PDF | پی دی اف
279K subscribers
10.3K photos
552 videos
3.1K files
2.58K links
Download Telegram
در قسمتی از ویتنام پدر و مادر صبح بچه ها رو میکنن توی کیسه پلاستیکی،خودشون توی رودخونه شنا میکنن تا بچه رو خشک برسونن اون طرف رودخونه به مدرسه و بعد از ظهر هم همین جوری میرن میارنش.
اینجوریه که پدر و مادر هر چی داره برای پیشرفت بچه میزاره

📚 @PDFsCom
👍8747👎7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیمکتهایی به شکل کتاب (بلغارستان)

اولین چیزی که نظر هر رهگذری رو جلب میکنه؛ نوشته های روی نیمکت هاست... 😇

📚 @PDFsCom
82👍38👎6👏3
حتی اگه آدم قوی هم باشی ولی با آدم‌های ضعیف نشست و برخاست کنی مثل آنها خواهی شد !👌🏻

مردی تخم عقابی پيدا كرد و آن را در لانه مرغي گذاشت. عقاب با بقيه جوجه ‌ها از تخم بيرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگيش، او همان كارهايی را انجام داد كه مرغ‌ها ميكردند؛ برای پيدا كردن كرم ها و حشرات زمين را ميكند و قدقد ميكرد و گاهی با دست و پا زدن بسيار، كمی در هوا پرواز ميكرد

سال‌ها گذشت و عقاب خيلی پير شد. روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش در آسمان ديد. او با شكوه تمام، با يك حركت جزئی بالهای طلاييش برخلاف جريان شديد باد پرواز ميكرد. عقاب پير بهت زده نگاهش كرد و پرسيد : «اين كيست؟» همسايه اش پاسخ داد: « اين يك عقاب است. سلطان پرندگان. او متعلق به آسمان است و ما زمينی هستيم»

عقاب مثل يه مرغ زندگی كرد و مثل يه مرغ مرد زيرا فكر ميكرد يك مرغ است

📚 @PDFsCom
👍8412👏3😢2
‏معروفترین نوشته های مولانا که تو کشورهای مختلف خیلی زیاد تتو میشه:

_زخم جاییست که از آن نور به تو وارد میشود

_زمانیکه به راه بیفتی راه اشکار میشود

_درمان هر درد در خود آن درد است

_اگر ماه را میخواهی از شب پنهان مشو اگر عشق را میخواهی از خودت پنهان نشو

_آنچه تورا آزار میدهد به تو برکت خواهد داد
_عاشق و معشوق درجایی یکدیگر را ملاقات نمی کنند آنها همواره در درون قلب همند
_لب بستمو صد نکته خموشت گفتم
_من مجبورم بارها قلبم را بشکنم تا آنر ا بگشایم

📚 @PDFsCom
118👍34👏7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدمی هر صبح به امیدی
چشم باز می‌کند
امیدی که شب قبل در
خود نمی‌دیده
این خاصیت نور است...

چشمتون روشن به اتفاقات خوب 🌹
صبح بخیر ❤️

📚 @PDFsCom
👍3317🤩3
یادمه هشت سالم بود…
یه روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوییت، مارو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم. وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه بیسکویت میداد بیرون خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکویتایی که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن…
ولی من رو حساب تربیتی که شده بودم میدونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن، واسه همین تو صف موندم ولی آخرش اونا بیسکویت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود…
الان پنجاه سالمه، اون روز گذشت ولی تجربه اون روز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد.
خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزارو زیر پا میزارن از بیسکویتای تو دستشون لذت میبرن…
از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوییتای زندگی؟ اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکوییتای توی دستت میسنجند؟!؟!

👤 پرویز پرستویی

📚 @PDFsCom
👍213👎12👏106🤩2😢1🕊1
توانایی زندگی در لحظه اکنون و داشتن رضایتِ خاطر در لحظه‌ی حال را بسیاری از مردم ندارند.

وقتی در حال خوردن سوپ هستید، به دسر فکر نکنید.
وقتی در حال خواندن کتاب هستید، دقت کنید، ببینید افکار شما کجا هستند.

هنگام مسافرت به جای اینکه فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود، در همان مسافرت باشید.

اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود
همه دارایی شما لحظه حال است ...

📕 لحظه‌ى حال
✍🏻 #وين_داير

📚 @PDFsCom
👍10221👏5🙏2
تنها بودن افتضاح است. ولی تنهایی را به بودن با کسی که باعث می‌شود احساس وحشتناکی داشته باشم ترجیح می‌دهم!

📕 گرسنگی
✍🏻 #رکسان_گی

📚 @PDFsCom
👍99👏1817
بخشی از ساختار شخصیتی آدم، کاملاً وابسته به این موضوع است که می‌تواند پیوسته یک جا بماند و روزهای متمادی در کنار دیگران باشد یا نه.
دوستانش به او تکیه می‌کنند و او هم می‌داند که می‌تواند به آن‌ها تکیه کند؛ موازنه‌ای ساده که زندگی‌های زیادی براساس آن ساخته می‌شوند.

📕 هر روز
✍🏻 #دیوید_لویتان

📚 @PDFsCom
👍374
بابا گفت: فقط یک گناه وجود دارد. آن هم دزدی است.
هر گناه دیگر هم نوعی دزدی است؛ می فهمی چه می گویم؟

مأیوسانه آرزو کردم کاش می فهمیدم و گفتم: نه، باباجون !

بابا گفت: اگر مردی را بکشی یک زندگی را میدزدی. حق زنش را از داشتن شوهر می دزدی. حق بچه هایش را از داشتن پدر می دزدی. وقتی دروغ میگویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. وقتی کسی را فریب دهی، حق را از انصاف می دزدی.
می فهمی؟ »

📕 بادبادک باز
✍🏻 #خالد_حسینی

📚 @PDFsCom
👍12522👏15🤩2👎1🙏1
آیا کسی می‌تواند رنج از دست دادن را ، در دلش خاموش کند؟
نه. اما میتواند در چیز دیگری که به دست آورده شادمانی را بیابد...

📕 کوه پنجم
✍🏻 #پائولو_کوئلیو

📚 @PDFsCom
👍7916👏6
شهری بود که در آن، همه چیز ممنوع بود!
و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با باری الک دولک می‌گذراندند ....

چون قوانین ممنوعیت نه یکباره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند!

سال ها گذشت ، یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانه کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند!

جارچی ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند : آهای مردم! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست.

مردم که دور جارچی ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک دولک شان را از سر گرفتند! ، جارچی ها دوباره اعلام کردند : می‌فهمید! شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید
اهالی جواب دادند :
خب! ما داریم الک دولک بازی می‌کنیم!؟

جارچی ها کارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند که آنها قبلاً انجام می‌دادند و حالا دوباره می‌توانستند به آن بپردازند ، ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک دولک شان ادامه داند ، بدون لحظه‌ای درنگ!
جارچی ها که دیدند تلاش شان بی‌نتیجه است، رفتند که به پادشاه اطلاع دهند!
پادشاه گفت : کاری ندارد! الک دولک را ممنوع می‌کنیم! آن وقت بود که مردم دست به شورش زدند و پادشاه شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک دولک را از سر گرفتند ...

👤 ايتالو کالوينو

📚 @PDFsCom
👍105🤩15👏11👎3
آدم باید همیشه یه کسی رو توی این زندگی کوفتی داشته باشه که بتونه بابهونه و بی بهونه جلوش گریه کنه...!

📕 زندگی منفی یک
✍🏻 #کیوان_ارزاقی

📚 @PDFsCom
👍6513👎6
پادشاهی در شهر گذر می‌کرد.
مردی را دید که بزغاله‌ای با خود می‎برد.

شاه پرسید؟
بزغاله را به چند خریده‌ای؟
مرد گفت : خانه‌ای داشتم،

سال پیش فروختم که خانه‌ی بهتری بخرم.
امسال با پول آن خانه توانستم
این بزغاله را بخرم.
پادشاه گفت: خانه‌ای دادی !
و بزغاله گرفتی؟ مرد گفت : آری
به برکت پادشاهی شما،
سال دیگر با پول این بزغاله
مرغکی توانم خرید...

📚 @PDFsCom
👍1697👏5👎1
آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند،
جور دیگری زندگی می کنند ...
شاد و خوشبخت و کم اشتباه ...
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص ...
اما این حقیقت ندارد ...
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را می ساختیم ...

📕 زمین انسان‌ها
✍🏻 #آنتوان_دوسنت_اگزوپری

لینک دانلود این کتاب 👇
https://t.me/PDFsCom/5296

📚 @PDFsCom
👍114👏97🤩2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمیشه به زندگی
روزهای بیشتری اضافه کرد
ولی میشه به روزهامون
زندگی بیشتری ببخشیم
حـالِ‌ خـوب نصیب لحظه‌هاتون

صبح پنج‌شنبه بخیر

📚 @PDFsCom
👍4510🤩3👎2
_در یک سیستم معیوب:
سعی کنید «لال بودن» را تمرین کنید! این تمرین در میزان عزیز بودن شما بسیار موثر است.

_در یک سیستم معیوب:
هیچگاه کارمندان را با یکدیگر مقایسه نکنید؛
چون قطعا شاهد تبعیض خواهید بود.

_در یک سیستم معیوب:
اگر مدیرتان ۳ یا ۴ ایراد دارد انتظار رفتنش را نکشید، چون قطعا نفر بعدی او ۴۳ ایراد دارد!

_ در یک سیستم معیوب:
می توانید با کارهای کم و کوچک، محبوبیت فراوانی به دست آورید؛ فقط کافیست «زبان» خود را تقویت کنید

_در یک سیستم معیوب:
ممکن است که هر چه بیشتر کار کنید، بیشتر خوار و خفیف باشید.

_در یک سیستم معیوب:
با اشکالات سازمانتان بسازید و هرگز آنها را با مدیرتان در میان نگذارید؛ درغیر این صورت یک مشکل دیگر به سازمان اضافه می شود. آن مشکل، شما هستید و در اخر اخراج!

_در یک سیستم معیوب:
اشتباهات یک مدیر را هیچگاه به مدیر دیگر نگویید؛
در غیر اینصورت بجای یک مدیر، دو مدیر در مقابل شما موضع گیری خواهند کرد.

_در یک سیستم معیوب:
با انجام کارهای مختلف و فعالیتهای به موقع، نظم شما تشخیص داده نمی شود؛
بلکه برای این کار راههای ساده تری هم هست.

مثلا فقط کافیست همیشه میز کارتان را منظم نگه دارید!

_در یک سیستم معیوب:
اضافه بر کارهای معمول کار اضافه ای انجام ندهید؛
در غیر اینصورت انتظار پاداش بیشتری نیز نداشته باشید.

_در یک سیستم معیوب:
همیشه حرفها (فرمایشات) مدیرتان را تایید کنید، حتی اگر از نظر او «ماست، سیاه باشد!»

_در یک سیستم معیوب:
تنها کاری که واجب است سریع انجام دهید، کاری است که مدیر شما شخصا از شما خواسته است.

_ در یک سیستم معیوب؛
آسه برو، آسه بیا، که گربه شاخت نزنه؛
مگر اینکه با گربه نسبتی داشته باشید!

📕 چگونه جهان را اداره کنیم
✍🏻 #وینستون_چرچیل

📚 @PDFsCom
👍139👏22👎125🤩3
آدم باید همیشه یه کسی رو توی این زندگی کوفتی داشته باشه که بتونه بابهونه و بی بهونه جلوش گریه کنه...!

📕 نفرین زمین
✍🏻 #جلال_آل_احمد

📚 @PDFsCom
👍699👎7👏4

متن یک نامه خودکشی به‌جا مانده از دهه ۱۹۷۰:

”به سمت پل می‌روم
اگر در مسیر حتی یک نفر
به من لبخند بزند
نخواهم پرید”.

به آدم‌ها لبخند بزنید
شاید با یک لبخند فرشته نجات كسى شدید...

📚 @PDFsCom
186👍56👎7🤩5👏3
دو درويش در راهی با هم می‌رفتند. يكی بی‌پول بود و ديگری پنج دينار داشت.
درویش بی‌پول، بی‌باک می‌رفت و به هر جايی که می‌رسيدند، چه ايمن بود و چه ناامن، به آسودگی می‌خوابيد و به چيزی نمی‌انديشيد. اما ديگری مدام در بيم و هراس بود كه مبادا پنج دينار را از كف بدهد.

بر چاهی رسيدند كه جای دزدان و راهزنان بود.
اولی بی‌پروا دست و روی خود را شست
و زير سايه‌ی درختی آرميد. در همين حين متوجه شد که دوستش با خود چه كنم چه كنم می‌كند!
برخاست و از او پرسيد: اين چندين چه كنم برای چيست؟
گفت: ای جوانمرد! با من پنج دينار است
و اينجا ناامن است و من جرات خفتن ندارم.
مرد گفت: اين پنج دينار را به من دِه
تا چاره‌ی تو كنم.
پس پنج دينار را از وی گرفت و در چاه انداخت و گفت: رَستی از چه كنم چه كنم! ايمن بنشين، ايمن بخسب، و ايمن برو، که آدم فقير، دژی‌ست كه نمی‌توان فتحش كرد.

📕 قابوسنامه

📚 @PDFsCom
👍61👎3613👏5
برای پیمودن راهِ زندگی، صلاح آدمی در این است که توشه‌ی بزرگی از دو چیز را به همراه داشته باشد: یکی احتیاط و دیگر مدارا؛ اولی ما را از آسیب و زیان در امان می‌دارد و دومی از مشاجره و نزاع.

📕 در باب حکمت زندگی
✍🏻 #آرتور_شوپنهاور

📚 @PDFsCom
👍57👏85🤩2