نزدیک ترین تجربه ام به سکس، زمانی بود که پیرزن همسایه از تو سوتینش یه شکلات بهم داد که بوی ممه میداد
ما دخترای خانوادههای سنتی/مذهبی پر از زندگیها، انتخابهای نکرده، تصمیمهای نگرفته، حقهای نداشته، لذتهای نچشیده، حسهای لمسنشدهایم و خیلی گناه داریم
تو باید باشی و هیجان سکسمون رو تو جنگل ، تو چادر ، لب ساحل ، بالای کوه و صخره چند برابر کنی ..
یه دختر، زمانی که باهاش درست رفتار بشه و به درستی مورد محبت قرار بگیره، متفاوت میدرخشه
این رحم هم خیلی ارگان سرخوشی هستش. زندگیم تا گردن توی لجنه پشه نر هم باهام ارتباطی نداره بعد این طفلی داره خودش رو برای بارداری احتمالی آماده میکنه
هروقت خواستی واسه من قیافه بگیری یادت باشه داری لبی رو میبوسی که کص من روش بوده.
حس میکنم دیگه وقتشه با حقیقت کنار بیایم و خایه مالی دهه هشتادی ها رو کنیم تا ما رو با خودشون ببرن تو دورهمی هاشون
امروز اولین بار بود این پسره رو میدیدم؛ دو ساعت بعد از جدا شدنمون تکست داد: تو قطعا از اون دسته آدمایی که زود به زود دل آدما واسه بودن کنارت تنگ میشه:)))
مقاومت دربرابر پسر کاربلد واقعا سخته.
مقاومت دربرابر پسر کاربلد واقعا سخته.
اسپنک باید جوري باشه که لبخند دوست دخترت که فکر میکرد قضیه مسخره بازیه از رو صورتش محو شه.
بندهی نوازش کردن پشت مو، سیگار روشن کردن و خوراکی دادن به آدم مورد علاقمم وقتی پشت فرمونه .
ادمایی که فکر میکنن با فاصله گرفتنو سرد شدن ازم باعث میشن که من واسشون موس موس کنم منو میخندونن