✅تفاوت "زندگی" و "زندگانی"
🍊✨در اصل، «زندگانی» یعنی «طول مدت زندگی»؛ اما تفاوت معنایی این دو واژه بهمرور از بین رفته است و این دو بهصورت واژگان همگون درآمدهاند.
-مارال دوستی، آن ها
#کلمه
🌸||@Radioensha
🍊✨در اصل، «زندگانی» یعنی «طول مدت زندگی»؛ اما تفاوت معنایی این دو واژه بهمرور از بین رفته است و این دو بهصورت واژگان همگون درآمدهاند.
-مارال دوستی، آن ها
#کلمه
🌸||@Radioensha
#شعر_طوری💛
نمیدانم چهزهری در روح من، در هستی من ریخته بود که نه تنها او را میخواستم، بلکه تمام ذرات تنم، ذرات تن او را لازم داشت.
#صادق_هدایت
🌸|| @Radioensha
نمیدانم چهزهری در روح من، در هستی من ریخته بود که نه تنها او را میخواستم، بلکه تمام ذرات تنم، ذرات تن او را لازم داشت.
#صادق_هدایت
🌸|| @Radioensha
#معرفی_کتاب 📚
مرجان شیر محمدی در رمان "خانه ی لهستانی ها" از سرگذشت،آرزوها،خواهش ها و حسرت های چند زن از طبقه ضعیف جامعه در جنوب شهر تهران می گوید.
زنانی که در یک خانه قدیمی بزرگ که قبلا محل اقامت لهستانی های فراری از جنگ جهانی دوم بوده و حالا پناهگاه مردمانی شده است که یک وجه مشترک مهم دارند.ساکنان این خانه همه از نداری رنج می برند.
بهجت خانم و شوهرش ،نصیبه خانم و شوهرش ،ثروت خانم ،همدم خانم و شوهرش که سلمانی دارد و خیلی هم بد اخلاق است .عزت خانم و شوهرش که دست بزن دارد و مدام او را اذیت می کند و بچه های قد و نیم قدشان ،دلشاد خانم صاحب خانه و مادام که یک پیرزن لهستانی دوست داشتنی است و با گرفتن فال قهوه روزگارش را میگذراند.
روای پسر یکی از زن های خانه لهستانی ها است .زنی که دوست دارد بچه اش آدم حسابی و باسواد بار بیاید این پسر که اسمش سهراب است یکی یکی به زندگی ساکنان این خانه ی قدیمی سرک می شود و داستانشان را تعریف می کند .
#خانه_ی_لهستانی_ها
#مرجان_شیر_محمدی
🎙||@Radioensha
مرجان شیر محمدی در رمان "خانه ی لهستانی ها" از سرگذشت،آرزوها،خواهش ها و حسرت های چند زن از طبقه ضعیف جامعه در جنوب شهر تهران می گوید.
زنانی که در یک خانه قدیمی بزرگ که قبلا محل اقامت لهستانی های فراری از جنگ جهانی دوم بوده و حالا پناهگاه مردمانی شده است که یک وجه مشترک مهم دارند.ساکنان این خانه همه از نداری رنج می برند.
بهجت خانم و شوهرش ،نصیبه خانم و شوهرش ،ثروت خانم ،همدم خانم و شوهرش که سلمانی دارد و خیلی هم بد اخلاق است .عزت خانم و شوهرش که دست بزن دارد و مدام او را اذیت می کند و بچه های قد و نیم قدشان ،دلشاد خانم صاحب خانه و مادام که یک پیرزن لهستانی دوست داشتنی است و با گرفتن فال قهوه روزگارش را میگذراند.
روای پسر یکی از زن های خانه لهستانی ها است .زنی که دوست دارد بچه اش آدم حسابی و باسواد بار بیاید این پسر که اسمش سهراب است یکی یکی به زندگی ساکنان این خانه ی قدیمی سرک می شود و داستانشان را تعریف می کند .
#خانه_ی_لهستانی_ها
#مرجان_شیر_محمدی
🎙||@Radioensha
#برشی_از_کتاب📚
بودن همه ی ما توی آن خانه به خاطر مادام بود. این حرف من نیست .این را دلشاد خانم می گفت .دلشاد خانم صاحب خانه دو طبقه یا به قول خودش عمارت دو اشکوبه ما بود .که ماهی یکبار برای گرفتن اجاره خانه می آمد .وسط حیاط می نشست و همسایه ها یکی یکی می آمدند و اجاره هاشان را می دادند و دلشاد خانم توی یک دفترچه که همیشه همراهش بود جلو اسم هر کس یک ضربدر می گذاشت.
#خانه_ی_لهستانی_ها
#مرجان_شیر_محمدی
🎙||@Radioensha
بودن همه ی ما توی آن خانه به خاطر مادام بود. این حرف من نیست .این را دلشاد خانم می گفت .دلشاد خانم صاحب خانه دو طبقه یا به قول خودش عمارت دو اشکوبه ما بود .که ماهی یکبار برای گرفتن اجاره خانه می آمد .وسط حیاط می نشست و همسایه ها یکی یکی می آمدند و اجاره هاشان را می دادند و دلشاد خانم توی یک دفترچه که همیشه همراهش بود جلو اسم هر کس یک ضربدر می گذاشت.
#خانه_ی_لهستانی_ها
#مرجان_شیر_محمدی
🎙||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
شخصیتهایی که صد در صد مطمئناند کاری که انجام میدهند درست است و بی کله و بدون ترس جلو میروند شخصیتهای جالبی نیستند. ما در زندگی شخصیمان هم اینطور عمل نمیکنیم. چون ما هم، مثل همه، در زندگی تردیدهای زیادی دربارهی مسائل مختلف داریم. فاش کردن تردیدهای درونی شخصیت اصلی در رمان باعث میشود خوانندهها بیشتر و عمیقتر در رمان شما غرق بشوند.
🎙||@Radioensha
شخصیتهایی که صد در صد مطمئناند کاری که انجام میدهند درست است و بی کله و بدون ترس جلو میروند شخصیتهای جالبی نیستند. ما در زندگی شخصیمان هم اینطور عمل نمیکنیم. چون ما هم، مثل همه، در زندگی تردیدهای زیادی دربارهی مسائل مختلف داریم. فاش کردن تردیدهای درونی شخصیت اصلی در رمان باعث میشود خوانندهها بیشتر و عمیقتر در رمان شما غرق بشوند.
🎙||@Radioensha
#شعر_طوری💛
حریفی با تمسخر گفت: زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را
#شهریار
🌸|| @Radioensha
حریفی با تمسخر گفت: زاری شهریارا بس
که میگیرند در شهر و دیار ما گدایان را
#شهریار
🌸|| @Radioensha
#تصویر_نویسی🖼
🕊حستون رو راجع به این عکس بنویسید.
☑️متنتون میتونه دلنوشته یا یک داستان کوتاه باشه📝
نوشته هاتون رو به لینک زیر بفرستید📬
http://t.me/HidenChat_bot?start=800031344
🕊حستون رو راجع به این عکس بنویسید.
☑️متنتون میتونه دلنوشته یا یک داستان کوتاه باشه📝
نوشته هاتون رو به لینک زیر بفرستید📬
http://t.me/HidenChat_bot?start=800031344
•• #دیالوگ ••
- احساس میکنم دارم میمیرم.
- تو خیلی وقته مردی جاناتان. از اون روزی که تصمیم گرفتی با جک یه قلعه بسازی. یه قلعه متروک. همون بچگیت. یادته؟
🌸||@Radioensha
- احساس میکنم دارم میمیرم.
- تو خیلی وقته مردی جاناتان. از اون روزی که تصمیم گرفتی با جک یه قلعه بسازی. یه قلعه متروک. همون بچگیت. یادته؟
🌸||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
شخصیت شما باید یکدست و منسجم حرف بزند، اما انعطاف داشته باشید. هر کسی به دلیل نوع مخاطبها و در موقعیتهای مختلف گفتارش را عوض میکند.
* از گویش و لهجه هم با احتیاط استفاده کنید.
#شخصیت_پردازی
🎙||@Radioensha
شخصیت شما باید یکدست و منسجم حرف بزند، اما انعطاف داشته باشید. هر کسی به دلیل نوع مخاطبها و در موقعیتهای مختلف گفتارش را عوض میکند.
* از گویش و لهجه هم با احتیاط استفاده کنید.
#شخصیت_پردازی
🎙||@Radioensha
#نقد_متون🔍
متن ارسالی برای نقد: 📋👇
بعضی شبها دلم میخواهد کشورم باز گردد به خویش
مثل همان لحظهها که بعضی شبها دلم میخواهد پدرم باز گردد به خانهاش
من آدم سخت گیری نیستم پس بعضی شبها کافیست تا من در خیابانهای کشورم راه بروم و هوای آزادش را نفس بکشم
بعضی شبها از پهلوی پسران کشورم که مهاجر شدند و در پیاده رو ها در حال قدم زدن اند و دختران کشورم کتاب به دست با لبخندی معصومانه رد شوم.
بعضی وقتها چارهیی جز صبر ندارم اما این بیچارهگی از درون مرا قطعه قطعه میکند.
تا هر کسی را میبینم میخواهم التماسش را بکنم تا وطنم را باز گرداند اما لبخندی میزنم و رد میشوم چون او هم بیچاره است.
من در مکعبی گیر ماندهام که هرچه با مُشت به دیوارش میکوبم تا آزاد شوم اما فقط انگشتانم میشکنند.
استخوانهایم خورد وخمیر میشوند انگار در این جهنم صدها سال زندهام و گناهانم بخشیده نمیشوند.
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی :)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://t.me/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
متن ارسالی برای نقد: 📋👇
بعضی شبها دلم میخواهد کشورم باز گردد به خویش
مثل همان لحظهها که بعضی شبها دلم میخواهد پدرم باز گردد به خانهاش
من آدم سخت گیری نیستم پس بعضی شبها کافیست تا من در خیابانهای کشورم راه بروم و هوای آزادش را نفس بکشم
بعضی شبها از پهلوی پسران کشورم که مهاجر شدند و در پیاده رو ها در حال قدم زدن اند و دختران کشورم کتاب به دست با لبخندی معصومانه رد شوم.
بعضی وقتها چارهیی جز صبر ندارم اما این بیچارهگی از درون مرا قطعه قطعه میکند.
تا هر کسی را میبینم میخواهم التماسش را بکنم تا وطنم را باز گرداند اما لبخندی میزنم و رد میشوم چون او هم بیچاره است.
من در مکعبی گیر ماندهام که هرچه با مُشت به دیوارش میکوبم تا آزاد شوم اما فقط انگشتانم میشکنند.
استخوانهایم خورد وخمیر میشوند انگار در این جهنم صدها سال زندهام و گناهانم بخشیده نمیشوند.
🎙|| رادیو انشا موج اف ام ردیف نویسندگی :)
متن بالا رو نقد کنید و به لینک زیر بفرستید
https://t.me/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
#گاهی_صمیمی_با_ادمین👀
پاسختون رو به لینک زیر بفرستید👇🏼🍃
https://t.me/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
🌸||@Radioensha
پاسختون رو به لینک زیر بفرستید👇🏼🍃
https://t.me/BChatBot?start=sc-35894-7ubf1KO
🌸||@Radioensha
#مثبت_نویسندگی🪸
کلمهها را باید طوری انتخاب کنیم که روی دیگران تاثیر بگذارند. اتفاقی که ما در دنیای امروز با آن خیلی مساله داریم، جمع شدن آدمهای خیلی درونگرا و متفاوت در کنار همدیگر هستیم.
هر کسی دارد با زبان خودش حرف میزند، و هر کسی فقط کلمات خودش و دوستان دور و برش را میفهمد. توی یک چنین جامعهای، کسی بهتر میتواند موفق باشد که زبان مردم را بهتر میفهمد.
-مصطفی مردانی
🌸||@Radioensha
کلمهها را باید طوری انتخاب کنیم که روی دیگران تاثیر بگذارند. اتفاقی که ما در دنیای امروز با آن خیلی مساله داریم، جمع شدن آدمهای خیلی درونگرا و متفاوت در کنار همدیگر هستیم.
هر کسی دارد با زبان خودش حرف میزند، و هر کسی فقط کلمات خودش و دوستان دور و برش را میفهمد. توی یک چنین جامعهای، کسی بهتر میتواند موفق باشد که زبان مردم را بهتر میفهمد.
-مصطفی مردانی
🌸||@Radioensha
#نکته_نویسندگی 🗒
هر صحنهای که مینویسید باید جزئی غیرقابل تفکیک از داستانتان باشد.
برای مثال:
هدف یک صحنه این باشد که بدرفتاریهایی را که در دوران کودکی با شخصیت داستان شده افشا کند تا به این ترتیب بگوید انگیزهی او برای کارهایی که در حال حاضر میکند چیست.
#صحنه_پردازی
🎙||@Radioensha
هر صحنهای که مینویسید باید جزئی غیرقابل تفکیک از داستانتان باشد.
برای مثال:
هدف یک صحنه این باشد که بدرفتاریهایی را که در دوران کودکی با شخصیت داستان شده افشا کند تا به این ترتیب بگوید انگیزهی او برای کارهایی که در حال حاضر میکند چیست.
#صحنه_پردازی
🎙||@Radioensha
#کارگاه_رمان_نویسی
🪡| سوژه داستان (۱)
🧵| یکی از مُحرّکهای سوژهیابی، الهام گرفتن از عنوان است. روش معمول، نوشتن داستان و انتخاب عنوان است. در این تمرین، روند یادشده را وارونه میکنیم و برای عنوان موجود، داستان مینویسیم.
🧵| به عبارتی، به این فکر میکنیم: چه سوژهای برای این عنوان میتوان یافت؟
🪡| در گام بعدی، برای سر و شکل دادن به سوژه، به پرسشهای زیر پاسخ میدهیم:
۱- شخصیت اصلی چه کسی است؟
۲- هدف یا گرفتاری او چیست؟
۳- چه چیزی یا چه کسی مانع اوست؟
۴- سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟
با یافتن پاسخ این پرسشها، چارچوب مقدماتی داستان (مخصوصا رمان) را در اختیار داریم. گام بعدی، گسترش سوژه و تبدیل آن به «طرح» است.
-نوقلم
#ایده
🎙||@Radioensha
🪡| سوژه داستان (۱)
🧵| یکی از مُحرّکهای سوژهیابی، الهام گرفتن از عنوان است. روش معمول، نوشتن داستان و انتخاب عنوان است. در این تمرین، روند یادشده را وارونه میکنیم و برای عنوان موجود، داستان مینویسیم.
🧵| به عبارتی، به این فکر میکنیم: چه سوژهای برای این عنوان میتوان یافت؟
🪡| در گام بعدی، برای سر و شکل دادن به سوژه، به پرسشهای زیر پاسخ میدهیم:
۱- شخصیت اصلی چه کسی است؟
۲- هدف یا گرفتاری او چیست؟
۳- چه چیزی یا چه کسی مانع اوست؟
۴- سرانجام ماجرا چه خواهد شد؟
با یافتن پاسخ این پرسشها، چارچوب مقدماتی داستان (مخصوصا رمان) را در اختیار داریم. گام بعدی، گسترش سوژه و تبدیل آن به «طرح» است.
-نوقلم
#ایده
🎙||@Radioensha
عشق ،مولانا ،شعر
داستان و رمان میخونی
دنبال کپشن های قشنگ هستی
بیا تو کانال 👇
@kojaye_shahr_qadam_mizani🦋
داستان و رمان میخونی
دنبال کپشن های قشنگ هستی
بیا تو کانال 👇
@kojaye_shahr_qadam_mizani🦋