Audio
فایل صوتی کامل کتاب #چنین_گفت_زرتشت
ترجمه داریوش آشوری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
هم چنین میتوانید این فایل را از طریق کانال ما در پیامرسانِ بله دانلود کنید:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
ترجمه داریوش آشوری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
هم چنین میتوانید این فایل را از طریق کانال ما در پیامرسانِ بله دانلود کنید:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
▪️و اما او [خدا] ــ میبایست بمیرد! او با چشمانی مینگریست که همهچیز را میبیند. او ژرفناهایِ انسان و بیخوبناش را میدید؛ همهی پستی و زشتیِ پنهاناش را.
رحماش شرم نمیشناخت. او تا آلودهترین گوشهوکنارهایِ من میخزید. این کنجکاوترین، این زیادهزورآور، این زیادهرحیم، میبایست بمیرد!
او همیشه مرا میدید. میخواستم از چنین شاهدی انتقام بستانم یا خود دیگر زنده نمانم.
خدایی که همهچیز را میدید، از جمله انسان را! چنین خدایی میبایست بمیرد. انسان تابِ آن را نداشت که چنین شاهدی زنده بماند.
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ #چنین_گفت_زرتشت ؛ زشتترین انسان ؛ ترجمهی #داریوش_آشوری )
💯 @Friedrich_nietzsche
▪️وقتی کشیش را درونی ساختیم و او را به واسطهی اسلوبِ «اصلاحاتِ دینی» در دلِ ایمان جای دادیم، چهطور میتوانیم مدعی شویم که از شرِ دین خلاص شدیم؟ آیا خدا را کشتیم، وقتی بشر را در جایگاهش نشاندیم و مهمترین چیز، یعنی آن جایگاه را باقی نگاه داشتیم؟ تنها تغییر این است: بشر به جایِ تحمّلِ باری که از خارج تحمیل میشود، سنگینیها را خود بر عهده میگیرد و بر دوش میکشد. فیلسوفِ آینده، یعنی پزشک-فیلسوف، با مشاهدهی سمپتومهایِ متفاوتِ یک بیماریِ خاص درمیباید که ارزشها میتوانند تغییر کنند، بشر میتواند خود را در جایگاهِ خدا بنشاند. پیشرفت، شادمانی، کارآمدی و سودمندی میتواند جایِ حقیقت، خیر یا امرِ الاهی را بگیرد ــ اما آن چه اساسی است، تغییر نکرده: چشماندازها یا ارزشگذاریهایی که این ارزشهایِ کهنه و نو بر آنها تکیه میزنند. همیشه از ما خواسته میشود که گردن بنهیم، بر دوشِ خود بار بیافکنیم، تنها فرمهایِ انفعالیِ زندگی و اشکالِ مفعولیِ اندیشه را به رسمیّت بشناسیم...
نیچه نخستین کسی است که به ما میگوید کشتنِ خدا برایِ استحالهی ارزشها کافی نیست. در آثارِ او دستِ کم پانزده روایت از مرگِ خدا وجود دارد که همگی زیبا هستند. اما در اصل، در یکی از زیباترینِ آنها، قاتلِ خدا «زشتترین انسان» است. مرادِ نیچه این است که بشر با کشتنِ خدا، خویشتن را حتی زشتتر نیز میکند...
به عقیدهی نیچه، مرگِ خدا رخدادی عظیم و مسحورکننده اما نابسنده است، زیرا نیهیلیسم ادامه مییابد و صرفاً فرمش را تغییر میدهد. پیشتر نیهیلیسم به معنایِ کمارزش شمردن و نفیِ زندگی به نامِ ارزشهایِ والاتر بود. اما اکنون ارزشهایِ انسانی، ارزشهایِ بس بسیار انسانی، جایگزینِ نفیِ این ارزشهایِ والاتر شده است (اخلاقیات جایگزینِ دین میشود؛ سودمندی، پیشرفت و حتی تاریخ جایگزینِ ارزشهایِ الاهی میشوند). هیچچیز تغییر نکرده است، زیرا همان زندگیِ واکنشی و همان بردگی، که زیرِ سایهی ارزشهایِ الاهی پیروز شده بودند، اکنون به واسطهی ارزشهایِ انسانی ارج مییابند. همان بارکش، همان خر، که بارِ عتیقههایِ الاهی را بر دوش میکشید و بابتِ آنها در پیشگاهِ خدا پاسخگو بود، اکنون خودش را به دوش کشیده و سنگینیِ مسئولیتِ خودخواستهاش را حمل میکند.
📕 ( #ژیل_دلوز ؛ از کتاب #یک_زندگی ؛ بخشِ نیچه؛ ترجمهی #پیمان_غلامی و #ایمان_گنجی ؛ نشر چشمه)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
رحماش شرم نمیشناخت. او تا آلودهترین گوشهوکنارهایِ من میخزید. این کنجکاوترین، این زیادهزورآور، این زیادهرحیم، میبایست بمیرد!
او همیشه مرا میدید. میخواستم از چنین شاهدی انتقام بستانم یا خود دیگر زنده نمانم.
خدایی که همهچیز را میدید، از جمله انسان را! چنین خدایی میبایست بمیرد. انسان تابِ آن را نداشت که چنین شاهدی زنده بماند.
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ #چنین_گفت_زرتشت ؛ زشتترین انسان ؛ ترجمهی #داریوش_آشوری )
💯 @Friedrich_nietzsche
▪️وقتی کشیش را درونی ساختیم و او را به واسطهی اسلوبِ «اصلاحاتِ دینی» در دلِ ایمان جای دادیم، چهطور میتوانیم مدعی شویم که از شرِ دین خلاص شدیم؟ آیا خدا را کشتیم، وقتی بشر را در جایگاهش نشاندیم و مهمترین چیز، یعنی آن جایگاه را باقی نگاه داشتیم؟ تنها تغییر این است: بشر به جایِ تحمّلِ باری که از خارج تحمیل میشود، سنگینیها را خود بر عهده میگیرد و بر دوش میکشد. فیلسوفِ آینده، یعنی پزشک-فیلسوف، با مشاهدهی سمپتومهایِ متفاوتِ یک بیماریِ خاص درمیباید که ارزشها میتوانند تغییر کنند، بشر میتواند خود را در جایگاهِ خدا بنشاند. پیشرفت، شادمانی، کارآمدی و سودمندی میتواند جایِ حقیقت، خیر یا امرِ الاهی را بگیرد ــ اما آن چه اساسی است، تغییر نکرده: چشماندازها یا ارزشگذاریهایی که این ارزشهایِ کهنه و نو بر آنها تکیه میزنند. همیشه از ما خواسته میشود که گردن بنهیم، بر دوشِ خود بار بیافکنیم، تنها فرمهایِ انفعالیِ زندگی و اشکالِ مفعولیِ اندیشه را به رسمیّت بشناسیم...
نیچه نخستین کسی است که به ما میگوید کشتنِ خدا برایِ استحالهی ارزشها کافی نیست. در آثارِ او دستِ کم پانزده روایت از مرگِ خدا وجود دارد که همگی زیبا هستند. اما در اصل، در یکی از زیباترینِ آنها، قاتلِ خدا «زشتترین انسان» است. مرادِ نیچه این است که بشر با کشتنِ خدا، خویشتن را حتی زشتتر نیز میکند...
به عقیدهی نیچه، مرگِ خدا رخدادی عظیم و مسحورکننده اما نابسنده است، زیرا نیهیلیسم ادامه مییابد و صرفاً فرمش را تغییر میدهد. پیشتر نیهیلیسم به معنایِ کمارزش شمردن و نفیِ زندگی به نامِ ارزشهایِ والاتر بود. اما اکنون ارزشهایِ انسانی، ارزشهایِ بس بسیار انسانی، جایگزینِ نفیِ این ارزشهایِ والاتر شده است (اخلاقیات جایگزینِ دین میشود؛ سودمندی، پیشرفت و حتی تاریخ جایگزینِ ارزشهایِ الاهی میشوند). هیچچیز تغییر نکرده است، زیرا همان زندگیِ واکنشی و همان بردگی، که زیرِ سایهی ارزشهایِ الاهی پیروز شده بودند، اکنون به واسطهی ارزشهایِ انسانی ارج مییابند. همان بارکش، همان خر، که بارِ عتیقههایِ الاهی را بر دوش میکشید و بابتِ آنها در پیشگاهِ خدا پاسخگو بود، اکنون خودش را به دوش کشیده و سنگینیِ مسئولیتِ خودخواستهاش را حمل میکند.
📕 ( #ژیل_دلوز ؛ از کتاب #یک_زندگی ؛ بخشِ نیچه؛ ترجمهی #پیمان_غلامی و #ایمان_گنجی ؛ نشر چشمه)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
دخترکی از مادرش پرسید:
«آیا راست است که خدایِ خوب، در همه جا هست؟ من این امر را خلافِ ادب میدانم.»
این هشداری است به فلاسفه!
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ #حکمت_شادان ؛ پیشگفتار، پاییز 1886)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
«آیا راست است که خدایِ خوب، در همه جا هست؟ من این امر را خلافِ ادب میدانم.»
این هشداری است به فلاسفه!
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ #حکمت_شادان ؛ پیشگفتار، پاییز 1886)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
واقعاً حیرت کردهام، سرِ شوق آمدهام! من یک پیشگام دارم، و البته چه پیشگامی! اسپینوزا را به دشواری میشناختم: غریزهام مرا به سمت او کشانده است. نهتنها سرتاسرِ گرایشاتِ او در بدل کردنِ شناخت به نیرومندترین عاطفه به من شباهت دارد، بلکه خود را در پنج نکته از آموزههایِ او مییابم؛ و این نابههنجارترین و گوشهگیرترین متفکر، دقیقاً در بطنِ همین نکات، بیش از همه به من نزدیک است: او ارادهی آزاد، غایتانگاری، نظمِ اخلاقیِ جهان، طبیعتِ ناخودخواهانه، و شرّ را رد میکند. هرچند تفاوتهای بسیاری بینِ من و او وجود دارد، ولی باید آنها را تفاوتهای عصر، فرهنگ و [میزان رشدِ] علم دانست. خلاصه اینکه تنهاییِ من که همچون گوشهگیریهایم در کوهستانهایِ بلند، اغلب، به واقع اغلب، سبب میشوند در عطشِ کسبِ نیرویی تازه لَهلَه بزنم و خون بالا بیاورم، اکنون دستِکم «انزوایی برایِ دو نفر» است. غریب است! ورایِ این گفتهها، سلامتیام بر وفقِ مراد نیست. وضعیتِ آبوهوایِ اینجا نیز ملتهب است. تغییراتِ پیوستهی شرایطِ جوی مرا مجبور خواهد کرد تا اروپا را ترک کنم. میبایست چندین ماهِ متوالی آسمانِ آبی و صاف داشته باشم، یا در غیرِ این صورت هرگز هیچ پیشرفتی نخواهم داشت. هماکنون شش حملهی خطرناک را از سر گذراندهام؛ حملهها دو یا سه روز به طول انجامیدهاند.
از صمیم قلب. دوستِ تو.
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ نامه به «فرانتس اُوِربِک»؛ سیلس ماریا، 30 جولای 1881، نقل از #ژیل_دلوز در #اسپینوزا_فلسفه_عملی )
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
از صمیم قلب. دوستِ تو.
📕 ( #فردریش_نیچه ؛ نامه به «فرانتس اُوِربِک»؛ سیلس ماریا، 30 جولای 1881، نقل از #ژیل_دلوز در #اسپینوزا_فلسفه_عملی )
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
نیچه و فلسفه / Amirhossein
واقعاً حیرت کردهام، سرِ شوق آمدهام! من یک پیشگام دارم، و البته چه پیشگامی! اسپینوزا را به دشواری میشناختم: غریزهام مرا به سمت او کشانده است. نهتنها سرتاسرِ گرایشاتِ او در بدل کردنِ شناخت به نیرومندترین عاطفه به من شباهت دارد، بلکه خود را در پنج نکته…
✅ پینوشتِ پستِ بالا:
🔸پ.ن1:
جالب است که این نامه در کتابِ «نامههایِ نیچه» نیست، کتابی که به سال 1921 اسکار لوی آن را تدوین کرد و دکتر مجید هوشنگی آن را به فارسی ترجمه کرده است. منبعِ مورد استفادهی ما کتابِ «اسپینوزا: فلسفهی عملی» از ژیل دلوز، نشرِ دهگان (بخشِ آخرِ کتاب، یک صفحه مانده به آخر) است. ژیل دلوز در کتاب، به این نامه اشارهای مختصر میکند، ولی در پانوشت، مترجمِ محترم (پیمان غلامی) ترجمهی کاملِ این نامه را میآورد. من که احتمالِ اشتباهی در ترجمه را حدس زدم، در تطبیقِ این ترجمه با متنِ انگلیسیِ آن مشکلاتی دیدم که البته جزئی هم نبودند از جمله ترجمهی affect به «شور» درحالی که در زبان اسپینوزا passion به معنایِ شور یا انفعال است، و affect به معنایِ عاطفه (یا بنابه مقدمهی خودِ مترجم «تأثیر») است. همچنین در متن teleology را به غایتانگاری برگرداندم (به جای «مقاصد» که مترجم به کار برده)، و the unegoistic را «طبیعتِ ناخودخواهانه» (به جای «منانگاری» که مترجم به کار برده)، ترجمه کردم. توجه به این نکته ضروری است که اینها مفاهیم بنیادی در فلسفهی نیچه هستند، مثلا غایتانگاری یا طبیعتِ ناخودخواهانه دو اصلی هستند که نیچه بدونِ استثناء در آثارش آنها را رد میکند. از همه مهمتر اینکه جمله با فعلِ he denies «رد میکند» تکمیل میشود نه با «رد نمیکند». برای روشنتر شدن عرایضم، ترجمهی آقای غلامی و ترجمهی خودم را از این جمله در زیر آوردهام:
▪️ترجمهی غلامی: «او ارادهی آزاد، مقاصد، مرتبهی اخلاقی برای جهان، منانگاری و شرّ را رد نمیکند.»
▪️ترجمهی من: «او ارادهی آزاد، غایتانگاری، نظمِ اخلاقیِ جهان، طبیعتِ ناخودخواهانه، و شرّ را رد میکند.»
چنین اشتباهی از جناب پیمان غلامی بسیار بعید بود، زیرا ایشان از دقیقترین مترجمان فلسفهی ژیل دلوز دربارهی نیچه و اسپینوزا هستند و همواره ترجمههایشان با دغدغههایِ فلسفی عمیقی همراهاند و در مسیرِ ترجمه محققانه و اندیشمندانه و با حوصله گام میزنند (احتمالاً خودِ منبعِ موردِ استفادهی ایشان برای ترجمهی این نامه مشکل داشت).
🔸پ.ن2:
این نامه را نیچه زمانی نوشت که اولین کتابِ تاثیرگذارش یعنی «انسانی بسیار انسانی» را نوشته و مشغول نوشتنِ «سپیدهدمان» شده بود. در سالهای بعدی بود که کتابهای حکمت شادان، چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد و... را نوشت و این نشان میدهد نیچه قبل از نوشتن همهی اینها با اسپینوزا آشنا شده بود. همچنین در این نامه میتوان اهمیت والای اسپینوزا برایِ نیچه را دید، و اهمیتِ کارِ فیلسوفانی چون ژیل دلوز بر روی سنتِ اسپینوزا-نیچهای را بیشتر فهمید.
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
🔸پ.ن1:
جالب است که این نامه در کتابِ «نامههایِ نیچه» نیست، کتابی که به سال 1921 اسکار لوی آن را تدوین کرد و دکتر مجید هوشنگی آن را به فارسی ترجمه کرده است. منبعِ مورد استفادهی ما کتابِ «اسپینوزا: فلسفهی عملی» از ژیل دلوز، نشرِ دهگان (بخشِ آخرِ کتاب، یک صفحه مانده به آخر) است. ژیل دلوز در کتاب، به این نامه اشارهای مختصر میکند، ولی در پانوشت، مترجمِ محترم (پیمان غلامی) ترجمهی کاملِ این نامه را میآورد. من که احتمالِ اشتباهی در ترجمه را حدس زدم، در تطبیقِ این ترجمه با متنِ انگلیسیِ آن مشکلاتی دیدم که البته جزئی هم نبودند از جمله ترجمهی affect به «شور» درحالی که در زبان اسپینوزا passion به معنایِ شور یا انفعال است، و affect به معنایِ عاطفه (یا بنابه مقدمهی خودِ مترجم «تأثیر») است. همچنین در متن teleology را به غایتانگاری برگرداندم (به جای «مقاصد» که مترجم به کار برده)، و the unegoistic را «طبیعتِ ناخودخواهانه» (به جای «منانگاری» که مترجم به کار برده)، ترجمه کردم. توجه به این نکته ضروری است که اینها مفاهیم بنیادی در فلسفهی نیچه هستند، مثلا غایتانگاری یا طبیعتِ ناخودخواهانه دو اصلی هستند که نیچه بدونِ استثناء در آثارش آنها را رد میکند. از همه مهمتر اینکه جمله با فعلِ he denies «رد میکند» تکمیل میشود نه با «رد نمیکند». برای روشنتر شدن عرایضم، ترجمهی آقای غلامی و ترجمهی خودم را از این جمله در زیر آوردهام:
▪️ترجمهی غلامی: «او ارادهی آزاد، مقاصد، مرتبهی اخلاقی برای جهان، منانگاری و شرّ را رد نمیکند.»
▪️ترجمهی من: «او ارادهی آزاد، غایتانگاری، نظمِ اخلاقیِ جهان، طبیعتِ ناخودخواهانه، و شرّ را رد میکند.»
چنین اشتباهی از جناب پیمان غلامی بسیار بعید بود، زیرا ایشان از دقیقترین مترجمان فلسفهی ژیل دلوز دربارهی نیچه و اسپینوزا هستند و همواره ترجمههایشان با دغدغههایِ فلسفی عمیقی همراهاند و در مسیرِ ترجمه محققانه و اندیشمندانه و با حوصله گام میزنند (احتمالاً خودِ منبعِ موردِ استفادهی ایشان برای ترجمهی این نامه مشکل داشت).
🔸پ.ن2:
این نامه را نیچه زمانی نوشت که اولین کتابِ تاثیرگذارش یعنی «انسانی بسیار انسانی» را نوشته و مشغول نوشتنِ «سپیدهدمان» شده بود. در سالهای بعدی بود که کتابهای حکمت شادان، چنین گفت زرتشت، فراسوی نیک و بد و... را نوشت و این نشان میدهد نیچه قبل از نوشتن همهی اینها با اسپینوزا آشنا شده بود. همچنین در این نامه میتوان اهمیت والای اسپینوزا برایِ نیچه را دید، و اهمیتِ کارِ فیلسوفانی چون ژیل دلوز بر روی سنتِ اسپینوزا-نیچهای را بیشتر فهمید.
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
باید نخست ارزشهای جدید خلق گردند ــ ما از این وظیفه معاف نخواهیم بود! از نظرِ ما، فیلسوف باید قانونگذار باشد.
(#نیچه، #اراده_قدرت، قطعه 979 انضباط و پرورش انواع)
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
(#نیچه، #اراده_قدرت، قطعه 979 انضباط و پرورش انواع)
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
Audio
فایل صوتی #درباب_حکمت_زندگی
اثر: #آرتور_شوپنهاور
1: مقدمه ی مترجم
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
اثر: #آرتور_شوپنهاور
1: مقدمه ی مترجم
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
آخر اکنون آدمی به چه چیزِ بیچونوچرا تر از تنِ خویش باور دارد؟
(#نیچه، #فراسوی_نیک_و_بد، قطعه 10 دربارهیِ پیشداوری های فیلسوفان)
Instagram page: https://www.instagram.com/nietzsche_philosophy
#امیرحسین_الهی
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
(#نیچه، #فراسوی_نیک_و_بد، قطعه 10 دربارهیِ پیشداوری های فیلسوفان)
Instagram page: https://www.instagram.com/nietzsche_philosophy
#امیرحسین_الهی
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
🔺«من خوارداشتِ تو را خوار میدارم. و تویی که مرا هشدار میدهی، چرا خویشتن را هشدار ندهی؟ پرندهی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پَر میکشد، نه از درونِ مرداب!...
چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهی کرد و آهی کشید و دیری خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:
نهتنها این دیوانه، که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع میآورَد. در این و در آن چیزی نیست که بهتر یا بدتر شود. وای بر این شهرِ بزرگ! ای کاش هماکنون میدیدم آن تنورهی آتشی را که این شهر در آن خواهد سوخت!... امّا ای دیوانه! برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش میکنم: آنجا که دیگر نمیتوان عشق ورزید، باید آن را گذاشت و گذشت!»
📘 ( #فردریش_نیچه ، #چنین_گفت_زرتشت ؛ دربارهی گذار از کنار، ترجمهی #داریوش_آشوری )
💯 @Friedrich_nietzsche
🔺نیچه همواره میانِ کینهتوزی، یعنی توانِ نهگفتنای که در نیروهایِ واکنشگر به بیان درمیآید [از یک سو] و ستیزهجویی، یعنی شیوهی بودنِ کنشگرانهی توانِ آریگفتن [از سویِ دیگر] تاکید میورزد. از آغاز تا پایان، زرتشت را «بوزینه»، «دلقک»، «کوتوله» و «دیو» تعقیب میکند، ادایِ او را در میآورد، او را فریب میدهد، به او خیانت میکند. دیو، هیچانگاری است: زیرا او همهچیز را نه میگوید و خوار میدارد، اما بر این باور است که او نیز نهگویی را به بالاترین درجهاش رسانده است. حال آنکه، در مقامِ کسی که از نهگویی به منزلهی توانی مستقل تغذیه میکند و کیفیتِ دیگری جز نهگویی ندارد، فقط آفرینندهی کینهتوزی و نفرت و انتقام است. زرتشت به او میگوید: «من خوارداشتِ تو را خوار میدارم... پرندهی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پر میکشد نه از درونِ مرداب.» این بدان معناست که نهگویی فقط در مقامِ توانِ آریگویی (عشق) به بالاترین درجهی خود میرسد (پرندهی هشداردهنده که پیش و پس از آریگویی میآید)؛ تا زمانی که نهگویی توان و کیفیتی مستقل است، در مرداب است، به واقع خود مردابی است (نیروهایِ واکنشگر). فقط تحتِ فرمانرواییِ آریگویی است که نهگویی در همان زمان که خود را مغلوب میکند به بالاترین درجهاش میرسد: از این پس نه در مقامِ توان و کیفیت، بلکه به منزلهی وجهی از بودنِ آنکه توانمند است باقی خواهد بود. بدینسان، فقط بدینسان، نهگویی ستیزهجویی است و کنشگرانه میشود، و ویرانگری شادمانه.
📘 ( #ژیل_دلوز ، #نیچه_و_فلسفه ؛ فصل پنجم، آریگویی و نهگویی، ترجمهی #عادل_مشایخی )
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
چنین گفت زرتشت و به شهرِ بزرگ نگاهی کرد و آهی کشید و دیری خاموش ماند. سرانجام چنین گفت:
نهتنها این دیوانه، که این شهرِ بزرگ نیز مرا به تهوّع میآورَد. در این و در آن چیزی نیست که بهتر یا بدتر شود. وای بر این شهرِ بزرگ! ای کاش هماکنون میدیدم آن تنورهی آتشی را که این شهر در آن خواهد سوخت!... امّا ای دیوانه! برایِ بدرود این آموزه را به تو پیشکش میکنم: آنجا که دیگر نمیتوان عشق ورزید، باید آن را گذاشت و گذشت!»
📘 ( #فردریش_نیچه ، #چنین_گفت_زرتشت ؛ دربارهی گذار از کنار، ترجمهی #داریوش_آشوری )
💯 @Friedrich_nietzsche
🔺نیچه همواره میانِ کینهتوزی، یعنی توانِ نهگفتنای که در نیروهایِ واکنشگر به بیان درمیآید [از یک سو] و ستیزهجویی، یعنی شیوهی بودنِ کنشگرانهی توانِ آریگفتن [از سویِ دیگر] تاکید میورزد. از آغاز تا پایان، زرتشت را «بوزینه»، «دلقک»، «کوتوله» و «دیو» تعقیب میکند، ادایِ او را در میآورد، او را فریب میدهد، به او خیانت میکند. دیو، هیچانگاری است: زیرا او همهچیز را نه میگوید و خوار میدارد، اما بر این باور است که او نیز نهگویی را به بالاترین درجهاش رسانده است. حال آنکه، در مقامِ کسی که از نهگویی به منزلهی توانی مستقل تغذیه میکند و کیفیتِ دیگری جز نهگویی ندارد، فقط آفرینندهی کینهتوزی و نفرت و انتقام است. زرتشت به او میگوید: «من خوارداشتِ تو را خوار میدارم... پرندهی خوارداشت و هشداردهیِ من تنها از درونِ عشق است که پر میکشد نه از درونِ مرداب.» این بدان معناست که نهگویی فقط در مقامِ توانِ آریگویی (عشق) به بالاترین درجهی خود میرسد (پرندهی هشداردهنده که پیش و پس از آریگویی میآید)؛ تا زمانی که نهگویی توان و کیفیتی مستقل است، در مرداب است، به واقع خود مردابی است (نیروهایِ واکنشگر). فقط تحتِ فرمانرواییِ آریگویی است که نهگویی در همان زمان که خود را مغلوب میکند به بالاترین درجهاش میرسد: از این پس نه در مقامِ توان و کیفیت، بلکه به منزلهی وجهی از بودنِ آنکه توانمند است باقی خواهد بود. بدینسان، فقط بدینسان، نهگویی ستیزهجویی است و کنشگرانه میشود، و ویرانگری شادمانه.
📘 ( #ژیل_دلوز ، #نیچه_و_فلسفه ؛ فصل پنجم، آریگویی و نهگویی، ترجمهی #عادل_مشایخی )
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
Audio
فایل صوتی #درباب_حکمت_زندگی
اثر: #آرتور_شوپنهاور
2: پیش گفتار (شوپنهاور)
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
اثر: #آرتور_شوپنهاور
2: پیش گفتار (شوپنهاور)
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
▪️من تفکری را دوست دارم که در آن اثری از گوشت و خون حفظ شده باشد و ایدهی ناشی از تنشِ جنسی یا افسردگیِ عصبی را هزار بار به انتزاعاتی توخالی ترجیح میدهم. آیا مردم هنوز متوجه نشدهاند که زمانِ بازیهایِ فکری [انتزاعی] به سر رسیده است؟ رنج و عذاب بسیار مهمتر از قیاسِ منطقی است، فریادِ نومیدی از ظریفترین اندیشهها افشاگرانهتر است و اشکها همواره ریشهی عمیقتری از لبخندها دارند...
▪️آیا معیاری عینی برای رنج وجود دارد؟ چه کسی میتواند با دقت بگوید همسایهام بیشتر از من رنج میکشد یا مسیح بیش از همهی ما رنج کشیده است؟ هیچ معیارِ عینیای وجود ندارد، زیرا رنج را نمیتوان بر تحریکاتِ بیرونی یا آزردگیِ موضعیِ ارگانیسم اندازه گرفت... آدمیان همگی با رنجِ خود که از نظرشان مطلق و نامحدود است سر میکنند. اگر رنجِ خود را با همهی رنجهایِ جهان، هولناکترین عذابها و پیچیدهترین شکنجهها، ظالمانهترین مرگها و دردناکترین خیانتها، رنجهایِ راندهشدگان و همهی کسانی که زنده سوزانده شدهاند یا از گرسنگی مردهاند، مقایسه کنیم، آیا از رنجهایِ شخصیِ ما کاسته خواهد شد؟... هر وجودِ ذهنیای برایِ خود مطلق است. به این دلیل هر انسانی بدانگونه زندگی میکند که گویی در مرکزِ عالم یا در مرکزِ تاریخ قرار دارد. آنگاه، رنجش چگونه نمیتواند مطلق باشد؟ من نمیتوانم رنجِ دیگری را درک کنم تا از رنجِ خود بکاهم. مقایسه در اینگونه موارد بیربط است، زیرا رنج حالتی درونی است که امورِ بیرونی نمیتوانند به آن کمکی بکنند...
▪️هرچند احساس میکنم تراژدیِ من در تاریخ از همه بزرگتر است ـ بزرگتر از سقوطِ امپراتوریها ـ با وجودِ این، میدانم کاملاً ناچیز و بیاهمیتام. یقیناً باور دارم که در این عالم هیچ چیز نیستم؛ با این حال احساس میکنم وجودِ من تنها وجودِ واقعی است. اگر قرار بود بینِ جهان و خودم دست به انتخاب بزنم، جهان را با همهی پرتوها و قوانینش کنار میگذاشتم و ترسی از این نداشتم که در نیستیِ مطلق بغلتم. گرچه زندگی برایِ من شکنجه است، نمیتوانم از آن دست بکشم زیرا به ارزشهای مطلقی معتقد نیستم که باید به نامِ آن ها خود را قربانی کنم. اگر کاملاً صادق بودم، میگفتم نمیدانم چرا زندگی میکنم و چرا زیستنِ خود را متوقف نمیکنم. پاسخ احتمالاً در ویژگیِ غیرِ عقلانیِ زندگی قرار دارد که بدونِ دلیل پابرجا میماند.
📕 ( #امیل_سیوران ؛ در بابِ بلندیهایِ یأس؛ نقل از #رابرت_ویکس در #فلسفه_مدرن_فرانسه ؛ ترجمهی پیروز ایزدی؛ نشر ثالث)
🔸تصویر: امیل سیوران | Emil Cioran, 1911–1995
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
▪️آیا معیاری عینی برای رنج وجود دارد؟ چه کسی میتواند با دقت بگوید همسایهام بیشتر از من رنج میکشد یا مسیح بیش از همهی ما رنج کشیده است؟ هیچ معیارِ عینیای وجود ندارد، زیرا رنج را نمیتوان بر تحریکاتِ بیرونی یا آزردگیِ موضعیِ ارگانیسم اندازه گرفت... آدمیان همگی با رنجِ خود که از نظرشان مطلق و نامحدود است سر میکنند. اگر رنجِ خود را با همهی رنجهایِ جهان، هولناکترین عذابها و پیچیدهترین شکنجهها، ظالمانهترین مرگها و دردناکترین خیانتها، رنجهایِ راندهشدگان و همهی کسانی که زنده سوزانده شدهاند یا از گرسنگی مردهاند، مقایسه کنیم، آیا از رنجهایِ شخصیِ ما کاسته خواهد شد؟... هر وجودِ ذهنیای برایِ خود مطلق است. به این دلیل هر انسانی بدانگونه زندگی میکند که گویی در مرکزِ عالم یا در مرکزِ تاریخ قرار دارد. آنگاه، رنجش چگونه نمیتواند مطلق باشد؟ من نمیتوانم رنجِ دیگری را درک کنم تا از رنجِ خود بکاهم. مقایسه در اینگونه موارد بیربط است، زیرا رنج حالتی درونی است که امورِ بیرونی نمیتوانند به آن کمکی بکنند...
▪️هرچند احساس میکنم تراژدیِ من در تاریخ از همه بزرگتر است ـ بزرگتر از سقوطِ امپراتوریها ـ با وجودِ این، میدانم کاملاً ناچیز و بیاهمیتام. یقیناً باور دارم که در این عالم هیچ چیز نیستم؛ با این حال احساس میکنم وجودِ من تنها وجودِ واقعی است. اگر قرار بود بینِ جهان و خودم دست به انتخاب بزنم، جهان را با همهی پرتوها و قوانینش کنار میگذاشتم و ترسی از این نداشتم که در نیستیِ مطلق بغلتم. گرچه زندگی برایِ من شکنجه است، نمیتوانم از آن دست بکشم زیرا به ارزشهای مطلقی معتقد نیستم که باید به نامِ آن ها خود را قربانی کنم. اگر کاملاً صادق بودم، میگفتم نمیدانم چرا زندگی میکنم و چرا زیستنِ خود را متوقف نمیکنم. پاسخ احتمالاً در ویژگیِ غیرِ عقلانیِ زندگی قرار دارد که بدونِ دلیل پابرجا میماند.
📕 ( #امیل_سیوران ؛ در بابِ بلندیهایِ یأس؛ نقل از #رابرت_ویکس در #فلسفه_مدرن_فرانسه ؛ ترجمهی پیروز ایزدی؛ نشر ثالث)
🔸تصویر: امیل سیوران | Emil Cioran, 1911–1995
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
از میانمایه و اندکمایه شِکوه نکنید، زیرا به رغمِ آنکه به شما گفته شده است،
میانمایه و اندکمایه در همه جا مهارِ کار را در دست دارند.
(#گوته، به نقل از نیچه در کتاب سیر حکمت در یونان ص 58)
English translation in Instagram page: https://www.instagram.com/nietzsche_philosophy
#امیرحسین_الهی
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
میانمایه و اندکمایه در همه جا مهارِ کار را در دست دارند.
(#گوته، به نقل از نیچه در کتاب سیر حکمت در یونان ص 58)
English translation in Instagram page: https://www.instagram.com/nietzsche_philosophy
#امیرحسین_الهی
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
دکهی فلسفه!
(تصاویر را از چپ به راست بخوانید، توضیح در پایین)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
(تصاویر را از چپ به راست بخوانید، توضیح در پایین)
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
نیچه و فلسفه / Amirhossein
دکهی فلسفه! (تصاویر را از چپ به راست بخوانید، توضیح در پایین) #M_Rezaeian join us : | کانال نیچه و فلسفه 💯 @Friedrich_nietzsche
پینوشت تصویر بالا:
🔸در مورد هگل: هگل از سختنویسان تاریخِ فلسفه است و به عقیدهی اکثرِ فلاسفه، آثار هگل (خصوصاً «پدیدارشناسی روحِ» وی) سختترین آثارِ فلسفیِ تاریخِ فلسفهاند. سختیِ ادبیاتِ هگل دوچندان میشود وقتی در آثارش با انبوهِ تناقضاتی مواجه میشویم که هگل مخصوصا آنها را (متناسب با روشِ دیالکتیکِ خود) به کار میبرد (عباراتِ فلسفیِ داخل تصویر از هگل، عیناً جملاتی از پدیدارشناسی روحِ وی است که از ابتدای فصل آگاهی ناخشنود میباشد).
🔸در مورد شوپنهاور: شوپنهاور همزمان با هگل میزیست و در برههای با هگل همزمان در دانشگاه تدریس میکرد، و درحالی که کلاسهای هگل پر از دانشجو میشد، کلاسهای شوپنهاور تقریباً خالی میماند. شوپنهاور کلاس و دانشگاه را رها کرد و تا آخرِ عمر در انزوا فلسفه ورزید. شوپنهاور از هگل به عنوان تاجران و دکانداران فلسفه و بردگانِ دولت یاد میکرد و هگل را به دلیل فلسفهی ثقیل و غیرقابلِ فهمی که ارائه میکرد شیاد و کذاب میدانست که سعی در فریبِ عامه دارد.
🔸در مورد کییرکگار: کییرکگار نیز همچون شوپنهاور به فلسفهی هگل به سختی تاخته است. کییرکگار فلسفهی هگل را کاخی میدانست که خود هگل در آن جایی نداشت. او در برابرِ حلِ تناقضهایی که هگل ارائه داد (هگل با گفتنِ هم این و هم آن، تناقضها را آشتی میداد) نامِ یکی از اثرهای فلسفیِ خود را «یا این/یا آن» گذاشت تا نشان دهد که هگل نتوانسته است که تناقضها را حل کند زیرا تناقضهای انسانی بوسیلهی فلسفه حلناشدنیاند.
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
🔸در مورد هگل: هگل از سختنویسان تاریخِ فلسفه است و به عقیدهی اکثرِ فلاسفه، آثار هگل (خصوصاً «پدیدارشناسی روحِ» وی) سختترین آثارِ فلسفیِ تاریخِ فلسفهاند. سختیِ ادبیاتِ هگل دوچندان میشود وقتی در آثارش با انبوهِ تناقضاتی مواجه میشویم که هگل مخصوصا آنها را (متناسب با روشِ دیالکتیکِ خود) به کار میبرد (عباراتِ فلسفیِ داخل تصویر از هگل، عیناً جملاتی از پدیدارشناسی روحِ وی است که از ابتدای فصل آگاهی ناخشنود میباشد).
🔸در مورد شوپنهاور: شوپنهاور همزمان با هگل میزیست و در برههای با هگل همزمان در دانشگاه تدریس میکرد، و درحالی که کلاسهای هگل پر از دانشجو میشد، کلاسهای شوپنهاور تقریباً خالی میماند. شوپنهاور کلاس و دانشگاه را رها کرد و تا آخرِ عمر در انزوا فلسفه ورزید. شوپنهاور از هگل به عنوان تاجران و دکانداران فلسفه و بردگانِ دولت یاد میکرد و هگل را به دلیل فلسفهی ثقیل و غیرقابلِ فهمی که ارائه میکرد شیاد و کذاب میدانست که سعی در فریبِ عامه دارد.
🔸در مورد کییرکگار: کییرکگار نیز همچون شوپنهاور به فلسفهی هگل به سختی تاخته است. کییرکگار فلسفهی هگل را کاخی میدانست که خود هگل در آن جایی نداشت. او در برابرِ حلِ تناقضهایی که هگل ارائه داد (هگل با گفتنِ هم این و هم آن، تناقضها را آشتی میداد) نامِ یکی از اثرهای فلسفیِ خود را «یا این/یا آن» گذاشت تا نشان دهد که هگل نتوانسته است که تناقضها را حل کند زیرا تناقضهای انسانی بوسیلهی فلسفه حلناشدنیاند.
#M_Rezaeian
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @Friedrich_nietzsche
Audio
فایل صوتی #درباب_حکمت_زندگی
اثر: #آرتور_شوپنهاور
فایل سوم: فصل اول
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
اثر: #آرتور_شوپنهاور
فایل سوم: فصل اول
جهت دانلود در کانال پیامرسان بله نیز درج شد:
https://ble.im/Friedrich_nietzsche
دوست میدارم آنانی را که برای فروشدن و فدا شدن نخست فراپُشتِ ستارگان از پیِ دلیل نمیگردند، بل خویش را فدایِ زمین میکنند تا روزی از آنِ اَبَرانسان شود.
(#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، قطعه 4 پیشگفتار)
Instagram page: https://instagram.com/philosophi_zer
I love those who do not first seek behind the stars for a reason to go under and be a sacrifice, who instead sacrifice themselves for the earth, so that the earth may one day become the overman’s.
(#NIETZSCHE , #thus_spoke_zarathustra)
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
(#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، قطعه 4 پیشگفتار)
Instagram page: https://instagram.com/philosophi_zer
I love those who do not first seek behind the stars for a reason to go under and be a sacrifice, who instead sacrifice themselves for the earth, so that the earth may one day become the overman’s.
(#NIETZSCHE , #thus_spoke_zarathustra)
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
به چشمِ عوام، احساساتِ والا و سخاوتمندانه، فاقدِ فایدهی عملی و در نتیجه به دور از واقعیت است؛ . . . آن ها با بدگمانی، فردِ نجیب و بزرگمنش را کسی میدانند که غیرِ مستقیم به دنبالِ منافعِ خویش است. و اگر هم از طریقِ حقیقتی آشکار متقاعد شوند که او نیاتِ خودخواهانه ندارد و منافع کوچک را حقیر میشمارد، او را نوعی دیوانه میپندارند. شادیِ او را تحقیر میکنند و به برق چشماناش میخندند.
(#نیچه، #حکمت_شادان، قطعه 3 کتاب اول)
English translation in Instagram page: https://www.instagram.com/p/BvNBVYqHdSL/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1iz7gdc08kco4
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
(#نیچه، #حکمت_شادان، قطعه 3 کتاب اول)
English translation in Instagram page: https://www.instagram.com/p/BvNBVYqHdSL/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1iz7gdc08kco4
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
نیچه در کتاب ارادهی قدرت به این مسئله میپردازد که «چرا فیلسوف به ندرت خوب از کار در میآید؟»
پس پاسخ میدهد که زیرا: «نیازمندیهای او در بر گیرندهی کیفیت هایی هستند که معمولا یک انسان را نابود میکنند:»
سپس شروع به شمردن این کیفیات لازم برای فیلسوف میکند:
«1- یک چندگانگیِ عظیمِ کیفیتها؛ او باید چکیدهیِ مجملی از انسان باشد، از امیالِ برتر و پستترِ هر انسان:» و تذکر میدهد این ویژگیِ فیلسوف،
خطرِ ناشی از تقابل تضاد ها، و نیز خطر بیزاری از خویشتن را در پی دارد؛
«2- او باید در متنوعترین جهات کنجکاو و پرسشگر باشد:» این ویژگی نیز خطر تکه تکه شدن را برای فیلسوف ایجاد خواهد کرد.
«3- او باید به عالیترین معنا عادل و منصف باشد، اما نیز در مهر و کین (و بیعدالتی) عمیق؛
4- او باید نه تنها تماشاگر، که نیز قانونگذار باشد: داور و داوری شده ( آن حد که او چکیدهی مجملی از جهان باشد)؛
5- فوقالعاده چندگونه، با این همه محکم و سخت . نرم.»
#امیرحسین_الهی
ر.ک: #اراده_قدرت، قطعه 976 کتاب چهارم
FOLLOW US ON INSTAGRAM
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
پس پاسخ میدهد که زیرا: «نیازمندیهای او در بر گیرندهی کیفیت هایی هستند که معمولا یک انسان را نابود میکنند:»
سپس شروع به شمردن این کیفیات لازم برای فیلسوف میکند:
«1- یک چندگانگیِ عظیمِ کیفیتها؛ او باید چکیدهیِ مجملی از انسان باشد، از امیالِ برتر و پستترِ هر انسان:» و تذکر میدهد این ویژگیِ فیلسوف،
خطرِ ناشی از تقابل تضاد ها، و نیز خطر بیزاری از خویشتن را در پی دارد؛
«2- او باید در متنوعترین جهات کنجکاو و پرسشگر باشد:» این ویژگی نیز خطر تکه تکه شدن را برای فیلسوف ایجاد خواهد کرد.
«3- او باید به عالیترین معنا عادل و منصف باشد، اما نیز در مهر و کین (و بیعدالتی) عمیق؛
4- او باید نه تنها تماشاگر، که نیز قانونگذار باشد: داور و داوری شده ( آن حد که او چکیدهی مجملی از جهان باشد)؛
5- فوقالعاده چندگونه، با این همه محکم و سخت . نرم.»
#امیرحسین_الهی
ر.ک: #اراده_قدرت، قطعه 976 کتاب چهارم
FOLLOW US ON INSTAGRAM
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
دوست میدارم آن را که رواناش در زخمپذیری نیز ژرف است و پیشامدی کوچک او را نابود میتواند کرد.
(#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، قطعه 4 پیشگفتار)
FOLLOW US ON INSTAGRAM : https://instagram.com/philosophi_zer
#امیرحسین_الهی
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER
(#نیچه، #چنین_گفت_زرتشت، قطعه 4 پیشگفتار)
FOLLOW US ON INSTAGRAM : https://instagram.com/philosophi_zer
#امیرحسین_الهی
join us : رسانۀ جهانی نیچه و فلسفه
📚 @PHILOSOPHI_ZER