پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
دفاع مولوی عبدالحمید از محسن شکاری و اعتراض به اعدام او
نقد صحبتهای مولوی عبدالحمید در مورد مجازات اعدام محارب !!!!
▫️مولوی عبدالحمید در خطبه های اخیر نماز جمعه زاهدان در دفاع از محسن شکاری مدعی شده است که نباید از حکم اعدام برای او استفاده می شد , بلکه باید از مجازات دیگر محارب که در قرآن بیان شده بهره گرفته می شد , زیرا محسن شکاری کسی را نکشته بود !!!!
❕پرسش اینجاست که این صحبتهای مولوی عبدالحمید مطابق با روایات و گفته های علمای بزرگ اهلسنت است یا خیر !!!!
🔸در مورد مجازات محارب , خداوند می فرماید :
" كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مىخيزند و در روى زمين دست به فساد مىزنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند. " " إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيم " ( مائده ٣٣ )
❕علمای اهلسنت تصریح کرده اند که مقصود از محارب , آنانی هستند که با کشیدن سلاح , راه را بند می آورند و مردم را می ترسانند : " هم قطّاع الطريق الذين يشهرون السلاح، و يخيفون السبيل. "
📚 کتاب الأم ج 6: ص 152، و مختصر المزني: ص 265، و كفاية الأخيار ج 2: ص 119، و المجموع ج 20: ص 108، و أحكام القرآن لابن العربي ج 2: ص 593، و المغني لابن قدامة ج 10: ص 297، و الشرح الكبير ج 10: ص 297 و بداية المجتهد ج 2: ص 445، و عمدة القاري ج 23: ص 284، و شرح فتح القدير ج 4: ص 268، و فتح الباري ج 12 ص:110، و تبيين الحقائق ج 3: ص 235، و تلخيص الحبير ج 4: ص 72، و البحر الزخار ج 6: ص 197، و الجامع لأحكام القرآن ج 6: ص 149، و الخرشي ج 8: ص 104، و نيل الأوطار ج 7: ص 335. ( به نقل از الخلاف طوسی ج 5 ص 457 )
❕مولوی عبدالحمید می گوید که اگر محارب کسی را نکشته باشد , نباید اعدام شود , در حالی که در روایات و فتاوای بزرگان اهلسنت تصریح شده است که مجازات محارب به دست حاکم است , او می تواند محارب را بکشد یا قطع دست و پا کند یا تبعید کند , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد , باز به صرف محاربه قابل کشتن است .
👌سیوطی و ابن کثیر و طبری روایت می کنند که خداوند پیامبر را مخیر کرده بود که بتواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " كان قوم بينهم و بين النبي صلى الله عليه و سلم ميثاق فنقضوا العهد و قطعوا السبل و أفسدوا في الأرض فخير الله نبيه فيهم ان شاء قتل و ان شاء صلب و ان شاء قطع أيديهم و أرجلهم من خلاف أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ " _ "فخير اللّه رسوله إن شاء أن يقتل و إن شاء أن يقطع أيديهم و أرجلهم من خلاف، رواه ابن جرير "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج2، ص: 279 _تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 86
❕همینطور ابن کثیر نقل می کند که ابن عباس و جمعی از بزرگان اهلسنت مانند سعید بن المسیب و مجاهد و عطاء و حسن بصری و ابراهیم نخعی و مالک بن انس قائل بوده اند که حاکم در مجازات محارب مخیر است و می تواند محارب را اعدام کند , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد :
" قوله تعالى أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ قال ابن أبي طلحة عن ابن عباس في الآية: من شهر السلاح في فئة الإسلام، و أخاف السبيل ثم ظفر به و قدر عليه فإمام المسلمين فيه بالخيار إن شاء قتله و إن شاء صلبه، و إن شاء قطع يده و رجله و كذا قال سعيد بن المسيب و مجاهد و عطاء و الحسن البصري و إبراهيم النخعي و الضحاك و روى ذلك كله أبو جعفر بن جرير و حكى مثله عن مالك بن أنس رحمه اللّه و مستند هذا القول أن ظاهر أو للتخيير كما في نظائر ذلك من القرآن "
📚تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 90
❕در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه نیز تصریح شده است که فرقه فقهی مالکیه از پیروان مالک بن انس که بخش بزرگی از اهلسنت را تشکیل می دهند , قائل به تخییر حاکم در مجازات محارب هستند و این که حاکم می تواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : "المالکیه قالوا ... إن لم يقتل المحارب أحدا و قدر عليه فيخير الإمام في أمور أربعة النوع الأول.القتل، و الثاني- الصلب و القتل، و هو مصلوب، الحد الثالث، قطع يمينه من الكوع، و رجله اليسرى من المفصل ... و الحد الرابع- نفي "
📚الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت ج 5 ص 609
▫️ادامه 👇
▫️مولوی عبدالحمید در خطبه های اخیر نماز جمعه زاهدان در دفاع از محسن شکاری مدعی شده است که نباید از حکم اعدام برای او استفاده می شد , بلکه باید از مجازات دیگر محارب که در قرآن بیان شده بهره گرفته می شد , زیرا محسن شکاری کسی را نکشته بود !!!!
❕پرسش اینجاست که این صحبتهای مولوی عبدالحمید مطابق با روایات و گفته های علمای بزرگ اهلسنت است یا خیر !!!!
🔸در مورد مجازات محارب , خداوند می فرماید :
" كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مىخيزند و در روى زمين دست به فساد مىزنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند. " " إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيم " ( مائده ٣٣ )
❕علمای اهلسنت تصریح کرده اند که مقصود از محارب , آنانی هستند که با کشیدن سلاح , راه را بند می آورند و مردم را می ترسانند : " هم قطّاع الطريق الذين يشهرون السلاح، و يخيفون السبيل. "
📚 کتاب الأم ج 6: ص 152، و مختصر المزني: ص 265، و كفاية الأخيار ج 2: ص 119، و المجموع ج 20: ص 108، و أحكام القرآن لابن العربي ج 2: ص 593، و المغني لابن قدامة ج 10: ص 297، و الشرح الكبير ج 10: ص 297 و بداية المجتهد ج 2: ص 445، و عمدة القاري ج 23: ص 284، و شرح فتح القدير ج 4: ص 268، و فتح الباري ج 12 ص:110، و تبيين الحقائق ج 3: ص 235، و تلخيص الحبير ج 4: ص 72، و البحر الزخار ج 6: ص 197، و الجامع لأحكام القرآن ج 6: ص 149، و الخرشي ج 8: ص 104، و نيل الأوطار ج 7: ص 335. ( به نقل از الخلاف طوسی ج 5 ص 457 )
❕مولوی عبدالحمید می گوید که اگر محارب کسی را نکشته باشد , نباید اعدام شود , در حالی که در روایات و فتاوای بزرگان اهلسنت تصریح شده است که مجازات محارب به دست حاکم است , او می تواند محارب را بکشد یا قطع دست و پا کند یا تبعید کند , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد , باز به صرف محاربه قابل کشتن است .
👌سیوطی و ابن کثیر و طبری روایت می کنند که خداوند پیامبر را مخیر کرده بود که بتواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " كان قوم بينهم و بين النبي صلى الله عليه و سلم ميثاق فنقضوا العهد و قطعوا السبل و أفسدوا في الأرض فخير الله نبيه فيهم ان شاء قتل و ان شاء صلب و ان شاء قطع أيديهم و أرجلهم من خلاف أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ " _ "فخير اللّه رسوله إن شاء أن يقتل و إن شاء أن يقطع أيديهم و أرجلهم من خلاف، رواه ابن جرير "
📚الدر المنثور في تفسير المأثور، ج2، ص: 279 _تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 86
❕همینطور ابن کثیر نقل می کند که ابن عباس و جمعی از بزرگان اهلسنت مانند سعید بن المسیب و مجاهد و عطاء و حسن بصری و ابراهیم نخعی و مالک بن انس قائل بوده اند که حاکم در مجازات محارب مخیر است و می تواند محارب را اعدام کند , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد :
" قوله تعالى أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ قال ابن أبي طلحة عن ابن عباس في الآية: من شهر السلاح في فئة الإسلام، و أخاف السبيل ثم ظفر به و قدر عليه فإمام المسلمين فيه بالخيار إن شاء قتله و إن شاء صلبه، و إن شاء قطع يده و رجله و كذا قال سعيد بن المسيب و مجاهد و عطاء و الحسن البصري و إبراهيم النخعي و الضحاك و روى ذلك كله أبو جعفر بن جرير و حكى مثله عن مالك بن أنس رحمه اللّه و مستند هذا القول أن ظاهر أو للتخيير كما في نظائر ذلك من القرآن "
📚تفسیر ابن کثیر ج 3 ص 90
❕در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه نیز تصریح شده است که فرقه فقهی مالکیه از پیروان مالک بن انس که بخش بزرگی از اهلسنت را تشکیل می دهند , قائل به تخییر حاکم در مجازات محارب هستند و این که حاکم می تواند محارب را بکشد , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : "المالکیه قالوا ... إن لم يقتل المحارب أحدا و قدر عليه فيخير الإمام في أمور أربعة النوع الأول.القتل، و الثاني- الصلب و القتل، و هو مصلوب، الحد الثالث، قطع يمينه من الكوع، و رجله اليسرى من المفصل ... و الحد الرابع- نفي "
📚الفقه علی المذاهب الاربعه و مذهب اهل البیت ج 5 ص 609
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕با توجه به این تصریحات جمع بزرگی از علمای نامی اهلسنت و روایاتی که اهلسنت از پیامبر در این رابطه نقل کرده اند , معلوم نیست که موضع گیری مولوی عبدالحمید در دفاع از محسن شکاری چه معنایی می تواند داشته باشد ? طبیعتا مولوی عبدالحمید از این فتاوا بی خبر نیست اما دنیا طلبی و دشمنی اش با نظام اسلامی او را بر این عملکرد ناصواب وادار کرده است .
👌به هر حال در نظر شیعه نیز محارب به کسی اطلاق می شود که با کشیدن سلاح امنیت مردم را به مخاطره بیندازد , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" منظور از" محاربه با خدا و پيامبر" آن چنان كه در احاديث اهل بيت وارد شده و شان نزول آيه نيز كم و بيش به آن گواهى مىدهد اين است كه: كسى با تهديد به اسلحه به جان يا مال مردم تجاوز كند، اعم از اينكه به صورت دزدان گردنهها در بيرون شهرها چنين كارى كند و يا در داخل شهر، بنا بر اين افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نواميس مردم مىكنند نيز مشمول آن هستند.
❕ضمنا جالب توجه است كه محاربه و ستيز با بندگان خدا در اين آيه به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و اين تاكيد فوق العاده اسلام را در باره حقوق انسانها و رعايت امنيت آنان ثابت مىكند. "
📚تفسير نمونه، ج4، ص: 360
👌روایات مورد اشاره سخن فوق در تفسیر محارب در آدرس ذیل قابل مشاهده است :
📚"وسائل الشیعه ج 28 ص 313 باب 2- بَابُ أَنَّ كُلَّ مَنْ شَهَرَ السِّلَاحَ لِإِخَافَةِ النَّاسِ فَهُوَ مُحَارِبٌ لَا لِلَّعِبِ سَوَاءٌ كَانَ فِي مِصْرٍ أَوْ غَيْرِهِ مِنْ بِلَادِ الْإِسْلَامِ أَوِ الشِّرْك "
❕بزرگان از فقهاء شیعه نیز قائل بوده اند که مجازات محارب به دست حاکم شرع است و او می تواند هریک از مجازات مورد اشاره آیه سوره مائده را بر محارب اجرا کند و حتی محارب را به جرم محاربه بکشد اگرچه محارب کسی را نکشته باشد , محقق حلی و شیخ مفید و صدوق و دیلمی و علامه حلی و اکثر متاخرین به نقل صاحب جواهر قائل به این دیدگاه بوده اند : " فقال المفيد و الصدوق و الديلمي و الحلي بالتخيير بل قيل: عليه أكثر المتأخرين "
📚جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج41، ص: 573
❕مرحوم شهید اول و شهید ثانی نیز که کتابشان جزء کتب درسی حوزه های شیعی بوده و اقوالشان مستند احکام جزایی ایران اسلامی است نیز قائل به تخییر حاکم در اجرای حکم محارب و کشتن محارب بوده اند حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " و الحد للمحارب القتل أو الصلب أو قطع يده اليمنى و رجله اليسرى للآية الدالة بأو على التخيير "
📚الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية ( کلانتر ) ، ج 9 ، ص: 294
❕مرحوم امام خمینی نیز قائل به تخییر حاکم در کشتن محارب بوده است , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد :
" (مسألة 5): الأقوى في الحدّ تخيير الحاكم بين القتل و الصلب و القطع مخالفاً و النفي"
📚تحرير الوسيلة، ص: 890
▫️طبق فتاوای فوق پیرامون تخییر در مجازات محارب , این تخییر در قانون مجازات اسلامی ایران نیز وارد شده و رییس قوه قضاییه نیز اخیرا متذکر این نکته و عملکرد قانونی قوه قضاییه در اعدام محسن شکاری شده و گفتند :
"در ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی، ناظر بر محاربه، حدود چهارگانه لحاظ شده است؛ در ماده ۲۸۳ نیز تصریح شده که انتخاب هر یک از حدود چهارگانه مذکور به اختیار قاضی است. این قانونی است که وجود دارد و قضات باید بر اساس آن عمل کنند. " ( فارس )
@Rahnamye_Behesht
❕با توجه به این تصریحات جمع بزرگی از علمای نامی اهلسنت و روایاتی که اهلسنت از پیامبر در این رابطه نقل کرده اند , معلوم نیست که موضع گیری مولوی عبدالحمید در دفاع از محسن شکاری چه معنایی می تواند داشته باشد ? طبیعتا مولوی عبدالحمید از این فتاوا بی خبر نیست اما دنیا طلبی و دشمنی اش با نظام اسلامی او را بر این عملکرد ناصواب وادار کرده است .
👌به هر حال در نظر شیعه نیز محارب به کسی اطلاق می شود که با کشیدن سلاح امنیت مردم را به مخاطره بیندازد , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم :
" منظور از" محاربه با خدا و پيامبر" آن چنان كه در احاديث اهل بيت وارد شده و شان نزول آيه نيز كم و بيش به آن گواهى مىدهد اين است كه: كسى با تهديد به اسلحه به جان يا مال مردم تجاوز كند، اعم از اينكه به صورت دزدان گردنهها در بيرون شهرها چنين كارى كند و يا در داخل شهر، بنا بر اين افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نواميس مردم مىكنند نيز مشمول آن هستند.
❕ضمنا جالب توجه است كه محاربه و ستيز با بندگان خدا در اين آيه به عنوان محاربه با خدا معرفى شده و اين تاكيد فوق العاده اسلام را در باره حقوق انسانها و رعايت امنيت آنان ثابت مىكند. "
📚تفسير نمونه، ج4، ص: 360
👌روایات مورد اشاره سخن فوق در تفسیر محارب در آدرس ذیل قابل مشاهده است :
📚"وسائل الشیعه ج 28 ص 313 باب 2- بَابُ أَنَّ كُلَّ مَنْ شَهَرَ السِّلَاحَ لِإِخَافَةِ النَّاسِ فَهُوَ مُحَارِبٌ لَا لِلَّعِبِ سَوَاءٌ كَانَ فِي مِصْرٍ أَوْ غَيْرِهِ مِنْ بِلَادِ الْإِسْلَامِ أَوِ الشِّرْك "
❕بزرگان از فقهاء شیعه نیز قائل بوده اند که مجازات محارب به دست حاکم شرع است و او می تواند هریک از مجازات مورد اشاره آیه سوره مائده را بر محارب اجرا کند و حتی محارب را به جرم محاربه بکشد اگرچه محارب کسی را نکشته باشد , محقق حلی و شیخ مفید و صدوق و دیلمی و علامه حلی و اکثر متاخرین به نقل صاحب جواهر قائل به این دیدگاه بوده اند : " فقال المفيد و الصدوق و الديلمي و الحلي بالتخيير بل قيل: عليه أكثر المتأخرين "
📚جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج41، ص: 573
❕مرحوم شهید اول و شهید ثانی نیز که کتابشان جزء کتب درسی حوزه های شیعی بوده و اقوالشان مستند احکام جزایی ایران اسلامی است نیز قائل به تخییر حاکم در اجرای حکم محارب و کشتن محارب بوده اند حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد : " و الحد للمحارب القتل أو الصلب أو قطع يده اليمنى و رجله اليسرى للآية الدالة بأو على التخيير "
📚الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية ( کلانتر ) ، ج 9 ، ص: 294
❕مرحوم امام خمینی نیز قائل به تخییر حاکم در کشتن محارب بوده است , حتی اگر محارب کسی را نکشته باشد :
" (مسألة 5): الأقوى في الحدّ تخيير الحاكم بين القتل و الصلب و القطع مخالفاً و النفي"
📚تحرير الوسيلة، ص: 890
▫️طبق فتاوای فوق پیرامون تخییر در مجازات محارب , این تخییر در قانون مجازات اسلامی ایران نیز وارد شده و رییس قوه قضاییه نیز اخیرا متذکر این نکته و عملکرد قانونی قوه قضاییه در اعدام محسن شکاری شده و گفتند :
"در ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی، ناظر بر محاربه، حدود چهارگانه لحاظ شده است؛ در ماده ۲۸۳ نیز تصریح شده که انتخاب هر یک از حدود چهارگانه مذکور به اختیار قاضی است. این قانونی است که وجود دارد و قضات باید بر اساس آن عمل کنند. " ( فارس )
@Rahnamye_Behesht
امام حسین علیه السلام و ذبح عظیم !!!!
🤔#پرسش :
❓شنیدم آخوندی مدعی بود که مقصود از ذبح عظیم که در قرآن در جریان ذبح حضرت اسماعیل بیان شده امام حسین است ? این سخنان سست و خلاف قرآن وهن دین و مذهب نیست ?!!!!
💠#پاسخ💠
👌خداوند در جریان حضرت ابراهیم ع و ذبح اسماعیل علیهما السلام می فرماید :
"ما او (ابراهيم) را به نوجوانى بردبار و پر استقامت بشارت داديم - هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد گفت: فرزندم من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم! بنگر نظر تو چيست؟ گفت: پدرم هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!- هنگامى كه هر دو تسليم و آماده شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد ...- او را ندا داديم كه اى ابراهيم! - آنچه را در خواب ماموريت يافتى انجام دادى، ما اينگونه نيكوكاران را جزا مىدهيم - اين مسلما امتحان مهم و آشكارى است - ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم. " ... وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ " ( صافات ١٠١ تا ١٠٧ )
❕چنان که بارها گفته ایم , آیات قرآن هم تفسیری ظاهری دارد و هم تفسیری باطنی , چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است »
« إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر »
📚بحار الانوار ج89 ص94
❕تفسیر ظاهری " ذبح عظیم " که در آیه مذکور بیان شده است , همان معنای مشهوری است که مفسران در مورد آن می نویسند :
" اما براى اينكه برنامه ابراهيم ناتمام نماند، و در پيشگاه خدا قربانى كرده باشد و آرزوى ابراهيم برآورده شود، خداوند قوچى بزرگ فرستاد تا به جاى فرزند قربانى كند و سنتى براى آيندگان در مراسم" حج" و سرزمين" منى" از خود بگذارد، چنان كه قرآن مىگويد:" ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم" (وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ).
❕در اينكه عظمت اين ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانى و ظاهرى؟ و يا از جهت اينكه فداى فرزند ابراهيم شد؟ و يا از نظر اينكه براى خدا و در راه خدا بود؟ و يا از اين نظر كه اين قربانى از سوى خدا براى ابراهيم فرستاده شد؟
👌مفسران گفتگوهاى فراوانى دارند، ولى هيچ مانعى ندارد كه تمام اين جهات در ذبح عظيم جمع، و از ديدگاههاى مختلف داراى عظمت باشد.
❕يكى از نشانههاى عظمت اين ذبح آن است كه با گذشت زمان سال به سال وسعت بيشترى يافته، و الان در هر سال بيش از يك ميليون به ياد آن ذبح عظيم ذبح مىكنند و خاطرهاش را زنده نگه مىدارد. "
📚تفسير نمونه، ج19، ص: 116
👌در روایات نیز تفسیر ظاهری " ذبح عظیم " به گوسفند فوق الذکر تفسیر شده است , چنان که در روایتی آمده است :
" جبرئیل , اسماعیل را از زیر دستان ابراهیم بیرون کشید و گوسفندی از قلّه کوه ثَبیر ( بلندترین و عظیم ترین کوه مکه ) فرود آورد و به زیر دستان ابراهیم نهاد " تناول جبرئيل الكبش من قلة ثبير فوضعه تحته. "
📚الکافی ج ٤ ص ٢٠٧
▫️ادامه 👇👇👇
🤔#پرسش :
❓شنیدم آخوندی مدعی بود که مقصود از ذبح عظیم که در قرآن در جریان ذبح حضرت اسماعیل بیان شده امام حسین است ? این سخنان سست و خلاف قرآن وهن دین و مذهب نیست ?!!!!
💠#پاسخ💠
👌خداوند در جریان حضرت ابراهیم ع و ذبح اسماعیل علیهما السلام می فرماید :
"ما او (ابراهيم) را به نوجوانى بردبار و پر استقامت بشارت داديم - هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد گفت: فرزندم من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم! بنگر نظر تو چيست؟ گفت: پدرم هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!- هنگامى كه هر دو تسليم و آماده شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد ...- او را ندا داديم كه اى ابراهيم! - آنچه را در خواب ماموريت يافتى انجام دادى، ما اينگونه نيكوكاران را جزا مىدهيم - اين مسلما امتحان مهم و آشكارى است - ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم. " ... وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ " ( صافات ١٠١ تا ١٠٧ )
❕چنان که بارها گفته ایم , آیات قرآن هم تفسیری ظاهری دارد و هم تفسیری باطنی , چنان که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است »
« إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر »
📚بحار الانوار ج89 ص94
❕تفسیر ظاهری " ذبح عظیم " که در آیه مذکور بیان شده است , همان معنای مشهوری است که مفسران در مورد آن می نویسند :
" اما براى اينكه برنامه ابراهيم ناتمام نماند، و در پيشگاه خدا قربانى كرده باشد و آرزوى ابراهيم برآورده شود، خداوند قوچى بزرگ فرستاد تا به جاى فرزند قربانى كند و سنتى براى آيندگان در مراسم" حج" و سرزمين" منى" از خود بگذارد، چنان كه قرآن مىگويد:" ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم" (وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ).
❕در اينكه عظمت اين ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانى و ظاهرى؟ و يا از جهت اينكه فداى فرزند ابراهيم شد؟ و يا از نظر اينكه براى خدا و در راه خدا بود؟ و يا از اين نظر كه اين قربانى از سوى خدا براى ابراهيم فرستاده شد؟
👌مفسران گفتگوهاى فراوانى دارند، ولى هيچ مانعى ندارد كه تمام اين جهات در ذبح عظيم جمع، و از ديدگاههاى مختلف داراى عظمت باشد.
❕يكى از نشانههاى عظمت اين ذبح آن است كه با گذشت زمان سال به سال وسعت بيشترى يافته، و الان در هر سال بيش از يك ميليون به ياد آن ذبح عظيم ذبح مىكنند و خاطرهاش را زنده نگه مىدارد. "
📚تفسير نمونه، ج19، ص: 116
👌در روایات نیز تفسیر ظاهری " ذبح عظیم " به گوسفند فوق الذکر تفسیر شده است , چنان که در روایتی آمده است :
" جبرئیل , اسماعیل را از زیر دستان ابراهیم بیرون کشید و گوسفندی از قلّه کوه ثَبیر ( بلندترین و عظیم ترین کوه مکه ) فرود آورد و به زیر دستان ابراهیم نهاد " تناول جبرئيل الكبش من قلة ثبير فوضعه تحته. "
📚الکافی ج ٤ ص ٢٠٧
▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇👇👇
❕در روایتی تفسیر باطنی نیز برای " ذبح عظیم " شده و آن تعبیر ناظر به امام حسین علیه السلام دانسته شده است .
❕راوی می گوید :
"از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «وقتى خداوندت به ابراهيم عليه السلام دستور داد كه به جاى اسماعيل، قوچى را كه خداوند برايش فرستاده، سر ببُرد، ابراهيم آرزو كرد كه كاش پسرش اسماعيل را با دست خود، سر مىبريد و مأمور نشده بود كه آن قوچ را به جاى پسرش سر ببرد تا به دلش چيزى باز گردد كه به دل پدرى كه عزيزترين فرزندش را با دست خود سر مىبرد، باز مىگردد و با آن، استحقاق بالاترين درجه ثواب بر مصيبت را پيدا كند.
خداوندت به او وحى كرد كه: اى ابراهيم! محبوبترين بندهام در نزد تو كيست؟ گفت: پروردگارم! نزد من، آفريدهاى محبوبتر از حبيبت محمّد صلى الله عليه و آله نيافريدهاى.
خداوند متعال به او وحى كرد: آيا او نزد تو محبوبتر است، يا خودت؟ گفت: او، نزد من، از خودم محبوبتر است.
فرمود: فرزند او، پيش تو محبوبتر است، يا فرزند خودت؟
گفت: او. فرمود: سر بريده شدن فرزند او از سرِ ستم به دست دشمنانش، برايت دردناكتر است، يا سر بريده شدن فرزندت به دست خودت و در راه طاعت من؟
گفت: پروردگارا! سر بريده شدن فرزند او به دست دشمنانش، برايم دردآورتر است.
❕فرمود: اى ابراهيم! گروهى كه خود را امّت محمّد مىپندارند، پسرش حسين را پس از او، از سرِ ستم و دشمنى مىكشند، همان گونه كه قوچ را سر مىبرند و با اين، گرفتار خشم من مىشوند.
👈ابراهيم عليه السلام، به خاطر آن، بىتابى كرد و قلبش به درد آمد و شروع به گريستن كرد.👉
❕خداوند، وحى فرستاد كه: اى ابراهيم! من بىتابىات را بر پسرت اسماعيل اگر او را با دست خود، سر مىبريدى، با بىتابىات بر حسين و كشته شدنش، جايگزين كردم و بالاترين درجه دريافت كنندگان ثواب بر مصيبتها را براى تو مقرّر نمودم. اين، همان سخن خداوندت است كه: «و او (اسماعيل) را با قربانى بزرگى، باز رهانيديم» " " ... فَأَوحَى اللّهُ عز و جل: يا إبراهيمُ! قَد فَدَيتُ جَزَعَكَ عَلَى ابنِكَ إسماعيلَ، لَو ذَبحتَهُ بِيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الحُسَينِ وقَتلِهِ، و أوجَبتُ لَكَ أرفَعَ دَرَجاتِ أهلِ الثَّوابِ عَلَى المَصائِبِ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» "
📚الخصال یک جلدی ص 58 ح 79، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 1 ص 209 ح 1، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 497 ح 12
❕علامه مجلسی در مورد این تفسیر باطنی می نویسد :
"چون حسین علیه السلام از فرزندان اسماعیل بوده، بنابراین اگر اسماعیل ذبح میشد، پیامبر به وجود نمی آمد و همین طور سایر ائمه و پیامبران علیهم السلام که از نسل اسماعیل بودند. به همین سبب در عوض ذبح اسماعیل، ذبح یکی از فرزندان او که حسین باشد قرار داده شد، گویا که حسین علیه السلام در عوض ذبح همه آنها کشته شد و یک جزء به جای کل ذبح شد " " لما كان من أولاد إسماعيل فلو كان ذبح إسماعيل لم يوجد نبينا و كذا سائر الأئمة و سائر الأنبياء ع من ولد إسماعيل ع فإذا عوض من ذبح إسماعيل بذبح واحد من أسباطه و أولاده و هو الحسين ع فكأنه عوض عن ذبح الكل و عدم وجودهم بالكلية بذبح واحد من الأجزاء بخصوصه "
📚بحار الأنوار ، ج44، ص: 226
@Rahnamye_Behesht
❕در روایتی تفسیر باطنی نیز برای " ذبح عظیم " شده و آن تعبیر ناظر به امام حسین علیه السلام دانسته شده است .
❕راوی می گوید :
"از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: «وقتى خداوندت به ابراهيم عليه السلام دستور داد كه به جاى اسماعيل، قوچى را كه خداوند برايش فرستاده، سر ببُرد، ابراهيم آرزو كرد كه كاش پسرش اسماعيل را با دست خود، سر مىبريد و مأمور نشده بود كه آن قوچ را به جاى پسرش سر ببرد تا به دلش چيزى باز گردد كه به دل پدرى كه عزيزترين فرزندش را با دست خود سر مىبرد، باز مىگردد و با آن، استحقاق بالاترين درجه ثواب بر مصيبت را پيدا كند.
خداوندت به او وحى كرد كه: اى ابراهيم! محبوبترين بندهام در نزد تو كيست؟ گفت: پروردگارم! نزد من، آفريدهاى محبوبتر از حبيبت محمّد صلى الله عليه و آله نيافريدهاى.
خداوند متعال به او وحى كرد: آيا او نزد تو محبوبتر است، يا خودت؟ گفت: او، نزد من، از خودم محبوبتر است.
فرمود: فرزند او، پيش تو محبوبتر است، يا فرزند خودت؟
گفت: او. فرمود: سر بريده شدن فرزند او از سرِ ستم به دست دشمنانش، برايت دردناكتر است، يا سر بريده شدن فرزندت به دست خودت و در راه طاعت من؟
گفت: پروردگارا! سر بريده شدن فرزند او به دست دشمنانش، برايم دردآورتر است.
❕فرمود: اى ابراهيم! گروهى كه خود را امّت محمّد مىپندارند، پسرش حسين را پس از او، از سرِ ستم و دشمنى مىكشند، همان گونه كه قوچ را سر مىبرند و با اين، گرفتار خشم من مىشوند.
👈ابراهيم عليه السلام، به خاطر آن، بىتابى كرد و قلبش به درد آمد و شروع به گريستن كرد.👉
❕خداوند، وحى فرستاد كه: اى ابراهيم! من بىتابىات را بر پسرت اسماعيل اگر او را با دست خود، سر مىبريدى، با بىتابىات بر حسين و كشته شدنش، جايگزين كردم و بالاترين درجه دريافت كنندگان ثواب بر مصيبتها را براى تو مقرّر نمودم. اين، همان سخن خداوندت است كه: «و او (اسماعيل) را با قربانى بزرگى، باز رهانيديم» " " ... فَأَوحَى اللّهُ عز و جل: يا إبراهيمُ! قَد فَدَيتُ جَزَعَكَ عَلَى ابنِكَ إسماعيلَ، لَو ذَبحتَهُ بِيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الحُسَينِ وقَتلِهِ، و أوجَبتُ لَكَ أرفَعَ دَرَجاتِ أهلِ الثَّوابِ عَلَى المَصائِبِ، وذلِكَ قَولُ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ: «وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» "
📚الخصال یک جلدی ص 58 ح 79، عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 1 ص 209 ح 1، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 497 ح 12
❕علامه مجلسی در مورد این تفسیر باطنی می نویسد :
"چون حسین علیه السلام از فرزندان اسماعیل بوده، بنابراین اگر اسماعیل ذبح میشد، پیامبر به وجود نمی آمد و همین طور سایر ائمه و پیامبران علیهم السلام که از نسل اسماعیل بودند. به همین سبب در عوض ذبح اسماعیل، ذبح یکی از فرزندان او که حسین باشد قرار داده شد، گویا که حسین علیه السلام در عوض ذبح همه آنها کشته شد و یک جزء به جای کل ذبح شد " " لما كان من أولاد إسماعيل فلو كان ذبح إسماعيل لم يوجد نبينا و كذا سائر الأئمة و سائر الأنبياء ع من ولد إسماعيل ع فإذا عوض من ذبح إسماعيل بذبح واحد من أسباطه و أولاده و هو الحسين ع فكأنه عوض عن ذبح الكل و عدم وجودهم بالكلية بذبح واحد من الأجزاء بخصوصه "
📚بحار الأنوار ، ج44، ص: 226
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺پیروی از پیامبر اعراب یا پیامبر ایرانیان !!!
عده ای همواره این شبهه را تکرار می کنند که ما چرا باید از پیامبر و دین اعراب تبعیت کنیم , ما ایرانیان باید از پیامبر خودمان یعنی زرتشت پیروی کنیم !!!!
ما در کلیپ فوق پاسخ این شبهه را داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
عده ای همواره این شبهه را تکرار می کنند که ما چرا باید از پیامبر و دین اعراب تبعیت کنیم , ما ایرانیان باید از پیامبر خودمان یعنی زرتشت پیروی کنیم !!!!
ما در کلیپ فوق پاسخ این شبهه را داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺مجازات محاربه در فقه شیعه و اهل سنت !!!
❕اخیرا با توجه به مجازات و اعدام برخی از اغتشاشگران به جرم " محاربه " , عده ای از روشنفکر نمایان شیعی و برخی از مولوی های اهلسنت نسبت به حکم محاربه و مصادیق آن شبهاتی مطرح کردند که ما در کلیپ فوق به این شبهات بر اساس منابع فقهی فریفین پاسخ داده و نکاتی پیرامون فلسفه اجرای حکم محاربه بر افراد مستحق آن را بیان کرده ایم .
@Rahnamye_Behesht
❕اخیرا با توجه به مجازات و اعدام برخی از اغتشاشگران به جرم " محاربه " , عده ای از روشنفکر نمایان شیعی و برخی از مولوی های اهلسنت نسبت به حکم محاربه و مصادیق آن شبهاتی مطرح کردند که ما در کلیپ فوق به این شبهات بر اساس منابع فقهی فریفین پاسخ داده و نکاتی پیرامون فلسفه اجرای حکم محاربه بر افراد مستحق آن را بیان کرده ایم .
@Rahnamye_Behesht
Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
اسناد شهادت حضرت فاطمه.pdf
1.9 MB
❗️عنوان کتاب : " بررسی اسناد شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها "
✍تهیه در مجموعه پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌آنچه در این نوشتار می خوانید , بررسی تفصیلی روایات اهلسنت و شیعه در رابطه با شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها است .
❗️دهها سند در این رابطه مورد بیان و استناد واقع شده است که مطالعه آن برای هر انسان حقیقت جویی در اثبات شهادت فاطمه سلام الله علیها و دروغگویی کسانی که از این قضیه تحت عنوان افسانه یاد می کنند , کافیست !!!!
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
✍تهیه در مجموعه پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌آنچه در این نوشتار می خوانید , بررسی تفصیلی روایات اهلسنت و شیعه در رابطه با شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها است .
❗️دهها سند در این رابطه مورد بیان و استناد واقع شده است که مطالعه آن برای هر انسان حقیقت جویی در اثبات شهادت فاطمه سلام الله علیها و دروغگویی کسانی که از این قضیه تحت عنوان افسانه یاد می کنند , کافیست !!!!
@Rahnamye_Behesht
ipasookh.ir
خلف وعده خداوند نسبت به موسی علیه السلام !!!!
🤔#پرسش
❓مگر خداوند در قرآن نمی گوید که من در وعده خود تخلف و خلف وعده نمی کنم , پس چرا با حضرت موسی وعده کرد که سی روز باید به کوه طور برود اما بعد چهل روز او را نگه داشت !!!!
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید :
"و ما به موسى سى شب وعده گذارديم سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم و وعده خدا با او در چهل شب پایان یافت " " وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَة ..." ( اعراف ١٤٢ )
❕طبق روایات وعده ابتدایی خداوند به موسی علیه السلام به سی شب مشروط بوده است که بدایی و مقتضی برای تغییر ایجاد نشود اما چون مقتضی و علتی برای تغییر ایجاد شد , خداوند نیز ده شب دیگر بر آن وعده قبلی افزود و میقات را چهل شب تمدید کرد , چنان که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام در مورد سخن خداوند «و إذ واعدنا موسی اربعین لیله» روایت میکند که فرمود :
" در علم و تقدیر سی شب بود سپس بدا حاصل شد در نتیجه ده روز دیگر را به آن اضافه کرد و میقات پروردگارش از اول تا آخر، چهل شب طول کشید. "
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً. قال: «كان في العلم و التقدير ثلاثين ليلة، ثم بد الله فزاد عشرا، فتم ميقات ربه للأول و الآخر أربعين ليلة».
📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 44
❕عملکرد بنی اسرائیل موجب شد که خداوند تقدیر سی شب در وعده موسی علیه السلام را تغییر دهد و بداء حاصل کند تا چهل شب و از این طریق بنی اسرائیل را بیازماید که چقدر در اعتقاد خود به موسی ع و خدای او راسخ هستند , چنان که مفسرین می نویسند :
"خداوند براى آزمودن بنى اسرائيل نخست موسى ع را براى يك مواعده سى روزه دعوت نمود، سپس آن را تمديد كرد، تا منافقان بنى اسرائيل صفوف خود را مشخص سازند.
از امام باقر ع چنين نقل شده كه فرمود: هنگامى كه موسى ع به وعدهگاه الهى رفت با قوم خويش قرار گذاشته بود غيبت او سى روز بيشتر طول نكشد، اما هنگامى كه خداوند ده روز بر آن افزود، بنى اسرائيل گفتند: موسى ع تخلف كرده است، و به دنبال آن دست به كارهايى كه مىدانيم زدند (و گوسالهپرستى كردند) "
📚تفسير نمونه، ج6، ص: 340 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 33
❕در توضیح عقیده شیعه به بداء و چیستی بداء , برخی از محققین می نویسند :
" خداوند داراى قدرت و سلطه مطلق بر جهان هستى است و هر زمان بخواهد مى تواند تقديرى را جايگزين تقدير ديگر سازد، در حالى كه بر هر دو تقدير، علم پيشين داشته و هيچ گونه تغييرى نيز در علم وى راه نخواهد يافت، زيرا تقدير نخست چنان نيست كه قدرت خدا را محدود ساخته و توانايى دگرگون كردن آن را از او سلب كند. خداوند متعال بر خلاف عقيده يهود كه مى گفتند: «يد اللّه مغلولة»، «دست خدا بسته است»، قدرت گسترده اى دارد و به تعبير قرآن دست او باز است «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ». ( مائده 64 )
❕ إعمال قدرت از سوى خداوند و اقدام وى به جايگزين كردن تقديرى به جاى تقدير ديگر، بدون حكمت و مصلحت انجام نمى گيرد و انجام اين كار در گرو اعمال خود انسان است كه از طريق اختيار و برگزيدن زندگى شايسته يا ناشايسته، زمينه دگرگونى سرنوشت خويش را فراهم سازد. فرض كنيم انسانى، حقوق والدين و بستگان خود را مراعات نمى كند. طبعاً اين عمل ناشايست و در سرنوشت او تأثير ناخوشايندى خواهد داشت. حال اگر در نيمه زندگى از كرده خود نادم گشته و از آن پس به وظايف خود در اين باره اهتمام ورزد، در اين صورت زمينه دگرگونى سرنوشت خود را فراهم كرده و مشمول آيه «يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ» خواهد گشت. اين مطلب در عكس قضيه نيز حاكم است. "
📚راهنمای حقیقت ص 98
▫️ادامه 👇👇👇
🤔#پرسش
❓مگر خداوند در قرآن نمی گوید که من در وعده خود تخلف و خلف وعده نمی کنم , پس چرا با حضرت موسی وعده کرد که سی روز باید به کوه طور برود اما بعد چهل روز او را نگه داشت !!!!
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید :
"و ما به موسى سى شب وعده گذارديم سپس آن را با ده شب (ديگر) تكميل نموديم و وعده خدا با او در چهل شب پایان یافت " " وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَة ..." ( اعراف ١٤٢ )
❕طبق روایات وعده ابتدایی خداوند به موسی علیه السلام به سی شب مشروط بوده است که بدایی و مقتضی برای تغییر ایجاد نشود اما چون مقتضی و علتی برای تغییر ایجاد شد , خداوند نیز ده شب دیگر بر آن وعده قبلی افزود و میقات را چهل شب تمدید کرد , چنان که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام در مورد سخن خداوند «و إذ واعدنا موسی اربعین لیله» روایت میکند که فرمود :
" در علم و تقدیر سی شب بود سپس بدا حاصل شد در نتیجه ده روز دیگر را به آن اضافه کرد و میقات پروردگارش از اول تا آخر، چهل شب طول کشید. "
" عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً. قال: «كان في العلم و التقدير ثلاثين ليلة، ثم بد الله فزاد عشرا، فتم ميقات ربه للأول و الآخر أربعين ليلة».
📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 44
❕عملکرد بنی اسرائیل موجب شد که خداوند تقدیر سی شب در وعده موسی علیه السلام را تغییر دهد و بداء حاصل کند تا چهل شب و از این طریق بنی اسرائیل را بیازماید که چقدر در اعتقاد خود به موسی ع و خدای او راسخ هستند , چنان که مفسرین می نویسند :
"خداوند براى آزمودن بنى اسرائيل نخست موسى ع را براى يك مواعده سى روزه دعوت نمود، سپس آن را تمديد كرد، تا منافقان بنى اسرائيل صفوف خود را مشخص سازند.
از امام باقر ع چنين نقل شده كه فرمود: هنگامى كه موسى ع به وعدهگاه الهى رفت با قوم خويش قرار گذاشته بود غيبت او سى روز بيشتر طول نكشد، اما هنگامى كه خداوند ده روز بر آن افزود، بنى اسرائيل گفتند: موسى ع تخلف كرده است، و به دنبال آن دست به كارهايى كه مىدانيم زدند (و گوسالهپرستى كردند) "
📚تفسير نمونه، ج6، ص: 340 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 33
❕در توضیح عقیده شیعه به بداء و چیستی بداء , برخی از محققین می نویسند :
" خداوند داراى قدرت و سلطه مطلق بر جهان هستى است و هر زمان بخواهد مى تواند تقديرى را جايگزين تقدير ديگر سازد، در حالى كه بر هر دو تقدير، علم پيشين داشته و هيچ گونه تغييرى نيز در علم وى راه نخواهد يافت، زيرا تقدير نخست چنان نيست كه قدرت خدا را محدود ساخته و توانايى دگرگون كردن آن را از او سلب كند. خداوند متعال بر خلاف عقيده يهود كه مى گفتند: «يد اللّه مغلولة»، «دست خدا بسته است»، قدرت گسترده اى دارد و به تعبير قرآن دست او باز است «بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ». ( مائده 64 )
❕ إعمال قدرت از سوى خداوند و اقدام وى به جايگزين كردن تقديرى به جاى تقدير ديگر، بدون حكمت و مصلحت انجام نمى گيرد و انجام اين كار در گرو اعمال خود انسان است كه از طريق اختيار و برگزيدن زندگى شايسته يا ناشايسته، زمينه دگرگونى سرنوشت خويش را فراهم سازد. فرض كنيم انسانى، حقوق والدين و بستگان خود را مراعات نمى كند. طبعاً اين عمل ناشايست و در سرنوشت او تأثير ناخوشايندى خواهد داشت. حال اگر در نيمه زندگى از كرده خود نادم گشته و از آن پس به وظايف خود در اين باره اهتمام ورزد، در اين صورت زمينه دگرگونى سرنوشت خود را فراهم كرده و مشمول آيه «يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ» خواهد گشت. اين مطلب در عكس قضيه نيز حاكم است. "
📚راهنمای حقیقت ص 98
▫️ادامه 👇👇👇
▫️ادامه 👇
❕بنابراین وعده خداوند به موسی علیه السلام مبنی بر میقات سی روزه مشروط بوده است که علتی ایجاد نشود تا سبب تغییر این تقدیر شود اما بنی اسرائیل به واسطه عملکرد خود سبب تغییر این تقدیر را ایجاد کردند و خداوند هم تقدیر نخستین را برای امتحان بنی اسرائیل تغییر داد تا ایمان آنان را بسنجد و در این رابطه بداء ایجاد کرد .
👌البته بداء ایجاد شده مستلزم آن نبود که مثلا موسی علیه السلام به قومش خلاف گفته باشد و تهمت بنی اسرائیل به موسی ع که او خلف وعده کرده است , راست بوده باشد , زیرا :
🔸اولا : وعده موسی به بنی اسرائیل مبنی بر جدایی سی روزه مشروط بر آن بوده است که بدایی حاصل نشود و مثلا سخن موسی ع به مفارقت تا سی روز مقید به حفظ شرایط از سوی بنی اسرائیل بود که طبیعتا چون بنی اسرائیل شرایط را تغییر دادند , تقدیر سی روزه نیز تغییر کرد تا آنان امتحان شوند .
🔸ثانیا : موسی ع به بنی اسرائیل گفته بود که من سی روز نزد شما نیستم و این سی روز نبودن محقق شد به این که موسی ع چهل شبانه روز در میقات خداوند به سر برد . وقتی میقات چهل روز طول بکشد یعنی وعده موسی ع نیز مبنی بر غیبت سی روزه تحقق پیدا کرده است .
👌به بیان دیگر : موسی ع نگفته بود که من فقط تا سی روز در نزد شما نیستم و مثلا از حصر استفاده نکرده بود , تنها گفته بود که مفارقت من از شما سی روزی می باشد , طبیعتا وقتی میقات چهل روز طول کشید , مفارقت سی روزه هم اتفاق افتاده است و موسی در وعده اش به بنی اسرائیل تخلفی نکرده است , چنان که در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود :
" موسی علیه السلام به قومش گفت: من سی روز در بین شما نیستم. تا بر آنان سخت نگیرد. سپس آن مدت را ده روز
افزایش داد و در این کار خلف وعده نیست. زیرا که اگر چهل شب تأخیر میکرد، قبل از آن سی شب تأخیر کرده بود. " " إن موسى (عليه السلام) قال لقومه: إني أتأخر عنكم ثلاثين يوما. ليسهل عليهم، ثم زاد عليهم عشرا، و ليس في ذلك خلف لأنه إذا تأخر عنهم أربعين ليلة فقد تأخر ثلاثين قبلها "
📚مجمع البیان ج 4 ص 728
❗️در ذیل پیرامون عقیده بداء بیشتر توضیح داده ایم :
▫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/3602
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بنابراین وعده خداوند به موسی علیه السلام مبنی بر میقات سی روزه مشروط بوده است که علتی ایجاد نشود تا سبب تغییر این تقدیر شود اما بنی اسرائیل به واسطه عملکرد خود سبب تغییر این تقدیر را ایجاد کردند و خداوند هم تقدیر نخستین را برای امتحان بنی اسرائیل تغییر داد تا ایمان آنان را بسنجد و در این رابطه بداء ایجاد کرد .
👌البته بداء ایجاد شده مستلزم آن نبود که مثلا موسی علیه السلام به قومش خلاف گفته باشد و تهمت بنی اسرائیل به موسی ع که او خلف وعده کرده است , راست بوده باشد , زیرا :
🔸اولا : وعده موسی به بنی اسرائیل مبنی بر جدایی سی روزه مشروط بر آن بوده است که بدایی حاصل نشود و مثلا سخن موسی ع به مفارقت تا سی روز مقید به حفظ شرایط از سوی بنی اسرائیل بود که طبیعتا چون بنی اسرائیل شرایط را تغییر دادند , تقدیر سی روزه نیز تغییر کرد تا آنان امتحان شوند .
🔸ثانیا : موسی ع به بنی اسرائیل گفته بود که من سی روز نزد شما نیستم و این سی روز نبودن محقق شد به این که موسی ع چهل شبانه روز در میقات خداوند به سر برد . وقتی میقات چهل روز طول بکشد یعنی وعده موسی ع نیز مبنی بر غیبت سی روزه تحقق پیدا کرده است .
👌به بیان دیگر : موسی ع نگفته بود که من فقط تا سی روز در نزد شما نیستم و مثلا از حصر استفاده نکرده بود , تنها گفته بود که مفارقت من از شما سی روزی می باشد , طبیعتا وقتی میقات چهل روز طول کشید , مفارقت سی روزه هم اتفاق افتاده است و موسی در وعده اش به بنی اسرائیل تخلفی نکرده است , چنان که در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که فرمود :
" موسی علیه السلام به قومش گفت: من سی روز در بین شما نیستم. تا بر آنان سخت نگیرد. سپس آن مدت را ده روز
افزایش داد و در این کار خلف وعده نیست. زیرا که اگر چهل شب تأخیر میکرد، قبل از آن سی شب تأخیر کرده بود. " " إن موسى (عليه السلام) قال لقومه: إني أتأخر عنكم ثلاثين يوما. ليسهل عليهم، ثم زاد عليهم عشرا، و ليس في ذلك خلف لأنه إذا تأخر عنهم أربعين ليلة فقد تأخر ثلاثين قبلها "
📚مجمع البیان ج 4 ص 728
❗️در ذیل پیرامون عقیده بداء بیشتر توضیح داده ایم :
▫️https://t.me/Rahnamye_Behesht/3602
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
Photo
آیت الله خویی و شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها !!!!
🤔#پرسش :
❓ ابوالقاسم خوئی و افسانه شهادت !!!
ابواݪقاسم خوئۍ در مورد برخورد دوخليفه اول ( ابوبڪر و عمر ) با اهل بيت ميگوید:
[حكم به اسلام ظاهرى غاصبين حق اميرمؤمنان ميدهيم براى اينكه به ظاهر ناصبى نبوده اند]
دلالت کلام ایشان خارج از دو مورد نیست:
1 _ قتل حضرت زهرا رضی الله عنها و شکست پهلو و سقط جنین ایشان به حق بوده و نصب و دشمنی با اهل بیت بحساب نمیاد !!!
2_ شهادت و قتل حضرت زهرا رضی الله عنها افسانه ای بیش نیست !!!
💠#پاسخ💠
👌ما در دو پاسخ ذیل مفصلا ثابت کرده ایم که آیت الله خویی عقیده به مصائب فاطمه صدیقه سلام الله علیها و شهادت ایشان داشته اند :
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14431
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14475
✍حال در پاسخ به شبهه وهابی گفتنی است که وهابی در انتساب مطلب مذکور به آیت الله خویی امانت داری را رعایت نکرده است !!!!
❕آیت الله خویی معتقد است که آن ناصبی که در فقه به عنوان نجس معرفی شده است , کسی نیست که به انگیزه مادی و رسیدن به دنیا به جنگ با امام معصوم ع می رود و در عین حال اعتقاد به امامت او را دارد , چنین کسی که به خاطر دنیا با امام معصوم ع دشمنی می کند اما اعتقاد به امامت و محبت امام معصوم ع دارد , ناصبی نجس در فقه محسوب نمی شود اگر چه چنین فردی در واقع از کفار و ملحدین بدتر و پست تر است : " و إن أُريد منهم مَن خرج على إمام عصره من غير نصب العداوة له و لا استحلال لمحاربته بل يعتقد إمامته و يحبه، إلّا أنه لغلبة شقوته و مشتهيات نفسه من الجاه و المقام ارتكب ما يراه مبغوضاً للّٰه سبحانه فخرج على إمام عصره، فهو و إن كان في الحقيقة أشد من الكفر و الإلحاد "
📚موسوعه الامام الخوئی ج ٣ ص ٦٩
❕با توجه به قاعده فوق , آیت الله خویی معتقد است که ابوبکر و عمر مصداق ناصبی نجس در فقه نیستند , زیرا دشمنی آنان با امیر مومنان و فاطمه صدیقه سلام علیهما به خاطر دنیا و منافع دنیوی بوده است , اما با این حال اعتقاد به شان و جایگاه آنها داشته اند , بنابراین چون آنان اعتقاد به شان و جایگاه اهلبیت ع داشته اند اما به خاطر دنیا و منافع دنیوی با اهل بیت ع دشمنی کردند , مصداق ناصبی نجس در فقه نیستند , اگر چه در واقع به خاطر ظلمهایشان از کفار و ملحدین وضعیتشان بدتر است :
"و أما لو أريد منهم مطلق من خرج على الإمام عليه السّلام طمعا للرّئاسة و الوصول إلى الأغراض الدنيويّة من المال و الجاه، مع الاعتقاد بإمامته، و الاعتراف بسيادته ... فيشكل اندراجه في عنوان الناصب، إذ المراد بالنصب نصب العداوة و البغضاء، و هذا ليس من مصاديقه. و من هنا يحكم بإسلام الأوّلين الغاصبين لحق أمير المؤمنين عليه السّلام إسلاما ظاهريا لعدم نصبهم- ظاهرا- عداوة أهل البيت، و إنما نازعوهم في تحصيل المقام، و الرئاسة العامة، مع الاعتراف بما لهم من الشأن و المنزلة، و هذا و إن كان أشد من الكفر و الإلحاد حقيقة إلّا أنه لا ينافي الإسلام الظاهري، و لا يوجب النجاسة المصطلحة. "
📚فقه الشيعة - كتاب الطهارة، ج ٣ ص: ١٣٨
❕بر همین اساس مرحوم سید جعفر عاملی نیز پیرامون شبهه مذکور پاسخ می دهد که نسبت مذکور به آیت الله خویی نسبت صحیحی نیست , زیرا ایشان معتقد بوده که دشمنی ابوبکر و عمر با اهل بیت به خاطر دنیا و منافع دنیوی بوده اما آنان معتقد به شوون عالیه حضرت علی ع و فاطمه س بوده اند , لذا طبق برخی از نقلها آنان پس از انجام آن وقایع هولناک در قبال فاطمه س از کرده خود اظهار پشیمانی می کردند و به نزد حضرت فاطمه س میرفتند تا از آنان بگذرد , این عملکرد نشان از آن دارد که آنها معتقد به شان والای حضرت فاطمه س بودند اما به خاطر دنیا با ایشان دشمنی کردند و آن وقایع را اتفاق زدند , لذا چون دشمنی به خاطر دنیا بوده و در عین حال آنان معتقد به شوون اهلبیت ع بوده اند , ناصبی نجس در فقه نیستند !!!! بنابراین سخن آیت الله خویی به معنای انکار شهادت حضرت فاطمه س و مصائب وارده بر ایشان توسط ابوبکر و عمر نیست : "أما ما نقلتموه عنه من أنه قدس سره لا يرى عمر ناصبياً . . فهو أيضاً لا يفيد في تصحيح نسبة إنكار ما جرى على الزهراء عليها السلام إليه . . أن هؤلاء قد فعلوا ما فعلوه ، طمعاً بالحكم والسلطان ... وأن ما صدر منهم لم يكن لأجل بغضهم لهم بل كان أمراً قادهم إليه الغضب والحرص على مصلحة الأمة ، ثم ادعوا الندم على ذلك ، وأظهروا أنهم يريدون نيل رضا الزهراء عليها السلام . . وهذا لا يعني أنه ينفي كسر الضلع ، والضرب ، وإسقاط الجنين ، بل هو يعني أنهم إذا كانوا يدَّعون الندم على ما فعلوه ، ويدعون الحب للزهراء عليها السلام ، فلا يصح وصفهم بالنواصب ، لأن الناصبي هو من أظهر البغض وأعلنه . . فلا معنى أن ينسب للسيد الخوئي أمراً لم يقله . . "
📚مختصر مفید , سید جعفر عاملی ج ٩ ص ٨٧
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓ ابوالقاسم خوئی و افسانه شهادت !!!
ابواݪقاسم خوئۍ در مورد برخورد دوخليفه اول ( ابوبڪر و عمر ) با اهل بيت ميگوید:
[حكم به اسلام ظاهرى غاصبين حق اميرمؤمنان ميدهيم براى اينكه به ظاهر ناصبى نبوده اند]
دلالت کلام ایشان خارج از دو مورد نیست:
1 _ قتل حضرت زهرا رضی الله عنها و شکست پهلو و سقط جنین ایشان به حق بوده و نصب و دشمنی با اهل بیت بحساب نمیاد !!!
2_ شهادت و قتل حضرت زهرا رضی الله عنها افسانه ای بیش نیست !!!
💠#پاسخ💠
👌ما در دو پاسخ ذیل مفصلا ثابت کرده ایم که آیت الله خویی عقیده به مصائب فاطمه صدیقه سلام الله علیها و شهادت ایشان داشته اند :
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14431
https://t.me/Rahnamye_Behesht/14475
✍حال در پاسخ به شبهه وهابی گفتنی است که وهابی در انتساب مطلب مذکور به آیت الله خویی امانت داری را رعایت نکرده است !!!!
❕آیت الله خویی معتقد است که آن ناصبی که در فقه به عنوان نجس معرفی شده است , کسی نیست که به انگیزه مادی و رسیدن به دنیا به جنگ با امام معصوم ع می رود و در عین حال اعتقاد به امامت او را دارد , چنین کسی که به خاطر دنیا با امام معصوم ع دشمنی می کند اما اعتقاد به امامت و محبت امام معصوم ع دارد , ناصبی نجس در فقه محسوب نمی شود اگر چه چنین فردی در واقع از کفار و ملحدین بدتر و پست تر است : " و إن أُريد منهم مَن خرج على إمام عصره من غير نصب العداوة له و لا استحلال لمحاربته بل يعتقد إمامته و يحبه، إلّا أنه لغلبة شقوته و مشتهيات نفسه من الجاه و المقام ارتكب ما يراه مبغوضاً للّٰه سبحانه فخرج على إمام عصره، فهو و إن كان في الحقيقة أشد من الكفر و الإلحاد "
📚موسوعه الامام الخوئی ج ٣ ص ٦٩
❕با توجه به قاعده فوق , آیت الله خویی معتقد است که ابوبکر و عمر مصداق ناصبی نجس در فقه نیستند , زیرا دشمنی آنان با امیر مومنان و فاطمه صدیقه سلام علیهما به خاطر دنیا و منافع دنیوی بوده است , اما با این حال اعتقاد به شان و جایگاه آنها داشته اند , بنابراین چون آنان اعتقاد به شان و جایگاه اهلبیت ع داشته اند اما به خاطر دنیا و منافع دنیوی با اهل بیت ع دشمنی کردند , مصداق ناصبی نجس در فقه نیستند , اگر چه در واقع به خاطر ظلمهایشان از کفار و ملحدین وضعیتشان بدتر است :
"و أما لو أريد منهم مطلق من خرج على الإمام عليه السّلام طمعا للرّئاسة و الوصول إلى الأغراض الدنيويّة من المال و الجاه، مع الاعتقاد بإمامته، و الاعتراف بسيادته ... فيشكل اندراجه في عنوان الناصب، إذ المراد بالنصب نصب العداوة و البغضاء، و هذا ليس من مصاديقه. و من هنا يحكم بإسلام الأوّلين الغاصبين لحق أمير المؤمنين عليه السّلام إسلاما ظاهريا لعدم نصبهم- ظاهرا- عداوة أهل البيت، و إنما نازعوهم في تحصيل المقام، و الرئاسة العامة، مع الاعتراف بما لهم من الشأن و المنزلة، و هذا و إن كان أشد من الكفر و الإلحاد حقيقة إلّا أنه لا ينافي الإسلام الظاهري، و لا يوجب النجاسة المصطلحة. "
📚فقه الشيعة - كتاب الطهارة، ج ٣ ص: ١٣٨
❕بر همین اساس مرحوم سید جعفر عاملی نیز پیرامون شبهه مذکور پاسخ می دهد که نسبت مذکور به آیت الله خویی نسبت صحیحی نیست , زیرا ایشان معتقد بوده که دشمنی ابوبکر و عمر با اهل بیت به خاطر دنیا و منافع دنیوی بوده اما آنان معتقد به شوون عالیه حضرت علی ع و فاطمه س بوده اند , لذا طبق برخی از نقلها آنان پس از انجام آن وقایع هولناک در قبال فاطمه س از کرده خود اظهار پشیمانی می کردند و به نزد حضرت فاطمه س میرفتند تا از آنان بگذرد , این عملکرد نشان از آن دارد که آنها معتقد به شان والای حضرت فاطمه س بودند اما به خاطر دنیا با ایشان دشمنی کردند و آن وقایع را اتفاق زدند , لذا چون دشمنی به خاطر دنیا بوده و در عین حال آنان معتقد به شوون اهلبیت ع بوده اند , ناصبی نجس در فقه نیستند !!!! بنابراین سخن آیت الله خویی به معنای انکار شهادت حضرت فاطمه س و مصائب وارده بر ایشان توسط ابوبکر و عمر نیست : "أما ما نقلتموه عنه من أنه قدس سره لا يرى عمر ناصبياً . . فهو أيضاً لا يفيد في تصحيح نسبة إنكار ما جرى على الزهراء عليها السلام إليه . . أن هؤلاء قد فعلوا ما فعلوه ، طمعاً بالحكم والسلطان ... وأن ما صدر منهم لم يكن لأجل بغضهم لهم بل كان أمراً قادهم إليه الغضب والحرص على مصلحة الأمة ، ثم ادعوا الندم على ذلك ، وأظهروا أنهم يريدون نيل رضا الزهراء عليها السلام . . وهذا لا يعني أنه ينفي كسر الضلع ، والضرب ، وإسقاط الجنين ، بل هو يعني أنهم إذا كانوا يدَّعون الندم على ما فعلوه ، ويدعون الحب للزهراء عليها السلام ، فلا يصح وصفهم بالنواصب ، لأن الناصبي هو من أظهر البغض وأعلنه . . فلا معنى أن ينسب للسيد الخوئي أمراً لم يقله . . "
📚مختصر مفید , سید جعفر عاملی ج ٩ ص ٨٧
@Rahnamye_Behesht
عمل تغییر جنسیت در افراد دو جنسه !!!!
🤔#پرسش :
❓شبهه ای درمورد آیه ۱۱۹ سوره نساء مطرح کردن که درمورد دگرگونی (دست بردن) در آفرینش خداوند ... که از زبان شیطان بیان شده ...
یکی دوتا از بچه ها مشکل دارن و گواهی پزشکی دارن مبنی براینکه ترنس هستند متاسفانه و میگن اینایی که خلقتشون اینطور هست و مراجع هم اجازه جراحی میدن پس این آیه چی میگه؟ ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آیه مورد اشاره که مورد استناد برخی در ممنوعیت جراحی های مربوط به جنسیت نیز قرار گرفته است , آیه 134 سوره نساء است که در آیه مذکور خداوند از زبان شیطان نقل می کند که پس از رانده شدن از درگاه الهی می گفت ؛
« لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّه » « ( بندگانت )را امر می کنم تا آفرینش خدا را تغییر دهند »
❕افراد مورد اشاره استدلال می کنند که تغییر در آفرینش اولیه الهی و انجام جراحی ها و ... از وسوسه ها و نفوذات شیطان محسوب می شود و تغییر خلقت خداوند بوده و حرام است .
❕این استدلال مورد تایید روایات نیست , چنان که برخی محققین در این رابطه می گویند :
"ما می گوییم در اين صورت ( که استدلال فوق صحیح باشد ) از خيلى از كارها بايد جلوگيرى كنيد مانند جرّاحى براى جداسازى انگشت ششم و يا جدا كردن دوقلوهاى به هم چسبيده و يا تركيب انواع گياهان با هم و توليد گياهان جديد یا حتی کوتاه کردن موهای بدن ، کشیدن دندان و ... كه اينها همه تصرّف در خلق اللَّه است و بايد بگوئيد همه حرام است، در حالى كه هيچ كدام حرام نيست.
❕آیه مذکور اشاره به آن دارد كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد و يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوى و هوسها، انسان را از اين مسير صحيح منحرف ميسازد و به بيراهه ها مى كشاند و خلقت اولیه انسانی را تغییر می دهد ، شاهد اين سخن آيه 30 سوره روم است.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ « روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم »
👌از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نيز نقل شده كه منظور از آن تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است (تفسیر تبیان ج3 ص334 )
❕بنابراین آیه فوق اشاره به فطرت اللَّه است، يعنى من اينها را وسوسه مى كنم تا فطرت اللَّه را تبديل به كفر كنم ، . پس آيه مربوط به توحيد و شرك است و ربطى به جرّاحى و شبيه سازى و ... ندارد."
📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 2 ص 133 _ تفسیر نمونه ج 4 ص 137
❕در روایاتی با صراحت تصریح شده است که مقصود آیه از تغییر در خلقت خداوند , تغییر دین و دستورات خداوند و مخالفت با اوامر الهی و ایجاد بدعت در دین به دستور شیطان توسط افراد گمراه شده توسط شیطان است و آیه ارتباطی با مسائل مربوط به جراحی و ... ندارد :
"عن جابر، عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قول الله وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ، قال: «أمر الله بما أمر به» - عن جابر، عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قول الله: وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ، قال: «دين الله». "
📚البرهان في تفسير القرآن، ج2، ص: 175
❕در مورد عمل تغییر جنسیت گفتنی است که متاسفانه امروزه عمل های تغییر جنسیتی که واقع می شود و افراد به تصور اینکه گمان می کنند از افراد جنس مخالف خود هستند , دست به عمل تغییر جنسیت می زنند , چنین عملکردی مورد تایید دین نیست , زیرا چنین نیست که در واقع این افراد دو جنسه باشند که مثلا در واقع زن باشند اما آلت مردانه داشته باشند یا در واقع مرد باشند اما آلت زنانه داشته باشند .
👌معمولا افراد مذکور به واسطه تربیت ناصحیح یا تزریق برخی هورمنها به صورت کاذب تمایلات جنس مخالف را پیدا میکنند نه آنکه در واقع و حقیقت از افراد جنس مخالف خود محسوب شوند , بنابراین عملهای تغییر جنسیتی که هم اکنون رواج پیدا کرده است , نمی تواند به صورت مطلق مورد تایید دین باشد .
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓شبهه ای درمورد آیه ۱۱۹ سوره نساء مطرح کردن که درمورد دگرگونی (دست بردن) در آفرینش خداوند ... که از زبان شیطان بیان شده ...
یکی دوتا از بچه ها مشکل دارن و گواهی پزشکی دارن مبنی براینکه ترنس هستند متاسفانه و میگن اینایی که خلقتشون اینطور هست و مراجع هم اجازه جراحی میدن پس این آیه چی میگه؟ ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌آیه مورد اشاره که مورد استناد برخی در ممنوعیت جراحی های مربوط به جنسیت نیز قرار گرفته است , آیه 134 سوره نساء است که در آیه مذکور خداوند از زبان شیطان نقل می کند که پس از رانده شدن از درگاه الهی می گفت ؛
« لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّه » « ( بندگانت )را امر می کنم تا آفرینش خدا را تغییر دهند »
❕افراد مورد اشاره استدلال می کنند که تغییر در آفرینش اولیه الهی و انجام جراحی ها و ... از وسوسه ها و نفوذات شیطان محسوب می شود و تغییر خلقت خداوند بوده و حرام است .
❕این استدلال مورد تایید روایات نیست , چنان که برخی محققین در این رابطه می گویند :
"ما می گوییم در اين صورت ( که استدلال فوق صحیح باشد ) از خيلى از كارها بايد جلوگيرى كنيد مانند جرّاحى براى جداسازى انگشت ششم و يا جدا كردن دوقلوهاى به هم چسبيده و يا تركيب انواع گياهان با هم و توليد گياهان جديد یا حتی کوتاه کردن موهای بدن ، کشیدن دندان و ... كه اينها همه تصرّف در خلق اللَّه است و بايد بگوئيد همه حرام است، در حالى كه هيچ كدام حرام نيست.
❕آیه مذکور اشاره به آن دارد كه خداوند در نهاد اولى انسان توحيد و يكتاپرستى و هر گونه صفت و خوى پسنديده اى را قرار داده است ولى وسوسه هاى شيطانى و هوى و هوسها، انسان را از اين مسير صحيح منحرف ميسازد و به بيراهه ها مى كشاند و خلقت اولیه انسانی را تغییر می دهد ، شاهد اين سخن آيه 30 سوره روم است.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ « روى خود را متوجه آئين خالص توحيد كن همان سرشتى كه خداوند از آغاز، مردم را بر آن قرار داده و اين آفرينشى است كه نبايد تبديل گردد اين است دين صاف و مستقيم »
👌از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نيز نقل شده كه منظور از آن تغيير فطرت توحيد و فرمان خدا است (تفسیر تبیان ج3 ص334 )
❕بنابراین آیه فوق اشاره به فطرت اللَّه است، يعنى من اينها را وسوسه مى كنم تا فطرت اللَّه را تبديل به كفر كنم ، . پس آيه مربوط به توحيد و شرك است و ربطى به جرّاحى و شبيه سازى و ... ندارد."
📚کتاب النکاح ، مکارم شیرازی ج 2 ص 133 _ تفسیر نمونه ج 4 ص 137
❕در روایاتی با صراحت تصریح شده است که مقصود آیه از تغییر در خلقت خداوند , تغییر دین و دستورات خداوند و مخالفت با اوامر الهی و ایجاد بدعت در دین به دستور شیطان توسط افراد گمراه شده توسط شیطان است و آیه ارتباطی با مسائل مربوط به جراحی و ... ندارد :
"عن جابر، عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قول الله وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ، قال: «أمر الله بما أمر به» - عن جابر، عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قول الله: وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ، قال: «دين الله». "
📚البرهان في تفسير القرآن، ج2، ص: 175
❕در مورد عمل تغییر جنسیت گفتنی است که متاسفانه امروزه عمل های تغییر جنسیتی که واقع می شود و افراد به تصور اینکه گمان می کنند از افراد جنس مخالف خود هستند , دست به عمل تغییر جنسیت می زنند , چنین عملکردی مورد تایید دین نیست , زیرا چنین نیست که در واقع این افراد دو جنسه باشند که مثلا در واقع زن باشند اما آلت مردانه داشته باشند یا در واقع مرد باشند اما آلت زنانه داشته باشند .
👌معمولا افراد مذکور به واسطه تربیت ناصحیح یا تزریق برخی هورمنها به صورت کاذب تمایلات جنس مخالف را پیدا میکنند نه آنکه در واقع و حقیقت از افراد جنس مخالف خود محسوب شوند , بنابراین عملهای تغییر جنسیتی که هم اکنون رواج پیدا کرده است , نمی تواند به صورت مطلق مورد تایید دین باشد .
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕برخی مشروعیت عمل تغییر جنسیت را برای دو گروه جایز می دانند و می نویسند :
" بعضى افراد برحسب ظاهر، هويّت دو جنسى دارند. اينان دوگونهاند:
1. اشخاصى كه يك جنسيت در آنان پنهان و جنسيت ديگر آشكار است، مانند كسى كه در آغاز تولّد به ظاهر پسر بوده، ليكن با گذشت زمان، نشانههاى زن بودن در او نمايان گشته است؛ بهگونهاى كه متخصّصان فن بر زن بودن وى گواهى داده و وجود آلت تناسلى را در او همچون قطعه گوشتى زايد شبيه آلت دانستهاند. عكس آن نيز ممكن است.
2. اشخاصى كه آلت تناسلى مرد و زن، هر دو را دارند. در فقه از چنين كسى به خنثى تعبير شده است و از ديرباز در كلمات فقها به تبعيّت روايات، مطرح است.
❕خنثى بر دو گونه است: مشكل و غير مشكل. جنسيت خنثاى مشكل- به دليل عدم وجود علائم شرعى در وى كه بتوان به يكى از دو جنس زن و مرد ملحق كرد- معلوم نيست. به همين دليل احكام ذكر شده در فقه درباره او مبتنى بر احتياط است؛ برخلاف خنثاى غير مشكل كه جنسيت وى به دليل وجود علائم شرعى، شناخته شده است و در نتيجه به يكى از دو جنس مرد يا زن ملحق مىشود. "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج2، ص: 553
❕این قضیه با شرح و تفصیل بیشتری مورد بیان برخی دیگر قرار گرفته و می گویند :
"گاه انسانهاى دو جنسى يافت مىشود كه واجد دو جنس مذكّر و مؤنّثند! كه خداوند متعال آنها را به عنوان نمونه و عبرت ديگران آفريده است.
❕اين افراد استثنايى بر دو دستهاند:
1. كسانى كه يك جنس آنها اصلى و جنسيّت ديگرشان فرعى است. مثل اينكه جنسيتّ اصلى زن و جنسيّت مرد فرعى است، يا بالعكس. چنين افرادى با يك عمل جرّاحى، جنسيّت فرعى خود را از بين برده و با تقويت جنسيّت اصلى بوسيله هورمونها ومانند آن يك جنسى كامل العيار مىشوند. به اين عمليّات جراحى، تغيير جنسيّت گفته مىشود.
2. كسانى كه هر دو جنسيّت آنها اصلى است، كه البتّه اين دسته بسيار كم و نادرند و در برخى از روايات آمده كه يك نمونه از اين دسته در عصر حضرت على عليه السلام وجود داشت. زنى كه از همسرش بچّهدار شد، و بر اثر آميزش با كنيزش او را بچّهدار كرد!
👌در چنين فرضى نيز مىتوان يك جنسيّت را با عمل جرّاحى از بين برد، و جنسيّت دوم را تقويت كرد و يك جنسى شد .
❕تغيير جنسيّت در دو صورت بالا شرعاً نيز اشكالى ندارد ، ولى در غير اين دو مورد مشروع نيست؛ زيرا تغيير جنسيّت حقيقى صورت نمىگيرد. و متأسفانه اين نوع تغيير جنسيّتها در غرب عموماً و در آمريكا بالخصوص فراوان است. مردان كامل العيارى كه با تغييرى ظاهرى خود را به شكل زنان در مىآورند! و زنان كامل العيارى كه با تغييرى ظاهرى خود را به شكل مردان در مىآورند! اين كار نوعى بيمارى محسوب مىشود، و سرچشمههاى مختلفى دارد، كه به برخى از آنها بصورت خلاصه اشاره مىشود:
1. استفاده بىجا از هورمونهاى جنس مخالف؛ زنان از هورمونهايى كه ويژگيهاى مردانه ايجاد مىكند، و مردان از هورمونهايى كه ويژگيهاى زنان ايجاد مىكند، استفاده مىنمايند.
2. رفتار نامناسب پدر و مادر، در طرز لباس پوشانيدن بچّهها، و نوع تربيت آنها، و حتّى شكل نوازش فرزندان، در چنين واكنشهاى غير طبيعى مؤثّر است.
❕در هر حال، تغيير جنسيّتهاى كاذب يكى از مفاسد دنياى امروز به شمار مىرود، كه البتّه بخشى از آن جنبه تفنّنى و خوشگذرانى دارد!"
📚سوگندهای پربار قرآن , مکارم شیرازی , ص 305
@Rahnamye_Behesht
❕برخی مشروعیت عمل تغییر جنسیت را برای دو گروه جایز می دانند و می نویسند :
" بعضى افراد برحسب ظاهر، هويّت دو جنسى دارند. اينان دوگونهاند:
1. اشخاصى كه يك جنسيت در آنان پنهان و جنسيت ديگر آشكار است، مانند كسى كه در آغاز تولّد به ظاهر پسر بوده، ليكن با گذشت زمان، نشانههاى زن بودن در او نمايان گشته است؛ بهگونهاى كه متخصّصان فن بر زن بودن وى گواهى داده و وجود آلت تناسلى را در او همچون قطعه گوشتى زايد شبيه آلت دانستهاند. عكس آن نيز ممكن است.
2. اشخاصى كه آلت تناسلى مرد و زن، هر دو را دارند. در فقه از چنين كسى به خنثى تعبير شده است و از ديرباز در كلمات فقها به تبعيّت روايات، مطرح است.
❕خنثى بر دو گونه است: مشكل و غير مشكل. جنسيت خنثاى مشكل- به دليل عدم وجود علائم شرعى در وى كه بتوان به يكى از دو جنس زن و مرد ملحق كرد- معلوم نيست. به همين دليل احكام ذكر شده در فقه درباره او مبتنى بر احتياط است؛ برخلاف خنثاى غير مشكل كه جنسيت وى به دليل وجود علائم شرعى، شناخته شده است و در نتيجه به يكى از دو جنس مرد يا زن ملحق مىشود. "
📚فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، ج2، ص: 553
❕این قضیه با شرح و تفصیل بیشتری مورد بیان برخی دیگر قرار گرفته و می گویند :
"گاه انسانهاى دو جنسى يافت مىشود كه واجد دو جنس مذكّر و مؤنّثند! كه خداوند متعال آنها را به عنوان نمونه و عبرت ديگران آفريده است.
❕اين افراد استثنايى بر دو دستهاند:
1. كسانى كه يك جنس آنها اصلى و جنسيّت ديگرشان فرعى است. مثل اينكه جنسيتّ اصلى زن و جنسيّت مرد فرعى است، يا بالعكس. چنين افرادى با يك عمل جرّاحى، جنسيّت فرعى خود را از بين برده و با تقويت جنسيّت اصلى بوسيله هورمونها ومانند آن يك جنسى كامل العيار مىشوند. به اين عمليّات جراحى، تغيير جنسيّت گفته مىشود.
2. كسانى كه هر دو جنسيّت آنها اصلى است، كه البتّه اين دسته بسيار كم و نادرند و در برخى از روايات آمده كه يك نمونه از اين دسته در عصر حضرت على عليه السلام وجود داشت. زنى كه از همسرش بچّهدار شد، و بر اثر آميزش با كنيزش او را بچّهدار كرد!
👌در چنين فرضى نيز مىتوان يك جنسيّت را با عمل جرّاحى از بين برد، و جنسيّت دوم را تقويت كرد و يك جنسى شد .
❕تغيير جنسيّت در دو صورت بالا شرعاً نيز اشكالى ندارد ، ولى در غير اين دو مورد مشروع نيست؛ زيرا تغيير جنسيّت حقيقى صورت نمىگيرد. و متأسفانه اين نوع تغيير جنسيّتها در غرب عموماً و در آمريكا بالخصوص فراوان است. مردان كامل العيارى كه با تغييرى ظاهرى خود را به شكل زنان در مىآورند! و زنان كامل العيارى كه با تغييرى ظاهرى خود را به شكل مردان در مىآورند! اين كار نوعى بيمارى محسوب مىشود، و سرچشمههاى مختلفى دارد، كه به برخى از آنها بصورت خلاصه اشاره مىشود:
1. استفاده بىجا از هورمونهاى جنس مخالف؛ زنان از هورمونهايى كه ويژگيهاى مردانه ايجاد مىكند، و مردان از هورمونهايى كه ويژگيهاى زنان ايجاد مىكند، استفاده مىنمايند.
2. رفتار نامناسب پدر و مادر، در طرز لباس پوشانيدن بچّهها، و نوع تربيت آنها، و حتّى شكل نوازش فرزندان، در چنين واكنشهاى غير طبيعى مؤثّر است.
❕در هر حال، تغيير جنسيّتهاى كاذب يكى از مفاسد دنياى امروز به شمار مىرود، كه البتّه بخشى از آن جنبه تفنّنى و خوشگذرانى دارد!"
📚سوگندهای پربار قرآن , مکارم شیرازی , ص 305
@Rahnamye_Behesht
Forwarded from پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
⚫️فرا رسیدن سالروز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت می گوییم :
1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13238
2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14025
1⃣مناقب آن بانوی بزرگوار :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13238
2⃣آیا واقعیت دارد که شمر برادر حضرت ام البنین سلام الله علیها و دایی فرزندان ایشان بوده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14025
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺دلائل بطلان تناسخ !!!
▫️در کلیپ فوق در رد نظریه تناسخ و بازگشت مجدد به زندگی دنیا پس از مرگ که مورد شک و شبهه عده ای برای فریب جوانان قرار گرفته است , توضیحات خوبی داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
▫️در کلیپ فوق در رد نظریه تناسخ و بازگشت مجدد به زندگی دنیا پس از مرگ که مورد شک و شبهه عده ای برای فریب جوانان قرار گرفته است , توضیحات خوبی داده ایم .
@Rahnamye_Behesht
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️دفاع و حمایت مولوی عبدالحمید از بهائیان !!!!
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
▫️دفاع و حمایت مولوی عبدالحمید از بهائیان !!!!
نقدی بر مولوی عبدالحمید در مورد حمایتش از بهائیان !!!!
❕چند هفته ای است که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان در خطبه های نماز جمعه از بهائیان دفاع و حمایت کرده و نظام اسلامی را در مورد بهائیان مورد هجوم و تخریب قرار می دهد .
🔸کانال رسمی او بخشی از سخنانش در این رابطه را چنین منعکس می کند که عبدالحمید می گوید :
" حتی غیرمسلمانان هم حقوق انسانی دارند و حتی اگر نسلهای گذشته مذاهبی مانند بهائیان هم مرتد شمرده میشوند، نباید این حکم را به نسل جدید تسری داد و در حق آنان تبعیض قائل شد.» . «یکی نوشته بود که فلانی میگوید بهاییها مسلمان هستند. ما میگوییم بهاییها حقوق انسانی و حقوق شهروندی دارد و اگر کسی خدا را هم قبول نداشته باشد، حقوق انسانی دارد. اینکه در گذشته یکی از اسلام برگشته و به راه دیگری رفته یا ختم نبوت را انکار کرده، آن گذشته است و نسل جدیدی آمده که نمیتوان آنها را مرتد دانست.»
🌐https://t.me/molanaabdolhamid/5469
👌متاسفانه این مولوی جاهل توجه ندارد که مشکل ما با بهائیان به خاطر مسلمان نبودن یا ارتداد آنان نیست تا مولوی عبدالحمید با استدلال مذکور بخواهد از آنان دفاع کند !!!
❕ما می گوییم بهائیان سربازان آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن اسلام هستند و به اصطلاح مصداق کافر حربی هستند که تمام سعی شان در از بین بردن اسلام است . روشن است که دفاع کردن از گروه کفار حربی به هیچ عنوان معقول و پسندیده نیست .
❕مرجع تقلید شیعیان , آیت الله مکارم شیرازی به روشنی متذکر این نکته شده و می گوید :
" مىدانيم مسأله بهائيگرى در شرايط كنونى تنها يك مسأله مذهبى نيست بلكه بيشتر جنبه سياسى دارد و قرائن فراوانى در دست است كه آنها به نفع بيگانگان فعاليّت مىكنند و دفاع شديد مجالس قانونگذارى بعضى از كشورهاى غربى از آنها از جمله اين قرائن است. بنابراين در چنين شرايطى نمىتوان با آنها به عنوان گروهى كه مىخواهند در اين مملكت زندگى مسالمتآميز داشته باشند نگاه كرد و آنها در واقع محارب هستند. "
📚استفتاءات جديد، ج1، ص: 348
❕و ادامه دادند :
" اين گروه جزء كفّار محاربند و در دامان استعمار پرورش يافتهاند. "
📚استفتاءات جديد، ج2، ص: 503
❕مرحوم امام خمینی نیز معتقد بود که بهائیان از مصادیق کفار حربی اند و در موردشان چنین می گفت :
" صهيونيسم و بهاييت به وجود آمده، كه مردم را گمراه مىكند و از احكام و تعاليم اسلام دور مىسازد. آيا هدم اين مراكز كه به اسلام لطمه مىزند وظيفه ما نيست. آيا براى ما كافى است كه فقط نجف را داشته باشيم؟ كه آن را هم نداريم. آيا بايد در قم بنشينيم و عزا بگيريم، يا بعكس بايد مردم زنده و فعالى باشيم؟"
📚ولايت فقيه،حكومت اسلامى، ص: 129
❕رهبری انقلاب , آیت الله خامنه ای نیز در بیانات متعددی متذکر شدند که بهائیان مصداق کافر حربی اند , مثلا در موردی فرمودند :
" اسلام و مذهب مقدّس جعفرى سدّى است در مقابل اجانب و عمّال دستنشاندهى آنها _ چه راستى و چه چپى _ و روحانيت كه حافظ آن است سدّى است كه با وجود آن، اجانب نميتوانند به نحوى كه دلخواه آنها است، با كشورهاى اسلامى و خصوصْ با كشور ايران رفتار كنند، لهذا قرنها است كه با نيرنگهاى مختلف براى شكستن اين سد نقشه ميكشند: گاهى از راه مسلّط كردن عمّال خبيث خود بر كشورهاى اسلامى، و گاهى از راه ايجاد مذاهب باطله و ترويج بابيت و بهائيت "
📚هندسهی انقلاب، ص 245
❕و فرمودند :
" ترويج بهائيت و ترويج شبكهى كليساهاى خانگى؛ براى سست كردن پايههاى ايمان مردم بهخصوص نسل جوان توسط دشمنان اسلام تلاش ميشود. "
📚بینات ایشان در تاریخ 1389/7/27 به نقل از مقالاتی از اندیشه نامهی انقلاب اسلامی، ص 158
❕و در مورد سابقهى نفوذ عمّال اسرائيل در بدنهى رژيم پهلوى فرمودند :
"آقايان بايد توجّه فرمايند كه بسيارى از پستهاى حسّاس به دست اين فرقه [بهائيت] است كه حقيقتاً عمّال اسرائيل هستند. "
📚هندسهی انقلاب، ص 405
▫️ادامه 👇
❕چند هفته ای است که مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه مسجد مکی زاهدان در خطبه های نماز جمعه از بهائیان دفاع و حمایت کرده و نظام اسلامی را در مورد بهائیان مورد هجوم و تخریب قرار می دهد .
🔸کانال رسمی او بخشی از سخنانش در این رابطه را چنین منعکس می کند که عبدالحمید می گوید :
" حتی غیرمسلمانان هم حقوق انسانی دارند و حتی اگر نسلهای گذشته مذاهبی مانند بهائیان هم مرتد شمرده میشوند، نباید این حکم را به نسل جدید تسری داد و در حق آنان تبعیض قائل شد.» . «یکی نوشته بود که فلانی میگوید بهاییها مسلمان هستند. ما میگوییم بهاییها حقوق انسانی و حقوق شهروندی دارد و اگر کسی خدا را هم قبول نداشته باشد، حقوق انسانی دارد. اینکه در گذشته یکی از اسلام برگشته و به راه دیگری رفته یا ختم نبوت را انکار کرده، آن گذشته است و نسل جدیدی آمده که نمیتوان آنها را مرتد دانست.»
🌐https://t.me/molanaabdolhamid/5469
👌متاسفانه این مولوی جاهل توجه ندارد که مشکل ما با بهائیان به خاطر مسلمان نبودن یا ارتداد آنان نیست تا مولوی عبدالحمید با استدلال مذکور بخواهد از آنان دفاع کند !!!
❕ما می گوییم بهائیان سربازان آمریکا و اسرائیل برای از بین بردن اسلام هستند و به اصطلاح مصداق کافر حربی هستند که تمام سعی شان در از بین بردن اسلام است . روشن است که دفاع کردن از گروه کفار حربی به هیچ عنوان معقول و پسندیده نیست .
❕مرجع تقلید شیعیان , آیت الله مکارم شیرازی به روشنی متذکر این نکته شده و می گوید :
" مىدانيم مسأله بهائيگرى در شرايط كنونى تنها يك مسأله مذهبى نيست بلكه بيشتر جنبه سياسى دارد و قرائن فراوانى در دست است كه آنها به نفع بيگانگان فعاليّت مىكنند و دفاع شديد مجالس قانونگذارى بعضى از كشورهاى غربى از آنها از جمله اين قرائن است. بنابراين در چنين شرايطى نمىتوان با آنها به عنوان گروهى كه مىخواهند در اين مملكت زندگى مسالمتآميز داشته باشند نگاه كرد و آنها در واقع محارب هستند. "
📚استفتاءات جديد، ج1، ص: 348
❕و ادامه دادند :
" اين گروه جزء كفّار محاربند و در دامان استعمار پرورش يافتهاند. "
📚استفتاءات جديد، ج2، ص: 503
❕مرحوم امام خمینی نیز معتقد بود که بهائیان از مصادیق کفار حربی اند و در موردشان چنین می گفت :
" صهيونيسم و بهاييت به وجود آمده، كه مردم را گمراه مىكند و از احكام و تعاليم اسلام دور مىسازد. آيا هدم اين مراكز كه به اسلام لطمه مىزند وظيفه ما نيست. آيا براى ما كافى است كه فقط نجف را داشته باشيم؟ كه آن را هم نداريم. آيا بايد در قم بنشينيم و عزا بگيريم، يا بعكس بايد مردم زنده و فعالى باشيم؟"
📚ولايت فقيه،حكومت اسلامى، ص: 129
❕رهبری انقلاب , آیت الله خامنه ای نیز در بیانات متعددی متذکر شدند که بهائیان مصداق کافر حربی اند , مثلا در موردی فرمودند :
" اسلام و مذهب مقدّس جعفرى سدّى است در مقابل اجانب و عمّال دستنشاندهى آنها _ چه راستى و چه چپى _ و روحانيت كه حافظ آن است سدّى است كه با وجود آن، اجانب نميتوانند به نحوى كه دلخواه آنها است، با كشورهاى اسلامى و خصوصْ با كشور ايران رفتار كنند، لهذا قرنها است كه با نيرنگهاى مختلف براى شكستن اين سد نقشه ميكشند: گاهى از راه مسلّط كردن عمّال خبيث خود بر كشورهاى اسلامى، و گاهى از راه ايجاد مذاهب باطله و ترويج بابيت و بهائيت "
📚هندسهی انقلاب، ص 245
❕و فرمودند :
" ترويج بهائيت و ترويج شبكهى كليساهاى خانگى؛ براى سست كردن پايههاى ايمان مردم بهخصوص نسل جوان توسط دشمنان اسلام تلاش ميشود. "
📚بینات ایشان در تاریخ 1389/7/27 به نقل از مقالاتی از اندیشه نامهی انقلاب اسلامی، ص 158
❕و در مورد سابقهى نفوذ عمّال اسرائيل در بدنهى رژيم پهلوى فرمودند :
"آقايان بايد توجّه فرمايند كه بسيارى از پستهاى حسّاس به دست اين فرقه [بهائيت] است كه حقيقتاً عمّال اسرائيل هستند. "
📚هندسهی انقلاب، ص 405
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕بر همین اساس در این رابطه برخی می نویسند :
" بهائيت به دليل عدم اقبال در ميان تودهى مردم مسلمان ايران، همواره سعى كرده است، به نوعى حمايت كشورهاى استعمارگر را جلب كرده و از اين رهگذر، اهداف خود را پيش بَرَد. تاريخ بهائيت را از اين حيث مىتوان به سه بخش تقسيم كرد: از ابتداى ادعاى باب در 1844 تا 1917 يعنى زمان تشكيل اتحاد جماهير شورى كه رهبران بهائى تحت حمايت روسيه تزارى بودهاند. دوره دوم از 1917 تا 1948 زمان تشكيل دولت غاصب اسرائيل كه بهائيت تحتالحمايه انگلستان قرار گرفته است. از 1948 به بعد كه همزيستى مسالمتآميز با دولت اسراييل را تجربه كرده و عملاً تحت نفوذ محفل ملى آمريكا بوده است.
🔸 از مختصات دورهى اول مىتوان به تلاش سفير روسيه براى جلوگيرى از اعدام بهاءاللّٰه پس از ماجراى ترور ناصرالدين شاه در سال 1268 قمرى (تلخيص تاريخ، ص 648؛ الكواكب الدرية، ج 1، ص 336)، تشكر بهاءاللّٰه از امپراطور روسيه و دعا در حق او بابت همكارى سفير روسيه در ماجراى اخير (قرن بديع، ص 227)، دعاى عبدالبهاء براى امپراطور روس (مصابيح هدايت، ج 2، ص 282)، حضور بهائيان و انتشار كتب متعدد و تبليغ ايشان در عشقآباد اشاره كرد (الكواكب الدرية، ج 2، ص 70).
🔸از مختصات دورهى دوم مىتوان به سفر عبدالبهاء به انگلستان، تحصيل شوقى افندى در دانشگاه آكسفورد، اعطاى نشان نايت هود و لقب «سِر» به عبدالبهاء (قرن بديع، ص 625) بابت كمك به نظاميان انگلستان در نبرد با قواى عثمانى در جنگ اول جهانى و دعاى عبدالبهاء براى جرج پنجم پادشاه انگلستان براى گسترش عدالت در سرزمين فلسطين (مكاتيب، ج 3، ص 347) و پيام تسليت چرچيل به مناسبت مرگ عبدالبهاء (قرن بديع، ص 637) اشاره كرد.
🔸دورهى سوم نيز با مشخصاتى همچون عدم اعتراض تشكيلات بهائى به اقدامات وحشيانهى صهيونيستها در ظلم آشكار به مردم مظلوم فلسطين، تأييد و حمايت از تشكيل دولت اسرائيل توسط شوقى، وعدهى الهى دانستن تشكيل دولت اسراييل توسط عبدالبهاء و شوقى، اذعان روحيه ماكسول همسر شوقى به يكى بودن سرنوشت بهائيت و اسرائيل و تعبير او از «حلقههاى يك زنجير» بودن بهائيت و اسرائيل قابل تشخيص است (حلقههاى يك زنجير، سراسر كتاب)."
📚دانشنامه کلام اسلامی، ج 2 ، ص 317
❕جهت مطالعه بیشتر در مورد ارتباط بهائیان با دشمنان اسلام برای از بین بردن اسلام می توانید به کتب ذیل مراجعه کنید :
📚بهائیت و آمریکا , نوشته احمد رهدار _ بهائیت و انگلیس , نوشته موسی نجفی _ بهائیت و صهیونیسم , نوشته جمعی از نویسندگان _ بهائیت و اسرائیل و حکومت پهلوی , نوشته جمعی از نویسندگان _ روابط بهائیت با سیا و کاخ سفید , نوشته جمعی از نویسندگان
❕بر این اساس در فتوای مولوی عبدالرحمان سربازی که رکن علمی اهلسنت در بلوچستان است , در مورد بهائیان آمده است :
" در باطل و الحادی بودن مذهب آنان هیچ شکی نیست . موالات و مودت و محبت قبلی به آنان به هیچ صورت جایز نیست , مدارات با بهائیان نباید منجر به تعظیم و توقیر آنان شود "
📚فتاوای جامعه الحرمین الشریفین چابهار , زیر نظر عبدالرحمان سربازی , ص 69 _ 70
❕البته در کتاب فوق در صفحه 70 , مواسات با بهائیان به جهت انسانی را جایز دانسته است مگر آنکه ثابت شود که آنان کفار حربی اند که ما روشن کردیم که بهائیان مصداق کفار حربی اند .
❕با این تفاصیل باید از مولوی عبدالحمید سوال کرد که چگونه از گروهی که دشمن اسلام هستند , حمایت و پشتیبانی می کنی و بر خلاف حکم صریح خداوند عمل می کنی !!!!!
👌خداوند در قرآن در این رابطه فرمود :
" هرگز از كافران پشتيبانى مكن. " " فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِين " ( قصص 86 )
👌و در آیه دیگر خداوند با صراحت از همراهی با کفار حربی که در صدد نابودی اسلام هستند نهی می کند و می فرماید :
" خداوند تنها شما را از دوستى كسانى نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند، و شما را از خانههايتان بيرون راندند، يا به بيرون راندن شما كمك كردند از اينكه با آنها دوستى كنيد، و هر كس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است. " " إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ " ( ممتحنه 9 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕بر همین اساس در این رابطه برخی می نویسند :
" بهائيت به دليل عدم اقبال در ميان تودهى مردم مسلمان ايران، همواره سعى كرده است، به نوعى حمايت كشورهاى استعمارگر را جلب كرده و از اين رهگذر، اهداف خود را پيش بَرَد. تاريخ بهائيت را از اين حيث مىتوان به سه بخش تقسيم كرد: از ابتداى ادعاى باب در 1844 تا 1917 يعنى زمان تشكيل اتحاد جماهير شورى كه رهبران بهائى تحت حمايت روسيه تزارى بودهاند. دوره دوم از 1917 تا 1948 زمان تشكيل دولت غاصب اسرائيل كه بهائيت تحتالحمايه انگلستان قرار گرفته است. از 1948 به بعد كه همزيستى مسالمتآميز با دولت اسراييل را تجربه كرده و عملاً تحت نفوذ محفل ملى آمريكا بوده است.
🔸 از مختصات دورهى اول مىتوان به تلاش سفير روسيه براى جلوگيرى از اعدام بهاءاللّٰه پس از ماجراى ترور ناصرالدين شاه در سال 1268 قمرى (تلخيص تاريخ، ص 648؛ الكواكب الدرية، ج 1، ص 336)، تشكر بهاءاللّٰه از امپراطور روسيه و دعا در حق او بابت همكارى سفير روسيه در ماجراى اخير (قرن بديع، ص 227)، دعاى عبدالبهاء براى امپراطور روس (مصابيح هدايت، ج 2، ص 282)، حضور بهائيان و انتشار كتب متعدد و تبليغ ايشان در عشقآباد اشاره كرد (الكواكب الدرية، ج 2، ص 70).
🔸از مختصات دورهى دوم مىتوان به سفر عبدالبهاء به انگلستان، تحصيل شوقى افندى در دانشگاه آكسفورد، اعطاى نشان نايت هود و لقب «سِر» به عبدالبهاء (قرن بديع، ص 625) بابت كمك به نظاميان انگلستان در نبرد با قواى عثمانى در جنگ اول جهانى و دعاى عبدالبهاء براى جرج پنجم پادشاه انگلستان براى گسترش عدالت در سرزمين فلسطين (مكاتيب، ج 3، ص 347) و پيام تسليت چرچيل به مناسبت مرگ عبدالبهاء (قرن بديع، ص 637) اشاره كرد.
🔸دورهى سوم نيز با مشخصاتى همچون عدم اعتراض تشكيلات بهائى به اقدامات وحشيانهى صهيونيستها در ظلم آشكار به مردم مظلوم فلسطين، تأييد و حمايت از تشكيل دولت اسرائيل توسط شوقى، وعدهى الهى دانستن تشكيل دولت اسراييل توسط عبدالبهاء و شوقى، اذعان روحيه ماكسول همسر شوقى به يكى بودن سرنوشت بهائيت و اسرائيل و تعبير او از «حلقههاى يك زنجير» بودن بهائيت و اسرائيل قابل تشخيص است (حلقههاى يك زنجير، سراسر كتاب)."
📚دانشنامه کلام اسلامی، ج 2 ، ص 317
❕جهت مطالعه بیشتر در مورد ارتباط بهائیان با دشمنان اسلام برای از بین بردن اسلام می توانید به کتب ذیل مراجعه کنید :
📚بهائیت و آمریکا , نوشته احمد رهدار _ بهائیت و انگلیس , نوشته موسی نجفی _ بهائیت و صهیونیسم , نوشته جمعی از نویسندگان _ بهائیت و اسرائیل و حکومت پهلوی , نوشته جمعی از نویسندگان _ روابط بهائیت با سیا و کاخ سفید , نوشته جمعی از نویسندگان
❕بر این اساس در فتوای مولوی عبدالرحمان سربازی که رکن علمی اهلسنت در بلوچستان است , در مورد بهائیان آمده است :
" در باطل و الحادی بودن مذهب آنان هیچ شکی نیست . موالات و مودت و محبت قبلی به آنان به هیچ صورت جایز نیست , مدارات با بهائیان نباید منجر به تعظیم و توقیر آنان شود "
📚فتاوای جامعه الحرمین الشریفین چابهار , زیر نظر عبدالرحمان سربازی , ص 69 _ 70
❕البته در کتاب فوق در صفحه 70 , مواسات با بهائیان به جهت انسانی را جایز دانسته است مگر آنکه ثابت شود که آنان کفار حربی اند که ما روشن کردیم که بهائیان مصداق کفار حربی اند .
❕با این تفاصیل باید از مولوی عبدالحمید سوال کرد که چگونه از گروهی که دشمن اسلام هستند , حمایت و پشتیبانی می کنی و بر خلاف حکم صریح خداوند عمل می کنی !!!!!
👌خداوند در قرآن در این رابطه فرمود :
" هرگز از كافران پشتيبانى مكن. " " فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِين " ( قصص 86 )
👌و در آیه دیگر خداوند با صراحت از همراهی با کفار حربی که در صدد نابودی اسلام هستند نهی می کند و می فرماید :
" خداوند تنها شما را از دوستى كسانى نهى مىكند كه در امر دين با شما پيكار كردند، و شما را از خانههايتان بيرون راندند، يا به بيرون راندن شما كمك كردند از اينكه با آنها دوستى كنيد، و هر كس آنها را دوست دارد ظالم و ستمگر است. " " إِنَّما يَنْهاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ أَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ " ( ممتحنه 9 )
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
مقدار عمر نوح علیه السلام و قوم او !!!!
🤔#پرسش :
❓حضرت نوح علیه السلام ۹۵۰ سال حدودا پیامبری کرد.پس عمر شریفش مثلا هزار سال بوده.اما پسرش و همسرش هم آیا اینقدر عمر کردند؟ آیا دلیلی داریم که پسرش مثلا در سن نهصد سالگی او به دنیا آمده؟
و اگر بله آیا همسرش هم در پیری زایمان کرده؟ گویا در طول نبوت طولانی او دوازده نفر به او ایمان آوردند آیا آنها هم عمر طولانی داشتند یا اواخر کار به او ایمان آوردند.❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌قرآن تصریح می کند که نوح علیه السلام نهصد و پنجاه سال در میان قومش بود , چنان که می فرماید :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم و او در ميان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ كرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالى كه ظالم بودند." " وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُون " ( عنکبوت 14 )
❕مفسرین می گویند که مدت مزبور تنها اشاره به مدت دعوت نوح علیه السلام قبل از طوفان است و الا عمر نوح بیشتر از نهصد و پنجاه سال بوده است , چنان که در تفسیر المیزان می خوانیم :
"از ظاهر آيه برمىآيد كه اين مدت يعنى هزار الا پنجاه ( یا نهصد و پنجاه سال ) مدت دعوت نوح (ع) بوده، يعنى فاصله بين بعثت او، و وقوع طوفان، كه قهرا چند سال هم قبل از بعثت و بعد از طوفان زندگى كرده، بنا بر اين فرموده قرآن با گفته تورات در اين باره مغاير است، چون تورات گفته كه نهصد و پنجاه سال مدت عمر او بوده است "
📚ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص: 170
👌در روایات ما عمر نوح علیه السلام تقریبا دو هزار و پانصد سال بیان شده است , چنان که در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود :
" نوح علیه السلام دو هزار و پانصد سال زندگانى كرد بدين شرح 1- پيش از بعثت 850 سال 2- پس از بعثت ميان قوم خود 950 سال 3- پس از نزول از كشتى كه آب طوفان فرو كشيد و شهرسازى كرد و اولاد خود را در شهر هاجا داد 700 سال " عَاشَ نُوحٌ ع أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ خَمْسَمِائَةِ سَنَةٍ مِنْهَا ثَمَانُمِائَةٍ وَ خَمْسُونَ سَنَةً قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ وَ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً وَ هُوَ فِي قَوْمِهِ يَدْعُوهُمْ وَ سَبْعُمِائَةِ عَامٍ بَعْدَ مَا نَزَلَ مِنَ السَّفِينَةِ وَ نَضَبَ الْمَاءُ "
📚کمال الدین ج 2 ص 523
❕در مورد عمر قوم نوح ع که شامل زن و فرزند نوح ع هم می شود , در روایاتی آمده است که عمرشان سیصد سال بوده است , چنان که امام صادق ع فرمود :
" عمر قوم نوح سیصد سال، سیصد سال بود. " "كَانَتْ أَعْمَارُ قَوْمِ نُوحٍ ع ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ. "
📚کمال الدین ج 2 ص 523 _ اثباه الوصیه ص 33
❕یا در نقل دیگری , عمر سیصد ساله قوم نوح چنین ترسیم شده است که نقل می کنند :
" سه قرن بر قوم او می گذشت و هرکدام از آنها فرزند کوچکش رامی آورد و بر سر نوح علیه السلام میایستادند و میگفتند: ای فرزندم اگر بعد از من ماندی از این دیوانه اطاعت مکن. " "مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ ... "
📚قصص الانبیاء راوندی ص 84 _ بحار الانوار ج 11 ص 287
👌بنابراین عمر انسانها در زمان نوح علیه السلام تا سیصد سال بوده است و با این وجود نیز عمر نوح علیه السلام در میان آنها عمر بیشتر و خارق العاده و معجزه گونه ای داشته است , چنان که در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
" البته اين عمر طولانى در مقياس عمرهاى زمان ما بسيار زياد است و هيچگاه طبيعى به نظر نمىرسد، ممكن است ميزان عمر در آن ايام با امروز تفاوت داشته، اصولا قوم نوح چنان كه از بعضى مدارك به دست مىآيد عمر طولانى داشتند و در اين ميان خود نوح نيز فوق العاده بوده است، ضمنا اين نشان مىدهد كه ساختمان وجود انسان به او امكان عمر طولانى مىدهد. "
📚تفسير نمونه، ج16، ص: 230
❕بنابراین عمر همسر و فرزند نوح علیه السلام هم در هنگام طوفان و غرق شدن در همین محدوده سیصد سال و کمتر بوده است .
👌در مورد ایمان آورندگان به نوح علیه السلام هم قرآن می گوید که تعداد آن کم و قلیل بوده است : "ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيل " " جز عده كمى به او ايمان نياوردند " ( هود 40 )
❕این تعداد کم مومن در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
👌و با توجه به آنکه در روایات افراد نجات یافته و سوار کشتی شده از قوم نوح هشتاد تن معرفی شده است , استفاده می شود که این هشتاد تن از افرادی بوده اند که در آخر امر به نوح علیه السلام ایمان آورده بودند و نسلهای قبلی بی ایمان مرده بودند : " فَنَزَلَ نُوحٌ بِالْمَوْصِلِ مِنَ السَّفِينَةِ مَعَ الثَّمَانِينَ وَ بَنَوْا مَدِينَةَ الثَّمَانِين "
📚تفسير القمي، ج1، ص: 328
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
🤔#پرسش :
❓حضرت نوح علیه السلام ۹۵۰ سال حدودا پیامبری کرد.پس عمر شریفش مثلا هزار سال بوده.اما پسرش و همسرش هم آیا اینقدر عمر کردند؟ آیا دلیلی داریم که پسرش مثلا در سن نهصد سالگی او به دنیا آمده؟
و اگر بله آیا همسرش هم در پیری زایمان کرده؟ گویا در طول نبوت طولانی او دوازده نفر به او ایمان آوردند آیا آنها هم عمر طولانی داشتند یا اواخر کار به او ایمان آوردند.❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌قرآن تصریح می کند که نوح علیه السلام نهصد و پنجاه سال در میان قومش بود , چنان که می فرماید :
"ما نوح را به سوى قومش فرستاديم و او در ميان آنها هزار سال، الا پنجاه سال، درنگ كرد اما سرانجام طوفان آنها را فرو گرفت در حالى كه ظالم بودند." " وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُون " ( عنکبوت 14 )
❕مفسرین می گویند که مدت مزبور تنها اشاره به مدت دعوت نوح علیه السلام قبل از طوفان است و الا عمر نوح بیشتر از نهصد و پنجاه سال بوده است , چنان که در تفسیر المیزان می خوانیم :
"از ظاهر آيه برمىآيد كه اين مدت يعنى هزار الا پنجاه ( یا نهصد و پنجاه سال ) مدت دعوت نوح (ع) بوده، يعنى فاصله بين بعثت او، و وقوع طوفان، كه قهرا چند سال هم قبل از بعثت و بعد از طوفان زندگى كرده، بنا بر اين فرموده قرآن با گفته تورات در اين باره مغاير است، چون تورات گفته كه نهصد و پنجاه سال مدت عمر او بوده است "
📚ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص: 170
👌در روایات ما عمر نوح علیه السلام تقریبا دو هزار و پانصد سال بیان شده است , چنان که در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود :
" نوح علیه السلام دو هزار و پانصد سال زندگانى كرد بدين شرح 1- پيش از بعثت 850 سال 2- پس از بعثت ميان قوم خود 950 سال 3- پس از نزول از كشتى كه آب طوفان فرو كشيد و شهرسازى كرد و اولاد خود را در شهر هاجا داد 700 سال " عَاشَ نُوحٌ ع أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ خَمْسَمِائَةِ سَنَةٍ مِنْهَا ثَمَانُمِائَةٍ وَ خَمْسُونَ سَنَةً قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ وَ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً وَ هُوَ فِي قَوْمِهِ يَدْعُوهُمْ وَ سَبْعُمِائَةِ عَامٍ بَعْدَ مَا نَزَلَ مِنَ السَّفِينَةِ وَ نَضَبَ الْمَاءُ "
📚کمال الدین ج 2 ص 523
❕در مورد عمر قوم نوح ع که شامل زن و فرزند نوح ع هم می شود , در روایاتی آمده است که عمرشان سیصد سال بوده است , چنان که امام صادق ع فرمود :
" عمر قوم نوح سیصد سال، سیصد سال بود. " "كَانَتْ أَعْمَارُ قَوْمِ نُوحٍ ع ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ ثَلَاثَمِائَةِ سَنَةٍ. "
📚کمال الدین ج 2 ص 523 _ اثباه الوصیه ص 33
❕یا در نقل دیگری , عمر سیصد ساله قوم نوح چنین ترسیم شده است که نقل می کنند :
" سه قرن بر قوم او می گذشت و هرکدام از آنها فرزند کوچکش رامی آورد و بر سر نوح علیه السلام میایستادند و میگفتند: ای فرزندم اگر بعد از من ماندی از این دیوانه اطاعت مکن. " "مَضَى ثَلَاثَةُ قُرُونٍ مِنْ قَوْمِهِ ... "
📚قصص الانبیاء راوندی ص 84 _ بحار الانوار ج 11 ص 287
👌بنابراین عمر انسانها در زمان نوح علیه السلام تا سیصد سال بوده است و با این وجود نیز عمر نوح علیه السلام در میان آنها عمر بیشتر و خارق العاده و معجزه گونه ای داشته است , چنان که در تفسیر نمونه در این رابطه می خوانیم :
" البته اين عمر طولانى در مقياس عمرهاى زمان ما بسيار زياد است و هيچگاه طبيعى به نظر نمىرسد، ممكن است ميزان عمر در آن ايام با امروز تفاوت داشته، اصولا قوم نوح چنان كه از بعضى مدارك به دست مىآيد عمر طولانى داشتند و در اين ميان خود نوح نيز فوق العاده بوده است، ضمنا اين نشان مىدهد كه ساختمان وجود انسان به او امكان عمر طولانى مىدهد. "
📚تفسير نمونه، ج16، ص: 230
❕بنابراین عمر همسر و فرزند نوح علیه السلام هم در هنگام طوفان و غرق شدن در همین محدوده سیصد سال و کمتر بوده است .
👌در مورد ایمان آورندگان به نوح علیه السلام هم قرآن می گوید که تعداد آن کم و قلیل بوده است : "ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيل " " جز عده كمى به او ايمان نياوردند " ( هود 40 )
❕این تعداد کم مومن در روایات هشتاد تن معرفی شده اند : " عن أبي جعفر ع في قول الله: «وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ» قال: كانوا ثمانية "
📚تفسير العياشي، ج2، ص: 148
👌و با توجه به آنکه در روایات افراد نجات یافته و سوار کشتی شده از قوم نوح هشتاد تن معرفی شده است , استفاده می شود که این هشتاد تن از افرادی بوده اند که در آخر امر به نوح علیه السلام ایمان آورده بودند و نسلهای قبلی بی ایمان مرده بودند : " فَنَزَلَ نُوحٌ بِالْمَوْصِلِ مِنَ السَّفِينَةِ مَعَ الثَّمَانِينَ وَ بَنَوْا مَدِينَةَ الثَّمَانِين "
📚تفسير القمي، ج1، ص: 328
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
دیدگاه اسلام در مورد اجیر شدن !!!
🤔#پرسش :
❓آیا واقعیت دارد که در روایات شیعه از اجیر شدن منع شده است ? با توجه به آنکه امروز اکثر مشاغل دولتی و خصوصی به صورتی است که افراد به استخدام بخش عمومی یا خصوصی در می آیند آیا این روایات توجیه پذیر است? آیا این نکته این مطلب را ثابت نمی کند که دستورات اسلام برای امروز بشر کاربرد ندارد !!!!!
💠#پاسخ💠
👌اجیر شدن در اسلام نه تنها منعی ندارد بلکه در مواردی که تامین هزینه زندگی متوقف بر اجیر شدن است , ممدوح و پسندیده هم می باشد .
❕خداوند در قرآن تصریح به مشروعیت اجیر شدن کرده و در رابطه با چرایی اختلاف استعداد میان مردمان می فرماید :
" تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند " " لیتخذ بعضهم بعضا سخریا " ( زخرف 32 )
❕مفسرین در شرح آیه فوق در مورد اجاره و تسخیر در زندگی اجتماعی انسانها می نویسند :
" هر گروهى امكانات و استعدادها و آمادگيهاى خاصى دارند كه در يك رشته از مسائل زندگى مىتوانند فعاليت كنند، طبعا خدمات آنها در آن رشته در اختيار ديگران قرار مىگيرد، همانگونه كه خدمات ديگران در رشتههاى ديگر در اختيار آنها قرار مىگيرد، خلاصه استخدامى است متقابل، و خدمتى است طرفينى، و به تعبير ديگر هدف تعاون در امر زندگى است و نه چيز ديگر.
❕ناگفته پيداست كه اگر همه انسانها از نظر هوش، و استعداد روحى و جسمى، يكسان باشند هرگز نظامات اجتماعى سامان نمىيابد، همانگونه كه اگر سلولهاى تن انسان از نظر ساختمان و ظرافت و مقاومت همه شبيه هم بودند نظام جسم انسان مختل مىشد، سلولهاى بسيار محكم استخوان پاشنه پا كجا و سلولهاى ظريف شبكه چشم كجا؟، هر كدام از اين دو ماموريتى دارند كه بر طبق آن ساخته شدهاند. مثال زندهاى كه براى اين موضوع مىتوان گفت همان استخدام متقابلى است كه در دستگاه تنفس، و گردش خون، و تغذيه، و ساير دستگاههاى بدن انسان است كه مصداق روشن" لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا" است (منتها در شعاع فعاليتهاى داخلى بدن) آيا چنين تسخيرى مىتواند اشكال داشته باشد؟!"
📚تفسير نمونه، ج21، ص: 50
👌همینطور مشروعیت اجاره در جریان حضرت موسی و شعیب علیهما السلام مورد بیان خداوند قرار گرفته است :
" يكى از آن دو (دختر) گفت: پدرم! او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه استخدام مىتوانى كنى آن كس است كه قوى و امين باشد - (شعيب) گفت: من مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو در آورم به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى محبتى از ناحيه تو است، من نمىخواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى يافت - (موسى) گفت (مانعى ندارد) اين قراردادى ميان من و تو باشد، البته هر كدام از اين دو مدت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم) و خدا بر آنچه ما مىگوئيم گواه است. " " قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِين... " ( قصص 26 تا 28 )
❕بر همین اساس امام کاظم علیه السلام در پاسخ سؤال محمّد بن سنان در باره اجير شدن فرمود :
"خوب است. عيبى ندارد، اگر اندازه توانش را در نظر بگيرد. موسى عليه السلام خودش را اجير كرد و با او شرط شد و [شعيب] گفت: «اگر خواستى، هشت [سال] و اگر خواستى، ده [سال برايم كار كن]». خداوند عز و جل در اين باره فرموده است: « [به اين شرط] كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى، اختيار با توست»." "صالِحٌ لا بَأسَ بِهِ إذا نَصَحَ قَدرَ طاقَتِهِ، قَد آجَرَ موسى عليه السلام نَفسَه... "
📚الکافی ج 5 ص 90
▫️ادامه 👇
🤔#پرسش :
❓آیا واقعیت دارد که در روایات شیعه از اجیر شدن منع شده است ? با توجه به آنکه امروز اکثر مشاغل دولتی و خصوصی به صورتی است که افراد به استخدام بخش عمومی یا خصوصی در می آیند آیا این روایات توجیه پذیر است? آیا این نکته این مطلب را ثابت نمی کند که دستورات اسلام برای امروز بشر کاربرد ندارد !!!!!
💠#پاسخ💠
👌اجیر شدن در اسلام نه تنها منعی ندارد بلکه در مواردی که تامین هزینه زندگی متوقف بر اجیر شدن است , ممدوح و پسندیده هم می باشد .
❕خداوند در قرآن تصریح به مشروعیت اجیر شدن کرده و در رابطه با چرایی اختلاف استعداد میان مردمان می فرماید :
" تا يكديگر را تسخير و با هم تعاون كنند " " لیتخذ بعضهم بعضا سخریا " ( زخرف 32 )
❕مفسرین در شرح آیه فوق در مورد اجاره و تسخیر در زندگی اجتماعی انسانها می نویسند :
" هر گروهى امكانات و استعدادها و آمادگيهاى خاصى دارند كه در يك رشته از مسائل زندگى مىتوانند فعاليت كنند، طبعا خدمات آنها در آن رشته در اختيار ديگران قرار مىگيرد، همانگونه كه خدمات ديگران در رشتههاى ديگر در اختيار آنها قرار مىگيرد، خلاصه استخدامى است متقابل، و خدمتى است طرفينى، و به تعبير ديگر هدف تعاون در امر زندگى است و نه چيز ديگر.
❕ناگفته پيداست كه اگر همه انسانها از نظر هوش، و استعداد روحى و جسمى، يكسان باشند هرگز نظامات اجتماعى سامان نمىيابد، همانگونه كه اگر سلولهاى تن انسان از نظر ساختمان و ظرافت و مقاومت همه شبيه هم بودند نظام جسم انسان مختل مىشد، سلولهاى بسيار محكم استخوان پاشنه پا كجا و سلولهاى ظريف شبكه چشم كجا؟، هر كدام از اين دو ماموريتى دارند كه بر طبق آن ساخته شدهاند. مثال زندهاى كه براى اين موضوع مىتوان گفت همان استخدام متقابلى است كه در دستگاه تنفس، و گردش خون، و تغذيه، و ساير دستگاههاى بدن انسان است كه مصداق روشن" لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا" است (منتها در شعاع فعاليتهاى داخلى بدن) آيا چنين تسخيرى مىتواند اشكال داشته باشد؟!"
📚تفسير نمونه، ج21، ص: 50
👌همینطور مشروعیت اجاره در جریان حضرت موسی و شعیب علیهما السلام مورد بیان خداوند قرار گرفته است :
" يكى از آن دو (دختر) گفت: پدرم! او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسى را كه استخدام مىتوانى كنى آن كس است كه قوى و امين باشد - (شعيب) گفت: من مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو در آورم به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى محبتى از ناحيه تو است، من نمىخواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى يافت - (موسى) گفت (مانعى ندارد) اين قراردادى ميان من و تو باشد، البته هر كدام از اين دو مدت را انجام دهم ستمى بر من نخواهد بود (و من در انتخاب آن آزادم) و خدا بر آنچه ما مىگوئيم گواه است. " " قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِين... " ( قصص 26 تا 28 )
❕بر همین اساس امام کاظم علیه السلام در پاسخ سؤال محمّد بن سنان در باره اجير شدن فرمود :
"خوب است. عيبى ندارد، اگر اندازه توانش را در نظر بگيرد. موسى عليه السلام خودش را اجير كرد و با او شرط شد و [شعيب] گفت: «اگر خواستى، هشت [سال] و اگر خواستى، ده [سال برايم كار كن]». خداوند عز و جل در اين باره فرموده است: « [به اين شرط] كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى، اختيار با توست»." "صالِحٌ لا بَأسَ بِهِ إذا نَصَحَ قَدرَ طاقَتِهِ، قَد آجَرَ موسى عليه السلام نَفسَه... "
📚الکافی ج 5 ص 90
▫️ادامه 👇
▫️ادامه 👇
❕امیر مومنان علیه السلام هم در مشروعیت و لزوم قرار داد اجاره در میان انسانها فرمود :
"خداوند سبحان به ما خبر داد كه اجاره، يكى از راههاى گذران زندگى مردمان است؛ زيرا او، از روى حكمت خويش، خواستها و اراده و ساير حالات [و خصوصيات] آدميان را متفاوت آفريد و اين [تفاوتها] را مايه امرار معاش خَلق قرار داد. و اجاره، آن است كه يك فرد، فرد ديگرى را براى [اداره كردن] مِلك خود و معاملاتش و كارها و اعمال و دارايىهايش اجير كند.
❕ اگر هر فردى از ما، خواه پادشاه باشد يا غير او، ناچار بود كه بنّاى خودش يا نجّار خودش باشد و يا در انواع صنايع، خود، صنعتگر خويش باشد و تمام نيازهاى خود را (از قبيل تعمير لباس و ديگر نيازهايش) خود به عهده بگيرد، امور عالم سامان نمىگرفت و مردم از عهده اين كار بر نمىآمدند و در انجام دادن آن، در مىماندند؛ امّا خداوند، با تدبير استوار خويش، ميان خواستها و توانايىهاى آدميان، تفاوت نهاد تا هر يك به كارى بپردازد و [به كمك هم] نيازهاى خويش را بر آورند و به وسيله يكديگر، امور معاش خود را كه مايه صلاح حالشان است، بچرخانند و هر يك به وسيله ديگرى رفع نياز كند. " فَأَخبَرَنا سُبحانَهُ أنَّ الإِجارَةَ أحَدُ مَعايِشِ الخَلقِ، إذ خالَفَ بِحِكمَتِهِ بَينَ هِمَمِهِم وإرادَتِهِم وسائِرِ حالاتِهِم، وجَعَلَ ذلِكَ قِواماً لِمَعايِشِ الخَلقِ، وهُوَ الرَّجُلُ يَستَأجِرُ الرَّجُلَ في ضَيعَتِهِ وأعمالِهِ وأحكامِهِ وتَصَرُّفاتِهِ وأملاكِهِ.... "
📚بحار الانوار ج 90 ص 48
👌بنابراین قرارداد اجاره و استخدام در زندگی اجتماعی انسانها امری مسلم و پذیرفته شده آیات و روایات است .
❕تنها در روایاتی آمده است که اگر انسان بتواند با تجارت و کسب و کار مستقل معیشت خود را بگذراند , در این صورت بهتر است که به اجاره دیگران برای سامان دهی معیشت خود در نیاید , چنان که در روایتی آمده است که عمّار ساباطى می گوید :
" به امام صادق عليه السلام گفتم: انسان [مىتواند خودش] تجارت كند، و اگر خودش را اجير كند (براى ديگرى كارگرى نمايد) نيز همان مقدارى كه از تجارت خودش به دست مىآورد، به او داده مىشود [. آيا خودش تجارت كند يا اجير ديگرى شود؟]
❕امام عليه السلام فرمود: «خودش را اجير نكند؛ بلكه از خداوند عز و جل طلب روزى كند و به تجارتْ دست بزند؛ زيرا هر گاه خودش را اجير كند، مانع روزىِ [بيشتر] خود شده است». " " قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام: الرَّجُلُ يَتَّجِرُ فَإِن هُوَ آجَرَ نَفسَهُ اعطِيَ ما يُصيبُ في تِجارَتِهِ؟فَقالَ: لا يُؤاجِرُ نَفسَهُ ولكِن يَستَرزِقُ اللَّهَ عز و جل ويَتَّجِرُ؛ فَإِنَّهُ إذا آجَرَ نَفسَهُ حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ. "
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 239
❕بنابراین روایات کراهت اجیر شدن آنجایی است که خود انسان بتواند با کسب و کار مستقل معیشتش را سامان دهد , در این صورت بهتر است که فرد به اجاره دیگران در نیاید زیرا روشن است : درآمدی که از کسب و کار مستقل حاصل می شود به مراتب بیشتر از درآمدی است که در قرار داد اجاره به انسان می رسد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht
❕امیر مومنان علیه السلام هم در مشروعیت و لزوم قرار داد اجاره در میان انسانها فرمود :
"خداوند سبحان به ما خبر داد كه اجاره، يكى از راههاى گذران زندگى مردمان است؛ زيرا او، از روى حكمت خويش، خواستها و اراده و ساير حالات [و خصوصيات] آدميان را متفاوت آفريد و اين [تفاوتها] را مايه امرار معاش خَلق قرار داد. و اجاره، آن است كه يك فرد، فرد ديگرى را براى [اداره كردن] مِلك خود و معاملاتش و كارها و اعمال و دارايىهايش اجير كند.
❕ اگر هر فردى از ما، خواه پادشاه باشد يا غير او، ناچار بود كه بنّاى خودش يا نجّار خودش باشد و يا در انواع صنايع، خود، صنعتگر خويش باشد و تمام نيازهاى خود را (از قبيل تعمير لباس و ديگر نيازهايش) خود به عهده بگيرد، امور عالم سامان نمىگرفت و مردم از عهده اين كار بر نمىآمدند و در انجام دادن آن، در مىماندند؛ امّا خداوند، با تدبير استوار خويش، ميان خواستها و توانايىهاى آدميان، تفاوت نهاد تا هر يك به كارى بپردازد و [به كمك هم] نيازهاى خويش را بر آورند و به وسيله يكديگر، امور معاش خود را كه مايه صلاح حالشان است، بچرخانند و هر يك به وسيله ديگرى رفع نياز كند. " فَأَخبَرَنا سُبحانَهُ أنَّ الإِجارَةَ أحَدُ مَعايِشِ الخَلقِ، إذ خالَفَ بِحِكمَتِهِ بَينَ هِمَمِهِم وإرادَتِهِم وسائِرِ حالاتِهِم، وجَعَلَ ذلِكَ قِواماً لِمَعايِشِ الخَلقِ، وهُوَ الرَّجُلُ يَستَأجِرُ الرَّجُلَ في ضَيعَتِهِ وأعمالِهِ وأحكامِهِ وتَصَرُّفاتِهِ وأملاكِهِ.... "
📚بحار الانوار ج 90 ص 48
👌بنابراین قرارداد اجاره و استخدام در زندگی اجتماعی انسانها امری مسلم و پذیرفته شده آیات و روایات است .
❕تنها در روایاتی آمده است که اگر انسان بتواند با تجارت و کسب و کار مستقل معیشت خود را بگذراند , در این صورت بهتر است که به اجاره دیگران برای سامان دهی معیشت خود در نیاید , چنان که در روایتی آمده است که عمّار ساباطى می گوید :
" به امام صادق عليه السلام گفتم: انسان [مىتواند خودش] تجارت كند، و اگر خودش را اجير كند (براى ديگرى كارگرى نمايد) نيز همان مقدارى كه از تجارت خودش به دست مىآورد، به او داده مىشود [. آيا خودش تجارت كند يا اجير ديگرى شود؟]
❕امام عليه السلام فرمود: «خودش را اجير نكند؛ بلكه از خداوند عز و جل طلب روزى كند و به تجارتْ دست بزند؛ زيرا هر گاه خودش را اجير كند، مانع روزىِ [بيشتر] خود شده است». " " قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام: الرَّجُلُ يَتَّجِرُ فَإِن هُوَ آجَرَ نَفسَهُ اعطِيَ ما يُصيبُ في تِجارَتِهِ؟فَقالَ: لا يُؤاجِرُ نَفسَهُ ولكِن يَستَرزِقُ اللَّهَ عز و جل ويَتَّجِرُ؛ فَإِنَّهُ إذا آجَرَ نَفسَهُ حَظَرَ عَلى نَفسِهِ الرِّزقَ. "
📚وسائل الشیعه ج 17 ص 239
❕بنابراین روایات کراهت اجیر شدن آنجایی است که خود انسان بتواند با کسب و کار مستقل معیشتش را سامان دهد , در این صورت بهتر است که فرد به اجاره دیگران در نیاید زیرا روشن است : درآمدی که از کسب و کار مستقل حاصل می شود به مراتب بیشتر از درآمدی است که در قرار داد اجاره به انسان می رسد .
#شیعه_پاسخ
@Rahnamye_Behesht