پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.62K subscribers
2.02K photos
172 videos
54 files
5.78K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
🤔پرسش

از طرفی می گوییم که پیامبر و علی پدران امت هستند از سوی دیگر خداوند در سوره احزاب آیه 40 می گوید محمد پدر هیچیک از مردان شما نیستآیا این دو مطلب با یکدیگر تناقض ندارد❗️❗️


💠پاسخ💠

در این شکی نیست که در روایات متعددی پیامبر گرامی و حضرت علی پدران امت شمرده شده اند.

🔷پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود:

« من و تو دو پدر این امت هستیم .لعنت خداوند بر کسانی که عاق ما شوند»

📚معانی الاخبار ص118

🔶امام باقر در ذیل آیه شریفه که فرمود شکر خداوند و والدین خود را به جا آور طبق تفسیر بطن آیه فرمود:

« مراد از والدین پیامبر و علی هستند»

📚بحار الانوار ج36 ص7

🔶حضرت امیر فرمود:

« خداوند شکر گزاری از دو پدر امت را ( پیامبر و علی ) واجب کرده است زیرا آنان به امت علم و حکمت را آموزش دادند و خداوند نیز اطاعت از آنان را واجب کرده است »

📚الکافی ج1 ص428

📚بحار الانوار ج23 ص270

🔶حضرت زهرا فرمود:

« دو پدر این امت محمد و علی هستند .کسانی که فرزندان خود را از عذاب نجات می دهند در صورتی که امت از آنها اطاعت کند»

📚بحار الانوار ج23 ص259

🔶امام حسن علیه السلام فرمود:

« محمد و علی دو پدر این امت هستند .خوشا به کسی که نسبت به حق آن دو عارف باشد و در هر حالتی مطیع آن ها باشد»

📚بحار الانوار ج23 ص260

❗️به این مضمون روایات فراوانی وارد شده است که جهت آگاهی رجوع شود؛

📚بحار الانوار ج36 ص4 باب 26

🔶مورد اشکال این است که خداوند می فرماید:

« محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است»

🔷احزاب40

حال چگونه می توان گفت که پیامبر و علی پدران امت هستند

👌پاسخ روشن است .

🗯این روایات و آیه قرآن برای ما روشن می سازد که انسان دارای دو نوع پدر است .

🔶یک پدر که منشا تولید و پیدایش انسان است که همان پدر جسمانی است و دیگری پدری است که منشا تربیت و ترقی و کمال انسان است که پدر روحانی قلمداد می شود.

👌پیامبر گرامی و حضرت علی پدران روحانی و معنوی امت هستند که با علم و حکمت امت را تربیت و تعلیم داده و از آتش دوزخ دور می سازند .

اما پیامبر و حضرت علی پدر جسمانی برای هیچ یک از مردان امت تلقی نمی شوند و خداوند نیز این نوع ابوت نسبی را نفی می کند تا بیان کند محذوری در ازدواج پیامبر با همسر مطلقه زید وجود ندارد .

👌این بیان در تفسیر نمونه هم مورد توجه قرار گرفته است ؛

📚تفسیر نمونه ج17 ص337




📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
🤔پرسش

چرا ‌شیعیان معتقدند امامان تأویل واقعی قرآن رو میدونستن در حالی که خداوند در آیه ۷ سوره مبارکه آل عمران می فرماید .."هیچ کس جز خدا خاستگاه آنها را نمیداند.."❗️❗️


💠پاسخ💠

👌شیعیان بر اساس روایات فراوانی که در مجامع روایی شان نقل شده است معتقدند که اهل بیت علم به تمام علوم قرآنی و معانی ظاهری و باطنی آن را دارا هستند.

🔶حضرت علی علیه السلام پیوسته می فرمود:

« از من در مورد کتاب خدا سوال کنید .به خدا سوگند آیه ای نازل نمی شد مگر آنکه رسول خدا آن را بر من می خواند و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من می آموخت »

📚کمال الدین ج1 ص283

🔷امام باقر علیه السلام فرمود:

« رسول خدا برترین راسخین در علم بود و علم تمام آنچه را که خدا نازل کرده بود از تاویل و تنزیل می دانست و خداوند هر آنچه بر او نازل می کرد تاویلش را نیز به او می آموخت و امامان پس از او نیز ( به تعلیم او ) از تمام این علوم آگاهی دارند»

📚بحار الانوار ج89 ص80

🔶وفرمود:

« علم ظاهر و باطن قرآن نزد اوصیاء پیامبر است»

📚بحار الانوار ج89 ص88

🔷امام صادق فرمود:

« ما راسخان در علم هستیم که علم تاویل قرآن را داریم»

📚بحار الانوار ج89 ص93


🔶 و فرمود:

« راسخان در علم امیر مومنان و امامان پس از او هستند»

📚الکافی ج1 ص213

🔷وفرمود:

« ما راسخان در علم هستیم و ما تاویل قرآن را می دانیم»

📚همان مدرک


❗️در این که امامان گرامی راسخان در علم هستند و آگاه به تمام ظاهر و باطن آیات قرآنی هستند روایات فراوان دیگری نیز نقل شده است که جهت آگاهی رجوع کنید؛

📚بحار الانوار ج23 ص188 باب10


👌حال پاسخ از اشکال ؛

🔷خداوند در آیه 7 ال عمران می فرماید:

« ما یعلم تاویله الا الله و الرسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا»

« تاویل آیات را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند در حالی که راسخان در علم می گویند ما به همه آن ایمان داریم همه از طرف پرودگار ماست»

در تفسیر نمونه چنین آمده است:

🔶 «در اینجا بحث مهمی در میان مفسران و دانشمندان دیده می شود که آیا «و الراسخون فی العلم »آغاز جمله مستقلی است و یا عطف بر «الا الله » می باشد، و به عبارت دیگر آیا معنی آیه این است که : «تاویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند» و یا معنی آن این است که «تاویل قرآن را فقط خدا می داند، اما راسخون در علم می گویند گرچه تاویل آیات متشابه را ( مستقلا )نمی دانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است »

👌طرفداران هر یک از این دو نظر برای اثبات عقیده خود شواهدی آورده اند، اما آنچه با قرائن موجود در آیه و روایات مشهور هماهنگ می باشد آن است که و الراسخون فی العلم عطف بر الله است زیرا:

🔷اولا : بسیار بعید به نظر می رسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند. مگر این آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل نشده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تاویل آن بی خبر باشد؟! این درست به آن می ماند که شخصی کتابی بنویسد که مفهوم بعضی از جمله های آن را جز خودش هیچکس نداند.

🔶ثانیا :همانطور که مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید: هیچگاه در میان دانشمندان اسلام و مفسران قرآن دیده نشده است که از بحث درباره تفسیر آیه ای خودداری کنند و بگویند این آیه از آیاتی است که جز خدا معنی نهایی آن را نمی داند، بلکه دائما برای کشف اسرار و معانی قرآن همگی تلاش و کوشش داشتهاند.

🔷ثالثا : اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمی دانند، تسلیم هستند مناسبتر این بود که گفته شود راسخون در ایمان چنین هستند، زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تاویل قرآن است نه با ندانستن و تسلیم بودن .

🔷رابعا: روایات فراوانی که در تفسیر آیه نقل شده همگی تایید می کند که راسخون در علم، تاویل آیات قرآن را می دانند، بنابراین باید عطف بر کلمه الله باشد.

📚تفسیر نمونه ج2 ص440

اگر هم بگوییم جمله « والراسخون فی العلم » آغاز جمله مستقلی است و عطف به « الا الله » نمی باشد و معنای آیه آن است که جز خدا تاویل آیات متشابه را کسی نمی داند باز به مدعای ما که اهل بیت آگاه به تاویل آیات هستند اشکالی وارد نمی شود زیرا پاسخ می دهیم که بالذات و مستقلا تنها خداوند تاویل آیات را می داند « ما یعلم تاویله الا الله» .

وخداوند تاویل آنها را به اهل بیت آموخته است و اهل بیت به تعلیم الهی به تاویل آیات علم دارند و مستقلا این علم و آگاهی را ندارند ‌.

👌بنابراین چه ما جمله « والراسخون فی العلم » را عطف بگیریم و چه استینافی بگیریم در هر حال ثابت است که اهل بیت آگاه به تاویل قرآن بوده اند .



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBh-jd7qo00WBQ
🤔پرسش

حضرت علی در حکمت 111 نهج البلاغه می گوید اگر کوهی مرا دوست بدارد از هم می شکافد و فرو می ریزد آیا چنین مطلبی با عقل جور در می آید


💠پاسخ💠

مرحوم رضی در شرح این جمله حکیمانه امام می گوید:

« معنای این سخن آن است که شدائد و مصائب به سراغ دوستان ما می آیند و این سرنوشت تنها در انتظار پرهیزکاران و نیکان و برگزیدگان و خوبان است .

🔷سپس می گوید این سخن همانند سخن دیگری است که از امام نقل شده که فرمود:

« هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید پوشش فقر را برای خود مهیا سازد ( و آماده انواع محرومیت ها و گرفتاری ها) گردد»

📚نهج البلاغه حکمت 112

🔷سید رضی در پایان می گوید گاهی برای این کلام امام تفسیر دیگری نیز کرده اند.

🗯جهت وضوح بیشتر باید توجه کرد؛


👌در کتاب پیام امام امیر المومنین که شرحی بر نهج البلاغه است چنین آمده است؛

🔶«در اين كه چه رابطه اى در ميان محبت اهل بيت و پوشش فقر و مصائب و گرفتاری ها است تفسيرهاى مختلفى شده كه از ميان همه آنها سه تفسير زير از همه مناسب تر است:

1⃣ نخست اين كه به مقتضاى «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ» « بلاها به سراغ دوستان خدا مى روند» و همچين به مقتضاى حديث « گرفتارى ها و مشكلات بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد سپس كسانى كه به دنبال آنها هستند سپس نيكان يكى پس از ديگرى»

📚الکافی ج2 ص252

افرادى كه به امام عليه السلام كه مجموعه اى از فضايل انسانى و بركات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اوليا قرار مى گيرند و به حكم اين كه مقرب ترند ، جام بلا بيشترشان مى دهند كه هم آزمونى است براى آنان و همه وسيله اى است براى ترفيع درجاتشان.

2⃣ بنا به تفسير ديگر منظور آن است كسانى كه عشق به امام مى روزند يا حب اهل بيت دارند بايد فقر به معناى سادگى زندگى را پيشه كنند همان فقرى كه پيغمبر اكرم درباره آن مى فرمود: «فقر مايه افتخار من است و با آن بر ساير پيامبران افتخار مى كنم»

📚بحار الانوار ج69 ص32

اين تعبير اگر به معناى فقر «فقر الى الله» نباشد به معناى ساده زيستن و قانع به زندگى خالى از هر گونه زرق و برق و تجمل بودن است.

🔷پيروان اين مكتب نيز مانند پيشوايانشان بايد به چنين زندگى اى قانع باشند.

3⃣ تفسير سوم اين كه منظور از دو كلام حكمت آميز بالا آن است كه دشمنان اهل بيت به ويژه بنى اميه و پس از آنها بنى عباس در صدد بودند كه هر كس را پيرو اين مكتب و عاشق اين پيشوايان ببينند از هر نظر در فشار قرار دهند تا آنجا كه حتى از نظر معيشت نيز در تنگنا واقع شوند.

🔶از اين گذشته ولاى اهل بيت همان ولاى حق است و طرفدار حق در هر عصر و زمان مورد تهاجم طرفداران باطل كه عِده و عُده آنها غالبا كم نيست واقع مى شود.

تاريخ اسلام نيز نشان مى دهد كسانى كه طرفدار پيغمبر اكرم يا پيشوايان معصومين مى شدند از طرف دشمنان در فشار شديد قرار مى گرفتند داستان شعب ابى طالب و ابى ذر و مشكلاتى كه معاويه و عثمان براى او فراهم كردند تا آنجا كه مظلومانه در بيابان محروم «ربذه» در شديدترين فقر جان به جان آفرين سپرد، نمونه اى از اين دست است.

👌از شعبى نيز كه يكى از تابعين معروف است نقل شده مى گفت: « نمى دانیم با على چه کنیم اگر او را دوست بداریم (چنان بر ما سخت مى گیرند که) فقیر و نیازمند مى شویم و اگر او را دشمن بداریم کافر مى شویم».

📚مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص248

🗯از این روشن تر سخنى است که در تاریخ طبرى و تاریخ ابن اثیر از «معاویه» نقل شده که چون «مغیره بن شعبه» را در سنه ۴۱ والى کوفه کرد او را فرا خواند و گفت: من مى خواستم سفارش ها ى زیادى به تو بکنم اما چون تو را فرد بصیرى مى دانم از آنها صرف نظر کردم؛ ولى یک توصیه را ترک نمى کنم و آن این که دشنام على و نکوهش او را فراموش مکن و براى «عثمان» فراوان رحمت خدا را بطلب و استغفار کن و تا مى توانى عیب بر یاران على بگذار و آنها را از مرکز حکومت دور کن و پیروان «عثمان» را مدح و تمجید نما و به مرکز حکومت نزدیک کن. «مغیره» گفت: من تجربه فراوان در امر حکومت دارم و دیگران نیز مرا آزموده اند و پیش از تو براى غیر تو عهده دار مناصبى بوده ام و هیچ کس مرا در این امر نکوهش نکرده است و تو هم در آینده مرا خواهى آزمود. یا مدح و تمجید مى کنى و یا نکوهش. معاویه گفت: ان شاء الله تو را مدح و تمجید خواهم کرد.»

📚تاریخ طبری ج2 ص112

📚تاریخ ابن اثیر ج3 ص102

❗️مرحوم سیّد رضى بعد از آنکه تفسیر اول را براى این دو کلام حکیمانه برگزیده مى افزاید: «گاهى براى این کلام تفسیر دیگرى کرده اند که اینجا جاى شرح آن نیست»؛

🔶بعید نیست که مرحوم سیّد رضى نیز نظرش در آخر کلام خود به دو تفسیر دیگرى باشد که ما در بالا آوردیم.

📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم شیرازی ج12 ص663


📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

نظر دین در مورد یک رییس جمهور شایسته چیستآیا حدیث انتخاباتی داریم که بگوید به چه افرادی باید رای بدهیم


💠پاسخ💠

در احادیث اسلامی شرایطی برای کارگزاران بیان شده است که باید در انتخاب افراد مورد توجه قرار گیرد؛

1⃣علم و آگاهی در بالاترین سطح؛

🔶پیامبر گرامی فرمود:

« کسی که امامت و پیشوایی جمعیتی را بر عهده می گیرد در حالی که در میان آنها آگاه تر از او وجود دارد پیوسته کار آنها رو به انحطاط می رود تا روز قیامت »

📚وسائل الشیعه ج5 ص415

🔶وفرمود:

« کسی که مردم را به خویشتن دعوت کند در حالی که در میان آنها آگاه تر از او وجود دارد او بدعت گذار گمراه است»

📚سفینه البحار ج6 ص348

2⃣سعه صدر و گشادگی فکر و آمادگی پذیرش حوداث مختلف؛

🔷حضرت علی فرمود:

« ابزار ریاست و مدیریت ، سعه صدر و گشادگی روح و فکر و تحمل فراوان است»

📚نهج البلاغه کلمات قصار 176

3⃣آگاهی بر مسائل زمان ؛

🔷امام صادق فرمود:

« آن کس که آگاه از وضع زمان خود باشد مسائل پیچیده و گمراه کننده به او هجوم نمی آورد»

📚الکافی ج1 ص27

4⃣منافع مردم و خویش را یکسان دیدن ؛

🔶حضرت علی زمانی که محمد بن ابی بکر را به زمامداری مصر برگزید چنین به او دستور داد:

« برای عموم مردم چیزی را دوست بدار که برای خود و خانواده خود دوست می داری و برای آنها چیزی را ناخوش بدار که برای خود و خانواده خود ناخوش داری چرا که این کار منطق تو را قوی می کند و مردم را به اصلاح و صلاح نزدیکتر می سازد»

📚بحار الانوار ج72 ص27

5⃣پیوند عاطفی با مردم؛

🔶در برخی روایات سلطان عادل به منزله پدر شمرده شده است و به مردم توصیه شده است که همانند پدر او را گرامی بدارند .مفهوم این سخن آن است که او هم باید با چشم فرزندی به مردم نگاه کند و به این ترتیب باید یک رابطه عاطفی آن گونه که میان پدر و فرزندان است میان او و مردم برقرار باشد.

🔷امام کاظم علیه السلام فرمود:

« سلطان عادل به منزله پدر مهربان است پس دوست بدارید برای او آنچه را که برای خود دوست می دارید و ناخوش دارید برای او آنچه را که برای خود ناخوش دارید»

📚وسائل الشیعه ج18 ص472

6⃣دوری از بخل و جهل و نادانی و جفا و ستم؛

🔶حضرت علی فرمود:

« شما می دانید کسی که بر نوامیس و خون ها و غنائم ، احکام و پیشوایی مسلمین حکومت می کند نباید بخیل باشد مبادا در جمع آوری اموال آنان برای خویش حرص بورزد و نباید جاهل و نادان باشد که با جهلش آنها را گمراه سازد و نه جفا کار که پیوندهای آنها را از هم بگسلد و نه ستمکار که گروهی را بی دلیل به گروهی دیگر مقدم دارد و نه رشوه خوار در قضاوت که حقوق آنها را پایمال کند و در رساندن حق به صاحبش کوتاهی ورزد و نه تعطیل کننده سنت پیامبر که امت را به هلاکت بیفکند»

📚نهج البلاغه خطبه 131

7⃣دوری از سازشکاری و هماهنگی با اهل باطل ؛

🔶حضرت علی فرمود:

« فرمان خدا را تنها کسی می تواند بر پا دارد که ( با دشمنان خدا ) سازشکار نباشد و به روش اهل باطل عمب نکند و پیرو فرمان طمع نگردد»

📚نهج البلاغه حکمت 120

8⃣نسبت به مقام و منصب خویش به چشم امانت بنگرد نه وسیله برتری جویی و استفاده شخصی و حزبی؛

🔷حضرت علی به قاضی اهواز چنین نوشت :

« بدان ای رفاعه این حکومت ( و پستهای مختلف آن ) امانت الهی است .هرکس در آن خیانت کند لعنت خدا تا روز قیامت بر او باد و هر کس خائنی را به کار گیرد پیامبر در دنیا و آخرت از او بیزار است»

📚دعائم الاسلام ج2 ص531

🔷و به فرماندار آذربایجان چنین نوشت:

« کار تو ( فرمانداری ) برای تو وسیله نان و آب نیست بلکه امانتی است در گردنت»

📚نهج البلاغه نامه 5

9⃣از آیات قرآن نیز استفاده می شود که زمامدار باید علم و توانایی در انجام مسئولیت ها را دارا بوده و در ادای مسئولیت نیز امین و درستکار باشد .

🔶بقره 247- یوسف 55- قصص 26



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

چرا زنان نمی توانند رییس جمهور شوند برخی به این موضوع اعتراض می کنند


💠پاسخ💠

🔶اسلام در حاکم و قاضی مرد بودن را شرط می داند و این از آن جهت نیست که می خواهد از مقام زنان بکاهد و یا او را تحقیر کند بلکه این کار به خاطر رعایت شرایط طبیعی و خصائص آفرینش زن است .

❗️اصل تقسیم کار ایجاب می کند که هر کاری به اهل و شایسته آن سپرده شود .

🔷از آنجا که زن یک موجود عاطفی است کارهایی که به صلابت و خشونت نیاز دارد به مرد واگذار شده است و ولایت و زعامت یکی از این کارهاست .

👌ادله اسلامی حاکی از آن است که زن نباید متصدی مقام قضاء و داوری باشد ؛

https://t.me/Rahnamye_Behesht/6093

🗯مقام قضاوت شعبه کوچکی از حکومت است و وقتی زن نتواند قاضی باشد به طریق اولی حق زعامت و حکومت را نیز نخواهد داشت و این برای آن است که زن در مقابل صحنه های تاثر آور که معمولا قضات با آنها سر و کار دارند نمی تواند استقامت و ثبات خود را حفظ کند و جانب حق را که چه بسا از تاثیرات عاطفی به دور است بگیرد .

👌حضرت علی در وصیت خود نسبت به زنان چنین فرمود:

« زنان را برای انجام کاری که توانایی و قدرت ندارند ناچار مکن زیرا زن همچون شاخه گل است نه قهرمان خشن»

📚نهج البلاغه نامه 31

🔷پیامبر گرامی فرمود:

« رستگار نمی شوند قومی که زن بر آنها حکومت کند»

📚الخلاف شیخ طوسی ج2 ص23

🔶وفرمود:

« گروهی که تصمیم گیرنده آنها زن باشد روی رستگاری را نخواهند دید»

📚بحار الانوار ج74 ص138

🗯وفرمود:

« اگر زمامداران شما بدترین شما و ثروتمندان شما بخیلان شما و اداره کننده جامعه شما به دست زنهای شما باشد در این صورت مرگ بر شما از زندگی در روی زمین بهتر است»

📚سنن ترمذی ج4 ص529

📚تحف العقول ص29

👌چنان که گفتیم چون زنان موجودات عاطفی هستند و سریعتر تحت تاثیر عواطف قرار می گیرند لذا کارهایی که بیشتر به عقل و صلابت نیاز دارد به زنان واگذار نشده است و قضاوت و حکومت از این نوع کارهاست که اسلام زن را از عهده داری آنها معاف کرده است و در عوض کارهایی را به او تفویض کرده که با شرائط و خصائص خلقت او مناسب است مانند خانه داری و تربیت نسل های پاک و پاکیزه و تحویل آنها به اجتماع که نیازمند به عاطفه و دلسوزی بسیار است .

👌البته انکار نمی کنیم که در میان جامعه زنان افراد انگشت شماری پیدا می شوند که از نظر اندیشه و فکر دارای منطق قوی و نیرومند می باشند ولی این سبب نمی شود که همه زنان از چنین خصیصه ای برخوردار باشند و این روشن است که همیشه در جعل قانون اکثر را ملاک حکم قرار می دهند نه افراد استثنائی را



📝پرسمان اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیستآیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد


💠پاسخ💠

🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود .

این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است .

🗯حضرت علی فرمود:

« فال نیک زدن حق است»

📚نهج البلاغه حکمت 400

🗯پیامبر گرامی فرمود:

« فال نیک بزنید آن را خواهید یافت»

📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267

🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود:

« فال نیک بزن تا پیروز شوی »

📚غرر الحکم ح1857

پیامبر گرامی فرمود:

« خداوند فال نیک را دوست دارد»

📚بحار الانوار ج74 ص165

👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود .

البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود.

🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است .

🔶حضرت علی فرمود:

« فال بد حق نیست و جزو خرافات است»

📚نهج البلاغه حکمت 400

🔶پیامبر گرامی فرمود:

« فال بد زدن نوعی شرک است»

📚مسند احمد ج1 ص389

🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است .

🔶وفرمود:

« کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است»

📚کنزالعمال ج10 ص114

👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است .

🔶در روایت دیگر آمده است :

« پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود»

📚بحار الانوار ج92 ص2

🔶امام صادق فرمود:

« فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود»

📚الکافی ج8 ص197

و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود:

« کفاره فال بد زدن توکل بر خداست»

📚وسائل الشیعه ج11 ص362

👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است .


📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

در پی وقوع زلزله ی متعلق به قیامت هرچی که بر سطح زمین هست متلاشی میشه درسته

پس تکلیف کعبه و هم چنین عتبات عالیات چی میشه اونا خراب میشن❗️❗️


💠پاسخ💠

👌در هنگامه قیامت زلزله های عظیمی صورت می گیرد که صورت کلی زمین را بر هم می زند.

🔶خداوند می فرماید:

« آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه می افتند»

🔷مزمل 14

👌ومی فرماید:

« هنگامی که زمین به شدت به لرزه در آید و کوهها در هم کوبیده شود»

🔷واقعه 4

👌ومی فرماید:

« به خاطر بیاور روزی را که کوهها را به حرکت در آوریم و زمین را آشکار و مسطح می بینی »

🔶کهف 47

مسطح شدن زمین کنایه از ویرانی است که در آن صورت می گیرد .

حال آیا کعبه و مشاهد ائمه گرامی نیز در این حوادث زمین خراب می شوند

👌از روایاتی استفاده می شود که آنها خراب نشده بلکه به آسمان ها عروج داده می شود .

🗯امام سجاد علیه السلام در مورد عروج کربلا در آستانه قیامت فرمود:

«خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از این‌که زمین کعبه را خلق کند و آن‌را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آن‌را حرم امن و مبارک گردانید، و هرگاه خداوند بخواهد کره زمین را لرزانده و حرکتش دهد ( کنایه از قیامت ) زمین کربلا را همراه تربتش در حالى‌که نورانى و شفاف هست بالا برده و آن‌را در برترین باغ‌هاى بهشت قرار داده و بهترین جای سکونت قرار می‌دهد و در آن‌جا کسی غیر از انبیای مرسل یا پیامبران اولو العزم سکونت نکنند. این زمین در میان باغ‌هاى بهشت می‌درخشد همان‌گونه که ستاره درخشنده بین ستارگان نورافشانى می‌نماید، نور این زمین چشم‌هاى اهل بهشت را تار می‌کند و با صدایى بلند می‌گوید: من زمین مقدس و طیب و پاکیزه و مبارکى هستم که سید الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم».

📚کامل الزیارات ص268

📚وسائل الشیعه ،ج14 ص515


اگر چه در مورد عروج کعبه و سایر مشاهد امامان غیر از کربلا روایتی وارد نشده است اما بر اساس روایت بالا شاید بتوان نتیجه گیری کرد که آن ها نیز به سبب مقام و احترامی که دارند عروج خواهند کرد خصوصا آن که در روایات دیگری ، مقام و فضیلت تربت مدفن تمام امامان برابر دانسته شده است .


📚وسائل الشیعه ج14 ص561 باب 83



📝پرسمان اعتقادی


https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

کانال های ضد دین اشکال می کنند که شما معتقدید که چون امام زمان ترس از کشته شدن دارد غائب شده است و می گویند امامی که میترسد چگونه می خواهد حق مظلومان را از ظالمین بگیرد❗️❗️


💠پاسخ💠

یکی از حکمت های ظاهری غیبت امام عصر در امان ماندن از گزند بدخواهان و ستمگران است .

🔷امام صادق علیه السلام فرمود:

« همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد»

📚الکافی ج1 ص340

📚کتاب الغیبه ، طوسی ، ص329

📚کمال الدین ، ج2 ص342

👌در این شکی نیست که یکی از ویژگی های امامان گرامی ما « شجاع » بودن آنها می باشد .

🔷امام رضا علیه السلام فرمود:

« برای امام نشانه هایی است از جمله عالم ترین و عادل ترین و با تقواترین و حلیم ترین و شجاع ترین مردم است ...»

📚معانی الاخبار ص35

📚بحار الانوار ج25 ص116

👌امام علی علیه السلام فرمود:

« لازم است که امام شجاع ترین مردم باشد زیرا رهبر مومنان است و مومنان از او الگو می گیرند»

📚بحار الانوار ج25 ص164

❗️روی این حساب ما معتقدیم که امامان ما شجاع ترین انسانها بوده اند .

🗯خوف و هراسی که به عنوان دلیل غیبت امام عصر ذکر شده است بازگشت به خوف شخصی نمی کند بلکه بازگشت به خوف دینی می کند .

👌امام زمان همانند سایر امامان از کشته شدن برای دین خداوند هراسی ندارد اما روشن است که اگر ایشان کشته شوند وعده الهی برای گسترس عدل و داد بر روی زمین و بر اندازی حکومت های فاسده محقق نمی شود زیرا اراده الهی به این تعلق گرفته است که این هدف را به وسیله آخرین امامان دوازده گانه محقق کند.

امام زمان خوف و هراس این را دارند که با کشته شدنشان این هدف محقق نمی شود لذا تا زمانی که این خوف و هراس باقی است و یارانی نباشند تا حضرت را یاری کنند این غیبت پایان نمی پذیرد.

👌بنابراین خوف و هراس امام عصر خوف و هراس دینی است نه شخصی و آنچه مذموم تلقی میشود ترس شخصی می باشد .

👌ملاک و معیار دین خداوند است .زمانی که ظهور دین و دستورات خداوند در ظاهر شدن و قیام امامان بوده است آنان بدون هیچ ترسی بر جان قیام کرده اند و زمانی که مصالح دینی اقتضاء غیبت را داشته آنان از قیام خود داری کرده اند چنان که پیامبر گرامی در غار حراء برای حفظ شدن از گزند مشرکین پنهان شدند زیرا ایشان خوف آن را داشتند که با ظاهر شدن جانشان را از دست می دهند و نمی توانند وظائف دینی خود را به انجام بر سانند ( خوف دینی ) و الا در شجاعت پیامبر اسلام هیچ شکی نمی باشد.



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

می گویید خدا عالم را از عدم و نیستی خلق کرده است .سوال من است که عدم و نیستی چگونه می تواند علت و منشا وجود باشدمگر نیستی می تواند مایه هستی شود❗️❗️


💠پاسخ💠

👌باید توجه داشت که اشتباه از ناحیه کلمه «از» به وجود آمده است.

🗯شما خیال می کنید اینکه می گوئیم «عالم » «از» نیستی به هستی آمده مثل این است که می گوئیم میز «از» «چوب » ساخته شده است که در ساختن میز چوب باید قبلا موجود باشد تا میز ساخته شود .

در صورتی که معنی جمله عالم از نیستی به هستی آمده این نیست ، بلکه به این معنی است که عالم قبلا وجود نداشت سپس موجود شد آیا در این عبارت تضاد و تناقضی میبینید ❗️❗️

📚تفسیر نمونه ج1 ص421

👌جهت دیدن روایات اهل بیت در این معنا که خداوند عالم را پس از نیستی و عدم آفرید و عالم نبود و پس از عدم و نیستی مورد خلقت خداوند قرار گرفت و حادث شد به نمایه زیر رجوع فرمایید؛


🗯 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6141




📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم.

برخی از فضائل حضرت ابوطالب در کتب شیعه؛

🔷شیخ صدوق روایت می کند:

« پس از وفات ابوطالب پیامبر بر ایشان وارد شد و خطاب به ایشان عرضه داشت که یا عموجان شما مرا زمانی که یتیم بودم تحت تکفل خود در آوردی و مرا که صغیر بودم تحت تربیت خود قرار دادی و در زمان بزرگسالیم مورد نصرت قرار دادی .خداوند پاداش خیر به تو دهد»

❗️پس از آن حضرت علی را امر کرد که ایشان را غسل کرده و تجهیز کند»

📚امالی صدوق ص243

🔶مرحوم طبرسی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود:

« علی علیه السلام روزی در رحبه نشسته بود و مردم نیز حول او گرد آمده بودند . مردی حضرت را مخاطب قرار داد که شما در جایگاهی الهی قرار دارید اما افسوس که پدرت در آتش است .

حضرت علی فرمود ساکت باش خداوند دندانهایت را فرو ریزد . قسم به خداوندی که محمد را به حق به پیامبری برگزید اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند شفاعتش را می پذیرد . پدرم در آتش معذب باشد در حالی که پسرش تقسیم کننده بهشت و دوزخ است .

قسم به خداوند نور پدرم در قیامت بر تمام انوار مردمان چیره می شود الا نور پیامبر و امامان زیرا نور او از نور ماست که خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم آن را خلق کرده بود»

📚الاحتجاج ج1 ص230

📚امالی شیخ طوسی ص192

🗯حضرت ابوطالب از جمله اوصیاء حضرت عیسی تلقی می شده است چنان که امام کاظم علیه السلام فرمود:

« وقتی پیامبر اسلام مبعوث شد ابوطالب وصایای نبوت را به پیامبر تقدیم کرد»

📚الکافی ج1 ص445

🔷علامه مجلسی می گوید:

« ابوطالب از جمله اوصیاء بود و او امین بر وصایای انبیاء محسوب می شد »

📚بحار الانوار ج35 ص74

متاسفانه اهل سنت و پیروان مکتب سقیفه چون پدران خلفایشان سابقه ای طولانی در شرک و کفر و بت پرستی و شراب خواری داشته اند برایشان سنگین است که پدر حضرت علی را به عنوان فردی مومن و موحد معرفی کنند لذا سعی می کنند به دروغ و تدلیس حضرت ابوطالب را کافر ( نعوذ بالله ) و اهل دوزخ معرفی کنند .

❗️ما در دو پست زیر پاسخ این تدلیس ها و یاوه گویی های آنان را داده ایم ؛

1⃣ https://t.me/Rahnamye_Behesht/2667

2⃣ https://t.me/Rahnamye_Behesht/3640



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

در قرآن و اسلام موارد متعددی است که خداوند در ابتدا یک حکمی میدهد و پس از گذشت مدتی حکم دیگری جایگزین آن میشود و حکم اول نسخ می شودآیا این تغییر احکام نشان دهنده ناگاهی خداوند نمیباشد


💠پاسخ💠

👌نسخ از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر بجای آن است ؛

❗️ به عنوان مثال ؛

1⃣مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی کعبه کنند

2⃣در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنان مقرر دارد.

👌این آیه بوسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است .

🤔در اینجا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می شود:

اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده ؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده ؟ و به تعبیر دیگر: چه می شد از آغاز حکم چنان تشریع می گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت ؟

🗯پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند و حاصل آن با توضیحی از ما چنین است؛

می دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون می شود و گاه ثابت و بر قرار است .

🔷 یک روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.

🔶یک روز داروئی برای بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور می دهد اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیانبار باشد لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می دهد.

❗️ممکن است درسی امسال برای دانش آموزی سازنده باشد اما همین درس برای سال آینده بی فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آنچنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود.

👌این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشنتر می گردد که در روند تکاملی انسانها گاه برنامهای مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر به خصوص ‍ در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقیدتی، لزوم دگرگونی برنامه ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می رسد.

البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه های اساسی را تشکیل می دهد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی شود، تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است .

با توجه به این نکات روشن می شود که نسخ به هیچ عنوان مستلزم ناگاهی واضع از قوانین نمی باشد بلکه بر اساس تغییر شرایط و مصالح احکامی تغییر می کند.


📚تفسیر نمونه ج1 ص390



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

چرا خداوند دیگر پیامبری نمی فرستد و پیامبر اسلام به عنوان آخرین پیامبر معرفی شده استآیا یعنی ما دیگر به پیامبر جدید نیاز نداریم و تمام نیازهای ما مرتفع شده است


💠پاسخ💠

👌جهت دیدن ادله خاتمیت پیامبر گرامی اسلام به نمایه زیر رجوع فرمایید؛

🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5463


حال برای پاسخ این سؤال باید توجه داشت ؛

👌« گاه انسان به مرحله ای از بلوغ فکری و فرهنگی می رسد که می تواند با استفاده مستمر از اصول و تعلیماتی که نبی خاتم به طور جامع در اختیار او گذارده راه را ادامه دهد بی آنکه احتیاج به شریعت تازه ای داشته باشد.

❗️این درست به آن می ماند که انسان در مقاطع مختلف تحصیلی در هر مقطع نیاز به معلم و مربی جدید دارد تا دورانهای مختلف را بگذراند، اما هنگامی که به مرحله دکترا رسید و مجتهد و صاحبنظر در علم یا علوم مختلفی گردید در اینجا دیگر به تحصیلات خود نزد استاد جدیدی ادامه نمی دهد، بلکه به اتکاء آنچه از محضر اساتید پیشین و مخصوصا استاد اخیر دریافته، به بحث و تحقیق و مطالعه و بررسی می پردازد، و مسیر تکاملی خود را ادامه می دهد، و به تعبیر دیگر نیازها و مشکلات راه را با آن اصول کلی که از آخرین استاد در دست دارد حل می کند

👌بنابر این لزومی ندارد که با گذشت زمان همواره دین و آئین تازه ای پا به عرصه وجود بگذارد (دقت کنید).

و به تعبیر دیگر انبیای پیشین برای اینکه انسان بتواند در این راه پر نشیب و فرازی که به سوی تکامل دارد پیش برود هر کدام قسمتی از نقشه این مسیر را در اختیار او گذاردند، تا این شایستگی را پیدا کرد که نقشه کلی و جامع تمام راه را، به وسیله آخرین پیامبر از سوی خداوند بزرگ، در اختیار او بگذارد.

🔶بدیهی است با دریافت نقشه کلی و جامع نیازی به نقشه دیگر نخواهد بود و این در حقیقت بیان همان تعبیری است که در روایات خاتمیت آمده و پیامبر اسلام را آخرین آجر یا گذارنده آخرین آجر کاخ زیبا و مستحکم رسالت شمرده است .

👌👌اینها همه در مورد عدم نیاز به دین و آئین جدید است اما مساله رهبری و امامت که همان نظارت کلی بر اجرای این اصول و قوانین و دستگیری از واماندگان در راه و بیان آنچه پیامبر خاتم فرصت بیان آن را پیداد نکرد می باشد مساله دیگری است که انسان هیچ وقت از آن بی نیاز نخواهد بود به همین دلیل پایان یافتن سلسله نبوت هرگز به معنی پایان یافتن سلسله امامت نخواهد بود، چرا که «تبیین و بیان »و «توضیح این اصول » و «عینیت بخشیدن و تحقق خارجی آنها» بدون استفاده از وجود یک رهبر معصوم الهی ممکن نیست »


📚پیام قرآن ج8 ص454



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

آیا حکم تقیه کردن در بین شیعه نوعی ترویج دروغگویی و نفاق کاری نمی باشد


💠پاسخ💠

👌تقیه آن است که انسان عقیده دینی خود را در برابر مخالفان متعصب و سر سخت که ممکن است خطری برای او بیافرینند کتمان کند . به عنوان مثال مسلمان موحدی در چنگال گروهی بت پرست لجوج گرفتار شده که اگر اظهار توحید و اسلام کند خون او را می ریزند یا صدمه مهم جانی و مالی و آبرویی به او می رسانند او عقیده باطنی خود را مکتوم می دارد تا از گزند آنها در امان بماند.

🔶هر عاقلی تصدیق می کند که این کار کاملا منطقی است و عقل بر آن حکم می کند .

👌نفاق درست نقطه مقابل تقیه است .منافق کسی است که در باطن به مبانی اسلام اعتقاد ندارد یا در آن تردید دارد ولی در میان مسلمین اظهار اسلام می کند .

🔶تقیه ای که ما می گوییم این است که در باطن اعتقاد صحیح اسلامی دارد منتها برای حفظ جان و مال و آبرو اعتقاد خود را پنهان می کند.

❗️تقیه در واقع یک سپر دفاعی است .هیچ عاقلی اجازه نمی دهد که انسان عقیده باطنی خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقی اظهار کند و جان یا مال و یا ناموس خود را به خطر بیندازد چرا که هدر دادن نیروها و امکانات بدون فائده عاقلانه نیست .

👌تقیه شبیه روشی است که همه سربازان در میدان جنگ به کار می گیرند . خود را در لابلای درختان و تونل ها و خاکریزها مخفی می کنند .لباس خود را به رنگ شاخه های درختان انتخاب می کنند تا بی جهت خون خود را هدر ندهند بی شک هیچ عاقلی این عمل را زشت نمی شمرد .

📚شیعه پاسخ می گوید ص35

👌از اینجا روشن می شود که هر گاه کسی گرفتار موارد تقیه شد و عقیده باطنی خود را به خاطر مصالح مهمتری کتمان کرد و یا سخنی بر خلاف آن اظهار دارد نه تنها گناهی مرتکب نشده است بلکه مانند دروغی است که به هنگام اصلاح ذات البین یا نجات جان مومنی گفته میشود که شرعا مجاز یا جایز است.

📚پیام قرآن ج7 ص194

🗯 در تاریخ مبارزات مذهبی و اجتماعی و سیاسی زمانهائی پیش می آید که مدافعان حقیقت اگر بخواهند به مبارزه آشکار دست بزنند هم خودشان و هم مکتبشان به دست نابودی سپرده می شود و یا لااقل در معرض ‍ مخاطره قرار می گیرد مانند وضع شیعیان علی علیه السلام در زمان حکومت غاصب بنی امیه در چنین موقعی راه صحیح و عاقلانه این است که نیروهای خود را به هدر ندهند و برای پیشبرد اهداف مقدس خود به مبارزات غیر مستقیم و یا مخفیانه دست بزنند و در حقیقت تقیه برای اینگونه مکتبها و پیروان آنها در چنین لحظاتی یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود که میتواند آنها را از نابودی نجات دهد، و در ادامه مجاهدات خود پیروز گرداند، کسانی که بر تقیه بطور دربست قلم بطلان میکشند معلوم نیست برای اینگونه موارد چه طرحی دارند؟ آیا نابود شدن خوب است و یا ادامه مبارزه به شکل صحیح و منطقی ؟ راه دوم همان تقیه است و راه اول چیزی است که هیچ کس نمی تواند آن را تجویز کند.

📚تفسیر نمونه ج2 ص502

👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇

قرآن مجید در آیات متعدّدى تقیّه را در برابر کفّار و مخالفان مجاز شمرده است، به عنوان نمونه:

1⃣در داستان مومن آل فرعون مى خوانیم:

«مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را (نسبت به آیین موسى) کتمان مى کرد گفت : آیا شما مى خواهید کسى را که مى گوید پروردگار من خداست، به قتل برسانید در حالى که معجزات و دلایل روشنى با خود دارد»

🔷غافر28

در ادامه مى گوید: «او را به حال خود رها کنید، اگر دروغ مى گوید آثار دروغ دامان او را مى گیرد، و اگر راست بگوید ممکن است بعضى از عذاب هاى الهى را که او نسبت به آن هشدار مى دهد، دامان شما را بگیرد».

👌به این ترتیب مومن آل فرعون در عین تقیّه و «کتمان ایمان خود» نصایح لازم را به آن گروه متعصّب لجوج که تصمیم گرفته بودند خون پیامبر الهى موسى را بریزند، مى کند.

2⃣در یک دستور صریح دیگر قرآنى مى خوانیم:

«مومنان نباید کفّار را دوست خود انتخاب کنند، هر کس چنین کند از خداوند، بیگانه است، مگر این که بخواهید از آنها تقیّه کنید»

🔷ال عمران 28

👌این آیه دوستى با دشمنان حق را به کلّى ممنوع کرده، جز در مواردى که ترک دوستى، سبب اذیّت و آزار مسلمانى شود و به عنوان یک سپر دفاعى از دوستى با آنها به طور تقیّه استفاده شود.

3⃣ داستان عمّاریاسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل کرده اند که هر سه گرفتار چنگال مشرکان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پیامبر اسلام کردند، پدر و مادر عمّار خوددارى کرده و شهید شدند، ولى عمّار از روى تقیّه مطابق میل آنها سخن گفت و سپس گریه کنان به خدمت پیامبر اکرم رسید.

❗️در این هنگام آیه شریفه « کسانى که بعد از ایمان کافر شوندعذاب سختى دارند، مگر آنها که تحت فشار واقع شده اند...) نازل شد.

🔷نحل106

👌پیغمبر اکرم پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشک از چشمان عمّار سترد و فرمود : چیزى بر تو نیست، اگر باز تو را مجبور کردند تو نیز همان کلمات را تکرار کن.

📚جامع البیان ، ج14 ص122

📚مفاتیح الغیب ج20 ص273

🔷اتّفاق نظر همه مفسّران اسلام در مورد نزول آیه فوق درباره عمّار و پدر و مادرش و سخنانى که پیامبر بعد از آن فرمود، نشان مى دهد که مساله تقیّه مورد قبول همه است. راستى شگفت انگیز است که با این سندهاى محکم قرآنى و کلمات مفسّران اهل سنّت، باز هم بر شیعه به خاطر قبول تقیّه خرده گیرى مى کنند؟
آرى نه عمّار منافق بود و نه مومن آل فرعون، بلکه از دستور الهى تقیّه بهره گرفتند.


❗️جهت آگاهی بیشتر در مورد تقیه و روایات تقیه در کتب اهل سنت به نمایه زیر رجوع فرمایید؛

🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769





📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

آیا راست است که پیامبر در نماز های خود سهو می کرده است یا نماز صبح را خواب می مانده است


💠پاسخ💠

👌اهل سنت معتقدند که پیامبر گرامی گرفتار سهو و نسیان می شده است و در نمازش خلل وارد می شده یا احیانا نمازش قضا می شده است.

🔶ابو داود از عمران بن حصین روایت می کند ؛

« پیامبر در سفر نماز صبح را خواب ماندند و زمانی برخاستند که آفتاب زده بود .پیامبر بلال را امر کرد که اذان بگوید و آنان وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند»

📚سنن ابی داود ج1 ص224

🔶مسلم نقل می کند که ابوهریره می گفت :

« پیامبر با ما نماز چهار رکعتی را از روی سهو دو رکعتی می خواند »

📚صحیح مسلم ج1 ص403

👌ومی گوید:

« پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی خواند . مردی از بنی سلیم به نزد پیامبر رفت و گفت آیا نماز را شکسته خواندی یا فراموش کردی !!»

📚همان مدرک ص404

🗯بخاری نیز نقل می کند که ابوهریره می گفت:

« پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی به جا آورد و پس از آن دو سجده سهو به جا آورد»

📚صحیح بخاری ج2 ص67

👌این که پیامبر گرامی در نماز سهو می کردند یا نماز صبحشان قضا می شده است در روایات شیعه نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛

📚بحار الانوار ج17 ص100 به بعد

❗️حال توجه به نکاتی لازم است؛


1⃣اگر پیامبران و امامان در موضوعات و احکام و عبادات دچار سهو و نسیان و فراموشی شوند طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود .


بنابراین مردم با سخنان آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال آنان که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است .

🔶لذا باید انان از تمامی سهو ها و نسیان ها معصوم و مصون باشد تا نقض غرض و عدم هدایت مردم لازم نیاید.

2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود:

«انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند»

📚بحار الانوار ج25 ص351

🔶پیامبر گرامی فرمود:

«سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم»

📚بحار الانوار ج17 ص111

❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند

📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3

🔶امام صادق علیه السلام فرمود:

« پیامبر هیچ گاه سجده سهو به جا نیاورد ( زیرا در نماز گرفتار سهو و نسیان نمی شد) »

📚التهذیب ج2 ص350


3⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند.

شیخ مفید می گوید:

« احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود»

📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7

🔷علامه حلی می گوید:

« اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند»

📚تذکره الفقهاء ج1 ص130

4⃣احادیثی که در کتب اهل سنت مبنی بر سهو و نسیان پیامبر نقل شده است نزد ما مردود و جعلی تلقی می شود .

👌روایاتی هم که در کتب ما مبنی بر سهو النبی وارد شده است چون موافق با روایات اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است و اعتبار ندارد.

❗️شیخ حر عاملی چنین می گوید:

« احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند حمل می شود بر تقیه چنان که شیخ طوسی به این نکته اشاره کرده است زیرا ادله زیاد عقلی و نقلی حاکم است که پیامبر به صورت مطلق گرفتار سهو و نسیان نمی شود »

📚وسائل الشیعه ج8 ص199



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

چرا خداوند فرعون را که در آخرین لحظات ایمان آورد نبخشید ولی قوم حضرت یونس رو در آخرین لحظات که عذاب خیلی نزدیک شده بود واگر دستشان را دراز میکردن به ابرهای تیره حامل عذاب میخورد،بخشید وفرصت دوباره داد؟


💠پاسخ💠

👌توبه مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود و زمان محدودی ندارد .

❗️تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن به آن اشاره شده است این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسیده باشد پذیرفته نمی شود و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت .

👌قرآن می گوید:

« توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد بگوید الان توبه کردم پذیرفته نیست »

🔶نساء 18

👌در داستان فرعون می خوانیم که هنگامی که فرعون و لشگریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود و گفت :

« من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست و من از مسلمین هستم»

🔷یونس 90

👌ولی بلافاصله جواب شنید:

« الان ایمان می آوری در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی »

🔶یونس 91

👌و در مورد امت هایی که در هنگام نزول عذاب توبه می کردند می فرماید:

« هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت »

🔶غافر84

👌بنابراین توبه در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری به خود بگیرد.

📚اخلاق در قرآن ج1 ص224

ایمان قوم حضرت یونس قبل از نزول عذاب بود لذا مورد پذیرش خداوند واقع شد .

🔷خداوند می فرماید:

« چرا هیچیک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که ( ایمانشان به موقع باشد و ) مفید به حالشان افتد مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی ( پایان زندگی و اجلشان ) آنها را بهره مند ساختیم»

🔶یونس 98

👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛

ماجرای آنها به این قرار بود که در تواریخ آمده است هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین نینوا در عراق زندگی می کردند مایوس شد، به پیشنهاد عابدی که در میان آنها می زیست نفرین کرد در حالی که عالم و دانشمندی نیز در میان آن گروه بود که به یونس پیشنهاد می کرد باز هم درباره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مایوس نگردد.

🔶ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت قوم او که صدق گفتارش را بارها آزموده بودند گرد مرد دانشمند اجتماع کردند، هنوز فرمان قطعی عذاب فرا نرسیده بود، ولی نشانه های آن کم و بیش به چشم می خورد، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبری عالم از شهر بیرون ریختند، در حالی که دست به دعا و تضرع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند و برای اینکه انقلاب و توجه بیشتری در روح و جان آنها پیدا شود، مادران را از فرزندان جدا ساختند و لباسهای درشت و خشن و کم اهمیت در تن کردند، و به جستجوی پیامبر خویش برخاستند اما اثری از او ندیدند.

❗️ولی این توبه و ایمان و بازگشت به سوی پروردگار که به موقع انجام یافته بود، و با آگاهی و اخلاص توام بود کار خود را کرد، نشانه های عذاب بر طرف شد و آرامش به سوی آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجرای طولانیش به میان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند.

👌یادآوری این نکته نیز لازم است که قوم یونس هرگز در برابر مجازات قطعی قرار نگرفته بودند و گرنه توبه آنان نیز پذیرفته نمی شد، بلکه اخطارها و هشدارهائی که معمولا قبل از مجازات نهائی می آید برای آنها به قدر کافی بیدار کننده بود، در حالی که مثلا فرعونیان بارها این اخطارها را دیده بودند، (همانند ماجرای طوفان و ملخ خوراکی و دگرگونی شدید آب نیل و امثال آن) ولی هیچگاه این اخطارها را جدی نگرفتند، و تنها از موسی خواستند که ناراحتی را خداوند از آنان بر طرف سازند تا ایمان بیاورند، اما هرگز ایمان نیاوردند.

📚تفسیر نمونه ج8 ص387


📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

خواستم در مورد فلسفه حرمت موسیقی لهوی در اسلام توضیح بدیدچرا حرام است❗️


💠پاسخ💠

👌در تفسیر نمونه در این باره چنین آمده است ؛

❗️در یک بررسی کوتاه به مفاسد زیر در مورد موسیقی و غناء برخورد می کنیم :

1⃣تشویق به فساد اخلاق ؛

🔶 تجربه نشان داده است - و تجربه بهترین شاهد و گواه است - که بسیاری افراد تحت تاثیر آهنگهای غناء، راه تقوی و پرهیزکاری را رها کرده، و به شهوات و فساد روی می آورند.

👌مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن می زند همان غناء و موسیقی است .

🔶در بعضی از گزارشهائی که در جرائد خارجی آمده می خوانیم که در مجلسی که گروهی از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصی از غناء در آنجا اجرا شد آنچنان هیجانی به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حمله ور شدند و فجایع زیادی بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.

🔷در تفسیر روح المعانی سخنی از یکی از سران بنی امیه نقل می کند که به آنها می گفت : از غنا بپرهیزید که حیا را کم می کند، شهوت را می افزاید شخصیت را در هم می شکند، جانشین شراب می شود، و همان کاری را می کند که مستی انجام می دهد.

📚تفسیر روح المعانی جلد 21 صفحه 60

👌و این نشان می دهد که حتی آنها نیز به مفاسد آن پی برده بودند و اگر می بینیم در روایات اسلامی کرارا آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش می دهد اشاره به همین حقیقت است، روح نفاق همان روح آلودگی به فساد و کناره گیری از تقوا و پرهیزکاری است .

🔷و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانه ای که غنا در آن است وارد نمی شوند به خاطر همین آلودگی به فساد است، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهای آلوده بیزارند.

2⃣ غافل شدن از یاد خدا ؛

🔷 غناء و موسیقی انسان را آنچنان مست شهوات می کند که از یاد خدا غافل می سازد.

🔶در حدیثی از علی علیه السلام می خوانیم ؛

«هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است »

📚وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 235

3⃣ آثار زیانبار بر اعصاب ؛

غنا و موسیقی در حقیقت، یکی از عوامل مهم تخدیر اعصاب است، و به تعبیر دیگر مواد مخدر گاهی از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن می شوند، مانند شراب و گاه از طریق بوئیدن و حس شامه مانند هروئین و گاه از طریق تزریق مانند مرفین و گاه از طریق حس سامعه است مانند غنا و موسیقی

👌به همین دلیل گاهی غنا و آهنگهای مخصوصی، چنان افراد را در نشئه فرو می برد، که حالتی شبیه به مستی به آنها دست می دهد، البته گاه به این مرحله نمی رسد اما در عین حال تخدیر خفیف ایجاد می کند.

👌و به همین دلیل بسیاری از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدیر آن خفیف باشد یا شدید.

❗️توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقیدانان نشان می دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهای روحی گردیده اند، تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده، و عده ای مبتلا به بیماریهای روانی شده، و گروهی مشاعر خود را از کف داده، و به دیار جنون رهسپار شده اند، دستهای فلج و ناتوان گردیده بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانی شده اند

📚تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه 26

کوتاه سخن اینکه آثار زیانبخش غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون، و بر قلب و فشار خون، و تحریکات نامطلوب دیگر به حدی است که نیاز به بحث زیادی ندارد.

🔴از آمارهائی که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده می شود که مرگهای ناگهانی نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته است، عوامل این افزایش را امور مختلفی ذکر کرده اند از جمله افزایش غنا و موسیقی در سطح جهان .

4⃣غنا و موسیقی یکی از ابزار کار استعمار؛


🔶استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم، مخصوصا نسل جوان، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشی از برنامه های گسترده آنها برای ادامه استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت و بی خبری و ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمیهای نا سالم است .

🔶امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتی ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسی، یعنی سیاستهای استعماری است، ایجاد مراکز فحشاء، کلوپه ای قمار و همچنین سرگرمیهای ناسالم دیگر، و از جمله توسعه غنا و موسیقی، یکی از مهمترین ابزاری است که آنها برای تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند، و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل می دهد و از برنامه های عمده وسائل ارتباط جمعی همین موضوع است .

📚تفسیر نمونه ج17 ص19

👌جهت دیدن ادله حرمت موسیقی از آیات و روایات به نمایه زیر رجوع فرمایید؛

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/2651



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🌺اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلاه کثیره نامیه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

📚کامل الزیارات ص309

🔶پیامبر گرامی فرمود:

« هر کس بغض اهل بیت را به سینه داشته باشد خداوند او را یهودی محشور می کند»

📚امالی صدوق ص200

🔷در روایت دیگر آمده است :

« کسی که به اهل بیت توهین می کند از سگ هم پست تر است»

📚امالی شیخ طوسی ص171

🔷در روایت دیگر امام صادق علیه السلام فرمود:

« کسی که به اهل بیت توهین می کند از ولد الزنا بدتر است»

📚ثواب الاعمال ص203

🔷حضرت علی علیه السلام فرمود:

« دروغ می گوید کسی که فکر می کند حلال زاده است درحالی که با من و امامان از فرزندان من دشمنی و توهین می کند و بغض آنان را به دل دارد»

📚بحار الانوار ج27 ص145

🔴مطلع شدیم که در ستاد انتخاباتی یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری در ایلام مجری برنامه با طرح عنوان « نامه ای به امام رضا » شروع به توهین و جسارت و بی احترامی به ساحت قدسی امام رضا علیه السلام می کند.

😡ما این رفتار بی شرمانه را شدیدا محکوم کرده و از دستگاه قضائی می خواهیم که هر چه سریعتر این فرد ناصبی و ناپاک را به سزای اعمالش برساند و شیعیان تا به مجازات رسیدن او از اعتراض و محکومیت این عمل دست نکشند.


🔶می توانید کلیپ این توهین بی شرمانه را در لینک زیر مشاهده فرمایید؛

🔷 http://www.aparat.com/v/nSK7J



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

کلیپی از زئوس منتشر شده است که مساله قمار را به چالش می کشد و می گوید اگر قمار در اسلام به دلیل مفاسدی حرام است چرا در اسب سواری و تیراندازی قمار کردن مستثنا شده است❗️❗️


💠پاسخ💠

👌در این شکی نیست که قمار کردن در اسلام از گناهان بزرگ تلقی می شود .

🔶خداوند می فرماید:

« درباره شراب و قمار از تو سوال می کنند .بگو در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی ( از نظر مادی ) برای مردم دارد ( ولی ) گناه آنها از نفعشان بیشتر است»

📚بقره 220

🔷ومی فرماید:

« همانا شیطان می خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد»

🔷مائده 91

👌روایات متعددی نیز در حرمت قمار در مجامع روایی ما نقل شده است؛

📚وسائل الشیعه ج17 ص164 باب35

از این حرمت ، قمار کردن با اسب سواری و تیر اندازی و شتر سواری استثناء شده است .

🔶امام صادق علیه السلام فرمود:

« فرشتگان به هنگام برد و باخت و قمار دور می شوند و از آن نفرت دارند و صاحب آن را لعن می کنند مگر در مسابقات اسب سواری و تیر اندازی و شتر سواری »

📚الفقیه ج4 ص59

👌فلسفه این حکم روشن است و آن به خاطر مصلحت بالاتری است که در این سه چیز وجود دارد که مصلحت آمادگی دفاعی و نظامی مسلمین است .

❗️در حقیقت این سه ورزش اصلی ترین نیازهای امنیتی و نظامی جامعه مسلمین را تشکیل می داده است و غرض از این استثناء تشویق مسلمین به روی آوردن به ورزش های مفید بوده است که در جهاد از کارایی ویژه ای برخوردار بوده است .


🔴حال ممکن است اشکال شود که ما در گذشته مفاسد عدیده ای را برای قمار کردن ذکر کردیم از جمله ایجاد هیجانات شدید روانی که عامل اصلی بسیاری از بیماری هاست و این که قمار رابطه مستقیم با انواع جنایات دارد و ضررهای اقتصادی غیر قابل جبرانی را بر جای می گذارد و ...

🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3452

❗️حال با وجود این زیان ها چگونه قمار در اسب سواری و تیر اندازی استثناء شده است

🔶در پاسخ ( چنان که گذشت )گفتنی است که این استثناء به دلیل مصلحتی است که در این موارد وجود دارد و این استثناء تا زمانی است که قمار کردن در مورد مذکور به انجام جنایات و رسیدن آسیب های جدی به بدن و ضررهای اقتصادی مهلک نرسد و الا ؛

🔶از باب عناوین ثانویه و تقدیم مصلحت اهم که حفظ جان خود و دیگران و جلوگیری از هلاکت اقتصادی و ... است قمار کردن در موارد مذکور هم جایز نیست .

🔷در روایت آمده است که فرمود:

« لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام»

📚وسائل الشیعه ج26 ص14

به مقتضای این حکم که قاعده تقدیم اهم است می گوییم اگر وضو گرفتن سبب رسیدن ضرر شود باید تیمم کرد . اگر ایستاده نماز خواندن سبب ایجاد ضرر شود باید نشسته نماز خواند .

🔶حتی اگر رفع تشنگی و گرسنگی منوط به خوردن شراب و میته باشد و جان انسان در خطر باشد ، انسان می تواند به دلیل مصلحت اهم که حفظ جان است شراب و میته را در حد نیاز بخورد.

🗯بنابراین اگر قمار کردن در موارد جواز هم سبب ایجاد مفاسد غیر قابل جبران شود ، جواز جای خود را به حرمت خواهد داد.



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

خداوند در سوره زمر می گوید که تمام گناهان را می بخشد اما در سوره دیگری می گوید گناه شرک را نمی ورزد آیا این تناقض نیست ❗️❗️


💠پاسخ💠

🔶خداوند می فرماید:

« بگو ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد»

🔷زمر 53

این آیه از گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر می گیرد و به همین دلیل از امید بخش ترین آیات قرآن محسوب می شود .

🔶مورد اشکال آیه 48 نساء می باشد که می فرماید:

« خداوند شرک را نمی بخشد اما کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد»

🗯اما باید توجه داشت که این دو آیه با یکدیگر در تعارض نیستند .


🔷آیه اول به صورت عمومی اعلام می کند که خداوند هر گناهی را خواهد بخشید حتی گناه شرک را در صورتی که صاحب آن توبه کند .

❗️آیه دوم که گناه شرک را استثناء می کند در مورد کسانی است که از شرک توبه نکنند و با حالت شرک بمیرند .

🔶اینان دیگر مشمول عفو پروردگار نمی شوند زیرا خداوند در روز قیامت بسیاری از افراد را بدون توبه کردن مورد بخشش قرار می دهد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:

« زمانی که قیامت شود رحمت خداوند چنان همه جا را فرا می گیرد که حتی شیطان نیز طمع در بخشیده شدن می کند»

📚بحار الانوار ج7 ص287

در این حالت و زمان مشرکینی که بدون توبه از دنیا رفته اند دیگر مشمول عفو و رحمت الهی واقع نمی شوند و به غیر از این گروه خداوند هر کسی را که بخواهد در روز قیامت مورد عفو و رحمت خودش قرار می دهد .




📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش

آیا داستان توسل فطرس ملک به امام حسین در زمان تولد ایشان صحت دارد❗️مگر فرشتگان معصوم نیستند


💠پاسخ💠

👌شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود :

«چون امام حسين متولد شد حق تعالي جبرئيل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک براي آن که تهنيت گويد حضرت رسول را از جانب خداوند و از جانب خود چون جبرئيل نازل مي شد گذشت در جزيره اي از جزيره هاي دريا به ملکي که او را فطرس مي گفتند و از حاملان عرش الهي بود وقتي حق تعالي او را امري فرمود و او كندي کرده بود پس حق تعالي بالش را در هم شکسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آن جا عبادت حق تعالي کرد تا روزي که حضرت امام حسين (ع) متولد شد... چون ديد که جبرئيل با ملائکه فرود مي آيند از جبرئيل پرسيد که اراده کجا داريد؟

🔶 گفت: حق تعالي نعمتي به محمد کرامت فرموده است مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگويم. ملک گفت اي جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد که آن حضرت براي من دعا کند تا حق تعالي از من بگذرد پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد.

🔶حضرت پيامبر فرمود که به او بگو که خود را به اين مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد.

🔷فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد بال برآورد و اين کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد يا رسول الله همانا زود باشد که اين مولود را امت تو شهيد کنند او را بر من جهت اين نعمتي که از او به من رسيد مکافاتي است که هر که او را زيارت کند من او را به حضرت حسين برسانم. هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم و هرکه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مي رسانم .

📚امالی صدوق ص138

📚کامل الزیارات ص66

📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص74

🔶و در روایت دیگر آمده است که :

« چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاده شده حسین بن علی و فاطمه و محمد هستم»

📚بحار الانوار ج43 ص245

🔶البته باید توجه داشت که فرشتگان معصوم از گناه و معصیت هستند.

🔷خداوند می فرماید؛

« آنها بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند»

📓انبیاء 26 و 27

❗️و می فرماید:

« هرگز مخالفت فرمان او نمی کنند»

📓تحریم6

❗️حضرت امیر فرمود:

« هر گز در میان فرشتگان معصیت خداوند وجود ندارد»

📚بحار الانوار ج56 ص175

👌اما باید توجه کرد که درست است که انگیزه های گناه مانند شهوت و غضب در فرشتگان نیست یا بسیار ضعیف است ولی نباید فراموش کرد که آنها فاعل مختار هستند و قدرت بر مخالفت دارند و حتی از ایات قران استفاده می شود که آنها از بیم مجازات خداوند در وحشت هستند

📓انبیائ28

🔶این تعبیرات همه نشان می دهد که انها در عین قدرت بر معصیت ،معصوم و پاک از گناهند.

❗️از این جا روشن می شود که اگر در بعضی از روایات مانند داستان مذکور در مورد فطرس ، درباره کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت فرمان حق و تنبیه انان به خاطر این کندی مطالبی آمده است همانند « ترک اولی هایی» است که در مورد انبیا نیز گفته شده است و می دانیم ترک اولی هرگز به معنی گناه نیست .

👌فطرس معصیت و عصیان خداوند را نکرد اما در اجرای دستور الهی با کندی پیش رفت و چون این کندی کردن با شان و مقامش مناسبت نداشت خداوند به سبب آن او را مورد مواخذه قرار داد.

📚پیام امام امیر المومنین ،ج1 ص169



📝پرسمان اعتقادی

https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA