Rahe Roushan English🌸🍀🌸🍀کانال آموزشی زبان انگلیسی
73 subscribers
668 photos
559 videos
198 files
539 links
کانال تلگرامی آموزش زبان انگلیسی "راه روشن"
با متد های روز دنیا
ترجمه کلیه متون تخصصی و عمومی :

Admin:
Download Telegram
Forwarded from English story
The Winepress

A short story by Josef Essberger
"You don't have to be French to enjoy a decent red wine," Charles Jousselin de Gruse used to tell his foreign guests whenever he entertained them in Paris. "But you do have to be French to recognize one," he would add with a laugh.
After a lifetime in the French diplomatic corps, the Count de Gruse lived with his wife in an elegant townhouse on Quai Voltaire. He was a likeable man, cultivated of course, with a well-deserved reputation as a generous host and an amusing raconteur.
This evening's guests were all European and all equally convinced that immigration was at the root of Europe's problems. Charles de Gruse said nothing. He had always concealed his contempt for such ideas. And, in any case, he had never much cared for these particular guests.
The first of the red Bordeaux was being served with the veal, and one of the guests turned to de Gruse.
"Come on, Charles, it's simple arithmetic. Nothing to do with race or colour. You must've had bags of experience of this sort of thing. What d'you say?"
"Yes, General. Bags!"
Without another word, de Gruse picked up his glass and introduced his bulbous, winey nose. After a moment he looked up with watery eyes.
"A truly full-bodied Bordeaux," he said warmly, "a wine among wines."
The four guests held their glasses to the light and studied their blood-red contents. They all agreed that it was the best wine they had ever tasted.
One by one the little white lights along the Seine were coming on, and from the first-floor windows you could see the brightly lit bateaux-mouches passing through the arches of the Pont du Carrousel. The party moved on to a dish of game served with a more vigorous claret.
"Can you imagine," asked de Gruse, as the claret was poured, "that there are people who actually serve wines they know nothing about?"
"Really?" said one of the guests, a German politician.
"Personally, before I uncork a bottle I like to know what's in it."
"But how? How can anyone be sure?"
"I like to hunt around the vineyards. Take this place I used to visit in Bordeaux. I got to know the winegrower there personally. That's the way to know what you're drinking."
"A matter of pedigree, Charles," said the other politician.
"This fellow," continued de Gruse as though the Dutchman had not spoken, "always gave you the story behind his wines. One of them was the most extraordinary story I ever heard. We were tasting, in his winery, and we came to a cask that made him frown. He asked if I agreed with him that red Bordeaux was the best wine in the world. Of course, I agreed. Then he made the strangest statement.
"'The wine in this cask,' he said, and there were tears in his eyes, 'is the best vintage in the world. But it started its life far from the country where it was grown.'"
De Gruse paused to check that his guests were being served.
"Well?" said the Dutchman.
De Gruse and his wife exchanged glances.
"Do tell them, mon chéri," she said.
De Gruse leaned forwards, took another sip of wine, and dabbed his lips with the corner of his napkin. This is the story he told them.

@nicestory1344
Forwarded from English story
🟢 ترجمه داستان بالا 👆👆

روزی روزگاری در یک شهر کوچک مرد خسیسی وجود داشت که پول خیلی زیادی داشت ولی اون نمیخواست حتی 1 سنتشو برای خانوادش یا حتی خودش خرج کنه
یروز وقتی مرد داشت تلویزیون نگاه میکرد زنش بهش نزدیک شد و گفت"عزیزم پسرمون جک مریضه ما باید اونو به یه دکتر نشون بدیم"
مرد سریع پاسخ داد"اوه نه دکترا فقط پول میخوان نه هیچ چیز دیگه ای اونا به مردم کمک نمیکنن تو که جکو میشناسی!اون داره تظاهر به مریضی میکنه که مدرسه نره"
در همون لحظه رز به طرف پدرش دوید و گفت"بابا جک حالش خوب نیست بجنبین"
همشون به سمت جک دویدن مادرش گفت"اوه جک"
پدر گفت"چیز مهمی نیست حالش خوب میشه"
زن گفت"یه ادم هیچوقت نمیتونه ذاتشو تغییر بده(اصطلاح)رزی بجنب برو یه دکتر خبر کن عجله کن"
"باشه مامان همین الان"
خوشبختانه سر بزنگاه دکتر پیداش شد و پسررو معاینه کرد و بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون اومد"
دکتر گفت"اوه خداروشکر شما سرموقع خبرم کردین"
مادر گفت"پسرم کل این هفترو مریض بوده"
"حالش بزودی خوب میشه میدونین... عههه.."
زن گفت"چقد باید بپردازم اقا"
مرد گفت"باید زودتر میگفتی درسته دکتر؟هع من بهت گفتم خیلی گرون در میاد بفرما الان خوشحالی؟!"
دکتر گفت"اوه نه برای شما رایگانه راستش من از خانواده های فقیر پول نمیگیرم فقط میخواستم بگم.... اوکی دفعه بعد میبینمتون شب خوبی داشته باشید"
مرد گفت"فک کرد ما فقیریم! هع احمق روحشم در مورد ثرونمون خبر نداره ما میتونیم کل این شهرو بخریم"
زن گفت"اوه اره میتونی ولی در حال حاضر فایدش برای ما چیه؟!هیچی پسرمون داشت میمرد و تو حتی 1 دلار براش خرج نکردی تصمیمتو بگیر جو میخوای خوشحال زندگی کنی یا میخوای با حسرت بمیری؟!"
مرد گفت"پووووف بهرحال دکی چی میخواست بهمون بگه؟!"
"میخواست از دخترمون خواستگاری کنه"
مرد گفت"چی از کجا میدونی"
زن گفت"کاملا واضح بود"
جو گفت"من خیلی خستم الان باید بخوابم شب بخیر"
جو چشماشو بست اما نتونست دوباره بازشون کنه صبح زنش صداش زد اما جو مرده بود"
"جو خسیسه بیا و با پولات دفن شو هاااااهاااهااااا"
"نه!!!نهههههههه!!! این یه کابوسه تو کی هستی هاع؟!گفتم تو کی هستی"
"ن اینجام تا بهت اسیب بزنم اینجام تا بندازمت تو اتیش اینجام تا کاری کنم ارزوی مرگ کنی"
"اوه نه من چیکار کردم لطفا بزار برم"
"نمیتونی بری بزار اول مراسم تشییع خودتو بهت نشون بدم"
جو داشت مراسم ختم خودشو نگاه میکرد زنش و بچهاش اونجا بودن و میتونست بشنوه که پسر خودش داره میگه"خداروشکر که اون مرد اون اصلا منو دوست نداشت من پسرشم ولی اون پولشو ترجیح میداد بره به جهنمم"
جو شروع کرد به گریه
"اوه خدایا من خیلی متاسفم من چیکار کردم به کلی توی زندگیم کور بودم من خیلی متاسفم خدا" و از خواب پرید و همسرش رو اونجا دید
"خدای عزیز این یه کابوس بود اما من حسش کردم من تمام واقعیت رو احساس کردم" زن گفت"چی؟!! مشکل چیه جویی چی دیدی"
"این یه کابوس وحشتناک نبود واقعیت بود خداروشکر که چشمامو باز کرد"
جو به سمت پسرش دوید بوسیدش و اونو به بیمارستان برد اون یه خونه جدید بزرگ خرید و همچنین یه ماشین زیبا
اون به تعداد زیادی بی خانمان غذا داد و همچنین ترتیب عروسی دخترش با دکتر رو داد خانوادش به کلی از شخصیت جدید پدرشون خوشحال بودن و اونا هیچوقت نفهمیدن جو چی تو خوابش دید
پایان

@nicestory1344
Forwarded from Just conversation
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟢English Conversation 66

🟢 مکالمه با زیر نویس انگلیسی

@easydialog1344
Forwarded from English story
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🐶A dog's life

I’m Dino, the family dog. I help keep people safe, especially on the
roads. Take a look at my diary to see what I did last week.
Sunday
Some children really don’t think. Our neighbour’s boy ran in front of a
car to get his ball. The car almost hit him. I saved him though.
Remember, always look and listen.
Monday
Walking on the street at night can be very dangerous, especially if you wear dark clothes. Car drivers
can’t see you very well, just like these two I had to take home. Luckily I never go out without my
reflective jacket and collar. Remember, BE SEEN!
Tuesday
People can get very angry when driving, usually for silly reasons. One driver started shouting at Mum
today when she stopped to let some children cross the road. I soon made him stop.
Wednesday
One thing makes me really mad. Grrrrrr. People walking on a dangerous road when they can walk on
the safe pavement. I saw two girls doing that today but I soon made them change their minds.
@nicestory1344
انگلیسی از طریق فیلم و سریال
◀️ سریال Gravity Falls - قسمت سوم از فصل اول
◀️ توضیحات در پست زیر
انگلیسی از طریق فیلم و سریال
سریال Gravity Falls – قسمت سوم از فصل اول

دیالوگ:
A: It was a charmed life for us cursed beings. That is, until your uncle closed up shop. We've been waiting ten years to get our revenge on Stan for locking us away, But we got the wrong guy.
B: So you were trying to murder Grunkle Stan for real?
C: You were right all along, Dipper!

◀️ راهنما 1:
از عبارت That is وقتی استفاده می‌کنیم که بگیم شرایطی که گفتیم الان تغییر کرده. درواقع کاربرد این عبارت برای زمانی هست که بخواهیم با اضافه کردن اطلاعات بیشتر، گفته اولمون رو تصحیح کنیم. در قالب چند مثال بهتر متوجه کاربرد این عبارت میشید. این عبارت معمولا همراه با Until استفاده میشه. همچنین بهتره بدونید که That is درواقع شکل کوتاه شده‌ی عبارت That is to say هست که معمولا عبارت to say رو حذف می‌کنن.

I’ve always enjoyed my work – that is, until this new manager arrived
من همیشه از کارم لذت می‌بردم. اوضاع همینطور بود (That is) تا اینکه یه مدیر جدید اومد

Melissa always thought that it would be fun to live alone, that is, until she had to start paying her own bills
ملیسا همیشه فکر می‌کرد که تنهایی زندگی کردن چقدر جالب می‌تونه باشه، اوضاع همینطور بود تا اینکه (تو این تصور بود تا اینکه) مجبور شد صورت حساباشو خودش پرداخت (تا ببینه که تنهایی زندگی کردن دشواره)


◀️ راهنما 2: از عبارت مصطلح Close up shop به معنی تعطیل کردن کار/بیزینس/فروشگاه استفاده میشه. این تعطیلی ممکنه موقتی (برای یک روز) باشه و یا دائمی و برای همیشه.
برای مثال به یه مغازه سر ‌زنید و می‌بینید که دارن تعطیل می‌کنن. فروشنده به شما میگه:
You'll have to come back tomorrow. We're about to close up shop
"باید (بری) فردا دوباره سر بزنی. داریم تعطیل می‌کنیم (موقتی)"

Delmonico's restaurant is closing up shop after 35 years
"رستوران دلمانیکو بعد از 35 سال داره برای همیشه تعطیل میشه"
I can't make any money in this town. The time has come to close up shop and move to another town
تو این شهر دیگه نمیشه پول در آورد. وقتش رسیده که مغازه رو تعطیل کنم و به یه شهر دیگه نقل مکان کنم
نکته: Make money یعنی پول درآوردن/کسب کردن


◀️ راهنما 3: واژه Revenge به معنی "انتقام" هست. از این واژه به معنی "انتقام گرفتن" و با ترکیب زیر استفاده میشه:
Take/Get (your) revenge on someone

I swear that I'll get revenge on Paul for what he did
"قسم می‌خورم از پاول به خاطر کاری که کرده، انتقام بگیرم"

When someone has done something bad to you, trying to take revenge will only make things worse
"وقتی کسی به شما بدی کرده، گرفتن انتقام اوضاع رو بدتر می‌کنه"


◀️ راهنما 4: اصطلاح Lock someone away به معنی "حبس کردن / زندانی کردن" است.

They locked him away for life after the murders
"بعد از قتل، تا آخر عمر انداختنش تو حبس"
نکته: For life یعنی "تا ابد"

ادامه در پست بعدی ...
◀️ راهنما 5: All along یعنی "از همون اول و در تمام این مدت".

I've known all along that you're after my job
"از همون اولش می‌دونستم که چشمش دنبال کار منه (می‌خواد کار یا موقعیت منو تصاحب کنه)"

Do you think he's been lying to us all along?
"به نظرت در تمام این مدت داشته بهمون دروغ می‌گفته؟"


◀️ راهنما 6: Get the wrong person یعنی کسی رو اشتباه گرفتن یا کسی رو با کس دیگه‌ای اشتباه گرفتن. برای مثال تو خیابون یکی شما رو با شخص دیگه‌ای اشتباه میگیره، بهش میگید:
I'm sure you got the wrong person!
حتما منو با یه شخص دیگه‌ای اشتباه گرفتید!

همچنین می‌تونید از واژه Wrong در موارد دیگه‌ای هم استفاده کنید. برای مثال می‌خواهید یه سری به دوست‌تون بزنید. دوست‌تون به شما گفته پلاک خونه‌اش 25 هست اما شما اشتباهی زنگ پلاک 52 رو می‌زنید! وقتی متوجه میشید که آدرس رو اشتباهی اومدین، به طرف مقابل میگید:

I'm sorry, I think I got the wrong house
یعنی ببخشید، خونه رو اشتباهی اومدم!

No, there's no Michael here. You have the wrong house/address
نه، اینجا هیچ مایکلی نداریم (کسی به اسم مایکل نداریم). آدرسو اشتباه اومدی

یا تصور کنید کسی با شما اشتباهی تماس گرفته. می‌خواهید بهش بگید که "شماره رو اشتباه گرفتی"، میگید:
I think you got the wrong number
فکر کنم اشتباه گرفتید (شماره اشتباه رو گرفتید)
(توجه کنید که به جای Got میشه از Have یا Have got هم به همین معنی استفاده کرد)

I think you have the wrong number. There's no one by that name here!
فکر کنم اشتباه گرفتید. کسی به اون اسم اینجا نداریم


◀️ ترجمه دیالوگ:
آ: این برای ما موجودات نفرین شده یه زندگی رویایی بود. اوضاع همینطور گذشت تا اینکه عموی تو فروشگاه رو تعطیل کرد. ما ده ساله که منتظریم تا انتقام‌مون رو از استن به خاطر حبس کردنمون، بگیریم، اما اونو با یکی دیگه اشتباه گرفتیم
ب: پس واقعا می‌خواستین عمو استن رو به قتل برسونین؟
پ: از اولشم حق با تو بود، دیپر
Forwarded from Mahnaz Movahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۴. دارویی برای کووید ۱۹: ترکیبی از پادتن
Forwarded from مكالمه زبان
📚 ارتباط دهنده هاي منطقي:

نكات کلیدی نگارش


💠Stating Your Opinion (بیان نظر)
🔹In my opinion,
🔹According to me,
🔹In my view,
🔹To me,
🔹From my point of view,
🔹I think
🔹It seems to me that
🔹I believe
🔹From my perspective
🔹To my way of thinking
🔹It appears that
🔹I suppose
🔹I realize
🔹I understand
🔹I imagine
🔹I feel

💠Giving Examples (مثال آوردن)
🔹For example,
🔹For instance,
🔹such as
🔹In other words,
🔹as
🔹like
🔹that is
🔹namely
🔹To illustrate
🔹To paraphrase

💠Comparing (مقایسه ، بیان شباهت ها)
🔹Similar to
🔹As…as
🔹in common
🔹also
🔹Either…or
🔹In the same way,
🔹Neither…nor
🔹At the same
🔹Just as
🔹resemble

@oxfor
Forwarded from مكالمه زبان
اصطلاحات کاربردی و عامیانه

🌹Don’t fret.
⭐️ کج خلقی نکن.

🌹It looks very nice on you.
⭐️ خیلی بهت میاد.

🌹Go to hell and back
⭐️مردمو زنده شدم.

🌹He is rolling in it.
⭐️طرف خرپوله.

🌹You are a one.
⭐️عجب ناقلایی هستی.

🌹Bless you.
⭐️ عافیت باشه.

🌹 Perish the thought.
⭐️زبونم لال.

🌹What's eating you?
⭐️چته؟؟؟چرا دمقی؟؟؟؟

🌹 You're toast.
⭐️ فاتحه ات خونده است.

🌹A bitter pill to swallow.
⭐️ شکست ننگین و تحقیر آمیز.

🌹 I am after his blood.
⭐️ به خونش تشنه ام.


@oxfor
Forwarded from Mahnaz Movahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱. ژل تمیزکنندۀ «ساندیدا» و دوربین حرفه‌ای «لَنمودو واست پرو»
مترجم: سهیلا حیدری
ویراستار: محمد شکوهی
.
Forwarded from Mahnaz Movahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۲. عینک اپل در راه است (قسمت اول)
مترجم: سحر شاخص
ویراستار: سحر پورآزاد
.
Forwarded from English story
اخبار انگلیسی با لهجه بریتیش


🟢Autumn 🍂🍂🍂🍂🍂🍂

Autumn is such a cool time of the year. Of course it is cool because the temperatures drop after summer. But it is also cool because it’s such a great time of the year. I love the changing of the leaves. The different autumn colours are one of nature’s most beautiful scenes. Sometimes I can’t stop looking at the mountains near my house. They are like an artist’s palette of golds, reds, yellows, browns and other autumnal colours. In America they call autumn ‘fall’ because that is when the leaves fall from the trees. I like the coolness of autumn. Summer is over but you can still wear a T-shirt – just about. You can also spend hours outdoors without sweating. Autumn is the best time of the year to go hiking and go for long walks.

پاییز از جمله باحال ترین ایام ساله. البته پاییز هوا خنکه چون بعد از تابستون دما می افته. ولی، باحال هم هست چون از جمله بهترین اوقات ساله. من تغییر رنگ برگ ها رو دوست دارم. رنگ های مختلف پاییز یکی از زیباترین صحنه های طبیعت هستند. بعضی اوقات من نمی تونم از نگاه کردن به کوه ها در نزدیکی خونه م دست بردارم. اونا مثل لوح نقاشی یک هنرمند از طلایی ها، قرمز ها، قهوه ای ها و سایر رنگ های پاییزی هستند. در آمریکا به پاییز fall می گن چون که برگ ها از درخت ها می افتند (to fall=افتادن) من سردی پاییز رو دوست دارم. تابستون به سر انجام رسیده ولی شما می تونید هنوزم تی-شرت بپوشید-کم و بیش. به علاوه شما می تونید ساعت ها بدون عرق کردن بیرون از منزل و در هوای آزاد اوقات بگذرونید. پاییز بهترین زمان سال برای پیاده روی کردن و رفتن به پیاده روی های طول و درازه.

👈 همون طور که از متن مشخص هست "cool" در جمله اول به معنی باحال و لذت بخش و در جمله دوم به همان معنی خنک هَت .

📔to drop=افتادن، نزول کردن
📔palette=لوح نقاشی
📔just about=تقریباً، کم و بیش
📔outdoors=درهواى آزاد

@nicestory1344
Forwarded from Mahnaz Movahedi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱. خودروی مافوق‌صوت با موتور جت
مترجم: مرجان اسماعیلی
ویراستار: سهیلا حیدری
.
معادل برادر زاده/خواهر زاده در زبان انگلیسی:

برای کلمات خواهر زاده و برادر زاده معادل های انگلیسی دقیقا به همین صورت نیستند؛ یعنی به این صورت نیست که برای بچه های خواهر یک فرد از یک کلمه بتوانیم استفاده کنیم و برای بچه های برادر یک شخص هم از یک کلمه دیگر بتوانیم استفاده کنیم.

در این خصوص از دو کلمه nephew و niece استفاده می شود. وقتی از کلمه nephew استفاده می کنیم منظور پسر برادر و یا پسر خواهر است، یعنی این کلمه هم می تواند به معنی خواهر زاده باشد و هم می تواند به معنی برادر زاده باشد، خواهر زاده یا برادر زاده ای که مذکر باشد. کلمه niece هم به همین معنی است، اما زمانی استفاده می شود که جنسیت برادر زاده و یا خواهر زاده مونث باشد.

همانطور که توجه کردید در زبان انگلیسی در این خصوص به جای اینکه خواهر یا برادر به عنوان یک معیار در نظر گرفته شود، جنسیت خواهر زاده / برادر زاده به عنوان معیار در نظر گرفته می شود.


به دو مثال توجه کنید:


The boss’s nephew got the job and everybody in the office was talking about it.

پسر خواهر/برادر رئیس شغل رو بدست آورد و همه در اداره داشتند در موردش صحبت می کردند.


Jack saw his niece again after 18 years.

جک بعد از 18 سال دوباره دختر خواهرش/برادرش را دید.


نکته: اینکه منظور از هر یک از این کلمات خواهر زاده باشد یا برادر زاده، موقعیت و جملاتی که قبل یا بعد از این کلمات استفاده می شود مشخص کننده خواهد بود.


برای شنیدن تلفظ صوتی کلمه nephew اینجا را کلیک/لمس کنید.

برای شنیدن تلفظ صوتی کلمه niece اینجا را کلیک/لمس کنید.


@languagecentre
Forwarded from 𝑺𝒉𝒆𝒚𝒅𝒂 𝑲𝒉𝒂𝒕 ✍️
این نیز بگذرد...
شکسته نستعلیق
تحریرباخودکار بیک ۱.۶

🆔 @Sheyda_Khat
Some same ending words

🌻Path:مسیر،راه 🌻Bath:وان،حمام
تلفظ ⇦ •بَث• •پَث•


🌼Pear:گلابی 🌼Bear:خرس
تلفظ ⇦ •بِــر• •پِــر•


🌻Peach:هلو 🌻Beach:ساحل
تلفظ ⇦ •بیــچ• •پیــچ•


🌼Cup:فنجان 🌼Cub:توله(شیر،خرس)
تلفظ ⇦ •کاب• •کاپ•


🌻Park:پارک 🌻Bark:واق‌واق سگ
تلفظ ⇦ •بــارک• •پــارک‌•


🌼Pull:کشیدن 🌼Bull:گاو نر
تلفظ ⇦ •بول• •پول•






🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheRoushanEnglish
New words by "For"⬇️


🎈For free= مجانی ، رایگان
🎵I give this bag to my friend for free.
🎵من این کیف را مجانی به دوستم دادم.

🎈For sale= برای فروش
🎵This is a house for sale.
🎵این خانه، فروشی است.

🎈For rent= برای اجاره
🎵I'm looking for a room for rent.
🎵من به دنبال اتاقی برای اجاره هستم.


🎈For fun= برای تفریح
🎵We go to the zoo every weekend for fun.
🎵ما هر آخر هفته برای تفریح به باغ‌وحش می‌رویم.


🎈For sure= بی شک
🎵She can win the competition at school for sure.
🎵او بی شک مسابقه(رقابت) را در مدرسه خواهد برد.




🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheRoushanEnglish
🔸زبان را با علاقه‌هایتان ترکیب کنید! زبان را به سمت علاقه خوب ببرید و یاد بگیرید!

🧸 پنج نمونه از علایق خود را یادداشت کنید!

✍🏻 سپس روشهایی که در کنار انجام این فعالیت‌ها منجر به یادگیری همزمان میشوند را در نظر بگیرید.

🌶 برای مثال اگر عاشق آشپزی هستید راه‌های زیادی برای یادگیری همزمان زبان و آشپزی کردن وجود دارد!

🍱 خواندن دستور پخت غذاها و تماشای برنامه‌ های آشپزی. هر یک از این فعالیت ها در کنار تجربه پخت غذاهای لذیذ مهارت خواندن و شنیداری شما را به طور همزمان تقویت میکند!
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheroushanEnglish