Forwarded from بنویس :)
#کارگاه_رمان_نویسی
«شش نکته در نوشتن.»
🪴🌝•• آنچه باعث حواسپرتی میشود را از خود دور کنید.
قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، هر گونه حواسپرتی را از ذهن خود دور کنید. اگر لازم است به اتاق آرامی بروید، تلفن خود را خاموش کنید، خود را با لپتاپتان در کمد زندانی کنید! حواسپرتی یکی از موانع بزرگ در نوشتن است. افرادی که برای نوشتن وقت نمیگذارند، هرگز قادر به نوشتن نیستند.
🪴🌝•• به آنچه میخواهید بنویسید فکر کنید.
آنچه را میخواهید بنویسید به دقت در ذهن خود تصور کنید. ایدهی خوبی برای عنوان، موضوع و نکتهای که میخواهید به آن برسید، داشته باشید. قبل از آنکه چیزی بنویسید، به موضوعی که میخواهید بنویسید فکر کنید.
🪴🌝•• به چه کسی میخواهید بنویسید.
دریابید مخاطب شما کیست. کارآفرینان، کارمندان، مادران، نوجوانان، مردان میانسال، کسی که شما را دوست دارد، یا شخصی کاملا متفاوت؟ قبل از هر چیزی این موضوع را مشخص کنید.
🪴🌝•• طوفان فکری برای ایدههای خود ایجاد کنید.
اکنون میتوانید شروع به نوشتن کنید. یک خودکار و تکهای کاغذ بردارید یا کامپیوتر خود را روشن کنید و شروع کنید. من معمولا تعداد زیادی از نکات و جملههایی که به ذهنم میرسد و میدانم که میخواهم از آنها استفاده کنم را یادداشت میکنم. وقتی تعدادی از آنها را نوشتید، این مرحله را به پایان رساندهاید.
🪴🌝•• زیپ مغزتان را باز کنید و هر چه به ذهنتان میرسد را بنویسید.
اگر هنوز دست به کار نشدهاید، لپتاپ و ورد را باز کنید. حال از نکاتی که در مرحلهی قبل یادداشت کردید و نکاتی که در هر لحظه به ذهنتان میرسد استفاده کنید، هر چه که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. اجازه دهید ذهنتان سرریز شود و کلمات خودشان را در نوشتهتان جا دهند.
🪴🌝•• سعی نکنید زیباسازی کنید-فقط بنویسید!
این کار را تا زمانی که نوشتنتان تمام شود انجام دهید. سعی نکنید جملات را زیبا کنید یا اشتباهات نگارشی را اصلاح کنید. این موضوع تنها باعث میشود که سرعتتان کم شود و جلوی جاری شدن ذهن را میگیرد. رمز به انجام رساندن کارها در همین است. افراد زیادی منحرف میشوند و دست از کار میکشند تا همه چیز را به بهترین شکل در بیاورند. این کار را نکنید!
🍂📻||@Radioensha
«شش نکته در نوشتن.»
🪴🌝•• آنچه باعث حواسپرتی میشود را از خود دور کنید.
قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، هر گونه حواسپرتی را از ذهن خود دور کنید. اگر لازم است به اتاق آرامی بروید، تلفن خود را خاموش کنید، خود را با لپتاپتان در کمد زندانی کنید! حواسپرتی یکی از موانع بزرگ در نوشتن است. افرادی که برای نوشتن وقت نمیگذارند، هرگز قادر به نوشتن نیستند.
🪴🌝•• به آنچه میخواهید بنویسید فکر کنید.
آنچه را میخواهید بنویسید به دقت در ذهن خود تصور کنید. ایدهی خوبی برای عنوان، موضوع و نکتهای که میخواهید به آن برسید، داشته باشید. قبل از آنکه چیزی بنویسید، به موضوعی که میخواهید بنویسید فکر کنید.
🪴🌝•• به چه کسی میخواهید بنویسید.
دریابید مخاطب شما کیست. کارآفرینان، کارمندان، مادران، نوجوانان، مردان میانسال، کسی که شما را دوست دارد، یا شخصی کاملا متفاوت؟ قبل از هر چیزی این موضوع را مشخص کنید.
🪴🌝•• طوفان فکری برای ایدههای خود ایجاد کنید.
اکنون میتوانید شروع به نوشتن کنید. یک خودکار و تکهای کاغذ بردارید یا کامپیوتر خود را روشن کنید و شروع کنید. من معمولا تعداد زیادی از نکات و جملههایی که به ذهنم میرسد و میدانم که میخواهم از آنها استفاده کنم را یادداشت میکنم. وقتی تعدادی از آنها را نوشتید، این مرحله را به پایان رساندهاید.
🪴🌝•• زیپ مغزتان را باز کنید و هر چه به ذهنتان میرسد را بنویسید.
اگر هنوز دست به کار نشدهاید، لپتاپ و ورد را باز کنید. حال از نکاتی که در مرحلهی قبل یادداشت کردید و نکاتی که در هر لحظه به ذهنتان میرسد استفاده کنید، هر چه که به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. اجازه دهید ذهنتان سرریز شود و کلمات خودشان را در نوشتهتان جا دهند.
🪴🌝•• سعی نکنید زیباسازی کنید-فقط بنویسید!
این کار را تا زمانی که نوشتنتان تمام شود انجام دهید. سعی نکنید جملات را زیبا کنید یا اشتباهات نگارشی را اصلاح کنید. این موضوع تنها باعث میشود که سرعتتان کم شود و جلوی جاری شدن ذهن را میگیرد. رمز به انجام رساندن کارها در همین است. افراد زیادی منحرف میشوند و دست از کار میکشند تا همه چیز را به بهترین شکل در بیاورند. این کار را نکنید!
🍂📻||@Radioensha
Audio_884289
<unknown>
اولین قسمت از پادکست #صدای_نوشتن را با جان و دل برای شما همراهان همیشگی و مهربان آماده کردهام. امیدوارم پاسخ دغدغههای شما را بتوانم در این پادکستها بدهم🙏 داشتن همراهانی چون شما مایهٔ افتخار و دلگرمی من و این کانال است🧡✨
🔸یک راهکار برای مستقلشدن در داستاننویسی و بینیازی از نوشتههای دیگران
🔸داستان فقر واژگانی و راهکارهایی برای رفع این معضل بزرگ
🔸لغتچینی؛ یک کار کوچک ولی نتایجی عالی
شما هم پیشنهادات و راهکارهای خود را با ما بهاشتراک بگذارید: @ghazale_admin
#پادکست
@ghazaleghaffarzadeh
🔸یک راهکار برای مستقلشدن در داستاننویسی و بینیازی از نوشتههای دیگران
🔸داستان فقر واژگانی و راهکارهایی برای رفع این معضل بزرگ
🔸لغتچینی؛ یک کار کوچک ولی نتایجی عالی
شما هم پیشنهادات و راهکارهای خود را با ما بهاشتراک بگذارید: @ghazale_admin
#پادکست
@ghazaleghaffarzadeh
#کارگاه_رمان_نویسی
🩵🚙— توصیه هایی برای بهتر نوشتن
🌻⛅️•• در آغاز نوشتن از خودتان بپرسید: هدف من از نوشتن چیست و چگونه میتوانم در آن رشد کنم؟
🌻⛅️•• در هنگام نوشتن تمام حواستان را روی آن متمرکز کنید، از بد نوشتن نترسید.
🌻⛅️•• آموخته هایتان از گذشته تا کنون را در مورد نوشتن، مرور کرده، نقد و تحلیل کنید.
🌻⛅️•• از شکسته نویسی (محاورهای) به شدت دوری کنید. شکسته نویسی را تنها در نوشتن دیالوگ و منولوگ به کار ببرید.
🌻⛅️•• پیش از نوشتن، احساستان را بنویسید، مثلا اگر احساس ناراحتی و اندوه دارید، ابتدا آن را بنویسید و سپس تصویری که از این کلمات به ذهنتان آمده، توصیف کنید.
🌻⛅️•• برای بهتر نوشتن، کتاب هایی که خوانده اید را بررسی کنید، چه نکات مثبت یا منفی را در آن ها دیدید؟ آن ها را بنویسید.
🌻⛅️•• هرچه میآموزید در هنگام نوشتن به خودتان یادآور شوید.
🌻⛅️•• نوشته تان را با صدای بلند بخوانید تا اشکالات با وضوح بیشتری نمایان شوند و در نهایت آن ها را اصلاح کنید.
🍂📻||@Radioensha
🩵🚙— توصیه هایی برای بهتر نوشتن
🌻⛅️•• در آغاز نوشتن از خودتان بپرسید: هدف من از نوشتن چیست و چگونه میتوانم در آن رشد کنم؟
🌻⛅️•• در هنگام نوشتن تمام حواستان را روی آن متمرکز کنید، از بد نوشتن نترسید.
🌻⛅️•• آموخته هایتان از گذشته تا کنون را در مورد نوشتن، مرور کرده، نقد و تحلیل کنید.
🌻⛅️•• از شکسته نویسی (محاورهای) به شدت دوری کنید. شکسته نویسی را تنها در نوشتن دیالوگ و منولوگ به کار ببرید.
🌻⛅️•• پیش از نوشتن، احساستان را بنویسید، مثلا اگر احساس ناراحتی و اندوه دارید، ابتدا آن را بنویسید و سپس تصویری که از این کلمات به ذهنتان آمده، توصیف کنید.
🌻⛅️•• برای بهتر نوشتن، کتاب هایی که خوانده اید را بررسی کنید، چه نکات مثبت یا منفی را در آن ها دیدید؟ آن ها را بنویسید.
🌻⛅️•• هرچه میآموزید در هنگام نوشتن به خودتان یادآور شوید.
🌻⛅️•• نوشته تان را با صدای بلند بخوانید تا اشکالات با وضوح بیشتری نمایان شوند و در نهایت آن ها را اصلاح کنید.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
توهّمِ تشدید
واژههای مشددِ بسیاری در فارسی به کار میروند و اکثرشان هم عربیتبارند:
امنیّت، اولویّت، اهمّیّت، بنّا، تسلّی، تهیّه، جلّاد، عُمّال، متعدّد، مشتقّات، نقّاش، ... .
اما معدودی واژه هم داریم که تشدید ندارند و بعضیها آنها را مشدد میپندارند:
ادعیه (بر وزنِ اَفعِله): بعضیها به غلط ادعیّه میگویند و مینویسند.
ادویه (بر وزنِ اَفعِله): بعضیها به غلط ادویّه میگویند و مینویسند.
تسلیت (بر وزنِ تَفعِلَت): بعضیها به غلط تسلیّت میگویند و مینویسند.
حراج (بر وزنِ فَعال): بعضیها حَرّاج تلفظ میکنند.
خناق (بر وزنِ فُعال): در فارسی خُنّاق یا حُنّاق تلفظ میشود. یکی از کارکردهای وزنِ فُعال در عربی دلالت بر بیماری یا عارضه است: خُناق، دُوار، زُکام، صُداع، کُزاز.
شفقت (بر وزنِ فَعَلَت): در فارسی معمولاً شَفِقّت تلفظ میشود.
علیحِده (به معنیِ جداگانه): بعضیها علیحَدّه تلفظ میکنند و ظاهراً جزءِ دومش را به «حد» (از ریشۀ «حدد») ربط میدهند.
در عربی «حِدة» (از ریشۀ «وحد») به معنیِ تنهایی و انفراد و همریشه با واحد، وحدت، وحید، و توحید است.
بنا بر این «علیحده» ربطی به حد و حدود ندارد.
قُضات (جمعِ قاضی، بر وزنِ فُعَلَة، در اصل: قُضَیَة ← قُضاة): بعضیها به غلط قُضّات میگویند و مینویسند. نامِ عینالقضات را هم به غلط مشدد تلفظ میکنند.
مُجریه (مؤنثِ مُجری، بر وزنِ مُفعِل، اسمِفاعلِ اِجراء): بعضیها به غلط مُجریّه میگویند و مینویسند.
مُلحَقات (جمعِ مُلحَق/ مُلحَقه، بر وزنِ مُفعَل/ مُفعَله، اسمِمفعولِ اِلحاق، از ریشۀ «لحق»): بعضیها به غلط مُلحَقّات میگویند و مینویسند.
واژههای مشددِ بسیاری در فارسی به کار میروند و اکثرشان هم عربیتبارند:
امنیّت، اولویّت، اهمّیّت، بنّا، تسلّی، تهیّه، جلّاد، عُمّال، متعدّد، مشتقّات، نقّاش، ... .
اما معدودی واژه هم داریم که تشدید ندارند و بعضیها آنها را مشدد میپندارند:
ادعیه (بر وزنِ اَفعِله): بعضیها به غلط ادعیّه میگویند و مینویسند.
ادویه (بر وزنِ اَفعِله): بعضیها به غلط ادویّه میگویند و مینویسند.
تسلیت (بر وزنِ تَفعِلَت): بعضیها به غلط تسلیّت میگویند و مینویسند.
حراج (بر وزنِ فَعال): بعضیها حَرّاج تلفظ میکنند.
خناق (بر وزنِ فُعال): در فارسی خُنّاق یا حُنّاق تلفظ میشود. یکی از کارکردهای وزنِ فُعال در عربی دلالت بر بیماری یا عارضه است: خُناق، دُوار، زُکام، صُداع، کُزاز.
شفقت (بر وزنِ فَعَلَت): در فارسی معمولاً شَفِقّت تلفظ میشود.
علیحِده (به معنیِ جداگانه): بعضیها علیحَدّه تلفظ میکنند و ظاهراً جزءِ دومش را به «حد» (از ریشۀ «حدد») ربط میدهند.
در عربی «حِدة» (از ریشۀ «وحد») به معنیِ تنهایی و انفراد و همریشه با واحد، وحدت، وحید، و توحید است.
بنا بر این «علیحده» ربطی به حد و حدود ندارد.
قُضات (جمعِ قاضی، بر وزنِ فُعَلَة، در اصل: قُضَیَة ← قُضاة): بعضیها به غلط قُضّات میگویند و مینویسند. نامِ عینالقضات را هم به غلط مشدد تلفظ میکنند.
مُجریه (مؤنثِ مُجری، بر وزنِ مُفعِل، اسمِفاعلِ اِجراء): بعضیها به غلط مُجریّه میگویند و مینویسند.
مُلحَقات (جمعِ مُلحَق/ مُلحَقه، بر وزنِ مُفعَل/ مُفعَله، اسمِمفعولِ اِلحاق، از ریشۀ «لحق»): بعضیها به غلط مُلحَقّات میگویند و مینویسند.
Forwarded from بنویس :)
•[📚]• دوازده نقص شخصیتی برای استفاده در نوشته
📘کمال گرایی: فرد کمال گرا هیچ وقت راضی نیست. آنها به ندرت میپذیرند که پروژهای تمام شده و کارهای تمام شده دیگران را قبول میکنند. کمال گرایی برای یک کاراگاه، پزشک و کارمند اداری نقیصه بزرگی است.
📗دیدگاه علامه دهر: علامه دهری که حق به جانب و متکبر است، پتانسیل آن را دارد که با سر زمین بخورد. این کهن الگوها در داستانهای کمدی خوب عمل میکنند، بخصوص وقتی علامه دهر از هوشمندی کمی برخوردار باشد.
📒ناتوانی در رها کردن گذشته: در بسیاری از داستانهای پلیسی و قهرمان بازی، قهرمانانی وجود دارد که توسط گذشته خود اسیر شدهاند، مثلا پدر و مادری که به قتل رسیدهاند یا قربانیای که نتوانستهاند او را نجات دهند. این نقایص مهم، موانعی هستند که آنها باید در حین حل جرایم با آنها روبه رو شوند – اما وقتی بر موانع غلبه کنند، داستان پایان خوشی خواهد داشت.
📙تنبلی: تنبلی نقیصهای است که منجر به درگیری میشود و بسیاری از آنها خندهدارند. کارآگاهان یا پزشکان تنبل، هم خندهدارند و هم منبع درگیری شدیدی میشوند، که به لحن راوی بستگی دارد.
📕آسیبپذیری فیزیکی: برخی شخصیتها از ضعف فیزیکی رنج میبرند که میتواند منجر به یک نقص مرگبار شود.
📘عزت نفس پایین: افرادی که از خودشان بدشان میآید کاراکترهای جذابی میسازند. در سریال Breaking Bad، نفرت جسی پینکمن از خود، او را در انواع مسیرهای خطرناک سوق میدهد.
📗غرور: غرور عامل درماندگی بسیاری از کاراکترها در دنیای واقعی است و در داستان به زیبایی عمل میکند. سیاست مداران، هنرمندان، مدلها و ورزشکاران معمولا به علت غرورشان شکست میخورند.
📒شهوت قدرت: عطش سیریناپذیر برای قدرت، شخصیت را از آقای کرتز در داستان قلب تاریکی به فرانک آندروود در خانه پوشالی تبدیل میکند. قدرت، مسمومکننده است و کاراکترهایی که به دنبال آن میروند منبع راحتی برای درگیری هستند و باورپذیرترند.
📙ناپختگی: بسیاری از قوسهای شخصیتی با فرد ناپختهای شروع میشوند که در طول داستان رشد میکند. ناپختگی میتواند به شکل بیادبی خودش را نشان دهد.
📕ترس: ترس – خواه ترس در مواجهه با انجام وظیفه باشد، یا فوبیا از عنکبوت یا ترسی غیرمنطقی، نقیصه شخصیتی بزرگی است که داستان را به طور طبیعی هدایت میکند.
آرشیوی درباره ترس
📘لذتگرایی: برخی از شخصیتها نمیتوانند در برابر وسوسه مقاومت کنند، چه وسوسه غذا یا یک نوع علاقهی وسواسگونه. گاهی اوقات این خواست شدید به علت اعتیاد است – بسیاری از قهرمانهای داستان افراد الکلی هستند و گاهی اوقات این به دلیل کمبود نیروی اراده است.
📗شخصیت عبوس: برخی از شخصیتها در ابتدا نفوذناپذیر به نظر میرسند زیرا ساکت، متزلزل، یا حتی خصمانه و فاسقاند. این افراد معمولا درونِ شکنندهای زیر پوسته بیرونی محکم خود دارند. آشکار کردن آسیب پذیری و نداشتن عزت نفس میتواند عامل محرک قدرتمندی برای داستان باشد.
🌸|• همچنین بخوانید:
انواع نقص شخصیتی با نمونه
چند نقص شخصیتی
نقص ظاهری
✏️ @benevis_s
📘کمال گرایی: فرد کمال گرا هیچ وقت راضی نیست. آنها به ندرت میپذیرند که پروژهای تمام شده و کارهای تمام شده دیگران را قبول میکنند. کمال گرایی برای یک کاراگاه، پزشک و کارمند اداری نقیصه بزرگی است.
📗دیدگاه علامه دهر: علامه دهری که حق به جانب و متکبر است، پتانسیل آن را دارد که با سر زمین بخورد. این کهن الگوها در داستانهای کمدی خوب عمل میکنند، بخصوص وقتی علامه دهر از هوشمندی کمی برخوردار باشد.
📒ناتوانی در رها کردن گذشته: در بسیاری از داستانهای پلیسی و قهرمان بازی، قهرمانانی وجود دارد که توسط گذشته خود اسیر شدهاند، مثلا پدر و مادری که به قتل رسیدهاند یا قربانیای که نتوانستهاند او را نجات دهند. این نقایص مهم، موانعی هستند که آنها باید در حین حل جرایم با آنها روبه رو شوند – اما وقتی بر موانع غلبه کنند، داستان پایان خوشی خواهد داشت.
📙تنبلی: تنبلی نقیصهای است که منجر به درگیری میشود و بسیاری از آنها خندهدارند. کارآگاهان یا پزشکان تنبل، هم خندهدارند و هم منبع درگیری شدیدی میشوند، که به لحن راوی بستگی دارد.
📕آسیبپذیری فیزیکی: برخی شخصیتها از ضعف فیزیکی رنج میبرند که میتواند منجر به یک نقص مرگبار شود.
📘عزت نفس پایین: افرادی که از خودشان بدشان میآید کاراکترهای جذابی میسازند. در سریال Breaking Bad، نفرت جسی پینکمن از خود، او را در انواع مسیرهای خطرناک سوق میدهد.
📗غرور: غرور عامل درماندگی بسیاری از کاراکترها در دنیای واقعی است و در داستان به زیبایی عمل میکند. سیاست مداران، هنرمندان، مدلها و ورزشکاران معمولا به علت غرورشان شکست میخورند.
📒شهوت قدرت: عطش سیریناپذیر برای قدرت، شخصیت را از آقای کرتز در داستان قلب تاریکی به فرانک آندروود در خانه پوشالی تبدیل میکند. قدرت، مسمومکننده است و کاراکترهایی که به دنبال آن میروند منبع راحتی برای درگیری هستند و باورپذیرترند.
📙ناپختگی: بسیاری از قوسهای شخصیتی با فرد ناپختهای شروع میشوند که در طول داستان رشد میکند. ناپختگی میتواند به شکل بیادبی خودش را نشان دهد.
📕ترس: ترس – خواه ترس در مواجهه با انجام وظیفه باشد، یا فوبیا از عنکبوت یا ترسی غیرمنطقی، نقیصه شخصیتی بزرگی است که داستان را به طور طبیعی هدایت میکند.
آرشیوی درباره ترس
📘لذتگرایی: برخی از شخصیتها نمیتوانند در برابر وسوسه مقاومت کنند، چه وسوسه غذا یا یک نوع علاقهی وسواسگونه. گاهی اوقات این خواست شدید به علت اعتیاد است – بسیاری از قهرمانهای داستان افراد الکلی هستند و گاهی اوقات این به دلیل کمبود نیروی اراده است.
📗شخصیت عبوس: برخی از شخصیتها در ابتدا نفوذناپذیر به نظر میرسند زیرا ساکت، متزلزل، یا حتی خصمانه و فاسقاند. این افراد معمولا درونِ شکنندهای زیر پوسته بیرونی محکم خود دارند. آشکار کردن آسیب پذیری و نداشتن عزت نفس میتواند عامل محرک قدرتمندی برای داستان باشد.
🌸|• همچنین بخوانید:
انواع نقص شخصیتی با نمونه
چند نقص شخصیتی
نقص ظاهری
✏️ @benevis_s
#کارگاه_رمان_نویسی
🎻🍹— تمرینی موثر برای فضاسازی در نوشتن.
🍋🛵|× یک تصویر برای این تمرین انتخاب کنید.
برای اینکه بتوانید فضای متناسبی در نوشته خود ایجاد کنید، ابتدا احساستان نسبت تصویر را بنویسید.
🌧🌚|× همزمان با نوشتن درمورد تصویر، به موسیقی گوش دهید، این باعث میشود حال و هوای نوشتن در شما افزایش پیدا کند.
💚🥑|× وقتی به موسیقی گوش میدهید، تداعی ها و تصویرسازیهای متنوعی به ذهن شما میرسد، حواس شما را به نوشتن معطوف میسازد. حالا کافیست به چیزهایی که درون تصویر وجود ندارد، فکر کنید!
📘📬|× مهم نیست تصویر چه چیزهایی را نشان میدهد، مهم این است که شما در آن چه چیزهایی میبینید.
✈️🫐|× با نگاه منحصربهفرد خودتان، حواس را به کار بگیرید و فراتر از آن را در ذهن تان بسازید.
با نگاه به تصویر چه چیزهایی در ذهن شما شکل میگیرد؟چه حرف ها و دیالوگ هایی در ذهن شما جرقه میزند؟
🩶🏋🏻|× سعی کنید به شیوه خاص خودتان ببینید، بشنوید، درک کنید و بنویسید.
در انتها نوشتهتان را بخوانید، ضبط کرده و آن را گوش دهید.
در این صورت میتوانید به طور موثرتری متن تان را بازنگری و بازنویسی کنید.
🎁🧸|× نویسندگان زیادی نوشته هایشان را با صدای بلند میخواندهاند و از این طریق به ایرادات پی برده و آنها را اصلاح میکردند.
با گوش دادن به آن نیز، میتوانیم از میزان رسایی و تاثیرگذاری نوشتهمان آگاه شویم.
🍂📻||@Radioensha
🎻🍹— تمرینی موثر برای فضاسازی در نوشتن.
🍋🛵|× یک تصویر برای این تمرین انتخاب کنید.
برای اینکه بتوانید فضای متناسبی در نوشته خود ایجاد کنید، ابتدا احساستان نسبت تصویر را بنویسید.
🌧🌚|× همزمان با نوشتن درمورد تصویر، به موسیقی گوش دهید، این باعث میشود حال و هوای نوشتن در شما افزایش پیدا کند.
💚🥑|× وقتی به موسیقی گوش میدهید، تداعی ها و تصویرسازیهای متنوعی به ذهن شما میرسد، حواس شما را به نوشتن معطوف میسازد. حالا کافیست به چیزهایی که درون تصویر وجود ندارد، فکر کنید!
📘📬|× مهم نیست تصویر چه چیزهایی را نشان میدهد، مهم این است که شما در آن چه چیزهایی میبینید.
✈️🫐|× با نگاه منحصربهفرد خودتان، حواس را به کار بگیرید و فراتر از آن را در ذهن تان بسازید.
با نگاه به تصویر چه چیزهایی در ذهن شما شکل میگیرد؟چه حرف ها و دیالوگ هایی در ذهن شما جرقه میزند؟
🩶🏋🏻|× سعی کنید به شیوه خاص خودتان ببینید، بشنوید، درک کنید و بنویسید.
در انتها نوشتهتان را بخوانید، ضبط کرده و آن را گوش دهید.
در این صورت میتوانید به طور موثرتری متن تان را بازنگری و بازنویسی کنید.
🎁🧸|× نویسندگان زیادی نوشته هایشان را با صدای بلند میخواندهاند و از این طریق به ایرادات پی برده و آنها را اصلاح میکردند.
با گوش دادن به آن نیز، میتوانیم از میزان رسایی و تاثیرگذاری نوشتهمان آگاه شویم.
🍂📻||@Radioensha
— توصیههای موراکامی برای نویسندگان
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🍂🦔•• اهمیت مونولوگ نویسی
📙🧡|× «مونولوگ» در داستان های کوتاه اهمیت زیادی دارد. حتی برخی داستان های کوتاه تماما از مونولوگ تشکیل شده اند. همانطور که احتمالا می دانید، «مونولوگ» یعنی شخصی در حال صحبت کردن! مونولوگ ها با بیان یک موضوع آغاز می شوند و هر چه جلوتر می روند، از نظر عاطفی یا حسی تنش بیشتری به خود می گیرند. به عبارت دیگر، راوی هر چه اطلاعات بیشتری را آشکار می کند، تنش و تأثیرگذاری مونولوگ باید افزایش یابد، و پایان بندی نیز باید کلیتی از نتیجه گیری های راوی باشد.
📘💙|× «اوتس» پیشنهاد می کند برای تمرین، مونولوگ ها را از نقطه نظر شخصیت هایی بنویسیم که تفاوت های زیادی با ما دارند—چه از نظر سنی یا جنسی و چه جهان بینی و مذهب یا غیره. او در این باره می گوید:
📗💚|× خیلی مهم است که تخیل خودتان را به تخیل فردی دیگر تبدیل کنید. این کار باعث تقویت «عینی گرایی» در شما میشود و این گونه، چشم اندازی که خلق میکنید، گستردگی و جذابیت به مراتب بیشتری خواهد داشت.
🍂📻||@Radioensha
🍂🦔•• اهمیت مونولوگ نویسی
📙🧡|× «مونولوگ» در داستان های کوتاه اهمیت زیادی دارد. حتی برخی داستان های کوتاه تماما از مونولوگ تشکیل شده اند. همانطور که احتمالا می دانید، «مونولوگ» یعنی شخصی در حال صحبت کردن! مونولوگ ها با بیان یک موضوع آغاز می شوند و هر چه جلوتر می روند، از نظر عاطفی یا حسی تنش بیشتری به خود می گیرند. به عبارت دیگر، راوی هر چه اطلاعات بیشتری را آشکار می کند، تنش و تأثیرگذاری مونولوگ باید افزایش یابد، و پایان بندی نیز باید کلیتی از نتیجه گیری های راوی باشد.
📘💙|× «اوتس» پیشنهاد می کند برای تمرین، مونولوگ ها را از نقطه نظر شخصیت هایی بنویسیم که تفاوت های زیادی با ما دارند—چه از نظر سنی یا جنسی و چه جهان بینی و مذهب یا غیره. او در این باره می گوید:
📗💚|× خیلی مهم است که تخیل خودتان را به تخیل فردی دیگر تبدیل کنید. این کار باعث تقویت «عینی گرایی» در شما میشود و این گونه، چشم اندازی که خلق میکنید، گستردگی و جذابیت به مراتب بیشتری خواهد داشت.
🍂📻||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
— توصیههای موراکامی برای نویسندگان
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
— توصیههای موراکامی برای نویسندگان
🐥✨•• بخوانید.
|× فکر میکنم اولین قدم برای یک رماننویس مشتاق این است که رمانهای زیادی بخواند. میبخشید که با چنین حرف معمولیای شروع کردم ولی هیچ تمرینی تا این حد ضرورت ندارد. برای رمان نوشتن در ابتدا باید متوجه شوید یک رمان واقعی چطور نوشته میشود. خیلی مهم است که تا جوان هستید هر چقدر می توانید رمان بخوانید. هر کتابی که به آن دسترسی دارید – رمانهای عالی، رمانهای نه چندان عالی، رمانهای عجیب، تا زمانی که به خواندن ادامه دهید (اصلاً!) مهم نیست. تا جایی که میتوانید داستانهای بیشتری را بخوانید و درک کنید. خودتان را با بسیاری از نوشتههای عالی آشنا کنید. این مهم ترین وظیفه ی شما است.
🌚🪻•• کلمات قدیمی را بردارید و دوباره آنها را جدید کنید.
🐚📖|× تلونیوس مانک، یکی از محبوب ترین پیانیست ها برای من است. یک بار وقتی کسی از او پرسید چطور توانسته صدای خاصی را از پیانو خارج کند، مانک به کلیدهای پیانو اشاره کرد و گفت:
«نُت جدیدی که نیست. وقتی به کلیدها نگاه میکنید همه ی نتها از قبل آن جا هستند. ولی اگر واقعاً منظوری از نواختن نتی به خصوص داشته باشید، صدای متفاوتی ایجاد خواهد شد. باید نتهایی را انتخاب کنید که از نواختنشان منظوری دارید!»
🗞🎥|× اغلب وقتی دارم می نویسم این حرف ها را به یاد می آورم و با خودم فکر می کنم:
«درست است. کلمات جدیدی وجود ندارند. کار ما این است که معانی جدید و مفهوم های فرعی را به کلمات معمولی بدهیم.»
📸🌱|× این فکر برایم اطمینان بخش است. این فکر بدین معنی است که هنوز هم محدوده های وسیع و ناشناخته ای در مقابل ما وجود دارد، قلمروهای حاصلخیزی که فقط منتظر ما هستند تا در آنها زراعت کنیم.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مدخلِ دلبخواهی در فرهنگِ بزرگِ سخن
به ما میگوید که
۱. واژۀ دلبخواهی از چهار تکواژ تشکیل شدهاست: دل + ب + خواه + -ی.
آوانگارش این را به ما میگوید.
۲. از لحاظِ دستوری صفت است.
۳. واژهای است که در گفت و گو/ گفتار به کار میرود، نه در بافتِ رسمی. یعنی واژهای گفتاری و محاورهای است.
۴. معنیاش مَجازی است، نه حقیقی.
۵. هیچ فرقی با دلبخواه ندارد. یعنی دلبخواه و دلبخواهی را میتوان به جای هم به کار برد.
ببینید چهقدر اطلاعات در همین یک سطر و نیمِ کوتاه گنجانده شده.
اغلبِ مراجعان به فرهنگ نمیتوانند از این اطلاعات درست استفاده کنند، چون زبانِ فرهنگ را بلد نیستند و مقدمۀ فرهنگ را هم نخواندهاند.
#فرهنگنویسی
به ما میگوید که
۱. واژۀ دلبخواهی از چهار تکواژ تشکیل شدهاست: دل + ب + خواه + -ی.
آوانگارش این را به ما میگوید.
۲. از لحاظِ دستوری صفت است.
۳. واژهای است که در گفت و گو/ گفتار به کار میرود، نه در بافتِ رسمی. یعنی واژهای گفتاری و محاورهای است.
۴. معنیاش مَجازی است، نه حقیقی.
۵. هیچ فرقی با دلبخواه ندارد. یعنی دلبخواه و دلبخواهی را میتوان به جای هم به کار برد.
ببینید چهقدر اطلاعات در همین یک سطر و نیمِ کوتاه گنجانده شده.
اغلبِ مراجعان به فرهنگ نمیتوانند از این اطلاعات درست استفاده کنند، چون زبانِ فرهنگ را بلد نیستند و مقدمۀ فرهنگ را هم نخواندهاند.
#فرهنگنویسی
4_5965485479930365173.mp4
8.9 MB
#ویدیو
🌤🌻•• در این ویدئو، شادروان سیمین دانشور، داستاننویس معاصر، از اولین تجربیات نویسندگیاش، و همچنین توصیه طلایی «صادق هدایت» میگوید.
🍂📻||@Radioensha
🌤🌻•• در این ویدئو، شادروان سیمین دانشور، داستاننویس معاصر، از اولین تجربیات نویسندگیاش، و همچنین توصیه طلایی «صادق هدایت» میگوید.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from غزاله غفارزاده
🔸چگونه از گفتوگوها در داستان استفاده کنیم؟
اگر میخواهید با استفاده از دیالوگها داستان را پیش ببرید یک راه موثر این است که هر شخصیت صدای متمایزی داشته باشد. یعنی از کلمهها یا لحن خاصی برای او استفاده شود یا برخی رفتارها فقط برای او تعریف شده باشد.
شخصیتهای شبیهبههم قصه را کسالتبار میکنند. حرفزدن یک راننده کامیون خیلی متفاوت است. حتی همان راننده هم در موقعیتهای مختلف به شیوههای گوناگونی سخن میگوید.
برای رسیدن به این منظور بهترین کار، خوب گوشکردن است در محل کار، مدرسه، توی مترو و... . بهدقت هرچه دیگران میگویند را بشنوید تا بتوانید با لحن و ادبیات افراد مختلف آشنا شوید.
یک داستان خوب علاوهبر طرح و موضوع جذاب و قوی نیاز به شخصیتهایی دارد که قابلباور برای مردم باشند.
گفتسم که گفتوگو پیشبرندهی داستان است و اطلاعاتی را در اختیار مخاطب میگذارد یعنی باید باهدف باشد.
بهعنوان مثال:
-سلام
+علیک سلام
-خوبی؟
+ممنون
و....
این مکالمه همان چیزی است که هرروز بین صدها نفر تکرار میشود اما نه معرف یک شخصیت جدید است و نه چیزی به داستان اضافه میکند. فقط جهت خستهکردن خواننده نوشته شده است.
پس بهتر است چنین دیالوگهایی در داستانتان ننویسید.
✍ غزاله غفارزاده
@ghazaleghaffarzadeh
🔥برای شرکت در دورهی دیالوگنویسی، فقط تا یکم بهمنماه مهلت ثبتنام دارید. جهت دریافت اطلاعات بیشتر به این آیدی پیام بدهید: @ghazale_admin
اگر میخواهید با استفاده از دیالوگها داستان را پیش ببرید یک راه موثر این است که هر شخصیت صدای متمایزی داشته باشد. یعنی از کلمهها یا لحن خاصی برای او استفاده شود یا برخی رفتارها فقط برای او تعریف شده باشد.
شخصیتهای شبیهبههم قصه را کسالتبار میکنند. حرفزدن یک راننده کامیون خیلی متفاوت است. حتی همان راننده هم در موقعیتهای مختلف به شیوههای گوناگونی سخن میگوید.
برای رسیدن به این منظور بهترین کار، خوب گوشکردن است در محل کار، مدرسه، توی مترو و... . بهدقت هرچه دیگران میگویند را بشنوید تا بتوانید با لحن و ادبیات افراد مختلف آشنا شوید.
یک داستان خوب علاوهبر طرح و موضوع جذاب و قوی نیاز به شخصیتهایی دارد که قابلباور برای مردم باشند.
گفتسم که گفتوگو پیشبرندهی داستان است و اطلاعاتی را در اختیار مخاطب میگذارد یعنی باید باهدف باشد.
بهعنوان مثال:
-سلام
+علیک سلام
-خوبی؟
+ممنون
و....
این مکالمه همان چیزی است که هرروز بین صدها نفر تکرار میشود اما نه معرف یک شخصیت جدید است و نه چیزی به داستان اضافه میکند. فقط جهت خستهکردن خواننده نوشته شده است.
پس بهتر است چنین دیالوگهایی در داستانتان ننویسید.
✍ غزاله غفارزاده
@ghazaleghaffarzadeh
🔥برای شرکت در دورهی دیالوگنویسی، فقط تا یکم بهمنماه مهلت ثبتنام دارید. جهت دریافت اطلاعات بیشتر به این آیدی پیام بدهید: @ghazale_admin
#کارگاه_رمان_نویسی
🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟
|× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق میشود و چطور می شود آن را نوشت:
☁️🌪|× بۍرحمی، لازمہطنزنویسۍ
طنزنویسی قبل از اینکه نیاز به تکنیک داشته باشد از نوعی نگاه نشأت میگیرد.
طنزنویس این قدرت را دارد که با نگاهی فراتر، با فاصله و نقدی بیرحم به سوژه نگاه کند. این نگاه بیش از آنکه حاصل تمرین باشد. یک توانایی ذاتی در برخی افراد است. به همین دلیل طنزنویسی چیزی نیست که بشود آن را آموخت بلکه مانند یه استعداده که باید پرورش داده بشه.
🎞✨|× یک تعریف مشخص از طنز داشته باشید.
ممکن است یک متن از نظر شما که نویسندهی آن هستید طنز به نظر بیایید اما وقتی مخاطب آن را بخواند بگوید '' خب'' این طنزش کجاست؟
پس لازم است که تعریفی کامل و همه جانبه از طنز داشته باشید!
🌻🐥|× ایده اولیه، حس تضاد.
یک اثر طنز مثل همهی داستانهای دیگر با یک اولیه همراه. ایده اولیه در کار طنز همواره با یک حس تضاد همراه است.
این تضاد است که کار طنز شما را میسازد. تضادی که درون شما و متصل به ایده اولیه اتفاق میافتد.
- منظور از حس تضاد ناهماهنگی ایدهی شما با عقل و منطق هست که یک کار طنز رو به وجود میاره.
👒🌱|× انتخاب قالب، مهمترین گام.
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه مهمترین بخش طنزنویسی است. طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده میشود. این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا میکند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیهام مناسب برای چه قالب، ظرف یا ژانری است؟ کدام بهتر جواب میدهد؟ آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب میدهد. (چندان که بهرام صادقی در"با کمال تاسف"،"وسواس"و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است) یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم (چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد، تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر میآید و با آن بیشتر هماهنگ است.
🍂📻||@Radioensha
🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟
|× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق میشود و چطور می شود آن را نوشت:
☁️🌪|× بۍرحمی، لازمہطنزنویسۍ
طنزنویسی قبل از اینکه نیاز به تکنیک داشته باشد از نوعی نگاه نشأت میگیرد.
طنزنویس این قدرت را دارد که با نگاهی فراتر، با فاصله و نقدی بیرحم به سوژه نگاه کند. این نگاه بیش از آنکه حاصل تمرین باشد. یک توانایی ذاتی در برخی افراد است. به همین دلیل طنزنویسی چیزی نیست که بشود آن را آموخت بلکه مانند یه استعداده که باید پرورش داده بشه.
🎞✨|× یک تعریف مشخص از طنز داشته باشید.
ممکن است یک متن از نظر شما که نویسندهی آن هستید طنز به نظر بیایید اما وقتی مخاطب آن را بخواند بگوید '' خب'' این طنزش کجاست؟
پس لازم است که تعریفی کامل و همه جانبه از طنز داشته باشید!
🌻🐥|× ایده اولیه، حس تضاد.
یک اثر طنز مثل همهی داستانهای دیگر با یک اولیه همراه. ایده اولیه در کار طنز همواره با یک حس تضاد همراه است.
این تضاد است که کار طنز شما را میسازد. تضادی که درون شما و متصل به ایده اولیه اتفاق میافتد.
- منظور از حس تضاد ناهماهنگی ایدهی شما با عقل و منطق هست که یک کار طنز رو به وجود میاره.
👒🌱|× انتخاب قالب، مهمترین گام.
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه مهمترین بخش طنزنویسی است. طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده میشود. این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا میکند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیهام مناسب برای چه قالب، ظرف یا ژانری است؟ کدام بهتر جواب میدهد؟ آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب میدهد. (چندان که بهرام صادقی در"با کمال تاسف"،"وسواس"و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است) یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم (چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد، تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر میآید و با آن بیشتر هماهنگ است.
🍂📻||@Radioensha
『رادیو انشا✒️』
#کارگاه_رمان_نویسی 🎭🫧— چگونه داستان طنز بنویسیم؟ |× طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد. چون در سایۀ شکستن قاعدههاست که شکل میگیرد و آفریده میشود ولی در هر حال، یک داستان طنز، ویژگیهایی دارد که با شناختن آنها، میتوان دریافت که یک داستان طنز…
#کارگاه_رمان_نویسی
🗽✨|× طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز، چیزی را میبیند که سر جایش نیست و این، او را به خنده میاندازد. بخشی از این "سر جایش نبودن"میتواند جدا از سوژه، در زبان اثر متجلی شود.
بازی با کلیشههای زبانی آشنا و بازسازی آنها، استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای، غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی، استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است. شما در نگارش اثر طنز، همانطور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر میکنید، در زبان نیز می توانید همین غافلگیری را به کار ببرید، تا به تعمیق حس طنز کمک کنید، حتی در طنز میتوانید به "واژه سازی "هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنید که چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند.
🍋🛵|× کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی (دایی جان ناپلئون) مراجعه کنید تا ببینید زبان روان، شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها، تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:"کار ،کار اینگیلیساست" در محاورات روزمرۀ ما، به صورت ضرب المثل درآمده است!
البته طنز عبارتی را آگاهانه و حساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو میزند و مخاطب را پس میزند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.
📕🎈|× شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز، اغراق آمیزند. این اغراق را میتوانید از طریق کوچکنمایی یا بزرگنمایی شخصیتها انجام دهید. آدمهای آثار طنز، یا کوچکتر از آنند که در دنیای واقعی به نظر میآیند، یا بر عکس، بزرگتر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند. (البته معمولاً سایزی که آثار طنز برای شخصیتها میسازند مناسبترشان است، تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر میدارد!) در هر حال اثر طنز هر چند واقعنما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگنمایی یا کوچکنمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش میدهد.
💻🌱— البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراقآمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست میدهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود میگیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمیانگیزد. قدرت و قوت شخصیت طنز، در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقعنمایی شکل میگیرد. شخصیت اثر داستان طنز، ما به ازای واقعی ندارد، چون در ساخت آن، مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از ما به ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود، شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب، شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً "چرویاکف" شخصیت اول داستان"یک شب خوش"چخوف، یک تیپ کاملاًآشناست، کارمندی دون و ساده، بیهیچ تشخص خاصی. او شبی در سالن تئاتر غفلتاً عطسه میکند و از این که میبیند مدیر کل ادارۀ راه، جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده میشود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق میکند و میمیرد!
این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!
🏹💥|× غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست. تعجب، موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود میرسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.
— نتیجهگیری کلی:
🪁- گفتیم که طنز نویس باید نگاهی منتقدانه داشته باشه.
🪁- تعریف مشخصی از طنز داشته باشه.
🪁- حس تضاد در افکار نویسنده به وجود بیاد.
🪁- شخصیتهای غرق اغراق اما باور پذیر و در نهایت یک پایان شگفت انگیز و مملو از حس طنز.
🍂📻||@Radioensha
🗽✨|× طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز، چیزی را میبیند که سر جایش نیست و این، او را به خنده میاندازد. بخشی از این "سر جایش نبودن"میتواند جدا از سوژه، در زبان اثر متجلی شود.
بازی با کلیشههای زبانی آشنا و بازسازی آنها، استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای، غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی، استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است. شما در نگارش اثر طنز، همانطور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر میکنید، در زبان نیز می توانید همین غافلگیری را به کار ببرید، تا به تعمیق حس طنز کمک کنید، حتی در طنز میتوانید به "واژه سازی "هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنید که چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند.
🍋🛵|× کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی (دایی جان ناپلئون) مراجعه کنید تا ببینید زبان روان، شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها، تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:"کار ،کار اینگیلیساست" در محاورات روزمرۀ ما، به صورت ضرب المثل درآمده است!
البته طنز عبارتی را آگاهانه و حساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو میزند و مخاطب را پس میزند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.
📕🎈|× شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز، اغراق آمیزند. این اغراق را میتوانید از طریق کوچکنمایی یا بزرگنمایی شخصیتها انجام دهید. آدمهای آثار طنز، یا کوچکتر از آنند که در دنیای واقعی به نظر میآیند، یا بر عکس، بزرگتر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند. (البته معمولاً سایزی که آثار طنز برای شخصیتها میسازند مناسبترشان است، تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر میدارد!) در هر حال اثر طنز هر چند واقعنما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگنمایی یا کوچکنمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش میدهد.
💻🌱— البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراقآمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست میدهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود میگیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمیانگیزد. قدرت و قوت شخصیت طنز، در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقعنمایی شکل میگیرد. شخصیت اثر داستان طنز، ما به ازای واقعی ندارد، چون در ساخت آن، مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از ما به ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود، شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب، شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً "چرویاکف" شخصیت اول داستان"یک شب خوش"چخوف، یک تیپ کاملاًآشناست، کارمندی دون و ساده، بیهیچ تشخص خاصی. او شبی در سالن تئاتر غفلتاً عطسه میکند و از این که میبیند مدیر کل ادارۀ راه، جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده میشود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق میکند و میمیرد!
این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!
🏹💥|× غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست. تعجب، موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود میرسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.
— نتیجهگیری کلی:
🪁- گفتیم که طنز نویس باید نگاهی منتقدانه داشته باشه.
🪁- تعریف مشخصی از طنز داشته باشه.
🪁- حس تضاد در افکار نویسنده به وجود بیاد.
🪁- شخصیتهای غرق اغراق اما باور پذیر و در نهایت یک پایان شگفت انگیز و مملو از حس طنز.
🍂📻||@Radioensha
Forwarded from غزاله غفارزاده
🔸 روزنویسی
یادداشتهای روزانه یا روزنویسی، قدم اول و اساسی برای ورود به زندگی نویسندگی است.
شما با روزنویسی به چیزهایی که در طول روز میبینید جان میبخشید.
زندگی روزمرهای که همهی ما دچارش هستیم ذهنمان را راحت نمیگذارد و مدام فکرمان را درگیر مسائل مختلف میکند، در حالیکه روزنویسی باعث تمرکز شما میشود و از سرعت زیاد زندگیتان کاسته میشود
توجه داشته باشید لازم نیست تمام وقایع روزانه را بنویسید.
خیلی مهم هست که از روی اجبار نباشد، دلخواه باشد.
ما در طول روز با اتفاقات مختلفی مواجه میشویم که شاید تا به حال خوب به آنها توجه نکرده بودیم، اگر از همین حالا دقتتان را بیشتر کنید میبینید چقدر مسائل مختلف هست که ذوق شما را برای روزنویسی تازه میکند.
گاهی یک تصویر باعث میشود شما به رویاهایتان سفر کنید، گاهی بعضی از دیالوگهایی که بین شما و افراد دیگر رد و بدل میشود پتانسیل بالایی برای نوشتن دارد
اختلافی که بین سلیقههای متفاوت وجود دارد و یا خیلی سادهتر، بوی گل، غروب آفتاب، بارش باران و....
این کار باعث میشود از نوشتن لذت ببرید
و دیگر نوشتن برای شما کسلکننده و ترسناک و شاق نخواهد بود!
باعث میشود شما خودتان را بهتر بشناسید و علاوهبر تمام اینها شما با هر جملهای که مینویسید چیزی یاد میگیرید.
جرج پلیمپتون سردبیر و فیلمنامهنویس معروف کالیفرنیایی دربارهی روزنویسی میگوید:
«قبلا توی ارتش رانندهی تانک بودم، اگر مدتی تانک را بیحرکت نگه میداشتم تانک حالتی خشک و سفت پیدا میکرد و بهزور راه میافتاد، برای روشن نگه داشتنش مجبور بودم آن را بهکار بگیرم»
✍ وحید جلیلی
@ghazaleghaffarzadeh
یادداشتهای روزانه یا روزنویسی، قدم اول و اساسی برای ورود به زندگی نویسندگی است.
شما با روزنویسی به چیزهایی که در طول روز میبینید جان میبخشید.
زندگی روزمرهای که همهی ما دچارش هستیم ذهنمان را راحت نمیگذارد و مدام فکرمان را درگیر مسائل مختلف میکند، در حالیکه روزنویسی باعث تمرکز شما میشود و از سرعت زیاد زندگیتان کاسته میشود
توجه داشته باشید لازم نیست تمام وقایع روزانه را بنویسید.
خیلی مهم هست که از روی اجبار نباشد، دلخواه باشد.
ما در طول روز با اتفاقات مختلفی مواجه میشویم که شاید تا به حال خوب به آنها توجه نکرده بودیم، اگر از همین حالا دقتتان را بیشتر کنید میبینید چقدر مسائل مختلف هست که ذوق شما را برای روزنویسی تازه میکند.
گاهی یک تصویر باعث میشود شما به رویاهایتان سفر کنید، گاهی بعضی از دیالوگهایی که بین شما و افراد دیگر رد و بدل میشود پتانسیل بالایی برای نوشتن دارد
اختلافی که بین سلیقههای متفاوت وجود دارد و یا خیلی سادهتر، بوی گل، غروب آفتاب، بارش باران و....
این کار باعث میشود از نوشتن لذت ببرید
و دیگر نوشتن برای شما کسلکننده و ترسناک و شاق نخواهد بود!
باعث میشود شما خودتان را بهتر بشناسید و علاوهبر تمام اینها شما با هر جملهای که مینویسید چیزی یاد میگیرید.
جرج پلیمپتون سردبیر و فیلمنامهنویس معروف کالیفرنیایی دربارهی روزنویسی میگوید:
«قبلا توی ارتش رانندهی تانک بودم، اگر مدتی تانک را بیحرکت نگه میداشتم تانک حالتی خشک و سفت پیدا میکرد و بهزور راه میافتاد، برای روشن نگه داشتنش مجبور بودم آن را بهکار بگیرم»
✍ وحید جلیلی
@ghazaleghaffarzadeh
#کارگاه_رمان_نویسی
☁️🍜— اگر مدام به خود برچسب بزنید که من استعداد نوشتن ندارم، سرانجام با بهانه تراشیهای نامعقول، فرصت رشد و پیشرفت را از خود دریغ میکنید.
ناتانیل براندن معتقد است: «ذهن برای آنچه آن را غیرممکن یا نامطلوب بداند، تلاش نمیکند.» به جای این خودگوییهای منفی، از چنین جملات و مشابه آنها کمک بگیرید:
🪷• میدانم که برخورداری از استعداد نویسندگی، در کنترل من نیست.
🪷• من نمیتوانم بابت چیزی که درباره آن ارادهای ندارم، خودم را سرزنش کنم.
🪷• همین قدر استعدادی را که دارم، میپذیرم و با آن کنار میآیم و برای پرورش آن تلاش میکنم.
🪷• چون میدانم که هر تلاشی منجر به نتیجه مطلوب نمیشود؛ پی تمرینهای اصولی و جواب داده میروم.
🪷• میدانم که برای جبران کمبود استعداد خود، لازم است بیشتر و بهتر تلاش کنم.
🪷• لازم است خودم را با بالا دستیهایم مقایسه نکنم.
🪷• نباید انتظار داشته باشم که بلافاصله به نتیجه مطلوب برسم.
🪷• اگر بتوانم صبور و مشتاق باشم، آنگاه میتوانم ضعف استعدادم را تا اندازهای قابل توجه پوشش دهم.
🪷• سطح آرزومندیام را پایین میآورم تا با توانمندیهایم همخوان شود.
🪷• بر کمالگراییام غلبه میکنم، و در عوض خیالپردازی و بلندپروازی، به اندازه دانایی و تواناییام مینویسم و مطالعه میکنم.
🪷• میدانم که اساس پیشرفت در نویسندگی، تلاش برای برداشتن یک قدم رو به جلوست.
🪷• در هر قدم لازم است که وضعیت فعلیام را با وضعیت قبلیام مقایسه کنم، نه با وضعیت دلخواهم.
🪷• اگر مشاهده کردم که تلاشهایم نتیجه مطلوب نداده است، نویسندگی را رها نمیکنم؛ بلکه برای موفق شدن در این حرفه، عملکردم را بازنگری و در صورت لزوم آن را اصلاح و ترمیم میکنم.
🎞📻 |× هر وقت که افکار منفی به شما هجوم آورد، این خودگوییهای مثبت را با تمرکز روی کاغذ بنویسید و با صدای بلند آن را بخوانید. نوشتن همین عبارات شما را آرام و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را در اختیارتان میگذارد.
👤الفبای نویسندگی، ص 16 و 17.
📻🍂||@Radioensha
☁️🍜— اگر مدام به خود برچسب بزنید که من استعداد نوشتن ندارم، سرانجام با بهانه تراشیهای نامعقول، فرصت رشد و پیشرفت را از خود دریغ میکنید.
ناتانیل براندن معتقد است: «ذهن برای آنچه آن را غیرممکن یا نامطلوب بداند، تلاش نمیکند.» به جای این خودگوییهای منفی، از چنین جملات و مشابه آنها کمک بگیرید:
🪷• میدانم که برخورداری از استعداد نویسندگی، در کنترل من نیست.
🪷• من نمیتوانم بابت چیزی که درباره آن ارادهای ندارم، خودم را سرزنش کنم.
🪷• همین قدر استعدادی را که دارم، میپذیرم و با آن کنار میآیم و برای پرورش آن تلاش میکنم.
🪷• چون میدانم که هر تلاشی منجر به نتیجه مطلوب نمیشود؛ پی تمرینهای اصولی و جواب داده میروم.
🪷• میدانم که برای جبران کمبود استعداد خود، لازم است بیشتر و بهتر تلاش کنم.
🪷• لازم است خودم را با بالا دستیهایم مقایسه نکنم.
🪷• نباید انتظار داشته باشم که بلافاصله به نتیجه مطلوب برسم.
🪷• اگر بتوانم صبور و مشتاق باشم، آنگاه میتوانم ضعف استعدادم را تا اندازهای قابل توجه پوشش دهم.
🪷• سطح آرزومندیام را پایین میآورم تا با توانمندیهایم همخوان شود.
🪷• بر کمالگراییام غلبه میکنم، و در عوض خیالپردازی و بلندپروازی، به اندازه دانایی و تواناییام مینویسم و مطالعه میکنم.
🪷• میدانم که اساس پیشرفت در نویسندگی، تلاش برای برداشتن یک قدم رو به جلوست.
🪷• در هر قدم لازم است که وضعیت فعلیام را با وضعیت قبلیام مقایسه کنم، نه با وضعیت دلخواهم.
🪷• اگر مشاهده کردم که تلاشهایم نتیجه مطلوب نداده است، نویسندگی را رها نمیکنم؛ بلکه برای موفق شدن در این حرفه، عملکردم را بازنگری و در صورت لزوم آن را اصلاح و ترمیم میکنم.
🎞📻 |× هر وقت که افکار منفی به شما هجوم آورد، این خودگوییهای مثبت را با تمرکز روی کاغذ بنویسید و با صدای بلند آن را بخوانید. نوشتن همین عبارات شما را آرام و انگیزه لازم برای ادامه مسیر را در اختیارتان میگذارد.
👤الفبای نویسندگی، ص 16 و 17.
📻🍂||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🩵🧚🏻♀•• موانع نوشتن، شمارهیک.
📗🥑|× چرخه معیوب اِهمالکاری.
یکی از مهمترین موانع نوشتن اهمالکاری یا همان پشت گوش انداختن است. در این وضع، معمولا به جای نوشتن به پیامکهای خود سر میزنید یا در شبکههای اجتماعی بیهوده و بیهدف میگردید. به طور کل، با انجام دادن هر کار دیگری از نوشتن طفره میروید.
📚•~ کمالطلبی، یکی از مهمترین دلایل ابتلاء به اهمالکاری است. کمالطلبی در نوشتن یعنی از خود انتظار داشته باشید در اولین کوشش، با کمترین تلاش، بهترین متن را بنویسید. چنین چیزی اصلاً ممکن نیست؛ مگر در موارد نادر و استثنایی. در همین راستا، ارنست همینگوی نویسنده نامآشنای امریکایی گفته است: «اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است.»
📚•~ اما چرا کمالطلبی؟ شاید به این دلیل که میترسید دیگر افراد نوشته شما را به باد انتقاد و تمسخر بگیرند و شما را ناتوان ارزیابی کنند. اگر پیشاپیش تسلیم این قضاوت نادرست خود شوید، محتمل است که مدام خود را با دیگر دوستان نویسندهتان مقایسه کنید، و نگران باشید مبادا از دیگران بدتر بنویسید. بدین ترتیب هر بار که میخواهید بنویسید، مجموعه عوامل یادشده، دست شما را میبندد.
📚•~ شما برای پر کردن این خلاء، اهمالکاری میکنید؛ یعنی با وقتکُشی و بهانهتراشی به خود القاء میکنید که اگر نمینویسم به دلیل مشغلهای است که دارم. اگر این روند ادامه یابد، از شما اهمالکاری بینظیر میسازد.
📙🍊|× بدین ترتیب، به مرور از عزت نفستان کاسته میشود؛ فکر میکنید چیزی از بقیه کم دارید، یا دیگران از شما توانمندتر هستند؛ آنگاه با خودانتقادی نامنصفانه و نابخردانه، فرصت ابراز وجود را از خود دریغ میکنید. در نهایت ممکن است به اشتباه خود را فردی بیاستعداد و ناتوان بدانید، و عطای نوشتن را به لقای آن ببخشید.
📚•~ بسیاری از افراد، حتی با استعدادها، بدون کوچکترین فشار خارجی، از گردونه رقابت میان نویسندهها حذف، و قربانی همین طرز فکر میشوند؛ زیرا به اندازه کافی صبور نیستند. هرگز راضی نمیشوند با صرف وقت و انرژی، رنج پیرایش و پالایش نوشتههای خود را به جان بخرند.
📚•~ برای رهایی از اهمالکاری، حلقههای این زنجیره را ابتدا باید بشناسید، و دریابید که هر یک، به نوعی دست شما را از نوشتن کوتاه میکند. سپس با روشهای اصولی، این زنجیر را از قلم خود باز کنید تا بتوانید دوباره آسان و آزاد بنویسید.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha
🩵🧚🏻♀•• موانع نوشتن، شمارهیک.
📗🥑|× چرخه معیوب اِهمالکاری.
یکی از مهمترین موانع نوشتن اهمالکاری یا همان پشت گوش انداختن است. در این وضع، معمولا به جای نوشتن به پیامکهای خود سر میزنید یا در شبکههای اجتماعی بیهوده و بیهدف میگردید. به طور کل، با انجام دادن هر کار دیگری از نوشتن طفره میروید.
📚•~ کمالطلبی، یکی از مهمترین دلایل ابتلاء به اهمالکاری است. کمالطلبی در نوشتن یعنی از خود انتظار داشته باشید در اولین کوشش، با کمترین تلاش، بهترین متن را بنویسید. چنین چیزی اصلاً ممکن نیست؛ مگر در موارد نادر و استثنایی. در همین راستا، ارنست همینگوی نویسنده نامآشنای امریکایی گفته است: «اولین نسخه از هر چیزی مزخرف است.»
📚•~ اما چرا کمالطلبی؟ شاید به این دلیل که میترسید دیگر افراد نوشته شما را به باد انتقاد و تمسخر بگیرند و شما را ناتوان ارزیابی کنند. اگر پیشاپیش تسلیم این قضاوت نادرست خود شوید، محتمل است که مدام خود را با دیگر دوستان نویسندهتان مقایسه کنید، و نگران باشید مبادا از دیگران بدتر بنویسید. بدین ترتیب هر بار که میخواهید بنویسید، مجموعه عوامل یادشده، دست شما را میبندد.
📚•~ شما برای پر کردن این خلاء، اهمالکاری میکنید؛ یعنی با وقتکُشی و بهانهتراشی به خود القاء میکنید که اگر نمینویسم به دلیل مشغلهای است که دارم. اگر این روند ادامه یابد، از شما اهمالکاری بینظیر میسازد.
📙🍊|× بدین ترتیب، به مرور از عزت نفستان کاسته میشود؛ فکر میکنید چیزی از بقیه کم دارید، یا دیگران از شما توانمندتر هستند؛ آنگاه با خودانتقادی نامنصفانه و نابخردانه، فرصت ابراز وجود را از خود دریغ میکنید. در نهایت ممکن است به اشتباه خود را فردی بیاستعداد و ناتوان بدانید، و عطای نوشتن را به لقای آن ببخشید.
📚•~ بسیاری از افراد، حتی با استعدادها، بدون کوچکترین فشار خارجی، از گردونه رقابت میان نویسندهها حذف، و قربانی همین طرز فکر میشوند؛ زیرا به اندازه کافی صبور نیستند. هرگز راضی نمیشوند با صرف وقت و انرژی، رنج پیرایش و پالایش نوشتههای خود را به جان بخرند.
📚•~ برای رهایی از اهمالکاری، حلقههای این زنجیره را ابتدا باید بشناسید، و دریابید که هر یک، به نوعی دست شما را از نوشتن کوتاه میکند. سپس با روشهای اصولی، این زنجیر را از قلم خود باز کنید تا بتوانید دوباره آسان و آزاد بنویسید.
(ادامه دارد...)
👤سعید تارم، برگرفته از کتاب قلمبند.
🍂📻||@Radioensha