افشای عمدی مصاحبه با ظریف توسط سعید لیلاز آن روی سکه هم دارد!
🔻
🔻
غزال مدیریان
Video
🔴 افشای عمدی مصاحبه با ظریف توسط سعید لیلاز آن روی سکه هم دارد‼️
یادتان هست که فایل صوتی این مصاحبه، اولین بار از کجا منتشر شد؟
از شبکه اینترنشنال‼️‼️
فایلی که برای پالس مثبت به آمریکا توسط بخشی از حکومت جمهوری اسلامی تولید شد، با برنامه ریزی و نقشه قبلی، برای اولین بار از اینترنشنال پخش شد.
تایید آنچه مدتها پیش برای بسیاری از ما آشکار شده بود...
تلویزیون اینترنشنال، کانال پروپاگاندای جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی به نفع جمهوری اسلامی است.
شبکه جمهوری اسلامیِ بیت رفسنجانی، خوئینیها، حجاریان و خاتمی علیه جمهوری اسلامیِ خامنهای و سپاه.
ائتلاف کارگزاران و تفالههای اصلاحات با مجاهدین و تجزیهطلبها علیه خامنهای و جانشینی مجتبی.
این فایلهای انحصاری که از «منابع نزدیک» به اینترنشنال میرسد، فیک نیوزهای تولید داخل در جنگ باخته ایست که حاصلش ویرانی بیشتر ایران است و البته نان کثیف در سفره تحلیلگرنمایان آویزان و صادراتی.
برای درک بهتر رویهای که اینترنشنال دنبال میکند باید شبکه ارتباطات پشت پرده آن را بشناسید.
نمونههایی از مصاحبههای علی اصغر رمضانپور، سردبیر خبر شبکه ایران اینترنشنال درباره هاشمی رفسنجانی و کارگزاران را بشنوید. (در ویدئوی بالا)
سعید لیلاز عضو شورای مرکزی کارگزاران و مدیرعامل خودروسازی کارمانیا تحت پوشش شرکت کرمان موتور است.
.
یادتان هست که فایل صوتی این مصاحبه، اولین بار از کجا منتشر شد؟
از شبکه اینترنشنال‼️‼️
فایلی که برای پالس مثبت به آمریکا توسط بخشی از حکومت جمهوری اسلامی تولید شد، با برنامه ریزی و نقشه قبلی، برای اولین بار از اینترنشنال پخش شد.
تایید آنچه مدتها پیش برای بسیاری از ما آشکار شده بود...
تلویزیون اینترنشنال، کانال پروپاگاندای جمهوری اسلامی علیه جمهوری اسلامی به نفع جمهوری اسلامی است.
شبکه جمهوری اسلامیِ بیت رفسنجانی، خوئینیها، حجاریان و خاتمی علیه جمهوری اسلامیِ خامنهای و سپاه.
ائتلاف کارگزاران و تفالههای اصلاحات با مجاهدین و تجزیهطلبها علیه خامنهای و جانشینی مجتبی.
این فایلهای انحصاری که از «منابع نزدیک» به اینترنشنال میرسد، فیک نیوزهای تولید داخل در جنگ باخته ایست که حاصلش ویرانی بیشتر ایران است و البته نان کثیف در سفره تحلیلگرنمایان آویزان و صادراتی.
برای درک بهتر رویهای که اینترنشنال دنبال میکند باید شبکه ارتباطات پشت پرده آن را بشناسید.
نمونههایی از مصاحبههای علی اصغر رمضانپور، سردبیر خبر شبکه ایران اینترنشنال درباره هاشمی رفسنجانی و کارگزاران را بشنوید. (در ویدئوی بالا)
سعید لیلاز عضو شورای مرکزی کارگزاران و مدیرعامل خودروسازی کارمانیا تحت پوشش شرکت کرمان موتور است.
.
غزال مدیریان
Photo
🔴 این قافله رانت عجب پر بار است؛ مخصوصا برای امثال نیوشا صارمی!
هادی نیلی و بهروز صمد بیگی هر دو از پناهندگان پسا ۸۸ اند.
هادی نیلی خبرنگار بی.بی.سی فارسی است.
بهروز صمدبیگی گزارشگر صدای آمریکاست.
نیلی و صمدبیگی سوار بر کاروان رانت نجات روزنامه نگاران، به ینگه دنیا میرسند.
این داستان اما، فرد سومی هم دارد که با آویزان شدن به این دو کاروان رانتی، میانبر خود به شهرت را رقم میزد.
هفدهم خرداد ۱۳۹۱، محمد مصطفایی وکیل حقوق بشر مستقر در نروژ نامهای سرگشاده به کمیساریای عالی حقوق بشر نوشت و خواهان تسریع پروسه پناهندگی برای روزنامه نگاران پناهجو و مستقر در ترکیه به اروپا و آمریکا شد. (به زودی عاملی به نام محمد مصطفایی را بیشتر معرفی خواهم کرد)
هادی نیلی و بهروز صمد بیگی از جمله افرادی بودند که مصطفایی خواست به هر طریق ممکن به کشوری امن منتقل شوند.
چندماه بعد از این نامه هادی نیلی و بهروز صمد بیگی به واشنگتن رسیدند.
هادی نیلی خبرنگار بی.بی.سی فارسی مستقر در واشنگتن شد و صمد بیگی به صدای آمریکا راه یافت.
بهروز صمدبیگی قبل از ۸۸ دبیر فرهنگی روزنامه دنیای اقتصاد و دبیر اجتماعی روزنامه کارگزاران بود.
اسفند ۸۸ سایت جرس (جنبش سبز) از ناپدید شدن او در پی چندبار احضار به مجموعههای امنیتی خبر داد. صمد بیگی در اعتراضات، از غایبین صحنه بود و خبر احضار به دادگاه و ناپدیدی او همکارانش را بسیار متعجب کرد.
کمی بعد صمدبیگی پیدایش شد و گفت از ترس جانش به ترکیه گریخته.
تعدادی از همکاران صمدبیگی نقل میکنند که وقتی درخواست پناهندگی او به آمریکا پذیرفته شد، در گروه فیس بوکی انجمن روزنامه نگاران ایران نوشت که درباره تهدیدها دروغ گفته وعذرخواهی کرد. (این شفاف سازی آنهم از میان قافلهای که از شرافت و راستگویی بویی نبرده ستودنیست و بابت همین یک اعتراف از صمدبیگی تقدیر میکنم).
بهروز صمدبیگی در ایران دوست دختری داشت که مدتی هم در دنیای اقتصاد و صفحهای که صمدبیگی مدیرش بود به صورت حقالتحریر کار میکرد.
دوست دختر مزبور، نیوشا صارمی، (مجری کنونی اینترنشنال) بود.
نیوشا صارمی سال ۲۰۱۳ به صمدبیگی در ترکیه ملحق شد، همانجا ازدواج کردند و اواخر ۲۰۱۴ به واشنگتن رسیدند.
صمدبیگی پناهندگی گرفت و صارمی با رانت «همسر پناهنده» ظرف یکسال و اندی به واشنگتن رسید.
آنها که آن زمان این دو را میشناختند به یاد دارند که عکسها و اخبار ازدواجشان در دنیای مجازی منتشر شد. گرچه امروز رد پایی از آن در صفحات مجازی بجا نمانده. حتی بیوگرافیهای آبگوشتی در سایتهای دوزاری که هادی نیلی را همسر صارمی معرفی میکنند تکذیب نمیشود.
بگذریم!
صارمی و صمدبیگی آخرین روزهای سال ۲۰۱۴ (آذرماه ۹۳) به واشنگتن رسیدند.
صمدبیگی در صدای آمریکا مشغول شد.
نیوشا صارمی در روزآنلاین مینوشت و برای چند رسانه هم حقالتحریر کار میکرد.
صارمی و صمدبیگی جایی بین رسیدن به واشنگتن در آذر۹۳ و مردادماه ۹۷ که سند رسمی طلاقشان دردادگاه مریلند ثبت شد، جدا شدند.
و هادی نیلی، خبر نگار بی.بی.سی ….
تاریخ آشنایی هادی نیلی و نیوشا صارمی به مدتها قبل از جدایی او و صمدبیگی بر میگردد اما شروع رابطه عاطفی آنها میتواند قبل یا بعد از تاریخ رسمی این طلاق باشد.
در مقطعی از زمان هادی نیلی، نیوشا صارمی و بهروز صمدبیگی همزمان در ترکیه در انتظار انتقال به کشور سوم و بعد سالها در مریلند (حومه واشنگتن) همشهری بودند.
تصاویر منتشر شده نشان میدهند که نیوشا صارمی و هادی نیلی در خرداد ماه ۹۷ و در واشنگتن از رابطه عاطفی خود پرده برداری کردند.
هادی نیلی بهمن ماه ۹۷ (۲۰۱۹) از طریق بی.بی.سی برای چند ماهی به لندن میرود.
صارمی به رادیو فردا میپیوندد و مدتی در پراگ به سر میبرد تا تابستان ۹۸ (۲۰۱۹) که سر از لندن و اینترنشنال در میآورد.
نیوشا صارمی همان سال رسما کار در اینترنشنال را شروع کرد و بین لندن و واشنگتن در رفت آمد بود تا بهمن ماه ۹۹ (۲۰۲۱) که تمام وقت به استودیوی اینترنشنال در لندن پیوست.
هادی نیلی هم بهمن ماه ۹۹ از واشنگتن به لندن نقل مکان کرد.
از نیوشا صارمی و هادی نیلی ازدواج رسمی به ثبت نرسیده.
آنها چندی پیش به رابطه خود پایان دادند.
صمدبیگی مجددا ازدواج کرد و با همسرش در مریلند زندگی میکند.
نیوشا صارمی از ازدواج تا واشنگتن و از طلاق تا لندن سوار کاروان رانت روزنامه نگاران در خطری بود که هرگز در خطر نبودند.
.
هادی نیلی و بهروز صمد بیگی هر دو از پناهندگان پسا ۸۸ اند.
هادی نیلی خبرنگار بی.بی.سی فارسی است.
بهروز صمدبیگی گزارشگر صدای آمریکاست.
نیلی و صمدبیگی سوار بر کاروان رانت نجات روزنامه نگاران، به ینگه دنیا میرسند.
این داستان اما، فرد سومی هم دارد که با آویزان شدن به این دو کاروان رانتی، میانبر خود به شهرت را رقم میزد.
هفدهم خرداد ۱۳۹۱، محمد مصطفایی وکیل حقوق بشر مستقر در نروژ نامهای سرگشاده به کمیساریای عالی حقوق بشر نوشت و خواهان تسریع پروسه پناهندگی برای روزنامه نگاران پناهجو و مستقر در ترکیه به اروپا و آمریکا شد. (به زودی عاملی به نام محمد مصطفایی را بیشتر معرفی خواهم کرد)
هادی نیلی و بهروز صمد بیگی از جمله افرادی بودند که مصطفایی خواست به هر طریق ممکن به کشوری امن منتقل شوند.
چندماه بعد از این نامه هادی نیلی و بهروز صمد بیگی به واشنگتن رسیدند.
هادی نیلی خبرنگار بی.بی.سی فارسی مستقر در واشنگتن شد و صمد بیگی به صدای آمریکا راه یافت.
بهروز صمدبیگی قبل از ۸۸ دبیر فرهنگی روزنامه دنیای اقتصاد و دبیر اجتماعی روزنامه کارگزاران بود.
اسفند ۸۸ سایت جرس (جنبش سبز) از ناپدید شدن او در پی چندبار احضار به مجموعههای امنیتی خبر داد. صمد بیگی در اعتراضات، از غایبین صحنه بود و خبر احضار به دادگاه و ناپدیدی او همکارانش را بسیار متعجب کرد.
کمی بعد صمدبیگی پیدایش شد و گفت از ترس جانش به ترکیه گریخته.
تعدادی از همکاران صمدبیگی نقل میکنند که وقتی درخواست پناهندگی او به آمریکا پذیرفته شد، در گروه فیس بوکی انجمن روزنامه نگاران ایران نوشت که درباره تهدیدها دروغ گفته وعذرخواهی کرد. (این شفاف سازی آنهم از میان قافلهای که از شرافت و راستگویی بویی نبرده ستودنیست و بابت همین یک اعتراف از صمدبیگی تقدیر میکنم).
بهروز صمدبیگی در ایران دوست دختری داشت که مدتی هم در دنیای اقتصاد و صفحهای که صمدبیگی مدیرش بود به صورت حقالتحریر کار میکرد.
دوست دختر مزبور، نیوشا صارمی، (مجری کنونی اینترنشنال) بود.
نیوشا صارمی سال ۲۰۱۳ به صمدبیگی در ترکیه ملحق شد، همانجا ازدواج کردند و اواخر ۲۰۱۴ به واشنگتن رسیدند.
صمدبیگی پناهندگی گرفت و صارمی با رانت «همسر پناهنده» ظرف یکسال و اندی به واشنگتن رسید.
آنها که آن زمان این دو را میشناختند به یاد دارند که عکسها و اخبار ازدواجشان در دنیای مجازی منتشر شد. گرچه امروز رد پایی از آن در صفحات مجازی بجا نمانده. حتی بیوگرافیهای آبگوشتی در سایتهای دوزاری که هادی نیلی را همسر صارمی معرفی میکنند تکذیب نمیشود.
بگذریم!
صارمی و صمدبیگی آخرین روزهای سال ۲۰۱۴ (آذرماه ۹۳) به واشنگتن رسیدند.
صمدبیگی در صدای آمریکا مشغول شد.
نیوشا صارمی در روزآنلاین مینوشت و برای چند رسانه هم حقالتحریر کار میکرد.
صارمی و صمدبیگی جایی بین رسیدن به واشنگتن در آذر۹۳ و مردادماه ۹۷ که سند رسمی طلاقشان دردادگاه مریلند ثبت شد، جدا شدند.
و هادی نیلی، خبر نگار بی.بی.سی ….
تاریخ آشنایی هادی نیلی و نیوشا صارمی به مدتها قبل از جدایی او و صمدبیگی بر میگردد اما شروع رابطه عاطفی آنها میتواند قبل یا بعد از تاریخ رسمی این طلاق باشد.
در مقطعی از زمان هادی نیلی، نیوشا صارمی و بهروز صمدبیگی همزمان در ترکیه در انتظار انتقال به کشور سوم و بعد سالها در مریلند (حومه واشنگتن) همشهری بودند.
تصاویر منتشر شده نشان میدهند که نیوشا صارمی و هادی نیلی در خرداد ماه ۹۷ و در واشنگتن از رابطه عاطفی خود پرده برداری کردند.
هادی نیلی بهمن ماه ۹۷ (۲۰۱۹) از طریق بی.بی.سی برای چند ماهی به لندن میرود.
صارمی به رادیو فردا میپیوندد و مدتی در پراگ به سر میبرد تا تابستان ۹۸ (۲۰۱۹) که سر از لندن و اینترنشنال در میآورد.
نیوشا صارمی همان سال رسما کار در اینترنشنال را شروع کرد و بین لندن و واشنگتن در رفت آمد بود تا بهمن ماه ۹۹ (۲۰۲۱) که تمام وقت به استودیوی اینترنشنال در لندن پیوست.
هادی نیلی هم بهمن ماه ۹۹ از واشنگتن به لندن نقل مکان کرد.
از نیوشا صارمی و هادی نیلی ازدواج رسمی به ثبت نرسیده.
آنها چندی پیش به رابطه خود پایان دادند.
صمدبیگی مجددا ازدواج کرد و با همسرش در مریلند زندگی میکند.
نیوشا صارمی از ازدواج تا واشنگتن و از طلاق تا لندن سوار کاروان رانت روزنامه نگاران در خطری بود که هرگز در خطر نبودند.
.
🔴 از پناهجویان اسیر در حبس ابدِ بلاتکلیفی، سوال میکنم، محمد مصطفایی را میشناسید؟
محمد مصطفایی وکیل دادگستری بود که با مصاحبه با سازمانهای حقوق بشری در ارتباط با پرونده های سکینه محمدی آشتیانی و بهنود شجاعی معروف شد.
او سال ۱۳۸۹ به بهانه احضار به دادسرای تهران به ترکیه گریخت و با اخذ پناهندگی پس از تنها ۱۱ روز به نروژ رسید.
شاید نگاهی به روز شمار این پناهندگی برایتان جالب باشد:
- روز ۱
مصطفایی روز ۲ مرداد ۸۹، برای ارائه توضیحاتی به دادستانی تهران احضار و پس از خروج از این محل، ناپدید شد.
عصر همان روز، ماموران با در دست داشتن حکم برای بازداشت مصطفایی اقدام کردند و چون موفق به دستگیری او نشدند، همسر و برادر همسرش را بازداشت کردند.
- روز ۷
مصطفایی ۹ مرداد ۸۹ اعلام کرد که در ترکیه مستقر شده.
- روز ۱۱
چهارشنبه، ۱۳ مرداد ۸۹ محمد مصطفایی با پرونده حقوق بشری که به سرعت توسط نروژ پذیرفته شد به عنوان پناهنده وارد اسلو پایتخت این کشور شد. تنها ۱۱ روز پس از احضار به دادسرا!
ادامه مطلب در پایین🔻
محمد مصطفایی وکیل دادگستری بود که با مصاحبه با سازمانهای حقوق بشری در ارتباط با پرونده های سکینه محمدی آشتیانی و بهنود شجاعی معروف شد.
او سال ۱۳۸۹ به بهانه احضار به دادسرای تهران به ترکیه گریخت و با اخذ پناهندگی پس از تنها ۱۱ روز به نروژ رسید.
شاید نگاهی به روز شمار این پناهندگی برایتان جالب باشد:
- روز ۱
مصطفایی روز ۲ مرداد ۸۹، برای ارائه توضیحاتی به دادستانی تهران احضار و پس از خروج از این محل، ناپدید شد.
عصر همان روز، ماموران با در دست داشتن حکم برای بازداشت مصطفایی اقدام کردند و چون موفق به دستگیری او نشدند، همسر و برادر همسرش را بازداشت کردند.
- روز ۷
مصطفایی ۹ مرداد ۸۹ اعلام کرد که در ترکیه مستقر شده.
- روز ۱۱
چهارشنبه، ۱۳ مرداد ۸۹ محمد مصطفایی با پرونده حقوق بشری که به سرعت توسط نروژ پذیرفته شد به عنوان پناهنده وارد اسلو پایتخت این کشور شد. تنها ۱۱ روز پس از احضار به دادسرا!
ادامه مطلب در پایین🔻
غزال مدیریان
Photo
🧷 ادامه مطلب بالا
- روز ۱۴
۳ روز بعد از ورود مصطفایی به نروژ در ۱۶ مرداد ۸۹ همسرش آزاد شد.
- روز ۲۲
۲۴ مرداد ۸۹ برنارد هانری لوی به دیدار محمد مصطفایی در نروژ رفت .
لوی با انتشار مصاحبهای با مصطفایی او را قهرمان دفاع از زنان محکوم به سنگسار معرفی کرد.
- روز ۴۰
همسر مصطفایی ۱۳ شهریور ۸۹ همراه دخترشان به مصطفایی در نروژ پیوست.
(انعکاس دیدار مصطفایی با همسر و فرزندش از منظر فکاهی با ملاقات هاچ زنبور عسل و مادرش برابری میکرد.)
- روز ۴۴
۱۵ شهریورماه ۸۹ برنارد لوی یک کنفرانس مطبوعاتی حقوق بشری در پاریس برای مصطفایی ترتیب داد.
در این کنفرانس علاوه بر برنارد لوی، وزیر امور خارجه فرانسه نیز مصطفایی را همراهی کرد و او را قهرمان حقوق بشر خواند.
باند حقوق بشر (سازمانها و رسانهها) با تبلیغات وسیع از ماجرای ۴۰ روزه فرار و پناهندگی مصطفایی او را به یک چهره حقوق بشری تمام و کمال مبدل کرد.
یک سال و ۳ ماه بعد نوبت بهره برداری از این چهره فرا رسید.
۲۴ آذر ۱۳۹۰ محمد مصطفایی در یک کنفرانس خبری در کنار شاهزاده رضا پهلوی نشست و از همکاری با او برای تنظیم شکایت از خامنهای به شورای امنیت خبر داد.
بعد از این کنفرانس، مصطفایی اعلام کرد که به تیم حقوقی شاهزاده پیوسته و تا جایی که میتوانست این خبر را از بوق و کرنای رسانهها مطرح کرد.
از جمله گفتگویی در دیماه ۹۰ که در آن بارها از لزوم اتحاد آپوزیسیون برای موفقیت این شکایت صحبت میکند.
حتی به مصاحبه علینژاد با شاهزاده اشاره میکند و منتقدین علینژاد را تفرقه افکن و ارتش سایبری نظام خطاب میکند.
چندی بعد خبر آمد که مصطفایی قادر به ادامه همکاری با شاهزاده نیست و به همراهی خود با تیم ایشان و شکایت از خامنهای پایان داده.
در مقالهای که مصطفایی در توضیح پایان این همکاری منتشر کرد دلایل خود را چنین عنوان کرد:
◀️اطرافیان آقای پهلوی دخالتهای غیر مسئولانه میکردند.
◀️اطرافیان و مشاورین آقای رضا پهلوی مرا تحمل نمیکردند.
◀️من سیاسی نیستم.
◀️با آقای پهلوی ارتباط سیاسی ندارم.
◀️علاقهای به بازیهای بیهوده سیاسی که انتهایش یاس و ناامیدی باشد، ندارم.
◀️مشاورین و اطرافیان آقای پهلوی از طرح شکایت علیه خامنهای سوء استفاده تبلیغاتی میکنند.
◀️خطر بت شدن آقای پهلوی وجود دارد.
بدیهی است که ماجرای وصال و انفصال مصطفایی دستمایه تلاش برای لوث کردن اقدام شاهزاده قرار گرفت.
از موج «آقای پهلوی باید توضیح بدهد» گرفته تا اتهام دروغگویی به شاهزاده و اطرافیانش.
محمد مصطفایی پس از انجام این ماموریت در اردیبهشت ماه ۹۱ موسسهای با نام سازمان مدارای جهانی با شعار دموکراسی از راه مدارا در نروژ تاسیس کرد. از این موسسه فعالیتهای مختصری تا سال ۹۴ ثبت شده و وضعیت کنونی آن نامشخص است.
از پناهجویانی که سالهاست در انتظار انتقال به کشورهای امن به سر میبرند میپرسم، چطور میتوان سرعت رسیدن مصطفایی به نروژ را توجیه کرد؟
با پرونده حقوق بشری؟
آیا دلیل احضار مصطفایی به دادسرا اقدامات حقوق بشری او بود؟
دلیل واقعی فرار او از ایران را میدانید؟
نام محمد مصطفایی در ارتباط با پروندههای جنجالی و انعکاس آنها در رسانههای داخل و خارج مطرح شد. مخصوصا پرونده بهنود شجاعی که نام مصطفایی را کنار چهرههایی مانند عزتالله انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد که برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول تلاش کردند مطرح کرد.
مصطفایی که با این پرونده ها اسمی برای خود ساخته بود، از مردم خواست برای آزادی متهمان زیر ۱۸ سال به حسابی که اعلام کرده بود پول واريز كنند. نزدیک به دویست میلیون تومن به حسابهای اعلام شده توسط مصطفایی واریز شد.
بهنود شجاعی، بهنام زارع، ماکوان مولودزاده، دلارا دارابی و دیگران اعدام شدند اما مصطفایی از سرنوشت پولها خبر نمیداد.
تعدادی از خیرین و خانواده عدهای از متهمان از مصطفایی برای عدم پاسخگویی به آنها درباره کمکهای واریز شده شکایت کردند.
به گفته دادستان تهران ، این شکایت دلیل احضار مصطفایی به دادسرا در دوم مرداد ۹۸ بود.
مصطفایی پس از اطلاع از محتوای شکایت با خروج پولها از كشور به نروژ پناهنده شد.
سهيلا وحدتى، فعال حقوق بشر در مصاحبه با رادیو فردا تایید کرد که در احضار به دادسرا از مصطفايى درباره حسابهای بانكى او در ارتباط با پروندههاى قصاص سوال شده بوده.
مصطفایی داستانی کهنه، تکراری و آشناست.
مصطفایی یکی از حقیرترین مزدوران دستان آلوده ایست که در پوشش حقوق بشر به ایران ستیزی خود ادامه میدهند.
یادمان باشد که سازمانهای حقوق بشری عفو بینالملل، فدراسیون جوامع حقوق بشر به ریاست کریم لاهیجی،هرانا، بنیاد برومند، اطلس زندانها و غیره در تولید و پخش روایت دروغ مصطفایی نقش مستقیم داشتند.
لینک صحبتهای مصطفایی در باب اتحاد آپوزیسیون و حمایت از علینژاد:
https://youtu.be/0WA7EiU2aNs?si=icR_IOy5qA2d1zI6
.
- روز ۱۴
۳ روز بعد از ورود مصطفایی به نروژ در ۱۶ مرداد ۸۹ همسرش آزاد شد.
- روز ۲۲
۲۴ مرداد ۸۹ برنارد هانری لوی به دیدار محمد مصطفایی در نروژ رفت .
لوی با انتشار مصاحبهای با مصطفایی او را قهرمان دفاع از زنان محکوم به سنگسار معرفی کرد.
- روز ۴۰
همسر مصطفایی ۱۳ شهریور ۸۹ همراه دخترشان به مصطفایی در نروژ پیوست.
(انعکاس دیدار مصطفایی با همسر و فرزندش از منظر فکاهی با ملاقات هاچ زنبور عسل و مادرش برابری میکرد.)
- روز ۴۴
۱۵ شهریورماه ۸۹ برنارد لوی یک کنفرانس مطبوعاتی حقوق بشری در پاریس برای مصطفایی ترتیب داد.
در این کنفرانس علاوه بر برنارد لوی، وزیر امور خارجه فرانسه نیز مصطفایی را همراهی کرد و او را قهرمان حقوق بشر خواند.
باند حقوق بشر (سازمانها و رسانهها) با تبلیغات وسیع از ماجرای ۴۰ روزه فرار و پناهندگی مصطفایی او را به یک چهره حقوق بشری تمام و کمال مبدل کرد.
یک سال و ۳ ماه بعد نوبت بهره برداری از این چهره فرا رسید.
۲۴ آذر ۱۳۹۰ محمد مصطفایی در یک کنفرانس خبری در کنار شاهزاده رضا پهلوی نشست و از همکاری با او برای تنظیم شکایت از خامنهای به شورای امنیت خبر داد.
بعد از این کنفرانس، مصطفایی اعلام کرد که به تیم حقوقی شاهزاده پیوسته و تا جایی که میتوانست این خبر را از بوق و کرنای رسانهها مطرح کرد.
از جمله گفتگویی در دیماه ۹۰ که در آن بارها از لزوم اتحاد آپوزیسیون برای موفقیت این شکایت صحبت میکند.
حتی به مصاحبه علینژاد با شاهزاده اشاره میکند و منتقدین علینژاد را تفرقه افکن و ارتش سایبری نظام خطاب میکند.
چندی بعد خبر آمد که مصطفایی قادر به ادامه همکاری با شاهزاده نیست و به همراهی خود با تیم ایشان و شکایت از خامنهای پایان داده.
در مقالهای که مصطفایی در توضیح پایان این همکاری منتشر کرد دلایل خود را چنین عنوان کرد:
◀️اطرافیان آقای پهلوی دخالتهای غیر مسئولانه میکردند.
◀️اطرافیان و مشاورین آقای رضا پهلوی مرا تحمل نمیکردند.
◀️من سیاسی نیستم.
◀️با آقای پهلوی ارتباط سیاسی ندارم.
◀️علاقهای به بازیهای بیهوده سیاسی که انتهایش یاس و ناامیدی باشد، ندارم.
◀️مشاورین و اطرافیان آقای پهلوی از طرح شکایت علیه خامنهای سوء استفاده تبلیغاتی میکنند.
◀️خطر بت شدن آقای پهلوی وجود دارد.
بدیهی است که ماجرای وصال و انفصال مصطفایی دستمایه تلاش برای لوث کردن اقدام شاهزاده قرار گرفت.
از موج «آقای پهلوی باید توضیح بدهد» گرفته تا اتهام دروغگویی به شاهزاده و اطرافیانش.
محمد مصطفایی پس از انجام این ماموریت در اردیبهشت ماه ۹۱ موسسهای با نام سازمان مدارای جهانی با شعار دموکراسی از راه مدارا در نروژ تاسیس کرد. از این موسسه فعالیتهای مختصری تا سال ۹۴ ثبت شده و وضعیت کنونی آن نامشخص است.
از پناهجویانی که سالهاست در انتظار انتقال به کشورهای امن به سر میبرند میپرسم، چطور میتوان سرعت رسیدن مصطفایی به نروژ را توجیه کرد؟
با پرونده حقوق بشری؟
آیا دلیل احضار مصطفایی به دادسرا اقدامات حقوق بشری او بود؟
دلیل واقعی فرار او از ایران را میدانید؟
نام محمد مصطفایی در ارتباط با پروندههای جنجالی و انعکاس آنها در رسانههای داخل و خارج مطرح شد. مخصوصا پرونده بهنود شجاعی که نام مصطفایی را کنار چهرههایی مانند عزتالله انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد که برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول تلاش کردند مطرح کرد.
مصطفایی که با این پرونده ها اسمی برای خود ساخته بود، از مردم خواست برای آزادی متهمان زیر ۱۸ سال به حسابی که اعلام کرده بود پول واريز كنند. نزدیک به دویست میلیون تومن به حسابهای اعلام شده توسط مصطفایی واریز شد.
بهنود شجاعی، بهنام زارع، ماکوان مولودزاده، دلارا دارابی و دیگران اعدام شدند اما مصطفایی از سرنوشت پولها خبر نمیداد.
تعدادی از خیرین و خانواده عدهای از متهمان از مصطفایی برای عدم پاسخگویی به آنها درباره کمکهای واریز شده شکایت کردند.
به گفته دادستان تهران ، این شکایت دلیل احضار مصطفایی به دادسرا در دوم مرداد ۹۸ بود.
مصطفایی پس از اطلاع از محتوای شکایت با خروج پولها از كشور به نروژ پناهنده شد.
سهيلا وحدتى، فعال حقوق بشر در مصاحبه با رادیو فردا تایید کرد که در احضار به دادسرا از مصطفايى درباره حسابهای بانكى او در ارتباط با پروندههاى قصاص سوال شده بوده.
مصطفایی داستانی کهنه، تکراری و آشناست.
مصطفایی یکی از حقیرترین مزدوران دستان آلوده ایست که در پوشش حقوق بشر به ایران ستیزی خود ادامه میدهند.
یادمان باشد که سازمانهای حقوق بشری عفو بینالملل، فدراسیون جوامع حقوق بشر به ریاست کریم لاهیجی،هرانا، بنیاد برومند، اطلس زندانها و غیره در تولید و پخش روایت دروغ مصطفایی نقش مستقیم داشتند.
لینک صحبتهای مصطفایی در باب اتحاد آپوزیسیون و حمایت از علینژاد:
https://youtu.be/0WA7EiU2aNs?si=icR_IOy5qA2d1zI6
.
YouTube
صحبتها محمد مصطفایی در مورد شکایت علیه علی خامنهای
آقای محمد مصطفایی چند روز پیش در دادگاه لاهه تشریف داشتند به گفته خودشان از یک نفر پرسیدند که آیا شکایت بر علیه علی خامنهای ثبت شده یا نه آن فرد هم گفته نخیر هم چنین شکایتی در دادگاه لاهه از طرف آقای رضا پهلوی ثبت نشده آقای محمد مصطفایی در اروپا و یا آمریکا…