روستاپژوهی، توسعه و ایران شناسی
1.27K subscribers
6.62K photos
803 videos
648 files
3.29K links
نگاهی به پژوهش ها، مطالعات، یافته ها و اخبار روستایی و همچنین مطالعات توسعه و ایران شناسی
ادمین @ghoghnoos92
Download Telegram
زندگی عشایری در ایلام. کانال روستاپژوهی https://t.me/RURALRESEARCHS
تصاویری از نشست و سخنرانی امروز رویکردهای توسعه ای به عشایر، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران https://t.me/RURALRESEARCHS
Audio
فایل کامل صوتی جلسه امروز تحت عنوان رویکرد توسعه ای به جامعه عشایر . دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران. ابتدا دکتر میزبان از مدیران سازمان عشایر به تفصیل گزارشی درباره اقدامات و فعالیت های سازمان امور عشایر و وضعیت عشایر کشور ارائه خواهند داد و در ادامه آقایان دکتر صفی نژاد و دکتر ازکیا و مهندس قندالی رییس سازمان عشایر به صورت کوتاه به ایراد سخن خواهند پرداخت. با تشکر از آقای فرشاد ولی لو بجهت ضبط و در اختیارگذاشتن این فایل صوتی کانال روستاپژوهی، توسعه و برنامه ریزی https://t.me/RURALRESEARCHS
#نقد_نظریه‌های_توسعه‌نیافتگی_ایران و مقایسه با کشورهای سنتیِ صنعتی شده موج دوم

کتاب “#صنعت_بر_فراز_سنت_یا_در_برابر_آن؟ انسان‌شناسی توسعه‌نیافتگی و واگیره پیشرفت پایدار و همه‌سویۀ فرادادی و فتوتی در ایران” تالیف #دکتر_مرتضی_فرهادی(استاد دانشگاه علامه طباطبائی) شامل ۱۰ فصل و ۱۲۵۷ صفحه است که در ۲ جلد در اواخر اسفندماه ۱۳۹۷ انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی آن را به زیور طبع آراسته است.

برخی از استادان و پژوهشگران ما اغلب مسئله و پروژه فکری خاصی ندارند و بسته به مد روز یا اتفاق، طرح پژوهشی یا مطالعاتی یا پایان‌نامه‌ای را می‌پذیرند و مدتی علاقه پژوهشی خود را حول آن سامان می‌دهند و تا اتفاق بعدی ادامه می‌دهند. همین از شاخه به شاخه پریدن‌ها سبب می‌شود که تجربیاتشان در یک حوزه مشخص انباشت نشود و عمق و پیشرفتی در آن حوزه فراهم نیاورند.

متن کامل در ...👇

https://bit.ly/2O7nylx

منبع: کانال تلگرام "انسان‌شناسی و فرهنگ"

@kaveh_farhadi
روستای زیبا و باستانی مغان در ۲۷ کیلومتری جنوب غربی مشهد https://t.me/RURALRESEARCHS
Forwarded from اتچ بات
‍ پساتوسعه چیست؟
پساتوسعه به پارادایمی‌اطلاق می­شود که متکی بر مبانی پساساختارگرایی و پسامدرنیسم در ادبیات علوم اجتماعی در جهت اِفشای ماهیت مفاهیم و مقولات فراگیر و غیرقابل نقد «گفتمان توسعه» می­کوشد. ایشان از توسعه معنایی معطوف به سلطه را فهم می­کنند، سلطه­ای که به شکلی نرم کشورهای گروه هدف را تحت تسلط خود درمی­آورد. (زاکس، ۱۳۷۹)
پساتوسعه­گرایان از منظری پساساختارگرایانه به تبیین توسعه مبادرت می‌ورزند. «دیرینه­شناسی» روشی است که فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴) اندیشمند معروف فرانسوی برای مطالعات تاریخی خود در حوزه­ی علوم انسانی ابداع کرده است و پارادایم «پُست­توسعه» از آن برای بررسی مؤلفه­های مؤثر در ظهور شبکه­ی مفاهیم توسعه استفاده می‌کند.
از منظر پساتوسعه «توسعه­نیافتگی» انگاره­ای ذهنی است که مردمان کشورهای در حال توسعه از مقایسه­ی وضع خود با وضعیت کشورهای توسعه­یافته نسبت بدان خودآگاه می­شوند. اما این به آن معنا نیست که این مقایسه در یک فضای واقعی صورت می­گیرد؛ انبوهی از ایده­های معطوف به شبکه­ی مسلط جهانیِ تعریف «امر خوب» در نقش پشتیبانی این ایده جولان می­دهند. هیمنه­ی ارزش­های مدرنیته و سبک زندگی آن چونان بلندآوازه است که امر خیر از منظر یک آمریکایی به بهترین نحو از سوی یک کشاورز آفریقایی درونی و موجه قلمداد می‌شود.
مشکل اساسی پروژه‌ی القای توسعه­نیافتگی از منظر «پُست­توسعه» غیربومی‌بودن ارزش­های توسعه و فرآیندهای طراحی­شده برای نیل به آن‌ها در قالب مدل­ها و سیاست­های توسعه است. این مدل­ها اساساً از درون نمی­جوشند و از کاربست فرآیندهای مشارکت­جویانه­ی مردمان این کشورها به دست نمی­آیند. در یک کلام مدل­های توسعه با مردمان کشورهای در حال توسعه بیگانه­اند، چرا که همگی به اشتباه مفروض می­دارند مردمانی از جنس مردمان اروپایی یا آمریکایی در این کشورها ساکن هستند. به همین دلیل است که موفقیت مدل­های گونه­گون توسعه بسیار کم بوده است. در اکثر موارد پیشرفت­ها خیلی کم بوده تا جایی که حتی بعضی از کشورها در اثر انحلال نهادهای سنتی و عدم جایگزینی نهادهای نوپدید دچار آسیب­های متعددی شده­اند.
بررسی وضعیت کشورهای جهان به خوبی نشان می­دهد که در مواردی هم که تجربه­ی توسعه موفق ارزیابی شده است، کشورها هنوز در حال توسعه قلمداد می­شوند و معلوم نیست در چه زمانی به انتهای این فرآیند رسیده و در کنار کشورهای توسعه­یافته طبقه­بندی خواهند شد. این در شرایطی است که آینده­ی سنت­ها و خرده­فرهنگ­هایی که هنوز افتان و خیزان در این کشورها وجود دارند هنوز معلوم نیست. از این منظر ایده­ها و سیاست­های توسعه که از خلال شبکه­ای از اقدامات از جمله سرمایه­گذاری خارجی، آزاد کردن تجارت خارجی و نظایر آن به جهان تسری یافته است، به مثابه سازوکاری برای «هجوم فرهنگی» تلقی می­شود.
همان‌طور که پساساختارگرایی توانست ماهیت تاریخی ایده­های مسلط روشنگری را نشان دهد و بدین ترتیب لُختی پادشاه را برملا سازد، پساتوسعه­گرایی مفاهیم اصلی حاضر در پروژه­ی توسعه را به طور جدی با چالش مواجه کرد. دیرینه­شناسی مفاهیمی‌از قبیل توسعه، بازار، نیاز، محیط، منابع، فقر، برابری، جمعیت، تولید، پیشرفت و نظایر آن در دستور اندیشمندان این پارادایم قرار گرفت. حالا زمان آن رسیده بود که از «گفتمان خودمخرب و استعماری» توسعه سخن به میان آید. گفتمانی که به شکلی خاص مفاهیم نوپدیدی را برساخت و سایر مفاهیم را از گفتمان­های رقیب حذف نمود و در حال حاضر با نئولیبرالیسم و جهانی­شدن خود را بازتولید می­نماید. (Majid Rahnema with Victoria Bawtree, 1997) https://t.me/RURALRESEARCHS
اعتراض های پیرامونی و اهمیت توجه بیشتر به مسائل تهیدستان شهری
حسین ایمانی جاجرمی / جامعه شناس
اگر گفته شود که وضعیت بی هنجاری یا آنومیک بر پیرامون تهران و شهرهای بزرگ حاکم است، نباید آن را به عنوان گزافه تلقی کرد. حتی اگر این ادعا در ابتدا نادرست به نظر برسد، نگاهی عمیق به اتفاقات روی داده در چند روز اخیر، ایجاب می کند که شرایط پیرامون را از زاویه جامعه شناسی توسعه با دقت بیشتری مورد توجه قرار داد. وسعت تخریب و غارت در سکونتگاه های اطراف تهران که حتی به کتابخانه عمومی هم رحم نکرده نشان می دهد که دو متغیر مهم اتصال افراد به جامعه یا «یکپارچگی اجتماعی» و «انضباط» یا رعایت نظم در زندگی اجتماعی از اثربخشی لازم در این مناطق برخوردار نیستند.

وقوع رویدادهایی مانند خشکسالی و فزونی بیکاری در استان های کمتر توسعه یافته کشور سبب شده تا در سال های اخیر به شکلی تدریجی و ناملموس نوعی تغییر بافت جمعیتی و گروه های اجتماعی در پیرامون تهران و کرج شکل بگیرد. مهاجرت از شهرستان ها به تهران اتفاق جدیدی نیست و دهه هاست که جریان دارد اما آنچه که مهاجرت های اخیر را از گذشته متمایز می کند، تجمع اقشار فرودست از قومیت های برخاسته از استان های کمتر توسعه یافته در سکونتگاه های اطراف تهران و دیگر شهرهای بزرگ است که به علل مختلف اتصال آنها از نظر فضایی و معیشتی به شهر بزرگ در قالب های مرسوم و مقبول صورت نگرفته و در نتیجه یکپارچگی اجتماعی اتفاق نیفتاده است. به عبارت دیگر، به سبب شرایط درون تابی ساختاری بر اقتصاد کشور در سال های اخیر که امکان شکل گیری فعالیت های اقتصادی بزرگ مقیاس و تشکیل طبقه کارگر مدرن را از میان برده است، مهاجران قومی با گیرافتادن در سکونتگاه های عموما فقیرنشین خود چاره ای جز پرداختن به فعالیت های اقتصادی خردمقیاس و در حاشیه اقتصاد کلان شهر نداشته اند؛ وضعیتی که عملا منجر به تقویت روابط درون شبکه ای- قومی حول فعالیت های غیررسمی و پارازیتی شده است. این در حالی است که برای مثال در دهه چهل و پنجاه خورشیدی و در شرایط برون تابی ساختاری اقتصاد کشور برای بخش قابل توجهی از گروه های مهاجر امکان کار در کارخانجات صنعتی و سکونت در تهران با فاصله بسیار نزدیک با سکونتگاه هایی مانند پیکان شهر فراهم بود. از همین رو جای تعجب ندارد که برخلاف تصور رایج گروه های کارگری شاغل در مراکز صنعتی مدرن کمترین کنش انقلابی را در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ داشتند.

از سوی دیگر، نبود یا تضعیف سازوکارها و منابع متصل کننده طبقات اجتماعی به یکدیگر مانند انواع زیرساخت های اجتماعی و فضاهای عمومی مشترک سبب شده تا فاصله اقتصادی و اجتماعی موجود میان این گروه های پیرامونی و طبقات متوسط و بالای جامعه بیش از پیش تعمیق و ژرفا یابد. این وضعیت موجب می شود تا مسائل و مشکلات موجود در حاشیه، صدایی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های معمول نداشته باشد. برای مثال در اتفاقات چند روز اخیر که پس از اعلام تغییرات قیمت بنزین روی داد به نظر می رسد مراکز سیاستگذاری و تصمیم گیران کلیدی توجهی به تاثیرات این تغییرات بر مسائل این گروه های ساکن در حاشیه شهر که رفت و آمد و اتکای روزمره ای به شهر بزرگ دارند نکرده است. این در حالی است که برخلاف باور مرسوم که طبقه بالا را به سبب برخورداری از تعداد خودرو بیشتر در زمینه مصرف بی رویه بنزین مورد ملامت قرار می دهد، اتکای این گروه ها به خودرو برای رفت و آمد و تامین زندگی در قالب استفاده از خودرو به عنوان مسافرکش خیلی بیشتر از طبقات بالاست. از سوی دیگر تاثیر افزایش قیمت بنزین برای طبقات بالا ناچیز و قابل چشم پوشی است اما برای این طبقه ممکن است به سبب برهم خوردن تعادل های ظریف میان هزینه ها و درآمد، سقوط بیش از پیش به ورطه فقر و بی نوایی را به همراه داشته باشد. در شرایط حاضر به تعبیر یکی از مشاهده گران میدانی می توان گفت که شاهد شکل گیری نوعی «قبیله گرایی پیرامونی» در اطراف شهرهای بزرگ هستیم که با فراهم شدن فرصت و در ضعف سازوکارهای یکپارچگی و انضباط اجتماعی، امکان بروز می یابد و خشم و نفرت خود را از وضعیت فقیرانه و فاصله طبقاتی با به آتش کشیدن مراکز و تاسیسات عمومی نشان می دهد. در این زمینه مقایسه میان دو شهر جدید اطراف تهران که یکی عموما سکونتگاه طبقه متوسط با هویت کارمندی و دیگری گروه های تهیدست با هویت مشاغل حاشیه ای جالب توجه است که در اولی کمترین خسارات و در دومی بیشترین خسارات به تاسیسات عمومی و مراکزی نظیر بانک ها و فروشگاه های بزرگ را داشته ایم و در سکونتگاه های دیگر با تمرکز بیشتر فقرای پیرامونی خسارات بیشتر.. منبع روزنامه ایران پنج‌شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، شماره ۷۲۰۹
خلاصه کتاب اقتصاد فقیر.pdf
443.6 KB
خلاصه کتاب " اقتصاد فقیر" نوشته دو نوبلیست اقتصاد امسال

تدوین مرکز پژوهش‌های مجلس

ا
قتصاد در گذر زمان:
@m_ali_mokhtari
📣 #سمینار تجربه مرمت روستای تاریخی اصفهک
#معماری
📆 دوشنبه 4آذر ساعت15
📌 #دانشگاه_شهید_بهشتی

شرکت برای عموم آزاد و رایگان است.


👤 پشتیبانی:
@pegahkarimpour


@TehranUnis 🎓
استاد عزیز و فرهیخته جناب آقای دکتر محمدرضا رضوانی درگذشت پدر بزرگوارتان را خدمت حضرتعالی تسلیت گفته و برای آن مرحوم طلب مغفرت و رحمت الهی دارد/ کانال روستاپژوهی، توسعه و برنامه ریزی
گزارش مربوط درباره اولین روستای اینترنتی ایران گرچه مربوط به سال 1390 است اما مطالعه آن برای علاقه مندان قطعا مفید خواهد بود⬇️
درگذشت استاد پیشکسوت دکتر حبیب اله زنجانی خلخالی ،پدر جمعیت شناسی نوین ایران ، را به جامعه علمی و فرهنگی ایران تسلیت عرض می نمایم. https://t.me/RURALRESEARCHS
مرحوم دکتر زنجانی: من معتقدم برداشتی که در مورد مساله مهاجرت و ارتباط دادن آن با اصلاحات ارضی وجود دارد، برداشت نادرستی است. این به معنی آن نیست که اصلاحات ارضی بر مهاجرت اثر نداشته، ولی آن اثری که تصور می‌شود نبوده است. اگر مهاجرت موثر بوده باشد باید روی اشتغال نیز اثر بگذارد. مهاجرت بر روی تعداد آبادی‌ها اثر نداشته است، تعداد جمعیت نیز کم نشده است. جمعا در یک دوره ۱۰ ساله از ۷۵ به ۸۵، دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از روستا‌ها به شهر‌ها مهاجرت کردند و دو میلیون نفر هم از شهر به روستا رفتند. پس موازنه مهاجرت شهری ۳۰۰ هزار نفر می‌شود که رقم خیلی مهمی نیست. بنابراین باید روی تعداد قضاوت کنیم که من از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۵ را ترسیم کردم و در این روند خلا مهمی دیده نشد.

در سال ۱۳۳۵، ۴ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر شاغل در جمعیت روستایی بود، در سال ۱۳۴۵ این رقم به ۴ میلیون و ۲۴۸ هزار نفر رسید که به کندی افزایش داشته است. در سال ۱۳۵۵ که انتظار می‌رفت این تعداد کمتر شود می‌بینیم که به عدد ۴ میلیون و ۶۸۶۷۸۴ هزار نفر رسید. پس شاغلان روستا‌ها را ترک نکرده‌اند. بخش کشاورزی و صنعت روستا‌ها را بررسی می‌کنیم می‌بینیم اشتغال در بخش کشاورزی ممکن است کم شده باشد اما اشتغال در صنعت و خدمات بیشتر شده است. بنابراین روستایی مهاجرت نکرده و در روستای خود باقی مانده است. در هر حال اصلاحات ارضی روی مهاجرت از شهر به روستا و روستا به شهر به صورت دوطرفه اثر داشته است اما نه به صورت انبوه جمعیت.