پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.56K subscribers
2.03K photos
193 videos
65 files
5.82K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
#قطع_دست_دزد

🤔#پرسش

پیامبر دین صلح و دوستی(رحمة للعالمین!) و قطع دست به خاطر دزدیدن یک عَبا!

اسلامگرایان می گویند اجرای حکم قطع دست دزد٬ مشروط به تحقق شروط بسیاری است و به این راحتی لازم الاجرا نمی شود! حال آنکه میبینم پیامبر این جماعت به راحتی هرچه تمام دست سارقی را آن هم به خاطر دزدین یک عبا قطع می کند!🔻🔻🔻

#متن_حدیث: علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حماد عن الحلبي عن أبي عبد الله(ع) قال سألته عن الرجل يأخذ اللص يرفعه أو يتركه؟فقال:إن صفوان بن أمية كان مضطجعا في المسجد الحرام فوضع ردائه...
#ترجمه: حلبى گويد:از امام صادق پرسيدم:شخصى دزدى را دستگير مى‌كند او را تحويل دهد يا رهايش كند؟فرمود:صفوان بن اميه در مسجد الحرام دراز كشيده بود.او عبايش را گذاشت و در پى قضاى حاجت بيرون رفت هنگامى كه برگشت متوجه شد عبايش را دزديده‌اند.گفت:چه كسى عبايم را برده‌؟پس دنبال آن گشت و دزد را دستگير كرده به پيامبر خدا تحويل داد.پيامبر فرمود:دستش را قطع كنيد.صفوان گفت:اى پيامبر خدا! آيا دست او را به خاطر سرقت عباى من قطع مى‌كنيد؟پيامبر فرمود: آرى...
📓منبع:الكافي-ج۷-ص۲۵۱
#حکم_حدیث: حسن
📓منبع:مرآة العقول-ج۲۳-ص۳۹۰


💠#پاسخ💠

👌خداوند می فرماید ؛

«مرد دزد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏ اند، دستشان را به عنوان كيفرى از جانب خدا ببريد و خدا عزيز و حكيم است» ( مائده 38)

امام رضا عليه السلام فرمود ؛

«خداوند دزدى را حرام فرمود؛ چون اگر مباح بود موجب تباهى اموال و آدم كشى مى‏ شد و نيز به خاطر اين كه غصب اموال يكديگر، موجب كشتار و درگيرى و حسدورزى به يكديگر مى‏ شود. و همچنين موجب ترك تجارت و پيشه ‏ورى، و كسب اموال و ثروتهاى به ناحق و ناروا مى ‏گردد ...

علّت بريدن دست راست دزد آن است كه وى با دست راست خود با اشياء تماس دارد و اين دست، بهترين و كار آمدترين عضو بدن اوست. پس بريدن آن كيفرى براى دزد و درس عبرتى است براى ديگران تا درصدد تصرّف اموال، از راه ناروا نيايند و نيز چون بيشتر با دست راست دزدى مى ‏كنند »

📚عیون الاخبار ج 2 ص 96

در تفسیر نمونه نیز چنین آمده است ؛

« اگر ملاحظه مى ‏كنيم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است كه چنين حكمى اجراء نمى ‏شود و لذا در محيطهايى كه اين حكم اسلامى اجراء مى‏ گردد (مانند محيط عربستان سعودى كه تا سالهاى اخير اين حكم در آن اجراء مى‏ شد) امنيت فوق العاده‏ اى از نظر مالى در همه جا حكمفرما بود.

👌بسيارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها يا كيفهاى پول را در كوچه و خيابانهاى حجاز ديده ‏اند كه هيچكس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اينكه مامورين « اداره جمع ‏آورى گمشده‏ ها » بيايند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بيايد و نشانه دهد و بگيرد. غالب مغازه‏ ها در شبها در و پيكرى ندارند و در عين حال كسى هم دست به سرقت نمى‏ زند.

جالب اينكه اين حكم اسلامى با اينكه قرنها اجراء مى‏ شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنيت و رفاه مى‏ زيستند در مورد تعداد بسيار كمى از افراد كه از چند نفر تجاوز نمى‏ كرد اين حكم در طى چند قرن اجراء گرديد.

آيا بريدن چند دست خطا كار براى امنيت چند قرن يك ملت قيمت گزافى است كه پرداخت مى‏ شود؟

👌 بعضى اشكال مى‏ كنند. [آيا اين حكم با احترام مسلمان منافات ندارد؟]
كه اجراى اين حد در مورد سارق به خاطر يك ربع دينار منافات با آن همه احترامى كه اسلام براى جان مسلمان و حفظ او از هر گونه گزند قائل شده‏ ندارد، تا آنجا كه ديه بريدن چهار انگشت يك انسان مبلغ گزافى تعيين شده است.

اتفاقا همين سؤال- به طورى كه از بعضى از تواريخ بر مى ‏آيد- از عالم بزرگ اسلام، علم الهدى مرحوم سيد مرتضى، در حدود يكهزار سال قبل شد، سؤال كننده موضوع سؤال خود را طى شعرى به شرح ذيل مطرح كرد ؛

« يد بخمس مئين عسجد وديت ما بالها قطعت فى ربع دينار؟

يعنى دستى كه ديه آن پانصد دينار است چرا به خاطر يك ربع دينار بريده مى ‏شود؟

👌 سيد مرتضى در جواب او اين شعر را سرود ؛

عز الامانة اغلاها و ارخصها ذل الخيانة فافهم حكمة البارئ‏

يعنى عزت امانت آن دست را گرانقيمت كرد و ذلت خيانت بهاى آن را پائين آورد، فلسفه حكم خدا را بدان »

📚تفسیر نمونه ج 4 ص 378

🔸#ادامه👇
#خروج_خراسانی_از_چین

🤔#پرسش

مقدمات ظهور مهدى شيعيان توسط يك جوان چينى از تبار ابوطالب
باور كنيد اين مطلب عين حقيقت است،
جوان چينى از استان سين كيانگ قيام ميكند و مقدمات ظهور مهدى شيعه را فراهم ميكند.
برخى از دوستان مينويسند كه شما اعتقاد شيعه را به سخره ميگيريد، خودتان اين متن را بخوانيد و قضاوت كنيد!
#متن_اصلی:

بنا بر روایات اسلامی از شیعه و سنّی، هاشمی چینی جوانی خال در شانه یا دست از تبار جعفر پسر ابو طالب می باشد که در استان سین کیانگ چین جنبش خوُد را می آغازد و پس از گذر از مُلْتان، به خراسان در فرارود می آید، و سپس همراه شعیب تمیمی خراسانی سوی ری می روند و با سپاه سفیانی می جنگند و از ایران به عراق و سپس سوی دمشق و بیت المقدس می روند ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌آنچه از شرح حال چین در منابع معتبر روایی ما در زمان ظهور امام مهدی علیه السلام نقل شده است ، تنها تصرف آن توسط امام مهدی علیه السلام است و سایر آنچه که گفته شد در هیچ یک از منابع معتبر و مورد استناد نیامده است ،چنان که در نقلی از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود ؛

« قائم عليه السلام سه پرچم [براى سه لشكر] مى‏ بندد ؛

پرچمى به سوى قسطنطنيّه كه خداوند [آن جا را] برايش فتح مى ‏كند، پرچمى به سوى چين كه آن را نيز برايش فتح مى‏ كند و پرچمى به سوى كوه‏هاى ديلم كه [آن جا را هم‏] برايش فتح مى‏ كند»

📚بحار الأنوار ج 52 ص 388

از جملات و نوشته های عده ای بر می آید که معتقدند آن خراسانی که در هنگامه ظهور قیام می کند و زمینه ظهور امام مهدی علیه السلام را مهیا می کند ، از چین است ، ما قبل از نقد این سخن یاد آور می شویم ؛

👌در رابطه با خراسانی ، این توضیح لازم است که بر اساس آنچه در منابع مستند ما آمده است ، خروج خراسانی به عنوان یکی از نشانه های ظهور بیان شده است ، اگر چه وی در این روایات به روشنی معرفی نشده است اما برخی او را مردی از بنی تمیم دانسته اند . بیشتر روایاتی که از او نام برده اند خروج او را همراه با سفیانی یاد کرده اند.

📚فرهنگ نامه مهدویت ص 198

🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« خروج خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز تحقق می یابد و بین آنها پرچمی هدایتگر تر از یمانی نیست که او به حق هدایت می کند»

📚کتاب الغیبه طوسی ص446

در روایتی دیگر امام باقر علیه السلام ، خروج خراسانی و سفیانی را به دو اسب مسابقه تشبیه کرده اند که خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب به سوی کوفه در حرکتند و خراسانی ، سفیانی را شکست می دهد.

📚الغیبه نعمانی ص259

❗️فردی به نام شعیب بن صالح رهبری نظامی سپاه خراسانی را بر عهده دارد.

📚بحار الانوار ج 52 ص 208

این بود خلاصه ای از شخصیت خراسانی که در روایات مورد استناد ما به آن اشاره شده است و این که این فرد چه کسی است و چه ویژگی هایی دارد برای ما مجهول است ، با این وجود برخی در رابطه با خراسانی بدون آنکه به منابع معتبر استناد کنند ، مبدا او را چین می دانند و می نویسند ؛

« پيش از ظهور مبارك حضرت ولىّ عصر ابرمردى از بازماندگان دودمان اهل بيت عليهم السّلام از مشرق زمين در صحنه سياسى ايران ظاهر مى‏ شود كه مردم ايران را به سوى يك انقلاب عظيم و گسترده و جهان گير رهبرى مى‏ نمايد و اين در وقتى است كه رژيم حاكم بر ايران بخواهد سنّت رسول خدا و برنامه‏ هاى جامع و جاويد دين مبين اسلام را در اين سرزمين تغيير دهد.

اين رهبر عظيم و انقلابى شخصيّت گرانقدرى است كه برابر اخبار وارده از نسل حسين بن على عليهما السّلام و از اهل بيت خود حضرت مهدى عليه السّلام است و نامش نام يكى از پيغمبران بزرگ الهى است.

چنانكه در اخبار آمده است، اجداد بزرگوار وى مانند ساير ساداتى كه بر اثر ظلم و ستم امويان و عباسيان در سراسر جهان پراكنده شده و دچار تبعيد و در بدرى و آوارگى گرديده ‏اند، در دوران فتوحات اسلام به ايران مهاجرت نموده و مدّتها در سرزمين‏ پهناور خراسان آن روز سكونت داشته و گويا به لحاظ تبليغ اسلام و يا علّت ديگرى كه بر ما پوشيده است به طرف سرزمين «هندوستان» و يا (هند و چين) رفته و بار ديگر از آنجا به وطن مألوف خود (كشور ايران) مهاجرت كرده ‏اند .در هنگام قيام، مردم مؤمن و متدّين و انقلابى ايران كه «شيعه» هستند، و صاحب پرچمهاى سياهند و اين پرچمهاى سياه شعار رسمى و نشانه استقلال و رمز پيوند ناگسستنى آنها با خاندان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام است، آن شخصيّت شايسته را كه از دودمان خاندان رسالت است در كار قيام و انقلاب يارى مى‏دهند و به لياقت و حقانيّت و شايستگى رهبر خود ايمان كامل دارند. »

📚زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی علیه السلام ص 510

🔸ادامه 👇
#سهو_پیامبر_گرامی_در_قضاوت

🤔#پرسش

خطای پیامبر اسلام در قران آمده است :

#متن_قران:
إِنّا أَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ بِالحَقِّ لِتَحكُمَ بَينَ النّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ ۚ وَلا تَكُن لِلخائِنينَ خَصيمًا ‍

#ترجمه:
ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی؛ و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی!
(سوره نساء، آیه ۱۰۵)

از ابتدای این آیه بدیهی است که شخص مورد خطاب پیامبر است ، زیرا محمد نسبت به مسلمین حسن نیت داشته و به یهودیان بسیار بدبین بوده است ، سرقتی پیش آمده بود که مرد یهودی نسبت بدان گناهی نداشت ولی عقیده پیامبر و مسلمین جز این بود ، و اگر محمد در این قضاوت علنی دچار خطا میشد نزد مسلمین اعتبارش را از دست می داد و آیه از سوی الله خیالی نازل شد تا سهو پیامبر را به وی گوشزد کند

#متن_قران:
وَاستَغفِرِ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا ‍

#ترجمه:
و از خداوند، طلب آمرزش نما! که خداوند، آمرزنده و مهربان است.
(سوره نساء، آیه ۱۰۶)

واژه "استغفار" به خوبی این امر را آشکار می سازد که اندیشه دفاع از دگر اندیش سهوا صورت گرفته است و محمد دچار خطا شده است (شان نزول این آیه در کتب معتبر "تفسیر مجمع البیان" آمده است .

و همین امر در خصوص ابطال عصمت محمد و اهل بیت کافی میباشد و ثابت میشود هیچکدام از سهو محفوظ نبوده اند ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌پیامبر گرامی و امامان اهل بیت علیهم السلام با علم غیبشان بین مردم حکمرانی و قضاوت نمی کردند بلکه خداوند آنان را موظف کرده بود تا بین مردم از طریق بینات و قسم خوردن حکم برانند.

پیامبر گرامی فرمود ؛

«من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) . ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود»

📚الکافی ج7 ص414 _ معانی الاخبار ص279

👌در روایتی آمده است ؛

« زمانی که امام علی علیه السلام ، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند

👌امام پاسخ داد ؛

«اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود»

📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261

امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد

📚مفاهیم القرآن ، سبحانی ،ج 3 ص 455

👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛

«خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی»

📚وسائل الشیعه ج27 ص229

حال بررسی اشکال معاند ؛

👌خداوند می فرماید ؛

« ما اين كتاب را به حق بر تو فرستاديم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در ميان مردم قضاوت كنى و از كسانى مباش كه از خائنان حمايت نمايى - و از خداوند طلب آمرزش نما، كه خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 105 _ 106)

در شان نزول آيات فوق جريان مفصلى نقل شده كه خلاصه‏ اش اين است ؛

👌طايفه بنى ابيرق طايفه ‏اى نسبتا معروف بودند، سه برادر از اين طايفه بنام" بشر" و" بشير" و" مبشر" نام داشتند،" بشير" به خانه مسلمانى به نام" رفاعه" دستبرد زد و شمشير و زره و مقدارى از مواد غذايى را به سرقت برد، فرزند برادر او به نام" قتاده" كه از مجاهدان بدر بود جريان را به خدمت پيامبر ص عرض كرد، ولى آن سه برادر يكى از مسلمانان با ايمان را به نام" لبيد" كه در آن خانه با آنها زندگى مى‏ كرد در اين جريان متهم ساختند.

" لبيد" از اين تهمت ناروا سخت برآشفت، شمشير كشيد و به سوى آنها آمد و فرياد زد كه مرا متهم به سرقت مى ‏كنيد؟ در حالى كه شما به اين كار سزاوارتريد شما همان منافقانى هستيد كه پيامبر خدا را هجو مى‏ كرديد و اشعار هجو خود را به قريش نسبت مى‏ داديد، يا بايد اين تهمت را كه بمن زده ‏ايد ثابت كنيد يا شمشير خود را بر شما فرود می ‏آورم.برادران سارق كه چنين ديدند با او مدار كردند، اما چون با خبر شدند كه جريان به وسيله قتاده به گوش پيامبر ص رسيده يكى از سخنوران قبيله خود را ديدند كه با جمعى به خدمت پيامبر ص بروند و با قيافه حق بجانب سارقان را تبرئه كنند، و قتاده را به تهمت ناروا زدن متهم سازند.
پيامبر طبق « وظيفه عمل به ظاهر » شهادت اين جمعيت را پذيرفت ، قتاده كه بى‏ گناه بود از اين جريان بسيار ناراحت شد و به سوى عموى خود باز گشت و جريان را با اظهار تاسف فراوان بيان كرد، عمويش او را دلدارى داد و گفت: نگران مباش خداوند پشتيبان ما است. آيات فوق نازل شد و اين مرد بى‏ گناه را تبرئه كرد و خائنان واقعى را مورد سرزنش شديد قرار داد.

📚تفسیر قمی ج 1 ص 150

🔸ادامه 👇
#نهی_علی_علیه_السلام_از_گریه_کردن

🤔#پرسش

عزادارى شيعيان، مخالف رفتار امامان

در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.

امالی صدوق ص ۳۹۶

٨) روايت بعدی از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه‏ الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را می‏پیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳


💠#پاسخ💠

قلب انسان كانون عواطف است و اين عواطف مخصوصا هنگامى كه شديد باشد، در همه وجود انسان اثر مى ‏گذارد. هنگامى كه عزيزى از دست رود، قلب متلاطم مى ‏گردد و اشك جارى مى ‏شود، بغض گلوى انسان را مى‏ گيرد و زبان به اظهار اشتياق به عزيز از دست رفته مى‏ پردازد. اينها هيچ‏كدام ممنوع نيست، بلكه ممدوح است .

در حديثى مى‏ خوانيم ؛ «هنگامى كه خبر وفات جعفر بن ابى طالب و زيد بن حارثه (در جنگ موته) به پيغمبر رسيد، هنگامى كه وارد خانه مى‏ شد شديدا براى آنها گريه مى ‏كرد و مى ‏گفت: آنها براى من سخن مى‏ گفتند و با آنها انس مى‏ گرفتم، هردو باهم رفتند».

📚الفقیه ج 1 ص 177

و نيز در داستان جنگ احد مى ‏خوانيم ؛ «هنگامى كه پيغمبر به مدينه بازگشت از هر خانه ‏اى صداى گريه و زارى براى شهيدى به گوش آن حضرت رسيد كه بازماندگان بر شهيدانشان مى‏ گريستند جز خانه عمويش حمزه، پيغمبر بسيار ناراحت شد و گفت: ولى حمزه گريه كنندگانى ندارد. اهل مدينه كه از اين سخن‏
باخبر شدند قسم ياد كردند كه هرگز بر عزيز از دست رفته‏ اى گريه نكنند مگر اينكه نخست براى حمزه نوحه‏ گرى كنند و بگريند» و اين سنّت همچنان تا امروز (زمانى كه امام باقر عليه السّلام اين حديث را بيان مى‏ فرمود ادامه دارد).

📚همان ص 183

حديث معروف پيامبر گرامی كه به هنگام وفات فرزندش ابراهيم در كتب مختلف نقل شده نيز اشاره به همين معناست؛ هنگامى كه خبر وفات فرزند به او رسيد اشك در چشمان حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد كردند، فرمود ؛ « چشم مى ‏گريد و قلب محزون مى ‏شود اما چيزى كه موجب خشم خدا شود نمى‏ گويم»

📚الکافی ج 3 ص 262

🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« گریه کردن بر فراق عزیزان موجب تسکین و آرامش انسان می شود »

📚الفقیه ج 1 ص 187


👌در نقل دیگری آمده است ؛

« فاطمه عليها السلام براى پدر خود نوحه كرد و رسول خدا دستور داد براى حمزه نوحه‏ گرى كنند. »

📚بحار الانوار ج 82 ص 84

در نقل دیگری آمده است ؛

« امام باقر به امام صادق علیهما السلام سفارش كرد که از مالم فلان مقدار را اختصاص بده تا نوحه گران برایم ( بعد از مرگم ) تا ده سال در منی و در ایام منی ، نوحه گری و عزاداری کنند ( تا آل پیامبر فراموش نشوند )»

📚الکافی ج 5 ص 117 _ الفقیه ج 1 ص 182

در نقل دیگری آمده است ؛

« دخترى از امام صادق عليه السلام درگذشت، حضرت، يك سال بر او گريست، سپس فرزند ديگر او از دنيا رفت، باز حضرت يك سال نوحه‏ گرى كرد، آنگاه كه اسماعيل فوت كرد، ناله او شدت يافت، برخى به امام صادق عليه السلام گفتند ؛ چرا از خانه تو، صداى ناله شنيده مى‏ شود؟ در پاسخ فرمود ؛ « آنگاه كه حمزه درگذشت، پيامبر دستور داد زنان مدينه بر او نوحه سرايى كنند، چون او نوحه ‏گرى ندارد.»

📚کمال الدین ج 1 ص 73 _ وسائل الشیعه ج 3 ص 241

🔸ادامه 👇
#قصاص_در_فحاشی

🤔#پرسش

پيشواى شيعيان و توصيه به فحاشى
تمامى پيشوايان عقيدتى دنيا به اخلاق و ادب توصيه ميكنند، اما در مذهب آبكى شيعه، توصيه به فحاشى يكى از مهمترين وصاياى آنهاست
#متن_عربى:
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَاصِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْمَمْلُوكِ يَدْعُو الرَّجُلَ لِغَيْرِ أَبِيهِ قَالَ أَرَى أَنْ يُعْرَى جِلْدُهُ قَالَ وَ قَالَ فِي رَجُلٍ
دُعِيَ لِغَيْرِ أَبِيهِ أَقِمْ بَيِّنَتَكَ أُمَكِّنْكَ مِنْهُ فَلَمَّا أَتَى
بِالْبَيِّنَةِ قَالَ إِنَّ أُمَّهُ كَانَتْ أَمَةً قَالَ 👈لَيْسَ
عَلَيْكَ حَدٌّ سُبَّهُ كَمَا سَبَّكَ 👉.
خلاصه #ترجمه: شخصى براى امام تعريف ميكند كه مورد فحاشى قرار گرفته و او نيز فحاشى كرده است. امام على به او ميگويد، اگر به شما فحاشى شد، شما هم فحاشى كنيد.
#منبع: ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار نویسنده : علامه مجلسى جلد: ١٦ صفحه: ١٧٣ ❗️❗️


💠#پاسخ💠

فحاشی و دشنام دادن به دیگران ، از گناهان واضح و کبیره در اسلام است که در قبح و حرمت آن کسی ، شک و تردیدی ، ندارد .

👌پیامبر گرامی فرمود ؛

« از دشنام گويى بپرهيزيد؛ زيرا خداوند عزّوجلّ ناسزاگوىِ بد دهن را دوست ندارد »

📚بحار الانوار ج 79 ص 110

👌و فرمود ؛

« وارد شدن به بهشت بر هر ناسزاگويى حرام است »

📚میزان الحکمه ج 9 ص 56

على عليه السلام به نقل از پیامبر گرامی فرمود ؛

« خداوند بهشت را بر هر فحّاش بدزبان بى ‏شرمى كه باكى ندارد چه گويد و چه شنود، حرام كرده است؛ زيرا اگر وارسى كنى خواهى يافت كه يا زنا زاده است يا شيطان در نطفه او شريك بوده است. عرض شد. اى پيامبر خدا! آيا شيطان در مردم هم شريك مى‏ شود؟ فرمود: آرى، مگر اين سخن خداوند عزّوجلّ را نخوانده ‏اى كه: «و در اموال و فرزندان ايشان شريك شو» ( اسراء 64 ) »

📚الکافی ج 2 ص 323

امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر گرامی فرمود ؛

« آيا شما را خبر ندهم كه كم شباهت ‏ترين شما به من كيست؟ عرض كردند: چرا،
اى پيامبر خدا. فرمود: ناسزاگوىِ بد دهنِ بد زبان ....»

📚الکافی ج 2 ص 291

👌و فرمود ؛

« دشنام گويى و بدزبانى و دريدگى، از [نشانه‏ هاى‏] نفاق است »

📚بحار الانوار ج 79 ص 113


قبح فحاشی آنجایی بیشتر می شود که انسان با فحاشی ، دیگران را به زنا و اعمال منافی عفت ، نسبت دهد ، چنان که قرآن می فرماید ؛

« كسانى كه زنان پاكدامن را متهم مى‏ كنند سپس چهار شاهد (بر ادعاى خود) نمى ‏آورند آنها را هشتاد تازيانه بزنيد، و شهادتشان را هرگز نپذيريد، و آنها فاسقانند- مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند كه خداوند غفور و رحيم است. » ( نور 4_5)

پیامبر گرامی فرمود ؛

« كسى كه نسبت زنا به مرد يا زن پاكدامنى بدهد خداوند كردار نيكش را از بين مى‏ برد و روز قيامت هفتاد هزار ملك او را از پيش و پس تازيانه مى‏ زنند، پس او را به آتش مى‏ اندازند »

📚عقاب الاعمال ص 335

امام رضا ع فرمود ؛

« خداوند عز و جل تهمت زدن به زنان پاك‏دامن را حرام كرده است؛ چون موجب از ميان رفتن نَسَب‏ها و نفى فرزند و باطل شدن ارث و ميراث و وا نهادن تربيت و از بين رفتن شناخت‏ها و گناهان بزرگ و ديگر عوامل منجر به تباهى بشر مى‏ شود. »

📚الفقیه ج 3 ص 565

حرمت قذف و فحاشی ، حتی به غیر مسلمانان هم ثابت است ، چنان که راوی می گوید ؛

« امام صادق ع را دوستى بود كه هرجا حضرت ميرفت از آقا جدا نميشد و غلامى از اهل سند داشت روزى در بازار كفشدوزان همراه حضرت در حركت بود و غلام پشت سرشان مي آمد پس آن مرد سه مرتبه به پشت سرش نگاه كرد و غلام را كه دنبال كارى مى ‏خواست بفرستد، نديد در مرتبه چهارم كه او را ديد گفت «يا ابن الفاعله» اى پسر زن زانيه كجا بودى آن حضرت دست به پيشانى مباركش زد و فرمود سبحان اللّه مادرش را قذف ميكنى من گمان مى ‏كردم تو صاحب ورع هستى و پيدا شد كه هيچ و رعى با تو نيست.

عرض كرد: فدايت شوم مادرش از اهل سند و از كفار است. حضرت فرمود: آيا نميدانى كه هر طايفه ‏اى را عقد و نكاحى است (يعنى هر قومى باصطلاح خودشان نكاح صحيحى و زنائى دارند مادامى كه شرعا ثابت نشود كه مطابق مذهب خودشان زنا نموده ‏اند نمى‏ شود آنها را قذف كرد) پس فرمود از من دور شو، راوى حديث مى‏ گويد ديگر تا حضرت زنده بود نديدم كه با او رفيق شود »

📚الکافی ج 2 ص 324

🔸ادامه 👇
#خواستگاری_علی_ع_از_ام_ابان

🤔#پرسش

امام على زنان را فقط براى رابطه جنسى ميخواست و چيزى به نام عشق و عاطفه را نميفهميد!
#ترجمه:
أم أبان دختر عتبة بن ربیعة همسر یزید بن أبی سفیان بود و سپس یزید فوت کرد،
همسرش و علی بن ابيطالب از او خواستگاری کرد ولی او جواب منفی داد. به او گفتند: آیا علی بن ابی طالب پسر عموی رسول الله و همسر فاطمه و پدر حسن و حسین را ردّ می کند که حال او در اسلام آشکار است؟
گفت: بله، عشق او در دلم اثر نمی کند. برای کسی که زن او شود چیزی حاصل نمی شود مگر نشستن او میان ران های زن در حالی دارای سردی عاطفه با زنان است.
#متن_عربى: كانت أمّ أبان بنت عتبة بن ربيعة عند يزيد بن أبي سفيان فمات عنها، فخطبها علي عليه السّلام فردّته، فقيل لها: أتردّين علي بن أبي طالب ابن عم رسول اللّه و زوج فاطمة و أبا الحسن و الحسين، و حاله في الإسلام حاله؟ قالت: نعم، لا أوثر هواه على هواي، ليس لامرأته منه إلا جلوسه بين شعبها الأربع، و هو صاحب صر من النساء.
#منبع: نثر الدر في المحاضرات٫ أبو سعد منصور بن الحسين الآبي٫ جلد ٤ صفحه۴۲ ❗️❗️


💠#پاسخ💠

👌این نقل دارای ضعف سندی است و تنها در منابع اهلسنت ، آن هم بدون سند قابل اعتماد و ضعیف نقل شده است و از چند جهت اشکالاتی بر آن وارد است ؛

1⃣به تصریح علمای اهلسنت ، ام ابان بنت عتبه ، خواهر هند و خاله معاویه بوده است ؛

📚اسد الغابه ج 6 ص 299

این یعنی در محیطی رشد کرده است که هند ، در آن محیط بوده است .

👌هند ، مادر معاویه مشهور به فاحشگی و زنا بوده است .

امام حسن علیه السلام خطاب به معاویه فرمود ؛

« مى‏ دانى كه در كدام بستر به دنيا آمده ‏اى؟ »

📚تذکره الخواص ص 200 _ شرح ابن ابی الحدید ج 6 ص 288 _ جمهره خطب العرب ج 2 ص 22

سبط بن جوزی می نویسد ؛

« اصمعى و كلبى در كتاب «مثالب» مى ‏گويند: معنى سخن حسن به معاويه كه مى‏ دانى در كدام بستر به دنيا آمده‏ اى، اين است كه در باره معاويه گفته مى‏ شد او از يكى از اين چهار تن است ؛

« عمارة بن وليد بن مغيره مخزومى، مسافر بن ابى عمرو، ابو سفيان، عباس بن عبد المطلب. »و اينها همنشينان ابو سفيان بودند و بعضى از آنها متهم به داشتن رابطه با «هند» بود. عمارة بن وليد از زيباترين مردان قبيله قريش بود. در باره مسافر بن ابى عمرو، كلبى مى ‏گويد: عقيده عمومى مردم اين است كه معاويه از او است، زيرا بيش از همه مردم به «هند» عشق مى ‏ورزيده است و وقتى «هند» آبستن گشته و معاويه را در شكم داشته مسافر ترسيده كه بگويد از او است و به همين جهت گريخته و پيش پادشاه حيره رفته و مقيم گشته است‏ »

📚تذکره الخواص ص 202

زمخشرى نیز در «ربيع الابرار» مى‏ نويسد ؛

«معاويه منسوب به چهار مرد بود: ابو عمرو بن مسافر، عمارة بن وليد، عباس بن عبد المطلب، صباح- آوازه خوان سياه پوستى كه برده عمار بود »

📚ربیع الابرار ج 3 ص 551

زياد بن ابيه در نامه ‏اى در جواب معاويه كه به او طعنه زده و از مادرش سميه ياد كرده بود مى‏ نويسد ؛

«اين كه با اشاره به مادرم سميه به من طعنه زده ‏اى، اگر من فرزند سميه ‏ام تو فرزند عده‏ اى هستى»

📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 183

👌قابل قبول نیست که علی ع از ام ابان خواستگاری کرده باشد ، با این که روشن بوده است که ام ابان در محیط فاسدی رشد کرده بود ، خصوصا آنکه پیامبر گرامی می فرمود ؛

«اى مردم! از خضراى دِمَن (زيباى بدگُهر) بپرهيزيد». گفتند: اى پيامبر خدا! خضراى دمن چيست؟ فرمود: «زن زيبا در رويشگاه و خانواده بَد»

📚الكافي ج 5 ص 332 _ تهذيب الأحكام ، ج 7 ص 403

2⃣ام ابان اعتقاد باطلی و دروغینی ، در مورد عمر بن خطاب داشت و معتقد بود که عمر از امر دنیا غافل شده است و تمام توجهش به آخرت است و گویی خدایش را به عینه می بیند ؛

📚کنزالعمال ج 13 ص 198 _ مستدرک حاکم ، ج 3 ص 377

در حالی که عمر به خاطر حب جاه و مقامی که به دنیا داشت ، خلافت علی ع را غصب کرد و آن جنایات را در حق فاطمه صدیقه س روا داشت ، چنان که در ذیل توضیح داده ایم ؛

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11962

👌در روایات ما از ازدواج با چنین کسانی که دید مثبتی به اهلبیت ع ندارند و از دشمنان آنان طرفداری می کنند ، نهی شده است ، چنان که در روایتی آمده است که امام باقر ، همسر خود را طلاق داد ، يكى از خدمتكاران ايشان گفت ؛

« فدايت شوم! چرا طلاقش داديد؟ فرمود: «من از على عليه السلام ياد كردم و او از ايشان، بد گفت. بنا بر اين، خوش نداشتم كه آتشگیری از آتشگیرهای جهنّم را به پوستم بچسبانم».

📚الكافي ج 6 ص 55

قابل قبول نیست که علی ع ، طالب ازدواج با چنین زنی بوده باشد ❗️

🔸ادامه 👇
#نجاست_سگ

🤔#پرسش

چرا در اسلام سگ نجس است؟!

← چون پیامبر اسلام قائل بر این بوده که سگ از آب دهان ابلیس آفریده شده🤕

#متن_حدیث: از پيامبر اسلام سؤال شد: الله سگ را از چه آفريد؟ محمد گفت: الله سگ را از آب دهان ابليس آفريد. از محمد مجدد پرسش شد چگونه؟ محمد گفت: هنگامى كه الله آدم و حوّا را به زمين هبوط‍‌ داد٬ آن دو همچون دو جوجه لرزان مى‌لرزيدند، ابليس نزد درندگانى كه پيش از آدم در زمين بودند رفت و به آنها گفت: دو پرنده از آسمان به زمين آمده‌اند كه تا به حال بزرگتر از آنها ديده نشده برويم و آنها را بخوريد. درندگان به طرف ايشان حركت كردند و ابليس پيوسته ايشان را ترغيب مى‌كرد و فرياد مى‌زد و درندگان را به مسافتى نزديک آدم و حوّا آورده بود، از سرعت و شتاب در كلامش آب دهان او بيرون ريخت و الله از آن آب دو سگ آفريد، یكى نر و ديگرى ماده. اين دو سگ در اطراف آدم و حوّا ايستادند سگ ماده در جدّه و سگ نر در هند و نگذاردند كه درندگان نزديک آن دو شوند و از همان روز سگ دشمن درندگان و درندگان نيز دشمن سگ گرديدند.
📚علل الشرائع (شیخ صدوق) - ترجمه سید محمد جواد ذهنی تهرانی - ج۲ - ص۵۸۷


💠#پاسخ💠

1⃣به حسب روایات متعددی ، ما معتقدیم که سگ نجس است و باید از تماس مستقیم و بدون حفاظت با آن پرهیز شود .

امام صادق ع فرمود ؛

« اگر رطوبتی از سگ به لباست رسید ، لباست را بشور »

📚التهذیب ج 1 ص 261

👌و فرمود ؛

« سگ رجس و نجس است »

📚وسائل الشیعه ج 3 ص 415

و فرمود ؛

« به خدا سوگند ، سگ نجس است »

📚التهذیب ج 1 ص 225

در کتاب شریف وسائل الشیعه ، بیش از بیست روایت در نجاست سگ نقل شده است ؛

📚وسائل الشیعه ج 1 ص 225 باب 1 _ ج 3 ص 414 باب 12

2⃣تمام احکام خدوند بر پایه مصالح خود بندگان است ، چنان که چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛

« هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است»

📚بحار الانوار ج 100 ص 51

دکتر بهزاد امیری، رییس گروه مدیریت بیماری‌های قابل انتقال از حیوان به انسان وزارت بهداشت، در باره بیماری‌های قابل انتقال از حیوانات خانگی چون سگ به انسان، گفت ؛

« انواع بیماری‌های عفونی می‌توانند از حیوانات خانگی آلوده به انسان انتقال یابند. این بیماری‌ها برحسب راه‌های مختلف به انسان منتقل می‌شوند.

🔸بیماری‌هایی که از طریق تماس بزاق حاوی میکروب (ویروس و یا باکتری) حیوانات با پوست آسیب دیده (زخم شده) و یا مخاط انسان انتقال می‌یابند .

🔸 بیماری‌هایی مانند هاری، عفونت‌های پوست و عضلات‌‏، مفاصل، استخوان، عفونت سیستم عصبی و عفونت خون از طریق عوامل میکروبی نظیر پاستورلا مولتوسیدا، بارتونلا هنسله، کاپنوسیتوفاژ، تولارمی هستند.همچنین بیماری‌هایی که از طریق دست آلوده شده به مدفوع حیوانات و انتقال میکروب به دهان انتقال می‌یابند، شامل انواع بیماری‌های عفونی، معدی - روده‌ای ایجاد شده با عوامل میکروبی انگلی (سالمونلا، کامپیلوباکتر، ای‌کولای، کیست هیداتیک، توکسوپلاسما گوندیی، کریپتوسپوریدیوم، ژیاردیا، توکسوکار، آنکیلوستوما) هستند.

🔸بیماری‌هایی نیز از طریق استنشاق ترشحات و یا مایعات آلوده اسپری شده (آئروسل) در هوا انتقال می‌یابند، مانند انواع عفونت‌های ریوی در اثر عواملی نظیر کوکسیلابورنتی، پسیتاکوزیس، آنفلوانزای پرندگان. همچنین بیماری‌هایی به وسیله ناقلین نظیر کک، کنه‌ و یا حشره همراه حیوانات از طریق گزش انسان انتقال می‌یابند، مانند بیماری لایم، ارلیشیوز، بابزیوز، تاعون تولارمی و سالک.

🔸راه دیگر انتقال بیماری از طریق تماس مستقیم با حیوانات است، مانند بیماری‌های قارچی پوستی نظیر اسپوروتریکوز شنکئی، میکروسپوروم کانیس و یا مایکوباکتریوم مورینوم که در اثر تماس با ماهی و یا محتویات آکواریوم آلوده انتقال می‌یابند. بیماری‌هایی مانند ل‍پتوس‍یروز نیز از طریق آلوده شدن آب و یا محیط زیست با ادرار حیوانات انتقال می‌یابند.

🔸یکی از مهم‌ترین و خطرناک‌ترین بیماری‌های قابل انتقال از حیوانات خانگی نظیر سگ ... به انسان، بیماری هاری است، در صورت ابتلای انسان به بیماری هاری متاسفانه تقریبا در اکثر موارد منجر به مرگ می‌شود. ... بیماری هاری نوعی بیماری ویروسی است که به علت گاز گرفتن انسان توسط سگ ... که قبلا توسط حیوان هار دیگری گزیده شده، به انسان انتقال داده می‌شود. ویروس هاری چه در حیوان و چه در انسان به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‌شود و موجب عفونت و التهاب حاد بافت مغز (آنسفالیت) می‌شود.

🔸طبق آمارهای موجود، هاری در بیش از ۱۰۰ کشور جهان وجود دارد، در کل جهان سالیانه حدود ۵۹ هزار مرگ ناشی از ابتلا به هاری رخ می‌دهد. اکثر افرادی که حیوان گزیده می‌شوند کودکان زیر ۱۵ سال هستند و بیش از ۹۰ درصد موارد حیوان گزیدگی ناشی از گزش سگ است ...

🌐https://b2n.ir/812437

🔸#ادامه👇
#درب_خانه_فاطمه_شکسته_شدن_و_آتش_گرفتن_پاسخی_به_یاوه_گویی_معاند

🤔#پرسش

تودهنى امام على به آخوندها و اعتراف به اينكه خانه اش نه درب دارد و نه سقف و آنرا با شاخ و برگ درخت خرما پوشانده است

در يك روايت بسيار معتبر كه در بسيارى از كتب علماى شيعه آمده است، على امام اول شيعيان ميگويد كه خانه اش نه سقف دارد و نه درب، و سقف خانه و درب آنرا با شاخ و برگهاى درخت خرما پوشانده است.
در ادامه متن عربى و ترجمه روايت و همچنين تعدادى از منابع اين روايت به همراه لينكشان را خدمتتان ارائه ميكنم.
#متن_عربی:
ونحن أهل بيت محمد لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور إلا الجرائد وما أشبهها
#ترجمه: خانه های ما اهل بیت نه سقف دارد و نه درب، جز اجزایی از برگ های درخت خرما.
▪️حالا برو بزن تو سرت و زار بزن كه ميخ در رفته تو پهلوى فاطمه!
▪️منابع:
١) بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٣٨ - الصفحة ١٧٥
٢) الاختصاص - شيخ مفيد ص ١٣٢
٣) الخصال - شيخ صدوق ج ١ ص ٣٧٣
٤) حيات اميرالمؤمنين عن لسانه ج٢ ص٢٤٢
٥) كتاب ماساة الزهراء ج ٢
٦) كتاب ارشاد القلوب ج ٢ ص ٣٤٣


💠#پاسخ💠

👌روایت مورد استناد معاند این نقل است که فرمود ؛

« پيامبر خدا آنان را گاهى با ملايمت و گاهى با شدّت و گاهى با بخشش و گاهى با شمشير گرد هم آورده بود و به جهت گرد آمدن آنها چون در حال آمدن و فرار كردن بودند، آنان را سير و سيراب مى‏ كرد و لباس و فرش و روانداز مى‏ داد و👈 اين در حالى بود كه خانه‏ هاى ما خاندان محمد (ص)، سقف و در و پيكرى جز شاخه‏ هاى خرما و مانند آن نداشت 👉 و ما فرش و رواندازى نداشتيم و بيشتر ما در نماز از يك لباس استفاده مى‏كرديم و همه ما شب‏ها و روزها گرسنه مى ‏مانديم »

📚الخصال ج 2 ص 364

این روایت نمی گوید که منزل اهلبیت ع ، سقف و درب نداشته است ، بلکه می گوید سقف و درب منزل آنها از چوب درخت خرما بوده است ؛ « الا الجرائد و ما اشباهها »

👌به شاخه درخت خرما که برگهای آن را کنده باشند ، جریده گویند ؛

📚فرهنگ ابجدی ص 295

بنابراین منزل علی و فاطمه علیهما السلام نیز درب داشته است ، اما دربی که از چوب درخت خرما تهیه شده بود و این گواه بر ساده زیستی آن بزرگواران بوده است ، و همین درب ساده در هنگام هجوم ، آتش گرفت و شکسته شد ، چنان که در روایت مرحوم عیاشی آمده است ؛

« فاطمه آنها را ديد، در را به رويشان بست. او شك نداشت كه بدون اجازه ‏اش كسى وارد نخواهد شد. عمر لگدى به در زد و 👈آن را كه از شاخه خرما بود، شكست.👉 سپس وارد خانه شدند و على را ريسمان به گردن بيرون بردند».

📚تفسير عياشى، ج 2، ص 68؛ بحار الانوار، ج 28، ص 227

بنابراین منزل علی و فاطمه درب داشته است اما دربی که از جنس درخت خرما بوده است ، به خلاف عایشه که مثلا درب خانه اش از چوب عرعر و ساج بوده است چنان که نقل می کنند ؛

« در خانه عايشه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود »

📚وفاء الوفاء ج 2 ص 452

در نقلهای فراوانی تصریح شده است که خانه علی و فاطمه درب داشته است که ذکر همه آن روایات ، بحث را طولانی می کند ، اما به برخی اشاره می کنیم ؛

1⃣در حديث ازدواج فاطمه عليها السّلام آمده كه رسول خد على و فاطمه عليها السّلام را فرمود كه به خانه ‏شان بروند. سپس برايشان دعا كرد. آنگاه برخاست و درب را به‏ رويش بست. در متن ديگرى آمده: «درب را به روى آن دو بست.»

📚بحار الانوار ج 43 ص 122

2⃣امام كاظم ع فرمود ؛

«رسول خدا ، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را جمع كرد و در خانه را بر روى خود و آنان بست و فرمود: اى خانواده من! ... تا جائى كه فرمود: آنگاه اين آيه نازل شد وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً.»

📚کنز الفوائد ص 190

3⃣زهرا عليها السّلام به سلمان گفت ؛

«ديشب در اينجا نشسته بودم و درب خانه بسته بود، من در انديشه انقطاع وحى از ما و انصراف ملائكه از خانه‏ مان بودم كه ناگهان درب خانه خود به خود بازشد ...»

📚بحار الانوار، ج 43، ص 66.

4⃣سلمان فارسى روايت كرده كه فاطمه عليها السّلام به او فرمود ؛

«ديشب در صحن حجره با اندوهى شديد در فراق پيغمبر نشسته بودم و مى‏ گريستم. درب حجره را با دست خودم پيش كرده بودم كه درب بازشد و سه كنيز بر من وارد شدند »

📚بحار الانوار ج 91 ص 227

5⃣باز سلمان می گوید ؛

«به خانه فاطمه عليها السّلام رفتم. در زدم و اجازه ورود خواستم. به من اجازه داد ...».

📚همان ج 91 ص 227

6⃣ پس از آنكه على عليه السّلام دينارى صدقه داد، و پیامبر از فرط گرسنگى، سنگى به شكمش بسته بود او و على آمدند تا درب خانه فاطمه را زد. چون فاطمه نگريست ... »

📚همان ج 35 ص 251

🔸ادامه 👇
#رعد_و_برق_به_امر_علی_علیه_السلام

🤔#پرسش

قطره‌ای از خرافات اسلام

« آخوند نخبه حوزه علمیه می‌گوید رعد و برق به فرمان علی صورت می‌گیرد! »

ناگفته نماند که این قسم مزخرفات در معتبرترین کتب اسلام آمده و اینطور نیست که این آخوند از خودش روایت جعل کرده باشد! ملاحظه کنید:

#متن_روایت: از سماعة بن مهران روایت شده است: روزی در خدمت امام صادق بودم که آسمان رعد و برق زد. امام صادق گفت: این رعد و برق به دستور صاحب شما صورت گرفت. پرسیدم: صاحب ما کیست؟ فرمود: امام علی!
📚منابع:
۱- الاختصاص شيخ المفيد ج۱ ص۳۲۷
۲- بحار الأنوار علامه مجلسی ج۲۷ ص۳۳
۳- مدينة معاجز الأئمة ج۱ ص۵۴۵


💠#پاسخ💠

👌دانشمندان امروز معتقدند كه جرقّه زدن آسمان از اينجا به وجود مى‏ آيد كه دو قطعه ابر با بارهاى الكتريكى مختلف ؛ (يكى مثبت و ديگرى منفى)، به هم نزديك مى ‏شوند، و درست مانند نزديك شدن سر دو سيم برق جرقّه مى‏ زنند.

از آنجا كه قطعه ‏هاى ابر، بار الكتريكى عظيمى دارند جرقّه آن هم عظيم‏ است؛ و مى‏ دانيم هر جرقّه ‏اى صدايى دارد، و طبعاً هر قدر جرقّه بزرگ‏تر باشد صداى آن هم عظيم‏تر است. به همين دليل صداى مهيب اين جرقّه آسمانى گاهى به قدرى شديد است كه تمام ساختمان‏ها را مى‏ لرزاند و همانند بمب‏هاى عظيم صدا مى ‏كند.

ولى برق‏ها هميشه در ميان دو قطعه ابر ظاهر نمى‏ شوند كه از دسترس انسان‏ها دور و بى‏ خطر باشند؛ بلكه گاهى ابرهايى كه داراى الكتريسته مثبت هستند به زمين نزديك مى‏ شوند، و چون زمين داراى الكتريسته منفى است جرقّه ميان زمين و ابر ايجاد مى‏ شود. اين جرقّه عظيم كه صاعقه نام دارد بسيار خطرناك است؛ هم لرزه شديدى در آن منطقه ايجاد مى‏ كند، و هم حرارت فوق‏ العاده زياد كه به هر چيز اصابت كند آن را خاكستر مى‏ كند.

📚پیام قرآن ، ج 2 ص 264

این سبب ظاهری رعد و برق توسط خداوند و به وسیله فرمانبرداران او یعنی فرشتگان مدیریت می شود و خداوند است که اسباب را به وجود می آورد و مسبب الاسباب است ، چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛

« خداوند ابا دارد از این که پدیده ها بدون دخالت علتشان بوجود آید»

📚الکافی ج 1 ص 183

در این میان فرشتگان کارگزاران امر خداوند هستند ، و فرامین مسبب الاسباب را در عالم اجرایی می کنند ، چنان که خداوند در وصف آنان می فرماید ؛

« ( سوگند به فرشتگانی که ) امور را تدبیر می کنند » ( نازعات 5)

بر همین اساس ، علی علیه السلام فرمود ؛

« گروهى از فرشتگان در درون ابرهاى پر آب و بر فراز كوههاى عظيم و مرتفع و در پوشش تاريكى‏ هاى شديد قرار دارند و گروهى ديگر از آنها قدمهايشان تا قعر زمين پايين رفته و (قامت آنها) همچون پرچم‏هاى سفيدى دل هوا را شكافته و در زير آن بادهايى است كه با سرعت و نظم حركت مى‏ كند و آنها را در مرزهاى معيّنى نگه مى‏ دارد »

📚نهج البلاغه خطبه 91

در همین راستا ابو بصیر از امام صادق علیه السلام پرسید رعد چیست ؟ فرمود چون مردی که شتر دار است و آنها را براند . سوال کرد برق چیست فرمود تازیانه های فرشته ها است که ابر را می زنند و به آنجا که خدا می خواهد میرانندش »

📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 207 _ بحار الانوار ج 56 ص 379

👌این تعبیر اشاره به تدبیر عالم و خصوصا رعد و برق و نزول باران توسط فرشتگان مامور امر خداوند است .

بنابراین اسباب ظاهری رعد و برق ، توسط خداوند و فرشتگان ایجاد شده است ، به این ترتیب ما نه تنها قانون علیت را انکار نمی کنیم بلکه جهان طبیعت و علل و اسباب آنها را خواسته و فعل خدا می شمریم ، و تاثیری که اسباب طبیعی دارند به اذن الهی و با وساطت فرشتگان صورت می گیرد و اگر در روایت آمده است که صاعقه و رعد و برق به تاثیر فرشتگان است ، این تاثیر از طریق اسباب و علل طبیعی صورت می گیرد که امروزه علم آن را کشف کرده است .

فرشتگانی هم که ماموران امر الهی هستند ، به دستور الهی ، امام و حجت خداوند را در جریان ماموریت خود قرار می دهند و آنان تحت اذن امام علیه السلام ، وظائف خود را اجرایی می کنند ، چنان که امام کاظم علیه السلام فرمود ؛

« هیچ فرشته ای نیست جز این که خداوند او را برای کاری نازل می کند ، ابتدا خدمت امام می رسد و آن کار را بر او عرضه می کند »

📚الکافی ج 1 ص 394

این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز تاکید شده است ؛

📚بحار الانوار ج 26 ص 351 باب 9

👌بنابراین اگر روایت مورد استناد معاند می گوید که رعد و برق از امر « صاحب شما » یعنی امیر مومنان ع است ؛

📚الاختصاص ص 327

از این جهت است که فرشتگان با اذن امام علیه السلام وظیفه خود در رعد و برق را به سرانجام می رسانند و گفتیم که این سخن با سبب ظاهری داشتن رعد و برق هیچ تضادی ندارد ، بلکه تایید کننده اسباب ظاهری نیز است .



#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما

ipasookh.ir
#توضیح_سخن_علی_ع_در_مورد_عباس_و_عقیل

🤔#پرسش

اندر حكايت امام اول شيعيان

در كتاب سليم ابن قيس كه اولين كتاب تاريخى شيعيان است حكايتى را از على نقل كرده است .

#متن_عربى: قال علي بن ابي طالب: و بقیت بین جلفین جافیین ذلیلین حقیرین عاجزین العباس و عقیل، و کانا قریبی العهد بکفر .
#ترجمه: علي بن ابي طالب ميگويد: کسی برایم نماند مگر من بودم و دو عامى تندخوى بدبخت ناتوان خوار و ذلیل ، عباس و عقیل، که تازه از کفر به اسلام روى آورده بودند .
▪️از ديد علی بن ابی طالب، عموی پیامبر که تنها یاور علی مانده بود. فردی بدبخت و ناتوان و ذلیل بوده است!!
که حتی اگر چنین چيزى بوده نیز ادب حکم و احترام به بزرگتر اقتضا ميكرد وى مراعات كند ولی علی ادب را رعایت نمیکند و متعجب است که چرا کسی وی را حمایت نکرده است ❗️❗️


💠#پاسخ💠

مطابق برخی از نقلها ، عباس و عقیل ، مورد مدح پیامبر قرار گرفته بودند و پیامبر گرامی دستور به حسن رفتار با آنها را می داد .

👌شيخ طوسى از جابر انصارى روايت كرده است كه ؛

« عبّاس مرد بلند قامت و خوش رو بود، روزى به خدمت حضرت رسول خدا آمد، چون حضرت را نظر بر او افتاد تبسّم نمود و فرمود كه: اى عمّ تو صاحب جمالى. عبّاس گفت: يا رسول اللّه! جمال مرد به چه چيز است؟ فرمود: به راستى گفتار در حقّ. پرسيد كه كمال مرد به چه چيز است؟ فرمود كه: پرهيزكارى از محرّمات و نيكى خلق. »

📚امالی طوسی ص 497

از امام رضا عليه السّلام روايت شده است که پیامبر گرامی فرمود ؛

«حرمت مرا در حقّ عبّاس رعايت كنيد كه او بقيّه پدران من است. »

📚بحار الانوار ج 22 ص 286 _ امالی طوسی ص 362

و فرمود ؛

« هر كه آزار كند عباس را آزار من كرده است زيرا كه عمّ آدمى شبيه پدر است‏ »

📚امالی طوسی ص 273

همینطور در مورد عقیل این نقل مشهور است که ؛

« روزى على بن ابى طالب از رسول خدا پرسيد كه: يا رسول اللّه! آيا تو عقيل‏ را دوست مى‏ دارى؟ فرمود: بلى و اللّه او را دوست مى‏ دارم به دو دوستى يكى دوستى او و ديگر آنكه ابو طالب او را دوست مى‏ داشت، و بدرستى كه فرزندان او كشته خواهند شد در محبت فرزندان تو و ديده ‏هاى مؤمنان بر ايشان خواهد گريست و ملائكه مقربان بر ايشان صلوات خواهند فرستاد. پس رسول خدا آن قدر گريست كه آب ديده ‏اش بر سينه ‏اش جارى شد و فرمود: به خدا شكايت مى‏ كنم آنچه به اهل بيت من خواهد رسيد بعد از من‏ »

📚امالی صدوق ص 111

👌البته نقلهایی در مذمت آن دو وارد شده است ، چنان که علامه مجلسی می گوید ؛

« در باب احوال عباس و مدح و ذم او احاديث متعارض است، اكثر علما به خوبى او ميل نموده ‏اند و آنچه از احاديث ظاهر مى ‏شود آن است كه او در مرتبه كمال ايمان نبوده است و عقيل‏ نيز به او شبيه است‏ »

📚حیاه القلوب ج 4 ص 1590

بی شک امیر مومنان که نفس پیامبر است ؛

📚بحار الانوار ج 40 ص 26

👌هیچگاه بر خلاف امر پیامبر گرامی ، عباس و عقیل را مورد آزار قرار نمی دهد ، با توجه به این مقدمه در پاسخ به ملحد یاد آور می شویم ؛

در کافی شریف نقل است که سدیر می گوید ؛

👌« خدمت امام باقر عليه السّلام بوديم، سخن از امورى به ميان آمد كه مردم پس از پيامبر پديد آوردند، و اينكه چقدر امير المؤمنين عليه السّلام را خرد كردند. مردى از آن جماعت گفت: خداوند روزگارت را سامان بخشد، در آن هنگام ارجمندى و عدّه‏ بنى هاشم چه شده بود؟ امام باقر عليه السّلام فرمود ؛

« در آن روزگار چه كسى از بنى هاشم باقى مانده بود؟! تنها جعفر و حمزه بودند كه در گذشته بودند و تنها دو مرد ناتوان و خوار و نو اسلام يعنى عبّاس و عقيل حضور داشتند كه آنها هم از طلقاء ( و آزاد شدگان ) ، بودند. بخدا سوگند اگر حمزه و جعفر در صحنه مى ‏بودند آن دو نفر [ابو بكر و عمر] به خلافت دست نمى ‏يافتند، و اگر آن دو شاهد كارهاى ابو بكر و عمر بودند آنها را از ميان مى‏ بردند. »

📚الکافی ج 8 ص 190

🔸ادامه 👇