29- «وأخرجه مسلم في صحيحه بلفظ: دخلت مع أبي هريرة في دار مروان فرأى فيها تصاوير، فقال: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: قال الله عز وجل: ومن أظلم ممن ذهب يخلق خلقا كخلقي؟ فليخلقوا ذرة، أو ليخلقوا شعيرة».
29. مسلم در صحیحش حدیث مذکور را از ابوزرعه به ابن لفظ روایت کرده است:
ابوزرعه میگوید: با ابوهریره وارد منزل مروان [بن حکم] شدیم؛ ابوهریره در آنجا تصاویری دید، پس گفت: از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شنیدم که میفرمود: خداوند میفرماید: «چه کسی ستمکارتر از کسی است که میرود و مخلوقی همچون مخلوقات من میآفریند؟ [پس اگر راست میگویند]، مورچهای یا ذرهای غبار یا یک دانه جو بیافرینند»(1) - (2).
------------
-----------------
(1)- «حبة» یعنی دانهای مفید همچون گندم و این که بعد از آن میفرماید: «أو شعیرة» یا از باب عطف خاص بر عام است، یا به شک راوی برمیگردد. منظور از بیان چنین مطلبی ناتوانساختن آنها و تعذیبشان است؛ یک بار با طلب خلق موجود زندهای از آنها و بار دیگر با طلب آفرینش یک موجود بیجان. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].
(2)- نگاهی به بعضی از «احادیث متعلق به تصویر»
امام بخاری و امام مسلم در صحیح خود احادیث زیادی را در خصوص ساخت یا به کارگیری تصویر ذکر کردهاند؛ هرچند که برخی از این احادیث قدسی نیستند، اما برای تکمیل بحث به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
أ- از ابن عباس از ابوطلحه روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «فرشتگان به منزلی وارد نمیشوند که در آن سگ و تصویر باشد».
ب- مسلم همدانی میگوید: با مسروق در منزل یسار بن نمیر بودیم؛ ایشان در سکوی منزل بسیار تمثالهایی را دید و گفت: از عبدالله شنیدم که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «نقاشان در روز قیامت نزد خدا شدیدترین عذاب را خواهند داشت».
ج- نافع از عبدالله بن عمر ب روایت میکند که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «کسانی که این تصویرها را میسازند، روز قیامت عذاب داده خواهند شد و به آنان گفته میشود: بیایید آنچه را که آفریدهاید زنده کنید».
د- از حضرت عایشه روایت شده است که فرمودند: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ از یک سفر برگشت. پردهای قرمزرنگ را که بر روی آن شکلهایی بود، بر طاقچهی منزلم آویزان کرده بودم، وقتی که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آن را دید، پایین کشید و پاره کرد و فرمود: «در روز قیامت شدیدترین عذاب را کسانی خواهند داشت که چیزهایی شبیه مخلوقات خداوند میسازند». پس از پارچهی پارهشده یک یا دو بالش درست کردم...
ه- از ابن عباس روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «هرکس در دنیا صورتی را (چهرهی موجود زندهای را) نقاشی کند، روز قیامت مکلف میشود که در آن روح بدمد، اما هرگز نمیتواند چنین کاری بکند».
امام مسلم نیز چنین احادیثی را با کمی اختلاف در برخی از آنها بیان فرمودهاند، اما آنچه در مورد این احادیث باید بدان اشاره کرد، این است که:
در احادیثی که میفرماید: فرشتگان وارد منزلی نمیشوند که در آن سگ یا تصویر باشد، منظور فرشتگان رحمت و فرشتگانی است که برای بندگان از خداوند طلب استغفار میکنند، نه فرشتگان مأمور نوشتن اعمال انسان که در هیچ حالی از انسانها جدا نمیشوند؛ ضمن این که به هرجایی که انسان در آنجا مستقر باشد، منزل گفته میشود، حال این مکان چادر باشد یا خانهای با چهارچوب مشخص و یا...
خطابی و دیگران، سگهایی را که شرع اجازهی نگهداری آنها را با هدف شکار و پاسبانی و سگهایی را که در کارهای کشاورزی و دامداری و... مورد استفاده قرار میگیرند، مستثنی دانستهاند.
برخی گفتهاند: «تصاویر حرام، تصاویری هستند که به موجودات زنده شبیه باشند، به این شرط که سر و گردن نیز داشته و یا تصاویر مورد حقیر و بیارزش نباشند»؛ اما برخی، برخلاف این معتقدند تصاویر مذکور در احادیث عام است و هر تصویری را در برمیگیرد و سبب تحریم آن و دستور به خودداری از آن، همانند سازی مخلوقات خداوند و گناهی آشکار و در برخی موارد، قرارگرفتن بعضی از آنها در صورت چیزهایی است که غیر از خدا پرستش میشوند.
امام نووی میگوید: «علما گفتهاند: کشیدن تصویر موجود زنده به شدت حرام است و انجام آن جزو کبایر میباشد، اما تصویر غیر حیوان (غیر موجود زنده) حرام نیست».
قسطلانی میگوید: «حاصل و نتیجهی آنچه بیان شد، کراهت تصویر بر سقف و... میباشد، اما نقاشی بر جاهای زیرپا و مورد تحقیر همچون فرش و... جایز است چون که تصویر نصبشده در جای بلند شبیه بت است و همچنین نقاشی موجودات، بدون سر و گردن بدون اشکال است».
این که فرمودند: «او را مکلف میکنند که در آن روح بدمد، اما نمیتواند»؛ در مورد کسی است که چیزهایی را برای عبادت نقاشی میکند، ا
29. مسلم در صحیحش حدیث مذکور را از ابوزرعه به ابن لفظ روایت کرده است:
ابوزرعه میگوید: با ابوهریره وارد منزل مروان [بن حکم] شدیم؛ ابوهریره در آنجا تصاویری دید، پس گفت: از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شنیدم که میفرمود: خداوند میفرماید: «چه کسی ستمکارتر از کسی است که میرود و مخلوقی همچون مخلوقات من میآفریند؟ [پس اگر راست میگویند]، مورچهای یا ذرهای غبار یا یک دانه جو بیافرینند»(1) - (2).
------------
-----------------
(1)- «حبة» یعنی دانهای مفید همچون گندم و این که بعد از آن میفرماید: «أو شعیرة» یا از باب عطف خاص بر عام است، یا به شک راوی برمیگردد. منظور از بیان چنین مطلبی ناتوانساختن آنها و تعذیبشان است؛ یک بار با طلب خلق موجود زندهای از آنها و بار دیگر با طلب آفرینش یک موجود بیجان. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].
(2)- نگاهی به بعضی از «احادیث متعلق به تصویر»
امام بخاری و امام مسلم در صحیح خود احادیث زیادی را در خصوص ساخت یا به کارگیری تصویر ذکر کردهاند؛ هرچند که برخی از این احادیث قدسی نیستند، اما برای تکمیل بحث به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
أ- از ابن عباس از ابوطلحه روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «فرشتگان به منزلی وارد نمیشوند که در آن سگ و تصویر باشد».
ب- مسلم همدانی میگوید: با مسروق در منزل یسار بن نمیر بودیم؛ ایشان در سکوی منزل بسیار تمثالهایی را دید و گفت: از عبدالله شنیدم که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «نقاشان در روز قیامت نزد خدا شدیدترین عذاب را خواهند داشت».
ج- نافع از عبدالله بن عمر ب روایت میکند که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «کسانی که این تصویرها را میسازند، روز قیامت عذاب داده خواهند شد و به آنان گفته میشود: بیایید آنچه را که آفریدهاید زنده کنید».
د- از حضرت عایشه روایت شده است که فرمودند: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ از یک سفر برگشت. پردهای قرمزرنگ را که بر روی آن شکلهایی بود، بر طاقچهی منزلم آویزان کرده بودم، وقتی که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آن را دید، پایین کشید و پاره کرد و فرمود: «در روز قیامت شدیدترین عذاب را کسانی خواهند داشت که چیزهایی شبیه مخلوقات خداوند میسازند». پس از پارچهی پارهشده یک یا دو بالش درست کردم...
ه- از ابن عباس روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «هرکس در دنیا صورتی را (چهرهی موجود زندهای را) نقاشی کند، روز قیامت مکلف میشود که در آن روح بدمد، اما هرگز نمیتواند چنین کاری بکند».
امام مسلم نیز چنین احادیثی را با کمی اختلاف در برخی از آنها بیان فرمودهاند، اما آنچه در مورد این احادیث باید بدان اشاره کرد، این است که:
در احادیثی که میفرماید: فرشتگان وارد منزلی نمیشوند که در آن سگ یا تصویر باشد، منظور فرشتگان رحمت و فرشتگانی است که برای بندگان از خداوند طلب استغفار میکنند، نه فرشتگان مأمور نوشتن اعمال انسان که در هیچ حالی از انسانها جدا نمیشوند؛ ضمن این که به هرجایی که انسان در آنجا مستقر باشد، منزل گفته میشود، حال این مکان چادر باشد یا خانهای با چهارچوب مشخص و یا...
خطابی و دیگران، سگهایی را که شرع اجازهی نگهداری آنها را با هدف شکار و پاسبانی و سگهایی را که در کارهای کشاورزی و دامداری و... مورد استفاده قرار میگیرند، مستثنی دانستهاند.
برخی گفتهاند: «تصاویر حرام، تصاویری هستند که به موجودات زنده شبیه باشند، به این شرط که سر و گردن نیز داشته و یا تصاویر مورد حقیر و بیارزش نباشند»؛ اما برخی، برخلاف این معتقدند تصاویر مذکور در احادیث عام است و هر تصویری را در برمیگیرد و سبب تحریم آن و دستور به خودداری از آن، همانند سازی مخلوقات خداوند و گناهی آشکار و در برخی موارد، قرارگرفتن بعضی از آنها در صورت چیزهایی است که غیر از خدا پرستش میشوند.
امام نووی میگوید: «علما گفتهاند: کشیدن تصویر موجود زنده به شدت حرام است و انجام آن جزو کبایر میباشد، اما تصویر غیر حیوان (غیر موجود زنده) حرام نیست».
قسطلانی میگوید: «حاصل و نتیجهی آنچه بیان شد، کراهت تصویر بر سقف و... میباشد، اما نقاشی بر جاهای زیرپا و مورد تحقیر همچون فرش و... جایز است چون که تصویر نصبشده در جای بلند شبیه بت است و همچنین نقاشی موجودات، بدون سر و گردن بدون اشکال است».
این که فرمودند: «او را مکلف میکنند که در آن روح بدمد، اما نمیتواند»؛ در مورد کسی است که چیزهایی را برای عبادت نقاشی میکند، ا
Forwarded from احادیث قدسی
مسلم، کتاب «الإیمان» باب: [الوسوسه في الإيمان]
30- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضي الله عنه عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِنَّ أُمَّتَكَ لَا يَزَالُونَ يَقُولُونَ: مَا كَذَا؟ مَا كَذَا؟ حَتَّى يَقُولُوا: هَذَا اللهُ، خَلَقَ الْخَلْقَ، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ؟».
30. از انس بن مالک از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت شده است که فرمودند: خداوند متعال میفرماید: «(ای محمد!) در میان امتت گروهی هستند [که شیطان آنها را وسوسه میکند به طوری که]ه همیشه میگویند: چه کسی این و آن را آفریده است و چه طور چنین و چنان شد؟ [و این را ادامه میدهند] تا [جایی که] میگویند: این خداست که همهی مخلوقات را آفریده است، پس چه کسی خدا را آفریده است؟»(1).
---------------
-------------
(1) - از ابوهریره روایت شده است که گفت: «گروهی نزد پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آمدند و عرض کردند: ای پیامبر خدا! به دلمان چیزهایی خطور میکند و ما را وسوسه میکند که برای هرکدام از ما سخت است که آن را به زبان بیاورد؛ پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: آن را در درون داشته باشید، ولی به زبان نیاورید؟ جواب دادند: بله؛ فرمودند: این نشانهی کمال ایمان است».
در روایات دیگری چنین آمده است: از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در بارهی این وسوسه (فکرکردن در بارهی ذات خدا) سؤال شد و پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «اگر کسی در دلش در این زمینه وسوسه ایجاد شد، به خدا پناه ببرد و بگوید: «آمنت بالله» و در روایتی دیگر آمده است که بگوید: «آمنت بالله ورسوله»؛ در روایت دیگر فرمودند: «به خدا پناه ببرد و از آن دست بردارد».
امام نووی میفرماید: «احادیث واردشدده در این زمینه به این اشاره دارند که ترس از مطرحکردن و به زبانآوردن سخن در بارهی ذات خدا جدا از اعتقاد به آن، نشانهی کمال ایمان است».
گفتهاند: شیطان از وسوسه به عنوان وسیلهای برای منحرفکردن کسانی استفاده میکند که از گمراهکردنشان با وسایل دیگر مأیوس شده باشد. او با کافر هرگونه که بخواهد برخورد و بازی میکند و نیازی به وسوسهی او ندارد. بنابراین، به قول قاضی عیاض ایجاد وسوسه به خلوص ایمان مرتبط است یا به عبارت دیگر: وسوسه، علامت ایمان محض است.
امام مازری میگوید: ظاهر حدیث به این اشاره دارد که انسان مؤمن باید به محض ایجاد وسوسه، بدون هیچ استدلالی از فکرکردن به آن و ابطال آن خودداری کند. چیز دیگری که در این باره میشود گفت این است که اندیشهها و خیالات انسان دو نوع هستند: ثابت و غیر ثابت؛ آن نوع که غیر ثابت است و از شبههی به وجودآمدهای نشأت نگرفته است، وسوسه نامیده میشود و با رویگردانی از آن برطرف میگردد و چون گذراست، نیاز به استدلال ندارد؛ اما آن نوع از اندیشه و خیالاتی که ثابت و نشأت گرفته از شبهه است، جز با استدلال و تفکر برای ابطال آن، برطرف نمیشود. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
30- «عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضي الله عنه عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِنَّ أُمَّتَكَ لَا يَزَالُونَ يَقُولُونَ: مَا كَذَا؟ مَا كَذَا؟ حَتَّى يَقُولُوا: هَذَا اللهُ، خَلَقَ الْخَلْقَ، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ؟».
30. از انس بن مالک از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت شده است که فرمودند: خداوند متعال میفرماید: «(ای محمد!) در میان امتت گروهی هستند [که شیطان آنها را وسوسه میکند به طوری که]ه همیشه میگویند: چه کسی این و آن را آفریده است و چه طور چنین و چنان شد؟ [و این را ادامه میدهند] تا [جایی که] میگویند: این خداست که همهی مخلوقات را آفریده است، پس چه کسی خدا را آفریده است؟»(1).
---------------
-------------
(1) - از ابوهریره روایت شده است که گفت: «گروهی نزد پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ آمدند و عرض کردند: ای پیامبر خدا! به دلمان چیزهایی خطور میکند و ما را وسوسه میکند که برای هرکدام از ما سخت است که آن را به زبان بیاورد؛ پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: آن را در درون داشته باشید، ولی به زبان نیاورید؟ جواب دادند: بله؛ فرمودند: این نشانهی کمال ایمان است».
در روایات دیگری چنین آمده است: از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در بارهی این وسوسه (فکرکردن در بارهی ذات خدا) سؤال شد و پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «اگر کسی در دلش در این زمینه وسوسه ایجاد شد، به خدا پناه ببرد و بگوید: «آمنت بالله» و در روایتی دیگر آمده است که بگوید: «آمنت بالله ورسوله»؛ در روایت دیگر فرمودند: «به خدا پناه ببرد و از آن دست بردارد».
امام نووی میفرماید: «احادیث واردشدده در این زمینه به این اشاره دارند که ترس از مطرحکردن و به زبانآوردن سخن در بارهی ذات خدا جدا از اعتقاد به آن، نشانهی کمال ایمان است».
گفتهاند: شیطان از وسوسه به عنوان وسیلهای برای منحرفکردن کسانی استفاده میکند که از گمراهکردنشان با وسایل دیگر مأیوس شده باشد. او با کافر هرگونه که بخواهد برخورد و بازی میکند و نیازی به وسوسهی او ندارد. بنابراین، به قول قاضی عیاض ایجاد وسوسه به خلوص ایمان مرتبط است یا به عبارت دیگر: وسوسه، علامت ایمان محض است.
امام مازری میگوید: ظاهر حدیث به این اشاره دارد که انسان مؤمن باید به محض ایجاد وسوسه، بدون هیچ استدلالی از فکرکردن به آن و ابطال آن خودداری کند. چیز دیگری که در این باره میشود گفت این است که اندیشهها و خیالات انسان دو نوع هستند: ثابت و غیر ثابت؛ آن نوع که غیر ثابت است و از شبههی به وجودآمدهای نشأت نگرفته است، وسوسه نامیده میشود و با رویگردانی از آن برطرف میگردد و چون گذراست، نیاز به استدلال ندارد؛ اما آن نوع از اندیشه و خیالاتی که ثابت و نشأت گرفته از شبهه است، جز با استدلال و تفکر برای ابطال آن، برطرف نمیشود. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
Forwarded from احادیث قدسی
31- حدیث قبلی (حدیث شمارهی 30] را مسلم به طریق دیگری از اسحاق بن ابراهیم از جریر از ابوبکر بن ابی شیبه از حسین بن علی از زائده و هردوی آنها از مختار از انس از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت کردهاند، با این تفاوت که در این حدیث با این سند، اسحاق نگفته است: «قَالَ: قَالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِنَّ أُمَّتَكَ».
32- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَزَالُ النَّاسُ يَتَسَاءَلُونَ، حَتَّى يُقَالَ: هَذَا، خَلَقَ اللهُ الْخَلْقَ، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ؟ فَمَنْ وَجَدَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا، فَلْيَقُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ».
32. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «مردم همچنان [در مورد آفرینش و خالق هستی] از هم میپرسند تا [به جایی میرسد که] گفته میشود: این [درست که] خدا مخلوقات را آفریده، پس خدا را چه کسی آفریده؟ هرکس چنین وسوسهای به دلش راه یافت، بگوید: به خدا ایمان آوردم [و به وجود او باور دارم]».
33- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَأْتِي الشَّيْطَانُ أَحَدَكُمْ، فَيَقُولَ: مَنْ خَلَقَ كَذَا وَكَذَا؟ حَتَّى يَقُولَ لَهُ: مَنْ خَلَقَ رَبَّكَ؟ فَإِذَا بَلَغَ ذَلِكَ فَلْيَسْتَعِذْ بِاللهِ وَلْيَنْتَهِ».
33. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: شیطان به سراغ یکی از شما میآید و [او را وسوسه میکند و] میگوید: چه کسی فلان چیز و فلان چیز را آفرید؟ [و این را آنقدر ادامه میدهد] تا این که به او میگوید: چه کسی پروردگارت را آفریده است؟ پس هرگاه [بنده] به چنین حدی رسید، به خدا پناه ببرد و از آن دست بردارد (در بارهی آن فکر نکند)».
مسلم از ابوهریره در چنین مسألهای، روایات دیگری دارد، با این تفاوت که در آنها لفظ «قال الله» نیامده است.
32- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: لَا يَزَالُ النَّاسُ يَتَسَاءَلُونَ، حَتَّى يُقَالَ: هَذَا، خَلَقَ اللهُ الْخَلْقَ، فَمَنْ خَلَقَ اللهَ؟ فَمَنْ وَجَدَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئًا، فَلْيَقُلْ: آمَنْتُ بِاللهِ».
32. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: «مردم همچنان [در مورد آفرینش و خالق هستی] از هم میپرسند تا [به جایی میرسد که] گفته میشود: این [درست که] خدا مخلوقات را آفریده، پس خدا را چه کسی آفریده؟ هرکس چنین وسوسهای به دلش راه یافت، بگوید: به خدا ایمان آوردم [و به وجود او باور دارم]».
33- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: يَأْتِي الشَّيْطَانُ أَحَدَكُمْ، فَيَقُولَ: مَنْ خَلَقَ كَذَا وَكَذَا؟ حَتَّى يَقُولَ لَهُ: مَنْ خَلَقَ رَبَّكَ؟ فَإِذَا بَلَغَ ذَلِكَ فَلْيَسْتَعِذْ بِاللهِ وَلْيَنْتَهِ».
33. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: شیطان به سراغ یکی از شما میآید و [او را وسوسه میکند و] میگوید: چه کسی فلان چیز و فلان چیز را آفرید؟ [و این را آنقدر ادامه میدهد] تا این که به او میگوید: چه کسی پروردگارت را آفریده است؟ پس هرگاه [بنده] به چنین حدی رسید، به خدا پناه ببرد و از آن دست بردارد (در بارهی آن فکر نکند)».
مسلم از ابوهریره در چنین مسألهای، روایات دیگری دارد، با این تفاوت که در آنها لفظ «قال الله» نیامده است.
Forwarded from احادیث قدسی
مسلم: باب [النهی عن تقنیط الإنسان من رحمه الله تعالی]
34- «عَنْ جُنْدَبٍ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَدَّثَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ: وَاللهِ لَا يَغْفِرُ اللهُ لِفُلَانٍ، وَإِنَّ اللهَ تَعَالَى قَالَ: مَنْ ذَا الَّذِي يَتَأَلَّى عَلَيَّ أَنْ لَا أَغْفِرَ لِفُلَانٍ، فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِفُلَانٍ، وَأَحْبَطْتُ عَمَلَكَ أَوْ كَمَا قَالَ».
34. از جندب روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: مردی گفت: به خدا سوگند خداوند فلان شخص را نمیبخشد و خداوند متعال میفرماید: «این چه کسی است که به ذات من سوگند میخورد که من فلان شخص را نمیبخشم، [ای کسی که چنین سوگندی میخوری!] این را بدان که من فلان شخص را بخشیدم و اعمال تو را نابود کردم»، یا (شک راوی) چیزی اینچنین فرمودند(1).
------
-------------
(1) - امام نووی میفرماید: دلالتی در این حدیث بر عقاید اهل سنت و جماعت هست که معتقدند خداوند اگر بخواهد بدون توبه گناهان بندهاش را میبخشد، اما در مقابل معتزله معتقدند که گناهان کبیره سبب از بینرفتن اعمال صالح انسان به طور کامل میشوند، اما اهل سنت و جماعت معتقدند تنها کفر است که اعمال صالح انسان را به طور کامل از بین میبرد. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
34- «عَنْ جُنْدَبٍ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَدَّثَ أَنَّ رَجُلًا قَالَ: وَاللهِ لَا يَغْفِرُ اللهُ لِفُلَانٍ، وَإِنَّ اللهَ تَعَالَى قَالَ: مَنْ ذَا الَّذِي يَتَأَلَّى عَلَيَّ أَنْ لَا أَغْفِرَ لِفُلَانٍ، فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِفُلَانٍ، وَأَحْبَطْتُ عَمَلَكَ أَوْ كَمَا قَالَ».
34. از جندب روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: مردی گفت: به خدا سوگند خداوند فلان شخص را نمیبخشد و خداوند متعال میفرماید: «این چه کسی است که به ذات من سوگند میخورد که من فلان شخص را نمیبخشم، [ای کسی که چنین سوگندی میخوری!] این را بدان که من فلان شخص را بخشیدم و اعمال تو را نابود کردم»، یا (شک راوی) چیزی اینچنین فرمودند(1).
------
-------------
(1) - امام نووی میفرماید: دلالتی در این حدیث بر عقاید اهل سنت و جماعت هست که معتقدند خداوند اگر بخواهد بدون توبه گناهان بندهاش را میبخشد، اما در مقابل معتزله معتقدند که گناهان کبیره سبب از بینرفتن اعمال صالح انسان به طور کامل میشوند، اما اهل سنت و جماعت معتقدند تنها کفر است که اعمال صالح انسان را به طور کامل از بین میبرد. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
Forwarded from احادیث قدسی
ابوداود، کتاب «الأدب» باب: [النهي عن البغي]
35- «قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ رضي الله عنه سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كَانَ رَجُلَانِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مُتَوَاخِيَيْنِ، فَكَانَ أَحَدُهُمَا يُذْنِبُ، وَالْآخَرُ مُجْتَهِدٌ فِي الْعِبَادَةِ، فَكَانَ لَا يَزَالُ الْمُجْتَهِدُ يَرَى الْآخَرَ عَلَى الذَّنْبِ، فَيَقُولُ لَهُ: أَقْصِرْ، فَقَالَ: خَلِّنِي وَرَبِّي، أَبُعِثْتَ عَلَيَّ رَقِيبًا؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَا يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ، أَوْ لَا يُدْخِلُكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ، فَقَبَضَ أَرْوَاحَهُمَا، فَاجْتَمَعَا عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، فَقَالَ (أَيْ: اللّهُ) لِهَذَا الْمُجْتَهِدِ: أَكُنْتَ عَالِمًا بِي، أَوْ كُنْتَ عَلَى مَا فِي يَدِي قَادِرًا؟ وَقَالَ لِلْمُذْنِبِ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِي، وَقَالَ لِلْآخَرِ: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ».
قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ رضي الله عنه: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ أَوْبَقَتْ دُنْيَاهُ وَآخِرَتَهُ.
35. ابوهریره میگوید: شنیدم که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ میفرمود: در میان بنی اسرائیل دو مرد بودند که پیمانبرادری بسته بودند؛ یکی از آنها [مرتب] مرتکب گناه میشد (اهل گناه بود) و دیگری کوشا در عبادت. مرد عابد همیشه دوستش را در گناه میدید و همیشه به او میگفت: کوتاه بیا و دست از گناه بردار [و توبه کن؛ او هم در جواب] میگفت: مرا با خدایم تنها بگذار، مگر تو نگهبان من قرار داده شدهای؟ [شخص عابد در جواب] گفت: به خدا سوگند! خدا تو را نمیبخشد. یا (شک راوی) خدا تو را وارد بهشت نمیکند؛ سپس خداوند جان آنها را گرفت (فوت کردند) و نزد خداوند جهانیان گرد آمدند؛ خداوند به فرد عابد گفت: آیا تو نسبت به [اراده و مشیت من] آگاه بودی؟ یا بر آنچه در دست من است، توانا بودی؟ و به فرد گناهکار فرمود: برو به واسطهی رحمتم وارد بهشت شو و نسبت به دیگری فرمود: او را به آتش ببرید»(1).
ابوهریره گفت: سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست، چنین فردی (فرد عابدی که در حدیث، ذکر شده است) چیزی گفت که آن کلمه، دنیا و آخرتش را از بین برد.
--------------
-----------------
(1) - حدیث به این نکته اشاره دارد که انسان با انجام گناهی که مرتکب میشود، نا امید نگردد و نسبت به خدا حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد که اگر توبه کند و از کاری که کرده است، پشیمان شود و از خداوند طلب بخشش نماید، خداوند او را میبخشد. [نکتهی دیگر این که انسان عابد هرگز به عباداتی که انجام میدهد، مغرور نشود و تنها آنها را وسیلهی نجات خود از عذاب خدا نداند].
«خلني وربي» که در حدیث از زبان فرد عاصی گفته شده، به این معنی است که من به بخشش و مغفرت خداوند بسیار امیدوارم.
عذاب و عتاب فرد عابد به خاطر حکمی است که نسبت به برادر گناهکارش صادر میکند و در حالی که خداوند میفرماید: «آیا شما تقسیمکنندهی رحمت خداوند میباشید»؟!
نکتهی دیگر این که بخشش و عذاب خدا در مشیت خداوند است و به هرکس که او بخواهد، تعلق میگیرد و کسی حق ندارد آن را به طور جزم و قطع برای خودش یا کسی دیگر حاصل و فراهم بداند.
با توجه به آنچه در حدیث آمده است، انسان گناهکاری که به بخشش خدا امیدوار بود، داخل بهشت شد و فرد عابدی که نسبت به خدا عقیدهای غیر صحیح داشت، به جهنم رفت.
امام نووی در مورد این جمله که فرمودند: «اذهبوا به إلى النار» میفرماید: «جهنم رفتن آن فرد ممکن است برای ابد باشد یا ممکن است منظور از آن، به آتش رفتن برای تطهیر و بعد بیرون آمدن از آن باشد». [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
35- «قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ رضي الله عنه سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كَانَ رَجُلَانِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مُتَوَاخِيَيْنِ، فَكَانَ أَحَدُهُمَا يُذْنِبُ، وَالْآخَرُ مُجْتَهِدٌ فِي الْعِبَادَةِ، فَكَانَ لَا يَزَالُ الْمُجْتَهِدُ يَرَى الْآخَرَ عَلَى الذَّنْبِ، فَيَقُولُ لَهُ: أَقْصِرْ، فَقَالَ: خَلِّنِي وَرَبِّي، أَبُعِثْتَ عَلَيَّ رَقِيبًا؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَا يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ، أَوْ لَا يُدْخِلُكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ، فَقَبَضَ أَرْوَاحَهُمَا، فَاجْتَمَعَا عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، فَقَالَ (أَيْ: اللّهُ) لِهَذَا الْمُجْتَهِدِ: أَكُنْتَ عَالِمًا بِي، أَوْ كُنْتَ عَلَى مَا فِي يَدِي قَادِرًا؟ وَقَالَ لِلْمُذْنِبِ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِي، وَقَالَ لِلْآخَرِ: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ».
قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ رضي الله عنه: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ أَوْبَقَتْ دُنْيَاهُ وَآخِرَتَهُ.
35. ابوهریره میگوید: شنیدم که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ میفرمود: در میان بنی اسرائیل دو مرد بودند که پیمانبرادری بسته بودند؛ یکی از آنها [مرتب] مرتکب گناه میشد (اهل گناه بود) و دیگری کوشا در عبادت. مرد عابد همیشه دوستش را در گناه میدید و همیشه به او میگفت: کوتاه بیا و دست از گناه بردار [و توبه کن؛ او هم در جواب] میگفت: مرا با خدایم تنها بگذار، مگر تو نگهبان من قرار داده شدهای؟ [شخص عابد در جواب] گفت: به خدا سوگند! خدا تو را نمیبخشد. یا (شک راوی) خدا تو را وارد بهشت نمیکند؛ سپس خداوند جان آنها را گرفت (فوت کردند) و نزد خداوند جهانیان گرد آمدند؛ خداوند به فرد عابد گفت: آیا تو نسبت به [اراده و مشیت من] آگاه بودی؟ یا بر آنچه در دست من است، توانا بودی؟ و به فرد گناهکار فرمود: برو به واسطهی رحمتم وارد بهشت شو و نسبت به دیگری فرمود: او را به آتش ببرید»(1).
ابوهریره گفت: سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست، چنین فردی (فرد عابدی که در حدیث، ذکر شده است) چیزی گفت که آن کلمه، دنیا و آخرتش را از بین برد.
--------------
-----------------
(1) - حدیث به این نکته اشاره دارد که انسان با انجام گناهی که مرتکب میشود، نا امید نگردد و نسبت به خدا حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد که اگر توبه کند و از کاری که کرده است، پشیمان شود و از خداوند طلب بخشش نماید، خداوند او را میبخشد. [نکتهی دیگر این که انسان عابد هرگز به عباداتی که انجام میدهد، مغرور نشود و تنها آنها را وسیلهی نجات خود از عذاب خدا نداند].
«خلني وربي» که در حدیث از زبان فرد عاصی گفته شده، به این معنی است که من به بخشش و مغفرت خداوند بسیار امیدوارم.
عذاب و عتاب فرد عابد به خاطر حکمی است که نسبت به برادر گناهکارش صادر میکند و در حالی که خداوند میفرماید: «آیا شما تقسیمکنندهی رحمت خداوند میباشید»؟!
نکتهی دیگر این که بخشش و عذاب خدا در مشیت خداوند است و به هرکس که او بخواهد، تعلق میگیرد و کسی حق ندارد آن را به طور جزم و قطع برای خودش یا کسی دیگر حاصل و فراهم بداند.
با توجه به آنچه در حدیث آمده است، انسان گناهکاری که به بخشش خدا امیدوار بود، داخل بهشت شد و فرد عابدی که نسبت به خدا عقیدهای غیر صحیح داشت، به جهنم رفت.
امام نووی در مورد این جمله که فرمودند: «اذهبوا به إلى النار» میفرماید: «جهنم رفتن آن فرد ممکن است برای ابد باشد یا ممکن است منظور از آن، به آتش رفتن برای تطهیر و بعد بیرون آمدن از آن باشد». [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].
Forwarded from احادیث قدسی
بخاری: کتاب «الرقاق»
36- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِيمَا يَرْوِي عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَالَ: قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَتَبَ الحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ، ثُمَّ بَيَّنَ ذَلِكَ، فَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً كَامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ إِلَى أَضْعَافٍ كَثِيرَةٍ، وَمَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً كَامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ سَيِّئَةً وَاحِدَةً».
36. از ابن عباس از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در بارهی آنچه از پروردگارش روایت میکند، چنین آورده شده است که گفت: فرمودند: «خداوند خوبیها و بدیها را نوشته و سپس معلوم کرده است؛ پس هرکس قصد انجام کار نیکی کند، ولی آن را انجام ندهد، خداوند برای او نزد خود [جزای] کار نیکی را به صورت کامل مینویسد؛ اما اگر قصد انجام کار نیکی بکند و آن را انجام بدهد، خداوند نزد خود آن را برای او ده عمل نیک و تا هفتصد برابر و بیشتر از آن مینویسد؛ اما اگر کسی قصد انجام کار بدی بکند ولی آن را انجام ندهد، خداوند نزد خود برای او آن را یک کار نیک کامل مینویسد، اما اگر قصد انجام کار بدی بکند و آن را انجام دهد، خداوند آن را تنها یک کار بد مینویسد».
36- «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِيمَا يَرْوِي عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ قَالَ: قَالَ: إِنَّ اللَّهَ كَتَبَ الحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ، ثُمَّ بَيَّنَ ذَلِكَ، فَمَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً كَامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ إِلَى أَضْعَافٍ كَثِيرَةٍ، وَمَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ عِنْدَهُ حَسَنَةً كَامِلَةً، فَإِنْ هُوَ هَمَّ بِهَا فَعَمِلَهَا، كَتَبَهَا اللَّهُ لَهُ سَيِّئَةً وَاحِدَةً».
36. از ابن عباس از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ در بارهی آنچه از پروردگارش روایت میکند، چنین آورده شده است که گفت: فرمودند: «خداوند خوبیها و بدیها را نوشته و سپس معلوم کرده است؛ پس هرکس قصد انجام کار نیکی کند، ولی آن را انجام ندهد، خداوند برای او نزد خود [جزای] کار نیکی را به صورت کامل مینویسد؛ اما اگر قصد انجام کار نیکی بکند و آن را انجام بدهد، خداوند نزد خود آن را برای او ده عمل نیک و تا هفتصد برابر و بیشتر از آن مینویسد؛ اما اگر کسی قصد انجام کار بدی بکند ولی آن را انجام ندهد، خداوند نزد خود برای او آن را یک کار نیک کامل مینویسد، اما اگر قصد انجام کار بدی بکند و آن را انجام دهد، خداوند آن را تنها یک کار بد مینویسد».
Forwarded from احادیث قدسی
بخاری، کتاب «التوحید» باب: [یریدون أن یبدلوا کلام الله]
37- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: يَقُولُ اللَّهُ: إِذَا أَرَادَ عَبْدِي أَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً، فَلاَ تَكْتُبُوهَا عَلَيْهِ حَتَّى يَعْمَلَهَا، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَكَهَا مِنْ أَجْلِي فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، وَإِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْمَلَ حَسَنَةً فَلَمْ يَعْمَلْهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ».
وَزَادَ فِيْ بَعْضِ الرِّوَايَاتِ: «إِلَى أَضْعَافٍ كَثِيْرَةٍ».
37. از ابوهریره روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند [خطاب به مأمورانی که اعمال انسان را مینویسند] میفرماید: «هرگاه بندهام تصمیم گرفت کار بدی انجام دهد، آن را برایش ننویسید تا انجامش دهد، پس اگر آن را انجام داد، دقیقاً همان را بنویسید و اگر به خاطر من آن را ترک کرد (از انجامش منصرف شد) آن را کار نیکی برایش بنویسید و اگر بندهام تصمیم به انجام کار نیکی گرفت و آن را انجام نداد، آن را کار نیکی برایش بنویسید و اگر آن را انجام داد آن را ده برابر عمل تا هفتصد برابر برایش بنویسید».
در برخی روایات، اضافه بر آنچه در حدیث بالا آمده، این جمله نیز آمده است: «تا چند برابر بیشتر از آن (یعنی بیشتر از هفتصد برابر) [برایش بنویسید]».
37- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: يَقُولُ اللَّهُ: إِذَا أَرَادَ عَبْدِي أَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً، فَلاَ تَكْتُبُوهَا عَلَيْهِ حَتَّى يَعْمَلَهَا، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَكَهَا مِنْ أَجْلِي فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، وَإِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْمَلَ حَسَنَةً فَلَمْ يَعْمَلْهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ».
وَزَادَ فِيْ بَعْضِ الرِّوَايَاتِ: «إِلَى أَضْعَافٍ كَثِيْرَةٍ».
37. از ابوهریره روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند [خطاب به مأمورانی که اعمال انسان را مینویسند] میفرماید: «هرگاه بندهام تصمیم گرفت کار بدی انجام دهد، آن را برایش ننویسید تا انجامش دهد، پس اگر آن را انجام داد، دقیقاً همان را بنویسید و اگر به خاطر من آن را ترک کرد (از انجامش منصرف شد) آن را کار نیکی برایش بنویسید و اگر بندهام تصمیم به انجام کار نیکی گرفت و آن را انجام نداد، آن را کار نیکی برایش بنویسید و اگر آن را انجام داد آن را ده برابر عمل تا هفتصد برابر برایش بنویسید».
در برخی روایات، اضافه بر آنچه در حدیث بالا آمده، این جمله نیز آمده است: «تا چند برابر بیشتر از آن (یعنی بیشتر از هفتصد برابر) [برایش بنویسید]».
Forwarded from احادیث قدسی
مسلم، باب: [تجاوز الله تعالى عن حديث النفس... وبيان حكم الهم بالحسنة والسیئة]
38- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا هَمَّ عَبْدِي بِسَيِّئَةٍ فَلَا تَكْتُبُوهَا عَلَيْهِ، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا سَيِّئَةً، وَإِذَا هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، فَاكْتُبُوهَا حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا عَشْرًا».
38. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند متعال [خطاب به مأمورانی که اعمال انسان را مینویسند] فرمود: «هرگاه بندهام قصد انجام کار بدی کرد، آن را برایش ننویسید. پس اگر آن را انجام داد، تنها یک کار بد برایش بنویسید و هرگاه قصد کار نیکی انجام دهد و آن را انجام نداد، برایش کار نیکی بنویسید. [اما] اگر آن را انجام داد، آن را ده [برابر برایش] بنویسید».
38- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا هَمَّ عَبْدِي بِسَيِّئَةٍ فَلَا تَكْتُبُوهَا عَلَيْهِ، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا سَيِّئَةً، وَإِذَا هَمَّ بِحَسَنَةٍ فَلَمْ يَعْمَلْهَا، فَاكْتُبُوهَا حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا عَشْرًا».
38. از ابوهریره روایت شده است که گفت: پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند متعال [خطاب به مأمورانی که اعمال انسان را مینویسند] فرمود: «هرگاه بندهام قصد انجام کار بدی کرد، آن را برایش ننویسید. پس اگر آن را انجام داد، تنها یک کار بد برایش بنویسید و هرگاه قصد کار نیکی انجام دهد و آن را انجام نداد، برایش کار نیکی بنویسید. [اما] اگر آن را انجام داد، آن را ده [برابر برایش] بنویسید».
Forwarded from احادیث قدسی
39- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا هَمَّ عَبْدِي بِحَسَنَةٍ وَلَمْ يَعْمَلْهَا، كَتَبْتُهَا لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا كَتَبْتُهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ، وَإِذَا هَمَّ بِسَيِّئَةٍ وَلَمْ يَعْمَلْهَا، لَمْ أَكْتُبْهَا عَلَيْهِ، فَإِنْ عَمِلَهَا كَتَبْتُهَا سَيِّئَةً وَاحِدَةً».
39. از ابوهریره از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت شده است که فرمودند: خداوند متعال میفرماید: «هرگاه بندهام تصمیم به انجام کار نیکی گرفت، ولی آن را انجام نداد، برایش کار نیکی (حسنه) مینویسم (جزای یک کار نیک)؛ اگر آن را انجام داد، آن را ده کار نیک(حسنه) تا هفتصد برابر برایش مینویسم و اگر تصمیم به انجام کار بدی گرفت، ولی آن را انجام نداد، آن را برایش نمینویسم؛ پس اگر آن را انجام داد، تنها یک کار بد برایش مینویسم (جزای یک کار بد)».
39. از ابوهریره از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت شده است که فرمودند: خداوند متعال میفرماید: «هرگاه بندهام تصمیم به انجام کار نیکی گرفت، ولی آن را انجام نداد، برایش کار نیکی (حسنه) مینویسم (جزای یک کار نیک)؛ اگر آن را انجام داد، آن را ده کار نیک(حسنه) تا هفتصد برابر برایش مینویسم و اگر تصمیم به انجام کار بدی گرفت، ولی آن را انجام نداد، آن را برایش نمینویسم؛ پس اگر آن را انجام داد، تنها یک کار بد برایش مینویسم (جزای یک کار بد)».
Forwarded from احادیث قدسی
مسلم در همین زمینه در روایات دیگری از ابوهریره چنین آورده است:
40- «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا تَحَدَّثَ عَبْدِي بِأَنْ يَعْمَلَ حَسَنَةً، فَأَنَا أَكْتُبُهَا لَهُ حَسَنَةً، مَا لَمْ يَعْمَلْ، فَإِذَا عَمِلَهَا فَأَنَا أَكْتُبُهَا بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، وَإِذَا تَحَدَّثَ بِأَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً، فَأَنَا أَغْفِرُهَا لَهُ مَا لَمْ يَعْمَلْهَا، فَإِذَا عَمِلَهَا فَأَنَا أَكْتُبُهَا لَهُ بِمِثْلِهَا، وَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَتِ الْملَائِكَةُ: رَبِّ، ذَاكَ عَبْدُكَ يُرِيدُ أَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً – وَهُوَ أَبْصَرُ بِهِ – فَقَالَ: ارْقُبُوهُ، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَكَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، إِنَّمَا تَرَكَهَا مِنْ جَرَّايَ».
40. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند میفرماید: «هرگاه بندهام [با خود] بگوید فلان کار نیک را انجام میدهد، من [جزای] یک کار نیک را برایش مینویسم، تا زمانی که آن را انجام ندهد؛ پس اگر آن را انجام داد، من [جزای] آن را ده برابر برایش مینویسم و هرگاه بندهام [با خود] بگوید: فلان کار بد را انجام میدهم، من آن [قصد] را خواهم بخشید، اگر آن را انجام ندهد و هرگاه آن را انجام داد، تنها همان یک کار بد را برایش مینویسم». پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: فرشتگان میگویند: خدایا! آن (فلان) بندهات میخواهد کار بدی انجام دهد – در حالی که خداوند بر بندهاش آگاهتر [از هرکس دیگری] است – خداوند میفرماید: او را دنبال کنید، اگر آن را انجام داد، تنها مانند آن را برایش بنویسید و اگر آن را ترک کرد، [جزای] یک کار نیک برایش بنویسید، زیرا آن را تنها به خاطر من ترک کرده است».
40- «قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: إِذَا تَحَدَّثَ عَبْدِي بِأَنْ يَعْمَلَ حَسَنَةً، فَأَنَا أَكْتُبُهَا لَهُ حَسَنَةً، مَا لَمْ يَعْمَلْ، فَإِذَا عَمِلَهَا فَأَنَا أَكْتُبُهَا بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، وَإِذَا تَحَدَّثَ بِأَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً، فَأَنَا أَغْفِرُهَا لَهُ مَا لَمْ يَعْمَلْهَا، فَإِذَا عَمِلَهَا فَأَنَا أَكْتُبُهَا لَهُ بِمِثْلِهَا، وَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: قَالَتِ الْملَائِكَةُ: رَبِّ، ذَاكَ عَبْدُكَ يُرِيدُ أَنْ يَعْمَلَ سَيِّئَةً – وَهُوَ أَبْصَرُ بِهِ – فَقَالَ: ارْقُبُوهُ، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَكَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، إِنَّمَا تَرَكَهَا مِنْ جَرَّايَ».
40. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند میفرماید: «هرگاه بندهام [با خود] بگوید فلان کار نیک را انجام میدهد، من [جزای] یک کار نیک را برایش مینویسم، تا زمانی که آن را انجام ندهد؛ پس اگر آن را انجام داد، من [جزای] آن را ده برابر برایش مینویسم و هرگاه بندهام [با خود] بگوید: فلان کار بد را انجام میدهم، من آن [قصد] را خواهم بخشید، اگر آن را انجام ندهد و هرگاه آن را انجام داد، تنها همان یک کار بد را برایش مینویسم». پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: فرشتگان میگویند: خدایا! آن (فلان) بندهات میخواهد کار بدی انجام دهد – در حالی که خداوند بر بندهاش آگاهتر [از هرکس دیگری] است – خداوند میفرماید: او را دنبال کنید، اگر آن را انجام داد، تنها مانند آن را برایش بنویسید و اگر آن را ترک کرد، [جزای] یک کار نیک برایش بنویسید، زیرا آن را تنها به خاطر من ترک کرده است».
Forwarded from احادیث قدسی
41- «وَقَالَ رسولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا أَحْسَنَ أَحَدُكُمْ إِسْلَامَهُ، فَكُلُّ حَسَنَةٍ يَعْمَلُهَا تُكْتَبُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، إِلَى سَبْعِ مِائَةِ ضِعْفٍ، وَكُلُّ سَيِّئَةٍ يَعْمَلُهَا تُكْتَبُ بِمِثْلِهَا حَتَّى يَلْقَى اللهَ تَعَالَى».
41. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: هرگاه یکی از شما اسلامش را نیکو و استوار گرداند (اسلامش اسلامی واقعی و به دور از هر تزلزل و شائبهای باشد) در آن صورت، هر کار نیکی که انجام میدهد، ده برابر تا هفتصد برابر [جزا و پاداش] برایش نوشته میشود و هر گناهی که انجام میدهد، تنها یک گناه برایش نوشته میشود، تا [زمانی که] خدا را ملاقات کند».
41. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: هرگاه یکی از شما اسلامش را نیکو و استوار گرداند (اسلامش اسلامی واقعی و به دور از هر تزلزل و شائبهای باشد) در آن صورت، هر کار نیکی که انجام میدهد، ده برابر تا هفتصد برابر [جزا و پاداش] برایش نوشته میشود و هر گناهی که انجام میدهد، تنها یک گناه برایش نوشته میشود، تا [زمانی که] خدا را ملاقات کند».