در مرحله‌ای هستید که وقتی فروید می‌گوید «کودک پنج‌ ساله به مادرش نظر شهوانی دارد»، فکر می‌کنید این گزاره «عمیق» است، نه «هوس‌های ذهنی یک پیرمرد محروم جنسی».

اگر شما نسبت به مادر خود حسی جنسی دارید اینرا نباید با ژستی آکادمیک به جهان تعمیم دهید و نام آنرا «لیبیدوی کودکانه» بگذارید. این کشف روان انسان نیست، این تنها افشای روان نویسنده‌ی آنست. در دنیایی که علم، فیزیولوژی مغز و درمان شناختی-رفتاری را در آزمایشگاه می‌سنجد، اینکه ما هنوز دور آتش تئوری‌های نامفهوم یک یهودی قرن نوزدهمی حلقه بزنیم، فقط یه چیز را نشان می‌دهد: روانکاوی همچنان شبیه یک فرقه با زبان کدگذاری‌شده‌ است تا یک متود علمی.

🔹 ادامه در پست بعدی...

@HedonMe
48👍5🔥4👌4🤯2💊1
📻 رادیو ردپیل
Photo
▪️تحلیلی نهایی بر آثار فروید

من تمام آثار فروید را خوانده‌ام، سطر به سطر، با همان وسواسی که فیلسوفی به کالبدشناسی جهل مدرن نگاه می‌کند. از تفسیر خواب و تمدن و ملالش گرفته تا نامه‌نگاریها و تحلیل‌های او از سکس و دین و جامعه، و اگر بخواهم تمام آثار وی را در یک کلمه خلاصه بکنم: کصشعر.

مردی که قرن نوزدهم را به خانه‌ی عنکبوتی نظریه‌هایی بدل کرد که از پستان مادر آغاز می‌شد و به فالوس پدر ختم. مردی که جهان را با لنز جنسی یک افسرده تحلیل کرد و از دل عقده‌هایش فلسفه‌ای استخراج کرد که به خیال خودش روانشناسی بود. اما در واقع چیزی نبود جز یک شمایل کص‌خورده از حقیقت انسان، دروغی خوش‌ساخت با لعاب علم.

فروید معتقد بود مرد از پدرش می‌ترسد چون می‌ترسد کیرش را از دست بدهد. اما هیچگاه درک نکرد که مرد مدرن امروز، نه از کیر پدر، بلکه از کص نرگسی دختر بازار می‌ترسد، از تسلط سرد دختری که با یک تکان ران چپش می‌تواند صد مرد را به بند بکشد. از شهوتی که زن امروز را به تاجر تن بدل کرده و مرد را به گدای نگاه.

این فروید بود که زن را تعریف می‌کرد: نه به مثابه‌ فاعل، بلکه به مثابه‌ فاقد. چون زنان کیر نداشتند، پس دچار «حسادت به کیر» بودند! واقعا؟ این همان تحلیل روانکاوانه‌ای است که قرار بود جهان را نجات بدهد؟ یا تنها تراوشات فکری یک ذهن بیمار است که هرگز نفهمید کص واقعی کجاست و چگونه جهان را می‌چرخاند؟

او می‌خواست علم باشد، اما متود نداشت. می‌خواست درمان کند، اما جز حرف مفت و خواب‌پرانی چیزی در چنته نداشت. همه‌چیز در جهان فروید استعاره‌ای از یک کیر افلیج بود که در ذهن خود مانده بود و هرگز موفق به دخول در واقعیت نشد. (lol)

زن در روانکاوی فروید چیزی بیش از کص نبود، اما نه کص به معنای ابزار قدرت، که کص به مثابه حفره‌ای در نبود کیر. این دقیقا جایی‌ست که فروید سقوط می‌کند: جایی که ناتوانی‌ او از فهم قدرت جنسی زن، او را وامی‌دارد زن را معلولی از کیر تعریف کند.

فروید، برخلاف تصور عام، نه دانشمند بود، نه حتی درمان‌گر. او تنها یک مرد سرخورده‌ی کیر‌محور بود که تاریخ، قدرت، جامعه و زن را با زیاده‌گویی‌های فاقد اعتبار علمی تفسیر کرد. جهان‌بینی‌ او سراسر کصشعر بود، اما چون با صدای جدی و واژه‌های سنگین ادا می‌شد، جماعتی گمان می‌کنند با «فلسفه‌هایی ناب» مواجه‌اند. روانکاوی فروید نه علم بود، نه درمان، نه فلسفه. یک خودارضایی ذهنی بود برای مردی که هرگز درک نکرد زن، کیر نمی‌خواهد، قدرت می‌خواهد، و آنرا از طریق همان کصی می‌گیرد که فروید نفهمید.

🔖 پی‌نوشت:

اگر در این متن از الفاظ بی‌پرده استفاده کرده‌ام از روی ابتذال نبود، ادبیات من عین وفاداری به زبان ناخودآگاه فرویدی‌ست. کسی که روان بشر را به مدار آلت تناسلی کودک تقلیل داد، فردی که شخصیت را با فانتزی خوابیدن با مادر تعریف کرد و تمدن را نتیجه‌ی سرکوب میل جنسی دانست، شایسته‌ی نقدی‌ست به همان زبان که خودش با آن نسخه می‌پیچید. آنچه در این متن خواندید صرفا بازنمایی صادقانه‌ی جهانی‌ست که فروید بنا کرد: جهانی که محورش نه خرد است، نه اخلاق، صرفا «فالوس» است.

@HedonMe
62👏15👍11😁6👎1🤯1💊1
💄قیافه‌ی زن ایرانی

قیافه‌ی زن ایرانی واقعی نیست. مثل پول ایران تورم دارد. آن چیزی که در خیابان می‌بینید، صورت حساب‌شده‌ای‌ست از زاویه‌ی دوربین، نور، فیلتر، آرایش سنگین، عمل بینی، فیلر لب، بوتاکس پیشانی، کشیدن پوست، لیفت ابرو، کاشت مو، تتوی ابرو، رنگ پوست سولاریومی، لباس فیت‌شده‌ی کون‌نما، لنز رنگی و... لیستی که انتها ندارد. این زن نسخه‌ی فتوشاپ‌شده‌ی خودش است، حتی در واقعیت.

به همین دلیل نباید با «صورت آرایش‌کرده» تصمیم عاطفی بگیرید، مردی که فریب زیبایی مهندسی‌شده را می‌خورد، در نهایت در بستر زنی بیدار می‌شود که دیگر شبیه هیچکدام از خاطراتش نیست. زن ایرانی، پروژه‌ی مشترک تکنولوژی، بازار لوازم آرایش، کلینیک‌های زیبایی و الگوریتم اینستاگرام است. وقتی او را می‌بینید، در واقع محصول مشترک پنج صنعت را در خیابان می‌بینید، نه یک انسان. و اگر شما هنوز تصور می‌کنید که جذب «خود واقعی» او شده‌اید، بدانید که پروژه موفق عمل کرده، چون مردان ساده‌دل، ماده‌ی خام بقای سیستم‌ هستند.

#Red_pill
@Redpill_Matrix
👍649👏5💊1
📻 رادیو ردپیل
💄قیافه‌ی زن ایرانی قیافه‌ی زن ایرانی واقعی نیست. مثل پول ایران تورم دارد. آن چیزی که در خیابان می‌بینید، صورت حساب‌شده‌ای‌ست از زاویه‌ی دوربین، نور، فیلتر، آرایش سنگین، عمل بینی، فیلر لب، بوتاکس پیشانی، کشیدن پوست، لیفت ابرو، کاشت مو، تتوی ابرو، رنگ پوست…
💄قیافه‌ی زن ایرانی ۲/۲

اگر در پی رابطه‌ی جدی هستید، اول زن را پاک کنید: یعنی آرایش را، یعنی نور را، یعنی فیلتر را، یعنی نقش را. بعد تصمیم بگیرید. همانطور که بازار مسکن را بدون مصالح نمی‌خرند، نرخ کص را هم بدون شستن نباید قیمت‌گذاری کرد.

و آنگاه که زن را از نور و فیلتر و خط چشم و رژ و لنز و سایه و بوتاکس عریان کردید، نه از لباس، که از نقاب، باورتان نخواهد شد این همان زنی‌ست که دیروز خیالتان را خیس می‌کرد. آنچه پیش رویتان می‌ماند، نه یک ملکه، که دختری‌ست معمولی، با پوست خسته، لک‌های جا افتاده، لبهای لاغر، پیشانی پرچین و نگاهی که دیگر فتیش نیست، فقط چشم است. آن روز تازه می‌فهمید چیزی که در ذهن خود ساخته بودید چقدر از چیزی که بود فاصله داشت.

@Redpill_Matrix
👍69👏951💊1
📻 رادیو ردپیل
💩 لانا رودز: فاحشه‌ی قدیسه 🚽 قسمت اول این تصویر را خوب نگاه بکنید. نه صرفا به چهره‌اش، بلکه به «روایت» پشت چهره. فریب زرق و برقش را نخورید، این زیبایی، نقاب فاحشه‌گری‌ست. این زن، لانا رودز، فقط یک جنده‌ی پورن نیست، او نماد زن مدرن آمریکایی‌ست: زنی که با…
در این آزمایش کوچک من شرکت بکنید، نه به‌ مثابه یک نظرسنجی ساده، بلکه همچون معیاری برای سنجش نفوذ فاحشگی در ضمیر جمعی ما.

📊 اگر این زن را می‌شناسید، لایک بزنید‌، اگر برایتان نا-آشناست، دیسلایک.

آمار نهایی، نشان خواهد داد که تا کجا رایلی ریدها به بطن فرهنگ مردان نفوذ کرده‌اند، و اگر اکثریت او را می‌شناسند، ناچاریم درباره‌ی او بنویسیم. نه به نیت معرفی، بلکه برای کالبدشکافی یک بت جنسی، یک فاحشه‌ی مدرن دیگر، با لبخند پهن و گشادی که پیش‌نمایشی از واژن اوست.

@HedonMe
👍546👎192
📻 رادیو ردپیل
Photo
🧨 «رایلی رید» و پورنوکراسی جهانی ۱/۳

در سده‌های پیشین «روسپی» موجودی پست و ناچیز بود که جامعه‌ی انسانی، حتی در تساهل‌ترین شکل خود او را در حاشیه نگاه می‌داشت. فاحشه یک «تابو» بود. همزمان که وجودش را تحمل می‌کردند هویتش را نیز انکار می‌کردند. اما در عصر لیبرال دموکراسی جنسی، دیگر نه تنها روسپی بودن ننگ نیست، بلکه یک فضیلت رسانه‌ای‌ست.

🚽 «رایلی رید» را نگاه بکنید!

فاحشه‌ای که در برابر هزاران دوربین هزاران بار ساک زده، خایه خورده، کون داده، تحقیر شده، کتک خورده، بروی او شاشیده‌اند، رکورد گنگ‌بنگ را جابجا کرده و... اکنون آمده در پادکستها می‌نشیند و درباره‌ی عشق و ازدواج و مادر شدن و خودشناسی دم می‌زند! مضحک‌تر از این ممکن نیست. این یعنی پیروزی «فاحشگی» بر تمدن.

ما وارد دوران پورنوکراسی شده‌ایم، عصر حاکمیت پورن که در آن قدرت اجتماعی زنان صرفا از تعداد فالوئرهایشان می‌آید. هرچه بیشتر دهانشان را باز کنند بیشتر دیده می‌شوند. هرچه بیشتر پاهایشان را بگشایند بیشتر ستایش می‌شوند. و در این نمایش مضحک مردان تماشاگران خاموشی هستند که این سیرک را با کلیک‌هایشان زنده نگه می‌دارند.

این انحطاط جنسی تمدن است. رایلی رید فقط یک فاحشه نیست، او نماد عصری‌ست که در آن زن با فروختن سکس «قدرت» به‌ دست می‌آورد و مرد با خرج کردن قدرت‌ خود فقط «حق تماشا» می‌خرد. وقتی که یک دختر ۱۴ ساله روی تیک‌تاک تقلید حرکات این فاحشه را می‌کند، و زمانی که مرد ۳۵ ساله با افسردگی جنسی ساکت می‌نشیند و با ویدئوهای او خودارضایی می‌کند، بدانید که جامعه‌ای در حال احتضار است.

رایلی رید، لانا رودز، میا مالکوا و... اینها پیامبران لیبرالیسم جنسی می‌باشند. فاحشگانی که جهان با آنها جشن پایان مردانگی را گرفته. و اگر شما هنوز مرد هستید باید این پیام را بفهمید: هر کلیپ این فواحش، گلوله‌ای‌ست به مغز نرینگی شما.

@HedonMe
👍97🔥136👏2💊2
📻 رادیو ردپیل
🪞لانا رودز: آینه‌ی تمام‌نمای زن مدرن (قسمت آخر) او نماد زنی‌ست که تا قله‌ی تایید مردانه صعود کرد. بدن‌اش «برند» شد، هویت‌اش، «مالکیت جمعی فانتزی‌ها»، و ذهن مردان سال‌هاست که در چنگ تکنیک‌های اغواگرانه‌ی او سرگردان است. اما امروز با لحنی مملو از تاسف از «شیء…
🪞از زن تا زینت:
🪟 سیر تکامل فاجعه‌بار
(قسمت دوم)

روزی روزگاری زن را معشوق می‌نامیدند. موجودی که در حیا ساکن بود و در تمنای عشق معنا می‌یافت. امروز اما زن مدرن در برابر دوربین می‌ایستد، شورتش را با لبخند پایین می‌کشد و نام آنرا «تجلی آزادی» می‌گذارد.

ما اکنون در عصر بازیگر پورن به مثابه الگوی زن ایده‌آل بسر می‌بریم. دختر ۱۶ ساله حرکات لب و بدن رایلی رید را تمرین می‌کند، و پسر ۱۸ ساله در اتاقی تاریک با شلواری پایین‌کشیده گمان می‌برد که معنای مردانگی را در این کلیپ‌های ۷ دقیقه‌ای یافته.

زن دیگر نه معشوق است، نه مادر، نه حتی شریک. او بدل شده به زینت تصویری شهوت‌پرستها. بدلی در زرورق فیلترها که هر روز باید سکسی‌تر، بی‌حیاتر و قابل‌مصرف‌تر گردد تا لایکش کم نشود. و مرد تماشاگری همیشگی‌ست که همچون برده‌ای دستش به زن نمی‌رسد، اما برای نگاه کردنش باید تمام عزت نفسش را خرج کند.

این مدرنیته نیست! این کابوس است. و ما اینجاییم نه برای موعظه، بلکه برای گفتن حقیقتی که رسانه‌ها سانسور می‌کنند: زن وقتی خود را کالا می‌کند، مرد را از انسانیت تهی می‌سازد.

@Redpill_Matrix
🔥86👍297💊2
📻 رادیو ردپیل
🪞لانا رودز: آینه‌ی تمام‌نمای زن مدرن (قسمت آخر) او نماد زنی‌ست که تا قله‌ی تایید مردانه صعود کرد. بدن‌اش «برند» شد، هویت‌اش، «مالکیت جمعی فانتزی‌ها»، و ذهن مردان سال‌هاست که در چنگ تکنیک‌های اغواگرانه‌ی او سرگردان است. اما امروز با لحنی مملو از تاسف از «شیء…
🐎 تطهیر فاحشه:
▪️ رویای سفید در پایان شب سیاه

▪️ (قسمت سوم) ۳/۳

🎆 او هزاربار فروخته شد، و یکبار خریداری شد، و دختران اینرا «موفقیت» می‌نامند. رایلی رید ازدواج کرد و فمینیسم آنرا جشن گرفت.

رایلی رید یک عمر تن‌فروشی کرد، جلوی دوربین، زیر نورافکن، با لبخندی که دیگر نه از لذت، که از عادت می‌آمد. در صنعتی که بدن زن را چون گوشت بسته‌بندی‌شده معامله می‌کنند، او خود را فروخت، بارها و بارها، به هزاران نگاه، به میلیونها کلیک. و اکنون رسانه‌ها با هیاهو اعلام می‌کنند: «رایلی ازدواج کرد!»

انگار نه انگار که تاریخچه‌ی تمام‌رخ او در هزاران گیگابایت ذخیره شده! انگار شوهر کردن تطهیر است، نه تظاهر. دخترهای جهان به این پایان نگاه می‌کنند و با خود می‌گویند: «پس من هم می‌توانم هزار تن را طی کنم، و در انتها با لباس سفید بدرخشم». بی‌آنکه بفهمند رایلی‌ها شاید شوهر کنند، اما هرگز احترام نمی‌خرند.

کسی به کالایی که هزاربار لمس شده با شوق نگاه نمی‌کند، حتی اگر روی آن روبان زده باشند. آنکه خود را روزگاری در بازار عرضه کرده هرگز از برچسب کالایی رهایی نمی‌یابد، حتی اگر نام خانوادگی خود را عوض کند‌.

@Redpill_Matrix
👍98👏14🔥65💊2
📻 رادیو ردپیل
🪞لانا رودز: آینه‌ی تمام‌نمای زن مدرن (قسمت آخر) او نماد زنی‌ست که تا قله‌ی تایید مردانه صعود کرد. بدن‌اش «برند» شد، هویت‌اش، «مالکیت جمعی فانتزی‌ها»، و ذهن مردان سال‌هاست که در چنگ تکنیک‌های اغواگرانه‌ی او سرگردان است. اما امروز با لحنی مملو از تاسف از «شیء…
▪️ردپیل ایرانی:
▪️نبرد در میدان مین زن‌سالاری


از جامعه‌ی غرب بگذریم. آنچه در آن سوی مرزها رخ می‌دهد، گرچه آموزنده و قابل تامل است، اما درمان زخم‌های ما نیست. نسخه‌ای که برای بورلی‌هیلز نوشته شده، در خیابان ولیعصر کارایی ندارد. بازی اینجاست که خون می‌طلبد، و اینجا مرد است که باید قانون بازی را از نو بفهمد.

اکنون دیگر زمان آن رسیده که ردپیل را از سطح اقتباس‌های خام بیرون بکشیم و در بافت اجتماعی، تاریخی و روانی خودمان بازخوانی کنیم. ردپیل اگر قرار است به مرد ایرانی کمک کند، باید در زبان خودش، با دشمنان خودش، و در میدان جنگ خودش سخن بگوید.

در ادامه، به بررسی مباحث ردپیل در بستر بومی خودمان خواهم پرداخت. از نحوه‌ی بازی در ایران تا فرگشت بقا در میدان مین زن‌سالاری پنهان. این آغاز راهی‌ست برای مردانی که دیگر نمی‌خواهند قربانی باشند.

از شما خواننده‌ی گرامی مجددا تقاضا می‌کنم کانال را در صفحه‌ی خود معرفی فرمایید تا این صدا به گوش جان‌های بیشتری برسد. هرچه این مسیر پرچالش بیشتر دیده شود، انگیزه‌ی من برای پرداختن به لایه‌های عمیق‌تر و تخصصی‌تر این نبرد خاموش افزون‌تر خواهد شد.

@Redpill_Matrix
🙏11828👍23❤‍🔥7🔥3🫡2💋1🤝1💊1
📻 رادیو ردپیل
▪️ردپیل ایرانی: ▪️نبرد در میدان مین زن‌سالاری از جامعه‌ی غرب بگذریم. آنچه در آن سوی مرزها رخ می‌دهد، گرچه آموزنده و قابل تامل است، اما درمان زخم‌های ما نیست. نسخه‌ای که برای بورلی‌هیلز نوشته شده، در خیابان ولیعصر کارایی ندارد. بازی اینجاست که خون می‌طلبد،…
زندان جنسیت، انفجار میل (قسمت اول)

📊 تحلیلی جامعه‌شناسانه از سرکوب جنسی، تفکیک جنسیتی و پیامدهای آن بر روان و هویت مرد ایرانی

از نخستین سال‌های کودکی پسرها را از دخترها جدا می‌کنند، از مدرسه و زمین بازی‌شان گرفته تا صف نانوایی و اتوبوس و... حتی مسیر نگاه مردان را مرز می‌کشند تا مبادا به زنان بنگرند. به آنها نمی‌گویند زن کیست و روان آن‌ها چگونه کار می‌کند، فقط می‌گویند نگاه نکنید، نزدیک نشوید و حرف نزنید! اینست که زن برای مردان ما بدل می‌شود به موجودی اسرارآمیز، پوشیده و دور از دسترس، چون برخلاف غرب که دخترها و پسرها در مدرسه با یکدیگر رشد می‌کنند، در ایران مردان هیچ تجربه‌ای از دوران کودکی از زیستن در کنار زنان ندارند.

در سرزمینی که انسانها را در قفس‌های جداگانه‌ی جنسیتی زندانی می‌کنند و تن زن را در لایه‌های حجاب می‌پوشانند، میل مردان نه تنها نمی‌میرد و سرکوب نمی‌شود، بلکه به هیولایی بی‌ حد و مرز بدل می‌گردد! حجاب و تفکیک جنسیتی در ایران نه عفاف آفریده، نه آرامش به همراه داشته و نه احترامی در پی آورده است. تنها دستاورد آن مردانی‌ست سراسر از عطش، لبریز از عقده و گرفتار در رقابتی مرگبار برای کم‌یاب‌ترین کالای این اقلیم: زن.

پسران ایرانی در جغرافیایی پرورش می‌یابند که رویت ساده‌ی ران پای دختری می‌تواند تمام سامانه‌ی روانی‌شان را مختل سازد. در نتیجه مردانی تولید می‌شوند که تمام هویت خود را تنها با یک متغیر تعریف می‌کنند: دسترسی به کُص. در چنین مختصاتی زن دیگر یک انسان نیست. او به نماد کمیابی بدل شده و کالایی‌ست طلایی، غنیمتی جنگی، طعمه‌ای مقدس که مردان باید بر سر آن بجنگند تا در عصر نداری زنده بمانند.

در کشورهای غربی میل جنسی مردان در جریان طبیعی خود رها می‌شود و نهایتا به تعادلی نسبی می‌رسد. اما در ایران میل جنسی مرد به زندان افکنده می‌شود، انباشته می‌گردد و آنقدر فشرده می‌شود تا روزی که منفجر گردد! آنگاه یا در کالبد تاریک تجاوز متجلی می‌شود، یا در پیله‌ی خودارضایی‌های بی‌پایان فرو می‌رود، یا در چاه افسردگی مزمن سقوط می‌کند و یا در کوچه‌پس‌کوچه‌ها به دنبال سایه‌ی دخترها سرگردان می‌شود، همچون تشنه‌لبی که در کویر سراب می‌جوید.

@HedonMe
👏6823👍16💔4👎1💋1💊1
📻 رادیو ردپیل
زندان جنسیت، انفجار میل (قسمت اول) 📊 تحلیلی جامعه‌شناسانه از سرکوب جنسی، تفکیک جنسیتی و پیامدهای آن بر روان و هویت مرد ایرانی از نخستین سال‌های کودکی پسرها را از دخترها جدا می‌کنند، از مدرسه و زمین بازی‌شان گرفته تا صف نانوایی و اتوبوس و... حتی مسیر نگاه…
🔒 زندان جنسیت و انفجار میل (قسمت دوم)

وانگهی این تمام ماجرا نیست. حجاب و پوشش بدنی رقابت جنسی میان زنان را کاهش داده، چراکه دیگر بدن به عرصه‌ی نمایش و داوری وارد نمی‌شود و تنها چهره است که میدان مسابقه را می‌سازد. اما در سوی مقابل رقابت جنسی مردان را به شدت افزایش داده است، عطش را تشدید کرده، تقاضا را طغیان‌گر کرده و مرد را به موجودی اسیر در گرسنگی مزمن بدل نموده که برای اندک نگاهی حاضر است حیثیت خود را نیز قربانی کند.

در نتیجه ما با ظهور نسلی از جوانان عقده‌ای، روان‌پریش و جنون‌زده مواجه هستیم که خیال جنسی‌شان دیگر از مرزهای بدن واقعی فراتر رفته و به انحرافات خزنده پناه برده: از فتیش جوراب و لباس زیر و صدا گرفته تا ولع شهوانی به اندام‌های محجوب. جامعه‌ای پر از مردانی که با یک تصویر محو از ران یا مچ پا تا آستانه‌ی جنون می‌رسند و امراضی که تنها از فقر مزمن جنسی زاده شده‌اند، از سرزمینی که «زن» در آن همان‌قدر دست‌نیافتنی‌ست که نان شب.

🔖 منبعی که از آن وام گرفته‌ام:

برای فهم عمیق‌تر این پدیده، مطالعه‌ی کتاب The Woman Racket را پیشنهاد می‌کنم. اثری جنجالی از سازوکار امتیاز جنسیتی در عصر مدرن.

@HedonMe
👏768👍7😢4💋1💊1
📻 رادیو ردپیل
Photo
✈️ تفاوت بازی در ایران و غرب
🚥 قسمت اول


🌉 غرب: جغرافیای گفتگو
🌃 ایران: سرزمین سوءظن


در جهان غرب، معاشرت با غریبه‌ها بخشی از متن زندگی‌ست. در صف کافه، در ایستگاه قطار، کنار یک نیمکت خالی در پارک. زنان و مردان، پیرها و جوانان با لبخندی مختصر می‌توانند گره‌ی آغاز یک دیالوگ را بزنند. و اگر زنی نخواهد، لبخندی می‌زند، «نه» می‌گوید و بی‌خشونت عبور می‌کند. آنجا بازی خیابانی اگرچه هنوز قضاوت می‌شود، اما واژه‌ای فحش‌گونه نیست. دختر غربی به هم‌صحبتی با مردی که نمی‌شناسد باکی ندارد. برای او آشنایی تصادفی یک تجربه‌ است، نه توهین، نه تجاوز، نه تهدید.

🌍 اما اینجا ایران است.

جایی که دختران از کودکی با ترس آموخته‌اند که مرد غریبه یعنی خطر. جایی که سالها مزاحمت بیمارگونه، متلک‌های زشت و نگاه‌های درنده تمام سرمایه‌ی اجتماعی معاشرت را به نابودی کشانده. در اینجا هر سلامی زنگ خطر است و هر لبخندی با انگ‌ و برچسب و اخم و نادیده‌گیری پاسخ داده می‌شود. در ایران مردها یاد نگرفته‌اند چطور زن را خطاب کنند، و زن‌ها یاد نگرفته‌اند چطور «نه» بگویند، بدون آنکه بر خود بلرزند یا طرف را دشمن خود بدانند.

دختر غربی را براحتی می‌توانید بشناسید، چون خودش را به روشنی عرضه می‌کند. می‌گوید چه می‌خواهد، با چه کسی خوابیده، به چه چیز تن نمی‌دهد و در ازای چه چیزی بازی را ترک می‌کند.

اما دختر ایرانی چیز دیگری است: او محصول دو سده سرکوب است، با لایه‌هایی از تزویر، شرم، کشمکش بین عرف و خواسته، سنت و آزادی، فانتزی و واقعیت. او مستقیم نمی‌گوید چه می‌خواهد. شما باید بخوانید، بفهمید و آنرا از لابلای ناگفته‌ها کشف کنید.

@Redpill_Matrix
67👏27👍17💊1
🔹 نقدی بر باشگاه مشت‌زنی
🔷 اثر دیوید فینچر
🔹 درس‌های ردپیل از فایت کلاب


دوستی پرسیده بود چرا من انقدر به فیلم «فایت کلاب» ارجاع می‌دهم و چرا تایلر (قهرمان فایت‌کلاب) در نظر ردپیلیست‌ها چنین شأن افسانه‌ای دارد؟

🧼 پاسخ ساده است: «تایلر دردن» نماد مردی‌ست که زنجیرهای نظم مصنوعی مدرن را می‌درد و از خاکستر مرد بتای مصرف‌زده، پادشاهی بدوی و رهاشده می‌سازد. او تجسم همان «بازیابی فریم مردانه» است که ما موعظه‌اش می‌کنیم.

🛎 هشدار: پست بعدی داستان فیلم فایت کلاب را فاش می‌کند. اگر هنوز این شاهکار را ندیده‌اید، خواندن را متوقف کنید و بی‌درنگ به تماشایش بنشینید. تجربه‌ی نخستین مواجهه با آن، تنها یکبار ممکن است، و ارزشش را دارد که آنرا دست‌نخورده حفظ کنید.

🔗 ادامه در پست بعدی...

@Redpill_Matrix
59👍8🕊32
📻 رادیو ردپیل
🔹 نقدی بر باشگاه مشت‌زنی 🔷 اثر دیوید فینچر 🔹 درس‌های ردپیل از فایت کلاب دوستی پرسیده بود چرا من انقدر به فیلم «فایت کلاب» ارجاع می‌دهم و چرا تایلر (قهرمان فایت‌کلاب) در نظر ردپیلیست‌ها چنین شأن افسانه‌ای دارد؟ 🧼 پاسخ ساده است: «تایلر دردن» نماد مردی‌ست که…
🔷 نقدی بر باشگاه مشت‌زنی
🔹 اثر دیوید فینچر
🔷 درس‌های ردپیل از فایت کلاب

🔹 قسمت اول

🛎 هشدار اسپویل کامل فایت‌کلاب

راوی، نمادی از مرد مدرن:

ما همه با ضعف شروع می‌کنیم، با ترس، با خجالت، با نگاه‌هایی که دنبال تایید است. راوی فایت کلاب همان مرد مدرن است: مودب، سربه‌زیر، منظم، خالی، خجالتی، مطیع. زنی در زندگیش هست، ولی نمی‌تواند با او رابطه برقرار کند. شغلی دارد، ولی از آن تنفر دارد. خانه‌ای پر از محصولات برند دارد، ولی خودش را در آن گم کرده.

💥 و بعد، تایلر را ساخت، نه بیرون از خودش، بلکه از درونش. تایلر، نسخه‌ی وحشی و سرکوب‌شده‌ی خودش بود: همان مردی که زن‌ها با او تخت را پاره می‌کردند. همان مردی که با لبخند، سیستم را آتش می‌زد. همان مردی که قانون نمی‌شناخت، خجالت نمی‌کشید، ترحم نمی‌کرد.

تایلر نماد آرزوهای سرکوب‌شده‌ی راوی بود. تمام چیزهایی که او نداشت، تایلر آنها را داشت: زیبایی ظاهری، فیزیک جنسی، کاریزما، فرماندهی. راوی در جلسات ترک اعتیاد گریه می‌کرد، تایلر در زیرزمین، مشت می‌زد و پادشاهی می‌کرد. هر زنی که راوی را نادیده می‌گرفت، به تایلر تسلیم می‌شد. هر قانونی که راوی رعایت می‌کرد، تایلر زیر پا می‌گذاشت. و هر غروری که راوی نداشت، تایلر داشت.

فایت کلاب، روایت بیداری مردی‌ست که فهمید: نسخه‌ی فعلی‌اش باید بمیرد تا مردانگی‌اش زنده بماند. شاید شما هم همین جا قرار دارید. محصور در چهره‌ی ملایم، تربیت شهری، ادب بی‌دلیل، احساس گناه بی‌مکان.

ولی یک تایلر درونتان است که هنوز زنجیر است...

و فقط وقتی زنده می‌شود که آنرا آزاد بکنید. نه با تحصیلات، نه با حرف‌های قشنگ، نه با نمره‌ی آیلتس، با مشت، با فریم، با بازی قدرت. شما قرار نیست با «خوب بودن» زنده بمانید. شما باید با قوی شدن، برنده شوید.

@HedonMe
796👍6👏4🕊4🔥3❤‍🔥1👌1
🌿 پرسش‌های شما: با توجه به جهانبینی ردپیل و انقلاب جنسیتی که توضیح دادید، دیگه نباید عاشق هیچ دختری بشیم؟ پس عاشق شدن یعنی ضعیف بودن؟

🌾 پاسخ در پست بعدی

@Redpill_Matrix
33👍5🔥3👏1
📻 رادیو ردپیل
🌿 پرسش‌های شما: با توجه به جهانبینی ردپیل و انقلاب جنسیتی که توضیح دادید، دیگه نباید عاشق هیچ دختری بشیم؟ پس عاشق شدن یعنی ضعیف بودن؟ 🌾 پاسخ در پست بعدی @Redpill_Matrix
🗼عشق در عصر آلفاسالاری

🗽 آیا مرد بازیکن، با آن آگاهی عریانی که از روان زنان و بازی قدرت دارد، هنوز می‌تواند عاشق شود؟ پاسخ روشن است: بله، اما نه مثل دیروز.

عشق ممکن است، اما نه از موضع نیاز، نه آن عشقی که مرد را به زانو می‌کشد، آن عشقی که او را بر تخت پادشاهی ذهن زن می‌نشاند. عشق در جهان مدرن، دیگر نمی‌تواند بر مدار توهم و تسلیم شکل گیرد. اگر مردی فریم قدرت را واگذار کند، آنچه تجربه خواهد کرد عشق نیست، خلسه‌ای‌ست پیش از خلع سلاح شدن.

او نمی‌فهمد که زن مدرن حتی در عاشقانه‌ترین لحظه‌هایش، ناخودآگاه در حال سنجش است. سنجش اینکه آیا شما همچنان فرمانده هستید، یا دیگر اسیر اردوگاه عشقی شده‌اید که خودتان آنرا بنا کرده‌اید. بازیکن اما فریب ظاهر نرم و شیرین لحظه‌ها را نمی‌خورد. او می‌داند که قدرت، بستر زیرین هر رابطه‌ی انسانی‌ست. و آنگاه که این قدرت را از دست ندهد، نه تنها می‌تواند عاشق شود، بلکه عاشقانه‌ترین روابطی را تجربه می‌کند که یک مرد می‌تواند در عصر بی‌رحم آلفاسالاری داشته باشد.

چه بسا تنها مردی که قواعد بازی را می‌شناسد، بتواند عاشق شود بدون آنکه خود را نابود کند. او میان لذت و سلطه، میان دلبستگی و اقتدار، میان شعر و شمشیر، تعادلی برقرار می‌کند که مردان بتا حتی در خیال خود هم نمی‌بینند. پس بله، می‌توانید عاشق شوید، اما نه مثل پسرکی که با رویای نوازش به قتلگاه می‌رود، همچون پادهاشی که حتی در آغوش معشوق، همچنان تاج بر سر دارد.

@HedonMe
74👍13👏9🔥2💋1
23👍4
📻 رادیو ردپیل
Photo
🧼 ماتریکس انزال: خودارضایی، سلاح پنهان سیستم علیه مردان

🔹 قسمت اول
🔹 قسمت دوم
🔹 قسمت سوم

@HedonMe
12👍3👏3😭1
📻 رادیو ردپیل
Photo
🌠 معرفی یک اثر شاخص، و بعد سخنی با دانش‌آموختگان (قسمت اول):

اخیرا کتابی خوانده‌ام که می‌خواهم به شما معرفی کنم، اثری عمیق و معتبر در حوزه‌ی روانشناسی شخصیت که با قلمی محققانه و استدلالی روشن پرده از حقیقتی برمی‌دارد که شاید کمتر بدان توجه شده است. کتاب «راهنمای جامع روانشناسی شخصیت کمبریج» اثری دقیق و معتبر در عرصه‌ی روانشناسی شخصیت است و از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج که یکی از معتبرترین ژورنالهای علمی دنیاست به چاپ رسیده است. این منبع علمی بطور مستند و مستدل، چرایی عدم پذیرش نظریه‌ی آرکتایپ‌های یونگ را در روانشناسی مدرن و علم امروزی به تفصیل باز می‌نماید.

محققان در این کتاب به صراحت بیان می‌کنند که نظریه‌ی آرکتایپهای یونگ از فقدان شواهد تجربی محکم، معیارهای آزمون‌پذیری و قابلیت تکرار در پژوهش‌های علمی رنج می‌برد. از اینرو، نظریه‌ی آرکتایپ‌ها در چارچوب علم امروزی هیچ جایگاهی ندارد و نمی‌توان آنرا به عنوان نظریه‌ای علمی و اثبات‌پذیر قلمداد نمود.

در نهایت، این کتاب به روشی مستدل و علمی نشان می‌دهد که علم معاصر برخلاف روانشناسی تحلیلی، بیش از هر چیز بر مدلهای شخصیتی چون نظریه «پنج عامل بزرگ» (Big Five) تاکید دارد، مدلهایی که پشتوانه‌ی داده‌ای قابل اتکایی دارند و قابلیت آزمون و تکرار در مطالعات تجربی را دارا هستند. برعکس، آرکتایپ‌های یونگ بیشتر در قلمروی مفاهیم فلسفی و سمبولیک باقی می‌مانند. این منبع از برجسته‌ترین و معتبرترین آثار حوزه‌ی روانشناسی شخصیت به شمار می‌رود و می‌تواند به عنوان یک سند علمی معتبر در نقد علمی نظریه آرکتایپ‌ها مورد استناد قرار گیرد.

🔖 لینک منبع از دانشگاه کمبریج:

https://www.cambridge.org/core/books/cambridge-handbook-of-personality-psychology/71AD2D428CEFD9C19B6F09C2A06C3504

📚 پیشتر هم در کانال به آن پرداخته‌ام:

📍قسمت اول: چرا علم امروز آرکتایپ را قبول ندارد؟

📍قسمت دوم: جفنگیات یونگ

📍قسمت سوم: آیا دوره‌های آرکتایپ را خریداری کنیم؟

📍قسمت چهارم: آرکتایپها در سینما

📍قسمت پنجم: یونگ، یک نازی وقیح

📍قسمت ششم: اطلاعات خود را تنها و تنها از منابع معتبر دریافت کنید

🔖 سخنی با دانش‌آموختگان من در پست بعدی‌‌‌...

@Redpill_Matrix
40👍8🎉1