پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.75K subscribers
2.02K photos
158 videos
54 files
5.74K links
بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی !!!

🗯پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!!

👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه

طرح شبهه و سوال :

@poorseman

سایت ipasookh.ir

تمام کانالهای ما :

https://yek.link/ipasookh
Download Telegram
پرسش

چرا اسلام در سوره نسای حکم به جواز به همسری گرفتن زنان شوهر دار اسیر شده در جنگ می دهد

🗯پاسخ؛

1⃣اسلام نکاح زن اسیر شده از کفار را برای مسلمانان بعد از طاهر شدن رحمش‌ به گذشت مدت زنانی از شوهر اولش حلال نموده است؛

📚وسائل الشیعه ج21 ص104

📚مستدرک الوسائل ج15 ص12

🗯گفته شده است که این حکم مشروط به این است که زن و شوهرش در یک مکان نباشند و بین آن ها فاصله باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند برای غیر شوهرش حلال نخواهد بود.

2⃣این حکم تنها مربوط به زنان کفار است و در جنگ میان دو ملت مسلمان جاری نمیشود

📚وسائل الشیعه ج15 ص76

3⃣حکم جهاد در اسلام تنها جنبه دفاعی دارد.حکم بردگی گرفتن تنها مربوط به جنگی است که کافران و مشرکان برای نابود کردن جامعه اسلامی به کشور اسلامی حمله کنند و یا در صدد تهیه مقدمات آن باشند.

❗️در این صورت مسلمانان تنها حق دارند که مردان و زنان حاضر در میدان جنگ را به بردگی بگیرند نه غیر انان را آن هم تنها در صورت صلاحدید امام و جانشین امام

📚وسائل الشیعه ج15 ص64 باب18

4⃣جواز به همسر گرفتن زنان کافری که به دست مسلمانان اسیر می شدند بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روز بوده است؛ زیرا این زنان بخشی از نیروهای جبهه دشمن بودند که اگر آزاد می شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشت. کشتن همه آنان کار بسیار بیرحمانه ای بود. هچنین به کار گرفتن آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت .

🗯به همین دلیل اسلام به مسلمانان اجازه داده تا با شرایطی آنان را در منازل و مزارع و ... به کار بگیرند و ضمن رد و ممنوع کردن هر گونه تجاوز و سوء استفاده جنسی ، به مسلمانان اجازه داده است در صورت تمایل با شرایط خاصی با آنان روابط زناشویی مشروع داشته باشند و با رسمیت بخشیدن به این نحوه روابط زناشویی ، تعهدات متقابلی را در طرفین ایجاد کرده است که در سلامت اخلاقی طرفین و جامعه اثرات مثبت بسیار دارد.

👌در تفسیر نمونه چنین آمده است؛

«اسلام تنها دریک مورد اجازه برده گیری میدهد وآن هم در مورد اسیران جنگی است آن هم هرگز جنبه الزامی ندارد.

👌در آن روز زندانهایی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت وراهی جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها ونگه داری به صورت برده نداشت.

بدیهی است هنگامی که چنین شرایطی تغییر کند هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد می تواند آنها را از طریق منت یا فدیه آزاد کند .زیرا اسلام پیشوای مسلمین را دراین امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند

📚تفسیر نمونه،ج21 ص412


🗯علامه طباطبایی چنین می اورد:

«عمده اسباب برده گیری سه چیز بود 1 جنگ 2 زور وقلدری3 داشتن ولایت ابوت وشوهری وامثال ان

❗️اسلام تنها برده گیری در جنگ را امضا کرد آن هم تنها در جنگ هایی معتبر دانست که بین مسلمین و کفار اتفاق افتد که در این صورت مسلمین می توانند اسیر کافر را استرقاق نمایند نه جنگهایی که بین خود مسلمین رخ می دهد

❗️جهت این امضا کردن ومعتبر شمردن برده گیری اسرای جنگی این است که به طور کلی دشمن محارب هدفی جز نابودی انسانیت واز بین بردن نسل بشری و ویران ساختن ابادی ها ندارد وفطرت بشر بدون هیچ تردیدی چنین کسی را محکوم به زوال دانسته وبر هر کسی واجب می داند که اینگونه دشمن های بشریت را جزو مجتمع بشری به شمار نیاورده وانان را مستحق تمتع از مزایای حیات وتنعم به حقوق اجتماعی نداند ونیز حکم می کند بوجوب از بین بردن انان ویا دست کم اسیر کردنشان »

📚ترجمه تفسیر المیزان ج6 ص498

5⃣این اجازه محدود را هم اسلام به آن جهت داد تا مشرکان به حمله بر کشورهای اسلامی ترغیب نشوند و در صدد از بین بردن اسلام نباشند و این حکم به نوعی عامل بازدارنده برای آنها بوده است.

6⃣فتوحاتی که در زمان خلفا صورت گرفت و اسارت هایی که توسط انان محقق شد به هیچ وجه بر اساس تعالیم اسلامی نبوده است و کارهای انان را نباید معیار اسلام دانست.


👌پرسش و پاسخ های مرتبط؛


1⃣چرا اسلام قانون بردگی را به یک باره از بین نبرد و مورد تایید قرار دارد


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3660

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3661


2⃣چرا امامان برای خود برده داشتند


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2357


3⃣چرا در اسلام حجاب برای زنان برده واجب نیست


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4889


4⃣آیا فتوحات و اسارت هایی که در زمان خلفا صورت گرفت مورد تایید اسلام است


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3773


⭕️پرسمان اعتقادی


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پرسش

می گویند ایام ابتدایی ماه ربیع روزهای حزن و اندوه و عزاداری است چون در این ایام است که خلافت غصب شد و به خانه حضرت زهرا حمله شد و فرزند ایشان سقط شد .بر پایه این استدلال دهه محسنیه از ۲۸ صفر تا۸ ربیع گرفته می شود آیا این کار اشکالی دارد؟


👌پاسخ؛

❗️توجه به نکاتی چند لازم است؛

1⃣در این شکی نیست که پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان در معرض بیشترین مصیبت ها در طول عمر شریفشان بوده اند .

❗️امام باقر فرمود:

« شدیدترین مردم از حیث بلا و مصیبت پیامبران سپس جانشینان آنها هستند»

📚الکافی ج2 ص253

👌پیامبر گرامی فرمود:

«هیچ پیامبری به مانند من مورد اذیت و مصیبت واقع نشد»

📚مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص247

🗯مصایب پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان اختصاص به یک روز و دو روز نبوده است بلکه انان در تمام عمر گرفتار اذیت ها و آزارها و محاصره ها و زندان ها و پرخاشگری ها و مانند آن بوده اند.

با این وجود آیا ما باید تمام طول سال را به خاطر مصایب آن بزرگواران عزاداری کنیم و همگان را هم تشویق به آن کنیم و از شادی کردن پرهیز دهیم در حالی که خود اهل بیت چنین نکردند


2⃣در روایات متعددی امر به شادی و تفریح کردن شده است که اگر بگوییم باید تمام طول سال اندوهگین و عزادار باشیم توجیه مناسبی برای روایات شادی نخواهیم داشت .جهت اگاهی به نمایه زیر رجوع فرمایید:

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4106


3⃣آنچه از روایات استفاده می شود آن است که برگزاری دهه عزاداری تنها برای امام حسین توصیه شده است و دلیلی برای برقراری دهه عزاداری برای سایر اهل بیت از روایات استفاده نمی شود .جهت آگاهی به نمایه زیر رجوع کنید؛

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4724


4⃣این که بخواهیم در طول سال مردم را به بهانه های مختلف وادار به برقراری مجالس عزاداری و گریه و اندوه کنیم با آن که دلیلی خاص بر این سخن از سیره اهل بیت بدست نمی آید طولی نمی کشد که این کار سبب دوری مردم از دین و احیای شعائر الهی می شود و برای مردم نوعی دل زدگی دینی ایجاد می شود و گناه آن نیز بر گردن مسببان می باشد.

❗️امام رضا فرمود:

«هرکس سنت ناپسندی بنیان نهد که سبب دوری مردم از دین شود گناه آن و گناه هرکسی که با عمل او گمراه شده است بر ذمه مسبب اصلی می باشد»

📚بحار الانوار ج2 ص24

5⃣حضرت علی فرمود:

« خداوند از بین زمینیان ما اهل بیت را برگزیده است و شیعیان ما را برایمان برگزیده که ما را یاری می دهند و با شادی ما شاد هستند و با حزن و اندوه ما اندوهگین هستند و اموال و جان های خودشان را در راه ما بذل می کنند»

📚الخصال ج2 ص635

❗️قدر مسلم از این نوع روایات آن است که شب و روز شهادت اهل بیت دارای قداست است و همگان باید احترام آن را نگه دارند و به عزاداری بپردازند اما در غیر این ساعات دلیل خاصی از روایات برای برگزاری مراسم عزاداری از اهل بیت نداریم به جز آنچه برای عزاداری کردن برای امام حسین ع یا فاطمه صدیقه س وارد شده است :

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/11426

❗️بله در طول سال هر روز و هرشبی که بر انسان می گذرد انسان می تواند مصایب اهل بیت را برای خود بازگو کند و اشک بریزد چنان که امام صادق فرمود:

« هرکس برای مصایب ما قطره اشکی بریزد خداوند صورتش را بر آتش جهنم حرام می کند و تمام گناهانش را می بخشد »

📚بحار الانوار ج44 ص285

👌اما با توجه به نکات فوق الذکر دلیلی برای اجبار مردم به برگزاری عزاداری برای اهل بیت به غیر از شب و روز شهادت آن بزرگواران نمی باشد و در مورد حضرت محسن نیز دلیل متقنی که ثابت کند ایشان در ایام ابتدایی ماه ربیع شهید شدند , در دست نیست , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :

💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7754

👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣آیا حمله به خانه حضرت زهرا و شهادت ایشان مستند می باشد


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/1868

1⃣آیا شهادت حضرت محسن در روایات اهل سنت آمده است؛

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/784


💢پرسمان اعتقادی


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

خداوند از ابتدا می داند که از میان مخلوقاتش برخی جانی و قاتل می شوند .مثلا برخی یزید و شمر و...می شود.چرا خداوند با توجه به اینکه می داند آنان عاقبت به خیر نمی شوند آنان را خلق می کند؟ ایا این ظلم به آنان نمی باشد


💠پاسخ؛

1⃣توجه به نکاتی چند لازم است؛

👌خداوند به مقتضای صفات کمالی ذاتی خودش موجودات را خلق می کند تا از فیض وجود بهره مند شوند و از حالت عدم خارج شده و از نقص به کمال برسند و مستوجب نعمات الهی شوند و این هدف و غرض چیزی است که مورد تحسین همگان قرار دارند.

2⃣به کمال رسیدنی ارزش دارد که همراه با اختیار باشد .اگر موجوداتی خلق شوند که در همه حال در اطاعت وبندگی الهی به سر ببرند بدون آنکه توانایی نافرمانی داشته باشند این اطاعت و عبادت آنان ارزش چندانی ندارد زیرا با اختیار صورت نمی گیرد.

👌اما اگر موجودی باشد که در دو راهی اطاعت و نافرمانی با وجود تمام انگیزه ها برای نافرمانی با اختیار خودش اطاعت را انتخاب کند بی شک مقام و منزلت چنین موجودی از کسانی که بالاجبار مسیر صلاح و سعادت را می پیماید برتر و بالاتر است.

3⃣خداوند اراده کرد موجودی را خلق کند به نام انسان تا با اختیار خودش مسیر سعادت را در پیش گیرد و به کمال و قرب پرودگار برسد و چون تکامل اختیاری در او لحاظ شده است برترین مخلوقات خداوند شمرده شده است و تمام عالم به خاطر او خلق شده است .جهت اگاهی رجوع کنید به نمایه زیر:


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4783


4⃣چنین موجودی که با اختیار خود قرار است مسیر سعادت و کمال را در پیش گیرد برتر از ملائکه و فرشتگان نیز قلمداد شده است.

👌پیامبر گرامی فرمود:

«انسان مومن و تکامل یافته نزد خداوند برتر از فرشتگان است»

📚بحار الانوار ج57 ص299

❗️حضرت علی فرمود:

« خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفرید .فرشتگان و حیوانات و انسان ،فرشتگان عقل دارند بدون شهوت و غضب ،حیوانات مجموعه ای از شهوت و غضب هستند اما انسان مجموعه ای است از هر دو .اگر عقل او بر شهوتش غالب شود از فرشتگان برتر است و از شهوتش بر عقلش چیزه شود از حیوانات پست تر است»

📚علل الشرایع ج1 ص4

5⃣حال که روشن شد تکامل اختیاری است که ارزشمند است و انسان را تبدیل به برترین مخلوقات می کند باید به یک نکته توجه کرد؛

❗️چون اختیار در انسان لحاظ شده است ممکن است برخی از انسان ها از اختیار خود بد استفاده کنند و سبب سوئ عاقبت خود شوند .حال تکلیف چیست؛

آیا خداوند باید برترین مخلوقات یعنی انسان را خلق نکند چون برخی از افراد انسان از اختیار خود بد استفاده می کنند

آیا خداوند باید فیض وجود و تکامل را از بسیاری از افراد انسان به خاطر عده ای که از اختیار خود بد استفاده می کنند بگیرد

6⃣پرودگار حکیم علی الاطلاق است .او به مقتضای حکمتش هیچگاه موجودی که شر محض باشد یا خیر و شرش مساوی باشد و یا شرش بیشتر از خیرش باشد خلق نمی کند زیرا خلق این موجودات بدون مرجح لازم بوده و خلاف حکمت است.

📚المیزان ج13 ص201


👌اما موجوداتی که خیر محض بوده مانند فرشتگان و موجوداتی که خیرشان بیشتر از شرشان بوده است مانند تمام موجودات هستی مورد خلقت الهی قرار می گیرد زیرا جنبه خیریت در آنها غالب است وخداوند که خیر محض است آنان را خلق می کند.

👌در مورد انسان نیز چنین است .اصل وجود و خلقت انسان خیر محض است اما ممکن است برخی از افراد انسان از فرصت به وجود آمده خوب استفاده نکنند و با اختیار خودشان زمینه سوئ عاقبتی خود را رقم بزنند که چون خیریت خلقت انسان بر شرش غلبه دارد خداوند انسان را خلق می کند اما برخی از افراد انسان با اختیار خودشان ممکن است مسیر غیر صحیح را در پیش گیرند.

👌اگر خداوند بخواهد آنان را خلق نکند باید از اساس موجودی مختار به نام انسان را خلق نکند زیرا هر جا پای اختیار باشد پای انتخاب هم در میان است و ممکن است برخی افراد با اختیار خود انتخاب های بدی را داشته باشند.

❗️با توجه به این توضیح اشکال شما بر مساله وارد نمی شود

🗯پرسش و پاسخ های مرتبط؛

1⃣چرا باید خداوند را عبادت کنیم مگر او به عبادت ما نیاز دارد

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258

2⃣ایا این که می گوییم خداوند انسان را برای هدفی آفریده است مستلزم نیازمندی خداوند نمیشود چون اگر ما در کارهای خود هدف داریم یعنی نیازی داریم و سعی می کنیم با رسیدن به آن هدف نیاز خود را بر طرف کنیم


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258


3⃣خداوند از ازل می دانست که فلان جانی در لحظه ای معین دست به جنایت می زند در این صورت اگر فرد جانی چنین نکند علم خدا خلاف از آب در می آید.آیا با توجه به علم ازلی الهی ما در اعمالمان مجبور نیستیم


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3258


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

چرا به امام حسن(ع) یا سایر امامان امیرالمؤمنین نمیگویند ؟مگر آنان حاکم و امیر برای مومنان نیستند


🗯پاسخ؛

❗️صحیح است که تمام امامان ما حاکم و امیر برای مومنان بوده اند اما در روایات ما لقب « امیر المومنین»تنها مختص به حضرت علی شمرده شده است.

👌 مرحوم شیخ حر عاملی روایت می کند که مردی آمد به نزد امام صادق و به او گفت:

«سلام بر تو ای امیر المومنین»

❗️امام بر روی پاهای خود ایستاد و فرمود سکوت کن این لقب و اسمی است که تنها اختصاص به امیر مومنان علی دارد که خداوند او را به آن نامیده است »

📚وسائل الشیعه ج14 ص600

❗️در روایت دیگر فرمود:

«این لقبی است که خداوند تنها امیر المومنین علی را به آن ملقب ساخته است و هیچ کس خودش را به این لقب نمی نامد مگر آنکه کافر به این دستور الهی باشد»

📚الکافی ج1 ص411

👌در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود:

«زمانی که به معراج رفته بودم خداوند به من وحی کرد علی را به لقب « امیر المومنین» نامگذاری کن و من هیچ کس را چه قبل از او و چه بعد از او به این لقب ملقب نساخته ام»

📚امالی طوسی ج1 ص301

👌همین مضمون در روایات دیگری نیز آمده است؛

📚علل الشرایع یک جلدی ص160

📚مناقب ابن شهر اشوب ج3 ص55

📚الاختصاص ص267

📚بحار الانوار ج37 ص290 باب94

👌همین مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است.

❗️خطیب بغدادی روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:

«روز قیامت منادی از جانب عرش ندا می دهد که علی امیر المومنین و امام متقین و رهبر پاکان است»

📚تاریخ بغداد ج13 ص122

❗️برید اسلمی می گوید:

«پیامبر به ما امر کرد که به علی به عنوان « امیر المومنین» سلام کنیم»

📚ترجمه الامام علی من تاریخ دمشق ج2 ص259

👌این که این لقب اختصاص به حضرت علی دارد از دو جهت است؛

1⃣تنها جانشین بلافصل پیامبر گرامی حضرت علی بوده است و دیگران حتی امامان جانشین بلافصل پیامبر گرامی نیستند لذا لقب « امیر المومنین» اختصاص به ایشان دارد تا نشان دهد که ایشان تنها جانشین بلافصل پیامبر هستند.

2⃣صحیح است که سایر امامان هم امیر و حاکم مردمان هستند اما لقب « امیر المومنین » مختص به حضرت علی شده است و حتی امامان هم ملقب به این لقب نشده اند تا غیر انان جرات نکنند این لقب را به ناحق بر خود بگذارند.در جایی که سایر امامان که به حق امیر برای مومنان هستند این لقب را برای خود بر نگزیده اند تکلیف سایرین روشن میشود.

📚مستدرک الوسائل ج10 ص400


👌پرسش ها و پاسخ های مرتبط؛

1⃣آیا آیه اولی الامر دلالت بر امامت و جانشینی حضرت علی و اهل بیت دارد


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/1266

2⃣آیا آیه ولایت دلالت بر امامت و جانشینی و ولایت حضرت علی بر مومنین دارد


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2153

3⃣آیا مولی در حدیث غدیر به معنای ولایت و سرپرستی است


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4691


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

آیا براستی شهادت و سقط شدن حضرت محسن در کتب سنی و تشیع آمده است

🗯پاسخ؛

❗️مساله سقط شدن حضرت محسن و شهادت ایشان توسط هجوم مهاجمان مورد اتفاق شیعه و سنی می باشد و جای انکار نمی باشد که ما به برخی از مدارک از کتب اهل سنت اشاره می کنیم؛

1⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب معارف ابن فتیبه از علمای برجسته اهل سنت نقل می کند :

«فرزندان فاطمه حسن و حسین و زینب و ام کلثوم و محسن بودند.همانا محسن از ضربه قنفذ کشته شد»

📚 مناقب ج3 ص132

2⃣بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند:

«فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت»

📚انساب الاشراف ج1 ص404

3⃣مسعودی می نویسد:

«آنان در هجوم خود به خانه فاطمه سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن را سقط کرد»

📚اثباه الوصیه ص142

4⃣شهرستانی از «نظام» که از علمای برجسته اهل سنت است نقل می کند:

«همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود را از شکم انداخت»

📚الملل و النحل ج1 ص57

5⃣ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل می کند که می گفت:

«پیامبر اگر در زمان فاطمه زنده بود بدون شک خون کسانی که فاطمه را ترساندند تا بچه از شکمش افتاد را مباح می کرد»

📚شرح نهج البلاغه ج14 ص192

6⃣طبری می نویسد:

«فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت»

📚ذخائر العقبی ص55

7⃣ذهبی عالم برجسته اهل سنت از احمد حماد کوفی که از حافظان اهل سنت است نقل می کند:

«بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه زد که محسن از او سقط شد»

📚لسان المیزان ج1 ص268

8⃣صفدی نیز در کتاب خود می نویسد:

«بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت»

📚الوافی بالوفیات ج6 ص15

9⃣ جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر چنین نقل می کند که می فرمود:

« هرگاه فاطمه را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد میشود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع وپهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند»

📚فرائد السمطین،ج2 ص34 و35

🔟 ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم می گوید:

«ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده میشد روایات معایب بود. برای او این روایت خوانده شد و( او نیز تایید می کرد

«عمر به پهلوی فاطمه لگد زد ومحسنش را سقط نمود"

📚سیر اعلام النبلا،ج15 ص578

👌مساله سقط جنین حضرت زهرا در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده است.

1⃣1⃣مرحوم طبرسی نقل می کند که امام حسن خطاب به مهاجم خانه حضرت زهرا عرضه می داشت:

«تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی تا فرزند درون شکمش را سقط کرد»

📚الاحتجاج طبرسی ج1 ص278

2⃣1⃣سلیم بن قیس نقل می کند:

«به زهرا ضربه و آسیب رساندند تا جنینش سقط شد و به واسطه این ضربه شهید شد»

📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص588

3⃣1⃣امام صادق فرمود:

« عمر با پایش به زهرا ضربه وارد کرد در حالی که او حامله به محسن بود و پس از آن ضربه محسن از او سقط شد»

📚الاختصاص شیخ مفید ص185

4⃣1⃣در روایت دیگر فرمود:

« قنفذ به امر عمر با شمشیر بر فاطمه ضربه وارد کرد و او محسن را سقط کرد»

📚دلائل الامامه ص134

❗️این که در برخی روایات قنفذ و در برخی مغیره و در برخی عمر را مسبب اصلی سقط جنین و شهادت حضرت زهرا معرفی می کنند اشاره است به این که ضربات همه آنها موثر بوده است.

5⃣1⃣شیخ صدوق روایت می کند که پیامبر گرامی فرمود:

«فاطمه سیده زنان عالمین و پاره تن من و نور چشم من ...می باشد پس از من حرمتش شکسته می شود و حقش غصب میشود و فرزندش سقط میشود و او ندا می دهد یا محمد اما اجابت نمیشود...»

📚امالی صدوق ص114

6⃣1⃣در روایت دیگر آمده است:

«آنان به منزل زهرا حمله کردند و سبب سقط محسن شدند»

📚بحار الانوار ج30 ص295

7⃣1⃣در کتاب ارشاد القلوب آمده است که حضرت زهرا فرمود:

«آنان سبب سقط محسن شدند بدون آنکه او جرمی کرده باشد»

📚 بحار الانوار ج30 ص350

👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣آیا در آن زمان دستگاه سونوگرافی بود که دانستند فرزند حضرت زهرا پسر است و نامش را محسن نامیدند
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/954


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

چرا حضرت علی از خانواده خود در برابر هجوم دشمنان دفاع نکرد و اجازه داد همسرش آسیب ببیند و فرزندش جان دهد

👌پاسخ؛

1⃣مراجعه به تاریخ و درک شرایطی که در زمان شهادت پیامبر گرامی بر منطقه و جهان حاکم بود و دقت در شرایط پیش از رحلت به روشنی فلسفه عدم دفاع حضرت امیر را روشن می کند.

❗️سه خطر مهم به صورت یک مثلث شوم دین و موجودیت اسلام را تهدید می کرد؛

🔶1- ضلع اول این مثلث شوم خطر امپراتوری روم بود.

🔶2- ضلع دوم در امپراتوری ایران

🔶3- ضلع سوم در گروه منافقان داخلی

👌نسبت به خطر اول و اهمیت بسیار آن کافی است که بدانیم پیامبر گرامی همواره تا آخرین لحظات حیات خویش به آن می اندیشید.از این رو در آستانه وفاتش سپاه عظیمی به فرماندهی اسامه بن زید تجهیز کرد و برای رویارویی با رومیان اعزام کرد و هر که را که از آن تخلف کند لعن کرد.

📚بحار الانوار ج22 ص468

👌نسبت به خطر ضلع دوم نیز کافی است بدانیم که دشمن تند خویی بود که نامه پیامبر را پاره کرد و به حاکم یمن نوشت که رسول خدا را دستگیر کرده و خودش یا سرش را برای وی بفرستد

📚بحار الانوار ج20 ص378

👌نسبت به خطر سوم هم باید بدانیم که گروه منافقان پیوسته برای پیامبر مزاحمت ایجاد می کردند و با توطئه های گوناگون آن حضرت را می آزردند و قرآن کریم پیوسته در سوره های مختلف از آنان و خصلت ها و نفاق و آزار و تلاش های پلید آنان سخن می گوید تا آنجا که یک سوره کامل به نام « منافقون » نامیده شد که درباره منافقان و نیت ها و کارهای شوم آنان است

📚الالهیات ،سبحانی ج4 ص48

با وجود این مثلث خطرناک آیا صلاح بود که حضرت علی دست به شمشیر ببرد و با ایجاد هرج و مرج جامعه اسلامی را با خطر نابودی مواجه کند

2⃣علامه بزرگوار مجلسی روایت می کند:

❗️« امیر مومنان بعد از جنگ نهروان در مجلسی نشسته بود و مردم سخن می گفتند تا آنجا که خطاب به ایشان عرضه داشتند چرا با ابوبکر و عمر نبرد نکردی چنان که با طلحه و زبیر و معاویه نبرد کردی چرا با شمشیرت آنان را نزدی و حقت را از آنان نگرفتی

حضرت علی فرمود:

«من به شش پیامبر اقتدا کردم که آنان به خاطر خوف و هراس از نبرد با دشمنانشان خود داری کردند .نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و محمد زمانی که در مکه بود و به غار پناه برد.

❗️( من نیز خوف از بین رفتن اسلام را داشتم)

📚بحار الانوار ج29 ص417

👌وفرمود:

« به خدا سوگند اگر از تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی دین نمی ترسیدم قطعا برخورد من با مخالفان غیر از آن چیزی بود که اتفاق افتاد»

📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج1 ص184

📚الاستیعاب ج2 ص497

👌امام صادق فرمود:

«علی با آنان نبرد نکرد زیرا نگران بود که مردم به آیین کفر و جاهلی خود بازگردند »

📚بحار الانوار ج29 ص440

3⃣با توجه به نکات فوق است که پیامبر گرامی حضرت علی را مامور به صبر و خویشتن داری کردند و حضرت علی نیز اطاعت نمودند .چنان که حضرت در وصیت خود به علی چنین فرمود:

❗️«تورا به صبر در برابر آنچه از این گروه به تو وفاطمه خواهد رسید سفارش میکنم صبر را پیشه خود ساز تا بر من وارد شوید»

📚خصایص الائمه،رضی، ص73

📚بحار الانوار،ج22 ص484

4⃣کمبود یاران نیز در این مساله موثر بوده است .اگر حضرت علی یاران قابلی داشت که می توانست در اندک زمانی فتنه را خاموش کند و آرامش را به جامعه اسلامی باز گرداند حتما چنین می کرد اما متاسفانه یاران قابلی برای حضرت باقی نمانده بودند چنان که خود حضرت می فرماید:

«در امر خود نظر کردم دیدم نه یاوری دارم و نه مدافع و همکاری ...لذا چشمان پر از خاشاک را بر هم گذارده همچون کسی که استخوان در گلویش گیر کرده و با صبر در امر بسیار تلخی شکیبایی کردم»

📚نهج البلاغه خطبه217

🗯در روایتی آمده است که از امام رضا سوال کردند که چرا علی با دشمنانش 25 سال بعد رسول الله نجنگید سپس در ایام خلافتش با دشمنانش جنگید؟

❗️امام پاسخ داد :

«او به پیامبر اقتدا کرد چرا که پیامبر نیز به مدت 13 سال در مکه و چند ماه در مدینه به دلیل کمی یاران جهاد با مشرکین را ترک کرد.با این وجود خللی به نبوتش وارد نمیشود همچنین خللی به امامت علی نیز وارد نمیشود چون علت ترک جهاد در مورد پیامبر وعلی یکی است ( وآن کمی یاران بود) »

📚بحار الانوار،ج29 ص435

پیامبر به حضرت علی چنین وصیت کرد:

"قریش به زودی بر علیه تو دست به دست هم میدهند وبر ظلم بر تو اجتماع میکنند اگر یارانی داشتی با آنان بجنگد واگر اعوانی نیافتی دست نگه دار"

📚همان مدرک

📚احتجاج ج1 ص280

👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣اگر علی با خلفا دشمن بوده است چرا به آنان مشورت می داده و با آن ها همکاری می کرده است

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4248

👌پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

برخی از کانال ها طرح می کنند روایتی که می گوید اولین کسی که در روز قیامت در مورد او دادخواهی میشود حضرت محسن است ضعیف است و قابل استدلال نیست آیا چنین است


🗯پاسخ؛

❗️مرحوم ابن قولویه در کامل الزیارات روایت می کند که امام صادق فرمود:

«اول کسی که در روز قیامت در مورد او دادخواهی میشود محسن بن علی است»

📚کامل الزیارات ص335

📚بحار الانوار ج28 ص64

1⃣این روایت اگر چه برخی از راویانش ضعیف هستند اما روایت صحیح می باشد به این بیان؛

💠معیار در صحت روایات اعتماد به روایت موثوق الصدوری است. یعنی اگر از هر راهی یقین یا اطمینان حاصل شود که روایت از معصوم صادر شده است آن روایت برای ما حجت است.گاهی از بررسی سندی به این نتیجه می‌رسیم گاهی بخاطر شهرت وعمل کردن علما به آن روایت ،گاهی به سبب موافقت آن روایت با سایر روایات، گاهی به سبب موافقت با قرآن،گاهی به سبب نقل علمای بزرگ در کتابشان با تصریح به صحت روایت و...


ایت الله جوادی آملی می فرماید:

"از هر راهی که اطمینان به صدور روایت از معصوم صادر شود کافی خواهد بود خواه به عدالت راوی باشد یا به وثاقت وی، به علو متن روایت باشد یا به عمل کردن فقها به متن واسناد به آن در مقام استدلال یا هر راه دیگر"

📚ادب فنای مقربان،ج1 ص87

آیت الله مکارم می فرماید:

"برای پذیرش حدیث وروایت معیار اصلی وثوق واعتماد به روایت است که از طرق مختلف ممکن است به وجود آید گاه سلسله سند با راویان مورد اعتماد، گاه کثرت وتعدد روایت آن هم تر کتب معتبر ومشهور وگاه محتوای بلند وعمیق "

📚پیام امام ج1 ص57

♻️مبنای قدما از بزرگان امامیه اعتماد به روایت موثوق الصدوری بوده است .توجه انان بیشتر به متن روایات بوده و بر اساس موافقت آن با کتاب و سنت و عقل و...روایت را صحیح می دانستند حتی اگر در سند ضعف وجود داشت و در صورتی که روایتی فاقد این قرائن بود ضعیف و مردود تلقی می شده است .

👌شیخ بهای الدین عاملی می نویسد:

«تقسیم خبر به چهار قسم صحیح و حسن و موثق و ضعیف میان بزرگان گذشته امامیه نظیر کلینی و ...شناخته شده نبوده است و میان انان چنین متعارف بوده است که صحیح را بر هر روایتی اطلاق می کردند که از نظر انان اقتضای اعتماد را داشت یا همراه قرائنی بود که باعث اعتماد و اطمینان به آن می شده است»

📚مشرق الشمسین ص3

🔷محمد تقی مجلسی می نویسد:

«مراد از صحیح در نزد قدمای اصحاب ما آن خبری است که با قرائن مختلف دانسته شود که از معصوم صادر شده باشد اگر چه از لحاظ سند ضعیف بوده باشد»

📚لوامع صاحب قرانی ج1 ص101

🗯علامه مجلسی می گوید:

«مسلک ما در صحت و ضعف حدیث اعتماد به روایت موثوق الصدوری می باشد»

📚ملاذ الاخیار ج1 ص21

🗯شیخ حر عاملی قرائن متعددی را که دال بر صحت خبر می باشد را ذکر می کند به این که؛

«راوی ثقه باشد- حدیث در کتب اربعه باشد- حدیث موافق قرآن باشد- موافق سایر روایات باشد- موافق با ضروریات دین باشد- موافق با مشهور علمای شیعه باشد- موافق با اجماع علمای شیعه باشد .اگر این قرائن باشد حکم به صحت روایت می کنیم اگر چه روایت مشکل سندی داشته باشد»

📚وسائل الشیعه ج30 ص219 فائده7

👌از آنچه گذشت روشن می شود که ملاک در صحت روایت بررسی سندی نمیباشد بلکه ملاک اعتماد به روایت موثوق الصدوری است به این که اگر چه ممکن است راوی ضعیف باشد اما قرائن دال بر آن است که حدیث صحیح می باشد.

♻️در زندگی روزمره ما نیز چنین است که به هر خبری که قرائن بر صحتش باشد اعتماد می کنیم اگر چه از راوی خبر در گذشته دروغ شنیده باشیم .

❗️مثلا فرد عادلی برای ما از اتفاقی خبر می دهد .پس از آن فرد دیگری که مورد وثوق ما نیست نیز همان خبر را به بیان دیگری به ما می دهد در این جا قرینه بر صحتش گفته اش وجود دارد لذا به خبر او اعتماد می شود.

💠ادامه پاسخ 👇👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇

💠از سوی دیگر مساله شهادت مظلومانه و سقط شدن حضرت محسن جزو ضروریات مذهب است که روایات فراوانی از کتب شیعه و سنی بر این مطلب دلالت می کند.به نمایه زیر رجوع فرمایید؛

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204

چون مضمون روایت مرحوم ابن قولویه در کتب فراوانی از علمای شیعه و سنی آمده است و کثرت طرق دارد و علمای بزرگ در کتبشان نقل کرده اند ضعف سند آن جبران می شود.

وقتی که مساله سقط شدن مظلومانه حضرت محسن ضروری مذهب باشد چه اشکالی دارد خداوند عادل در روز قیامت از قاتلان او حسابرسی کند

2⃣مرحوم ابن قولویه که روایت فوق الذکر را نقل کرده است از علمای بزرگ شیعه بوده است.

👌ایت الله سبحانی در مورد او می نویسد:

«شکی نیست که مولف کتاب کامل الزیارات جعفر بن محمد بن قولویه از بزرگان اصحاب در حدیث و فقه بوده است و نجاشی در مورد او گفته است که از علمای مورد وثوق ما است و او از جمله بزرگان فقه و حدیث است

📚فهرس النجاشی رقم318

❗️وشیخ طوسی هم تصریح به وثاقت و بزرگی او کرده است؛

📚الفهرس رقم141

🗯وکتاب او از مهم ترین کتب تشیع بوده که در تمسک به احادیث معتبر به آن اعتماد میشود.او در مقدمه کتابش تصریح کرده است که تمام روایاتش صحیح می باشد

📚مقدمه کامل الزیارات ص4

👌چنان که شیخ حر عاملی می گوید:

« او تصریح به صحت تمام روایاتش کرده است و همین سبب اعتبار تمام روایاتش میشود»

📚الوسائل ج20 ص68

📚کلیات فی علم الرجال ص297

👌با توجه به آنچه گذشت می گوییم :

❗️وقتی شیخ بزرگ ابن قولویه تصریح به وثاقت کتابش و اعتبار روایاتش می کند یعنی قرائن متعدد بر این امر گواهی می داده است که روایاتش از معصوم صادر شده است اگر چه برخی از راویانش ضعیف باشد زیرا ملاک این بزرگوار اعتماد به روایت موثوق الصدوری بوده است نه روایت موثوق السندی .

❗️بنابراین اشکالی بر آن روایت وارد نمی شود.

♻️پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣آیا برگزاری دهه محسنیه قابل قبول است

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5199


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

فلسفه واجب شدن نماز قضای والدین بعد از فوتشان بر پسر بزرگتر چیست؟ مگر تکلیف هرکسی برعهده خودش نمی باشد؟

👌پاسخ؛

❗️توجه به نکات چند لازم است؛

1⃣دراین شکی نیست که طبق بینش اسلامی هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد چنان که می فرماید:

«هیچ گناهکاری گناه دیگری را متحمل نمی شود»

🔷انعام 164

❗️این که در اسلام نماز قضای پدر بر پسر بزرگتر نهاده شده است به معنای این نیست که پسر بار گناه پدر را به دوش می کشد .پدر اگر در ترک نماز و روزه خود مقصر بوده باشد مواخذه میشود و این یک تکلیف مازاد بر پسر بزرگتر است که از روی دلائل و حکمت های خاصی بر عهده پسر بزرگتر نهاده شده است.

2⃣مستند این حکم روایاتی است که می گوید نزدیکترین فرد به میت باید نماز و روزه او را قضا کند که مراد پسر بزرگتر است.

📚وسائل الشیعه ج8 ص276 باب12

🗯امام صادق فرمود:

«نزدکترین فرد به میت( پسر بزرگتر) نماز و روزه او را قضائ می کند»

📚بحار الانوار ج88 ص310

❗️از آنجایی که در روایات متعددی بیان شده است که پسر بزرگتر پس از فوت پدر بعضی از وسائل شخصی و اختصاصی او مانند قرآن ،شمشیر و انگشتر و مرکب و لباس و کتاب ها و مانند آن را به ارث می برد

📚وسائل الشیعه ج26 ص97 باب3

❗️وجه اولویت پسر بزرگتر به انجام واحبات فوت شده پدر روشن میشود.


3⃣برخی از فقها فتوا داده اند که پدر در صورتی که به جهت عذری نتوانسته نمازش را به جا آورد پس از مرگش بر پسر بزرگتر او قضا واجب است اما اکثر فقها فرموده اند که حتی اگر در صورت نافرمانی یا مرض و یا سفر نماز و روزه از پدر قضا شود بر پسر بزرگتر جبران لازم است

📚توضیح المسائل مراجع ص761

4⃣در صورتی که پدر از روی بی مبالاتی نماز را ترک نکرده باشد بلکه به علت مریضی یا فراموشی این اتفاق افتاده باشد خیلی جای اشکال بر این مساله نیست زیرا ادای چنین نمازی برای پدر قطعا جبران آن همه زحمت و حق پدر است .

5⃣اما فلسفه حکم قضا کردن حتی اگر از روی نافرمانی باشد:

🔷1- چنان که گذشت در این صورت پدر مواخذه خواهد شد و ادای نماز و روزه از جانب پسر از او رفع عذاب نخواهد کرد اگر چه انجام آن بی تاثیر در وضعیت پدر نخواهد بود.

🔷2- این حکم جهت فرهنگ سازی احترام به والدین و فهماندن ارزش آنان تشریع شده است اگر چه آنان گناهکار باشند .

👌امام باقر فرمود:

«نیکی به والدین لازم است اگر چه آنان فاجر و گناهکار باشند»

📚بحار الانوار ج71 ص56

❗️خداوند فرمود:

«پرودگار تو مقرر کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید»

🔷اسرائ23

🗯با توجه به این نکته پسر بزرگتر به عنوان ولی و سرپرست خانواده بعد از مرگ موظف است که ارتباط عاطفی خود با پدر را حفظ کرده و در جهت برائت ذمه پدر قدم بر دارد.

🔶3- از سوی دیگر جعل این حکم مشعر به این است که پسر بزرگتر پس از فوت پسر وظیفه اداره خانواده را بر عهده دارد و اعضای خانواده باید به او اهمیت داده تا خانواده دچار بی نظمی و از هم گسستگی نشود.

❗️البته ممکن است علت های دیگری در تشریع این حکم لحاظ شده باشد که برای ما قابل درک نباشد.

👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣آیا حکم عبادت استیجاری برای مرده همان فرار از عذاب با پول نیست

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/768

2⃣آیا احکام اسلام قابل خرید و فروش است

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3124


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

برخی شبهه می کنن که شهادت حضرت محسن با سخن پیامبر که به زهرای مرضیه فرمود تو اولین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی در تعارض است .فاطمه نخستین فرد از اهل بیت بوده که به پیامبر ملحق شده است یا حضرت محسن.آیا پیامبر اشتباه گفته است یا اصلا محسنی در کار نبوده

🗯پاسخ:

❗️در این شکی نیست که پیامبر گرامی خطاب به حضرت زهرا فرمود تو نخستین فرد از اهل بیتم هستی که به من ملحق میشوی.

👌شیخ مفید نقل می کند که حضرت زهرا فرمود:

« پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیت هستم که به پیامبر ملحق میشوم»

📚الارشاد ج1 ص187

📚بحار الانوار ج22 ص470

👌این مضمون در روایات اهل سنت نیز آمده است.

🔶بخاری روایت می کند که حضرت زهرا فرمود:

«پیامبر به من خبر داد که من اولین نفر از اهل بیتش هستم که به او ملحق میشوم»

📚صحیح بخاری ،کتاب بدئ الخلق،باب علامات النبوه

📚صحیح ترمذی ج2 ص319

❗️از سوی دیگر طبق روایات متواتر و غیر قابل انکار قبل از حضرت زهرا فرزند ایشان به نام محسن توسط دستگاه خلافت سقط شده و جان از دست دادند که می توانید به نمایه زیر رجوع کنید‌.

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5204


❗️اما باید توجه کرد؛

🗯هیچ تعارضی میان شهادت حضرت محسن و روایتی که رسول خدا به حضرت زهرا خبر میدهد که تو نخستین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق میشوی وجود ندارد زیرا کلمه « اهل بیت» در زبان پیامبر گرامی تنها بر کسانی اطلاق میشود که خداوند آنها را از رجس و پلیدی پاک و پاکیزه ساخته و پیامبر با کشیدن عبا بر سر آنان ،آنها را به عنوان اهل بیت معرفی ساخته است.

👌مسلم در صحیح خود از عایشه روایت میکند:

«پیامبر صبحگاهی از حجره خارج شد در حالی که بر روی دوش او پارچه ای از پشم خیاطی نشده بود، حسن بن علی بر او وارد شد اورا داخل کسا کرد،آن گاه حسین وارد شد او نیز درآن داخل شد، سپس فاطمه داخل شد اورا نیز داخل آن کرد بعد علی وارد شد اورا نیز داخل آن کرد آن گاه آیه تطهیر( احزاب 33) را تلاوت نمود ( ونشان داد که اینان اهل بیتش و مخاطب آیه تطهیر هستند)»

📚صحیح مسلم،ج7 ص130

ترمذی در صحیح از ام سلمه نقل میکند:

"پیامبر روی حسن وحسین وعلی وفاطمه پارچه ای کشید آن گاه عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت من واز خواص من هستند رجس وپلیدی را از آنان دور کن وپاکشان گردان"

📚صحیح ترمذی،ج5 ص656

🗯در روایت دیگر می آورد:

«ام سلمه گفت ای رسول خدا ایا من هم با آنان هستم؟

❗️حضرت فرمود:

«تو بر جایگاه خود هستی، تو برخیزی ( اما اینان اهل بیت من هستند)»

📚صحیح ترمذی،ج5 ص327

👌همین مضمون در روایات فراوانی از کتب شیعه نیز آمده نقل شده است؛

📚بحار الانوار ج35 ص206 باب5

❗️بنابراین کلمه اهل بیت فقط شامل اصحاب کسائ که در زمان پیامبر حضور داشته اند میشود و شامل فرد دیگری از جمله حضرت محسن و زینب و زنان پیامبر و سایرین نمی شود و حضرت زهرا اولین نفر از اصحاب کسائ است که به پیامبر گرامی ملحق شده است.



✏️پرسمان اعتقادی


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

آخوندهای ایران معتقدند : حضرت علی علیه السلام علم غیب داشت اما در مورد خوابیدن حضرت علی علیه السلام در رختخواب پیامبر خدا در شب هجرت پیامبر با آشفتگی نظری کاملا متضاد با عقیده خود ارایه می دهند و مدعی هستند در آن شب علم غیب حضرت علی علیه السلام متوقف گردید.❗️

💠پاسخ💠

❗️این شبهه ناظر به این است که شیعه در مورد علم غیب حضرت علی و خوابیدن در بستر پیامبر دچار آشفتگی شده است .اگر علی علم غیب دارد و می داند که آسیب نمی بیند دیگر خوابیدن در بستر پیامبر برایش فضیلتی نیست و اگر بگوییم علم غیب ندارد با عقیده شیعه متضاد است.برای پاسخ توجه به نکات زیر لازم است؛

1⃣خداوند می فرماید:

« بعضی از مردم ( علی علیه السلام) جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به بندگان مهربان است»

🌀بقره 207

منابع فراوانی از کتب شیعه وسنی تصریح کرده اند که آیه در شان حضرت علی ودر جریان لیله المبیت نازل شده است که حضرت علی در شب هجرت با خوابیدن در بستر پیامبر گرامی جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر حفظ شود.این شان نزول را بسیاری از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛

📚کفایه الطالب،ص 114

📚 الفصول المهمه،ص33

📚تذکره الخواص،ص21

📚نور الابصار،ص82

📚شواهد التنزیل،ج1 ص196

📚مستدرک علی الصحیحین،ج3 ص4

📚مسند احمد، ج1 ص348

📚جامع البیان،ج9 ص140

📚 تفسیر کبیر،ج5 ص223

📚 اسد الغابه،ج4 ص25

📚 الجامع لاحکام القرآن،ج3 ص1936

👌جهت آگاهی بیشتر رجوع کنید به کتاب احقاق الحق،ج3 ص23-45- ج6 ص479- 481- ج8 ص335 -348- ج14 ص116-130 والغدیر،ج2 ص49 به بعد

👌علمای شیعه نیز مفصلا این شان نزول را نقل کرده اند که جهت اگاهی رجوع کنید به کتاب شریف بحار الانوار که جامع روایات شیعه است جلد 36 ص41 باب 32


2⃣علم غیب امامان شانی است یعنی آنها به همه امور اگاهی دارند اما «بالقوه» نه «بالفعل» یعنى هر گاه بخواهند و اراده کنند چیزى از اسرار غیب را بدانند خداوند به آنها الهام مى کند، و یا قواعد و اصولى نزد آنها است که با مراجعه به آن قواعد و اصول فتح باب مى شود و مى توانند هر چیزى از اسرار غیب را بدانند، و یا کتبى نزد آنها است که به آن مى نگرند و از اسرار غیب با خبر مى شوند.

❗️امام صادق فرمود:

«امام زمانی که بخواهد به چیزی آگاهی پیدا کند خداوند آگاهش می کند»

📚الکافی ج1 ص641

📚الاختصاص ص285

📚بحار الانوار ج26 ص57


❗️با ذکر یک مثال مى توان این مسأله را روشن ساخت:

🔶 اگر کسى نامه اى به دست دیگرى بدهد که در این نامه اسامى افراد زیادى یا مقامات آنها ذکر شده باشد، و یا حقایق مکتوم دیگرى در آن آمده باشد.
او اگر بخواهد از این حقائق با خبر بشود در نامه را باز مى کند و آگاه مى شود ولى تا در نامه باز نشده از آنها با خبر نیست، ضمناً شخص بزرگى که نامه را به دست او داده گشودن در نامه را موکول به اذن و اجازه خود کرده است.»

👌مطابق این بیان:

🗯علوم ائمه نسبت به غیب و آینده علوم ارادی بوده است یعنی هر چه را اراده می کردند می دانستند و آنچه را اراده نمی کردند نمی دانستند.

❗️ممکن است در حادثه لیله المبیت حضرت علی اراده ای برای دانستن عاقبت کار نداشته است بدین جهت احتمال خطر در ذهن حضرت بوده و در عین حال حاضر به این فداکاری و ایثار بزرگ شده است .بنا براین حادثه فوق افتخاری بس بزرگ برای آن حضرت بوده و منافاتی با علم غیب ائمه ندارد.

📚آیات ولایت،مکارم ایت الله شیرازی،ص283


3⃣خداوند در آیه فوق از کار علی به عنوان یک کار با عظمت و معامله با خداوند تعبیر می کند در صورتی که اگر علی آگاهی به عدم آسیب رسیدن داشت کارش عظمتی نداشت و یک امر عادی تلقی می شد .بنابراین هرگونه سخن و روایتی که بگوید علی آگاهی به عدم آسیب دیدن داشت و در بستر پیامبر خوابید چون مخالف قرآن است قابل پذیرش نیست.

👌پرسش و پاسخ مرتبط:

1⃣آیات قرآن تصریح می کند که حتی پیامبر هم علم غیب نداشته است چگونه می گوییم امامان علم غیب داشتند

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3748


👌پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

با توجه به اینکه این روزها همزمان است با هجرت تاریخی پیامبر از مکه به مدینه اهل سنت استدلال می کنند که یکی از فضائل ابوبکر همراهی و مصاحبت او با پیامبر بوده و خداوند آیه 40 توبه را در این رابطه نازل کرد.آیا براستی همراهی ابوبکر در غار با پیامبر افتخاری بوده و خداوند از این کار او تمجید کرده است و آیه در شان او نازل کرده است


💠پاسخ💠

❗️خداوند می فرماید:

«اگر او را یاری نکنید خداوند او را یاری خواهد کرد ( همانگونه که در مشکل ترین لحظات او را تنها نگذارد) آن هنگام که کافران او را بیرون کردند در حالی که دومین نفر بود .در آن هنگام آن دو به غار رسیدند و او به همسفر خود گفت غم مخور خدا با ماست در این موقع خداوند سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را تقویت نمود و گفتار و هدف کافران را پایین قرار داد »

🔰توبه 40

اهل سنت می گویند در این آیه خداوند از ابوبکر که همراه پیامبر بوده است مدح و تمجید کرده است به وجوهی؛

1⃣خداوند از او به عنوان مصاحب و همراه پیامبر تعبیر کرده است و این افتخاری بس بزرگ برای او است.

2⃣پیامبر به او گفت غمگین نباش که خدا با ماست .چه افتخاری از این بالاتر که خداوند با ابوبکر است.


👌اما پاسخ از دو وجه مذکور:

1⃣این که قرآن از ابوبکر تعبیر به « صاحب » می کند برای او فصیلتی نمی باشد زیرا از نظر لغت صاحب به معنی همنشین و همسفر به طور مطلق است اعم از اینکه همنشین و همسفر شخص خوبی باشد یا بد چنان که در آیه 37 کهف در داستان آن دو نفر که یکی با ایمان و خداپرست و دیگری بی ایمان و مشرک بود می خوانیم :

❗️« رفیق و مصاحبش به او گفت آیا به خدایی که تو را از خاک آفریده کافر شدی»

👌همین طور قرآن کریم حضرت یوسف را صاحب دو نفر از بت پرستان معرفی می کند که در زندان با آنان همنشین بوده است‌.

🔷یوسف 39

👌بنابراین صرف مصاحب و همنشین بودن با پیامبر دلیل فضیلت نیست .

📚تفسیر نمونه ج7 ص421

2⃣این که پیامبر به ابوبکر می گوید « خدا با ماست» نیز فضیلتی برای ابوبکر محسوب نمیشود.

❗️جمله ان الله معنا در این معنی نیز استعمال شده است که خدا ناظر و شاهد بر احوال ما است چنان که در سوره مجادله می فرماید:

«اینان هر کجا باشند خدا با آنهاست آنگاه در قیامت آنان را از آنچه انجام داده اند با خبر می سازد»

🔷مجادله7

❗️ومی فرماید:

«او با شما است هر کجا که باشید»

🔷حدید4

👌شاهد این تفسیر آن است که خداوند در ادامه آیات تصریح می کند که سکینه و آرامش خود را تنها بر پیامبر نازل کرد:

« در این موقع سکینه و آرامش خود را بر او نازل کرد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید او را یاری کرد»

اگر بودن خداوند با ابوبکر به معنای نصرت و یاری او از ناحیه خداوند است چرا خداوند بر او سکینه و آرامشش را نازل کرد تا از این طریق او را یاری کند در حالی که در آیات دیگر خبر می دهد که خداوند آرامش و سکینه خود را بر مومنان نازل می کند چنان که می فرماید:

« خداوند سکینه و آرامش خود را بر پیامبر و مومنان نازل فرمود»

💠توبه 26

💠فتح26

👌علامه مجلسی روایت می کند که فردی آمد به نزد امام باقر و با تمسک به آیه غار بر فضیلت ابوبکر استدلال نمود .

❗️امام چنین پاسخ داد:

🗯« اما این که گفتی ابوبکر صاحب پیامبر در غار بوده نه تنها برای او فضیلتی نیست بلکه به عکس سبب مذمت او می باشد به چند وجه؛

🔴1- خداوند در آیات متعددی از قرآن بیان کرده است که گاهی انسان کافری نیز با انسان مومن مصاحب و همنشین می شود پس صرف مصاحبت سبب فضیلت نیست.

🔴2- این که پیامبر به او می گوید غمگین مباش دلالت می کند بر کمی صبر او و ترسش بر جانش و عدم اعتماد به وعده خداوند و رسول که آنان سلامت خواهند ماند.

از تو سوال می کنم که آیا حزن ابوبکر در جهت رضایت الهی بوده است یا در جهت خشم الهی

اگر بگویی در جهت رضایت الهی بوده است اشتباه کرده ای زیرا پیامبر از چیزی که سبب رضایت الهی باشد نهی نمی کند.

اگر بگویی در جهت خشم الهی بوده است که پیامبر او را منع کرده پس چنین فردی که پیامبر او را منع کرده است چه فضیلت و برتری دارد

🔴3- این که پیامبر به او گفت خدا با ماست نیز برای او فضیلت نیست زیرا پیامبر این جمله را جهت تسلی خاطر او از مرگ گفته است.گذشته از آنکه خداوند با تمام بندگانش است زیرا انان را خلق کرده و روزی می دهد و از احوال انان اطلاع دارد و این امر اختصاص به ابوبکر ندارد. ( چنان که ایاتش گذشت)

🔴4- چرا خداوند سکینه خود را بر ابوبکر نازل نکرد.اگر او استحقاق دریافت سکینه را داشت حتما خداوند بر او نازل می کرد چنان که در آیات قرآن تصریح می کند که سکینه اش را بر مومنین نازل می کند.

📚بحار الانوار ج27 ص322


پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

چرا عبدالمطلب نذر کرد یکی از پسرانش را قربانی کند مگر چنین نذری صحیح بوده ؟مگر قتل عمد گناه بزرگ نبوده؟


👌پاسخ:

❗️می نویسند:

«عبدالمطلب در موقع حفر زمزم احساس کرد که بر اثر نداشتن فرزند بیشتر در میان قریش ضعیف و ناتوان است .از این رو نذر کرد که هر موقع شماره فرزندان او به ده رسید یکی را در پیشگاه خداوند در کعبه قربانی کند .قرعه به نام عبدالله پدر پیامبر در آمد و قرار بر ذبح او در کنار کعبه شد.

❗️عبدالمطلب چون برایش ذبح عبدالله دشوار بود بنا به مشورت سران قریش مساله را به نزد یکی از کاهنان و دانایان عرب برد تا او تصمیم گیری کند.

👌او گفت حال که خون بهای یک انسان در نزد شما برابر با ده شتر است شما باید بین ده شتر و کسی که برای قربانی انتخاب کرده اید قرعه بزنید .اگر قرعه به نام آن شخص در آمد شماره شتران را به دو برابر افزایش دهید و به همین ترتیب ادامه دهید تا قرعه به نام شتران در آید.نهایتا انان چنین کردند تا زمانی که شماره شتران به‍ صد عدد رسیده بود قرعه به نام شتران در آمد و عبدالمطلب با ذبح شتران از ذبح عبدالله منصرف شد»

📚سیره ابن هشام ج1 ص153

🗯این جریان نزد ما مردود است به چند وجه؛

1⃣علامه مجلسی می گوید:

❗️« امامیه اجماع دارند که پدر و مادر پیامبر خدا از موحدان و تسلیم شدگان الهی بوده اند بلکه تمام اجداد پیامبر گرامی تا حضرت آدم از صدیقین بوده اند .یا از پیامبران بوده اند و یا از جانشینان پیامبران »

📚بحار الانوار ج15 ص117

👌روی این جهت حضرت عبدالمطلب جزو اوصیای حضرت عیسی بوده است.

چگونه ممکن است ایشان چنین نذری کند که خلاف عقل و فطرت انسانی است و مستلزم قتل نفس محترمه ای می باشد

چگونه ممکن است ایشان جهت حل مشکل به کاهن رجوع کنند در حالی که خودشان از جمله اوصیای بوده است

👌باید توجه کرد که اگر حضرت ابراهیم مامور شد تا اسماعیل را ذبح کند تنها از این جهت بود که ابراهیم امتحان شود و الا خداوند هیچ گاه امر به ذبح کردن انسان بی گناهی نمی کند بنا براین نمیتوان این جریان را با جریان عبدالمطلب مقایسه کرد.

2⃣امام صادق فرمود:

«عبدالمطلب در روز قیامت به صورت یک امت واحده مبعوث می شود و در حالی وارد عرصه قیامت میشود که هیبت پادشاهان و سیمای انبیا را داراست»

📚الکافی ج1 ص447

❗️نقل می کنند :

«عبدالمطلب از طواف برهنه کردن نهی می کرد و به قیامت ایمان داشت و زنا و خمر و نکاح محارم را حرام می دانست و فرزندان خود را امر می کرد به ترک بغی و ظلم بر دیگران و آنان را به اخلاق حسنه تشویق می کرد و از امورات پست بر حذر می داشت و مستجاب الدعوه بوده است»

📚السیره الحلبیه ج1 ص4

📚السیره النبویه ج1 ص21

👌روشن میشود که عبدالمطلب شخصیت خردمند و غیر خرافی بوده است و از شان او به دور است که چنین نذرهایی را بکند که خلاف عقل و فطرت است و یا به فرد کاهن رجوع کند و آن فرد کاهن از او خردمند تر باشد.

3⃣ابن هشام در سیره این داستان را بدون سند ذکر کرده است که حجت نمی باشد.

4⃣ابن شهر آشوب این جریان را در مناقب و علامه مجلسی این جریان را در بحار الانوار به نقل از مناقب ذکر می کند

📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص20

📚بحار الانوار ج15 ص111

👌اما روایت ابن شهر آشوب مرسل و بدون سند است که قابل استدلال نیست.

4⃣شیخ صدوق نیز در الفقیه و خصال جریان را نقل می کند اما در آن خبری از رجوع به کاهن نیست اما روایت مرسل بوده و قابل استدلال نیست .

📚الفقیه ج3 ص89

📚خصال ج1 ص156

5⃣همین مضمون را نیز باز شیخ صدوق در عیون الاخبار نقل می کند که در آن پیامبر فرموده است من فرزند دو نفری هستم که تا مرز ذبح شدن رفتند اما ذبح نشدند یعنی اسماعیل و عبدالله

📚عیون الاخبار ج1 ص210

❗️اما در سند این روایت هم احمد بن حسن قطان وجود دارد که مجهول است و قابل استدلال نیست.و اگر این سخن پیامبر در کتب دیگر هم آمده است

📚البرهان ج4 ص618 و...

👌با سند مرسل و ضعیف نقل شده است که قابل استدلال نیست.

❗️در گذشته ما آوردیم که بیشتر روایاتی که در کتب معتبر ما آمده است صحیح بوده است مگر روایاتی که خلاف عقل و فطرت و مخالف روایات قطعی می باشد که در این صورت حجت نمی باشد. جهت اگاهی می توانید به نمایه زیر رجوع کنید؛

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/5043

👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣آیا پدران انبیا می توانند بت پرست باشند

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4711


👌پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

با توجه به سوره فیل و منابع تاریخی گفته شده است که کشوری که ابرهه از آن آمده حبشه(یمن)بوده است لشکر فیل سوار و چنین موجودات عظیمی چگونه از صحرای بزرگ میان این دو کشور عبور کرده اند؟این شبهه را بسیار پرسیده اند و بنده از پاسخ به آن ناتوان بوده ام


💠پاسخ💠

❗️خلاصه داستان؛

👌نوشته اند که ابرهه پادشاه یمن که رهبری لشکر هفتاد هزار نفری را بر عهده داشت برای خوش خدمتی به پادشاهان مسیحی خود کلیسای بسیار زیبا و مهمی را بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای کعبه به سوی آن فراخواند و آنجا را کانون عرب کرده و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند.

❗️پس از مقاومت مردم در برابر این خواست ابرهه، او تصمیم گرفت کعبه را نابود کند و همگان را متوجه کلیسای تازه تاسیس خود کند.

👌او با لشکر عظیم خود روانه کعبه شد و در بین راه هر کجا می رسیدند اموال و شتران مردم را غارت کرده تا به کعبه رسیدند و نهایتا با تدبیر الهی تحت حمله پرندگان ابابیل واقع شده و از بین رفتند.

❗️لشکر ابرهه معروف و مشهور شده است به « اصحاب الفیل»« لشکر فیل»

📚سیره ابن هشام ج1 ص43

📚الکامل ج1 ص260

📚بحار الانوار ج15 ص130

👌خداوند نیز از این جریان در سوره فیل یاد می کند.


❗️حال چندین سوال مطرح است؛

چگونه این لشکر عظیم با تعداد بی شماری از فیل ها این فاصله را از یمن تا مکه طی کردند آیا هدایت این همه فیل کار آسانی است

فیل ها موجودات سنگین وزنی هستند که نیاز به آب و غذای فراوان دارند.در آن صحرای عربستان چگونه آب و غذای این همه فیل را فراهم می کردند

👌پاسخ ؛

🔶این اشکالات از این جا ناشی شده است که گمان شده است که به تعداد لشکریان فیل بوده است یعنی حدود چندین هزار فیل با لشکر عظیم ابرهه بوده است اما این فرض صحیح نمی باشد.

❗️مورخان و مفسران می نویسند که تعداد فیل های همراه آنان یا یک عدد بوده و یا هشت عدد و یا ده عدد و یا دوازده عدد بوده است.

📚منابع پیشین

📚تفسیر نمونه ج27 ص334

❗️بی شک انان که برای لشکر هفتاد هزار نفری خود آب و آذوقه فراهم می کردند برایشان مشکلی نبوده است که برای چند عدد فیل نیز آب و آذوقه لازم را فراهم کنند گذشته از آنکه آنان به هر جا وارد میشدند اموال و حیوانات مردمان را به عنوان غنیمت به تصرف خود در می آوردند و شبه جزیره عربستان آن قدر بی آب و غذا نیست که نتواند پاسخگوی نیاز چندین فیل باشد و الا باید مردم آنجا از گرسنگی و تشنگی هلاک می شدند.

❗️این که به آنها « اصحاب الفیل» می گفتند به خاطر همان چند فیلی است که آنها با خود از یمن آورده بودند تا مخالفان خود را مرعوب ساخته و شترها و اسب ها از مشاهده آنها رم کنند و در میدان جنگ نمانند

📚تفسیر نمونه ج27 ص336

❗️البته آنچه از روایات ما استفاده می شود آن است که آنان تنها یک فیل داشتند به نام «محمود» که ابرهه سوار بر او بود .

👌شیخ کلینی روایت می کند که وقتی عبدالمطلب از دیدار ابرهه بازگشت خطاب به فیل اوعرضه داشت:

«ای محمود .فیل سرش را تکان داد.

❗️از او سوال کرد ایا می دانی که چرا این لشکر همراه تو به این جا آمده اند

👌فیل با اشاره سرش فهماند خیر

👌عبدالمطلب گفت تو را آورده اند تا با کمک تو خانه پرودگارت را خراب کنند آیا تو چنین می کنی

❗️با سرش اشاره کرد خیر

📚الکافی ج1 ص372

❗️نقل می کنند که ابرهه می خواست فیل را به سوی کعبه حرکت دهد اما او حرکت نمی کرد اما هنگامی که سر او را به سوی یمن باز می گرداندند به سرعت حرکت می کرد

📚تفسیر نمونه ج27 ص334

👌شیخ مفید نقل می کند:

«آنان فیلی داشتند به نام« محمود »که او را زینت به جواهرات کرده بودند و ابرهه به وسیله آن فیل به تمام پادشاهان جهان فخر می فروخت و آن فیل در برابر عبدالمطلب خضوع کرد»

📚امالی ج1 ص78

👌از این روایات استفاده می شود که تنها فیلی که با آنها بوده است همان فیل معروف به نام « محمود» بوده که تحت تصرف پادشاه و رهبرشان بوده است و بدین جهت به انان اصحاب فیل می گفتند.

❗️با توجه به آنچه گذشت روشن است که حرکت دادن یک فیل و تهیه آب و غذا برای او کار زیاد مشکلی برای آن لشکر عظیم نمی باشد.

🔷بنا براین چه بگوییم تعداد فیل ها یک عدد بوده و چه بگوییم دوازده عدد بود هیچ اشکالی بر داستان واقع نمی شود.

🗯پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣کعبه بارها با هجوم ظالمان خراب شده است .چرا خدا همانند جریان اصحاب الفیل از کعبه محافظت نکرد

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3620


👌پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

ما می گوییم که آیه تطهیر تنها شامل پنج تن آل عبا میشود و وقتی آیه نازل شد پیامبر امام علی و زهرا و حسنین را به عنوان اهل بیت معصوم معرفی کرد.با این وجود ما با آیه تطهیر تنها عصمت پنج تن را ثابت می کنیم بقیه امامان چی مگه اونا معصوم نیستند .عصمت اونا که با آیه تطهیر ثابت نمیشود

👌پاسخ:

❗️از این سوال به دو وجه می توان پاسخ داد؛

1⃣آنها که در آن زمان در حیات بودند همان پنج نفر بودند و بقیه بعدا به وجود آمدند و همان صفات از جمله عصمت را از پیامبر و پدران خود به ارث برده اند.

👌پیامبر گرامی فرمود:

«تمام امامان در فضل و منزلت نزد خداوند یکسان هستند»

📚اثباه الهداه ج2 ص237

📚بحار الانوار ج25 ص356


👌امام صادق فرمود:

«فضل و صفات اولین ما به آخرین ما منتقل می شود »

📚بحار الانوار ج25 ص363

👌در روایات متعددی نیز وارد شده است که تمام امامان از نور و طینت واحدی تشکیل یافته اند و در صفات برابر هستند.

📚بحار الانوار ج25 ص1 باب1 « باب در این که امامان از نور و طینت واحده ای تشکیل یافته اند»


2⃣کسانی که عصمت آنان به مقتضای آیه تطهیر ثابت شده است تصریح به عصمت سایر امامان کرده اند.

👌پیامبر گرامی فرمود:

«من و علی و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین مطهر و معصوم هستیم»

📚کمال الدین ج1 ص28

👌وفرمود:

«هرکس می خواهد رستگار شود به علی و امامان از فرزندانش تمسک کند زیرا آنان برگزیدگان الهی بوده و از هر گناه و خطایی معصوم هستند»

📚عیون الاخبار ج2 ص57

📚امالی صدوق ص583

❗️امام علی فرمود:

«خداوند امر به اطاعت اولی الامر « امامان» کرده است زیرا انان معصوم و مطهر هستند و امر به معصیت نمی کند»

📚علل الشرایع صدوق ج1 ص123

👌پیامبر گرامی فرمود:

«من دو چیز برای شما باقی می گذارم که تا زمانی که به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید کتاب خدا و عترتم اهل بیتم»

📚سنن ترمذی ج5 ص329

📚مسند احمد ج5 ص182

📚مستدرک حاکم ج3 ص148

❗️در این حدیث شریف پیامبر تصریح می کند که هرکس دست به دامان امامان اهل بیت بزند هیچگاه گمراه نمی شود و این یعنی آنان معصوم هستند و شما را هیچ گاه از باب هدایت خارج نمی کند.

❗️و فرمود:

«مثل اهل بیتم در میان شما همانند کشتی نوح است در میان قوم نوح که هر کس بر آن سوار شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند هلاک می شود»

📚مستدرک حاکم ج2 ص343

📚مجمع الزوائد ج9 ص168

📚کنزالعمال ج6 ص216


👌این حدیث شریف نیز نشان می دهد که هرکس از هدایت امامان اهل بیت پذیرا گردد هیچگاه گمراه و هلاک نمیشود که دلالت بر عصمت امامان می کند.

❗️بنا براین پیامبر گرامی و حضرت علی که عصمتشان به مقتضای آیه تطهیر ثابت است تصریح به عصمت سایر امامان نیز کرده اند.


👌پرسش و پاسخ مرتبط؛

1⃣چرا در آیه تطهیر خدا می گوید شما اهل بیت را پاک کردم مگر قبل از آن ناپاک بودند

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2112

2⃣چرا آیه تطهیر در بین آیات مربوط به همسران پیامبر واقع شده است

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3714


✏️پرسمان اعتقادی

https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
پرسش

آیا کشتار یهودیان بنی قریظه توسط مسلمین صحت دارد که حدود 600 یا هفتصد نفر از مردان آنان را سر بریدندآیا این حکم عادلانه بود که پیامبر اجرا کرد


👌پاسخ:

❗️توجه به نکاتی چند لازم است:

1⃣نخستین سالی که پیامبر گرامی وارد شهر مدینه شد برای پایان دادن به تمام دسته بندی ها و اختلافات داخلی پیمانی را منعقد ساخت که براساس آن یهودیان مدینه متعهد شده بودند هرگز بر علیه مسلمین و پیامبر اقدامی نکنند و به آنان صدمه ای وارد نکنند و اسلحه و مرکب در اختیار دشمنان قرار ندهند که اگر بر خلاف آن عمل کنند پیامبر با آنان همانند دشمن رفتار خواهد کرد ودر ریختن خون آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آن ها دستش باز باشد.

📚بحار الانوار ج19 ص110

2⃣تمام طوایف سه گانه یهود با عناوین مختلف پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند.بنی قینقاع مسلمانی را کشتند و بنی النضیر نقشه کشتن پیامبر را طرح کردند.پیامبر نیز آنان را از محیط مدینه بیرون کرد.

❗️یهود بنی قریظه نیز در جریان جنگ احزاب شهر مدینه را دچار ناامنی کردند و برای ترساندن مسلمانان به خانه های آنان ریختند و اگر مراقبت پیامبر نبود چه بسا شهر به دست انان سقوط می کرد و مجاهدان مسلمان کشته و اموالشان اسیر و زنان و اولاد آنان اسیر می شدند.

3⃣بنی قریظه راضی شد که سعد معاذ برای انان حکم دهد.سعد حکم داد که مردان آنان که در توطئه شرکت داشته کشته شده و زنان و کودکان آنها اسیر شوند و اموالشان در اختیار مسلمین قرار گیرد.

4⃣سعد معاذ این حکم را به دلائل زیر صادر کرد؛

🔷1-یهودیان بنی قریظه، چندی پیش با پیامبر پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قیام کنند، و دشمنان آئین یکتاپرستی را یاری نمایند، و فتنه و آشوبی برپا کنند، و بر ضد مسلمانان تحریکاتی بنمایند، مسلمانان در کشتن آنها آزاد باشند. او با خود فکر می کرد که اگر من آنها را طبق این پیمان موأخذه کنم، نظری بر خلاف عدالت نداده ام.

🔶2 -گروه پیمان شکن، در سایه سرنیزه های نیروهای عرب مدتی شهر مدینه را دچار ناامنی کرده، و برای ارعاب مسلمانان به خانه های آنها ریختند، و اگر مراقبت پیامبر نبود، و گروهی را برای استقرار امنیت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمی کرد، چه بسا نقشه های بنی قریظه عملی می شد، و آنان در این صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام می کردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمی آوردند، سعدمعاذ با خود فکر کرد که اگر من در حق آنها چنین داوری کنم، سخنی بر خلاف حق و عدالت نگفته ام .

🔶 3-سعد معاذ، رئیس قبیله اوسیان با بنی قریظه هم پیمان بود و دوستی نزدیکی با هم داشتند .احتمال دارد که او از قوانین جزائی یهود اطلاع داشته است.متن تورات یهود اینست که: «هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی، نخست آنها را به صلح دعوت نما، و اگر آنها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن و همینکه بر شهر مسلط گشتی همه مردان را از دم تیغ بگذران ولی زنها و کودکان و حیوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را برای خود به عنوان غنیمت بردار» .

📚تورات سفر تثنیه فصل20

❗️شاید سعاد معاذ تصور کرد من که قاضی انتخابی طرفین هستم، اگر متجاوزان را با قوانین مذهبی خود آنها مجازات نمایم، کاری جز عدالت و انصاف انجام نداده ام.

🔷4 -ما تصور می کنیم که بزرگترین علت این رأی، این بود که سعد معاذ با دیدگان خود مشاهده کرده بود که رسول خدا بنا به درخواست خزرجیان، از تقصیر طائفه بنی قین قاع گذشت، و فقط اکتفاء کرد که از محیط مدینه بیرون روند.این گروه هنوز خاک اسلام را درست تخلیه نکرده بودند، که کعب اشرف، راه مکه را پیش گرفت و بر کشتگان «بدر» اشکهای تمساحانه ریخت و از پای ننشست تا قریش را برای جنگ مصمم ساخت.در نتیجه، جنگ احد پیش آمد و هفتاد تن از فرزندان اسلام در این راه شربت شهادت نوشیدند.

👌و همچنین بنی النضیر، مورد عفو و بخشودگی پیامبر قرار گرفتند، ولی در برابر آن، با تشکیل یک اتحادیه نظامی، جنگ احزاب را به وجود آوردند، که اگر کاردانی پیامبر اسلام، و نقشه خندق نبود، در همان روزهای نخست، تار و پود اسلام را به باد می دادند، و بعدها نامی از اسلام باقی نمی ماند و هزاران نفر کشته می شدند.

🗯❗️ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇

🗯سعد معاذ این مراتب را از نظر خود می گذراند.تجربه های گذشته، اجازه نمی داد که او تسلیم عواطف گردد، و مصالح هزاران تن را فدای دوستی و مصالح یک اقلیت نماید.زیرا به طور مسلم، این گروه در آینده این بار با تشکیل یک اتحادیه وسیع تر، نیروهای عرب را بر ضد اسلام شورانیده و با نقشه های دیگر هسته مرکزی اسلام را به خطر می افکندند.روی این جهت، موجودیت این گروه را صد در صد به ضرر اجتماع مسلمانان تشخیص داد، و یقین داشت که اگر این دسته از تیررس مسلمانان بیرون روند، لحظه ای آرام نخواهند گرفت، و مسلمانان را با خطرات بزرگی روبرو خواهند ساخت.

❗️اگر این جهات نبود، ارضاء افکار عمومی برای سعد معاذ فوق العاده ارزنده بود و رئیس یک ملت «اوس» پیش از هر چیز به پشتیبانی مردمش نیازمند است، و آزردن آنها و رد سفارشهای آنان، بزرگترین لطمه ایست که به رئیس یک جمعیت متوجه می گردد.ولی او تمام این درخواستها را بر خلاف مصالح هزاران مسلمان تشخیص داد، از اینرو، نارضایتی عموم را برای خود خرید، و از حکم خرد و منطق سربرنتافت.

📚فروغ ابدیت ص643

5⃣گزارش هایی که درباره تعداد کشته شدگان خبر می دهد متفاوت است.

❗️قرآن می گوید:

«گروهی از آنان را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر کردید »

🔷احزاب26

👌آیه اشاره دارد که گروهی از بنی قریظه کشته شدند نه تمام آنها . تنها همان ها کشته شدند که بر علیه اسلام و مسلمین توطئه کردند چنان که ابن جوزی می نویسد:

«سعد حکم کرد هرکس که بر علیه مسلمین توطئه کرده است کشته شود»

📚الوفا ص695

👌قرآن نیز می گوید:

« هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد»

🔷فاطر 18

❗️اگر عده ای از مردان آنان بر علیه اسلام توطئه کردند باید همان سران فتنه مجازات شوند و دلیلی برای مجازات سایرین نمی باشد.

6⃣علامه سید جعفر عاملی می نویسد:

«اقوال در تعداد کشته شدگان آنان مختلف است و از 300 نفر تا 1000 نفر نوشته اند.و در این باره دوازده قول نقل شده است و این کثرت قول نشان دهنده این است که تعداد کشته شدگان دقیقا روشن نیست .از سوی دیگر اهداف سیاسی و تعصبات دینی برای نشان دادن دشمنی اسلام با یهود موثر در ورود تحریف به این قضیه است.

❗️آنچه از مستندات به دست می آید آن است که مقتولین تنها توطئه گران بوده اند و نهایتا عدد آنها بین صد تا دویست نفر بوده اند

📚الصحیح من سیره النبی ج12 ص148

❗️با توجه به این نکات شبهات وارده حول این جریان و واقعه رفع می شود.


https://telegram.me/Rahnamye_Behesht