| کمالگرایی؛ قاتل این روزها |
کمالگرایی شما را وادار میکند در خانه بمانید، مانع از آن میشود که از فرصتها استفاده کنید. و انجام پروژههایتان را به تأخیر میاندازد، باعث میشود فکر کنید زندگیتان از آنچه که در واقعیت هست، بدتر است؛ نمیگذارد خودتان باشید؛ به شما استرس میدهد؛ آنچه خوب است را در نظرتان بد جلوه میدهد؛ و سیر طبیعی انجام کارها را تکذیب میکند. کمالگرایان با انتظارات غیر واقعیشان برای آنکه اقدام به انجام کاری کنند، به دنبال طرح برنامهای در حد کمال میگردند. اگر بخواهند کتابی بنویسند، احتمالاً فقط هنگامی که انرژی بالایی داشته باشند، چنین خواهند کرد زیرا از نظر آنها، انرژی پایین بیشتر مناسب تماشا کردن تلویزیون است و انجام کاری فعالانه، مقدار انرژی سطح بالایی میطلبد. همچنین، آنها خود را ملزم میکنند که حتماً با انگیزه باشند (باید بخواهند تا چنین کاری را انجام دهند)، فقط وقتی که در مکان ایدهآلشان نشسته باشند و فقط با دستگاه تایپ مورد علاقهشان، خواهند نوشت. حتماً باید قهوه و غذا آماده باشد! و در شبی مهتابی می نویسند. اینگونه افراد، زیاد نمیتوانند بنویسند. هنگامی که چنین فلسفهای زندگی کسی را پوشش میدهد، درست مثل کره بیش از حدی که سطح نان را میپوشاند، میتواند خفهکننده باشد. آنها نمیخواهند در موقعیتهای غیر ایدهآل قرار گیرند. اما نکتهای را فراموش کردهاند. نکته مهم برای انجام چیزی این است که فقط شروع کنید به انجام دادنش!
🌱
کمالگرایی شما را وادار میکند در خانه بمانید، مانع از آن میشود که از فرصتها استفاده کنید. و انجام پروژههایتان را به تأخیر میاندازد، باعث میشود فکر کنید زندگیتان از آنچه که در واقعیت هست، بدتر است؛ نمیگذارد خودتان باشید؛ به شما استرس میدهد؛ آنچه خوب است را در نظرتان بد جلوه میدهد؛ و سیر طبیعی انجام کارها را تکذیب میکند. کمالگرایان با انتظارات غیر واقعیشان برای آنکه اقدام به انجام کاری کنند، به دنبال طرح برنامهای در حد کمال میگردند. اگر بخواهند کتابی بنویسند، احتمالاً فقط هنگامی که انرژی بالایی داشته باشند، چنین خواهند کرد زیرا از نظر آنها، انرژی پایین بیشتر مناسب تماشا کردن تلویزیون است و انجام کاری فعالانه، مقدار انرژی سطح بالایی میطلبد. همچنین، آنها خود را ملزم میکنند که حتماً با انگیزه باشند (باید بخواهند تا چنین کاری را انجام دهند)، فقط وقتی که در مکان ایدهآلشان نشسته باشند و فقط با دستگاه تایپ مورد علاقهشان، خواهند نوشت. حتماً باید قهوه و غذا آماده باشد! و در شبی مهتابی می نویسند. اینگونه افراد، زیاد نمیتوانند بنویسند. هنگامی که چنین فلسفهای زندگی کسی را پوشش میدهد، درست مثل کره بیش از حدی که سطح نان را میپوشاند، میتواند خفهکننده باشد. آنها نمیخواهند در موقعیتهای غیر ایدهآل قرار گیرند. اما نکتهای را فراموش کردهاند. نکته مهم برای انجام چیزی این است که فقط شروع کنید به انجام دادنش!
🌱
| حمایت افراطی در روابط |
بسیاری از ما در روابطمان در الگوهای رفتاری خاصی گیر میافتیم. مثل اصلاح کردن یا درست کردن دیگران یا محافظت از آنها در برابر مواجه شدن با عواقب کارهایشان. برای خروج از این الگوهای رفتاری در اینجا چند نکته یادآوری میشود:
۱. حمایت کردن از یک شخص به این شکل است که در کارهایی که نمیتواند انجام دهد، کمکش کنیم. یا او را یاری کنیم تا توانایی بیشتری کسب کند. تلاش برای به اصطلاح «درست کردن» یا محافظت از دیگران مانع این میشود که آنها با عواقب رفتارهای خود مواجه شوند. همچنین این اجازه را به آنها میدهد که به رفتارهای آسیبزای خود ادامه دهند. چه آسیب رساندن به خودشان چه دیگران.
۲. دلیل اینکه میخواهیم دیگران را درست کنیم یا از آنها محافظت بیجا کنیم، بیشتر به خود ما بر میگردد. دلیل این رفتار میتواند میل عمیق ما به دوست داشته شدن و ارتباط داشتن، باشد. بسیاری از ما سعی میکنیم که این نیازهای طبیعیمان را به این روشها مرتفع کنیم، ولی متاسفانه در اکثر اوقات در نهایت با احساس عدم ارتباط یا عصبانیت مواجه میشویم.
۳. عشق واقعی زمانی شکل میگیرد که دو فرد در موضع یکسان به هم میپیوندند تا به رشد، درمان و تکامل یکدیگر کمک کنند. اما وقتی یک فرد دارای الگوی رفتاری «درست کردن» یا «نجات دادن» است، قدرت طرفین در رابطه نامتوازن میشود و موضع یکسانی نخواهند داشت. به همین خاطر است که در این روابط شکلگیری خشم و رنجش امری رایج است.
۴. اگر ما در کودکی یاد گرفته باشیم که مسئول وضعیت احساسی والدین خود هستیم، باعث میشود در ادامه زندگی، بیش از حد احساس مسئولیت کنیم و این الگوی رفتاری را در روابط بزرگسالیمان نیز تکرار کنیم.
🌱
بسیاری از ما در روابطمان در الگوهای رفتاری خاصی گیر میافتیم. مثل اصلاح کردن یا درست کردن دیگران یا محافظت از آنها در برابر مواجه شدن با عواقب کارهایشان. برای خروج از این الگوهای رفتاری در اینجا چند نکته یادآوری میشود:
۱. حمایت کردن از یک شخص به این شکل است که در کارهایی که نمیتواند انجام دهد، کمکش کنیم. یا او را یاری کنیم تا توانایی بیشتری کسب کند. تلاش برای به اصطلاح «درست کردن» یا محافظت از دیگران مانع این میشود که آنها با عواقب رفتارهای خود مواجه شوند. همچنین این اجازه را به آنها میدهد که به رفتارهای آسیبزای خود ادامه دهند. چه آسیب رساندن به خودشان چه دیگران.
۲. دلیل اینکه میخواهیم دیگران را درست کنیم یا از آنها محافظت بیجا کنیم، بیشتر به خود ما بر میگردد. دلیل این رفتار میتواند میل عمیق ما به دوست داشته شدن و ارتباط داشتن، باشد. بسیاری از ما سعی میکنیم که این نیازهای طبیعیمان را به این روشها مرتفع کنیم، ولی متاسفانه در اکثر اوقات در نهایت با احساس عدم ارتباط یا عصبانیت مواجه میشویم.
۳. عشق واقعی زمانی شکل میگیرد که دو فرد در موضع یکسان به هم میپیوندند تا به رشد، درمان و تکامل یکدیگر کمک کنند. اما وقتی یک فرد دارای الگوی رفتاری «درست کردن» یا «نجات دادن» است، قدرت طرفین در رابطه نامتوازن میشود و موضع یکسانی نخواهند داشت. به همین خاطر است که در این روابط شکلگیری خشم و رنجش امری رایج است.
۴. اگر ما در کودکی یاد گرفته باشیم که مسئول وضعیت احساسی والدین خود هستیم، باعث میشود در ادامه زندگی، بیش از حد احساس مسئولیت کنیم و این الگوی رفتاری را در روابط بزرگسالیمان نیز تکرار کنیم.
🌱
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح را با دیر بیدار شدن کوتاه نکنید؛
به صبح مانند پنجمین عنصر حیات بنگرید که قدری نیز مقدس است.
🍃
به صبح مانند پنجمین عنصر حیات بنگرید که قدری نیز مقدس است.
🍃
گذشته به مانند گردابی میماند. بدون آنکه خود بدانی، تو را به درون میکشد.
در حالی که تنها چیزی که تو نیاز داری، همین لحظه ی اکنون است. در این لحظه زندگی کن،
تنها همین مهم است
👤اليف شافاک
📚
در حالی که تنها چیزی که تو نیاز داری، همین لحظه ی اکنون است. در این لحظه زندگی کن،
تنها همین مهم است
👤اليف شافاک
📚
نقطه مقابل واقعی افسردگی نه شادمانی و نه فقدان درد، بلکه سرزندگی است؛ یعنی داشتن آزادی عمل برای بروز احساسات خودجوش. یکی از حقایق انکارناپذیر زندگی این است که این احساسات خودجوش نهتنها شاد و زیبا و خوشایند هستند، بلکه تمام ابعاد تجارب بشری، از جمله حسادت، غبطه، خشم، نفرت، طمع، ناامیدی و اندوه را انعکاس میدهند. اما اگر ریشههای دوران کودکی فردی قطع شده باشند، این آزادی عمل به دست نخواهد آمد.
آلیس میلر
🍃
آلیس میلر
🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبور باش…
بعد هر سختیای راحتی هست🌿✨
صبح بخیر💚
📚
بعد هر سختیای راحتی هست🌿✨
صبح بخیر💚
📚
هر کس را باید مجاز و محق دانست که مالک احساسات خود باشد و خود را متمایز از دیگران بداند. شاید این نکته به نظرتان عجیب برسد، اما در واقع، در فرایند تغییر و رشد اساسیترین گام همین است.
شاید بسیاری از ما از فشار شدیدی که بر زنان، شوهران یا فرزندانمان وارد میکنیم تا به افکار و احساساتی شبیه به افکار و احساسات ما دست یابند، آگاه نیستیم. چیزی که ما غالبا به دیگران میگوییم این است که «اگر میخواهی دوستت داشته باشم، باید مثل من احساس کنی و مثل من فکر کنی. اگر من میگویم رفتارت بد است تو هم باید همین طور احساس کنی؛ اگر من احساس میکنم که چیزی خوب و مطلوب است، تو هم باید همین احساس را داشته باشی.»
در حالیکه گرایش مراجعان ما پس از گذراندن دوره درمان خلاف این را نشان میدهد. آنان مایلند که شخص دیگر، احساسات، ارزشها و هدفهای احتمالا متفاوت و متمایز خود را داشته باشد و مختصر این که مایلند و میگذارند، فرد به شیوهای که خود میخواهد و یا میتواند احساس و عمل کند.
به اعتقاد من وقتی شخص پی میبرد که میتواند به احساسات و واکنشهای خود اعتماد کند، به این معنی است که درمییابد انگیزههای پنهانش لزوما مخرب یا مصیبتبار نیستند و دیگر نیازی به مراقبت و حمایت دیگران ندارد، بلکه قادر است زندگی را بر مبنایی واقعی تجربه کند، تمایل به قبول استقلال دیگران نیز در او افزایش مییابد. پس وقتی فرد در مییابد که میتواند به خویشتن متمایز و بیهمتای خود اعتماد کند، اعتمادش به همسر یا فرزندش نیز بیشتر میشود و احساسات و ارزشهای متمایز و بیهمتایی را که در آن دیگری وجود دارد نیز به سهولت بیشتری میپذیرد.
🍃
شاید بسیاری از ما از فشار شدیدی که بر زنان، شوهران یا فرزندانمان وارد میکنیم تا به افکار و احساساتی شبیه به افکار و احساسات ما دست یابند، آگاه نیستیم. چیزی که ما غالبا به دیگران میگوییم این است که «اگر میخواهی دوستت داشته باشم، باید مثل من احساس کنی و مثل من فکر کنی. اگر من میگویم رفتارت بد است تو هم باید همین طور احساس کنی؛ اگر من احساس میکنم که چیزی خوب و مطلوب است، تو هم باید همین احساس را داشته باشی.»
در حالیکه گرایش مراجعان ما پس از گذراندن دوره درمان خلاف این را نشان میدهد. آنان مایلند که شخص دیگر، احساسات، ارزشها و هدفهای احتمالا متفاوت و متمایز خود را داشته باشد و مختصر این که مایلند و میگذارند، فرد به شیوهای که خود میخواهد و یا میتواند احساس و عمل کند.
به اعتقاد من وقتی شخص پی میبرد که میتواند به احساسات و واکنشهای خود اعتماد کند، به این معنی است که درمییابد انگیزههای پنهانش لزوما مخرب یا مصیبتبار نیستند و دیگر نیازی به مراقبت و حمایت دیگران ندارد، بلکه قادر است زندگی را بر مبنایی واقعی تجربه کند، تمایل به قبول استقلال دیگران نیز در او افزایش مییابد. پس وقتی فرد در مییابد که میتواند به خویشتن متمایز و بیهمتای خود اعتماد کند، اعتمادش به همسر یا فرزندش نیز بیشتر میشود و احساسات و ارزشهای متمایز و بیهمتایی را که در آن دیگری وجود دارد نیز به سهولت بیشتری میپذیرد.
🍃
آرتروز فکری چیست؟
آرتروز بیماریای است که به مفاصل حمله میکند و نتیجه اش این میشود که بیمار نمیتواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.
و اما ...
آرتروز فکری بیماریای است که وقتی به انسان حمله میکند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد، دیگر نمیتواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راهحلهای جدید نیست.
مغز هنوز هم این تواناییها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمیتواند تمام قدرت خود را بهکار بندد.
فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج میبرد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامههای آموزشی و مفید را تماشا کند و نمیتواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور میدارد. درنتیجه کارها را طوطیوار انجام میدهد و درنهایت در "تلۀ روزمرهگی" گرفتار میشود.
🌹
آرتروز بیماریای است که به مفاصل حمله میکند و نتیجه اش این میشود که بیمار نمیتواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.
و اما ...
آرتروز فکری بیماریای است که وقتی به انسان حمله میکند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد، دیگر نمیتواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راهحلهای جدید نیست.
مغز هنوز هم این تواناییها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست و نمیتواند تمام قدرت خود را بهکار بندد.
فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج میبرد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامههای آموزشی و مفید را تماشا کند و نمیتواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور میدارد. درنتیجه کارها را طوطیوار انجام میدهد و درنهایت در "تلۀ روزمرهگی" گرفتار میشود.
🌹
فکر میکنید که شما زندگی میکنید؟
خیر، شما فقط به حاشیهی زندگی چسبیدهاید!
وقتی آدم بدجوری خوابیده باشد،
غلتی میزند و به طرف دیگر میخوابد.
ولی وقتی زندگی به آدم تنگ میشود،
کاری غیر از شکایت کردن ندارد.
پس چرا شما سعی نمیکنید غلتی بزنید و وضع خود را عوض کنید؟
👤 ماکسیم گورکی
🍃
خیر، شما فقط به حاشیهی زندگی چسبیدهاید!
وقتی آدم بدجوری خوابیده باشد،
غلتی میزند و به طرف دیگر میخوابد.
ولی وقتی زندگی به آدم تنگ میشود،
کاری غیر از شکایت کردن ندارد.
پس چرا شما سعی نمیکنید غلتی بزنید و وضع خود را عوض کنید؟
👤 ماکسیم گورکی
🍃
عزت نفس نظر و ایده ایه که ما نسبت به خود داریم.وقتی عزت نفس بالایی داریم تمایل داریم نسبت به خودمون و به طور کلی زندگی،احساس مثبت داشته باشیم و همچنین باعث میشه بهتر بتونیم با فراز و نشیب های زندگی کنار بیایم.
وقتی که عزت نفس ما پایینه؛تمایل داریم خودمون و زندگی مون رو با دیدی منفی تر و انتقادی تر ببینیم.همچنین احساس میکنیم کمتر قادر به مقابله با چالش هایی هستیم که زندگی برامون ایجاد میکنه.
عزت نفس رکن اساسی در رشد کردن و جذب خواسته هاست.....
🍃
وقتی که عزت نفس ما پایینه؛تمایل داریم خودمون و زندگی مون رو با دیدی منفی تر و انتقادی تر ببینیم.همچنین احساس میکنیم کمتر قادر به مقابله با چالش هایی هستیم که زندگی برامون ایجاد میکنه.
عزت نفس رکن اساسی در رشد کردن و جذب خواسته هاست.....
🍃
| قاتلان تصمیم گیری استراتژیک |
۱. عادت خیلی منطقی بودن
اگر خیلی منطقی باشید، هیچ ایدهی خلاقانهای به ذهن شما نمیرسد. اگر بخواهید هر ایدهای که کمی عجیب و غریب است را در همان لحظه اول کنار بگذارید، همیشه به همان گزینههای قدیمی خواهید رسید.
۲. عادت انتخاب اولین راهحل
فکر کردن به کار انرژی بری است بنابراین مغز ما متخصص کاهش مصرف انرژی است. چه کار میکند؟ یکی از کارها این است که وقتی به اولین گزینه رسید، خاموش میشود و سوت پایان جستجو را میکشد! بدین ترتیب شما با سبد کوچکی از گزینهها روبهرو خواهید بود.
۳. عادت فقط یک جواب درست وجود دارد
اکثر ما فکر میکنیم که یک جواب بهینه وجود دارد و ما باید آن را پیدا کنیم. در صورتی که ممکن است سه جواب مطلوب وجود داشته باشد. بنابراین ذهن خود را باز نگاه دارید.
۴. عادت تفکر تک سناریویی
همه ما در صحبت میگوییم که دنیا متغیر است، اما در عمل وقتی تصمیم میگیریم، فقط بر اساس یک آینده (سناریو)، گزینه برتر را انتخاب میکنیم. در صورتی که باید علاوه بر گزینهای برای آیندهی مورد انتظار، برای آیندههای دیگر نیز گزینههای متناسب در ذهن داشته باشیم.
۵. عادت جمع آوری دادههای خیلی زیاد
برخی از ما آنقدر اطلاعات جمع آوری میکنیم، که دچار فلج تحلیلی (Paralysis by analysis) میشویم. کیفیت تصمیمگیری مبتنی بر دادههای خیلی کم و خیلی زیاد هر دو در معرض خطر است.
🌱
۱. عادت خیلی منطقی بودن
اگر خیلی منطقی باشید، هیچ ایدهی خلاقانهای به ذهن شما نمیرسد. اگر بخواهید هر ایدهای که کمی عجیب و غریب است را در همان لحظه اول کنار بگذارید، همیشه به همان گزینههای قدیمی خواهید رسید.
۲. عادت انتخاب اولین راهحل
فکر کردن به کار انرژی بری است بنابراین مغز ما متخصص کاهش مصرف انرژی است. چه کار میکند؟ یکی از کارها این است که وقتی به اولین گزینه رسید، خاموش میشود و سوت پایان جستجو را میکشد! بدین ترتیب شما با سبد کوچکی از گزینهها روبهرو خواهید بود.
۳. عادت فقط یک جواب درست وجود دارد
اکثر ما فکر میکنیم که یک جواب بهینه وجود دارد و ما باید آن را پیدا کنیم. در صورتی که ممکن است سه جواب مطلوب وجود داشته باشد. بنابراین ذهن خود را باز نگاه دارید.
۴. عادت تفکر تک سناریویی
همه ما در صحبت میگوییم که دنیا متغیر است، اما در عمل وقتی تصمیم میگیریم، فقط بر اساس یک آینده (سناریو)، گزینه برتر را انتخاب میکنیم. در صورتی که باید علاوه بر گزینهای برای آیندهی مورد انتظار، برای آیندههای دیگر نیز گزینههای متناسب در ذهن داشته باشیم.
۵. عادت جمع آوری دادههای خیلی زیاد
برخی از ما آنقدر اطلاعات جمع آوری میکنیم، که دچار فلج تحلیلی (Paralysis by analysis) میشویم. کیفیت تصمیمگیری مبتنی بر دادههای خیلی کم و خیلی زیاد هر دو در معرض خطر است.
🌱
تو آدم اصیلی هستی؛
اگر از شادی و خوشبختی آدمها لذت میبری.
اگر از آسیب و زمین خوردن دیگران اندوهگین میشوی.
اگر در صلحی با خودت و با جهان و آدمها.
اگر کدورتی از کسی به دلت نمیگیری و اگر آنقدر وسیع و آرامی که بدیها و قضاوتها را مانند سنگریزههای کوچکی در خودت حل میکنی و اجازه نمیدهی هر کلام و نگاه و رفتاری تو را بههم بریزد.
تو آدم اصیلی هستی اگر در جهان بیعاطفه و جنجالمحور آدمها، مهربان و نجیب و آرام ماندهای.
تو داری قهوهات را مینوشی، در همانحال که دیگران برای مسائل کوچک و بیاهمیت، به جان هم افتادهاند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚
اگر از شادی و خوشبختی آدمها لذت میبری.
اگر از آسیب و زمین خوردن دیگران اندوهگین میشوی.
اگر در صلحی با خودت و با جهان و آدمها.
اگر کدورتی از کسی به دلت نمیگیری و اگر آنقدر وسیع و آرامی که بدیها و قضاوتها را مانند سنگریزههای کوچکی در خودت حل میکنی و اجازه نمیدهی هر کلام و نگاه و رفتاری تو را بههم بریزد.
تو آدم اصیلی هستی اگر در جهان بیعاطفه و جنجالمحور آدمها، مهربان و نجیب و آرام ماندهای.
تو داری قهوهات را مینوشی، در همانحال که دیگران برای مسائل کوچک و بیاهمیت، به جان هم افتادهاند...
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚
بزرگترین خوشبختی این است ؛
که مارا بخاطر خودمان
و برای آنچه واقعا هستیم
دوست بدارند ...
#ویکتور_هوگو
📚
که مارا بخاطر خودمان
و برای آنچه واقعا هستیم
دوست بدارند ...
#ویکتور_هوگو
📚
فرافکنی یکی دیگر از انواع سازوکارهای دفاعی است که در آن، فرد دیگران را واجد ویژگیها و تمایلاتی میداند که وجود آنها را در خودش ناخوشایند تلقی میکند؛ یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم، ویژگیهای غیرقابلقبول خود را به دیگران «فرا میافکَنَد» (یعنی، نسبت میدهد).
بدین ترتیب میتواند بهجای آنکه بهخاطر آن ویژگیها و تمایلات نامطلوب از خودش تنفر پیدا کند، از دیگران متنفر شود؛ و در عین حال، میتواند بدون پذیرفتن این واقعیت که خودش هم واجد آن ویژگیها و تمایلات است زبان به مذمت آنها بگشاید.
در این سازوکار دفاعی، فرد دیگران را بهخاطر آنکه واجد ویژگیهایی هستند که خودش شدیدا از داشتن آنها بدش میآید، شماتت میکند.
مثالهایی از به کاربردن این سازوکار عبارتاند از دزدی که غالبا نگران این است که دیگران از او دزدی کنند و مدعی است که نمیتوان به دیگران اعتماد کرد؛ یا زنی که هر نوع تمایل جنسی را در وجود خودش انکار میکند ولی همواره اصرار دارد که همه مردهایی که میشناسد «فکر و ذکرشان متوجه مسائل جنسی است»؛ یا مردان متاهلی که بهجز همسرشان با زنان دیگر هم ارتباط دارند، بیشتر از سایر مردها به همسر خود بدبیناند.
غالبا با توجه به اینکه فرد از وجود چه چیزی در دیگران بدش میآید یا میرنجد میتوان به ناامنیها و تعارضات درونی وی پی برد. در فردی که همیشه دیگران را «احمق» خطاب میکند، ممکن است این کار در واقع ناشی از این باشد که به توانمندیهای هوشی خودش شک دارد.
🍃
بدین ترتیب میتواند بهجای آنکه بهخاطر آن ویژگیها و تمایلات نامطلوب از خودش تنفر پیدا کند، از دیگران متنفر شود؛ و در عین حال، میتواند بدون پذیرفتن این واقعیت که خودش هم واجد آن ویژگیها و تمایلات است زبان به مذمت آنها بگشاید.
در این سازوکار دفاعی، فرد دیگران را بهخاطر آنکه واجد ویژگیهایی هستند که خودش شدیدا از داشتن آنها بدش میآید، شماتت میکند.
مثالهایی از به کاربردن این سازوکار عبارتاند از دزدی که غالبا نگران این است که دیگران از او دزدی کنند و مدعی است که نمیتوان به دیگران اعتماد کرد؛ یا زنی که هر نوع تمایل جنسی را در وجود خودش انکار میکند ولی همواره اصرار دارد که همه مردهایی که میشناسد «فکر و ذکرشان متوجه مسائل جنسی است»؛ یا مردان متاهلی که بهجز همسرشان با زنان دیگر هم ارتباط دارند، بیشتر از سایر مردها به همسر خود بدبیناند.
غالبا با توجه به اینکه فرد از وجود چه چیزی در دیگران بدش میآید یا میرنجد میتوان به ناامنیها و تعارضات درونی وی پی برد. در فردی که همیشه دیگران را «احمق» خطاب میکند، ممکن است این کار در واقع ناشی از این باشد که به توانمندیهای هوشی خودش شک دارد.
🍃