🔘 اگر انسان خودش را تحت سلطۀ نظم عالم نبیند، طغیان میکند!
🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۴)
🔸 ما در مسیر تربیتیمان برای بچهها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکسالعمل است و نتیجۀ بینظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمیگردد.
🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسانها نمیخورد، لذا خیلیها سعی میکنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش میخواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد!
🔸 قرآن میفرماید: انسان تا خودش را مستغنی میبیند طغیان میکند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بینبردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است!
🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید!
🔸 توجه به «حرکت بیوقفه و بیرحمانۀ زمان» بهعنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایهای در تربیت نسل جوان محسوب میشود.
🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه- میفرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییرناپذیر!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۹
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5488
@Panahian_ir
🔘 توجه به «گذشت زمان» یک عنصر کلیدی در تربیت نسل جوان است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۴)
🔸 ما در مسیر تربیتیمان برای بچهها باید به آنها یاد بدهیم که این جهان، جهان عمل و عکسالعمل است و نتیجۀ بینظمیِ ما در این جهان، به خود ما برمیگردد.
🔸 نظم حاکم بر عالم، واقعاً وحشتناک است و به طبعِ ما انسانها نمیخورد، لذا خیلیها سعی میکنند آن را فراموش کنند تا راحت باشند؛ چون انسان دوست دارد هرکاری دلش میخواهد انجام بدهد و هیچ نظمی بر او حاکم نباشد!
🔸 قرآن میفرماید: انسان تا خودش را مستغنی میبیند طغیان میکند! (علق/۶) پایۀ اول، برای از بینبردن حالتِ استغنای انسان، توجه به نظم حاکم بر طبیعت است!
🔸 انسان باید ضعف خودش را در مواجهه با طبیعت و نظم عالم ببیند. قبل از اینکه انسان را تسلیم خدا کنید، اول او را تسلیم طبیعت و نظم حاکم بر جهان کنید!
🔸 توجه به «حرکت بیوقفه و بیرحمانۀ زمان» بهعنوان زیرمجموعۀ نظم حاکم بر جهان-که انسان، مقهور آن است- یک عنصر کلیدی و پایهای در تربیت نسل جوان محسوب میشود.
🔸 امیرالمؤمنین(ع) وقتی میخواهد به نسل جوان، آموزش دین بدهد-در ابتدای نامۀ ۳۱ نهجالبلاغه- میفرماید: این نامه از جانب یک پدر فانی است که اقرار دارد به زمان؛ به قاهریت زمان! کسی که تسلیم روزگار است... یعنی من نتوانستم بر این روزگار سلطه پیدا کنم. روزگار هم یعنی چرخش ایام و همین طبیعت تغییرناپذیر!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۲۹
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5488
@Panahian_ir
🔘 همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان او» شروع میشود!
🔘 وقتی جهانت بزرگ شد، گناه برایت مهم میشود؛ چون گناه علامت حقارت است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۵)
🔸 تا اینجا چهار ویژگی یا مرحله برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه بیان کردیم؛ از منفعتطلبی و برنامهپذیر بودن، تا اهلِ مسابقه بودن و دیدن محدودیتهای حیات دنیا. اینها مراحلی است که پایههای تکوین شخصیت یک دیندار را شکل میدهد و انسان را آمادۀ پذیرش دین میکند.
🔸 پنجمین ویژگیای که انسان برای داشتن یک شخصیت دیندار باید پیدا کند، باور معاد و آخرت است؛ این ویژگی نهتنها در باور و شناخت انسان بلکه در شخصیت او هم باید حضور پیدا کند، چون باور معاد، یک مقولۀ صرفاً شناختی نیست؛ یک مقولۀ شخصیتی است.
🔸 عمیقترین درخواست انسان، جاودانگیطلبی است که فعالتر از خداپرستی است. حس جاودانگیطلبی یعنی اینکه «من نمیخواهم نابود بشوم» پذیرش جاودانگی، فطریِ ما انسانهاست و ما نمیتوانیم بپذیریم که جاودانه نیستیم!
🔸 میل به جاودانگی، انسان را به سمت آخرتاندیشی میکشاند و کسی که معاد را باور کرد، جهانش بزرگتر خواهد شد. همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان انسان» شروع میشود، همۀ خوشبختیها هم از «بزرگیِ جهان انسان» شروع میشود.
🔸 انسان وقتی جهان آخرتِ بسیار بزرگ را بپذیرد، خودش هم بزرگ میشود؛ این همان اثر شخصیتیِ باور معاد است. بعد وقتی انسان بزرگ شد «بزرگوار» میشود و وقتی انسان بزرگوار شد، دیگر بدی ندارد. هرکسی آدم بدی شد، معلوم میشود که جهانش کوچک است!
🔸 وقتی جهانِ کسی بزرگ شد، کمکم نسبت به پدیدۀ «گناه» حساس میشود و زشتیِ گناه برایش مشخص میشود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است، لذا از گناه، ننگش میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۰
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5489
@Panahian_ir
🔘 وقتی جهانت بزرگ شد، گناه برایت مهم میشود؛ چون گناه علامت حقارت است
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۵)
🔸 تا اینجا چهار ویژگی یا مرحله برای متقاعدشدن به دینداری و ترک گناه بیان کردیم؛ از منفعتطلبی و برنامهپذیر بودن، تا اهلِ مسابقه بودن و دیدن محدودیتهای حیات دنیا. اینها مراحلی است که پایههای تکوین شخصیت یک دیندار را شکل میدهد و انسان را آمادۀ پذیرش دین میکند.
🔸 پنجمین ویژگیای که انسان برای داشتن یک شخصیت دیندار باید پیدا کند، باور معاد و آخرت است؛ این ویژگی نهتنها در باور و شناخت انسان بلکه در شخصیت او هم باید حضور پیدا کند، چون باور معاد، یک مقولۀ صرفاً شناختی نیست؛ یک مقولۀ شخصیتی است.
🔸 عمیقترین درخواست انسان، جاودانگیطلبی است که فعالتر از خداپرستی است. حس جاودانگیطلبی یعنی اینکه «من نمیخواهم نابود بشوم» پذیرش جاودانگی، فطریِ ما انسانهاست و ما نمیتوانیم بپذیریم که جاودانه نیستیم!
🔸 میل به جاودانگی، انسان را به سمت آخرتاندیشی میکشاند و کسی که معاد را باور کرد، جهانش بزرگتر خواهد شد. همۀ بدبختیهای انسان از «کوچکیِ جهان انسان» شروع میشود، همۀ خوشبختیها هم از «بزرگیِ جهان انسان» شروع میشود.
🔸 انسان وقتی جهان آخرتِ بسیار بزرگ را بپذیرد، خودش هم بزرگ میشود؛ این همان اثر شخصیتیِ باور معاد است. بعد وقتی انسان بزرگ شد «بزرگوار» میشود و وقتی انسان بزرگوار شد، دیگر بدی ندارد. هرکسی آدم بدی شد، معلوم میشود که جهانش کوچک است!
🔸 وقتی جهانِ کسی بزرگ شد، کمکم نسبت به پدیدۀ «گناه» حساس میشود و زشتیِ گناه برایش مشخص میشود؛ چون گناه علامت حقارت و کوچکی است، لذا از گناه، ننگش میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۰
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5489
@Panahian_ir
🔘 نقطۀ رهایی انسان از محدودیتها و رنجهای دنیا کجاست؟
🔘 انسان «راحتیِ مطلق» میخواهد؛ پس باید یکجایی باشد که این خواستهاش برآورده شود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۶)
🔸 دنیا پر از سختیها و محدودیتهایی است که در اطراف ما بهصورت یک حصار کشیده شدهاند و دارند ما را به یک سمتی سوق میدهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد.
🔸 باوجودِ اینهمه محدودیتهای دنیا برای انسانی که ذاتاً رهاییطلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا!
🔸 در عالم آخرت است که انسان رها میشود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا میکند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست!
🔸 امام(ره) میفرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را میطلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمیشود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرحچهلحدیث/۱۸۶)
🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همانطور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسانها وجود دارد!
🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمیشوم.
🔸 یکی از پایههای معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. میدانید گناه کِی برای انسان تلخ میشود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آنوقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت میشوی و میگویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت میشوم...»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5490
@Panahian_ir
🔘 انسان «راحتیِ مطلق» میخواهد؛ پس باید یکجایی باشد که این خواستهاش برآورده شود!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۶)
🔸 دنیا پر از سختیها و محدودیتهایی است که در اطراف ما بهصورت یک حصار کشیده شدهاند و دارند ما را به یک سمتی سوق میدهند؛ به سمتی که «نقطۀ رهایی» است و دیگر محدودیتی وجود ندارد.
🔸 باوجودِ اینهمه محدودیتهای دنیا برای انسانی که ذاتاً رهاییطلب است، آیا جایی وجود دارد که انسان به رهایی برسد؟ بله؛ این نقطۀ رهایی وجود دارد، اما در «آخرت» است نه در دنیا!
🔸 در عالم آخرت است که انسان رها میشود و هرچه دلش خواست تحقق پیدا میکند. «فيها ما تَشْتَهيهِ الْأَنْفُس» و اِلا در این دنیا حتی وقتی به یک موفقیت یا لذتی هم برسی، بعدش سَرخوردگی و رنج هست!
🔸 امام(ره) میفرماید: چون انسان راحتیِ مطلق را میطلبد، پس باید جایی باشد که به این خواستۀ انسان پاسخ بدهد! اما راحتیِ مطلق در این دنیا يافت نمیشود و ناچار در عالم آخرت باید محقق شود. (شرحچهلحدیث/۱۸۶)
🔸 معاد یک مسئلۀ انسانی است نه یک مسئلۀ صرفاً دینی! همانطور که «مرگ» هم یک مقولۀ دینی نیست؛ یعنی اگر دین هم نباشد این مرگ برای انسانها وجود دارد!
🔸 بیایید دربارۀ عالم آخرت بیندیشیم؛ حتی بدون دین! از سرِ میل به جاودانگی و میل به راحتیِ مطلق، به آخرت بیندیشم؛ از سر میل به جهان آزادِ آزاد؛ جهانی که من در آن خسته نمیشوم.
🔸 یکی از پایههای معنویت و پذیرش دین و متقاعدشدن به ترک گناه این است که عالم آخرت را ببینیم و مشتاق آنجا بشویم. میدانید گناه کِی برای انسان تلخ میشود؟ وقتی که فکر عالم آخرتِ شیرین، آدم را شاد کند! آنوقت اگر دچار گناه بشوی، خودت خیلی ناراحت میشوی و میگویی «خدایا من را از این گناه نجاتم بده؛ دارم اذیت میشوم...»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۳۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5490
@Panahian_ir
🔘 «تقوای قبل از ایمان» چگونه بهدست میآید؟
🔘 کسی که این پنج ویژگی را ندارد، شخصیتش به دین نمیخورد!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۱
🔸 در جلسات قبل، پنج ویژگی را بهعنوان مقدمۀ دینداری بیان کردیم؛ اینکه انسان اهلمنفعتطلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه باشد، محدودیتهای دنیا را بپذیرد و جهان آخرت و معاد را باور کند.
🔸 کسی که این ویژگیها را ندارد، برای دینداری و ترک گناه آمادگی ندارد و اصلاً شخصیتش به دین نمیخورد! بهعبارتی میتوان گفت که با این ویژگیها «تقوای قبل از ایمان» بهدست میآید.
🔸 منظور از تقوای قبل از ایمان، این است که آدم اهل مراقبت و دقت باشد و عقلانی رفتار کند، چنین کسی شخصیتش برای پذیرش ایمان، آماده است.
🔸 اینکه در همان اول قرآن، میفرماید: این کتاب، متقین را هدایت میکند «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ» شاید منظور از تقوا در اینجا، تقوای قبل از ایمان باشد. یعنی اول باید یکمقدار تقوا داشته باشی تا این کتاب، بتواند تو را هدایت کند.
🔸 کسی که جوهرِ تقوا را نداشته باشد، قرآن هدایتش نمیکند. برای چنین کسی، هرچقدر هم استدلال بیاورید و خدا را برایش ثابت کنید، نمیپذیرد و اگر هم بپذیرد، فایده ندارد.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
@Panahian_ir
🔘 کسی که این پنج ویژگی را ندارد، شخصیتش به دین نمیخورد!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۱
🔸 در جلسات قبل، پنج ویژگی را بهعنوان مقدمۀ دینداری بیان کردیم؛ اینکه انسان اهلمنفعتطلبی، اهل برنامه و اهل مسابقه باشد، محدودیتهای دنیا را بپذیرد و جهان آخرت و معاد را باور کند.
🔸 کسی که این ویژگیها را ندارد، برای دینداری و ترک گناه آمادگی ندارد و اصلاً شخصیتش به دین نمیخورد! بهعبارتی میتوان گفت که با این ویژگیها «تقوای قبل از ایمان» بهدست میآید.
🔸 منظور از تقوای قبل از ایمان، این است که آدم اهل مراقبت و دقت باشد و عقلانی رفتار کند، چنین کسی شخصیتش برای پذیرش ایمان، آماده است.
🔸 اینکه در همان اول قرآن، میفرماید: این کتاب، متقین را هدایت میکند «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ» شاید منظور از تقوا در اینجا، تقوای قبل از ایمان باشد. یعنی اول باید یکمقدار تقوا داشته باشی تا این کتاب، بتواند تو را هدایت کند.
🔸 کسی که جوهرِ تقوا را نداشته باشد، قرآن هدایتش نمیکند. برای چنین کسی، هرچقدر هم استدلال بیاورید و خدا را برایش ثابت کنید، نمیپذیرد و اگر هم بپذیرد، فایده ندارد.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
@Panahian_ir
🔘 این سؤال، انسان را بهسوی بالاترین هدف میبرد: «بعدش چی؟»
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۲
🔸 هرکسی باید به این سؤال پاسخ بدهد: «وقتی به همۀ اهدافم رسیدم، بعدش چی؟ آخرش چی؟» انسان دنبال هدفی میگردد فراتر از اهداف مقدماتی و میانی در هر بخشِ زندگیاش؛ هدفی که هیچوقت تمام نشود!
🔸 روح انسان به یک هدف برتر نیاز دارد؛ به «بالاترین هدف» که وقتی به آن فکر کرد، با قلبش آن را حسّ کند و آرامش پیدا کند و دیگر نگوید «بعدش چی!» این هدفِ بینهایت هم چیزی غیر از خدا نمیتواند باشد.
🔸 کسی که اهل برنامهریزی باشد، همین برنامهریزی، در نهایت او را به خدا میرساند، چون وقتی اهدافش را میشمارد، دنبال عالیترین هدف میگردد و میگوید: «بالاتر از این هدف، چه هدفی هست؟» کسی که منفعتطلب هم باشد، دنبال بالاترین منفعت میگردد و آخرش به خدا میرسد.
🔸 آدم اگر عاقبتاندیش باشد، آخرش به خدا میرسد، چون میگوید: «اگر یکمدتی-مثلاً یکمیلیارد سال- در بهشت بودم و از نعمات بهشتی لذت بردم، بعدش چی؟ بعدش حوصلهام سر نمیرود و خسته نمیشوم؟!»
🔸 اگر عمیقاً به این سؤال فکر کنی، دنیا دیگر به چشمت نمیآید، حتی آخرت هم به چشمت نمیآید و میگویی: «یک هدفی را به من معرفی کن که تا ابد، رهایش نکنم و از آن سیر نشوم!»
🔸 آغاز توجه انسان به خدا آنجایی است که او را بهعنوان بالاترین هدف در نظر میگیرد؛ هدفی که بعد از همهچیز میخواهد به آن برسد و فقط با رسیدن به خودِ او آرام میشود!
🔸 وقتی «ملاقات خدا» را عالیترین هدف خودت قرار دادی، کمکم محبتش به دلت میافتد و یک کششِ بسیار قوی نسبت به او پیدا میکنی. وقتی این رابطۀ قوی شکل گرفت «گناه» میشود همان چیزی که انسان را از خدا دور میکند؛ لذا از گناه، بدت میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
@Panahian_ir
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۷) - ۲
🔸 هرکسی باید به این سؤال پاسخ بدهد: «وقتی به همۀ اهدافم رسیدم، بعدش چی؟ آخرش چی؟» انسان دنبال هدفی میگردد فراتر از اهداف مقدماتی و میانی در هر بخشِ زندگیاش؛ هدفی که هیچوقت تمام نشود!
🔸 روح انسان به یک هدف برتر نیاز دارد؛ به «بالاترین هدف» که وقتی به آن فکر کرد، با قلبش آن را حسّ کند و آرامش پیدا کند و دیگر نگوید «بعدش چی!» این هدفِ بینهایت هم چیزی غیر از خدا نمیتواند باشد.
🔸 کسی که اهل برنامهریزی باشد، همین برنامهریزی، در نهایت او را به خدا میرساند، چون وقتی اهدافش را میشمارد، دنبال عالیترین هدف میگردد و میگوید: «بالاتر از این هدف، چه هدفی هست؟» کسی که منفعتطلب هم باشد، دنبال بالاترین منفعت میگردد و آخرش به خدا میرسد.
🔸 آدم اگر عاقبتاندیش باشد، آخرش به خدا میرسد، چون میگوید: «اگر یکمدتی-مثلاً یکمیلیارد سال- در بهشت بودم و از نعمات بهشتی لذت بردم، بعدش چی؟ بعدش حوصلهام سر نمیرود و خسته نمیشوم؟!»
🔸 اگر عمیقاً به این سؤال فکر کنی، دنیا دیگر به چشمت نمیآید، حتی آخرت هم به چشمت نمیآید و میگویی: «یک هدفی را به من معرفی کن که تا ابد، رهایش نکنم و از آن سیر نشوم!»
🔸 آغاز توجه انسان به خدا آنجایی است که او را بهعنوان بالاترین هدف در نظر میگیرد؛ هدفی که بعد از همهچیز میخواهد به آن برسد و فقط با رسیدن به خودِ او آرام میشود!
🔸 وقتی «ملاقات خدا» را عالیترین هدف خودت قرار دادی، کمکم محبتش به دلت میافتد و یک کششِ بسیار قوی نسبت به او پیدا میکنی. وقتی این رابطۀ قوی شکل گرفت «گناه» میشود همان چیزی که انسان را از خدا دور میکند؛ لذا از گناه، بدت میآید.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۱
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5507
@Panahian_ir
🔘 کسی که یکشبه راهِ صدساله میرود، چه اتفاق خوبی در دلش میافتد؟
🔘 آن اتفاق خوب «بیدارشدن حسّ پرستش» است!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸)- ۱
🔸وقتی برترین هدف و بالاترین جایی که آدم میتواند به آن برسد و از آن لذت ببرد، خودِ خدا باشد، آدم یک شوریدگی و بیقراری خاصی نسبت به آن پیدا میکند و بعد، یک اتفاق خوب برایش میافتد و آن «بیدارشدن حسّ پرستش» است!
🔸آنهایی که یکشبه راه صدساله را طی میکنند یا کسانی که در یک لحظه منقلب و متحوّل میشوند هم یکدفعهای همین حسّ در آنها بیدار میشود؛ اینکه «خدایا دوست دارم تو را بپرستم!»
🔸خداوند هم میخواهد حسّ پرستش و عبدبودن، در ما بیدار بشود و اصلاً هدف خلقت ما همین است «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» حس پرستش هم فقط این نیست که معتقد به خدا باشی، او را دوستداشته باشی و ستایش کنی! بلکه باید دنبال «فرمانِ خدا» باشی و اطاعتش کنی.
🔸اگر امامزمان(ع) هم میخواهند عدالت را برقرار کنند و جهانی پر از عدل و داد و آرامش و امنیت ایجاد کنند، برای بیدارشدن همین حسّ است که «خدایا، میخواهم بپرستمت، دوست دارم به من دستور بدهی و من اطاعت کنم!»
🔸ما هم اگر-در این مبحث- دنبال شکلگیری یک شخصیت متعادل برای انسانها هستیم، برای بیدارشدن همین حسّ پرستش است؛ چون وقتی آن مقدمات پنجگانه-که جلسات قبل بیان شد- در شخصیت انسان فراهم بشود، این حسّ در انسان بیدار میشود.
🔸مثلاً چرا انسان باید اهل برنامه باشد؟ چون التزام به برنامه، یکمقدار هواپرستی انسان را کنترل میکند و کمکم باعث میشود حسّ پرستش در او بیدار بشود.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 آن اتفاق خوب «بیدارشدن حسّ پرستش» است!
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸)- ۱
🔸وقتی برترین هدف و بالاترین جایی که آدم میتواند به آن برسد و از آن لذت ببرد، خودِ خدا باشد، آدم یک شوریدگی و بیقراری خاصی نسبت به آن پیدا میکند و بعد، یک اتفاق خوب برایش میافتد و آن «بیدارشدن حسّ پرستش» است!
🔸آنهایی که یکشبه راه صدساله را طی میکنند یا کسانی که در یک لحظه منقلب و متحوّل میشوند هم یکدفعهای همین حسّ در آنها بیدار میشود؛ اینکه «خدایا دوست دارم تو را بپرستم!»
🔸خداوند هم میخواهد حسّ پرستش و عبدبودن، در ما بیدار بشود و اصلاً هدف خلقت ما همین است «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» حس پرستش هم فقط این نیست که معتقد به خدا باشی، او را دوستداشته باشی و ستایش کنی! بلکه باید دنبال «فرمانِ خدا» باشی و اطاعتش کنی.
🔸اگر امامزمان(ع) هم میخواهند عدالت را برقرار کنند و جهانی پر از عدل و داد و آرامش و امنیت ایجاد کنند، برای بیدارشدن همین حسّ است که «خدایا، میخواهم بپرستمت، دوست دارم به من دستور بدهی و من اطاعت کنم!»
🔸ما هم اگر-در این مبحث- دنبال شکلگیری یک شخصیت متعادل برای انسانها هستیم، برای بیدارشدن همین حسّ پرستش است؛ چون وقتی آن مقدمات پنجگانه-که جلسات قبل بیان شد- در شخصیت انسان فراهم بشود، این حسّ در انسان بیدار میشود.
🔸مثلاً چرا انسان باید اهل برنامه باشد؟ چون التزام به برنامه، یکمقدار هواپرستی انسان را کنترل میکند و کمکم باعث میشود حسّ پرستش در او بیدار بشود.
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 بیایید جریانی فراتر از یک پویش در جهان راه بیندازیم برای «حس پرستش»
🔘 اگر حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و به آن افتخار کن؛ همین فریادت دلها را بیدار میکند
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸) - ۲
🔸 حس پرستشِ حقیقتی، چیزی فراتر از اعتقاد به خدا، یا دوستداشتن و ستایش پروردگار است. حس پرستش یعنی «احساس نیاز به فرمانبردن از خدا»
🔸 بعضیها پرچم نابودی فطرت را عَلم کرده و علیه حسّ پرستش خودشان قیام کردهاند و میگویند «ما نمیخواهیم امر خدا را اطاعت کنیم!»
🔸 لازم است یک کسانی هم در جهان، پرچم پرستش و اطاعت از خدا را عَلم کنند و خودشان را عضو جریان یا حزبی به نام حزب پرستش یا عبودیت اعلام کنند؛ یعنی حزبِ کسانی که میخواهند مثل یک عبد، خدا را بپرستند و امر خدا را اجرا کنند و این را «نیازِ خود» میدانند.
🔸 باید در میان بشریت با صدای بلند بگوییم که ما پرستندگان خدا و اطاعتکنندگان از خدا هستیم و به آن افتخار میکنیم؛ همین فریادِ ما دلها را بیدار میکند و در جهان، غوغا خواهد کرد، چون این حسّ پرستش، در همۀ انسانها هست؛ فقط باید بیدار شود!
🔸 بیایید برای این حسّ خوب خودمان، یک پویش جهانی راه بیندازیم؛ انواع هشتگها را برایش درست کنیم و در اینترنت، داغش کنیم، برایش سرود بسازیم و کار فرهنگی انجام دهیم، تحت تأثیر آن، سبک زندگی تعریف کنیم و بهخاطرش مدرسه تأسیس کنیم.
🔸 مردم لباسِ پاره را بد میدانند، اما بعضیها در مقابل همین آداب هم عصیان میکنند؛ اینها عصیانگری علیه فرهنگ، سنتها، وجدانیات و اخلاقیات انسانها را باب میکنند.
🔸 شما هم در مقابل اینها، فرهنگ اطاعت از خدا را باب کنید و بگویید: ما مطیع خدا هستیم، ما نمیخواهیم فقط به خدا اعتقاد داشته باشیم یا فقط در هنگام نیاز، درِ خانۀ او برویم، ما دنبال فرمان او هستیم و میخواهیم به او چَشم بگوییم!
🔸 اگر غریزه و حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و بگو: «ای آدم شهوتران، تو نسبت به شهوترانی کشش داری، من هم دارم به یک کشش درونیِ خودم پاسخ میدهم، عشقِ من این است که خدا را بپرستم و او را اطاعت کنم....»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 اگر حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و به آن افتخار کن؛ همین فریادت دلها را بیدار میکند
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۸) - ۲
🔸 حس پرستشِ حقیقتی، چیزی فراتر از اعتقاد به خدا، یا دوستداشتن و ستایش پروردگار است. حس پرستش یعنی «احساس نیاز به فرمانبردن از خدا»
🔸 بعضیها پرچم نابودی فطرت را عَلم کرده و علیه حسّ پرستش خودشان قیام کردهاند و میگویند «ما نمیخواهیم امر خدا را اطاعت کنیم!»
🔸 لازم است یک کسانی هم در جهان، پرچم پرستش و اطاعت از خدا را عَلم کنند و خودشان را عضو جریان یا حزبی به نام حزب پرستش یا عبودیت اعلام کنند؛ یعنی حزبِ کسانی که میخواهند مثل یک عبد، خدا را بپرستند و امر خدا را اجرا کنند و این را «نیازِ خود» میدانند.
🔸 باید در میان بشریت با صدای بلند بگوییم که ما پرستندگان خدا و اطاعتکنندگان از خدا هستیم و به آن افتخار میکنیم؛ همین فریادِ ما دلها را بیدار میکند و در جهان، غوغا خواهد کرد، چون این حسّ پرستش، در همۀ انسانها هست؛ فقط باید بیدار شود!
🔸 بیایید برای این حسّ خوب خودمان، یک پویش جهانی راه بیندازیم؛ انواع هشتگها را برایش درست کنیم و در اینترنت، داغش کنیم، برایش سرود بسازیم و کار فرهنگی انجام دهیم، تحت تأثیر آن، سبک زندگی تعریف کنیم و بهخاطرش مدرسه تأسیس کنیم.
🔸 مردم لباسِ پاره را بد میدانند، اما بعضیها در مقابل همین آداب هم عصیان میکنند؛ اینها عصیانگری علیه فرهنگ، سنتها، وجدانیات و اخلاقیات انسانها را باب میکنند.
🔸 شما هم در مقابل اینها، فرهنگ اطاعت از خدا را باب کنید و بگویید: ما مطیع خدا هستیم، ما نمیخواهیم فقط به خدا اعتقاد داشته باشیم یا فقط در هنگام نیاز، درِ خانۀ او برویم، ما دنبال فرمان او هستیم و میخواهیم به او چَشم بگوییم!
🔸 اگر غریزه و حسّ پرستش در تو بیدار شده، آن را فریاد بزن و بگو: «ای آدم شهوتران، تو نسبت به شهوترانی کشش داری، من هم دارم به یک کشش درونیِ خودم پاسخ میدهم، عشقِ من این است که خدا را بپرستم و او را اطاعت کنم....»
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۲
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5510
@Panahian_ir
🔘 نمیشود انسان «عبد» نباشد؛ اگر عبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
🔘 انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن از غیرخدا
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۹)-۱
🔸 نافرمانی و فرمانبری دو احساس متضاد در وجود انسان هستند؛ هم این ویژگی در انسان هست که دوست دارد نافرمانی و عصیان کند، هم اینکه دوست دارد خودش را متعلق به یک قدرت بداند و از او فرمانبری و اطاعت کند.
🔸 حس پرستش و فرمانبری یک حس ذاتی در انسان است، لذا انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد و حساب نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن و حساببردن از غیر خدا، چون نمیشود که انسان «عبد» نباشد! پس اگر عبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
🔸 احساس عصیانگری هم در اصل، چیز بدی نیست؛ اما بنا بود که این حسّ در جان ما بیفتد تا علیه شیطان و علیه طاغوت، نافرمانی کنیم نه در مقابل خدا! کفر هم در اصل، ویژگی بدی نیست؛ منتها کفر به طاغوت! «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ...»
🔸 خداوند در قرآن، حس فرمانبری و عصیانگری انسان را تنظیم میکند؛ مثلاً میفرماید: شیطان را عبادت نکنید، خدا را عبادت کنید «لا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ... اعْبُدُونىِ»
🔸 خدا میداند که انسان بالاخره از یک کسی حساب میبرد و میترسد، لذا فرمود «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن» از آنها نترسید، از من بترسید! یعنی من که میدانم تو ترس و دلهره داری، اما چرا از او میترسی؟ بیا از من بترس! من حامی تو هستم، من به نفعت هستم...
🔸 قرآن، طاغوت را در مقابل خدا قرار داده و میفرماید: «اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را عبادت کن و از طاغوت اجتناب کن. تو یا عبد خدا هستی، یا اینکه عبد طاغوت(یا شیطان) هستی، حدّ وسط هم ندارد، ببین کدامش بهتر است و خودت انتخاب کن!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5513
@Panahian_ir
🔘 انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن از غیرخدا
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۹)-۱
🔸 نافرمانی و فرمانبری دو احساس متضاد در وجود انسان هستند؛ هم این ویژگی در انسان هست که دوست دارد نافرمانی و عصیان کند، هم اینکه دوست دارد خودش را متعلق به یک قدرت بداند و از او فرمانبری و اطاعت کند.
🔸 حس پرستش و فرمانبری یک حس ذاتی در انسان است، لذا انسان وقتی از خدا فرمان نبُرد و حساب نبُرد، شروع میکند به فرمانبردن و حساببردن از غیر خدا، چون نمیشود که انسان «عبد» نباشد! پس اگر عبد خدا نیستی ببین عبد کی هستی؟
🔸 احساس عصیانگری هم در اصل، چیز بدی نیست؛ اما بنا بود که این حسّ در جان ما بیفتد تا علیه شیطان و علیه طاغوت، نافرمانی کنیم نه در مقابل خدا! کفر هم در اصل، ویژگی بدی نیست؛ منتها کفر به طاغوت! «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ...»
🔸 خداوند در قرآن، حس فرمانبری و عصیانگری انسان را تنظیم میکند؛ مثلاً میفرماید: شیطان را عبادت نکنید، خدا را عبادت کنید «لا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ... اعْبُدُونىِ»
🔸 خدا میداند که انسان بالاخره از یک کسی حساب میبرد و میترسد، لذا فرمود «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْن» از آنها نترسید، از من بترسید! یعنی من که میدانم تو ترس و دلهره داری، اما چرا از او میترسی؟ بیا از من بترس! من حامی تو هستم، من به نفعت هستم...
🔸 قرآن، طاغوت را در مقابل خدا قرار داده و میفرماید: «اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را عبادت کن و از طاغوت اجتناب کن. تو یا عبد خدا هستی، یا اینکه عبد طاغوت(یا شیطان) هستی، حدّ وسط هم ندارد، ببین کدامش بهتر است و خودت انتخاب کن!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5513
@Panahian_ir
🔘 اگر حسّ فرمانبریِ تو با اطاعت از خدا ارضا نشد، بهسمت طاغوت میرود
🔘 تاریخ نشان داد «هرکس از ولیّ خدا اطاعت نکرد، از عدوّ خدا اطاعت میکند»
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۹) - ۲
🔸 گناه از کجا تولید میشود؟ از آنجایی که خدا شروع میکند به فرماندادن! چرا خدا فرمان میدهد؟ برای اینکه حس فرمانبریِ من ارضا بشود و الا اگر این حسّ من با فرمانبری از خدا ارضا نشود، به سمت طاغوت خواهد رفت؛ انسان اساساً اینگونه است!
🔸 انسان دوست دارد به یک قدرت وابسته باشد و از او حساب ببرد، دوست دارد سرسپردۀ او باشد و اطاعتش کند، دوست دارد به او نزدیک بشود تا احساس امنیت کند. حالا این قدرت را کجا باید گیر بیاورد؟ پیش خدا!
🔸 خدا میفرماید: اگر این اطاعت و فرمانبری را نسبت به من نداشته باشی، نسبت به طاغوت یا شیطان خواهی داشت درحالیکه او دشمن توست! «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»
🔸 تاریخ اسلام به ما نشان داده است که هرکسی از ولیّ خدا اطاعت نکند، از عدوّ خدا اطاعت میکند و حتی در راه دشمن خدا فداکاری میکند و جان میدهد و هیچ پاداشی هم نمیگیرد!
🔸 طبق برخی از نقلها، در جنگ صفین ۷۰هزار نفر پای رکاب معاویه در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند؛ یعنی پای ولایت طاغوت ایستادند و با ولیّ خدا جنگیدند و نفله شدند؛ خدا دارد زشتیِ این را به ما نشان میدهد.
🔸 خدا با عاشورا هم میخواست نتیجۀ بندگیِ طاغوت را به ما نشان بدهد، میخواست بگوید که اگر ولایت حسین(ع) را نپذیری، حتی اگر یزید را هم قبول نداشته باشی، اما جزء نوکرانِ یزید میشوی و در راهِ طاغوت، فداکاری میکنی و نفله میشوی!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5513
@Panahian_ir
🔘 تاریخ نشان داد «هرکس از ولیّ خدا اطاعت نکرد، از عدوّ خدا اطاعت میکند»
🔻 #گناه_و_توبه (ج۱۹) - ۲
🔸 گناه از کجا تولید میشود؟ از آنجایی که خدا شروع میکند به فرماندادن! چرا خدا فرمان میدهد؟ برای اینکه حس فرمانبریِ من ارضا بشود و الا اگر این حسّ من با فرمانبری از خدا ارضا نشود، به سمت طاغوت خواهد رفت؛ انسان اساساً اینگونه است!
🔸 انسان دوست دارد به یک قدرت وابسته باشد و از او حساب ببرد، دوست دارد سرسپردۀ او باشد و اطاعتش کند، دوست دارد به او نزدیک بشود تا احساس امنیت کند. حالا این قدرت را کجا باید گیر بیاورد؟ پیش خدا!
🔸 خدا میفرماید: اگر این اطاعت و فرمانبری را نسبت به من نداشته باشی، نسبت به طاغوت یا شیطان خواهی داشت درحالیکه او دشمن توست! «لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»
🔸 تاریخ اسلام به ما نشان داده است که هرکسی از ولیّ خدا اطاعت نکند، از عدوّ خدا اطاعت میکند و حتی در راه دشمن خدا فداکاری میکند و جان میدهد و هیچ پاداشی هم نمیگیرد!
🔸 طبق برخی از نقلها، در جنگ صفین ۷۰هزار نفر پای رکاب معاویه در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند؛ یعنی پای ولایت طاغوت ایستادند و با ولیّ خدا جنگیدند و نفله شدند؛ خدا دارد زشتیِ این را به ما نشان میدهد.
🔸 خدا با عاشورا هم میخواست نتیجۀ بندگیِ طاغوت را به ما نشان بدهد، میخواست بگوید که اگر ولایت حسین(ع) را نپذیری، حتی اگر یزید را هم قبول نداشته باشی، اما جزء نوکرانِ یزید میشوی و در راهِ طاغوت، فداکاری میکنی و نفله میشوی!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۴
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5513
@Panahian_ir
🔘 خدا چگونه بندهپروری میکند؟
🔘 غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۰)
🔸 مسئله این نیست که بندۀ خدا بشویم یا نشویم! مسئله این است که «بندۀ خدا باشیم یا بندۀ غیرخدا»؛ چون اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیرخدا میشویم!
🔸 ببینید خدا چگونه بندهپروری میکند و غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟ وقتی خدا به بندههایش دستور میدهد و آنها اجرا نمیکنند، زود آنها را نمیزند! یا وقتی اجرا میکنند، زود تشویق نمیکند، بلکه حساب و کتاب را میگذارد برای روز قیامت! حالا ببینید این کار، چقدر بندهها را بزرگوار بار میآورد!
🔸 خدا بندگان خود را فریب نمیدهد اما تبلیغات ابلیسی، پر از فریب است. شیطان میگوید: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» آنچه در دنیا هست، پیش انسانها زیبا جلوه میدهم! خدا هم میتوانست قرآن را طوری نازل کند که همه جذب شوند، اما جاذبه و دافعۀ قرآن، بهگونهای که به انسان تعادل میدهد، لذا برای اینکه جذب شیرینیهای قرآن بشوی باید یکمقدار سعی کنی.
🔸 خدا به بندگان خود، قدرت و بزرگی میدهد؛ هرکسی بیشتر بندهاش میشود، قویتر میشود و چشم و گوشش بیشتر باز میشود. خدا بندههای خود را ابرقدرت میکند؛ کمااینکه میبینید عرفا چه قدرتهایی پیدا میکنند!
🔸 ببینید غیرخدا، با بندگان خود چگونه برخورد میکنند! مثلاً ابلیس وقتی کسی را بندۀ خودش کرد، به او میگوید: من از تو بیزام! «إِنِّي بَريءٌ مِنْكَ» اما کسی که بندۀ خدا بشود، اگر گنهکار هم باشد و توبه کند، خدا میفرماید: من دوستش دارم، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ»
🔸 خدا میتواند خرابیهای بندهاش را جبران کند ولی غیرخدا نمیتوانند. خدا میفرماید: من میتوانم سیئات را به حسنات تبدیل کنم، تو خراب کردی؛ من درستش میکنم!
🔸 خدا با بندگانش خیلی آقامنشانه برخورد میکند اما غیرخدا با بندگان خود برخورد غیرانسانی دارند؛ مثلاً آنها را شرطی بارمیآورند. کمااینکه وقتی یک حیوان را میخواهند شرطی کنند، بهخاطر اجرای یک دستور، فوری به او پاداش میدهند و بهخاطر یک خطا، فوری او را تنبیه میکنند!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۶
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5514
@Panahian_ir
🔘 غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟
🔻 #گناه_و_توبه (ج۲۰)
🔸 مسئله این نیست که بندۀ خدا بشویم یا نشویم! مسئله این است که «بندۀ خدا باشیم یا بندۀ غیرخدا»؛ چون اگر عبد خدا نشویم، حتماً عبد غیرخدا میشویم!
🔸 ببینید خدا چگونه بندهپروری میکند و غیرخدا چگونه بندهپروری میکنند؟ وقتی خدا به بندههایش دستور میدهد و آنها اجرا نمیکنند، زود آنها را نمیزند! یا وقتی اجرا میکنند، زود تشویق نمیکند، بلکه حساب و کتاب را میگذارد برای روز قیامت! حالا ببینید این کار، چقدر بندهها را بزرگوار بار میآورد!
🔸 خدا بندگان خود را فریب نمیدهد اما تبلیغات ابلیسی، پر از فریب است. شیطان میگوید: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ» آنچه در دنیا هست، پیش انسانها زیبا جلوه میدهم! خدا هم میتوانست قرآن را طوری نازل کند که همه جذب شوند، اما جاذبه و دافعۀ قرآن، بهگونهای که به انسان تعادل میدهد، لذا برای اینکه جذب شیرینیهای قرآن بشوی باید یکمقدار سعی کنی.
🔸 خدا به بندگان خود، قدرت و بزرگی میدهد؛ هرکسی بیشتر بندهاش میشود، قویتر میشود و چشم و گوشش بیشتر باز میشود. خدا بندههای خود را ابرقدرت میکند؛ کمااینکه میبینید عرفا چه قدرتهایی پیدا میکنند!
🔸 ببینید غیرخدا، با بندگان خود چگونه برخورد میکنند! مثلاً ابلیس وقتی کسی را بندۀ خودش کرد، به او میگوید: من از تو بیزام! «إِنِّي بَريءٌ مِنْكَ» اما کسی که بندۀ خدا بشود، اگر گنهکار هم باشد و توبه کند، خدا میفرماید: من دوستش دارم، «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ»
🔸 خدا میتواند خرابیهای بندهاش را جبران کند ولی غیرخدا نمیتوانند. خدا میفرماید: من میتوانم سیئات را به حسنات تبدیل کنم، تو خراب کردی؛ من درستش میکنم!
🔸 خدا با بندگانش خیلی آقامنشانه برخورد میکند اما غیرخدا با بندگان خود برخورد غیرانسانی دارند؛ مثلاً آنها را شرطی بارمیآورند. کمااینکه وقتی یک حیوان را میخواهند شرطی کنند، بهخاطر اجرای یک دستور، فوری به او پاداش میدهند و بهخاطر یک خطا، فوری او را تنبیه میکنند!
👤علیرضا پناهیان
🚩مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۰۳.۰۶
👈🏻متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/5514
@Panahian_ir