همیشه یک زمانهایی تو زندگی همه ما وجود داشته که احساس میکردیم به آخر خط رسیدیم. ولی همان آخر خط شده شروع یک من جدید، همان آخر خط شده راهنمای شناختن کسانی که میگفتند همیشه خواهند ماند، حتی هنگام سختی!
اما تا سختی آمد چمدان خود را بستند و رفتند...
گاهی آخر خط بودن چنان بزرگت میکند که گویی انگار از نو شروع شدهای.
📚 @PDFsCom
اما تا سختی آمد چمدان خود را بستند و رفتند...
گاهی آخر خط بودن چنان بزرگت میکند که گویی انگار از نو شروع شدهای.
📚 @PDFsCom
👍131❤17👏9👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میخواهم عذرخواهی کنم از تمام زن هایی که بهشون گفتم زیبا، قبل از این که باهوش یا شجاع خطاب شون کنم
متأسفم از این که طوری رفتار کردم که انگار اون چه که باهاش به دنیا اومدید مهم ترین چیزی هست که شما می تونید بهش افتخار کنید.
از حالا به بعد این قبیل جمله ها رو میگم "تو قوی هستی، تو خارق العاده هستی"
اینارو میگم نه به این دلیل که زیبا نیستی بلکه به این دلیل که تو خیلی بیشتراز "فقط زیبا" هستی...
#روپی_کائور
📚 @PDFsCom
متأسفم از این که طوری رفتار کردم که انگار اون چه که باهاش به دنیا اومدید مهم ترین چیزی هست که شما می تونید بهش افتخار کنید.
از حالا به بعد این قبیل جمله ها رو میگم "تو قوی هستی، تو خارق العاده هستی"
اینارو میگم نه به این دلیل که زیبا نیستی بلکه به این دلیل که تو خیلی بیشتراز "فقط زیبا" هستی...
#روپی_کائور
📚 @PDFsCom
👍334❤50👏19👎14👌9
تو یه کتاب نوشته بود اگر جوونی بعدا حسرت ۳۵ تا چیز رو میخوری؛
۱-چرا وقتی میتوانستم سفر کنم، نکردم!
۲- چرا زبان دومی نیاموختم!
۳-چرا وقتم را به خاطر رابطهای تمام شده تلف کردم!
۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالمتر و بدون چروکی داشته باشم!
۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقهام به کنسرت نرفتم!
۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!
۸- چرا خود را گرفتار سنتها کردم!
۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!
۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!
۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!
۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!
۱۳- چرا به راهنماییهای والدینم گوش ندادم!
۱۴-چرا خودخواه بودم!
۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!
۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم
۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمیخوردم!
۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!
۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!
۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!
۲۱- چرا بیشتر مراقب دندانهایم نبودم!
۲۲- چرا قبل از مرگ مادر و پدر بزرگ سئوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!
۲۳- چرا زیاد کار کردم!
۲۴- چرا آشپزی یاد نگرفتم!
۲۵- چرا از زمان حال لذت نبردم!
۲۶- چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!
۲۷- چرا گرفتار کلیشههای فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!
۲۸- چرا دوستیهایم را ادامه ندادم!
۲۹- چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!
۳۰- چرا انسان ریسکپذیری نبودم!
۳۱- چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!
۳۲- چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!
۳۳- چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!
۳۴- چرا به اندازه کافی با افرادی که دوستشان داشتم وقت نگذراندم!
۳۵- چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفون نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم
این روزا رو راحت از دست نده ♥️
📚 @PDFsCom
۱-چرا وقتی میتوانستم سفر کنم، نکردم!
۲- چرا زبان دومی نیاموختم!
۳-چرا وقتم را به خاطر رابطهای تمام شده تلف کردم!
۴- چرا از خود در برابر نور آفتاب محافظت نکردم تا پوست سالمتر و بدون چروکی داشته باشم!
۵- چرا برای دیدن خوانندگان مورد علاقهام به کنسرت نرفتم!
۶- چرا از انجام خیلی از کارها ترسیدم!
۷- چرا ورزش اولویت کارم نبود!
۸- چرا خود را گرفتار سنتها کردم!
۹- چرا از کاری که دوست نداشتم استعفا ندادم!
۱۰- چرا بیشتر درس نخواندم!
۱۱-چرا باور نکردم زیبا هستم!
۱۲- چرا از گفتن دوستت دارم ترسیدم!
۱۳- چرا به راهنماییهای والدینم گوش ندادم!
۱۴-چرا خودخواه بودم!
۱۵- چرا تا این حد نظر دیگران برایم مهم بود!
۱۶- چرا به جای آنکه به رویاهای خودم فکر کنم به فکر براوردن رویای دیگران بودم
۱۷- چرا وقتم را صرف یادآوری خاطرات بد کردم و زمانم را از دست دادم. کاش افسوس گذشته را نمیخوردم!
۱۸- چرا کسانی را که دوست داشتم از خود رنجاندم!
۱۹- چرا از خود دفاع نکردم!
۲۰- چرا برای برخی کارها داوطلب نشدم!
۲۱- چرا بیشتر مراقب دندانهایم نبودم!
۲۲- چرا قبل از مرگ مادر و پدر بزرگ سئوالاتی را که داشتم از آنها نپرسیدم!
۲۳- چرا زیاد کار کردم!
۲۴- چرا آشپزی یاد نگرفتم!
۲۵- چرا از زمان حال لذت نبردم!
۲۶- چرا تلاش نکردم آنچه را شروع کردم به پایان برسانم!
۲۷- چرا گرفتار کلیشههای فرهنگی شدم و از هدفم بازماندم!
۲۸- چرا دوستیهایم را ادامه ندادم!
۲۹- چرا با کودکانم بیشتر بازی نکردم!
۳۰- چرا انسان ریسکپذیری نبودم!
۳۱- چرا برای افزایش دانش و ارتباطاتم تلاش نکردم!
۳۲- چرا تا این حد فرد نگرانی بودم!
۳۳- چرا سر هر چیزی زود عصبانی شدم!
۳۴- چرا به اندازه کافی با افرادی که دوستشان داشتم وقت نگذراندم!
۳۵- چرا برای یک بار هم که شده پشت میکروفون نرفتم تا در مقابل جمع صحبت کنم
این روزا رو راحت از دست نده ♥️
📚 @PDFsCom
👍158❤16👌14👏3🤩2👎1
کسی که کتاب می خواند هزاران زندگی
را قبل از مرگش زندگی می کند.
کسی که هرگز کتاب نمی خواند
فقط یک بار زندگی می کند.
#جورج_مارتین
📚 @PDFsCom
را قبل از مرگش زندگی می کند.
کسی که هرگز کتاب نمی خواند
فقط یک بار زندگی می کند.
#جورج_مارتین
📚 @PDFsCom
👍270❤29👏11👌8🤩7👎2
زنان و دختراني كه به عنوان داوطلب در جبه هاي جنگ خدمت مي كردند و كشته مي شدند ممكن بود لقب شهيد داشته باشند ولي خياباني به اسم آنها نام گذاري نمي شد .
زن در اين دنيا ، يعني شخصيت خصوصي زن ، بالاتر از هر چيز ، در پي عشقه يا به عقيده من بايد باشه – و هر چي كه از عشق حاصل ميشه.
ما كساني را كه دوست داريم مي كشيم . چون خودخواه هستيم و چون آنها را نمي فهميم.
📕 نامه ای به دنیا
✍🏻 #اسماعیل_فصیح
📚 @PDFsCom
زن در اين دنيا ، يعني شخصيت خصوصي زن ، بالاتر از هر چيز ، در پي عشقه يا به عقيده من بايد باشه – و هر چي كه از عشق حاصل ميشه.
ما كساني را كه دوست داريم مي كشيم . چون خودخواه هستيم و چون آنها را نمي فهميم.
📕 نامه ای به دنیا
✍🏻 #اسماعیل_فصیح
📚 @PDFsCom
🕊115👍53❤15👎12🙏2
میبینی؟ مثل ستاره پخشمان کردهاند توی این صفحه سیاه که هر کداممان جایی برای خودمان سوسو بزنیم که مثلا هستیم.
اما نمیدانیم در کدام منظومه میچرخیم،
برای چی میچرخیم، و چقدر میچرخیم...
📕 فریدون سه پسر داشت
✍🏻 #عباس_معروفی
📚 @PDFsCom
اما نمیدانیم در کدام منظومه میچرخیم،
برای چی میچرخیم، و چقدر میچرخیم...
📕 فریدون سه پسر داشت
✍🏻 #عباس_معروفی
📚 @PDFsCom
👌89👍45❤8👎2🙏1
آيا زن چيزي به جز وطن است...؟
مي گويند در اولين ديدارم با برج آزادي او را زني رقصان با دامني پُر چين ديدم...
اي آزادي يقين دارم كه روزي از يك نماد فراتر
خواهي رفت....🕊🤍🌱
📚 @PDFsCom
مي گويند در اولين ديدارم با برج آزادي او را زني رقصان با دامني پُر چين ديدم...
اي آزادي يقين دارم كه روزي از يك نماد فراتر
خواهي رفت....🕊🤍🌱
📚 @PDFsCom
👏212🕊78👍25❤20👎12
احساس میکنم اگه یه اتفاق بزرگ نیفته، هیچوقت قرار نیست تنهایی مسافرت برم، اونطور که دلم میخواد لباس بپوشم، اون تتویی که معنیشو فقط منو اون میدونیمو رو تنم بزنم، احساس میکنم هیچوقت قرار نیست خونهای که میخوامو داشته باشم یا چهار صبح تو کویر بغل کسی که دوستش دارم ستاره هارو بشمارم. احساس میکنم هیچوقت قرار نیست عکسایی که دوست دارمو بگیرم، هیچوقت قرار نیست روز تولدم سورپرایز شم و خب میدونی، فقط امیدوارم همه چی خوب شه و دیگه هیچوقت نباشن..
📚 @PDFsCom
📚 @PDFsCom
👍307❤53👌15👎12🕊9
به شادیِ عمیقی نیاز داریم؛
- یک صبح سرد زمستانی از خواب بیدار شویم، پشت پنجره سفید باشد، همانموقع یکی فریاد بزند، آخ جون مدرسهها تعطیله، بریم برفبازی!
- دو هفته مانده به عید مدارس را تعطیل کنند، پیک شادی به دست و خوشحال، دست هم را بگیریم و به خانه برگردیم.
- یک عصر خنک پاییز، کل تکالیف فردامان را مرتب و درست نوشتهباشیم، برویم دنبال بچهی همسایه که "من مشقهام را نوشتم، بریم بازی؟"
- یکی از بچههای کلاس با ذوق خبر بیاورد که معلم گفته درس نمیدم، امروز بهجای ریاضی، ورزش دارید.
- اواخر شهریور باشد، بابا با یک پلاستیک پر از کیف و دفتر و کتاب و جلد و لوازمالتحریر از راه برسد و بوی تازگی پاککن و کتابها بپیچد توی اتاق.
- گرسنه و خسته از مدرسه برگردیم خانه، در را باز کنیم و ببینیم مامان سفره را تازه پهن کرده و بوی خوشِ قرمهسبزی، بزاقمان را تحریک کند به ترشح.
- تولدت باشد، شمعها روی کیکی که مامان برایت پخته چشمک بزنند، چشمانت را ببندی و قبل از فوت کردنشان، کلی آرزوهای خوب کنی.
- تمام مدرسه صف کشیدهاند توی حیاط، همه جا تزئین شده، مدیر مدرسه میکروفن را به دست گرفته تا اسامی شاگردهای اول تا سوم را اعلام کند، تو با ذوق، قند توی دلت آب کنی و حواست به جوایز کادوپیچ شده باشد و فکر کنی کدامشان برای توست و توی آن چه میتواند باشد!
- تابستان، خانهی مادربزرگ، همهی اهل فامیل جمع و فضا برای خواب کم باشد، رختخواب بچهها را توی ایوان پهن کنند، شب با کلی داستان و حرف و خندهی دسته جمعی بخوابی و در گرگ و میش صبح و با نسیم آرام و هیاهوی گنجشکها در حالی که پتو از روت کنار افتاده و سردت شده بیدار شوی.
- بروی روی پشت بام، مامان چند سینی لواشک درست کردهباشد، یکیش را برداری و دور از چشم همه، پشت یکی از دیوارها، همهاش را تنهایی بخوری.
- قلکت را بشکنی و با پولش عروسک یا توپ یا دوچرخهای که دوست داشتی را بخری، بگذاریش جلوت و هی نگاش کنی.
- مدرسهها تعطیل شده، با لباسی که خلاف قانون مدرسه بوده بروی کارنامهات را بگیری و در نهایت شادی و شعف، تا خانه را لیلی کنان و با ذوقِ تعطیلات تابستانه بدوی.
- توی کلاس، کلافه و خسته وسط نیمکت، روبروی معلمِ در حال تدریس نشستهای، از پنجره مامانت را ببینی که دارد با مدیر مدرسه حرف میزند، بعد از چند دقیقه درب کلاس باز شود و بگویند "فلانی وسایلت را جمع کن، مادرت آمده دنبالت" و بفهمی اجازهات را برای یک مسافرت چند روزه گرفته.
دلمان یک شادیِ معمولی، حقیقی، اما عمیق میخواهد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
- یک صبح سرد زمستانی از خواب بیدار شویم، پشت پنجره سفید باشد، همانموقع یکی فریاد بزند، آخ جون مدرسهها تعطیله، بریم برفبازی!
- دو هفته مانده به عید مدارس را تعطیل کنند، پیک شادی به دست و خوشحال، دست هم را بگیریم و به خانه برگردیم.
- یک عصر خنک پاییز، کل تکالیف فردامان را مرتب و درست نوشتهباشیم، برویم دنبال بچهی همسایه که "من مشقهام را نوشتم، بریم بازی؟"
- یکی از بچههای کلاس با ذوق خبر بیاورد که معلم گفته درس نمیدم، امروز بهجای ریاضی، ورزش دارید.
- اواخر شهریور باشد، بابا با یک پلاستیک پر از کیف و دفتر و کتاب و جلد و لوازمالتحریر از راه برسد و بوی تازگی پاککن و کتابها بپیچد توی اتاق.
- گرسنه و خسته از مدرسه برگردیم خانه، در را باز کنیم و ببینیم مامان سفره را تازه پهن کرده و بوی خوشِ قرمهسبزی، بزاقمان را تحریک کند به ترشح.
- تولدت باشد، شمعها روی کیکی که مامان برایت پخته چشمک بزنند، چشمانت را ببندی و قبل از فوت کردنشان، کلی آرزوهای خوب کنی.
- تمام مدرسه صف کشیدهاند توی حیاط، همه جا تزئین شده، مدیر مدرسه میکروفن را به دست گرفته تا اسامی شاگردهای اول تا سوم را اعلام کند، تو با ذوق، قند توی دلت آب کنی و حواست به جوایز کادوپیچ شده باشد و فکر کنی کدامشان برای توست و توی آن چه میتواند باشد!
- تابستان، خانهی مادربزرگ، همهی اهل فامیل جمع و فضا برای خواب کم باشد، رختخواب بچهها را توی ایوان پهن کنند، شب با کلی داستان و حرف و خندهی دسته جمعی بخوابی و در گرگ و میش صبح و با نسیم آرام و هیاهوی گنجشکها در حالی که پتو از روت کنار افتاده و سردت شده بیدار شوی.
- بروی روی پشت بام، مامان چند سینی لواشک درست کردهباشد، یکیش را برداری و دور از چشم همه، پشت یکی از دیوارها، همهاش را تنهایی بخوری.
- قلکت را بشکنی و با پولش عروسک یا توپ یا دوچرخهای که دوست داشتی را بخری، بگذاریش جلوت و هی نگاش کنی.
- مدرسهها تعطیل شده، با لباسی که خلاف قانون مدرسه بوده بروی کارنامهات را بگیری و در نهایت شادی و شعف، تا خانه را لیلی کنان و با ذوقِ تعطیلات تابستانه بدوی.
- توی کلاس، کلافه و خسته وسط نیمکت، روبروی معلمِ در حال تدریس نشستهای، از پنجره مامانت را ببینی که دارد با مدیر مدرسه حرف میزند، بعد از چند دقیقه درب کلاس باز شود و بگویند "فلانی وسایلت را جمع کن، مادرت آمده دنبالت" و بفهمی اجازهات را برای یک مسافرت چند روزه گرفته.
دلمان یک شادیِ معمولی، حقیقی، اما عمیق میخواهد.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
👍201❤78🕊14👌11👎6🤩2
کتاب در حال کندن پوست پیاز در دستهی کتابهای زندگینامه قرار دارد و مناسب افرادی است که به کتابهای زندگینامه و تاریخی علاقه دارند.
📕 در حال کندن پوست پیاز
✍🏻 #گونتر_گراس
📚 @PDFsCom
📕 در حال کندن پوست پیاز
✍🏻 #گونتر_گراس
📚 @PDFsCom
👍32👎4👌2
در حال کندن پوست پیاز.pdf
6.8 MB
👍15👌7👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی به دخترم خواهم گفت:
خوشحال باش دختر زیبای من
برو، بدو، پرواز کن، آرزو کن بزرگ شو
و فراموش نکن که در همه حال به خودت اهمیت بدی
وگرنه لابهلای زندگی از بین میروی...
از زندگی تا میتوانی لذت ببر فرشته ی زیبا
تا میتوانی زندگی کن...
📚 @PDFsCom
خوشحال باش دختر زیبای من
برو، بدو، پرواز کن، آرزو کن بزرگ شو
و فراموش نکن که در همه حال به خودت اهمیت بدی
وگرنه لابهلای زندگی از بین میروی...
از زندگی تا میتوانی لذت ببر فرشته ی زیبا
تا میتوانی زندگی کن...
📚 @PDFsCom
👍153❤36👏10🕊9👎1
برادر...
کتابهایی را برای من بفرست که پایانی خوش داشته باشند؛
هواپیمایی به سلامت فرود میآید
جراح، لبخندزنان اتاق عمل را ترک میکند
پسر کور، بیناییاش را باز مییابد
عشاق، سرانجام یکدیگر را یافتند
عروسیای در پیش است
تشنگان به آب میرسند...
#ناظم_حکمت
📚 @PDFsCom
کتابهایی را برای من بفرست که پایانی خوش داشته باشند؛
هواپیمایی به سلامت فرود میآید
جراح، لبخندزنان اتاق عمل را ترک میکند
پسر کور، بیناییاش را باز مییابد
عشاق، سرانجام یکدیگر را یافتند
عروسیای در پیش است
تشنگان به آب میرسند...
#ناظم_حکمت
📚 @PDFsCom
❤153👍39🕊5🤩4👎1
درد من حصار بركه نيست!
درد من زيستن با ماهياني است
كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است!
📕 ماهی سياه كوچولو
✍🏻 #صمد_بهرنگی
📚 @PDFsCom
درد من زيستن با ماهياني است
كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده است!
📕 ماهی سياه كوچولو
✍🏻 #صمد_بهرنگی
📚 @PDFsCom
👍168🕊28❤16👌10👏5👎1
میدونی رسیدنه کِی قشنگه؟
بعد از جنگیدن..بعد از سختی..بعد از اشک..!
اونوقت اون رسیدنه، طعم چایی با عطرِ هل توی بارون میده یا طعم قرمه سبزی های جا افتاده مامان یا طعم اون تیکه آخر نون بستنی قیفی؛دیدی چقدر لذت بخشه همش!؟ رسیدن بعد سختی هم همینه!اونوقت که از ته دلت میگی آخیششش.. ارزششو داشت اون همه جنگیدن. الهی که نصیب همتون این آخیش دلچسب...
📚 @PDFsCom
بعد از جنگیدن..بعد از سختی..بعد از اشک..!
اونوقت اون رسیدنه، طعم چایی با عطرِ هل توی بارون میده یا طعم قرمه سبزی های جا افتاده مامان یا طعم اون تیکه آخر نون بستنی قیفی؛دیدی چقدر لذت بخشه همش!؟ رسیدن بعد سختی هم همینه!اونوقت که از ته دلت میگی آخیششش.. ارزششو داشت اون همه جنگیدن. الهی که نصیب همتون این آخیش دلچسب...
📚 @PDFsCom
❤201👍39👎7🕊3🤩1
با نسل ما نمیتوان بد تا کرد، نسل ما را نمیتوان دعوت به سازش به هر ظلم و تحمیل و جوری کرد. نسل ما نسلیست که از دل سیاهی برخاسته، از دل ناامیدی و تباهی و بیسرانجامی!
ما سیاهتر از سیاهی را دیدهایم و بالاتر از گلوله را شنیدهایم و تا انتهای تمام راهها رفتهایم و بازگشتهایم. ما که به بالاترین نقطهی استیصال رسیدهایم را نمیتوانید به هیچ ضرب و زور و اجباری رام کنید. ما در برابر ستم، سرکشیم و طغیانگر! ما فساد و جور و ظلم را بر نمیتابیم! ما بر نمیتابیم که سکوت کنیم و ببینیم و هزار دفعه از درون بشکنیم و دم نزنیم، ما بر نمیتابیم مقابل چشمانمان طبیعت و اقتصاد و امید را ویران کنید و حقوق انسان را مستبدانه پایمال کنید و بانگ حق را سرکوب کنید و سکوت کنیم.
ما رودی خروشانیم و از حصار مرداب بیرون میزنیم، راه باز میکنیم و این گنداب متعفن را میشوییم و به دریا میرسیم.
که نمیخواهیم فقط زنده باشیم، که میخواهیم شرافتمندانه و در مقام یک انسان زندگی کنیم و شرافتمندانه و در مقام انسان بمیریم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
ما سیاهتر از سیاهی را دیدهایم و بالاتر از گلوله را شنیدهایم و تا انتهای تمام راهها رفتهایم و بازگشتهایم. ما که به بالاترین نقطهی استیصال رسیدهایم را نمیتوانید به هیچ ضرب و زور و اجباری رام کنید. ما در برابر ستم، سرکشیم و طغیانگر! ما فساد و جور و ظلم را بر نمیتابیم! ما بر نمیتابیم که سکوت کنیم و ببینیم و هزار دفعه از درون بشکنیم و دم نزنیم، ما بر نمیتابیم مقابل چشمانمان طبیعت و اقتصاد و امید را ویران کنید و حقوق انسان را مستبدانه پایمال کنید و بانگ حق را سرکوب کنید و سکوت کنیم.
ما رودی خروشانیم و از حصار مرداب بیرون میزنیم، راه باز میکنیم و این گنداب متعفن را میشوییم و به دریا میرسیم.
که نمیخواهیم فقط زنده باشیم، که میخواهیم شرافتمندانه و در مقام یک انسان زندگی کنیم و شرافتمندانه و در مقام انسان بمیریم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
👍203❤12👌12👏8🕊6👎4
پرسید: هدف مردم از اعتراضات، جز لخت شدن است؟
گفتم: عزیزمن! انتخاب پوشش، سادهترین حقیست که یک انسان دارد و اصولا ریشه را نشانه میگیرند و به ریشه آب میرسانند تا تنه و شاخ و برگها جان بگیرند. مسئلهی حجاب، تنها مسئله نیست، اما ریشهایترین است و مردم از ریشه شروع کردهاند. نمیشود ریشه خراب باشد و به شاخهها و ساقهها و برگها برسی!
من خودم یکی از آن افرادیام که اگر فردا آزادی پوشش اعلام شد، «احتمالا» تغییر چندانی در پوششم نخواهمداشت، اما از همان خرسند خواهمبود، چون انتخاب خودم بوده، نه اجبار و تحمیل غیر! اما این حق انتخاب و آزادی عمل را در تمام مقاطع حیات و زیستم خواهانم. من دوست دارم بدون عوارض سنگین و صرف هزینههای گزاف، به کشورهای همسایه سفر کنم و برگردم، من دوست دارم واحد پول کشورم ارزشمند باشد، من دوست دارم در سایر کشورها با احترام با ایران و ایرانی برخورد کنند و مشتاقانه به کشور زیبا و آباد من سفر کنند، من دوست دارم نخبههای کشورم بازگردند و ایران را بسازند، من دوست دارم طبیعت وطنم هر روز سبزتر و پاکتر و آبادتر باشد و بیشتر سرمایههای مادی و معنوی برای احیای آن به کار گرفته شود و در حق آن کوتاهی نشود!
من دوست دارم هوای پاک تنفس کنم، مشکل آب نداشتهباشم، مشکل شغل نداشتهباشم و تمام مردم کشورم شاد باشند، بخندند، آزاد باشند و گزینههای لبخند و شادیشان بسیار باشد. که هیچ دختری را و هیچ پسری را برای یک شیطنت ساده تحقیر نکنند و مانند یک مجرم با او برخورد نشود، که کرامت انسانی آدمها حفظ شود، که شادی و امنیت جانی و مالی و شغلی و روانی به این خاک ارزشمند برگردد.
من دوست دارم کسانی در راس مملکتم باشند، که حقیقتا شایستهاند و دلسوز، نه صرفا نالایقانی بیرحم و شیفتهی قدرت!
من دوست دارم هیچکس را برای تفکر و عقیدهاش در بند نبینم، هیچجایی به هیچکسی و برای هیچچیزی اجبار نشود! دوست دارم افراد، طبق لیاقتشان صاحب مقام شوند، نه سهمیهها و نسبتها و آشناییها! که هیچکس چپاول نکند، ندزدد، حقوق نجومی نگیرد و حق مردم این کشور را پایمال نکند! من دوست دارم حقوق معلمان و کارگران و کشاورزان و تمام آنان که ریشهای ترین مسئولیتها را بر عهده دارند، بیشتر باشد و شوقشان برای ادامه، افزونتر. من دوست دارم کودکان کار، به محیط بازی و تحصیل برگردند، دوست دارم برای تمام جوانان کشورم فرصتهای بینظیر شغلی فراهم باشد. فرصتهای شادی، رفاه و آبادی... من دوست دارم هرکس و با هر شغلی بتواند هم صاحب خانه بشود، هم ماشین... و قیمت هیچ چیز به طرز عجیب و توهینآمیزی صعود نکند. که یک جوان بتواند روی پس اندازش حساب کند. که هرشب اضطراب نداشتهباشیم و باهراس از خبرهای تلخ بیدار نشویم.
من دوست دارم تمام کوچ کردههای اجباری، با شوق برگردند و باعشق، کشورشان را آباد کنند. من دوست دارم کشورم مرفهترین و آرامترین و آزادترین باشد، و امنترین بستر برای برآوردن آرزوهای جوانان، میانسالان و حتی پیران. آنوقت شما نخ افکارتان مطلقا به پوشش زنان این سرزمین گیر کرده؟ اینهمه موضوع مهم در شاخ و برگ و تنهی درخت آزادی هست که ریشهها بعد از آن حتی به چشم هم نخواهند آمد؛ هرچند ما از ریشه شروع میکنیم، همه از ریشه شروع میکنند، درستش همین است.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
گفتم: عزیزمن! انتخاب پوشش، سادهترین حقیست که یک انسان دارد و اصولا ریشه را نشانه میگیرند و به ریشه آب میرسانند تا تنه و شاخ و برگها جان بگیرند. مسئلهی حجاب، تنها مسئله نیست، اما ریشهایترین است و مردم از ریشه شروع کردهاند. نمیشود ریشه خراب باشد و به شاخهها و ساقهها و برگها برسی!
من خودم یکی از آن افرادیام که اگر فردا آزادی پوشش اعلام شد، «احتمالا» تغییر چندانی در پوششم نخواهمداشت، اما از همان خرسند خواهمبود، چون انتخاب خودم بوده، نه اجبار و تحمیل غیر! اما این حق انتخاب و آزادی عمل را در تمام مقاطع حیات و زیستم خواهانم. من دوست دارم بدون عوارض سنگین و صرف هزینههای گزاف، به کشورهای همسایه سفر کنم و برگردم، من دوست دارم واحد پول کشورم ارزشمند باشد، من دوست دارم در سایر کشورها با احترام با ایران و ایرانی برخورد کنند و مشتاقانه به کشور زیبا و آباد من سفر کنند، من دوست دارم نخبههای کشورم بازگردند و ایران را بسازند، من دوست دارم طبیعت وطنم هر روز سبزتر و پاکتر و آبادتر باشد و بیشتر سرمایههای مادی و معنوی برای احیای آن به کار گرفته شود و در حق آن کوتاهی نشود!
من دوست دارم هوای پاک تنفس کنم، مشکل آب نداشتهباشم، مشکل شغل نداشتهباشم و تمام مردم کشورم شاد باشند، بخندند، آزاد باشند و گزینههای لبخند و شادیشان بسیار باشد. که هیچ دختری را و هیچ پسری را برای یک شیطنت ساده تحقیر نکنند و مانند یک مجرم با او برخورد نشود، که کرامت انسانی آدمها حفظ شود، که شادی و امنیت جانی و مالی و شغلی و روانی به این خاک ارزشمند برگردد.
من دوست دارم کسانی در راس مملکتم باشند، که حقیقتا شایستهاند و دلسوز، نه صرفا نالایقانی بیرحم و شیفتهی قدرت!
من دوست دارم هیچکس را برای تفکر و عقیدهاش در بند نبینم، هیچجایی به هیچکسی و برای هیچچیزی اجبار نشود! دوست دارم افراد، طبق لیاقتشان صاحب مقام شوند، نه سهمیهها و نسبتها و آشناییها! که هیچکس چپاول نکند، ندزدد، حقوق نجومی نگیرد و حق مردم این کشور را پایمال نکند! من دوست دارم حقوق معلمان و کارگران و کشاورزان و تمام آنان که ریشهای ترین مسئولیتها را بر عهده دارند، بیشتر باشد و شوقشان برای ادامه، افزونتر. من دوست دارم کودکان کار، به محیط بازی و تحصیل برگردند، دوست دارم برای تمام جوانان کشورم فرصتهای بینظیر شغلی فراهم باشد. فرصتهای شادی، رفاه و آبادی... من دوست دارم هرکس و با هر شغلی بتواند هم صاحب خانه بشود، هم ماشین... و قیمت هیچ چیز به طرز عجیب و توهینآمیزی صعود نکند. که یک جوان بتواند روی پس اندازش حساب کند. که هرشب اضطراب نداشتهباشیم و باهراس از خبرهای تلخ بیدار نشویم.
من دوست دارم تمام کوچ کردههای اجباری، با شوق برگردند و باعشق، کشورشان را آباد کنند. من دوست دارم کشورم مرفهترین و آرامترین و آزادترین باشد، و امنترین بستر برای برآوردن آرزوهای جوانان، میانسالان و حتی پیران. آنوقت شما نخ افکارتان مطلقا به پوشش زنان این سرزمین گیر کرده؟ اینهمه موضوع مهم در شاخ و برگ و تنهی درخت آزادی هست که ریشهها بعد از آن حتی به چشم هم نخواهند آمد؛ هرچند ما از ریشه شروع میکنیم، همه از ریشه شروع میکنند، درستش همین است.
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
👍561❤60👎27👏17👌7🤩3🙏3🕊1
در کتاب مزرعه حیوانات:
خری بود که هرچه ظلم و ستم بر دیگر حیوان ها میشد
اعتراض علیه ظلم میشد هیچ توجه ای نمیکرد
فقط سخت کار میکرد
امروز بازاریان بازار تهران، منو یاد اون خر میندازن
📕 قلعه حیوانات
✍🏻 #جورج_اورول
📚 @PDFsCom
خری بود که هرچه ظلم و ستم بر دیگر حیوان ها میشد
اعتراض علیه ظلم میشد هیچ توجه ای نمیکرد
فقط سخت کار میکرد
امروز بازاریان بازار تهران، منو یاد اون خر میندازن
📕 قلعه حیوانات
✍🏻 #جورج_اورول
📚 @PDFsCom
👍387👎33👏6👌4❤3🤩3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روزی دوباره جمع خواهیم شد
و تمام شادیهای به تعویق افتادهمان را
میان حنجرهی این شهر
فریاد خواهیمزد.
روزی کنار برج آزادی
قرار خواهیمگذاشت
و کبوترهای غمگینِ در قفس مانده را
آزاد خواهیمکرد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
و تمام شادیهای به تعویق افتادهمان را
میان حنجرهی این شهر
فریاد خواهیمزد.
روزی کنار برج آزادی
قرار خواهیمگذاشت
و کبوترهای غمگینِ در قفس مانده را
آزاد خواهیمکرد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
📚 @PDFsCom
❤136👍40👎12🕊11👌8👏6🙏3
غیرت معنیش این نیس که بگی چطوری لباس بپوش یا فلان جا نرو با فلانی حرف نزن، غیرت یعنی تنهاش نذاری، حمایتش کنی، بهش کمک کنی به خواسته هاس برسه، وقتی زمین خورد دستشو بگیری، وقتی تنهاس تو کنارش باشی، اصلا تفسیر درست غیرت یعنی: اجازه ندی کسی اذیتش کنه! حتی خودت...
📚 @PDFsCom
📚 @PDFsCom
❤274👍93🕊27👎21👏14🙏3🤩1