📻 رادیو ردپیل
Photo
ریاکشن ایلان ماسک به پیام بالا: 😱😭😂
دوستان چوبکاری میکنید. باهوشترین فردی که تاکنون روی زمین زیسته به تخمین تاریخنگاران و پژوهشگران فردی نیست جز آیزاک نیوتون. ضریب هوشی تخمینی نیوتون ۱۹۰ تا ۲۰۰ براورد شده است، و ضریب هوشی یک انسان معمولی چیزی میان ۸۵ تا ۱۰۰ میباشد.
اما از نیوتون هم باهوشتر فردیست که دستاوردهای او در زمینهی هنر، علم و مهندسی نشان میدهد آیکیوی تقریبی او میباید چیزی حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ باشد، و آنهم کسی نیست جز لئوناردو داوینچی فقید. این دو از باهوشترین انسانهایی هستند که تاکنون در تاریخ بشری زیستهاند.
@HedonMe
دوستان چوبکاری میکنید. باهوشترین فردی که تاکنون روی زمین زیسته به تخمین تاریخنگاران و پژوهشگران فردی نیست جز آیزاک نیوتون. ضریب هوشی تخمینی نیوتون ۱۹۰ تا ۲۰۰ براورد شده است، و ضریب هوشی یک انسان معمولی چیزی میان ۸۵ تا ۱۰۰ میباشد.
اما از نیوتون هم باهوشتر فردیست که دستاوردهای او در زمینهی هنر، علم و مهندسی نشان میدهد آیکیوی تقریبی او میباید چیزی حدود ۲۰۰ تا ۲۲۰ باشد، و آنهم کسی نیست جز لئوناردو داوینچی فقید. این دو از باهوشترین انسانهایی هستند که تاکنون در تاریخ بشری زیستهاند.
@HedonMe
❤38👍6👏4👎2😁2🤯2🔥1
📻 رادیو ردپیل
Photo
بله، من بیش از ده سال تجربهی میدانی و سابقهی تدریس روان زنان دارم، در سال ۹۲ در سایتهای ایرانی و خارجی آموزش تخصصی پییوای، ردپیل و روانشناسی زنان را آغاز کردم (یکی از آن سایتها را تصویر در بالا قرار دادهام، اما بدلیل فعالیتهای گستردهی سیاسی و زیر رادار بودن آنزمان با نام مستعار فعالیت میکردم)، مقالات بسیاری نیز در بازگشت پادشاهان قرار دادهام، و اینرا تنها عدهی اندکی از یاران نزدیک من میدانند. اما همیشه مخاطبین داخل ایران خود را بطور محدود و اندک نگاه میداشتم تا بتوانم آزادانه صحبت کنم.
رسالت من آزاداندیشی و بیان بیپردهی حقیقت بوده و هست، اینست که اکثریت شما نمیدانید من نخستین فردی بودهام که در ایران برای اولین بار چنین مباحثی را پیش کشیده و آلترناتیوی برای معضل جنسیتی ارائه داده، اما هرگز چنین چیزی را در بوق و کرنا نکردهام و برای خود افتخار نخریدهام، و اولین بارست که اینرا بطور عمومی آن هم در کانالی که اعضای کمی دارد و خودمانیست بیان میکنم نه در کانال اصلی، چراکه دغدغه و رسالت من چیز دیگریست و همواره بطور گمنام کار خود را آغاز کرده و ادامه میدهم.
@HedonMe
رسالت من آزاداندیشی و بیان بیپردهی حقیقت بوده و هست، اینست که اکثریت شما نمیدانید من نخستین فردی بودهام که در ایران برای اولین بار چنین مباحثی را پیش کشیده و آلترناتیوی برای معضل جنسیتی ارائه داده، اما هرگز چنین چیزی را در بوق و کرنا نکردهام و برای خود افتخار نخریدهام، و اولین بارست که اینرا بطور عمومی آن هم در کانالی که اعضای کمی دارد و خودمانیست بیان میکنم نه در کانال اصلی، چراکه دغدغه و رسالت من چیز دیگریست و همواره بطور گمنام کار خود را آغاز کرده و ادامه میدهم.
@HedonMe
👏144❤37🔥6👍5
📻 رادیو ردپیل
بله، من بیش از ده سال تجربهی میدانی و سابقهی تدریس روان زنان دارم، در سال ۹۲ در سایتهای ایرانی و خارجی آموزش تخصصی پییوای، ردپیل و روانشناسی زنان را آغاز کردم (یکی از آن سایتها را تصویر در بالا قرار دادهام، اما بدلیل فعالیتهای گستردهی سیاسی و زیر رادار…
در آینده قطعا تکنیکهای عمیق و قدرتمند بیشتری معرفی خواهم کرد، اما آنها را دیگر در کانال اصلی منتشر نخواهم کرد. همانطور که گفتم، من تاکنون مخاطبان ایرانی خود را محدود نگه میداشتم تا بتوانم بیپرده و آزادانه حقایق را بیان کنم، اکنون اما آن کانال زیر رادار برادران گرامی رفته و بخاطر آموزشهایی که جسته و گریخته در آنجا بیان کردهام جایگاه شغلی کنونی من در زندگی به مخاطره افتاده است. بنابراین تکنیکهای عمیقتر را تنها به حواریون و یاران نزدیک خود معرفی خواهم کرد. 😂
زمانی که حجم مخاطبین شما از یک مرزی فراتر میرود و زیر رادار میروید یا باید شرافت کاری خود را بفروشید و به چرندگویی مشغول شوید (نمونهی خارجی داریوش ولیزاده، نمونهی ایرانی آنرا هم همگی میشناسید) یا به فریادهای خروشان درونتان بیتوجهی کرده و دست از کار بشورید، من دومین راه را انتخاب کردهام، اینست که احتمالا تا چندماه دیگر آن کانال را به کلی حذف کنم و به راه خود در زندگی بروم.
پ.ن: تصویری از وبسایت بازگشت پادشاهان که آرشیوی از تجربیات و مقالات بهترین و کارکشتهترین بازیکنان در سراسر دنیا بوده است.
@HedonMe
زمانی که حجم مخاطبین شما از یک مرزی فراتر میرود و زیر رادار میروید یا باید شرافت کاری خود را بفروشید و به چرندگویی مشغول شوید (نمونهی خارجی داریوش ولیزاده، نمونهی ایرانی آنرا هم همگی میشناسید) یا به فریادهای خروشان درونتان بیتوجهی کرده و دست از کار بشورید، من دومین راه را انتخاب کردهام، اینست که احتمالا تا چندماه دیگر آن کانال را به کلی حذف کنم و به راه خود در زندگی بروم.
پ.ن: تصویری از وبسایت بازگشت پادشاهان که آرشیوی از تجربیات و مقالات بهترین و کارکشتهترین بازیکنان در سراسر دنیا بوده است.
@HedonMe
❤76💯8👍7🔥2😁2🤯1
🔰 توهم زن خاص ۱/۲
سوال: این دختر فرق دارد
این دختر باهوش است
پاسخ: دختر باهوش در آن معنایی که ما جستجو میکنیم وجود خارجی ندارد، زنان از هوش خود برای توجیه طلبکاری بیولوژیکشان، هایپرگمی و زندگی انگلی خود بهره میبرند، نه اصلاح آن. نگاه انتقادی به خویشتن در زنان کارکرد اجتماعی نداشته و در ذهنشان نیز نهادینه نشده است. بالعکس، ما مردان دائم در تلاش برای بهتر کردن خودمان هستیم چراکه جامعه بر مبنای همین تلاشها بنا شده و شکل گرفته است.
پس به سود جامعه است تا شما در مقام یک مرد همواره از آنچه هستید و دارید ناراضی باشید تا در بهتر کردن آن بکوشید. مردان در زندگی چنان مشغول دوندگی بیامان برای سبقت گرفتن از باقی رقبا هستند که حتی لحظهای با خود نمیاندیشند چرا اینچنین میدوم، برای رسیدن به کجا؟ اینست که ما بطور مداوم در ترس زندگی میکنیم، ترس پذیرفته نشدن توسط زنان، ترس دست رد خوردن به سینهمان، ترس کچل شدن، ترس سربازی رفتن، ترس از دست دادن کارمان، ترس از این، ترس از آن... سرتاسر جوامع بشری بر پایهی احساس بدبختی مداوم مردان، نادیده گرفتن ایشان و در مرکزیت توجه قرار گرفتن زنان بنا شده است.
#PUA_Sociology
@HedonMe
سوال: این دختر فرق دارد
این دختر باهوش است
پاسخ: دختر باهوش در آن معنایی که ما جستجو میکنیم وجود خارجی ندارد، زنان از هوش خود برای توجیه طلبکاری بیولوژیکشان، هایپرگمی و زندگی انگلی خود بهره میبرند، نه اصلاح آن. نگاه انتقادی به خویشتن در زنان کارکرد اجتماعی نداشته و در ذهنشان نیز نهادینه نشده است. بالعکس، ما مردان دائم در تلاش برای بهتر کردن خودمان هستیم چراکه جامعه بر مبنای همین تلاشها بنا شده و شکل گرفته است.
پس به سود جامعه است تا شما در مقام یک مرد همواره از آنچه هستید و دارید ناراضی باشید تا در بهتر کردن آن بکوشید. مردان در زندگی چنان مشغول دوندگی بیامان برای سبقت گرفتن از باقی رقبا هستند که حتی لحظهای با خود نمیاندیشند چرا اینچنین میدوم، برای رسیدن به کجا؟ اینست که ما بطور مداوم در ترس زندگی میکنیم، ترس پذیرفته نشدن توسط زنان، ترس دست رد خوردن به سینهمان، ترس کچل شدن، ترس سربازی رفتن، ترس از دست دادن کارمان، ترس از این، ترس از آن... سرتاسر جوامع بشری بر پایهی احساس بدبختی مداوم مردان، نادیده گرفتن ایشان و در مرکزیت توجه قرار گرفتن زنان بنا شده است.
#PUA_Sociology
@HedonMe
❤78👍6👎5👏5🔥2
▪️اعتیاد به مواد مخدر:
دوستان من خارج از این کانال به افرادی مشاوره میدهم که هیچ ارتباطی به جذب زنان ندارند، و یکی از بزرگترین معضلاتی که در میان اقشار گوناگون مردم با آن مواجه شدهام معضل «اعتیاد» است! جامعهای که جوانان آن هیچ چشماندازی برای موفقیت در زندگی نمیبینند بدیهیست که خوشی لحظهای را به آیندهای موهوم ترجیح دهند. مواد مخدر هوشمندانهترین دامیست که بشر تاکنون آفریده، هیچکس متوجه نمیشود در آنست تا وقتی که خیلی دیر شده. تازه پس از ترک اعتیاد است که یک فرد به عمق ضررهای مالی، جانی، روانی، اجتماعی و دیگر آسیبهایی که از مصرف مواد مخدر پدید آمده پی میبرد.
به گمانم ترسی موهوم از زیبا نبودن زندگی بدون مواد است که معتادان را حتی از تلاش برای ترک آن باز میدارد. در کشور ما متاسفانه مواد مخدر بدل به ابژهی تمنای نسل جوان شده و گریختن از کمند آن بدلیل فشارهای اقتصادی و مشکلات فرهنگی کمی دشوارتر از باقی جاهای دنیاست. قدرت و نفوذی که مواد مخدر بر شخص مصرفکننده دارد را هیچ چیز دیگری بر او ندارد!
@HedonMe
دوستان من خارج از این کانال به افرادی مشاوره میدهم که هیچ ارتباطی به جذب زنان ندارند، و یکی از بزرگترین معضلاتی که در میان اقشار گوناگون مردم با آن مواجه شدهام معضل «اعتیاد» است! جامعهای که جوانان آن هیچ چشماندازی برای موفقیت در زندگی نمیبینند بدیهیست که خوشی لحظهای را به آیندهای موهوم ترجیح دهند. مواد مخدر هوشمندانهترین دامیست که بشر تاکنون آفریده، هیچکس متوجه نمیشود در آنست تا وقتی که خیلی دیر شده. تازه پس از ترک اعتیاد است که یک فرد به عمق ضررهای مالی، جانی، روانی، اجتماعی و دیگر آسیبهایی که از مصرف مواد مخدر پدید آمده پی میبرد.
به گمانم ترسی موهوم از زیبا نبودن زندگی بدون مواد است که معتادان را حتی از تلاش برای ترک آن باز میدارد. در کشور ما متاسفانه مواد مخدر بدل به ابژهی تمنای نسل جوان شده و گریختن از کمند آن بدلیل فشارهای اقتصادی و مشکلات فرهنگی کمی دشوارتر از باقی جاهای دنیاست. قدرت و نفوذی که مواد مخدر بر شخص مصرفکننده دارد را هیچ چیز دیگری بر او ندارد!
@HedonMe
❤56💔10👍7👎3🔥3👏2
❤24🔥2👏2🆒1
📚 زنانگی چیست؟
برای پاسخ به پرسشهای فوق، نخست بنگریم به توصیفاتی که در شعر و ادبیات غنی ایران از تعریف سنتی زن و مرد انجام گرفته، که بر طبق آن زنانگی یعنی بخشندگی، لطافت، متانت، مهربانی، حیا، فداکاری، پاکدامنی، زیبایی و... مردانگی هم در مفهوم اصیل خود برابر است با استقلال، سلحشوری، سخندانی، شهامت، زورمندی، صداقت، شجاعت و...
💥 آیا ویژگیهای جنسیتی مفاهیم ساختگی و فرهنگی هستند؟
اکنون ببینیم تئوریسین فمنیستی در این مورد چه میگوید، او معتقد است میان زن عینی و این زنانگی که آنرا تعریف کردهایم، تفاوت از زمین تا آسمان است. او میگوید اینها ویژگیهای حقیقی زن نیستند، بلکه نقوش جنسیتی فرهنگی هستند که آنها را به زنان غالب کردهاند! اینها ایدهآلهایی هستند برای زن و مرد تا به کمال مطلق فردی برسند. آنچه فمنیستها و «برابریخواهان» نمیفهمند اینست که این ویژگیها صرفا بدلیل «فرهنگی بودن» در قطع ارتباط کامل با طبیعت زنان و مردان به سر نمیبرند! برای تکتک این ویژگیها و دلیل خواستنی بودنشان در مردان و زنان ریشههای فرگشتی و «طبیعی» وجود دارد. اما نیازی به آن نیست، تنها اشارهای به فاکتورهای انتخاب جنسی در مردان کافیست تا نشان بدهد که فرافکنی معیارهای زیباییشناسی زنان از مرد به روی خودشان تا چه اندازه مضحک و مخرب بوده.
من سالها در غرب لیبرال زندگی کردهام و تجربهی فمنیستی را، یا به قولی «چالش فمنیسم» بر مردسالاری را از نزدیک تجربه کردهام، نقوش جنسیتی در واقع هیچ جا نرفتهاند، تنها یک تبادل ضمنی اتفاق افتاده و طی آن، ما پسران خود را تشویق میکنیم تا نقوش زنانه برعهده بگیرند و زنان را تشویق میکنیم تا بیشتر شبیه مردان بشوند. کل داستان چیزی بجز این نیست، آندروژینی ایدئولوژیک تحمیلی. نتیجه زنان یائسهی میانسالی هستند که از زندگی خود و دستاوردهای آن بیزارند چراکه برای مردان ارزشمند نامرئی شدهاند، و مردان ضعیف توسری خوردهای که برای هیچکس جذاب نیستند و جایی در هیچ کجای جهان ندارند.
🌎 @HedonMe
برای پاسخ به پرسشهای فوق، نخست بنگریم به توصیفاتی که در شعر و ادبیات غنی ایران از تعریف سنتی زن و مرد انجام گرفته، که بر طبق آن زنانگی یعنی بخشندگی، لطافت، متانت، مهربانی، حیا، فداکاری، پاکدامنی، زیبایی و... مردانگی هم در مفهوم اصیل خود برابر است با استقلال، سلحشوری، سخندانی، شهامت، زورمندی، صداقت، شجاعت و...
💥 آیا ویژگیهای جنسیتی مفاهیم ساختگی و فرهنگی هستند؟
اکنون ببینیم تئوریسین فمنیستی در این مورد چه میگوید، او معتقد است میان زن عینی و این زنانگی که آنرا تعریف کردهایم، تفاوت از زمین تا آسمان است. او میگوید اینها ویژگیهای حقیقی زن نیستند، بلکه نقوش جنسیتی فرهنگی هستند که آنها را به زنان غالب کردهاند! اینها ایدهآلهایی هستند برای زن و مرد تا به کمال مطلق فردی برسند. آنچه فمنیستها و «برابریخواهان» نمیفهمند اینست که این ویژگیها صرفا بدلیل «فرهنگی بودن» در قطع ارتباط کامل با طبیعت زنان و مردان به سر نمیبرند! برای تکتک این ویژگیها و دلیل خواستنی بودنشان در مردان و زنان ریشههای فرگشتی و «طبیعی» وجود دارد. اما نیازی به آن نیست، تنها اشارهای به فاکتورهای انتخاب جنسی در مردان کافیست تا نشان بدهد که فرافکنی معیارهای زیباییشناسی زنان از مرد به روی خودشان تا چه اندازه مضحک و مخرب بوده.
من سالها در غرب لیبرال زندگی کردهام و تجربهی فمنیستی را، یا به قولی «چالش فمنیسم» بر مردسالاری را از نزدیک تجربه کردهام، نقوش جنسیتی در واقع هیچ جا نرفتهاند، تنها یک تبادل ضمنی اتفاق افتاده و طی آن، ما پسران خود را تشویق میکنیم تا نقوش زنانه برعهده بگیرند و زنان را تشویق میکنیم تا بیشتر شبیه مردان بشوند. کل داستان چیزی بجز این نیست، آندروژینی ایدئولوژیک تحمیلی. نتیجه زنان یائسهی میانسالی هستند که از زندگی خود و دستاوردهای آن بیزارند چراکه برای مردان ارزشمند نامرئی شدهاند، و مردان ضعیف توسری خوردهای که برای هیچکس جذاب نیستند و جایی در هیچ کجای جهان ندارند.
🌎 @HedonMe
❤30👍2🔥1
📻 رادیو ردپیل
📚 زنانگی چیست؟ برای پاسخ به پرسشهای فوق، نخست بنگریم به توصیفاتی که در شعر و ادبیات غنی ایران از تعریف سنتی زن و مرد انجام گرفته، که بر طبق آن زنانگی یعنی بخشندگی، لطافت، متانت، مهربانی، حیا، فداکاری، پاکدامنی، زیبایی و... مردانگی هم در مفهوم اصیل خود برابر…
🔖 تکامل فرهنگی و تاثیر ژنتیک بر آن:
👍11❤2🔥1
📻 رادیو ردپیل
🔖 تکامل فرهنگی و تاثیر ژنتیک بر آن:
📰 کثافتی از جنس رنگین کمان!
چندین سال پیش مقالهای در ژورنال زیستشناسی تکاملی منتشر شد که برخی از مفاهیم اصلی نظریهی تکامل فرهنگی (از منظر زیست شناسی) را در چشماندازی متناسب قرار داده و گامی به جلو محسوب میشود در جهت مبارزه با دیدگاه ضدعلمی و عقبماندهی پرچمداران «جنسیت ساختهی فرهنگ است»، «ما میتوانیم جنسیت خودمان را بسازیم»، «تربیت و فرهنگ به طبیعت و ژنتیک اولویت دارد» و... دیدگاهی که فرهنگ را عنصری مطلقا جدا و خودکفا میداند به نحوی که به طور ناگهانی از میان آسمان و فضای خالی بوجود میآید، بدون آنکه هیچ ریشه یا ارتباطی با بیولوژی انسان (یا دیگر وجوه روانشناسی و ژنتیک) داشته باشد.
🌍 معنای «فرهنگ» از منظر دپارتمان علوم انسانی
در دیکشنری اهالی دپارتمان علوم انسانی «فرهنگ» لغتیست برای تشکیک در اصالت عینی هر مفهومی، و «فلان رفتار ساختهی فرهنگیست» یعنی بر درختان روییده و از میانهی هیچ و پوچ و با شعبدهبازی پدیدار گردیده! به معنی دقیق و تحتالفظی کلمه، «فرهنگی بودن» در ادبیات نخبگان نظریهی اصالت فرهنگی، به معنای «کاذب بودن» است و ایشان «فرهنگ» را به عنوان دستاویزی برای سلب اعتبار یک مفهوم به کار میبرند، فرهنگی بودن = کاذب بودن. جنبش جدیدی در زیست شناسی به راه افتاده که این ارجاع ریاکارانه به فرهنگ در قالب مفهومی انتزاعی که از نظر وجودشناسی خودکفا و مستقل از رانههای فرگشتیست را به چالش میکشد، و میکوشد تا پاسخ به این پرسش که جمعیتهای انسانی تا چه اندازه از منظری عینی و قابل اندازهگیری با یکدیگر متفاوت هستند (دروغ بزرگ برابری) و دیگر پرسشهای دشواری که برخلاف نمایش پیروزی ارباب علوم انسانی همچنان چالشهایی گشوده محسوب میشوند را در چهارچوبی دقیقتر، مستندتر و علمیتر مورد بررسی و مطالعه قرار بدهد. پیشرفتهایی که طی همین مدت بسیار کوتاه، کمتر از دو دهه، برای رسیدن به پاسخهایی نهایی در این رابطه صورت گرفته، و نتایج برجستهای که بدست آمده، مایهی دلگرمی طرفداران متودولوژی علمیست.
جان هاکس در سال ۲۰۰۷ در یکی از تحقیقات خود نشان داد که ژنوم انسان طی چهل هزار سال قبل حداقل ۷٪ تغییر کرده، یعنی از نزدیکترین زمانیکه کوچ انسانها از آفریقا را جلو میکشاند. به نظر میرسد همچنانکه انسانها به زیستبومهای جدید جغرافیایی و فرهنگی قدم میگذاشتند، سرعت تغییرات ژنتیکی ما نیز افزایش پیدا میکرده، بهویژه از زمان پیدایش کشاورزی در ده هزار سال پیش، که احتمالا سرعت تغییر را بیش از صد برابر باقی تاریخ فرگشت انسان افزایش داده. چگونگی این تغییرات بر ما پوشیده است و تحقیقات بیشتری برای مشخص شدن آنها لازم است، اما همچنان روشهایی برای تبارشناسی احتمالی ویژگیهای فرهنگی به خاستگاه بیولوژیکی آنها وجود دارد، یعنی تاثیر متقابل فرهنگ و ژنتیک به یکدیگر.
🌍 @HedonMe
چندین سال پیش مقالهای در ژورنال زیستشناسی تکاملی منتشر شد که برخی از مفاهیم اصلی نظریهی تکامل فرهنگی (از منظر زیست شناسی) را در چشماندازی متناسب قرار داده و گامی به جلو محسوب میشود در جهت مبارزه با دیدگاه ضدعلمی و عقبماندهی پرچمداران «جنسیت ساختهی فرهنگ است»، «ما میتوانیم جنسیت خودمان را بسازیم»، «تربیت و فرهنگ به طبیعت و ژنتیک اولویت دارد» و... دیدگاهی که فرهنگ را عنصری مطلقا جدا و خودکفا میداند به نحوی که به طور ناگهانی از میان آسمان و فضای خالی بوجود میآید، بدون آنکه هیچ ریشه یا ارتباطی با بیولوژی انسان (یا دیگر وجوه روانشناسی و ژنتیک) داشته باشد.
🌍 معنای «فرهنگ» از منظر دپارتمان علوم انسانی
در دیکشنری اهالی دپارتمان علوم انسانی «فرهنگ» لغتیست برای تشکیک در اصالت عینی هر مفهومی، و «فلان رفتار ساختهی فرهنگیست» یعنی بر درختان روییده و از میانهی هیچ و پوچ و با شعبدهبازی پدیدار گردیده! به معنی دقیق و تحتالفظی کلمه، «فرهنگی بودن» در ادبیات نخبگان نظریهی اصالت فرهنگی، به معنای «کاذب بودن» است و ایشان «فرهنگ» را به عنوان دستاویزی برای سلب اعتبار یک مفهوم به کار میبرند، فرهنگی بودن = کاذب بودن. جنبش جدیدی در زیست شناسی به راه افتاده که این ارجاع ریاکارانه به فرهنگ در قالب مفهومی انتزاعی که از نظر وجودشناسی خودکفا و مستقل از رانههای فرگشتیست را به چالش میکشد، و میکوشد تا پاسخ به این پرسش که جمعیتهای انسانی تا چه اندازه از منظری عینی و قابل اندازهگیری با یکدیگر متفاوت هستند (دروغ بزرگ برابری) و دیگر پرسشهای دشواری که برخلاف نمایش پیروزی ارباب علوم انسانی همچنان چالشهایی گشوده محسوب میشوند را در چهارچوبی دقیقتر، مستندتر و علمیتر مورد بررسی و مطالعه قرار بدهد. پیشرفتهایی که طی همین مدت بسیار کوتاه، کمتر از دو دهه، برای رسیدن به پاسخهایی نهایی در این رابطه صورت گرفته، و نتایج برجستهای که بدست آمده، مایهی دلگرمی طرفداران متودولوژی علمیست.
جان هاکس در سال ۲۰۰۷ در یکی از تحقیقات خود نشان داد که ژنوم انسان طی چهل هزار سال قبل حداقل ۷٪ تغییر کرده، یعنی از نزدیکترین زمانیکه کوچ انسانها از آفریقا را جلو میکشاند. به نظر میرسد همچنانکه انسانها به زیستبومهای جدید جغرافیایی و فرهنگی قدم میگذاشتند، سرعت تغییرات ژنتیکی ما نیز افزایش پیدا میکرده، بهویژه از زمان پیدایش کشاورزی در ده هزار سال پیش، که احتمالا سرعت تغییر را بیش از صد برابر باقی تاریخ فرگشت انسان افزایش داده. چگونگی این تغییرات بر ما پوشیده است و تحقیقات بیشتری برای مشخص شدن آنها لازم است، اما همچنان روشهایی برای تبارشناسی احتمالی ویژگیهای فرهنگی به خاستگاه بیولوژیکی آنها وجود دارد، یعنی تاثیر متقابل فرهنگ و ژنتیک به یکدیگر.
🌍 @HedonMe
❤24🔥3
Forwarded from Vahid
ادمین لطفا این حرفمو برای استاد بفرستید
استاد شما درباره "دروغ بزرگ" حرف زدید، اینکه چطور رسانه داره مدام دروغ به خورد ما میده درباره چیزی که زن ها دوس دارن و مردها رو با قرص آبی فریب میده، و اینو نظریه دروغ بزرگ اسم گذاشتید. اما برام عجیبه چرا توی تحلیل سیاسیتون دروغ بزرگ رو تقصیر لیبرال دموکراسی گذاشتید!
ببینید من دانشجوی دکترای روانشناسی ام و دیدم که چقدر از اساتید ما تو دانشگاه حتی پی به این دروغ بزرگ نبردن! اصلا خبر ندارن ازش، تازه اساتید ما جز هیئت علمی یکی از بزرگترین دانشگاه های کشورم هستن! ولی چون توی کانال درباره جذب زنان حرف میزنید تحلیل سیاسیتون رو ارائه ندادید که اینا چه ربطی به لیبرال دموکراسی داره؟
من خودم سالها قربانی این سیستم بودم، سالها با قرص آبی به قول شما خودفریبی میکردم، و تمام حرفاتونو با وجودم حس میکنم. ولی لیبرال دموکراسی بهترین سیستم حاکم بر جهانه و هیچ ربطی به دروغ بزرگ نداره!
یعنی توی نظام سنتی زن ها ذاتا اینجوری نبودن؟ فقط توی جامعه لیبرال اینجوری شدن؟ زن ذاتا برای بچه پس انداختن به وجود اومده این تنها فایده تکاملی زنه.
به نظرم تمام تحلیل شما از لیبرال دموکراسی کاملا غلطه و حاضرم باهاتون مناظره کنم.
استاد شما درباره "دروغ بزرگ" حرف زدید، اینکه چطور رسانه داره مدام دروغ به خورد ما میده درباره چیزی که زن ها دوس دارن و مردها رو با قرص آبی فریب میده، و اینو نظریه دروغ بزرگ اسم گذاشتید. اما برام عجیبه چرا توی تحلیل سیاسیتون دروغ بزرگ رو تقصیر لیبرال دموکراسی گذاشتید!
ببینید من دانشجوی دکترای روانشناسی ام و دیدم که چقدر از اساتید ما تو دانشگاه حتی پی به این دروغ بزرگ نبردن! اصلا خبر ندارن ازش، تازه اساتید ما جز هیئت علمی یکی از بزرگترین دانشگاه های کشورم هستن! ولی چون توی کانال درباره جذب زنان حرف میزنید تحلیل سیاسیتون رو ارائه ندادید که اینا چه ربطی به لیبرال دموکراسی داره؟
من خودم سالها قربانی این سیستم بودم، سالها با قرص آبی به قول شما خودفریبی میکردم، و تمام حرفاتونو با وجودم حس میکنم. ولی لیبرال دموکراسی بهترین سیستم حاکم بر جهانه و هیچ ربطی به دروغ بزرگ نداره!
یعنی توی نظام سنتی زن ها ذاتا اینجوری نبودن؟ فقط توی جامعه لیبرال اینجوری شدن؟ زن ذاتا برای بچه پس انداختن به وجود اومده این تنها فایده تکاملی زنه.
به نظرم تمام تحلیل شما از لیبرال دموکراسی کاملا غلطه و حاضرم باهاتون مناظره کنم.
🔥15❤2👍1
📻 رادیو ردپیل
ادمین لطفا این حرفمو برای استاد بفرستید استاد شما درباره "دروغ بزرگ" حرف زدید، اینکه چطور رسانه داره مدام دروغ به خورد ما میده درباره چیزی که زن ها دوس دارن و مردها رو با قرص آبی فریب میده، و اینو نظریه دروغ بزرگ اسم گذاشتید. اما برام عجیبه چرا توی تحلیل…
🔹پاسخ به پرسشهای شما:
زن سنتی محدود به دستگاه تولید مثل خود نیست همانطور که مرد سنتی در تعداد زنانی که به رختخواب برده خلاصه نمیشود. در واقع قالب سنت چنان فضیلت آفرین است که در آن حتی زن نیز میتواند از طریق پایبندی به عفت و پاکدامنی، به تصویری که مرد از او می پسندد، یعنی مادری فداکار، همسری وفادار، معشوقی دلبر و دختری دلدار برسد. اینها در سیستمی که زنان از طرف مادرانشان و نیز از سوی جامعه تشویق به چنین بودن میشوند به وجود میآیند، نه از اوهام بیمار و ناکارامد مدرنیته که میکوشد وانمود بکند زنان و لاشهی متعفن آنها معبد مقدس است، این تلاشیست عینی برای ساختن معبدی مقدس از لاشهای متعفن.
پس زن سنتی و مادران ما زنان ارزشمندی بودهاند، این زن مدرن است که چیزی برای ارائه ندارد، زن مدرن زنیست فاقد فضیلت، چون لاشی و آسان است، چون لذتپرست و «رها» و «برابر» است. مردی که آنچه من به رایگان ابتیاع کردهام را به بهایی گزاف میخرد و با او ازدواج میکند بازنده است و احساس بازندگی میکند، نه چون زنی که گرفته از زیبایی بیبهره است، بلکه چون زنی که گرفته از فضیلت بیبهره است. سنت اسلامی با پنهان کردن لاشهی متعفن به ما این امکان را میداد که به جسم نجس تقدس روحانی بدهیم و چیزی که نیست را ببینیم و به آن مؤمن بمانیم، زن را وا میداشت که خود را با توهم مرد بتا از زن مطابقت بدهد و مرد را با توهم زن از مرد قوی.
مشکل شما اینست که به حفرهای در دیوار «روایت بزرگ» پی بردهاید و اکنون تنها از همین حفره به جهان پشت آن نگاه میکنید. روایت بزرگ لیبرالدموکراسی متأخر، از چپگرایی آن تا ناهنجاری ذاتی آن، از اخلاقیات بردگانی که بر آن حاکم شده تا تمام وجوه اجتماعی دیگری که دارد چنان قدرتمند و پنهان از خودآگاه است که هیچ کدام از باورمندان به آن نمیدانند در حال پیروی و ایمان کورکورانه به یک ایدئولوژی هستند، بلکه گمان میکنند اینها فکتهای ابژکتیو از جهان پیرامون است، از جنس و به قطعیت نیروی جاذبه. ما انسانهای تحت آن، هنگامی که ایرادی آشتیناپذیر و بنیادین در این روایت پیدا میکنیم، چنان اثر ژرفی بر ما باقی میگذارد که نمیتوانیم از دریچهای دیگر به جهان نگاه بکنیم. «همه چیز» عوض میشود، چراکه همه چیز بخشی از آن دیوار دروغهاست و ربطی به حفرهای که ما یافتهایم و جهان راستین که آن حفره به ما نشان میدهد ندارد.
من با چنین وضعیتی آشنا هستم زیرا خودم مدتی به آن دچار شده بودم، ده سال پیش که به تازگی با قرص قرمز آشنا شده بودم تا چندین سال از نگریستن به هرچیز با دیدگاهی غیرجنسیتی عاجز بودم، زیرا حفرهای که بر دیوار روایت مدرنیته از این روابط دیده بودم آنقدر گشاد و بزرگ و مهم بود که نمیتوانستم دوباره به آنچه پشت دیوار میگذرد بپردازم. واقعیت اما اینست که کل دیوار از دروغ و دغل ساخته شده و تنها حفرهای را در آن یافتن بسنده نیست، همت و آگاهی و ارادهی شگرفی میطلبد این کندن نگاه نقادانه از حفره و دوختن آن به باقی دیوار، به آنچه «جزئی از سیستم فریب» تلقی میشود، به آنچه پیشتر کمارزش و بیاهمیت و جزئی داوری شده. کل این دیوار باید فرو بریزد تا چشمانداز پس از آن به تمامی مرئی بشود. جهانبینی لیبرال شما که ریشه در کشف یک دروغ بزرگ دارد کسی را جذب نمیکند زیرا به جایی وصل نیست، در هوا معلق است و نمیتواند نقد جامع و راهحل کاملی برای همهی مشکلاتی که در جامعه وجود دارد بیابد.
شما باید از خودتان بپرسید «اگر دربارهی چنین مسائل بزرگی، چنین دروغ عظیمی به ما خورانده بودند، و من اگر چنان صادقانه آنها را باور داشتم، چه دروغهای دیگری میتواند وجود داشته باشد که من از آنها بیخبرم؟». اگر آرام آرام به این سوراخ ناخن بکشید و آن را بازتر بکنید، چیزهای جالبتر دیگری نیز پشت دیوار میبینید که اکنون از آن حفرهی کوچک پیدا نیستند. آن کتابهایی که در کانال معرفی کردهام تنها برای آغاز راه است، برای درک تصویر بزرگتر نیاز به مطالعهی آثار اندیشمندان دیگری دارید. اما شما خودتان باید این قدمها را بردارید، زیرا دعوت ما به شکستن دیوار از سوی شما تعبیر به بازگشتن به پشت دیوار و خودفریبی و تظاهر به وجود نداشتن سوراخ میشود، فقط شما هستید که میتوانید باقی دروغها را بجویید و بیابید و دیوار را از بیخ و بن برکنید.
به هر حال بیایید دست از این ننه من غریبم و ننه من قربانیام بازی بردارید و آیدی شخصی مرا از ادمین بگیرید و پیام بدهید تا ببینیم از آن همه تلمذ نزد اساتید بزرگ چه آموختهاید.
🔐 @HedonMe
زن سنتی محدود به دستگاه تولید مثل خود نیست همانطور که مرد سنتی در تعداد زنانی که به رختخواب برده خلاصه نمیشود. در واقع قالب سنت چنان فضیلت آفرین است که در آن حتی زن نیز میتواند از طریق پایبندی به عفت و پاکدامنی، به تصویری که مرد از او می پسندد، یعنی مادری فداکار، همسری وفادار، معشوقی دلبر و دختری دلدار برسد. اینها در سیستمی که زنان از طرف مادرانشان و نیز از سوی جامعه تشویق به چنین بودن میشوند به وجود میآیند، نه از اوهام بیمار و ناکارامد مدرنیته که میکوشد وانمود بکند زنان و لاشهی متعفن آنها معبد مقدس است، این تلاشیست عینی برای ساختن معبدی مقدس از لاشهای متعفن.
پس زن سنتی و مادران ما زنان ارزشمندی بودهاند، این زن مدرن است که چیزی برای ارائه ندارد، زن مدرن زنیست فاقد فضیلت، چون لاشی و آسان است، چون لذتپرست و «رها» و «برابر» است. مردی که آنچه من به رایگان ابتیاع کردهام را به بهایی گزاف میخرد و با او ازدواج میکند بازنده است و احساس بازندگی میکند، نه چون زنی که گرفته از زیبایی بیبهره است، بلکه چون زنی که گرفته از فضیلت بیبهره است. سنت اسلامی با پنهان کردن لاشهی متعفن به ما این امکان را میداد که به جسم نجس تقدس روحانی بدهیم و چیزی که نیست را ببینیم و به آن مؤمن بمانیم، زن را وا میداشت که خود را با توهم مرد بتا از زن مطابقت بدهد و مرد را با توهم زن از مرد قوی.
مشکل شما اینست که به حفرهای در دیوار «روایت بزرگ» پی بردهاید و اکنون تنها از همین حفره به جهان پشت آن نگاه میکنید. روایت بزرگ لیبرالدموکراسی متأخر، از چپگرایی آن تا ناهنجاری ذاتی آن، از اخلاقیات بردگانی که بر آن حاکم شده تا تمام وجوه اجتماعی دیگری که دارد چنان قدرتمند و پنهان از خودآگاه است که هیچ کدام از باورمندان به آن نمیدانند در حال پیروی و ایمان کورکورانه به یک ایدئولوژی هستند، بلکه گمان میکنند اینها فکتهای ابژکتیو از جهان پیرامون است، از جنس و به قطعیت نیروی جاذبه. ما انسانهای تحت آن، هنگامی که ایرادی آشتیناپذیر و بنیادین در این روایت پیدا میکنیم، چنان اثر ژرفی بر ما باقی میگذارد که نمیتوانیم از دریچهای دیگر به جهان نگاه بکنیم. «همه چیز» عوض میشود، چراکه همه چیز بخشی از آن دیوار دروغهاست و ربطی به حفرهای که ما یافتهایم و جهان راستین که آن حفره به ما نشان میدهد ندارد.
من با چنین وضعیتی آشنا هستم زیرا خودم مدتی به آن دچار شده بودم، ده سال پیش که به تازگی با قرص قرمز آشنا شده بودم تا چندین سال از نگریستن به هرچیز با دیدگاهی غیرجنسیتی عاجز بودم، زیرا حفرهای که بر دیوار روایت مدرنیته از این روابط دیده بودم آنقدر گشاد و بزرگ و مهم بود که نمیتوانستم دوباره به آنچه پشت دیوار میگذرد بپردازم. واقعیت اما اینست که کل دیوار از دروغ و دغل ساخته شده و تنها حفرهای را در آن یافتن بسنده نیست، همت و آگاهی و ارادهی شگرفی میطلبد این کندن نگاه نقادانه از حفره و دوختن آن به باقی دیوار، به آنچه «جزئی از سیستم فریب» تلقی میشود، به آنچه پیشتر کمارزش و بیاهمیت و جزئی داوری شده. کل این دیوار باید فرو بریزد تا چشمانداز پس از آن به تمامی مرئی بشود. جهانبینی لیبرال شما که ریشه در کشف یک دروغ بزرگ دارد کسی را جذب نمیکند زیرا به جایی وصل نیست، در هوا معلق است و نمیتواند نقد جامع و راهحل کاملی برای همهی مشکلاتی که در جامعه وجود دارد بیابد.
شما باید از خودتان بپرسید «اگر دربارهی چنین مسائل بزرگی، چنین دروغ عظیمی به ما خورانده بودند، و من اگر چنان صادقانه آنها را باور داشتم، چه دروغهای دیگری میتواند وجود داشته باشد که من از آنها بیخبرم؟». اگر آرام آرام به این سوراخ ناخن بکشید و آن را بازتر بکنید، چیزهای جالبتر دیگری نیز پشت دیوار میبینید که اکنون از آن حفرهی کوچک پیدا نیستند. آن کتابهایی که در کانال معرفی کردهام تنها برای آغاز راه است، برای درک تصویر بزرگتر نیاز به مطالعهی آثار اندیشمندان دیگری دارید. اما شما خودتان باید این قدمها را بردارید، زیرا دعوت ما به شکستن دیوار از سوی شما تعبیر به بازگشتن به پشت دیوار و خودفریبی و تظاهر به وجود نداشتن سوراخ میشود، فقط شما هستید که میتوانید باقی دروغها را بجویید و بیابید و دیوار را از بیخ و بن برکنید.
به هر حال بیایید دست از این ننه من غریبم و ننه من قربانیام بازی بردارید و آیدی شخصی مرا از ادمین بگیرید و پیام بدهید تا ببینیم از آن همه تلمذ نزد اساتید بزرگ چه آموختهاید.
🔐 @HedonMe
❤26👍8🔥4
📻 رادیو ردپیل
🔹پاسخ به پرسشهای شما: زن سنتی محدود به دستگاه تولید مثل خود نیست همانطور که مرد سنتی در تعداد زنانی که به رختخواب برده خلاصه نمیشود. در واقع قالب سنت چنان فضیلت آفرین است که در آن حتی زن نیز میتواند از طریق پایبندی به عفت و پاکدامنی، به تصویری که مرد…
در باب معرفی اندیشمندانی که به شما کمک میکند تا آن دیوار بزرگ را بشکنید، من «خوان دونوسو کورتز» را به شما معرفی میکنم. او فیلسوف و سیاستمدار اسپانیاییست که ابتدا لیبرال و طرفدار انقلاب فرانسه بود اما بعدتر به یکی از بزرگترین منتقدان آن در تاریخ بدل شد. من از طریق کارل اشمیت، فیلسوف و متفکر بزرگ آلمانی با او آشنا شدم که رسالهای دارد تحت عنوان «دونوسو کورتز ناشناخته»! ژولیوس ایوولا هم اینسو و آنسو اشارههایی به او میکند و جایی میگوید که اندیشهی نظم والا و ضرورت اصول را نخستین بار دونوسو در قالبی منسجم ارائه کرد.
اینها مرا ترغیب کردند که به گمانم تنها اثر ترجمه شده از او به انگلیسی را مطالعه بکنم. این کتاب اثر جالبی بر من گذاشت و برخی از حقایقی که مدتها بر من آشکار شده بود را برایم «معنیدار» کرد. من اگر فرصت بکنم توضیح خواهم داد که چرا این اثر به نحوی تعیینکننده و خارقالعاده در شکستن دیوار بزرگ مؤثر است، اما دونوسو جدا از اینها نیز مهم است زیرا آن بخش از تاریخ فلسفهی سیاسیست که عامدانه نادیده گرفته شده و به مخاطب ایرانی معرفی نمیشود، اینست که اگر فرصتی کردید به او نگاهی بیاندازید.
📚 @HedonMe
اینها مرا ترغیب کردند که به گمانم تنها اثر ترجمه شده از او به انگلیسی را مطالعه بکنم. این کتاب اثر جالبی بر من گذاشت و برخی از حقایقی که مدتها بر من آشکار شده بود را برایم «معنیدار» کرد. من اگر فرصت بکنم توضیح خواهم داد که چرا این اثر به نحوی تعیینکننده و خارقالعاده در شکستن دیوار بزرگ مؤثر است، اما دونوسو جدا از اینها نیز مهم است زیرا آن بخش از تاریخ فلسفهی سیاسیست که عامدانه نادیده گرفته شده و به مخاطب ایرانی معرفی نمیشود، اینست که اگر فرصتی کردید به او نگاهی بیاندازید.
📚 @HedonMe
❤22👍5🤯1
Forwarded from Hossein
عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگ
استاد جدا از علم و دانش سرشارتون، قلم شما خیلی قشنگه، انگار یه نویسنده از دل تاریخ ادبیات ایران اومده و داره ما عاشقان شما رو با علم و دانشش رشد میده🌹
یه سوال داشتم از محضر استاد، شما گفتید "دروغ بزرگ"، آیا منظورتون از دروغ بزرگ همون قرص آبی و دروغهایی هست که رسانه درباره روابط عاطفی به خود مردا میده و شما اونارو تو کانال فاش کردید، یا منظورتون از دروغ بزرگ فراتر از ایناس؟ چون بحث سیاسی رو پیش کشیدید این واسم سوال شد. شما قبلا که ژولیوس ایوولا رو معرفی کردید، یه حرفی از "نظریه سقوط" زدید، منظورتون از سقوط چی بود؟
بینهایت سپاسگزارم اگر جواب بدید ببخشید وقتتون رو گرفتم
استاد جدا از علم و دانش سرشارتون، قلم شما خیلی قشنگه، انگار یه نویسنده از دل تاریخ ادبیات ایران اومده و داره ما عاشقان شما رو با علم و دانشش رشد میده🌹
یه سوال داشتم از محضر استاد، شما گفتید "دروغ بزرگ"، آیا منظورتون از دروغ بزرگ همون قرص آبی و دروغهایی هست که رسانه درباره روابط عاطفی به خود مردا میده و شما اونارو تو کانال فاش کردید، یا منظورتون از دروغ بزرگ فراتر از ایناس؟ چون بحث سیاسی رو پیش کشیدید این واسم سوال شد. شما قبلا که ژولیوس ایوولا رو معرفی کردید، یه حرفی از "نظریه سقوط" زدید، منظورتون از سقوط چی بود؟
بینهایت سپاسگزارم اگر جواب بدید ببخشید وقتتون رو گرفتم
❤12👏1
📻 رادیو ردپیل
🔹نظریهی سقوط چیست؟ @HedonMe
🔷 نخست این پست از کانال را بخوانید: لیبرالدموکراسی و نظریهی سقوط!
🔹 دروغ بزرگ چیست؟
یکسری باورهایی در جهان لیبرال وجود دارند که از عصر روشنگری بیرون آمده و در انقلاب فرانسه به اوج شکوفایی و محبوبیت رسیدند. این باورها برای بقای خود شدیدا محتاج به انکار وجود طبیعت بشری بودند! اینکه انسانها موجوداتی فاقد رانههای طبیعی هستند، اینکه انسانها فارغ از هر رنگ و نژاد و ملیت و جنسیتی با یکدیگر «برابر» میباشند، اینکه مهم نیست شما مرد به دنیا آمدهاید، مهم اینست که خودتان جنسیت خود را تعیین میکنید! چنین باورهایی در ابتدا بسیار جذاب، امیدوارکننده و خوشبینانه بودند و به نظر میرسید که جهان را بدل به جایی زیباتر و خواستنیتر خواهند کرد. بطور خلاصه نفی طبیعت انسانی مهمترین ویژگی چنین ایدههایی بود و آنها انسانها را موجوداتی فراتر از آنچه طبیعت بشری برای ایشان در نظر گرفته میپنداشتند. ما چنین باورها و ایدههایی را «دروغ بزرگ» مینامیم.
دروغ بزرگ از جاییکه دروغ است، بکارگیری آن در ادارهی امور و برنامههای کلان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به ناکارآمدی گسترده میانجامد. مثلا از آنجاکه تفاوتهای نژادی واقعیت دارند و سفیدپوست و سیاهپوست در میزان بهرهی هوشی برابر نیستند، فارغ از برنامههای سیاسی، آموزشی و بخشنامههای دولتی هرگز دستاوردی نه برابر، بلکه حتی مشابه نخواهند داشت! مفهوم «نژاد» بسیار فراتر از رنگ پوست انسانهاست، کموبیش همهی ویژگیهای ظاهری، رفتاری و خلقی گروههای انسانی تحت تأثیر محیط جغرافیایی و در پی آن تحت تأثیر نژادشان است، اما دروغ بزرگ چنان در تار و پود جامعه و آکادمیا رخنه کرده که شخصی مانند داوکینز با صدایی لرزان از «واقعی بودن تفاوتهای نژادی» صحبت میکند!
نمونهی فاجعهبار دیگری از «دروغ بزرگ» اصل «برابری زنان و مردان» است! زن و مرد از آنجاکه هرگز «برابر» نیستند، وظایف و دستاوردهای یکسان نیز نخواهند داشت، فارغ از آنچه ممکن است ما آرزو بکنیم یا بخواهیم، برابری میان انسانها شر متجسد است و برابری میان زن و مرد هم بخشی بسیار مخربتر از آن. برابریطلبی وصال تمنای باطنی زنان و مردان را غیرممکن میکند، نهادهای بسیار کارآمد مبتنی بر تقسیم وظایف (همچون خانواده) را تا مرز نابودی کامل تضعیف میکند، پس از مدتی به ورطهی سریسازی مطلق فرومیغلطد چراکه با انکار اصل نابرابری میان همهچیز و همهکس شروع شده! حتی دو انسان کاملا و از هر جهت یکسان صرفا شبیه هستند، نه برابر. یک سلسلهمراتب روانی، عاطفی، عقلانی و ارزشی در درون انسانها وجود دارد، یکی میان انسانها، یکی میان گروههای انسانی. تمام اینها هرقدر محکمتر و انعطافناپذیرتر باشند نظم، تناسب و آرامش درونی و بیرونی بیشتر خواهد شد.
این ناکارآمدی با گذر زمان بیشتر و بیشتر میشود، عواقب آن ژرفتر و شدیدتر میشوند و کار به جایی میرسد که معایب سیستم مبتنی بر «دروغ بزرگ» بر فواید آن میچربند. ما در جامعهشناسی به این میگوییم «زوال». تکنولوژی، یک نقش کلیدی و حیاتی در پنهان کردن زوال ایفا میکند، و باعث میشود که سوژهی انسانی به عمق فاجعهای که در آن به سر میبرد پی نبرد. به عنوان مثال شما هر چند در جامعهای زندگی میکنید که رفتهرفته بیشتر بچهها از داشتن خانوادهای نورمال و سالم محروم میشوند و ماهی یکی دو بار بیشتر با پدرشان ارتباط کلامی برقرار نمیکنند (چون همهی آنها غرقه در موبایل و لپتاپ و پلیاستیشن و... هستند) این عیب پوشیده میماند و گمان میرود که «پیشرفتی» حاصل شده! روند زوال که آغاز شود، ناکارآمدی فرصتی برای تولید خود در مقیاسی آخرالزمانی پیدا میکند و بطور وسیعتری رشد میکند، اینبار کار به جایی میرسد که چشمانداز تغییر بدون از میان رفتن تمام نهادهای اجتماعی یک جامعه دیگر میسر نیست، و اینجاست که سقوط آن جامعه حتمی خواهد بود. ما در جامعهشناسی به این میگوییم «سقوط».
📚 برای مطالعهی بیشتر این پست را بنگرید.
🇺🇸 @HedonMe
🔹 دروغ بزرگ چیست؟
یکسری باورهایی در جهان لیبرال وجود دارند که از عصر روشنگری بیرون آمده و در انقلاب فرانسه به اوج شکوفایی و محبوبیت رسیدند. این باورها برای بقای خود شدیدا محتاج به انکار وجود طبیعت بشری بودند! اینکه انسانها موجوداتی فاقد رانههای طبیعی هستند، اینکه انسانها فارغ از هر رنگ و نژاد و ملیت و جنسیتی با یکدیگر «برابر» میباشند، اینکه مهم نیست شما مرد به دنیا آمدهاید، مهم اینست که خودتان جنسیت خود را تعیین میکنید! چنین باورهایی در ابتدا بسیار جذاب، امیدوارکننده و خوشبینانه بودند و به نظر میرسید که جهان را بدل به جایی زیباتر و خواستنیتر خواهند کرد. بطور خلاصه نفی طبیعت انسانی مهمترین ویژگی چنین ایدههایی بود و آنها انسانها را موجوداتی فراتر از آنچه طبیعت بشری برای ایشان در نظر گرفته میپنداشتند. ما چنین باورها و ایدههایی را «دروغ بزرگ» مینامیم.
دروغ بزرگ از جاییکه دروغ است، بکارگیری آن در ادارهی امور و برنامههای کلان اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به ناکارآمدی گسترده میانجامد. مثلا از آنجاکه تفاوتهای نژادی واقعیت دارند و سفیدپوست و سیاهپوست در میزان بهرهی هوشی برابر نیستند، فارغ از برنامههای سیاسی، آموزشی و بخشنامههای دولتی هرگز دستاوردی نه برابر، بلکه حتی مشابه نخواهند داشت! مفهوم «نژاد» بسیار فراتر از رنگ پوست انسانهاست، کموبیش همهی ویژگیهای ظاهری، رفتاری و خلقی گروههای انسانی تحت تأثیر محیط جغرافیایی و در پی آن تحت تأثیر نژادشان است، اما دروغ بزرگ چنان در تار و پود جامعه و آکادمیا رخنه کرده که شخصی مانند داوکینز با صدایی لرزان از «واقعی بودن تفاوتهای نژادی» صحبت میکند!
نمونهی فاجعهبار دیگری از «دروغ بزرگ» اصل «برابری زنان و مردان» است! زن و مرد از آنجاکه هرگز «برابر» نیستند، وظایف و دستاوردهای یکسان نیز نخواهند داشت، فارغ از آنچه ممکن است ما آرزو بکنیم یا بخواهیم، برابری میان انسانها شر متجسد است و برابری میان زن و مرد هم بخشی بسیار مخربتر از آن. برابریطلبی وصال تمنای باطنی زنان و مردان را غیرممکن میکند، نهادهای بسیار کارآمد مبتنی بر تقسیم وظایف (همچون خانواده) را تا مرز نابودی کامل تضعیف میکند، پس از مدتی به ورطهی سریسازی مطلق فرومیغلطد چراکه با انکار اصل نابرابری میان همهچیز و همهکس شروع شده! حتی دو انسان کاملا و از هر جهت یکسان صرفا شبیه هستند، نه برابر. یک سلسلهمراتب روانی، عاطفی، عقلانی و ارزشی در درون انسانها وجود دارد، یکی میان انسانها، یکی میان گروههای انسانی. تمام اینها هرقدر محکمتر و انعطافناپذیرتر باشند نظم، تناسب و آرامش درونی و بیرونی بیشتر خواهد شد.
این ناکارآمدی با گذر زمان بیشتر و بیشتر میشود، عواقب آن ژرفتر و شدیدتر میشوند و کار به جایی میرسد که معایب سیستم مبتنی بر «دروغ بزرگ» بر فواید آن میچربند. ما در جامعهشناسی به این میگوییم «زوال». تکنولوژی، یک نقش کلیدی و حیاتی در پنهان کردن زوال ایفا میکند، و باعث میشود که سوژهی انسانی به عمق فاجعهای که در آن به سر میبرد پی نبرد. به عنوان مثال شما هر چند در جامعهای زندگی میکنید که رفتهرفته بیشتر بچهها از داشتن خانوادهای نورمال و سالم محروم میشوند و ماهی یکی دو بار بیشتر با پدرشان ارتباط کلامی برقرار نمیکنند (چون همهی آنها غرقه در موبایل و لپتاپ و پلیاستیشن و... هستند) این عیب پوشیده میماند و گمان میرود که «پیشرفتی» حاصل شده! روند زوال که آغاز شود، ناکارآمدی فرصتی برای تولید خود در مقیاسی آخرالزمانی پیدا میکند و بطور وسیعتری رشد میکند، اینبار کار به جایی میرسد که چشمانداز تغییر بدون از میان رفتن تمام نهادهای اجتماعی یک جامعه دیگر میسر نیست، و اینجاست که سقوط آن جامعه حتمی خواهد بود. ما در جامعهشناسی به این میگوییم «سقوط».
📚 برای مطالعهی بیشتر این پست را بنگرید.
🇺🇸 @HedonMe
❤20👍5
📻 رادیو ردپیل
Photo
🔖 تئوریهای بازی از منظر جامعهی علمی (قسمت اول)
در پی مقالهی «فرهنگ اندروژین» که در آن به بخشی از هجمهی همجنسگرایانهی لیبرالیستی پرداختهام، یک تحقیق علمی وجود دارد که دورادور بخشی از تئوریهای بازی را نیز اثبات میکند.¹ در این پژوهش محقق میگوید زنان در بارورترین دوران چرخهی قاعدگیشان پیرامون مردان مذکر خیالپردازی میکنند:
When their romantic partners are not quintessentially masculine, women in their fertile phase are more likely to fantasize about masculine-looking men than are women paired with George Clooney types, says a new study.
بخش ناگفتهی آنهم زنانیست که دارای شوهران آندروژینتر و مؤنثتر هستند و دربارهی مردان مذکر دیگر خیالپردازی میکنند.
Meanwhile, a man's intelligence has no effect on the extent to which fertile, female partners fantasize about others, the researchers found. They say the lack of an observed "fertility effect" related to intelligence is puzzling.
محقق آنرا یک «معما» مینامد، اما برای یک بازیکن این اصلا معما نیست. ما میدانیم که «هوش» برای زنان نه فقط معیار جذابیت محسوب نمیشود، بلکه در اندازههای بالا، یعنی زمانی که نمود آن عینی و قابل اندازهگیری میشود یک عنصر فلجکننده است (بنگرید به این مقاله). در ادامه محقق چهرهی مذکر را تشریح میکند:
A "masculine face" has a relatively pronounced chin, strong jaw, narrow eyes and well-defined brow. George Clooney fits this bill, Gangestad suggests. A less-masculine face, on the other hand, would include a less-pronounced jaw and wider eyes, a la Pee-wee Herman.
1. Men with macho faces attractive to fertile women, researchers find
📰 @HedonMe / #PUA_Sociology
در پی مقالهی «فرهنگ اندروژین» که در آن به بخشی از هجمهی همجنسگرایانهی لیبرالیستی پرداختهام، یک تحقیق علمی وجود دارد که دورادور بخشی از تئوریهای بازی را نیز اثبات میکند.¹ در این پژوهش محقق میگوید زنان در بارورترین دوران چرخهی قاعدگیشان پیرامون مردان مذکر خیالپردازی میکنند:
When their romantic partners are not quintessentially masculine, women in their fertile phase are more likely to fantasize about masculine-looking men than are women paired with George Clooney types, says a new study.
بخش ناگفتهی آنهم زنانیست که دارای شوهران آندروژینتر و مؤنثتر هستند و دربارهی مردان مذکر دیگر خیالپردازی میکنند.
Meanwhile, a man's intelligence has no effect on the extent to which fertile, female partners fantasize about others, the researchers found. They say the lack of an observed "fertility effect" related to intelligence is puzzling.
محقق آنرا یک «معما» مینامد، اما برای یک بازیکن این اصلا معما نیست. ما میدانیم که «هوش» برای زنان نه فقط معیار جذابیت محسوب نمیشود، بلکه در اندازههای بالا، یعنی زمانی که نمود آن عینی و قابل اندازهگیری میشود یک عنصر فلجکننده است (بنگرید به این مقاله). در ادامه محقق چهرهی مذکر را تشریح میکند:
A "masculine face" has a relatively pronounced chin, strong jaw, narrow eyes and well-defined brow. George Clooney fits this bill, Gangestad suggests. A less-masculine face, on the other hand, would include a less-pronounced jaw and wider eyes, a la Pee-wee Herman.
1. Men with macho faces attractive to fertile women, researchers find
📰 @HedonMe / #PUA_Sociology
❤29🔥15👍3
📻 رادیو ردپیل
🔖 تئوریهای بازی از منظر جامعهی علمی (قسمت اول) در پی مقالهی «فرهنگ اندروژین» که در آن به بخشی از هجمهی همجنسگرایانهی لیبرالیستی پرداختهام، یک تحقیق علمی وجود دارد که دورادور بخشی از تئوریهای بازی را نیز اثبات میکند.¹ در این پژوهش محقق میگوید زنان…
🔖 تئوریهای بازی از منظر جامعهی علمی (قسمت دوم)
🖇 اما از همه جالبتر این بخش از مقاله است:
But this does not mean that pretty boys are less attractive as life partners. "When they rate men's sexiness, in a sense, that's when (women) show the shift," Gangestad said. "If they rate men's attractiveness as a long-term partner, then they don't show it."
بله، «آلفا کُص میکند، بتا هزینه»، اثبات علمی!
زنان برای ازدواج چه بسا مردان مؤنث را حتی ترجیح نیز میدهند، اما برای سکس، یا زمانی که تنها معیار موجود زیبایی و جذابیت ظاهریست، مذکرترین مرد جمع را انتخاب میکنند. استراتژی دوگانهی «آلفا کُص میکند، بتا خرج میدهد» در جایی به وجود آمد که باقی ماندن مرد برای بقای زن مطلقا ضروری به حساب میآمد:
The study found that superb starling females (Lamprotornis superbus) cheat on their mates for a variety of reasons. Some females mate with subordinate males from within their social group when they need help to raise their chicks. (Superb starlings are cooperative breeders, meaning breeding pairs get help in raising chicks from other family group members.) This additional male then also acquires food and tends to the nestlings, which increases the chicks' survival rates.
زنان در شرایطی که نمیتوانند بدون باقی ماندن یک مرد فرزندان خود را بزرگ کنند و به یاری شریک جنسی در این مسیر نیاز دارند، دسترسی به سکس خود را محدود به مردانی میکنند که پتانسیل باقی ماندن پس از حاملگی را نشان بدهند (منبع)، یعنی از انتخاب جنسی خود برای تثبیت تکهمسری بهره بردهاند.
فیشر معتقد بود که انتخاب جنسی عمدتا رندوم و بدون الگوی منظمی رخ میدهد، اما اکنون نظریاتی مانند «فرضیهی پسر سکسی» مطرح شده که بر اساس آنها انتخاب جنسی تنها برای ویژگیهایی اتفاق میافتد که کارکرد تکاملی دارند و بطور غیرمستقیم نوعی انتخاب طبیعی محسوب میشوند، یعنی ویژگیهای همچون اعتماد به نفس، بیتفاوت ماندن و... مستقیما به بقای اصلح ما کمک میکرده و طی چندین نسل مادهها برای این ویژگیها دست به انتخاب جنسی زدهاند.
اگر زمان را به عقب برگردانیم و نیمنگاهی به تاریخ فرگشت انسانها بیاندازیم، درمییابیم که مردان بتا استراتژی جنسی بسیار قدرتمندی داشتند به نحوی که مردان آلفا را بطور طبیعی تا مرز انقراض عقب راندند (منبع)، تنها به یمن پیشرفتهای تکنولوژیک قرن بیستم و ازدیاد جمعیت مردان است که زنان برای بقای خود امکان استقلال از مرد بتا را بدست آوردهاند و میتوانند هرقدر که دلشان میخواهد سوار قضیب مرد آلفا بشوند. ده هزار سال پیش اگر زن میرفت با بازیکن شهر میخوابید و از او حامله میشد، اگر سر زا از دنیا نمیرفت، بیشک بدون هیچ تأمینکنندهای آن زن و بچهاش بزودی در نزاع بقا جان خود را از دست میدادند. پس استراتژی مرد بتا همیشه «بازنده» نبوده، اکنون که زنان زیبا «مستقل» شدهاند (یعنی برای بقای خود نیازی به دسترنج مرد بتا ندارند، یا خودشان کار میکنند یا پدر خانواده خرجشان را میدهد)، اینجاست که مردان بتا بازندهی تمامعیار جنسیتی محسوب میگردند و اینجاست که بازیکنان و بکندرروها دوباره وارد صحنه میشوند.
📰 @HedonMe / #PUA_Sociology
🖇 اما از همه جالبتر این بخش از مقاله است:
But this does not mean that pretty boys are less attractive as life partners. "When they rate men's sexiness, in a sense, that's when (women) show the shift," Gangestad said. "If they rate men's attractiveness as a long-term partner, then they don't show it."
بله، «آلفا کُص میکند، بتا هزینه»، اثبات علمی!
زنان برای ازدواج چه بسا مردان مؤنث را حتی ترجیح نیز میدهند، اما برای سکس، یا زمانی که تنها معیار موجود زیبایی و جذابیت ظاهریست، مذکرترین مرد جمع را انتخاب میکنند. استراتژی دوگانهی «آلفا کُص میکند، بتا خرج میدهد» در جایی به وجود آمد که باقی ماندن مرد برای بقای زن مطلقا ضروری به حساب میآمد:
The study found that superb starling females (Lamprotornis superbus) cheat on their mates for a variety of reasons. Some females mate with subordinate males from within their social group when they need help to raise their chicks. (Superb starlings are cooperative breeders, meaning breeding pairs get help in raising chicks from other family group members.) This additional male then also acquires food and tends to the nestlings, which increases the chicks' survival rates.
زنان در شرایطی که نمیتوانند بدون باقی ماندن یک مرد فرزندان خود را بزرگ کنند و به یاری شریک جنسی در این مسیر نیاز دارند، دسترسی به سکس خود را محدود به مردانی میکنند که پتانسیل باقی ماندن پس از حاملگی را نشان بدهند (منبع)، یعنی از انتخاب جنسی خود برای تثبیت تکهمسری بهره بردهاند.
فیشر معتقد بود که انتخاب جنسی عمدتا رندوم و بدون الگوی منظمی رخ میدهد، اما اکنون نظریاتی مانند «فرضیهی پسر سکسی» مطرح شده که بر اساس آنها انتخاب جنسی تنها برای ویژگیهایی اتفاق میافتد که کارکرد تکاملی دارند و بطور غیرمستقیم نوعی انتخاب طبیعی محسوب میشوند، یعنی ویژگیهای همچون اعتماد به نفس، بیتفاوت ماندن و... مستقیما به بقای اصلح ما کمک میکرده و طی چندین نسل مادهها برای این ویژگیها دست به انتخاب جنسی زدهاند.
اگر زمان را به عقب برگردانیم و نیمنگاهی به تاریخ فرگشت انسانها بیاندازیم، درمییابیم که مردان بتا استراتژی جنسی بسیار قدرتمندی داشتند به نحوی که مردان آلفا را بطور طبیعی تا مرز انقراض عقب راندند (منبع)، تنها به یمن پیشرفتهای تکنولوژیک قرن بیستم و ازدیاد جمعیت مردان است که زنان برای بقای خود امکان استقلال از مرد بتا را بدست آوردهاند و میتوانند هرقدر که دلشان میخواهد سوار قضیب مرد آلفا بشوند. ده هزار سال پیش اگر زن میرفت با بازیکن شهر میخوابید و از او حامله میشد، اگر سر زا از دنیا نمیرفت، بیشک بدون هیچ تأمینکنندهای آن زن و بچهاش بزودی در نزاع بقا جان خود را از دست میدادند. پس استراتژی مرد بتا همیشه «بازنده» نبوده، اکنون که زنان زیبا «مستقل» شدهاند (یعنی برای بقای خود نیازی به دسترنج مرد بتا ندارند، یا خودشان کار میکنند یا پدر خانواده خرجشان را میدهد)، اینجاست که مردان بتا بازندهی تمامعیار جنسیتی محسوب میگردند و اینجاست که بازیکنان و بکندرروها دوباره وارد صحنه میشوند.
📰 @HedonMe / #PUA_Sociology
❤37🔥14👍7🤯2