دو مورد از بهترین کتابهایی که خواندهام
به خاطر شغلم و رشته ام، همواره زندگی افراد و سازمان های موفق را خوانده ام از خانم رولینگ نویسنده هری پاتر تا استیو جابز خالق اپل. اما در دسترس بودن زندگی نامه افراد موفق غربی باعث می شود به تدریج این جمع بندی در ذهن آدم شکل می گیرد که ایران به جز ابوعلی سینا و حافظ و ... انسان فرهیخته و بزرگ ندارد. دیگر نزدیک ترین شان امیرکبیر است. اما در این میان دو کتاب به دستم رسید که برایم فوق العاده بود و فکر می کنم هر ایرانی می باید این دو کتاب را بخواند. اصلا شاید بد نباشد به جای کتاب های کسل کننده تاریخ و ادبیات این دو کتاب تدریس شود.
☑️یکی کتاب گذری در کوی نیکنامان است
☑️دیگری سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران است.
حتما برای همه ما جذاب و در عین حال مفید است که در مورد استاد فرشچیان، دکتر حسابی، خاندان خسروشاهی، برادران خیامی، امین الضرب، لاجوردی، پروین اعتصامی، علی اکبر دهخدا، کیومرث صابری فومنی (گل آقا) چند صفحه بخوانیم تا با آگاهی از نشیب و فرازهای زندگی آنان، انرژی و الهام بگیریم.
نثر هر دو کتاب امروزی، آسان و دوست داشتنی است. خواندن هر دو کتاب علاوه بر آنکه اطلاعاتی را در مورد تاریخ کشورمان می دهد که شاید تازه باشد، انگیزه و شهامت کارهای بزرگ را در ما بیشتر خواهد کرد. امیدوارم کتاب های اینچنینی بیشتر و بیشتر چاپ شود و در هر کتابخانه ای این کتاب ها وجود داشته باشد. اینگونه افتخار به ایران به سال های قبل باز نمی گردد. همین جا و همین روزها افراد بزرگی کنار ما نفس می کشند.
📌پی نوشت: اولی را می شود از ناشر آن (۸۶۰۳۰۹۵۱ انتشارات شمس) بخواهید و برای دومی، کافیست نام کتاب را در گوگل تایپ کنید روش های مختلف خرید کتاب را درخواهید یافت.
مجتبی لشکربلوکی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
به خاطر شغلم و رشته ام، همواره زندگی افراد و سازمان های موفق را خوانده ام از خانم رولینگ نویسنده هری پاتر تا استیو جابز خالق اپل. اما در دسترس بودن زندگی نامه افراد موفق غربی باعث می شود به تدریج این جمع بندی در ذهن آدم شکل می گیرد که ایران به جز ابوعلی سینا و حافظ و ... انسان فرهیخته و بزرگ ندارد. دیگر نزدیک ترین شان امیرکبیر است. اما در این میان دو کتاب به دستم رسید که برایم فوق العاده بود و فکر می کنم هر ایرانی می باید این دو کتاب را بخواند. اصلا شاید بد نباشد به جای کتاب های کسل کننده تاریخ و ادبیات این دو کتاب تدریس شود.
☑️یکی کتاب گذری در کوی نیکنامان است
☑️دیگری سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران است.
حتما برای همه ما جذاب و در عین حال مفید است که در مورد استاد فرشچیان، دکتر حسابی، خاندان خسروشاهی، برادران خیامی، امین الضرب، لاجوردی، پروین اعتصامی، علی اکبر دهخدا، کیومرث صابری فومنی (گل آقا) چند صفحه بخوانیم تا با آگاهی از نشیب و فرازهای زندگی آنان، انرژی و الهام بگیریم.
نثر هر دو کتاب امروزی، آسان و دوست داشتنی است. خواندن هر دو کتاب علاوه بر آنکه اطلاعاتی را در مورد تاریخ کشورمان می دهد که شاید تازه باشد، انگیزه و شهامت کارهای بزرگ را در ما بیشتر خواهد کرد. امیدوارم کتاب های اینچنینی بیشتر و بیشتر چاپ شود و در هر کتابخانه ای این کتاب ها وجود داشته باشد. اینگونه افتخار به ایران به سال های قبل باز نمی گردد. همین جا و همین روزها افراد بزرگی کنار ما نفس می کشند.
📌پی نوشت: اولی را می شود از ناشر آن (۸۶۰۳۰۹۵۱ انتشارات شمس) بخواهید و برای دومی، کافیست نام کتاب را در گوگل تایپ کنید روش های مختلف خرید کتاب را درخواهید یافت.
مجتبی لشکربلوکی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا چمن در آنسوی پرچین، رنگینتر است؟
چرا مرغ همسایه، غاز به نظر میرسد؟
ترجمه و صدا: دکتر #ایمان_فانی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
چرا مرغ همسایه، غاز به نظر میرسد؟
ترجمه و صدا: دکتر #ایمان_فانی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
مصریان باستان اعتقاد داشتند که پس از مرگ، ازآنها تنها دو سوال پرسیده میشود:
آیا شادی را یافتی؟
آیا شادی را آفریدی؟
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
آیا شادی را یافتی؟
آیا شادی را آفریدی؟
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
آزاد شو از بند خویش
زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست
تاخیر را بــاور نکن
حرف از هیاهو کم بزن
از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن
شمشیر را بــاور نکن
خود را ضعیف و کم ندان
تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی
تحقیر را بــاور نکن
بر روی بوم زندگی
هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست
تقدیر را بــاور نکن
تصویر اگر زیبا نبود
نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن
تصویر را بــاور نکن
خالق تو را شاد آفرید
آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو
زنجیر را بــاور نکن
👤مهدی جوینی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
زنجیر را بــاور نکن
اکنون زمان زندگیست
تاخیر را بــاور نکن
حرف از هیاهو کم بزن
از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کن
شمشیر را بــاور نکن
خود را ضعیف و کم ندان
تنها در این عالم ندان
تو شاهکار خالقی
تحقیر را بــاور نکن
بر روی بوم زندگی
هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست
تقدیر را بــاور نکن
تصویر اگر زیبا نبود
نقّاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن
تصویر را بــاور نکن
خالق تو را شاد آفرید
آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو
زنجیر را بــاور نکن
👤مهدی جوینی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ هشت کلید موفقیت از نظر انسانهای موفق
👤 ریچارد جان در سه دقیقه، چکیدهای از مصاحبه با پانصد انسان موفق، را ارائه میدهد.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
👤 ریچارد جان در سه دقیقه، چکیدهای از مصاحبه با پانصد انسان موفق، را ارائه میدهد.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
چه کسی قیمه من را خورده است؟
امروز برای ناهار خورش قیمه دارم. رابطه من با خورش قیمه شبیه به رابطه فرهاد است با شیرین. خیلی دراماتیک و عاشقانه. امروز صبح رئیسم چهارصد و بیست صفحه نقشه سیاه و سفید را گذاشت روی میزم تا غلطهایش را پیدا کنم؛ ملالآور و طاقتفرسا و آزاردهنده. بدترین قسمت قضیه هم این بود که رئیسم گردنش را کمی کج کرد و با حالتی بین التماس و دستور بهم گفت که تا قبل از ناهار نتیجه را میخواهد. من آدم دلگندهای نیستم و اینطور مواقع یکی با صدای ناصر ملکمطیعی توی سرم داد میزد که گند بخوره به این زندگی. امروز هم دقیقا همین اتفاق افتاد. اما با یک تفاوت بزرگ. یک جایی ته ذهنم یاد خورش قیمهای افتادم که برای ناهار آوردهام. خلاصه داستان این شد که قیمه، انگیزه ادامه راه تا ظهر را فراهم کرد. هر صفحه را که ورق میزدم، یک فحش به روزگار میدادم اما یاد قیمه که میافتادم، دلم غنج میرفت و فحشم را پس میگرفتم.
سر کوچه ما یک زن و شوهر زندگی میکنند. جیسون و لارا. پسرشان معلول است. در حدی معلول که غذا هم نمیتواند بخورد. چند باری با آنها حرف زدم. جیسون درشت و چهارشانه است و سرش را با تیغ میتراشد و هر روز برای رسیدن به محل کارش باید نود دقیقه رانندگی کند. به اندازه یک بازی فوتبال. هر ماه چهل درصد درآمدش را میگذارد کنار بابت خرج پسرشان. لارا هم گویا منشی یک وکیل الدنگ است که هر روز او را میچلاند. پارسال درخت کاج افتاد روی خانهشان و سقف را جر داد. سال قبلتر هم شهرداری گیر داد و مالیاتشان را دوبرابر کرد. لارا حساسیت ناجوری به گل و گیاه دارد و شش ماه از سال را عطسه میکند. یک شورلت کهنه دارند که لااقل ده تا رئیسجمهور را به چشم خودش دیده. پول ندارند عوضش کنند و یک هفته درمیان میروند مکانیکی. چند تا فاجعه دیگر هم هست که حوصله گفتنشان را ندارم. در عوض هر بار که میبینمشان، انگار نه انگار این مشکلات مال آنهاست. انگار نشستهاند روی روشنترین نقطهی جهان هستی. مرکز پرگار امید. گاهی وقتها که از جلوی خانهشان رد میشوم، میبینم که نشستهاند روی پله در ورودی. در واقع لارا دراز کشیده و سرش را ول داده روی پای جیسون و انگشتهای جیسون هم لای موهای لارا. پسرشان هم روی صندلیچرخدار به یک جای دوری خیره شده. این صحنه را هزار بار دیدهام. دقیقا مشخص است که یکی چهارصد و بیست صفحه نقشه گذاشته توی کاسهشان. اما شانس آوردهاند و یک قابلمه قیمه ته یخچال دارند. یک انگیزه بزرگ برای ادامه راه. دقیقا این انگیزه را میشود توی چشمهای لارا، وقتی که شوهرش حرف میزند، دید. یا توی چشمهای جیسون وقتی که دستش را میبرد دور کمر لارا. مشخص و واضح (منبع:فهیم عطار مقیم خارج از کشور)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه نویسنده در متن بالا به آن پرداخته است سطحی از لوگوتراپی یا معنادرمانی است. دکتر ویکتور فرانکل در سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ به وسیله نازیها ابتدا در اردوگاه مرگ آشویتس و سپس در اردوگاه کار اجباری داخاو زندانی شد. او نجات پیدا کرد و بر اساس تجاربش کتابی منتشر کرد به نام: انسان در جستجوی معنا. او از ۱۲۰ دانشگاه جهان دکترای افتخاری گرفت!
در آن اردوگاه افراد واقعا رنج می کشیدند و هر لحظه سایه اعدام و مرگ بالای سرشان بود. پس در چنین شرایطی، کاهش دادن رنج از راه نادیده گرفتن آنها، با تصورات واهی و خوش بینی ساختگی، بی فایده است. فرانکل در خاطراتش به دو زندانی که قصد خودکشی داشتند اشاره می کند و هر دو علت خودکشی را همان جمله معمول که «دیگر چیزی از زندگی نمی خواهم» می گفتند. فرانکل فهمید یکی از این دو زندانی فرزندی دارد که در انتظار او بود، و دومی مرد دانشمندی بود که چند کتاب نوشته بود و باید آنها را به پایان می برد. هیچ کس دیگری نمی توانست این کار را بکند، همان طور که هیچ کس نمی توانست جای آن پدر را برای فرزند پر کند. بنابراین سعی کرد آنان هدف این لحظه از زندگی خود را بیابند و زندگی شان بامعنا شود.
در زندگی یک سرباز، عشقی وجود دارد که او را به آینده پیوند می دهد. در زندگی یک بچه دبیرستانی، استعداد موسیقی که می خواهد آن را شکوفا کند، در زندگی فرد سوم یک کار علمی ناتمام. در زندگی چهارمی، مبارزه سیاسی برای تغییر وضعیت موجود. در پنجمی به دانشگاه فرستادن تنها فرزندش.
به باور من، چند سال آینده، شرایط سختی از نظر معیشت پیش روی همه ماست. و ما پیش از هر چیز نیاز به قیمه داریم! بالاخره هر فردی که می خواهد این دوران سخت را پشت سر بگذارد، باید یک ظرف قیمه ته یخچال ذهنش داشته باشد! چیزی که زنده نگاهش دارد، امید ببخشد و او را به فردا پیوند بزند. مواظب باشید کسی قیمه های ما را نخورد!
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
امروز برای ناهار خورش قیمه دارم. رابطه من با خورش قیمه شبیه به رابطه فرهاد است با شیرین. خیلی دراماتیک و عاشقانه. امروز صبح رئیسم چهارصد و بیست صفحه نقشه سیاه و سفید را گذاشت روی میزم تا غلطهایش را پیدا کنم؛ ملالآور و طاقتفرسا و آزاردهنده. بدترین قسمت قضیه هم این بود که رئیسم گردنش را کمی کج کرد و با حالتی بین التماس و دستور بهم گفت که تا قبل از ناهار نتیجه را میخواهد. من آدم دلگندهای نیستم و اینطور مواقع یکی با صدای ناصر ملکمطیعی توی سرم داد میزد که گند بخوره به این زندگی. امروز هم دقیقا همین اتفاق افتاد. اما با یک تفاوت بزرگ. یک جایی ته ذهنم یاد خورش قیمهای افتادم که برای ناهار آوردهام. خلاصه داستان این شد که قیمه، انگیزه ادامه راه تا ظهر را فراهم کرد. هر صفحه را که ورق میزدم، یک فحش به روزگار میدادم اما یاد قیمه که میافتادم، دلم غنج میرفت و فحشم را پس میگرفتم.
سر کوچه ما یک زن و شوهر زندگی میکنند. جیسون و لارا. پسرشان معلول است. در حدی معلول که غذا هم نمیتواند بخورد. چند باری با آنها حرف زدم. جیسون درشت و چهارشانه است و سرش را با تیغ میتراشد و هر روز برای رسیدن به محل کارش باید نود دقیقه رانندگی کند. به اندازه یک بازی فوتبال. هر ماه چهل درصد درآمدش را میگذارد کنار بابت خرج پسرشان. لارا هم گویا منشی یک وکیل الدنگ است که هر روز او را میچلاند. پارسال درخت کاج افتاد روی خانهشان و سقف را جر داد. سال قبلتر هم شهرداری گیر داد و مالیاتشان را دوبرابر کرد. لارا حساسیت ناجوری به گل و گیاه دارد و شش ماه از سال را عطسه میکند. یک شورلت کهنه دارند که لااقل ده تا رئیسجمهور را به چشم خودش دیده. پول ندارند عوضش کنند و یک هفته درمیان میروند مکانیکی. چند تا فاجعه دیگر هم هست که حوصله گفتنشان را ندارم. در عوض هر بار که میبینمشان، انگار نه انگار این مشکلات مال آنهاست. انگار نشستهاند روی روشنترین نقطهی جهان هستی. مرکز پرگار امید. گاهی وقتها که از جلوی خانهشان رد میشوم، میبینم که نشستهاند روی پله در ورودی. در واقع لارا دراز کشیده و سرش را ول داده روی پای جیسون و انگشتهای جیسون هم لای موهای لارا. پسرشان هم روی صندلیچرخدار به یک جای دوری خیره شده. این صحنه را هزار بار دیدهام. دقیقا مشخص است که یکی چهارصد و بیست صفحه نقشه گذاشته توی کاسهشان. اما شانس آوردهاند و یک قابلمه قیمه ته یخچال دارند. یک انگیزه بزرگ برای ادامه راه. دقیقا این انگیزه را میشود توی چشمهای لارا، وقتی که شوهرش حرف میزند، دید. یا توی چشمهای جیسون وقتی که دستش را میبرد دور کمر لارا. مشخص و واضح (منبع:فهیم عطار مقیم خارج از کشور)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
آنچه نویسنده در متن بالا به آن پرداخته است سطحی از لوگوتراپی یا معنادرمانی است. دکتر ویکتور فرانکل در سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ به وسیله نازیها ابتدا در اردوگاه مرگ آشویتس و سپس در اردوگاه کار اجباری داخاو زندانی شد. او نجات پیدا کرد و بر اساس تجاربش کتابی منتشر کرد به نام: انسان در جستجوی معنا. او از ۱۲۰ دانشگاه جهان دکترای افتخاری گرفت!
در آن اردوگاه افراد واقعا رنج می کشیدند و هر لحظه سایه اعدام و مرگ بالای سرشان بود. پس در چنین شرایطی، کاهش دادن رنج از راه نادیده گرفتن آنها، با تصورات واهی و خوش بینی ساختگی، بی فایده است. فرانکل در خاطراتش به دو زندانی که قصد خودکشی داشتند اشاره می کند و هر دو علت خودکشی را همان جمله معمول که «دیگر چیزی از زندگی نمی خواهم» می گفتند. فرانکل فهمید یکی از این دو زندانی فرزندی دارد که در انتظار او بود، و دومی مرد دانشمندی بود که چند کتاب نوشته بود و باید آنها را به پایان می برد. هیچ کس دیگری نمی توانست این کار را بکند، همان طور که هیچ کس نمی توانست جای آن پدر را برای فرزند پر کند. بنابراین سعی کرد آنان هدف این لحظه از زندگی خود را بیابند و زندگی شان بامعنا شود.
در زندگی یک سرباز، عشقی وجود دارد که او را به آینده پیوند می دهد. در زندگی یک بچه دبیرستانی، استعداد موسیقی که می خواهد آن را شکوفا کند، در زندگی فرد سوم یک کار علمی ناتمام. در زندگی چهارمی، مبارزه سیاسی برای تغییر وضعیت موجود. در پنجمی به دانشگاه فرستادن تنها فرزندش.
به باور من، چند سال آینده، شرایط سختی از نظر معیشت پیش روی همه ماست. و ما پیش از هر چیز نیاز به قیمه داریم! بالاخره هر فردی که می خواهد این دوران سخت را پشت سر بگذارد، باید یک ظرف قیمه ته یخچال ذهنش داشته باشد! چیزی که زنده نگاهش دارد، امید ببخشد و او را به فردا پیوند بزند. مواظب باشید کسی قیمه های ما را نخورد!
مجتبی لشکربلوکی
@Dr_Lashkarbolouki
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز پدر مبارک
اگه الان پدرتون مقابلتون نشسته بود چه سوالاتی ازش میپرسیدین؟
چه حرفهای نگفتهای بینتون باقی مونده؟
🦋مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
اگه الان پدرتون مقابلتون نشسته بود چه سوالاتی ازش میپرسیدین؟
چه حرفهای نگفتهای بینتون باقی مونده؟
🦋مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تمرین و توسعه "همیاری، مشارکت و کارتیمی" در سازمانها
به همت تیم اکسیژن و حمایت سازمان هایی که دغدغه توسعه و بهبود دارند و "امید و مهربانی" را ارزانی عالم می کنند
🙏😃
#هایپراستار #ایرانسل #آسان_پرداخت #کوبل_دارو #دارویی_عبیدی #آدوراطب #سروک_آذر #EIED #نفت_سپاهان #فولاد_هرمزگان #سداد_تراکنش #سحرخیز #بل #دنون #نستله #لاستیک_بارز #هنکل #پرشین_وی #مدرسه_اندیشه_فردا #مدرسه_اشتغال_شریف #پویش_خانه_تکانی_فرهنگی #انجمن_همیاران_پویا
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
به همت تیم اکسیژن و حمایت سازمان هایی که دغدغه توسعه و بهبود دارند و "امید و مهربانی" را ارزانی عالم می کنند
🙏😃
#هایپراستار #ایرانسل #آسان_پرداخت #کوبل_دارو #دارویی_عبیدی #آدوراطب #سروک_آذر #EIED #نفت_سپاهان #فولاد_هرمزگان #سداد_تراکنش #سحرخیز #بل #دنون #نستله #لاستیک_بارز #هنکل #پرشین_وی #مدرسه_اندیشه_فردا #مدرسه_اشتغال_شریف #پویش_خانه_تکانی_فرهنگی #انجمن_همیاران_پویا
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
Www.o2s.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کارتیمی خوب
میتونه خیلی از بحران ها رو مدیریت کنه
و البته که بعدش شادی و پایکوبی هم خیلی موثره 😂
🦋مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
میتونه خیلی از بحران ها رو مدیریت کنه
و البته که بعدش شادی و پایکوبی هم خیلی موثره 😂
🦋مدرسه اکسیژن
@OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با شروع سال جدید معمولا اهداف تازهای را برای خودمون در نظر میگیریم
آیا با اطرافیان خود از اهدافِ تازهتون حرف میزنید؟
شاید جالب باشه بدونید که این کار باعث میشه تا حد زیادی به اون اهداف نرسین!
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
آیا با اطرافیان خود از اهدافِ تازهتون حرف میزنید؟
شاید جالب باشه بدونید که این کار باعث میشه تا حد زیادی به اون اهداف نرسین!
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا از معاشرت و گپ و گفتهای روزمره هراس داریم؟
ترجمه وصدا: دکتر #ایمان_فانی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
ترجمه وصدا: دکتر #ایمان_فانی
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
آنکه انتظار دارد هر چهارفصل سال بهار باشد، نه خود را می شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.
فرانسوا ولتر
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
فرانسوا ولتر
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گاهی برای پی بردن به حقیقت لازم است از جایی که هستی جا به جا شی
شاید با تغییر زاویه نگاهت حقیقت رنگ ببازد.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
شاید با تغییر زاویه نگاهت حقیقت رنگ ببازد.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
https://www.aparat.com/_/v/rYp1e
بازخورد به کارگاه کارتیمی اکسیژن برای شرکت پخش محصولات مهرام؛ پرنیان
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
بازخورد به کارگاه کارتیمی اکسیژن برای شرکت پخش محصولات مهرام؛ پرنیان
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
بازخورد به کارگاه کارتیمی اکسیژن برای شرکت پخش محصولات مهرام پرنیان
تیم فروش شرکت پرنیان مهرام و یک روز کارتیمی با مدرسه اکسیژن در 22 فروردین 98
انسانهاى بیسواد قرن ٢١، كسانى نيستند كه نمیتوانند بخوانند و بنويسند.
بلكه كسانى هستند كه نمیتوانند ياد بگيرند آنچه ياد گرفتهاند را رها كنند و دوباره ياد بگيرند.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
بلكه كسانى هستند كه نمیتوانند ياد بگيرند آنچه ياد گرفتهاند را رها كنند و دوباره ياد بگيرند.
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم آن را از دست می دهیم...
داوینچی میگوید: "درست همان گونه که اگر آهن را بکار نگیریم زنگ میزند، همان گونه که آب راکد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم آن را از دست میدهیم."
نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، ریاضیدان، آناتومیست و طراح ایتالیایی دوره رنسانس آنقدر برای جهانیان و هنرمندان ارزشمند است که از آوریل ۲۰۱۱ زادروزش را #روز_جهانی_هنر نام و تاریخ گذاری کردهاند.
🔻 تصویری از اتاق کار #لئوناردو_داوینچی به مناسبت زادروزش
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool
اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم آن را از دست می دهیم...
داوینچی میگوید: "درست همان گونه که اگر آهن را بکار نگیریم زنگ میزند، همان گونه که آب راکد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم آن را از دست میدهیم."
نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، ریاضیدان، آناتومیست و طراح ایتالیایی دوره رنسانس آنقدر برای جهانیان و هنرمندان ارزشمند است که از آوریل ۲۰۱۱ زادروزش را #روز_جهانی_هنر نام و تاریخ گذاری کردهاند.
🔻 تصویری از اتاق کار #لئوناردو_داوینچی به مناسبت زادروزش
🦋مدرسه اکسیژن، مدرسه زندگی
@OxygenSchool