متن | علیرضا پناهیان
6.73K subscribers
260 links
کانال متن(خلاصه سخنرانی‌ها)

🔸علیرضا پناهیان
@Panahian_ir
🔸صوتی (آرشیو سخنرانی‌ها)
@Panahian_mp3
Download Telegram
🔰 ۲۰ توصیه امیرالمومنین درباره آداب غدیر(بخش اول)


1️⃣ برای اهل و عیال خود دست و دل بازی کنید و به برادران و دوستانتان نیکی کنید.

2️⃣ در مقابل این نعماتی که به شما داده خدا را شکر کنید.

3️⃣ دور هم جمع شوید تا خدا کارهایتان را سامان دهد.

4️⃣ به یکدیگر نیکی کنید تا خداوند دل‌هایتان را به‌هم پیوند دهد.

5️⃣ نعمت‌های الهی را به هم هدیه دهید، خدا ثواب هر عمل در این روز را چندین برابر عمل در اعیاد دیگر قرار داده.

6️⃣ نیکی در این روز اموال را زیاد می‌کند و عمر را می‌افزاید.

7️⃣ مهربانی به همدیگر در این روز، رحمت و رأفت خداوند را جلب می‌کند.

8️⃣ تا جایی که در توان دارید از آنچه خدا که به شما داده به برادران و خانواده‌تان رسیدگی و پذیرایی کنید.

9️⃣ در میان یکدیگر خوشرو باشید.

🔟 در دیدار یکدیگر، اظهار شادمانی‌ کنید.

1️⃣1️⃣ به کسی که به خیر شما امید دارد، افزون بر آن بدهید.

2️⃣1️⃣ به ناتوانان همچون خود و هرقدرکه از دستتان برمی‌آید و برایتان امکان دارد، بخورانید.

3️⃣1️⃣ خرج کردن یک درهم در این روز، پاداش 100هزار درهم در روزهای دیگر و حتّی‌ بیشتر دارد.

4️⃣1️⃣ اگر کسی از آغاز دنیا تا پایانش، روزها را روزه و شب‌هایش را احیا بگیرد، به پای ثواب روزۀ این روز- اگر خالصانه باشد- نمی‌رسد.

5️⃣1️⃣ هرکس که در این روز پیش از درخواست برادرش به یاریش بشتابد و از سر رغبت به او نیکی کند، پاداش کسی را دارد که این روز را روزه و شبش را احیا گرفته است.

6️⃣1️⃣ هر کس مؤمنی را افطار دهد انگار به یک میلیون نبی و صدیق و شهید افطار داده.

7️⃣1️⃣ و هرکس برای برادرانش قرض بگیرد(برای حل مشکل آنها واسطه شود) و به آنها کمک نماید، من از سوی خدا ضامنم که اگر زنده بماند، بدهی‌اش را بپردازد و اگر قبضِ روحش کند، خداوند، خود قرض او را به عهده بگیرد.

8️⃣1️⃣ چون همدیگر را دیدید، دست بدهید و سلام کنید و نعمت امروز را به هم تبریک بگویید.

9️⃣1️⃣ این سخنان را حاضران به غایبان و شاهدان به آیندگان برسانند

0️⃣2️⃣ توانگر به دیدن فقیر برود و نیرومند به دیدن ناتوان برود.

👈 متن کامل و ترجمه حدیث
bayanmanavi.ir/post/248


#غدیر
@panahian_ir
🔴 زمانۀ ما به زمانۀ امیرالمؤمنین(ع) بسیار شبیه است

🌀 وجود علی(ع) صرف سه جریان شد:
1️⃣ دنیاطلب‌های انقلابیِ پشیمان از انقلابی‌بودن
2️⃣غیرانقلابیونی که خط رفاه‌طلبی را دنبال می‌کردند
3️⃣انقلابیونی که در تحلیل‌شان اشتباه کردند(خوارج)

⭕️ رگه‌هایی از قاسطین، مارقین و ناکثین را در هر جامعۀ دارای حکومت دینی، می‌توان مشاهده کرد

⭕️ امروز کسی که با حیات امیرالمؤمنین(ع) آشنا نباشد، سواد دینی لازم را ندارد

⭕️هرچه یاحسین(ع) می‌گوییم، ریشه در وقایع زمان علی(ع) دارد
______________
#رونمایی_کتاب_علی‌از‌زبان‌علی
#استاد_پناهیان:

💠برای اینکه تحت مغناطیس جاذبۀ علی(ع) قرار بگیریم، بی‌تردید باید کتاب بخوانیم و با تاریخ و کلمات علی(ع) آشنا بشویم.

💠اگر جوان‌ها می‌خواهند با شخصیت برجستۀ امیرالمؤمنین(ع) آشنا شوند، خوب است به کتابهای #حجت‌الاسلام_محمدیان دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) مراجعه کنند؛ و یک نمونه‌اش کتاب #علی_از_زبان_علی(ع) است که در نوع خود بی‌نظیر است

💠جوان‌ها با مطالعۀ این کتاب، به‌شدت از نظر روحی و فکری، تحت تأثیر شخصیت علی(ع) قرار خواهند گرفت، چون اثر کلام حضرت، واقعاً عجیب است؛ خصوصاً کلماتی که امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ خودشان فرموده‌اند!

💠ما برای برخورداری از بصیرت سیاسی، بیش از هرچیزی نیازمندیم تاریخ حیات امیرالمؤمنین(ع) را مطالعه کنیم. اگر تاریخ حیات ایشان را مطالعه کنیم، از خطراتی که در زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) رخ داد، در زمانۀ خودمان مصون خواهیم ماند. هرچه یاحسین(ع) می‌گوییم، ریشه در وقایع زمان حیات علی(ع) دارد.

💠تقریباً می‌توان گفت: امروزه اگر کسی با حیات امیرالمؤمنین(ع) آشنا نباشد، سواد دینی لازم را ندارد و نمی‌تواند از معارف دینی برای روشن کردن راه خودش در جامعۀ امروز، استفاده کند و دچار تحلیل‌های اشتباه می‌شود.

💠زمانۀ ما به زمانۀ امیرالمؤمنین(ع) بسیار شبیه است. رگه‌هایی از قاسطین و مارقین و ناکثین را در هر جامعۀ دینی که از حکومت دینی برخوردار است، می‌توان مشاهده کرد. حاکمیت دینی در جامعۀ ما اقتضائاتی دارد، و این اقتضائات مشابه آن چیزی است که در زمان علی(ع) اتفاق افتاده است.

💠وجود باعظمت علی(ع) صرف سه موضوع شد: 1.دنیاطلب‌هایی که انقلابی بودند اما از انقلابی‌بودن پشیمان شده بودند.
2.دنیاطلب‌هایی که سابقۀ انقلابی‌گری نداشتند و از همان اول، خط رفاه‌طلبی را دنبال می‌کردند. 3.انقلابیونی به‌نام خوارج، که اصلاً دنیاطلب نبودند اما در تحلیل‌شان اشتباه کردند.

💠بدون رودربایستی، ما رگه‌هایی از هر سه جریان را در جامعۀ خودمان می‌بینیم؛ البته به‌صورت رقیق‌تر. چرا رقیق‌تر؟ چون جامعۀ ما کلاً از جامعۀ کوفی زمان علی(ع) جلوتر است. اما خیلی مهم است که موقعیت امیرالمؤمنین(ع) را درک کنیم.

💠ما ثابت کرده‌ایم: «ما اهل کوفه نیستیم؛ حسین(ع) تنها بماند» در این تردیدی نیست، اما اینکه «ما اهل کوفه نیستیم؛ علی(ع) تنها بماند!» چه؟! ما در معرض امتحان چنین شعاری هستیم و برای اینکه امیرالمؤمنین(ع) را در آن شرایط پیچیده، تنها نگذاریم، در شرایط زمان خودمان-که یک‌مقدار شبیه آن زمان است- باید مطالعۀ بیشتری داشته باشیم.

💠برخی از ساده‌اندیش‌ها یا افراد مغرض، وقتی به تطبیق تاریخی می‌پردازیم، ایراد می‌‌گیرند که: «چرا می‌گویید زمان امیرالمؤمنین(ع)؟! مگر الان امیرالمؤمنین(ع) داریم؟!»

💠بعضی‌ها جلوی عبرت گرفتن از تاریخ را می‌گیرند؛ به‌واسطۀ همین حرف ساده که از سرِ سطحی‌نگری است! فکر می‌کنند ما رهبر عزیز انقلاب را با امیرالمؤمنین(ع) مقایسه می‌کنیم! معاذالله؛ ما هیچ‌وقت این مقایسه را صورت نمی‌دهیم. امیرالمؤمنین(ع) فقط یک‌دانه بود، اما این دو زمانه شبیه همدیگرند و جاگیری حق و باطل در مقابل هم، و اشتباه‌ها و رفتارهای درست، شبیه همدیگرند.

💠این اعتراض به خودِ امیرالمؤمنین(ع) هم می‌شد؛ وقتی علی(ع) به یارانش فرمود: «یاران پیامبر(ص) این‌گونه تلاش می‌کردند...» یک نفر به ایشان گفت: «یا علی! نه تو پیغمبر هستی و نه ما اصحاب پیغمبر! چرا مقایسه می‌کنی؟!» حضرت با ناراحتی به او فرمود: من دارم آنها را به عنوان الگو برای شما مطرح می‌کنم.

💠امیرالمؤمنین(ع) اصرار داشتند که وجوه مظلومیت خود را بیان کنند و این به ما نشان می‌دهد که در هر زمانی باید از مظلومیت رهبران‌مان جلوگیری کنیم. مثلاً اینکه رهبر جامعه نمی‌تواند همۀ مسائل را با مردم در میان بگذارد(به‌خاطر ملاحظات امنیتی و مصلحت‌های پیچیده) خودش محلی قرار می‌گیرد برای مظلومیت رهبر جامعه؛ همان‌طور که محلی برای مظلومیت علی(ع) قرار گرفت.

💠اگر وجوه مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) را خوب مطالعه کنیم و آمادۀ جلوگیری از مظلومیت امام جامعه بشویم، دیگر به زمان ظهور خواهیم رسید.

#رونمایی_کتاب_علی‌از‌زبان‌علی-96.6.15

کانال رسمی #علیرضا_پناهیان

@Panahian_ir
@panahian_text
♦️ پناهیان: آی اهل محرم، چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟!

🔸یادداشت حجت‌الاسلام پناهیان دربارۀ روز #مباهله

🔰بسم الله الرحمن الرحیم

💠اگر غدیر عید ولایت است مباهله عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده.

💠امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است.

💠در جهان اسلام احدی نیست که منکر مباهله و این فضیلت باعظمت علی(ع) بشود. آیۀ صریح قرآن است و داستان مباهله را همه بیان کرده‌اند.

💠عاشقان اهل بیت(ع) کجا هستند که بزرگترین جشن محبت را برگزار کنند، و سرور خود را در نزول آیۀ مباهله به اهل عالم نشان بدهند؟ قبول کنیم ما هنوز در مکتب محبت اهل بیت(ع) آنچنان که باید رشد نکرده‌ایم.

💠شادی از نزول آیۀ مباهله، موجب صعود دل‌ها در عزای محرم است. باشکوه‌ترین تجمع اهل بیت(ع)در طول تاریخ اسلام در مباهله است.

💠باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. آی اهل محرم ببینید حسین(ع) در آغوش پیامبر(ص) است. چرا فریاد شادی و هلهله سر نمی‌دهید؟ تنها منتظرید اباعبدالله(ع) در گودی قتل‌گاه بیفتد تا فریاد عزا سر کنید؟ الان باید عالم را باخبر کنید تا علت گریه‌ها و فریادهای عاشورای شما را بفهمند.

@Panahian_ir
@panahian_text
🌀نظام آموزشی کنونی حوزه، چه اشکالاتی دارد؟

🔴مدرسۀ علمیه برای ایجاد فضای مناسب رشد باید سه ویژگی داشته باشد: #استقلال، #ادب، #تعاون

⭕️ برای محیط طلبگی، خوب نیست که مقررات سختگیرانۀ آموزشی، عامل نظم باشد؛ نظم باید نتیجۀ تقوا و برآمده از رعایت استقلال افراد باشد

⭕️ نظام موجود در مقررات مدارس علمیه، زمینۀ کسب تقوا را در بسیاری از افراد تضعیف می‌کند
__________________
#افتتاحیه_حوزه_دارالحکمه- قسمت اول
#استاد_پناهیان:

💠معمولاً این‌گونه تلقی می‌شود که مدرسۀ علمیه باید سه ویژگی مهم داشته باشد تا مدرسۀ موفقی باشد، این سه ویژگی را اکثراً «نظم، درس‌خواندن و معنویت» می‌دانند. اگرچه این سه ویژگی، مهم است و می‌تواند تا حدی شاخص موفقیت یک مدرسه باشد اما این سه ویژگی لزوماً نشان‌دهندۀ فرایند صحیح تعلیم و تربیت در یک مدرسه نیست!

💠رسیدن به سه شاخص «نظم، درس‌خواندن و معنویت» به هر قیمتی مطلوب نیست؛ بلکه طریق رسیدن به این ویژگی‌ها بسیار اهمیت دارد و فرایند تعلیم و تربیت را شکل می‌دهد. مدرسه‌ای که می‌خواهد فرایند صحیحی برای رسیدن به وضع مطلوب داشته باشد، باید بر سه ویژگی تأکید کند، که عبارتند از: «استقلال، ادب و تعاون» این ویژگی‌ها در کنار هم می‌تواند فضای مناسب رشد برای رسیدن به نظم، تحصیل موفق و مراتب عالی معنویت را فراهم کند.

💠چرا «استقلال» در مدرسه مهم است؟ منظور از رعایت استقلال این است که برای پرورش انگیزه‌های درونی افراد فرصت بدهیم. نظمی که بدون رعایت استقلال شخصیتِ افراد در مدرسه برقرار شود اولاً معلوم نیست که نظم مستمر و مداومی باشد. ثانیاً آثار خوبِ نظم بر چنین نظمی غالباً مترتب نخواهد شد، چون یک نظم تحمیلی از بیرون است. ثالثاً برخی از افراد شایستۀ تعلیم و تربیت را نمی‌تواند به نظم دربیاورد.

💠نظم باید از درون افراد جوشیده باشد و درس‌خواندن هم باید با انگیزه‌ای درونی باشد. استقلال یکی از عناصر کلیدی تقواست. اینکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُم‏» (نهج‌البلاغه/نامه 47) مقصودشان نظمی برآمده از تقوا بود؛ نه هر نظمی! عنصر کلیدی تقوا نوعی «بازدارندگی درونی» است؛ یعنی اینکه انسان بین خود و خدای خود، کارهایش را مرتب کند، نه اینکه مرتباً از بیرون عواملی برای تنظیم فرد وجود داشته باشد.

💠برای یک محیط طلبگی، خوب نیست که مقررات سختگیرانۀ آموزشی، عامل نظم باشد. ما باید تقوا را در مدرسه تمرین کنیم. با این مقرراتی که در هر محیطی می‌تواند اجرا شود، دیگر چه تفاوتی بین محیط مقدس طلبگی با دیگر محیطها باقی می‌ماند؟ باید مقررات را کم کرد و فرصت به تمرین تقوا داد. وقتی مقررات به صورت مطلق حاکم شد، احساس مسئولیت و پاسخگویی در برابر پروردگار-که عنصر اصلی تقواست- فرصت رشد پیدا نمی‌کند. نظم باید نتیجۀ این تقوا باشد که برآمده از رعایت استقلال افراد است.

💠باوجود این مقررات آموزشی، کسب ملکۀ تقوا برای طلبه‌ها دشوار است. طلبه‌ای که با مقررات آموزشی و فشار حضور و غیاب، سرِ کلاس درس حاضر شود و امتحان بدهد، معمولاً از رشد کافی برخوردار نخواهد بود. چنین فردی بعدها چطور می‌تواند مردم را به تقوا دعوت کند؛ درحالی‌که خودش فرصت نیافته با تقوا زندگی کند، بلکه با مقررات زندگی کرده است؟! هرچند همیشه افرادی هستند که با قوت روحی خود می‌توانند در هر شرایطی به کسب تقوا بپردازند.

💠یکی از اشکالات نظام حوزه، امتحان‌گرفتن سرِ نیم‌سال است. گویا نگران این هستیم که غالب طلاب انگیزۀ شخصی قوی برای درس‌خواندن نداشته باشند؛ لذا می‌خواهیم با کنترل خودمان، آنها را درس‌خوان کنیم! بهتر بود در پایان مقاطع تحصیلی طولانی‌تر، امتحان گرفته شود؛ مثلاً برای درس ادبیات، در پایان دو سال و نیم یا سه سال، امتحان ادبیات گرفته شود.

💠کسانی که حوزۀ قدیم را تجربه کرده‌اند می‌دانند که طلبه‌ها در حوزۀ قدیم، بدون مقررات، حتی بیشتر هم درس می‌خوانند، چون هر طلبه‌ای خودش برنامۀ درسی خود را تنظیم می‌کرد و خودش حضور و غیاب می‌کرد. در آن فضا، خودِ طلبه‌ها برای تعیین استاد و هم‌مباحثه‌ای، تنظیم اوقات خود و موفقیت خودشان در تحصیل علم، انگیزۀ بالایی داشتند. اما حالا همۀ این انگیزه‌ها به مسئولین مدرسه سپرده شده است.

💠بی‌تردید نظام موجود در مقررات مدارس علمیه، نظامی است که زمینۀ کسب تقوا را در بسیاری از افراد تضعیف می‌کند و طلبه‌ها را به افرادی منفعل تبدیل می‌کند. در چنین محیطی، حتی اگر آنها قانون‌مدار هم بشوند، دیگر ارزشی ندارد؛ چون قانون‌مداری نباید از خوف مجازات قانونی باشد.

#افتتاحیه_حوزه_دارالحکمه-96.6.22- قسمت اول
👈🏻 متن کامل:
bayanmanavi.ir/post/4176

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀چگونه در مدرسۀ علمیه، ولایتمداری و تقوای افراد را تقویت کنیم؟

⭕️ مقررات آموزشی در حوزه، باید تقلیل یابد؛ به‌جای نمره، باید نظر معلم حاکم باشد

⭕️ ادب نسبت به مسئولان مدرسه، نوعی تمرین ولایتمداری است

⭕️ هرچه دیوان‌سالاری در مدرسه تقویت شود، نظام ولایی در آن کمرنگ می‌شود

⭕️ عنصر تعاون در مدرسۀ علمیه، موجب «تربیت تشکیلاتی» طلاب خواهد شد

⭕️ امام(ره) به طلبه‌ها می‌فرمود: «اگر درس نخوانید، حرام است در مدرسه بمانید!»
__________________
#افتتاحیه_حوزه_دارالحکمه- قسمت دوم
#استاد_پناهیان:

💠تأکید بر استقلال افراد در مدرسه، به‌تنهایی ممکن است موجب بی‌نظمی شود، اما در کنار استقلال، دو عنصر دیگر هم هست که تعادل ایجاد می‌کند؛ یکی از آنها «ادب» است و دیگری «تعاون».

💠اگر به استقلال بچه‌ها بها بدهیم ولی ادب و حیا را در مدرسه باب نکنیم، در این صورت بی‌نظمی پیش می‌آید. ادب یک ریشه در حیا دارد و یک ریشه در ولایتمداری. جبران آسیب‌های رعایت استقلال با افزایش اقتدار معنوی و قانونیِ مسئولان مدرسه قابل جبران خواهد بود.

💠در مدرسه، باید ادب نسبت به مسئولان مدارس که نوعی تمرین ولایتمداری است را تقویت کنیم. مثلاً اگر معاون آموزشی مدرسه، نظر بدهد که «این فرد، درس‌خوان نیست و شایستگی طلبگی ندارد» نظر ایشان باید مطاع باشد و آن طلبه باید اخراج شود. اگر معاون آموزشی این‌قدر قابل اعتماد باشد، طبیعتاً او نوعی «ولایت» پیدا می‌کند.

💠چرا ما همه‌چیز را به قوانین سپرده‌ایم و نقش مدیر، معاون و معلمان دلسوز مدارس را کم کرده‌ایم؟! هرچقدر دیوان‌سالاری را تقویت کنیم، نظام ولایی را در مدرسه کمرنگ کرده‌ایم و این به نفع محیطی که می‌خواهد افراد دین‌دار تربیت کند، نیست. ما باید فضایی ایجاد کنیم که افراد بتوانند در آن تقوا و ولایتمداری را تمرین کنند؛ همان‌طور که بچه‌ها در خانه، ولایتمداری را در ارتباط با پدر و مادر، تمرین می‌کنند.

💠این بی‌احترامی به معلم است که به‌جای ملاک‌قراردادنِ نظر او دربارۀ یک طلبه، از او بخواهیم امتحان بگیرد و برگۀ امتحانی را به مرکز بفرستد! چرا؟ برای اینکه «ممکن است استاد حوزه تقوا را رعایت نکند؟!» نباید این‌طور باشد که هیچ محلی برای تقوای اولیاء مدرسه باقی نگذاریم.

💠عنصر دیگری که در مدرسه باید مورد توجه قرار گیرد «تعاون» است. بچه‌ها باید خودشان بر اساس «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوی» همدیگر را به‌نظم در بیاورند. مثلاً اگر برخی از طلبه‌ها دیر سرِ کلاس می‌آیند، بقیه باید به آنها تذکر دهند؛ نه اینکه بچه‌ها منفعل و غیرمسئول باشند و فقط معاون آموزشی طبق مقررات، تأخیرها و بی‌نظمی‌ها را تذکر دهد و نظم ایجاد کند!

💠عنصر تعاون موجب تربیت تشکیلاتی طلاب خواهد شد. کسی که اهل تشکیلات نباشد(به قول شهید مطهری که تشکیلات را لازمۀ تعاون می‌دانست) نمی‌تواند فردا در جامعه تأثیر مطلوبی داشته باشد. این‌گونه تعاون‌ها و تعامل‌ها بین طلاب در مدرسه خیلی موجب تهذیب خواهد شد.

💠ممکن است با قوانین دقیق و سختگیری مسئولان مدرسه، بتوان در مدرسه نظم ایجاد کرد، اما وقتی در شخصیت افراد، استقلال ایجاد نشود، و یا این نظم، برآمده از روحیۀ تعاون بین طلاب نباشد، این نظم چه ارزشی دارد؟! چون در این محیط، تعاون بر تقوا پرورش پیدا نکرده، و زندگی صحیح مسئولانه، تجربه نشده است. این تقواست که ایمان را حفظ می‌کند و به کارها برکت و مقبولیت می‌دهد.(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين؛ مائده/27) کسی که بر اساس تقوا درس بخواند، هم خوب درس می‌خواند و هم خوب می‌فهمد و هم علمش برکت خواهد داشت.

💠درس‌خواندن طلبه‌ها باید از روحیۀ تقوایی آنها استحصال شود، و به همین دلیل باید مقررات آموزشی در حوزه، تغییر و تقلیل پیدا کند. به‌جای نمره، باید نظر معلم حاکم باشد. به‌جای حضور و غیاب، باید نظر معاون آموزشی حاکم باشد. به‌جای مسئولیت معاونت آموزش برای ایجاد نظم، باید تعاون بین طلبه‌ها پررنگ شود.

💠ای کاش می‌توانستیم به‌جای بسیاری از مقررات آموزشی، این کلام تکان‌دهندۀ حضرت امام(ره) را به دیوار مدرسه بزنیم که خطاب به طلبه‌ها فرمود: «اگر، خدای نخواسته، درس نخوانید، حرام است در مدرسه بمانید!» و این فرمایش امام(ره) را محل امر و نهی طلبه ها نسبت به یکدیگر قرار دهیم. البته باید آداب اخوت اسلامی رعایت شود.

💠امیدواریم نظام مدرسۀ علمیه، این تفاوت را با نظامات دیگر محیط‌های آموزشی داشته باشد، و با مدیران و معلمان مثل کارمندان برخورد نشود و با محصلان علوم دینی، مانند افراد منفعلی که فقط با انگیزۀ رعایت مقررات درس می‌خوانند، برخورد نشود. ان‌شاءالله شما بتوانید این فضای مطلوب در مدرسۀ خودتان ایجاد کنید.

#افتتاحیه_حوزه_دارالحکمه-96.6.22- قسمت دوم
👈🏻 متن کامل:
bayanmanavi.ir/post/4176

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀دین ما بیش از هر اندیشه‌ای در عالم، برای حیات انسان ارزش قائل است

🔻#مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_اول- قسمت اول

⭕️ مخالفین قصاص این را نمی‌فهمند: کسی که یک نفر را بکشد یعنی همۀ انسان‌ها را کشته!

⭕️ انسانی که دین تربیت می‌کند، به ظلم حساس است؛ چون حیات انسان‌ها برایش خیلی ارزش دارد

⭕️ طبق آیۀ قرآن، ارزش حیات «یک انسان» معادل است با ارزش حیات همۀ انسان‌ها!

⭕️ امام(ره): بهترین دعا برای رئیس‌جمهور آمریکا این است که خدا مرگش را برساند

⭕️ می‌دانید چرا از شنیدن اخبار میانمار خون‌مان به‌جوش می‌آید؟ چون دین ما برای حیات یک انسان، این‌قدر ارزش قائل است که آن را معادل حیات همۀ انسان‌ها می‌داند
____________________
#استاد_پناهیان:

💠 یکی از مفاهیمِ بسیار ارزشمند در دین ما، که اهمیتش کمتر ذکر شده است و همین امر، موجب سوء تفاهم نسبت به دین شده و دین‌گریزی‌هایی را ایجاد کرده، مفهوم حیات و زندگی است.

💠 ارزشی که دین ما برای «حیات» قائل است، یکی از جاهایی است که ما می‌توانیم به دین‌مان افتخار کنیم و با زبان بین‌المللی بگوییم: هر کسی در این عالم، از هر مکتب و مرام و فلسفه‌ای یا از هر افسانه‌ای، اگر کلامی دربارۀ حیات انسان بیاورد و آن را با کلام قرآن دربارۀ حیات انسان مقایسه کنیم؛ قطعاً کلام قرآن بالاتر خواهد بود.

💠 قرآن به‌گونه‌ای دربارۀ ارزش حیات انسان سخن گفته که دستِ همه را بسته است برای اینکه بتوانند شبیه آن، حرف دیگری بزنند؛ چه رسد به اینکه بالاتر از آن بتوانند سخنی بگویند.

💠 وقتی ما دینداران دربارۀ اهمیت حیات صحبت نمی‌کنیم، دیگران فکر می‌کنند که ما همه‌اش داریم در عالم آخرت سِیر می‌کنیم و همه‌اش دنبال مقرراتِ خطا کردن یا خطا نکردن آدم‌ها هستیم و فقط به مسائل ماورائی اهمیت می‌دهیم و ارزش قائلیم، درحالی‌که ما برای حیات انسان هم خیلی ارزش قائلیم.

💠 خیلی‌ها که امانیستی نگاه می‌کنند، انسان‌گرا هستند و ارزش انسان را بالا می‌دانند، باید بدانند که دین ما بیش از هر اندیشۀ محتمَلی در عالم، برای حیات انسان ارزش قائل شده است. در میان همۀ مفاهیم ارزشمند دین (مثل بهشت، جهنم، رضایت الهی و فدا شدن برای دین و اولیاء دین) حیات انسان خیلی ارزش دارد.

💠حالا ببینید حیات انسان در دین ما چقدر ارزش دارد؟ خداوند می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً» (مائده/32) اگر کسی یک آدم را بکشد(حیات را از او بگیرد) انگار همۀ آدم‌ها را کشته است! یعنی ارزش حیات «یک انسان» معادل است با ارزش حیات همۀ انسان‌ها!

💠 ما این‌همه علیه ظالمان حرف می‌زنیم و وقتی اخبار میانمار را می‌شنویم، خون‌مان به‌جوش می‌آید و کسی را که نسبت به قتل انسان‌های بی‌گناه، بی‌تفاوت باشد، انسان نمی‌دانیم، اما یادمان می‌رود بگوییم: «می‌دانید چرا خون‌مان به‌جوش می‌آید؟ چون دین ما برای حیات یک انسان، این‌قدر ارزش قائل است که آن را معادل با حیات همۀ انسان‌ها می‌داند!»

💠می‌گویند: چرا وقتی کسی یک نفر را می‌کشد، قصاص می‌کنید؟ می‌گوییم: اگر کسی یک‌میلیون نفر را کشته بود، نباید قصاص کنیم؟! می‌گوید: خُب بله. می‌گوییم: پس شما نمی‌فهمی که وقتی کسی یک نفر را کشت یعنی همۀ انسان‌ها را کشته است! اگر این را می‌فهمیدی، دیگر نمی‌گفتی که قصاص نباشد! دین ما به ارزش حیات یک انسان، خیلی بها می‌دهد.

💠موضوع بحث ما «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» است؛ نه فقط حیات یک انسان، بلکه حیات بشر! یکی از آثار نگرشی این بحث این است که دیگران متوجه می‌شوند چرا ما این‌قدر به ظلمی که به حیات بشر می‌شود، حساس هستیم؟ انسانی که دین تربیت می‌کند، به ظلم حساس است، نباید جلوی او آدم بی‌گناهی را بکشید و الا شرِّ شما را از عالم کم خواهد کرد! به سردمداران دولت‌های استکباری که عین آب‌خوردن، آدم می‌کشند باید این را گفت که «مسلمان‌ها یک روز شما ظالمان خبیث را به‌خاطر آدم‌کشی‌ها و جنایت‌های‌تان، نابود خواهند کرد»

💠حضرت امام(ره) می‌فرمود: بهترین دعا برای رئیس‌جمهور آمریکا این است که خدا مرگش را برساند، چون او روز به‌روز دارد جهنم خودش را داغ‌تر می‌کند.(صحیفۀ امام/21/47) چرا این ادبیات در سیاستمداران ما دیده نمی‌شود؟

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.6.30
🔉صوت تلگرامی: t.me/Panahian_mp3/2105

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀چرا دنبال مؤثرترین مفهوم در حیات بشر هستیم؟

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_اول – قسمت دوم

⭕️ دین به انسان می‌گوید: دنبال بهرۀ حداکثری از حیات باش، تو باید خیلی زنده باشی!

⭕️ حیات طیبه، یعنی خدا یک #حیاتِ_دیگر به آدم می‌دهد؛ نه اینکه همین حیاتی که دارد‌ را پاکیزه کند! در واقع یک‌بار دیگر به‌دنیا می‌آید و چشم قلبش باز می‌شود

⭕️ زشت‌ترین کارِ فرهنگ غرب این است که بشر را به حداقلی از حیات قانع می‌کند؛ بی‌دینی از همین‌جا آغاز می‌شود

⭕️ از امام حسین(ع) حیات حداکثری بخواهید و به حداقلِ خوب‌بودن قانع نشوید

⭕️ اثر تربیتی و روحی و معنویِ درک ارزش حیات این است که آدم را شاکر می‌کند
____________________
#استاد_پناهیان:

💠اثر تربیتی و روحی و معنویِ درک ارزش حیات این است که آدم را شاکر می‌کند و به تعبیر دقیق‌تر، او را «شکور» قرار می‌دهد. کسی که بتواند به‌خاطر حیات و خلقت خودش از خدا تشکر کند، جزء آدم‌های شکور قرار می‌گیرد که البته اینها کم هستند «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُور» (سبا/13) شما که در رنج‌های زندگی صبر می‌کنید، باید بدانید که اجر شکر از اجر صبر بالاتر است.

💠چرا ما دنبال مؤثرترین مفهوم در حیات بشر هستیم؟ چون دنبال بهرۀ حداکثری از حیات هستیم. چون انسان فطرتاً دوست دارد بهترین حیات را داشته باشد.

💠خاک بر سرِ آنهایی که تلاش می‌کنند تا بشر دنبال بهترکردن حیات خودش نباشد؛ یعنی او را به یک حداقلی از حیات، قانع می‌کنند. زشت‌ترین کارِ فرهنگ منحط و غیرانسانی غرب و تفکر احمقانه و جاهلانۀ اومانیستی این است که بشر را به حداقلی از حیات قانع می‌کنند. اصلاً بی‌دینی از همین‌جا آغاز می‌شود. مگر دین به ما چه می‌گوید؟!

💠دین به انسان می‌گوید: حیات تو ارزش دارد؛ حیات خودت را فربه کن؛ تو باید خیلی زنده باشی! حیات این نیست که تو الان داری! می‌دانی اگر چشم قلبت و گوش روحت باز شود و دستت یداللهی باشد، چه خواهد شد! می‌دانی فهمت می‌تواند به کجاها برسد؟ خدا ناراحت می‌شود از بنده‌ای که از حیاتش خیلی بهره نمی‌برد و ارزش آن را درک نمی‌کند.

💠می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَه» (نحل/97) در اینجا علامه طباطبایی می‌فرماید: اگر کسی آدم خوبی باشد، خدا یک «حیاتِ دیگر» به او می‌دهد، غیر از این حیات؛ نه اینکه همین حیاتی که الان دارد را درست و پاکیزه کند! انگار یک‌بار دیگر به‌دنیا آمده باشد!

💠حیات طیبه اصلاً با این حیات فرق می‌کند، یک زندگی دوباره است، انسان یک بار دیگر متولد می‌شود؛ از رحِم مادرِ طبیعت خارج می‌شود، دست و بالش باز می‌شود، نافش را از مادر طبیعت می‌بُرند! آن‌وقت واقعاً می‌تواند «ببیند!» و «بشنود!» و «رشد کند»

💠چه کسی دنبال مؤثرترین مفهوم در حیات بشر است؟ کسی که می‌خواهد حیات خودش را فربه کند. مشکل ما با تفکر غربی و این فرهنگ و تمدن پوسیده این است که انسان‌ها را به حداقل حیات قانع می‌کند. شما ببینید در تمدن غرب، انسان موفق و خوشبخت کیست؟ در فیلم‌های آنها ببینید که سقف آرزوها را در کجا نگه می‌دارند؛ چقدر پَست و حداقلی است!

💠در آیات ابتدایی قرآن، دربارۀ کافران و منافقان می‌فرماید: اینها کور و کر و لال هستند «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» (بقره/18) خدایا! ما منافق و کافر نیستیم که «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» باشیم، اما چقدر گوش ما باز است؟ الحمدلله کور نیستیم، اما چقدر چشم‌مان باز است؟ چقدر می‌بینیم؟! چقدر زنده هستیم؟ الان چقدر حس می‌کنیم که امام حسین(ع) دارد نزدیک کربلا می‌شود؟ چقدر قلب مقدس امام‌زمان(ع) را حس می‌کنیم؟ چقدر شاد بودن یا غمگین بودن حضرت را درک می‌کنیم؟

💠«انّ الحُسَینُ مِصباحُ الهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجاة» تعبیری است که از کلام پیامبر(ص) دربارۀ امام حسین(ع) گرفته شده است. حالا امام حسین(ع) می‌تواند ما را از چه چیزی نجات دهد؟ از اینکه چشم و گوش ما بسته باشد، می‌تواند ما را نجات بدهد و به ما حیات بدهد. از امام حسین(ع) حیات حداکثری بخواهید و به حداقلِ خوب‌بودن قانع نشوید.

💠آقای بهجت(ره) می‌فرمود: «وقتی به روضه می‌روید، یعنی به حرم امام حسین(ع) رفته‌اید» (رحمت واسعه/348) بچه‌ها! شما چرا انتظار ندارید هر شب که به روضه می‌آیید، حسینِ فاطمه را ملاقات کنید؟! پس به چه عشقی زندگی می‌کنید؟! بعضی‌ها انگار هیچ آرزوی بلندی در زندگی‌شان ندارند!

💠یا اباعبدالله! ما وضع‌مان خیلی خراب است ولی انتظار‌مان هم خیلی بالاست! یعنی این دهۀ محرم، صدای تو را نشویم؟! پس کِی؟! چرا فقط با خیالت زندگی کنم؟! چرا با خودت زندگی نکنم؟!

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.6.30
🔉صوت تلگرامی: t.me/Panahian_mp3/2105

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 دو اشکال عمده در شیوۀ سنتی و رایجِ آموزش‌دادن دین

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_دوم – قسمت اول

⭕️ در شروع آموزش دین، قبل از اثبات وجود خدا و معاد، باید نیاز انسان به خدا و معاد را بگوییم

⭕️ مدام ثابت می‌کنیم «خدا هست» اما توضیح نمی‌دهیم که خدا کیست؟ چه اوصافی دارد؟ چه چیزهایی را دوست دارد؟ بسیاری از آدم‌ها مشتاقند این حرف‌ها را بشنوند؛ حتی آدم‌های بی‌دین!

⭕️ اگر آموزش دین را از نیازهای انسان شروع کنیم، حتی غربی‌ها هم گوش می‌دهند. چون قبل از اینکه به‌سراغ خدا برویم، اول به نیازهای انسان می‌پردازیم
________
#استاد_پناهیان:

💠شیوۀ رایج آموزش‌دادن دین در جامعۀ ما دچار اشکالات اساسی است. در این شیوه، علم کلام غلبه دارد و معمولاً ابتدا خدا و معاد را اثبات می‌کنند و بعد نتیجه می‌گیرند که «چون خدا هست و چون خدا دستورهایی داده؛ پس تو باید تبعیت کنی و الا به دوزخ خواهی رفت» این شیوۀ آموزش دین، روی خیلی‌ها اثر روانیِ منفی می‌گذارد و منجر به «دین‌گریزی» می‌شود.

💠جایگزین روش فوق، این است که آموزش دین را از #نیاز_انسان شروع کنیم. یعنی قبل از اینکه خدا و معاد را ثابت کنیم، نیاز انسان به خدا و معاد را بگوییم. یا قبل از اینکه حقانیت امامت و ولایت را اثبات کنیم، نیاز جامعۀ بشری و نیاز یک انسان به امام را مطرح کنیم و کارکرد امام را در بهبود وضع زندگی انسان، روشن کنیم.

💠اول باید کاری کنیم که مخاطب ما، نیاز به خدا را در خودش ببیند و حتی قبل از آن، نیازهای فطریِ ابتدایی را-که مربوط به خودش می‌شود- ببیند، مثل نیاز به لذتِ عمیق و نیاز به عاشق‌شدنِ عمیق. اگر کسی نیازهای خودش را عمیقاً ندید، اول باید نیازهای او را بیدار کنیم، نه اینکه از همان اول، سراغ اثبات خدا برویم!

💠در ابتدای آموزش دین، باید گفت: ای انسان، تو چه هستی؟ در روایات هم آمده است که «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه»(عوالی اللآلی/4/102) اول باید راه باز شود، تا بعدش به معرفت‌الله هم برسیم.

💠اشکال دیگری که عموماً در آموزش‌های دینی ما وجود دارد این است که اثبات می‌کنند «خدا هست» اما توضیح نمی‌دهند که «خدا کیست؟» مثلاً اینکه خدا چقدر تکبر دارد یا چقدر مهربان است؟ یا اینکه خدا چه چیزهایی را دوست دارد؟ درحالی‌که بسیاری از آدم‌ها مشتاقند این حرف‌ها را بشنوند؛ حتی آدم‌های بی‌دین.

💠قرآن، خدانامه است و بیشترین کلماتی که در قرآن آمده «اله، الله، رب، و اوصاف پروردگار» است. اینها دربارۀ خدا توضیح می‌دهند، در این میان، شاید یکی دو آیه هم دربارۀ اثبات وجود خدا داشته باشیم. حالا ما در اصول عقاید، مدام خدا را اثبات می‌کنیم اما نمی‌گوییم خدا چه اوصافی دارد؟ مثل این است که یک جوانی می‌خواهد به خواستگاری برود، و ما فقط ضرورت ازدواج را برایش جا بیندازیم! او می‌گوید: خُب من این را پذیرفتم، حالا موردِ مناسب معرفی کنید! ولی ما می‌گوییم: کلاً موارد خوب، زیاد هست!

💠پس در آموزش‌های دینی به شیوۀ سنتی، دو تا اشکال عمده وجود دارد: اول اینکه آموزش دین را از نیاز انسان شروع نمی‌کنیم بلکه از وجود خدا شروع می‌کنیم. و طبیعتاً خیلی‌ها هستند که احساس نیازشان به خدا، به‌سادگی بیدار نمی‌شود. اشکال دوم اینکه خدا، معاد و ولایت، خوب توضیح داده نمی‌شود؛ هرچند اینها خوب اثبات می‌شوند.

💠حالا سؤال این است که چگونه باید سراغ دین برویم و آموزش دین را از کجا باید آغاز کنیم؟ یک راهش از طریق «نیاز بشر» است. حالا نیاز بشر را چگونه پیدا کنیم؟ آیا انسان‌ها به همۀ نیازهای خودشان واقف هستند؟ 1-از طریق همان نیازهایی که واقف هستند 2-از طریق نیازهایی که واقف نیستند؛ اول این نیازها را بیدار می‌کنیم.

💠اگر از این طریق برای آموزش دین اقدام کنیم، دچار دو تا آسیب نمی‌شویم: یکی آسیبِ آموزه‌های غربی در ارتباط با دین(چه علیه دین و چه حتی به‌نفع دین) و یکی هم آموزه‌های سنتی دربارۀ دین، که امروزه به‌درد برنامه‌ریزی آموزشی و تبلیغی نمی‌خورَد.

💠چرا غربی‌ها با دین مقابله کردند؟ چون دیدند که دینِ مسیحیتِ تحریف‌شدۀ آنها، نیازهای آنها را پاسخ نمی‌دهد. لذا سکولاریسم در انواع سطوح زندگی و سطوح معرفتی باب شد. حالا اگر ما آموزش دین را از نیازهای انسان شروع کنیم، غربی‌ها هم گوش می‌دهند. چون قبل از اینکه به‌سراغ خدا برویم، اول به نیازهای انسان می‌پردازیم.

💠 قبل از پرداختن به «مؤثرترین مفهوم در حیات بشر» اول باید «حیات» و زندگی را توضیح دهیم. هر انسانی، یک مرتبه‌ای از زندگی را می‌فهمد و به آن علاقه دارد. ما نباید هیچ‌کدام از درخواست‌ها و نیازهای او را انکار کنیم؛ مثلاً لذت جنسی یا حب مقام را نباید انکار کرد. بلکه باید به این انسان گفت: «برای اینکه عمیقاً به این مرتبه از زندگی برسی، دین ما یک پیشنهاد‌هایی دارد...»

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.6.31
🔉 صوت تلگرامی: t.me/Panahian_mp3/2110


@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀قبل از دیندارشدن باید انگیزۀ زنده‌تر شدن در وجودت زنده شود

🔻#مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_دوم – قسمت دوم

⭕️ پیامبران آمده‌اند به ما حیات بدهند، یعنی استعدادهای خفتۀ ما را شکوفا کنند؛ تا لذت‌هایی ببریم که دیگران نمی‌برند

⭕️ «حیات» در قرآن، یعنی به‌تمام معنا زنده باشی، یعنی یک زندگی دیگر؛ نه این تجربۀ رایج مردم از زندگی!

⭕️ همین‌که تمنای «حیات» در کسی ایجاد شود، یعنی علائم حیاتی در او دیده شده

⭕️ اگر سطح پایینی از حیات داشته باشی، در واقع مُرده هستی! باید احساس نیاز به حیات را در خودت زنده کنی، تا مُرده نباشی!

⭕️ در دوست‌داشتن حسین(ع)، واقعاً شمّه‌ای از #حیات را تجربه می‌کنیم!
____________________________
#استاد_پناهیان:

💠حیات چیست؟ حیات، اولاً یعنی زنده‌بودن، و بعداً یعنی زندگی‌کردن! برخی از ویژگی‌های حیات(به‌معنای زندگی) را همه درک می‌کنند اما بخشی از حیات را ممکن است مردم اصلاً متوجه نشوند و فکر کنند «زندگی همین است که دارند انجام می‌دهند» درحالی‌که این زندگی فقط یعنی «مشغول‌بودن به حیات»!

💠وقتی در قرآن از مفهومی به‌نام حیات صحبت می‌شود، بیشتر منظورش «سطح عالی حیات» است، یعنی یک زندگیِ دیگر؛ نه این زندگی‌کردنِ معمولی و همین تجربۀ رایج مردم از زندگی! اگر معنای واقعی «حیات» برای انسان‌ها توضیح داده شود، می‌بینید که چقدر به آن علاقه دارند. کمااینکه وقتی از مراتب عالی عرفان و قدرت‌های ویژۀ عرفا سخن می‌گویید، برای مردم خیلی جالب و جذاب است.

💠در قرآن یک سطحِ دیگری از حیات مطرح است. خداوند در مقام پیامبرشناسی می‌فرماید: بیایید به دعوت پیامبر جواب دهید، برای اینکه می‌خواهد به شما حیات بدهد (إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ انفال /24) یعنی تو را زنده کند و مشاعرت باز شود و سطح علاقه‌هایت و سطح لذت‌هایت و سطحِ عاشقی‌ات و سطح آگاهی و نگاهت افزایش پیدا کند و بیشتر کِیف کنی.

💠باید احساس نیاز به این «حیات» را در خودمان زنده کنیم تا مُرده نباشیم! پیغمبران می‌خواهند ما را زنده کنند. مگر ما الان مرده‌ایم؟ خُب بله! باید به انسان‌ها ثابت کنیم که این زندگیِ ما در واقع «مُردگی» است و زندگی واقعی چیز دیگری است که باید به آن برسیم. اگر این برای کسی جابیفتد، نیاز به پیغمبران هم برایش جامی‌افتد.

💠می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» (انفال/24) یعنی ای مؤمنین؛ به پیغمبر جواب دهید، او شما را صدا می‌زند که شما را زنده کند و به شما حیات بدهد. منظور از حیات‌دادن این است که برخی از استعدادهای ما را شکوفا می‌کند. مثلاً چشمِ دل‌مان را باز کند و گوش‌مان را شنوا کند.

💠دین مجموعه‌ای از آیین‌نامه‌ها برای تنظیم رفتارهای ما نیست و پیغمبر مثل پلیس نیست که بخواهد رفتار ما را مرتب کند؛ دین می‌خواهد ما را زنده کند. چقدر حقیرند کسانی که دین را در حدّ تنظیم مقررات برای کنترل رفتار آدم‌ها تقلیل می‌دهند!

💠 شما مذهبی‌ها؛ خودتان با دینداری‌کردن، چقدر زنده شده‌اید؟ چه مراتبی از حیات را دریافت کرده‌اید؟ کدام استعدادهایت شکوفا شده که در آدم‌های معمولی نیست؟ چه زیبایی‌هایی را درک کرده‌ای که کافران نمی‌توانند درک کنند؟ چه لذت‌هایی می‌بری که دیگران نمی‌توانند ببرند؟ اگر آن حیات دیگر را پیدا کنی، هزاران برابرِِ لذتی که دیگران از رقص می‌برند، تو از نماز‌خواندن می‌بری.

💠مگر ما مُرده‌ایم که حالا دین می‌خواهد ما را زنده کند؟ بله؛«حیات» در قرآن، یعنی اینکه به تمام معنا زنده باشی. اگر سطح پایین‌تری از حیات را داشته باشی، طبق بیان قرآن در واقع مُرده هستی! می‌فرماید: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ...» (انعام/122) آیا کسی که مُرده است و ما او را-با دین- زنده کرده‌ایم و حالا او در بین مردم، با نورِ خودش راه می‌رود، مثل کسی است که در ظلمت است و هیچ‌وقت از تاریکی در نمی‌آید؟!

💠قبل از اینکه من دیندار بشوم، باید انگیزۀ زنده‌بودن و زنده‌تر شدن در من زنده شود. انسانی که زنده است، نوری دارد که به‌وسیلۀ آن دقیق‌تر می‌بیند و در بین مردم، درست رفتار می‌کند.

💠مثال اعلای ما همین «دوست‌داشتن حسین(ع)» است که در آن، شمّه‌ای از حیات را تجربه می‌کنیم. تو با دوست‌داشتنِ حسین(ع) یک رتبۀ دیگری از حیات را پیدا کرده‌ای. موقع گریه‌کردن برای حسین(ع) دیگر حساب نمی‌کنی که او چقدر به نفع توست، در واقع تو داری عاشقی را تجربه می‌کنی.

💠 می‌فرماید: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا» (یس/70) یعنی پیامبر(ص) می‌‌خواهد کسی را انذار کند که زنده است! پس اول باید زنده شویم، تا پیامبر(ص) ما را بیدار کند. البته همین‌که تمنای حیات هم در کسی ایجاد شود و عشقِ به حیات پیدا کند، یعنی علائم حیاتی در او دیده شده است.

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.6.31
🔉 صوتی تلگرامی: t.me/Panahian_mp3/2110

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 آیا انسان باید به‌دنبال راحتی باشد یا نه؟

🔻 #چگونه_آسوده‌تر_زندگی_کنیم؟-#جلسه_اول – قسمت اول

⭕️ آیا اسلام با راحتی انسان مخالف است؟

⭕️ اولین تکلیف مادر، مدیریت راحت‌طلبیِ کودک است

⭕️ کسی که اسیر شهوت می‌شود، قبلاً در برابر راحت‌طلبی خود تسلیم شده

⭕️ بسیاری از گنهکارها مشکل اعتقادی ندارند، مشکلشان راحت‌طلبی است!
__________________
#استاد_پناهیان:

💠شاید اولین و مهمترین خواستۀ غریزی انسان #راحت‌طلبی باشد. لذت‌جویی و پرداختن به انواع شهوات(شهوت مال و مقام) همه در مراتب بعدی هستند.

💠راحتی اولین درخواست طبیعی انسان است. اگر کسی بتواند تکلیف خودش را-به‌ویژه در دوران کودکی، نوجوانی و آغاز جوانی- با راحتی و راحت‌طلبی مشخص کند، تکلیف او با انواع شهوات هم مشخص خواهد شد.

💠اگر راحت‌طلبی خودت را مدیریت کنی، شهوت‌رانیِ تو هم مدیریت خواهد شد. کسی که اسیر شهوت می‌شود، قبلاً در برابر راحت‌طلبی، مشکلات ذهنی خودش را حل نکرده و موضع صحیحی نسبت به آن نگرفته است.

💠البته راحت‌طلبی به‌سادگی قابل کنترل و مدیریت‌‌کردن نیست. بسیاری از افراد-حتی کسانی که علنی گناه می‌کنند- مشکل اعتقادی ندارند؛ یعنی هم به خدا معتقدند و هم به معاد. پس چرا این‌قدر مرتکب گناه می‌شوند؟ چون از عهدۀ خودشان برنمی‌آیند و نمی‌توانند راحت‌طلبی خود را مدیریت کنند.

💠دین‌داری فقط به اعتقادات نیست! در برخی مدارس مذهبی، مدام اعتقادات نوجوان را تقویت می‌کنند اما با راحت‌طلبی او کاری ندارند و او را در برخورد با راحت‌طلبی، قدرتمند نمی‌کنند! می‌دانید نتیجه‌اش چقدر شوم خواهد شد؟ او تبدیل به انسان مؤمنی می‌شود که ایمان و دین خود را در خدمت توجیه راحت‌طلبی خودش قرار می‌دهد. چنین کسی از آدم‌های چاقوکش هم خطرناک‌تر است! از بین چنین افرادی، بدترین دشمنان دین در می‌آیند!

💠مادر باید بداند که اولین تکلیفش، مدیریت راحت‌طلبیِ کودک است. گاهی اوقات مادران محترم، از سرِ مهربانی و دلسوزی، بچه‌ها را راحت‌طلب بار می‌آورند و بعداً دیگر نمی‌توانند این بچۀ راحت‌طلب را جمع کنند.

💠معمولاً خانواده‌ها وقتی یک‌مقدار امکانات پیدا می‌کنند، به راحت‌طلبی بچه‌ها میدان می‌دهند. و بچه‌ای که راحت‌طلب بار بیاید، حتی اگر انسان مذهبی و مؤمنی هم بشود، هیچ‌وقت به اوج معنویت نخواهد رسید. و اگر هم درس بخواند، هیچ‌وقت دانشمند نخواهد شد.

💠می‌دانید چرا زندگی ما خراب شده است؟ چون به راحت‌طلبی تن داده‌ایم و بلد نیستیم راحتی را چطور به‌دست بیاوریم؟ مشکل اینجاست که ما نمی‌توانیم راحت‌طلبی خودمان را مدیریت کنیم، لذا مدام ناراحت‌تر می‌شویم.

💠مثلاً کسی که نگاه حرام می‌کند، می‌خواهد لذت ببرد، درحالی‌که اگر می‌خواهد بیشتر لذت ببرد، اتفاقاً نباید لذت حرام کند، در این صورت، لذت حلالش کاهش پیدا می‌کند، و چون سهم لذتش را کامل نبرده‌، اذیت می‌شود. و برای رفع این ناراحتی، راه‌های حرام‌تر برای لذت‌بردن را دنبال می‌کند و باز هم بیشتر اذیت می‌شود. یعنی دومینویی شروع می‌شود که هرچه جلوتر می‌رود اعصابش بیشتر خُرد می‌شود. آیا ما در تبلیغ حجاب، ربط حجاب را با اعصاب‌خُردی آدم‌ها و آسوده‌تر زندگی کردن توضیح می‌دهیم؟!

💠حالا اگر بخواهیم به راحتی برسیم؛ باید چه‌کار کنیم؟ از امام صادق(ع) پرسیدند: راه رسیدن به راحتی چیست؟ فرمود: در مخالفت با هوای نفس است(أَیْنَ طَرِیقُ‏ الرَّاحَةِ ؛ تحف العقول/ص370) اگر با هوای نفست مخالفت کنی، راحت‌تر زندگی می‌کنی. مخالفت هوی در مقابل مخالفت با خدا است. متابعت از هوی هم در مقابل متابعت از خدا است. آدم با یک ذره گذشتن از راحتی، کرور کرور به خدا نزدیک می‌شود.

💠البته ما باید راحت‌طلبی خودمان را مدیریت کنیم، نه اینکه آن را نابود کنیم! آرامش و راحتی گمشدۀ امروز بشر است، همین بشری که راحت‌طلبی بدبختش کرده است! این انسان، هم راحت‌طلب است و هم راحتی‌هایش را از دست داده، چون نمی‌داند چطور باید به راحتی برسد.

💠آیا انسان اصلاً باید به‌دنبال راحتی باشد یا نه؟ آیا اسلام می‌گوید «دنبال راحتی نباشید!» در پاسخ باید گفت: یک راحتی مذموم داریم، و یک راحتی ممدوح. راحتی ممدوح بیشتر راحتیِ روحی و فکری است. راحتی مذموم هم بیشتر-نه مطلق- راحتی جسمی و راحتی‌های نابجایی است که نتیجه‌اش بدبختی است. اسلام نه‌تنها با راحتی مخالفت ندارد، بلکه برای رسیدن به راحتی، راه نشان می‌دهد. چون اگر می‌خواهی رشد کنی، باید آسوده‌تر زندگی کنی. و چون، خیلی از سختی‌ها، ما را بی‌‌دین می‌کنند!

💠اصلاً آدم باید دنبال راحتی باشد تا بهتر بتواند به بندگی خدا بپردازد. فلسفۀ راحتیِ ممدوح و خوب، همین است. در روایت هست که خدا از هرکسی خوشش نیاید، این‌قدر گرفتارش می‌کند که وقت نکند به ذکر و مناجات بپردازد(أَمْلَأْ قَلْبَكَ شُغُلًا بِالدُّنْيَا؛ کافی/2/83)

#حسینیه_حقشناس-96.6.31
🔈 صوت:
t.me/Panahian_mp3/2107

@Panahian_text
🌀 راه رسیدن به حیات برتر #فکرکردن است

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_سوم – قسمت اول

⭕️ برخی از سبک زندگی‌ها قدرت تفکر انسان را می‌سوزاند؛ مثل قمار، شراب، موسیقی و هرزگی

⭕️ آیا مفاهیم خوبی مثل آزادی، اخلاق یا قانون، می‌توانند مؤثرترین مفهوم در حیات بشر باشند؟!

⭕️ باید تشخیص دهیم در بین همۀ مفاهیم و حرف‌های خوب، کدامش بهتر است؟

⭕️ وقتی توانستی به حرف‌های خوبِ نابه‌جا کفر بورزی، به خدا می‌رسی

⭕️ ابلیس دائماً انسان را با حرف‌ها و مفاهیم خوبِ نابه‌جا، فریب می‌دهد
________________
#استاد_پناهیان:

💠قرآن کریم دربارۀ انسان می‌فرماید: «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديد» (عادیات/8) یعنی انسان برای دوست‌داشتنِ خیر(چیزی که آن را برای خودش خوب می‌پندارد) خیلی شدید است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: این خیری که انسان خیلی شدید به آن علاقه دارد، حیات است(...يَعْنِي حُبِّ الْحَيَاةِ؛ تفسیر قمی/2/439)

💠انسان شدیداً به حیات علاقه دارد، منتها اگر یک‌مقدار چشمش باز شود، این علاقۀ شدیدش به حیات، ارتقا پیدا می‌کند به علاقۀ شدید به «حیاتِ برتر» منظور ما از حیات برتر، همان چیزی است که در قرآن تحت عنوان #حیات از آن یاد شده است. چون هر کسی که از این #حیات برخوردار نباشد، قرآن کریم اساساً او را «مُرده» می‌داند؛ البته مرده‌ای که راه می‌رود! حیات برتر این است که چشم دل انسان باز باشد، بیشتر بتواند لذت ببرد و قدرت، اراده، فهمِ قوی و حکمت داشته باشد.

💠ما دنبال مؤثرترین مفهوم در حیات بشر هستیم؛ هم در حیات حداقلیِ بشر و هم در حیات حداکثریِ بشر. شما فکر کنید که آیا مفاهیمی مثل «آزادی» یا «قانون» یا «اخلاق» یا «حقوق بشر» می‌توانند به‌عنوان مؤثرترین مفهوم در حیات بشر تلقی شوند؟

💠اخلاق و آزادی و قانون، مفاهیم خوبی هستند، اما باید دید که اینها در تأثیرگذاری در حیات بشر، چه رتبه‌ای دارند؟ این‌همه در دنیا از اخلاق و آزادی دم می‌زنند، ولی آیا جهان آباد شده است؟! آیا نباید به این‌همه تأکید بر این مفاهیم خوب، شک کنیم؟!

💠اگر جای مؤثرترین مفهوم در حیات بشر، یک مفهوم دیگر را که تأثیر و ارزش و اهمیت آن کمتر است قرار دهیم، خودمان را نابود کرده‌ایم. تمام نکبت بشریت در طول تاریخ، به‌خاطر این بوده که مفاهیم دیگری را جای مؤثرترین مفهوم مؤثر در حیات بشر گذاشته‌اند. لذا باید مراقب مفاهیم خوبی که زیادی به آنها اهمیت می‌دهند، باشیم.

💠باید بتوانیم تشخیص دهیم که در بین همۀ مفاهیم خوب در این عالم، کدامش بهتر است؟ اگر این را تشخیص ندهیم «مُرده» و نابود خواهیم بود! چون ابلیس دائماً انسان را با حرف‌ها و مفاهیم خوب، فریب می‌دهد. پس باید بتوانی در مقابل حرف‌های خوبِ نابه‌جا بایستی. وقتی توانستی به حرف‌های خوبِ نابه‌جا کفر بورزی، به خدا می‌رسی.

💠حضرت امام(ره) می‌فرمود: اگر آمریکا الااله‌الاالله هم بگوید ما از او قبول نمی‌کنیم(صحیفۀ امام/15/339) یعنی ما فریب آمریکا را نمی‌خوریم. ابلیس چگونه توانست آدم(ع) را فریب بدهد و از بهشت خارج کند؟ او را با مفاهیم خوب، فریب داد. به آدم گفت: «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلی» (طه/120) مگر جاودانگی و پادشاهی و قدرتمندی بد است؟! ابلیس همین امروز هم ما راه با مفاهیم خوب نابود می‌کند؛ مفاهیم خوبی که جایشان اینجا نیست.

💠در روایت هست: عاقل کسی نیست که خیر و شر را از هم تشخیص دهد. عاقل کسی است که بفهمد در بین بدها، کدام بدتر است و در بین خوب‌ها کدام خوب‌تر است؟ (میزان الحکمه/ح ١٣٦٠٢)

💠راه رسیدن به حیات برتر و زنده‌شدن چیست؟ اگر بخواهیم به این حیات برسیم، باید از تفکر شروع کنیم، یعنی حیات برتر با آگاهی به‌دست نمی‌آید و آموزش‌دادنی نیست. فکر کنیم که آیا به این حیات نباتی و حیوانی و حداقلی راضی هستیم؟ راه رسیدن به حیات برتر، فکر کردن است. بچه‌ها را از همان دوران مهدکودک باید به فکر کردن وادار کرد. نیاز ما به فکر کردن خیلی بیشتر از نیازمان به آموختن است.

💠در روحیات و عادات روحی و ذهنی خودتان، فکرکردن را تمرین کنید. امیرالمؤمنین(ع) این را مکرراً می‌فرمود: «التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ‏» (کافی/1/28) یعنی تفکر به دل انسان بینا، حیات می‌دهد، تفکر موجب می‌شود در تاریکی، بتوانی با نور، حرکت کنی. البته هم تفکرِ خوب داریم و هم تفکرِ بد. بعضی‌ها وقتی شروع به تفکر می‌کنند، سراغ منفی‌بافی می‌روند و به غم و غصه‌ها و بدبختی‌های خود فکر می‌کنند!

💠برخی از سبک زندگی‌ها قدرت تفکر انسان را می‌سوزاند؛ مانند قمار، شراب، موسیقی و هرزگی. کسی که زیاد بازی کند، دیگر نمی‌تواند تفکر کند، لذا از رسیدن به حیات، عاجز می‌شود.

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.1
صوت : t.me/Panahian_mp3/2114
@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 اولین علامتِ آغاز حیات برتر، محبت است

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_سوم – قسمت دوم

⭕️ علائم حیاتی و نشانه‌های آغاز حیات برتر، بر اساس روایتی از امام صادق(ع)

⭕️یکی از علائم حیاتی این است که لطف خدا، سریع به سمت تو می‌آید، به حدّی که قشنگ حس می‌کنی، انگار خدا دستت را گرفته و می‌گوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده...»
_________________________
#استاد_پناهیان:

💠چگونه می‌توانیم به حیات برتر برسیم؟ با تفکر! حالا اگر با تفکر شروع کنیم چه اتفاق‌هایی برای ما می‌افتد و به کجاها می‌رسیم؟ اینها در روایتی از امام صادق(ع) جمع‌بندی شده است: «إِنَّ أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّى وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَّهِ...» (کفایه‌الاثر/257) یعنی صاحبان خِرد کسانی هستند که با فکر شروع می‌کنند تا به «محبت خدا» می‌رسند.

1️⃣ محبت، اولین علامت حیاتی است که نشانۀ آغاز حیات برتر است. خدا معطلت نمی‌کند که بگوید: «روز قیامت بیا تا به تو پاداش بدهم!» همین‌جا نقد با تو حساب می‌کند؛ چون می‌خواهد مزۀ محبتش را بچشی تا عاشقانه به سویش پرواز کنی! البته برای اینکه بتوانیم مزه‌اش را بچشیم، اول باید از حالت مُردگی در بیاییم!

🔹گاهی یک‌دفعه‌ای به دلت می‌آید که «خدایا دوستت دارم» این لحظه‌های خودتان را غنیمت بشمارید! گاهی به هیئت می‌روی و کمی فکر می‌کنی و دلت یک‌چیزهای خوبی می‌خواهد؛ مثلاً می‌گویی: «خدایا، من آن حیات را دوست دارم! و کسانی که آن حیات را دارند را هم دوست دارم» این از علائم حیاتی است.

🔹این حب‌الحسین(ع) علامت سعادت شماست. در روایت می‌فرماید: علامت مؤمن این است که اگر محبت اهل‌بیت را به دلش عرضه کند، آن را می‌پذیرد و چنین کسی، دوست دارد برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا برود(فَلْيَرْغَبْ فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع؛ کامل‌الزیارات/193)

2️⃣ علامت حیاتی بعدی این است: «وقتی محبت خدا در قلب بیفتد، قلب را روشن می‌کند!» (کفایه‌الاثر/257) و وقتی قلب روشن بشود، اتفاق‌های خوبی برایت می‌افتد؛ مثلاً بدون اینکه کلاس اخلاق رفته باشی، خودت حس می‌کنی که از گناه و کارهای بد، خوشت نمی‌آید!

3️⃣ یکی دیگر از علائم حیاتی این است: لطف خدا، سریع به سمت تو می‌آید، به حدّی که قشنگ حس می‌کنی، انگار خدا دستت را گرفته و می‌گوید: «الان به این هیئت برو، الان فلان کار خوب را انجام بده، الان به فلان‌کار رسیدگی کن...»

4️⃣ دیگر اینکه: «از اهل فواید می‌شود» یعنی در موقعیتی قرار می‌گیرد که آدم مفیدی می‌شود، مفید زندگی می‌کند، همه چیز برایش مفید است، او هم برای همه مفید است و هر اتفاقی برایش می‌افتد مفید است. یعنی از بی‌خاصیتی درمی‌آید، چرا؟ چون او دیگر مُرده نیست!

5️⃣ می‌فرماید: «وقتی از اهل فواید شد، حکمت بر زبانش جاری می‌شود!» یعنی به‌همه چیز، حکیمانه نگاه می‌کند و سخنانش درست است. حالا این حکمت از کجا آمده؟ از آن نور قلبش آمده است! یعنی آنچه خودش چشیده و با قلبش دریافت کرده است را بیان می‌کند. شهید آوینی، شهید دیالمه و شهید چمران، این‌طور بودند؛ آنها عالم دینی نبودند اما خیلی دقیق و درست سخن می‌گفتند.

6️⃣ علامت حیاتیِ بعدی این است که «انسان زیرک و باهوش می‌شود» شما می‌توانید در زندگی آیت‌الله بهجت، اوج باهوشی ایشان را در مسائل سیاسی نگاه کنید. ایشان قبل از سال 42 به امام(ره) می‌گفت: فقط باید شاه از این مملکت برود یا نابود شود، راه دیگری وجود ندارد» این حرف را زمانی می‌گفت که خیلی‌ها می‌خواستند به‌گونه‌ای با شاه کنار بیایند و حتی تا حدّی او را عامل ثبات هم می‌دانستند!

7️⃣ علامت بعدی، قدرتمند شدن و با قدرت زندگی کردن است. حضرت امام(ه) را دیدید که چه قدرتی داشت! مؤمنینی که به قدرت روحی می‌رسند خیلی فرق دارند با آدم‌های خوبی که خوبی‌های آنها در اثر ضعف است! امام رضا(ع) می‌فرماید: اگر کسی را دیدی که آدم خوبی است، گولش را نخور! شاید از سرِ ضعف، آدم خوبی شده است(احتجاج/2/230) تو اگر مهربان هستی و کسی را می‌بخشی باید از سرِ قدرت ببخشی نه از سرِ ضعف!

8️⃣ «وقتی با قدرت زندگی کرد، از هفت آسمان خبردار می‌شود!» آدم‌های ضعیف را از این چیزها خبردار نمی‌کنند! آدم‌های ضعیف از خیمۀ مهدی فاطمه هم خبر پیدا نمی‌کنند! و طبق روایت، بعد از ظهور هم، امام زمان(ع) به هر مؤمنی، قدرت چهل مرد را می‌دهد (وَ أُعْطِيَ قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا؛ غیبت نعمانی/310)

9️⃣ بعد می‌فرماید: «چنین کسی شهوت و محبتش، در خالقش است!» یعنی در محبت به خالق، به اوج می‌رسد؛ حریص است که مدام با خدا باشد و با خدا حرف بزند. و می‌فرماید: «وقتی به اینجا برسد به منزلت و جایگاه باعظمتی رسیده، و آن‌وقت است که پروردگارش را در قلبش می‌بیند!» (کفایه‌الاثر/257)

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.1
صوت : t.me/Panahian_mp3/2114

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀زهد این نیست که لذت مادی نبریم و فقط دنبال لذت‌های برتر باشیم!

🔻#مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_چهارم

⭕️مؤمن باید بیشترین بهره را از حیات ببرد

⭕️علی(ع): لذت مؤمنین و متقین از دنیا، بیشتر از لذت مترفین از دنیاست

⭕️تلقی مردم باید این باشد که دینداران دنبال کیفیت‌بخشیدن به حیاتند

⭕️ ما دین‌داران عاشق حیات هستیم، اگر کسی بخواهد ما را از مراتب حیات و زندگی بهتر محروم کند، با او می‌جنگیم؛ این مبنای انقلابی‌گری ماست
_____________________
#استاد_پناهیان:

💠تلقیِ مردم از دین‌داران، باید این‌طور باشد که: «دین‌داران، نسبت به حیات، خیلی حساس هستند و تعصب خاصی بر ارزش حیات دارند، اصرار خاصی بر کیفیت‌بخشیدن به حیات دارند، و به شدت معتقدند که باید بیشترین بهره را از حیات برد! اینها از زندگیِ حداقلی متنفرند» اگر برداشتِ عمومی از دین‌داران این‌طور نباشد، معلوم می‌شود آموزش و تبلیغ دین-چه از زبان مبلغین دینی، چه در آموزش و پرورش و دانشگاه یا صدا و سیما- غلط بوده است.

💠مؤمنین و متقین به‌شدت بیزارند از اینکه از حیات، کم بهره ببرند، و متنفرند از اینکه در سطح پایینی از زندگی و حیات نگه داشته شوند، آنها در این راه می‌جنگند، می‌کشند و کشته می‌شوند، اما حاضر نیستند از حیات کوتاه بیایند!

💠اگر بگویید: «ما دین‌داران، از اعتقادات‌مان کوتاه نمی‌آییم!» آن‌وقت خیلی‌ها تصور می‌کنند ما یک‌سری اعتقادات موهوم و مقدسات ذهنی برای خودمان درست کرده‌ایم و حاضریم به‌خاطرش کشته شویم! بهتر است بگویید: «ما از حیات، کوتاه نمی‌آیم؛ همان چیزی که همۀ چپاول‌گران به‌خاطرش دنیا را چپاول می‌کنند! آنها برای بهتر زندگی‌کردن دارند دنیا را چپاول می‌کنند، و ما هم دقیقاً به همین دلیل با آنها خواهیم جنگید» اگر کسی در مقابلِ بهتر زندگی‌کردنِ ما بایستد، ما حتماً او را نابود می‌کنیم.

💠اگر در گوشه‌ای از عالم، یک‌عده‌ای بخواهند مردم را از مراتب حیات محروم کنند، ما حتماً این جنایتکاران را نابود خواهیم کرد؛ چون ما با بشریت و حیات بشر کار داریم، و حیات تمام ابناء بشر در همۀ دنیا به هم مرتبط است. حضرت امام(ره) می‌فرمود: «امروز هر مسئله‏اى در یک گوشه دنیا واقع بشود، مسئله دنیاست، نه مسئله همان جا؛ صحیفۀ امام/13/ 133و134)

💠ما دین‌داران عاشق حیات هستیم؛ ما عاشق عالی‌ترین نوع حیات هستیم و متنفریم از حیات پست که شبیه ممات است! اگر کسی بخواهد ما را در حیات حداقلی نگه دارد-چه با فریب و چه با زور و اجبار- ما با او می‌جنگیم، کسی حق ندارد احدی را به پست‌ترین حیات مجبور کند و الا با او هم می‌جنگیم! این مبنای دین و انقلابی‌گری ماست. پیامبر اکرم(ص) نیز برای همین می‌جنگید.

💠ما باید عشق‌مان را به حیات افزایش بدهیم. باید نسبت به حیات، متعصب باشیم و غیرت داشته باشیم. هیچ‌کسی حق ندارد کسی را در حیات حداقلی محدود کند! اگر این عِرق را نداشته باشی که بشریت را به حیات عالی برسانی، اهل حیات نیستی و علائم حیاتی در تو مشاهده نمی‌شود.

💠کسانی که عشق به حیات ندارند و نمی‌فهمند که حیات چقدر لذت‌بخش است، آدم معمولی نیستند؛ فکر و فرهنگ‌شان خراب شده است و فریب خورده‌اند. اینها را مشغول چیزهای دیگری کرده‌اند که به اصلی‌ترین نیاز خودشان پی نبرند.

💠ابلیس آدم ابوالبشر‌(ع) را سرِ موضوع کیفیت حیات فریب داد؛ از بس که انسان عاشق حیات و کیفیت حیات است! کسانی که سطح پایینی از حیات را به مردم نشان می‌دهند و آنها را فریب می‌دهند و در حیات حداقلی نگه می‌دارند از ابلیس هم بدترند، چون ابلیس، آدم را با سطح بالاتری از حیات(یعنی حیات جاودانه) فریب داده بود. اما اینها فرهنگ و فکر بشر را چنان نابود کرده‌اند که دیگر بشریت دنبال حیات برتر نیست!

💠این تأکید ما بر موضوع حیات، فقط مربوط به حیات عالی و معنوی نیست بلکه حیات مادی را هم دربرمی‌گیرد. أمیرالمؤمنین(ع) در نامه‌ای به اهل بصره، می‌فرماید: «آدم‌های متقی و مؤمن و دیندار، لذت‌شان از دنیا، بیشتر از لذت مترفین از دنیا است» (فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ؛ نهج‌البلاغه/ نامه27) منظور از مترفین، آدم‌های عیاش و پول‌داری هستند که پول خرج می‌کنند تا کِیف کنند! ولی آدم‌های مؤمن و متقی(علاوه بر لذات معنوی) از همین مادیات هم بیشتر لذت می‌برند.

💠زهد به این معنا نیست که «لذت مادی نبرید و فقط به سوی لذت‌های برتر بروید!» اتفاقاً از این لذت‌های مادی هم باید سیراب بشوید، اصلاً خدا همه اینها را برای شما آفرید‌ه است، و دین هم راه بهره‌مندی از این لذت‌ها را نشان می‌دهد. از لذت‌های کم، دست برندارید، ولی از آنها عبور کنید و متوقف نشوید، بدانید که لذت بیشتر و عمیق‌تر هم وجود دارد. چرا باید با محرومیت از مادیات، ما را این‌قدر حریصِ گناه و آلوده شدن به حیات حداقلی بکنند؟!

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.2
صوت: t.me/Panahian_mp3/2116

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀قاتلان اصلی شهید حججی را فراموش نمی‌کنیم؛ خنجری که سرِ شهید حججی را جدا کرد، توسط آمریکا و اسرائیل تیز شده بود

⭕️ انتقام خون حججی با نابودی داعش تمام نخواهد بود، انتقام او تنها با نابودی اسرائیل فراهم می‌شود

⭕️ ما عزادار حسین(ع) نیستیم، اگر اسرائیل را از صفحۀ روزگار محو نکنیم!
______________________
#مراسم_تشییع_شهید_حججی
#استاد_پناهیان:

💠ما هیچ‌گاه قاتلان اصلی شهید حججی را فراموش نمی‌کنیم. ما هیچ‌گاه دولتمردان و سیاستمداران پست و خبیث آمریکا را فراموش نمی‌کنیم.

💠ما وزیر خارجۀ اسبق آمریکا را فراموش نمی‌کنیم که گفت: «به بیش از هفتاد کشور رفتیم و مذاکره کردیم، تا داعش را راه‌انداختیم»

💠ملت ایران ملت باهوشی هستند و می‌فهمند خنجری که سرِ مطهر شهید حججی را از بدن جدا کرد، این خنجر را آمریکا و اسرائیل، تیز کرده بودند.

💠شهید حججی! به خون تو قسم می‌خوریم تا اسرائیل را نابود نکنیم، از پا نخواهیم نشست.

💠اسرائیل! ما تا وقتی که تو را نابود نکنیم، صداقت عزاداری‌مان برای حسین(ع) به اثبات نخواهد رسید، ما تو را یزید زمانه، شمر زمانه، و شما را ادامه‌دهندۀ راه قاتلان حسین(ع) می‌دانیم، ما به عشق حسین(ع) اسرائیل را نابود خواهیم کرد.

💠به ما عزاداران حسین(ع) فرموده‌اند: «لعن بر قاتلان حسین(ع) را در شب و صبح عاشورا، فراموش نکنید» ما عزادار حسین(ع) نیستیم، اگر اسرائیل را از صفحۀ روزگار محو نکنیم!

💠ما ملت باهوشی هستیم؛ ایرانی‌ها فریب نمی‌خورند. در جبهۀ نبرد، دو نوع آتش باید بر سرِ دشمن بریزید. یکی زدنِ تیر مستقیم به دشمنی که دارد به سمت شما می‌آید. و دیگر اینکه باید عقبۀ دشمن را با توپخانه و موشک بزنید، اگر این عقبه نابود شود، شما پیروز خواهید شد.

💠ما می‌دانیم اگر دفاع از حرم امام حسین(ع) شهید می‌دهد، این حرم، در درجۀ اول توسط اسرائیل غاصب، مورد تهدید قرار می‌گیرد. سپاهیان پاسدار! موشک‌های خودتان را برای نابودی اسرائیل آماده کنید.

💠این مردم از خون حججی نمی‌گذرند، انتقام خون حججی با نابودی داعش تمام نخواهد بود، انتقام خون حججی تنها با نابودی اسرائیل فراهم می‌شود.

🔰مراسم تشییع پیکر شهید حججی- میدان امام حسین(ع)-96.7.5
صوت: t.me/Panahian_mp3/2124

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 #دستۀ_عزاداری یعنی دستۀ رزم! یعنی کاش در کربلا بودیم و حسین(ع) را یاری می‌کردیم!

⭕️ #دسته_های عزاداری، دسته‌های نصرت حسین(ع) هستند

⭕️شهید حججی و خط مقاومت، ثمرۀ #دسته_های عزاداری حسینی است

____________________________
#مراسم_تشییع_شهید_حججی
#استاد_پناهیان:

🔸شهید حججی، ثمرۀ دسته‌های عزاداری امام حسین(ع) است. شهید حججی و این خط مقاومت، ثمرۀ دست‌های بلندشده برای سینه‌زنی و زنجیرزنی در دسته‌های عزای امام حسین(ع) است. عزاداری‌های باشکوه طی 1400سال، این خط مقاومت را برای ما به ارمغان آورده است.

🔸چرا دسته‌های عزاداری، از ده شب قبل تا ظهر عاشورا به اقامۀ عزا می‌پردازند؟ چون این دسته‌ها، دسته‌های عزا و سوگواری نیستند، بلکه دسته‌های نصرت حسین(ع) هستند که می‌‌خواهند حسین(ع) را یاری کنند. لذا بعد از ظهر عاشورا که خبر شهادت حسین(ع) می‌رسد، دسته‌های عزا، به خانه‌ها و تکیه‌ها می‌روند و عزاداری به نوع دیگری ادامه پیدا می‌کند.

🔸معنای دسته‌های عزاداری این است که «ای حسین! کاش ما در کربلا بودیم و تو را یاری می‌کردیم» دسته‌های عزاداری یعنی دسته‌های رزم، یعنی سازمان‌دهی نیروهای مقاومت، یعنی همان کسانی که آماده هستند دشمنان حسین(ع) را نابود کنند.

🔰مراسم تشییع پیکر شهید حججی - ۹۶.۷.۵

👈🏻 صوت:t.me/Panahian_mp3/2124


#محرم۹۶ #شهید_حججی
@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 مؤثرترین مفهوم در حیات بشر، یک حسّ خوب به نام «ایمان» است

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_پنجم – قسمت اول

⭕️ علاقۀ به حیات برتر، موتور وجود انسان است

⭕️ هوسِ رسیدن به حیات برتر، می‌تواند یک حسِ خوب را در انسان بیدار کند؛ این حس خوب علامت سلامت روحی انسان است!

⭕️ آن چیزی که ما را حرکت می‌دهد و به حیات برتر می‌رساند، یک حسِ خوب است به نام «ایمان»

⭕️ خلقت ما برای رسیدن به همین حس خوب است؛ برای اینکه به یک جایی برسیم که آن لذت برتر را ببریم!

⭕️ حسِ خوب نسبت به حیات برتر، چگونه در انسان پدید می‌آید؟
_____________________
#استاد_پناهیان:

💠علاقۀ به حیات برتر، موتور وجود انسان است، و اگر این علاقه در انسان بیدار نشود، او در واقع «مُرده» است. علاقۀ به حیات برتر به‌سادگی و با یک‌مقدار تلنگر، می‌تواند در انسان بیدار شود، چون أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: هر علاقه‌ای در انسان ضعیف می‌شود جز علاقۀ به حیات! آدم به هر علاقۀ دیگرش که برسد، کم‌کم نسبت به آن سرد می‌شود اما هیچ‌وقت از علاقۀ به حیات خسته نمی‌شود (...الملذات إلا و هو مملول إلا الحياة؛ شرح نهج‌البلاغه/8/291)

💠ما ابتدا زندگی خودمان را با مظاهری از حیات شروع می‌کنیم که به آن «حیات حیوانی» می‌گویند. این حیات برای انسان در نوزادی و کودکی هست، اما کنجکاوی‌های انسان کم‌کم او را از حیوان جدا می‌کند. اگر این کنجکاوی‌ها ادامه پیدا کند، انسان دوست دارد بفهمد پشت پردۀ این ظاهر حیات چیست؟

💠هوسِ رسیدن به حیات برتر، می‌تواند یک حسِ خوب را در انسان بیدار کند؛ دنبال این حس خوب بگردید! مثلاً وقتی زندگی عرفا و شهدا یا اتفاق‌های معنوی را می‌بینید، دقت کنید که آیا یک «حس خوب» به شما دست می‌دهد یا نه؟ این حس خوب علامت سلامت روحی انسان است! آدم لذت می‌برد از اینکه ببیند یک کسی از یک حیات عمیق‌تری برخوردار است و از آن لذت می‌برد!

💠هر کسی که حیات برتر داشته باشد، این حسّ خوبش، شما را می‌گیرد؛ البته اگر شما آدم باصفا و سالمی باشی. ابوذر، همین حسّ خوب را در اولین ملاقاتش با پیامبر(ص) پیدا کرد و بلافاصله ایمان آورد. حتی بعضی‌ها که از دور، نسبت به پیامبر(ص) نفرت داشتند، وقتی با ایشان مواجه شدند، یک‌دفعه‌ای از وجود حضرت، یک حس خوب می‌گرفتند و ایمان می‌آوردند!

💠اینکه ما از یک حسّ خوب سخن می‌گوییم، مغایر عقلانیت نیست. چون عقلانی نیست که حیات انسان فقط یک حیات مادی باشد. نمی‌شود که این عالم پشت پرده نداشته باشد! عقلانیت به آدم می‌گوید که «انسان! تو نمی‌توانی به این حیات حداقلی اکتفا کنی، بلکه بیشترش را می‌خواهی؛ لذت بیشتر، محبت بیشتر، قدرت بیشتر، مهربانی بیشتر و فهم بیشتر می‌خواهی»

💠 ما در مرتبۀ اول، دنبال یک «حس خوب» هستیم! حالا این حس خوب، چگونه پدید می‌آید یا چگونه در انسان بیدار می‌شود؟ این حس خوب ممکن است از دیدن یک آدم‌حسابی-که این حسِ خوب را پیدا کرده- پدید بیاید. ممکن است از یک کلام برتر(مثل قرآن) پدید بیاید. ممکن است با تفکر پدید بیاید(یتفکرون فی خلق السموات و الارض) و گاهی هم یک آگاهی، یادآوری، تذکر یا تلنگر، این حس خوب را در آدم بیدار می‌کند.

💠 ممکن است در یک حادثه‌ای یک‌دفعه‌ای از این دنیا قطع امید کنی و خودت را به آن قدرت غیبی متصل کنی و یک‌دفعه‌ای آن حس خوب برایت پدید بیاید. ممکن است یک‌وقت دنیا با تو قهر کند و تو در غربت و تنهایی، با آن قدرتی که هیچ‌وقت از تو جدا نمی‌شود و در باطن عالم هست، ارتباط پیدا کنی. این اتفاق‌ها ممکن است بیفتد، و یک حس خوب پدید بیاید؛ یک حسّ خوب از یک حیات برتر!

💠تمام شهوت‌رانی‌ها و رذالت‌ها و تمام این سرگرمی‌ها و جاذبه‌های پست دنیا، فقط برای این است که تو این حس خوب را پیدا نکنی! و از طرف دیگر، تمام حرف‌هایی که خدا زده هم برای این است که یک فضایی باز شود تا آن حس خوب را پیدا بکنی. ماجرای خلقت ما برای رسیدن به آن حس خوب است، برای اینکه به یک جایی برسیم که آن لذت برتر را ببریم!

💠حالا این حس خوب چیست؟ این حس خوب، همان مؤثرترین مفهوم در حیات بشر است، و تنها چیزی است که ما را حرکت می‌دهد و به حیات برتر می‌رساند و در حیات برتر هم ما را حرکت می‌دهد و به اوج قله می‌رساند. این حس خوب را باید پیدا کنیم و روز به روز شدیدترش کنیم. این حس خوب «ایمان» است.

💠وقتی به این حس خوب برسی، یعنی عمیقاً باور کرده‌ای که در پشت پردۀ غیب، خبری هست. و اگر به آن حس خوب نرسیده‌ای، یعنی تو هنوز، فقط خبر داری که یک خبری هست! باخبر بودن با آن حس خوب، فرق می‌کند!

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.4
صوت: t.me/Panahian_mp3/2120

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀سالم‌ترین حس برای رسیدن به حیات برتر چیست؟

🔻 #مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_پنجم – قسمت دوم

⭕️ ایمان، یک کشش به حیات برتر و یک حسِ خوب است؛ حسّ خوبی که به نفع تو و جوشیده از نیاز و تمنای درونی توست

⭕️ بعضی‌ها چون خیلی درگیر بدبختی‌ها یا خوشبختی‌های پَست دنیا هستند، به‌سراغ این حسِ خوب نمی‌روند

⭕️ بعضی‌ها چون تحمل ندارند کسی در حیات برتر از آنها جلوتر باشد، کلاً از حیات برتر صرفنظر می‌کنند!

⭕️ سالم‌ترین حس برای حیات برتر، حسِ خوب پیداکردن نسبت به کسانی است که در حیات برتر، از ما جلوترند

⭕️ «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» یعنی اعلام برائت از حسادت به پیشتازان حیات برتر
_________________
#استاد_پناهیان:

💠مؤثرترین مفهوم در حیات بشر چیست؟ شبیه این سؤال را از امام صادق(ع) پرسیدند: بهترین کار چیست؟ حضرت فرمود: بهترین کار آن کاری است که به همۀ کارها ارزش می‌دهد، کاری که خدا هیچ‌چیزی را قبول نمی‌کند؛ مگر به واسطۀ آن! و آن ایمان است(کافی/2/39)

💠امام صادق(ع) می‌فرماید: ایمان، آن حسی است که در قلب، مستقر می‌شود و انسان را به سوی خدا می‌کشاند (کافی/2/26) ایمان یعنی دلبری! ایمان یک کشش است؛ کششی برای حیات برتر، کششی به خدا و اولیاء خدا. البته بحث ما فعلاً دربارۀ ایمان به غیب است؛ بعداً دربارۀ ایمان به خدا و ایمان به اولیاء خدا هم صحبت می‌کنیم تا سه وجه عمدۀ ایمان تکمیل شود.

💠«الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» (بقره/3) یعنی کسانی که نسبت به پشت پردۀ ظاهر عالم، یک حس خوبی دارند! مفسرین و متکلمین و خوبان، دربارۀ ایمان می‌گویند: «ایمان یک حس خوب است» ایمان یعنی حلاوت، شیرینی، و یک حس خوب نسبت به آنجایی که باید این حس خوب پدید بیاید! البته حس خوبی که به نفع تو است نه علیه تو! حس خوبی که جوشیده از نیاز و تمنای درونی تو است! حس خوبی که تو آن را می‌خواهی و پیامبران آمده‌اند به آن پاسخ بدهند!

💠بعضی‌ها ممکن است با شنیدن استدلال‌های منطقی، حرف حق را بپذیرند و تسلیم حقیقت شوند، اینها تازه می‌شوند #مسلمان! اما هنوز ایمان به قلب‌شان داخل نشده است(وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ؛ حجرات/14) یعنی هنوز آن حس خوب را پیدا نکرده‌اند. کسانی که سراغ این حسّ خوب نمی‌روند، دو گروهند:

1️⃣ گروه اول، چون خیلی درگیر این دنیا هستند، به سراغ می‌دهند این حس خوب نمی‌روند! درگیری آنها هم دو نوع است: یا خیلی درگیر رسیدن به دوست‌داشتنی‌های حیات کمتر هستند، یا خیلی درگیر رفع مشکلات خود در حیات کمتر هستند. اینها در رقابت‌های پَست دنیایی، گرفتار شده‌اند و دیگر فرصتِ پیداکردن حس خوب از حیات برتر را ندارند! امام زمان(ع) یک عده‌ای را این‌طور مسلمان می‌کند که گرفتاری‌ها و درگیری‌های دنیایی آنها را برطرف می‌کند، تا بتوانند سراغ آن حسِ خوب و آن حیات برتر بروند.

2️⃣ اما گروه دوم، نه درگیر بدبختی‌های دنیا هستند و نه درگیر خوشبختی‌های دنیا. مانع آنها برای رسیدن به آن حسِ خوب، این است که می‌گویند: «من اگر وارد این حیات برتر بشوم، در رقابت با کسانی که در این حیات برتر، جلودار هستند، عقب می‌مانم!» یعنی کفرشان درمی‌آید از اینکه بعضی‌ها در حیات برتر از آنها جلوترند، لذا کلاً برمی‌گردند و از حیات برتر بیرون می‌روند! مثل ابلیس که نتوانست تحمل کند در آن حیات برتر، آدم(ع) از او جلوتر باشد!

💠گروه دوم، اصلاً وارد این فضا نمی‌شوند که «حس خوب نسبت به حیات برتر» پیدا کنند. چون وقتی می‌بینند پادشاهان و پیشتازان این حیات برتر، کسان دیگری هستند(مثل پیامبر(ص) و علی(ع) و اولیاء و شهدا) می‌گویند: «نمی‌شود که اینها از من جلو بزنند! من نمی‌توانم زیردست آنها باشم!» لذا کلاً این حیات برتر را پَس می‌زند.

💠سالم‌ترین حس برای حیات برتر این است: «حس خوب پیدا کردن نسبت به کسانی که در حیات برتر، جلو هستند!» یک دلیل قرآنی برای اهمیت این مطلب، در سورۀ حمد آمده است که تنها سورۀ واجب قرآن است؛ یعنی واجب است هر روز در نمازمان این سوره را بخوانیم.

💠در سورۀ حمد بعد از اینکه حسِ خوب‌مان را نسبت به خدا و قیامت، بیان کردیم، می‌گوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم» به آن راهی هدایتم کن که مرا به حیات برتر می‌برد. در آیه بعد هم، موضع خودمان را نسبت به پیشتازان حیات برتر اعلام می‌کنیم و می‌گوییم: «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» یعنی راه همان خوبانی که به آنها نعمت دادی. این در واقع اعلام برائت از حسادت به آن خوبان است؛ این می‌شود علامت ایمان! در اینجا تلویحاً اعلام می‌کنی که نسبت به پیشتازان حیات برتر حسادت نمی‌ورزی! و الا مثل ابلیس غُر می‌زدی و می‌گفتی: «چرا به آنها نعمت دادی؟! خُب به من نعمت بده! این چه تبعیضی است؟!» مثل ابلیس نشوی که وقتی آدم(ع) را جلوتر از خودش دید، کلاً برگشت و از حیات برتر بیرون رفت!

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.4

@Panahian_text
🌀انسان بیشترین لذت را در عالم، از #ایمان می‌برد

🔻#مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_ششم

⭕️ حیات یعنی رسیدن به همۀ دوست‌داشتنی‌ها و بالاترین لذت‌ها

⭕️ آغاز ایمان، این است که قبول کنی همۀ خواسته‌های من جواب دارد

⭕️ اولین حسی که ایمان در انسان ایجاد می‌کند، #آرامش است

⭕️ ایمان، معجون عجیبی است که همۀ خواسته‌های انسان را پاسخ می‌دهد؛ همه‌اش را!
_____________________
#استاد_پناهیان:

💠 بد زندگی‌کردن یعنی اینکه انسان از همۀ دوست‌داشتنی‌های خودش خبر نداشته باشد و مثل عقده‌ای‌ها، فقط درگیر یکی از دوست‌داشتنی‌هایش باشد و بقیه را رها کند. درحالی‌که دوست‌داشتنی‌های انسان بسیار متنوعند.

💠حیات واقعی یعنی اینکه به همۀ دوست‌داشتنی‌هایت برسی و بالاترین لذت‌ها را ببری. آقای شاه‌آبادی(استاد امام خمینی) می‌فرمود: «هرچه انسان می‌خواهد، خدا برایش مهیا کرده است!» مشکل ما این است که یک‌بار با خودمان خلوت نکرده‌ایم و فکر نکرده‌ایم که ببینیم چه چیزهایی می‌خواهیم؟

💠ایمان یعنی چه؟ آغاز ایمان، این است که قبول کنی همۀ خواسته‌های من جواب دارد. «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب» (بقره/3) یعنی خبری هست و جایی هست که جواب سؤال‌های مرا می‌دهند. ایمان را از سؤال‌ها، خواسته‌ها و نیازهای خودت شروع کن؛ از نیاز به حیات برتر، نیاز به خود خدا در مرکز حیات برتر، نیاز به اولیاء خدا.

💠اگر ایمان را از نیاز و خواستۀ خودت شروع نکنی، و بعد به تو بگویند: «در پشت پردۀ غیب، خبری هست» اعتراض می‌کنی که مثلاً چرا باید قیامت و بهشت و جهنمی باشد؟! درحالی‌که تو خودت تو همۀ اینها را می‌خواهی، تو خودت خدا و اولیاء خدا را می‌خواهی، اصلاً تو نمی‌توانی بدون اولیاء خدا زندگی کنی؛ فقط کمی به خواستنی‌هایت فکر کن!

💠ایمان، یک حس خوب بعد از عطش و نیاز است؛ یک احساس آرامش است، چون اطمینان پیدا می‌کنی که «خبری هست!» اولین اثر آن حس خوب(ایمان)، همین آرامش است! مثل بچه‌ای که می‌گوید: «من فلان چیز را می‌خواهم!» و پدر و مادرش می‌گویند: «هست عزیزم؛ به تو می‌دهم!» و چون او به پدر و مادرش اعتماد دارد، خیالش راحت می‌شود و آرامش پیدا می‌کند.

💠اولین حسی که ایمان در انسان ایجاد می‌کند، آرامش است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «قلب انسان بین سینه و حنجره‌اش بی‌تابی می‌کند، تا وقتی که ایمان پیدا کند، وقتی ایمان پیدا کرد، آرام می‌شود. اینکه خدا فرمود: هرکسی ایمان بیاورد، خدا قلبش را هدایت می‌کند؛ یعنی به قلبش آرامش می‌دهد» (محاسن/1/249)

💠از امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ «أَنْزَلَ السَّكينَةَ في‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنين» پرسیدند: این سکینه و آرامش چیست؟ حضرت فرمود: همان ایمان است؛ یعنی خدا ایمان مؤمنین را افزایش می‌دهد(کافی/2/15)

💠ایمان یک حس خوب است، البته این حس خوب خیلی پیچیده است و فقط یک جلوه‌اش «آرامش» است؛ جلوه‌های دیگری هم دارد. ایمان، معجون عجیب و غریبی است که همۀ خواسته‌های انسان را پاسخ می‌دهد؛ همه‌اش را! البته وقتی من نمی‌فهمم که «همۀ خواسته‌هایم چیست؟» طبیعتاً نمی‌فهمم ایمان چگونه به همۀ خواسته‌هایم پاسخ می‌دهد؟

💠اگر خواستید یک فهرستی از همۀ نیازهای خود را-البته در سطح مادی‌اش- ببینید، دعای عرفۀ امام حسین‌(ع) را بخوانید! در این دعا، امام حسین(ع) می‌گوید: «خدایا، هر نیازی که داشتم و هرچه خواستم، تو به من دادی....» یکی یکی همۀ خواسته‌های خود را که از خدا دریافت کرده، برمی‌شمرد. ولی ما مثل بچه‌ای هستیم که حواس‌مان نیست چه خواسته‌هایی داریم، و کدامش را از خدا گرفته‌ایم که حالا باید تشکر کنیم!

💠امام صادق(ع) می‌فرماید: «ایمان به خدا از نظر درجه، برترین اعمال است و از نظر جایگاه، شریف‌ترین آنهاست و بیشترین حظّ و لذت را برای انسان دارد» (کافی/2/34) یعنی انسان بیشترین حظّ را در عالم خلقت، از ایمان می‌برد.

💠ایمان یعنی یک حس خوب نسبت به آن حیات برتر است و نسبت به آنچه در حیات برتر هست. اگر ایمان پیدا کنی که «خبری هست» خبر را به تو می‌دهند؛ خدا که بخیل نیست! اصلاً خدا کاری ندارد جز اینکه به تو عنایت بکند. فقط منتظر است که تو، خودت را نشان بدهی.

💠حالا چگونه باور پیدا می‌کنی که خبری هست؟ باید دلت باصفا باشد. یکی از راه‌های باصفا شدن دل، این است که نیازهای خودت را فهرست کنی، و مثل آدم‌های عقده‌ای، به یک نیاز، گیر ندهی به‌طوری که سایر نیازهایت را رها کنی! باید بدانی که تو فقط یک نیاز نداری؛ نیازهای دیگرت را هم باید درنظر بگیری. خودِ همین، یک صفای باطن است.

💠اگر صفای باطن پیدا کنی، با یک آیه، با یک نشانه، با یک تلنگر، ایمان وارد قلب انسان می‌شود. البته هرکسی نشانه‌اش یک‌چیز است و لزوماً همه با یک نشانه یا آیه، بیدار نمی‌شوند. شما با چه نشانه‌ای دل‌تان بیدار می‌شود؟

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.5
صوت: t.me/Panahian_mp3/2123

@Panahian_ir
@Panahian_text
🌀 ایمان یعنی بالاترین عشق و هیجانی که آدم می‌تواند به آن برسد

🔻#مؤثرترین_مفهوم_درحیات_بشر-#جلسه_هفتم

⭕️ اگر هنوز لذت ایمان را نچشیده‌ای، لااقل باخبر باش که چنین لذت عمیقی هست

⭕️ آغاز ایمان این است که قبول کنی «یک حیات برتر و لذت‌بخش در این دنیا هست» و دلت هم آن را بخواهد

⭕️ کسانی که قبل از ظهور به لذت ایمان برسند، خدا خیلی بیشتر تحویل‌شان می‌گیرد

⭕️ برخی می‌گویند: «برای امام حسین(ع) گریه نکن؛ برو امام حسین(ع) را بفهم!»
_________________
#استاد_پناهیان:

💠 این خیلی ناراحت‌کننده است که مردم، ایمان را مفهومی لذت‌بخش و شورآفرین تلقی نمی‌کنند و برای رسیدن به لذت و هیجان، سراغ مفاهیم دیگری می‌روند. اگر آدم‌ها از دین و ایمان، تلقی دیگری جز عشق‌بازی و لذت‌بری داشته باشند، این تلقی موجب می‌شود سراغ لذت‌های دمِ دستی و پَست دنیا بروند که خیلی کم لذت دارند.

💠دلیل بسیاری از دین‌گریزی‌ها این است که برای مردم جا نیفتاده: «ایمان یعنی بالاترین عشق و لذت و هیجانی که می‌تواند در آدم ایجاد شود» این یک حقیقت است؛ شعار نیست، ولی مؤمنان قلابی موجب شده‌اند این حقیقت برای مردم جا نیفتد.

💠ما دین‌داران، زاهد نیستیم به این معنا که بخواهیم کلاً از لذت چشم بپوشیم؛ اتفاقاً ما لذتِ بیشتر می‌خواهیم! ما نمی‌خواهیم از عشق‌بازی طفره برویم، بلکه ما عشق‌بازیِ خیلی عمیق‌تر و شاعرانه‌تر می‌خواهیم. عقل، به انسان حکم می‌کند که «اگر از ایمانت لذت نبردی، عقل نداری! تو باید از خدا لذت ببری؛ خدا لذت‌بخش‌تر از تمام مخلوقاتش است!»

💠فقط ایمان است که می‌تواند انسان را به لذت، مستی و هیجان واقعی برساند، اصلاً کسی در عالم ادعا نکرده که می‌تواند این‌همه مستی به آدم بدهد، در هیچ فیلمی-حتی به دروغ- هم این را نشان نداده‌اند و در هیچ افسانه‌ای نیست؛ اینها فقط در حیات واقعی پیدا می‌شود. ایمان اصلاً رقیب ندارد! مزخرف است که بگویند: شهوت می‌تواند رقیب ایمان باشد!

💠وقتی از عشق و مستی و لذت در دین‌داری سخن می‌گویی، برخی اعتراض می‌کنند که «دین را احساساتی نکنید!» برخی تا می‌بینند شما برای امام حسین(ع) گریه می‌کنید، می‌گویند: «نمی‌خواهد گریه کنی؛ برو امام حسین(ع) را بفهم! اینها احساسات است، می‌گذرد!» ما همین‌قدری که امام حسین(ع) را فهمیده‌ایم، داریم برایش گریه می‌کنیم، اگر بیشتر بفهمیم که خون گریه می‌کنیم!

💠اگر هنوز لذت ایمان را نچشیده‌ای، لااقل خبر داشته باش چنین لذت عمیقی هست که بالاتر از همۀ لذت‌هاست. همین‌که این را قبول کنی، اگر یک عمر هم به‌خاطرش بِدوی می‌ارزد! اگر باور کنی که این لذت وجود دارد و نقطۀ مقابلش در واقع مُردگی است؛ آن‌وقت به دنبالش خواهی رفت.

💠آغاز ایمان این است که قبول کنی آن حیات لذت‌بخش، وجود دارد و تو هم دلت بخواهد به آن برسی. اگر فکر کنی و یک‌ذره صفای باطن داشته باشی، این باور در تو پدید می‌آید و می‌بینی که بعضی‌ها دارند این لذت را می‌برند؛ خُب تو هم این لذت را ببر! اگر یک‌ذره دلت تکان بخورد که «ای کاش من هم به این لذت برسم» حرکت آغاز می‌شود! بعدش اگر یک‌مقدار ادب رعایت کنی و تلاش کنی، به آن اوج هم می‌رسی. اما اگر این را انکار کنی می‌شوی «کافر». این لذت که هست؛ چرا آن را انکار می‌کنی؟!

💠غیر از نام خدا (اعم از رب و اله و...) بیشترین کلمه‌ای که در قرآن تکرار شده، ایمان است؛ هفتصد تا هشتصد مرتبه! آیا این معنا ندارد؟! فرمود: «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ» (حجرات/7) خدا ایمان را عزیزِ دلت قرار می‌دهد و ایمان را در قلبت زیبا و باشکوه می‌کند. به‌حدّی که ایمان می‌شود «عشق تو!» شاید بگویی: «هنوز خدا در دل ما، این کار را نکرده » خُب شما فعلاً ایمان بیاور و قبول کن که ایمان می‌تواند دلت را ببرد، تا کم‌کم به آنجا برسی.

💠رفقا، جا نمانید! آنهایی که قبل از ظهور به این لذت می‌رسند فوق‌العاده توسط پروردگار تحویل گرفته می‌شوند. من معتقدم «همۀ شما باید عارف بشوید» کدام یک از شما جوان‌ها مانع دارید که نمی‌توانید مثل آیت‌الله‌ بهجت(ره) بشوید؟! کدام گنهکار عرق‌خوری هست که نمی‌تواند به اوج این عرفان برسد؟! مگر آنهایی که عارف شدند و به این لذت معنوی رسیدند، چه کسی آنها را به آنجا رسانده؟ خدا رسانده است. حالا خدا کدام یک از شماها را می‌خواهد دور بیندازد؟! خدا تک‌تک شما را از مادرهای‌تان بیشتر دوست دارد.

💠امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: با ایمان، انسان به نهایت سرور می‌رسد (غررالحکم/4323) نهایت سرور برای ما قابل ‌تصور است و چون نهایت سرور در این دنیای خاکی ممکن نیست، پس حتماً جایی هست که این نهایت سرور برای ما به ودیعه گذاشته شده است و لابد این نهایت سرور در بغلِ خود خدا است، نمی‌شود این را انکار کرد؛ اگر این را قبول کنی، می‌شوی «مؤمن»

#دانشگاه_امام_صادق(ع)-96.7.6
صوت: t.me/Panahian_mp3/2127

@Panahian_ir
@Panahian_text
🔰زیارت حسین(ع) باعث «افزایش روزی» و «پیشگیری از بلا»

🔹امام باقر(ع): پيروان ما را به زيارت مزار حسين (ع) امر کنید؛ زيرا زيارتش روزى را فراوان، و عمر را دراز میکند و بلاهای سخت را دور میکند، و بر هر مؤمن كه امامتش از جانب خدا را باور دارد، #واجب است.

🔹عنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنَّ إِتْيَانَهُ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ يَمُدُّ فِي الْعُمُرِ وَ يَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.

🔻تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۲۱

#اربعین
@Panahian_ir
@Panahian_text
🔰امام صادق(ع):زیارت حسین(ع) باعث «افزایش رزق» و «شادی» می شود!

🔸امام صادق(ع): حسين(ع) را زيارت كنيد اگر چه سالی یکبار؛ زيرا هر كس به زيارتش رود در حالى كه حق آن حضرت را بشناسد و منكر نباشد(یعنی قبول امامت و واجب الطاعة بودن)، عوضی کمتر از بهشت ندارد، و روزى و رزقش وسعت پيدا مى‏كند، و در همين عالم خداوند متعال در ازاى زيارتش به او در دنيا فرح و سرور مى‏دهد.

🔸 قال الصادق ع: زُورُوا الْحُسَيْنَ ع وَ لَوْ كُلَّ سَنَةٍ فَإِنَّ كُلَّ مَنْ أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ جَاحِدٍ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِوَضٌ غَيْرُ الْجَنَّةِ وَ رُزِقَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ آتَاهُ اللَّهُ مَنْ قِبَلَهُ بِفَرَحٍ عَاجِل‏.

🔻کتاب معتبر کامل الزیارت ص 151

@Panahian_ir
@Panahian_text