#گپ_روز
#موضوع_روز : «ده تا مناظره لازم نیست!
همان یک مناظره هم زیاد است تا مدیری را که خدا در درونش حاکم است را بیابیم»
✍️ اهل شمال بود! خانمی حدود سی و پنج ساله! همیشه لبخند داشت، همیشه مهربان بود و با شوق به بقیه نگاه میکرد.
سرپرستار شیفت عصر بود در اتاق عملی که سالها در آن کار میکردم!
• با همه فرق داشت. ضمن اینکه به راندمان بالای اتاق عمل و نظم عملها توجه میکرد، محال بود به خستگی تیم جراحی و استراحت بچهها و نشاطشان فکر نکند.
• هیچ سرپرستاری مثل خانم نجفی نبود!
فقط او بود که در شیفت کاریاش همه نشاط داشتند، هیچ کس خسته و کلافه نبود. دائماً به اتاقها سر میزد و به راه افتادن سریعتر عملها کمک میکرد.
خلاصه اینکه با قلبش مدیریت میکرد نه با خودکار و کاغذ !
• داشتم رد میشدم از استیشن، دیدم جلسه دارند با سرشیفتها ! انگار که کاری داشته باشد، با اشاره دست به من گفت: نرو، صبر کن!
به حرفش با افراد جلسه ادامه داد و گفت : از روز اول که این بیمارستان تأسیس شده اکثر ما تازه فارغالتحصیل شده بودیم، و آمدیم و اینجا را از صفر راه انداختیم.
بارها گفتم، برای من حفظ امنیت و نشاط اینجا چه برای بیماران و چه برای پرسنل از همه چیز مهمتر است.
برای همین تصمیم دارم هر شیفت یکی از شما جای من بایستد و مدیریت شیفت را قبول کند من هم کنارش باشم و تمام چند و چون کار مدیریت اتاق عمل را به او بیاموزم. میخواهم اینجا آنقدر استخوانش محکم باشد که اگر هرکداممان به هر دلیلی نبودیم یکی دیگر بیاید کار را دست بگیرد و خدشهای به امنیت و نشاط و آرامش اینجا وارد نشود.
بعد رو کرد به من و پروندهی ناقصی را داد دست من و خواست بروم و درستش کنم.
• من آمدم بیرون ولی یاد روزی افتادم که یکی از مدیران برای اینکه بتواند بعد از مرخصی زایمان دوباره به پست خودش برگردد، بیکفایتترین پرسنل یک بخش را جای خودش گذاشت که مطمئن باشد کسی جایش را نمیگیرد! و شش ماه چه بر سر پرسنل و بیماران آن بخش بیاید اصلاً مهم نبود!
•مقایسه این دو حالت در یک لحظه،
کافی بود برای اینکه من بفهمم چرا این یکی اینقدر در قلب همه محبوب بود و آن یکی فقط سهمی از احترام داشت آنهم بخاطر پستی که در آن قرار گرفته بود.
• مدیری که خدا در درونش حاکم است: ساختار را میسازد! و تمام تلاشش را میکند که مدیر بپروراند به قدر و قیمت خودش تا اگر نبود ... ثمرهی زحماتش از هم نپاشد. او با قلبش همه چیز را جلو میبرد و هرگز برای ماندن به غیبت و حذف و تخریب بقیه دست نمیزند!
اما مدیری که نفسانیت بر او حاکم است، روی همه چیز خط میکشد و آسان تهمت و غیبت و تحقیر و تخریب را به جان میخرد تا خودش بماند و خودش...
• در انتخابات هم اگر کمی ذهنمان را از جناحها و شنیدهها و گفتمانهای لغو، خالی کنیم و با قلبی که لُخت شده بنشینیم و تماشا کنیم؛
ده تا مناظره لازم نیست!
همان یک مناظره هم زیاد است تا «مدیری را که خدا در درونش حاکم است» بیابیم!
@ostad_shojae
#موضوع_روز : «ده تا مناظره لازم نیست!
همان یک مناظره هم زیاد است تا مدیری را که خدا در درونش حاکم است را بیابیم»
✍️ اهل شمال بود! خانمی حدود سی و پنج ساله! همیشه لبخند داشت، همیشه مهربان بود و با شوق به بقیه نگاه میکرد.
سرپرستار شیفت عصر بود در اتاق عملی که سالها در آن کار میکردم!
• با همه فرق داشت. ضمن اینکه به راندمان بالای اتاق عمل و نظم عملها توجه میکرد، محال بود به خستگی تیم جراحی و استراحت بچهها و نشاطشان فکر نکند.
• هیچ سرپرستاری مثل خانم نجفی نبود!
فقط او بود که در شیفت کاریاش همه نشاط داشتند، هیچ کس خسته و کلافه نبود. دائماً به اتاقها سر میزد و به راه افتادن سریعتر عملها کمک میکرد.
خلاصه اینکه با قلبش مدیریت میکرد نه با خودکار و کاغذ !
• داشتم رد میشدم از استیشن، دیدم جلسه دارند با سرشیفتها ! انگار که کاری داشته باشد، با اشاره دست به من گفت: نرو، صبر کن!
به حرفش با افراد جلسه ادامه داد و گفت : از روز اول که این بیمارستان تأسیس شده اکثر ما تازه فارغالتحصیل شده بودیم، و آمدیم و اینجا را از صفر راه انداختیم.
بارها گفتم، برای من حفظ امنیت و نشاط اینجا چه برای بیماران و چه برای پرسنل از همه چیز مهمتر است.
برای همین تصمیم دارم هر شیفت یکی از شما جای من بایستد و مدیریت شیفت را قبول کند من هم کنارش باشم و تمام چند و چون کار مدیریت اتاق عمل را به او بیاموزم. میخواهم اینجا آنقدر استخوانش محکم باشد که اگر هرکداممان به هر دلیلی نبودیم یکی دیگر بیاید کار را دست بگیرد و خدشهای به امنیت و نشاط و آرامش اینجا وارد نشود.
بعد رو کرد به من و پروندهی ناقصی را داد دست من و خواست بروم و درستش کنم.
• من آمدم بیرون ولی یاد روزی افتادم که یکی از مدیران برای اینکه بتواند بعد از مرخصی زایمان دوباره به پست خودش برگردد، بیکفایتترین پرسنل یک بخش را جای خودش گذاشت که مطمئن باشد کسی جایش را نمیگیرد! و شش ماه چه بر سر پرسنل و بیماران آن بخش بیاید اصلاً مهم نبود!
•مقایسه این دو حالت در یک لحظه،
کافی بود برای اینکه من بفهمم چرا این یکی اینقدر در قلب همه محبوب بود و آن یکی فقط سهمی از احترام داشت آنهم بخاطر پستی که در آن قرار گرفته بود.
• مدیری که خدا در درونش حاکم است: ساختار را میسازد! و تمام تلاشش را میکند که مدیر بپروراند به قدر و قیمت خودش تا اگر نبود ... ثمرهی زحماتش از هم نپاشد. او با قلبش همه چیز را جلو میبرد و هرگز برای ماندن به غیبت و حذف و تخریب بقیه دست نمیزند!
اما مدیری که نفسانیت بر او حاکم است، روی همه چیز خط میکشد و آسان تهمت و غیبت و تحقیر و تخریب را به جان میخرد تا خودش بماند و خودش...
• در انتخابات هم اگر کمی ذهنمان را از جناحها و شنیدهها و گفتمانهای لغو، خالی کنیم و با قلبی که لُخت شده بنشینیم و تماشا کنیم؛
ده تا مناظره لازم نیست!
همان یک مناظره هم زیاد است تا «مدیری را که خدا در درونش حاکم است» بیابیم!
@ostad_shojae
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✘ به بیاخلاقیهای انتخاباتی، خود را آلوده نکنید!
#کلیپ #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۷ از مبحث شرح زیارت آل یاسین
@ostad_shojae | montazer.ir
#کلیپ #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۷ از مبحث شرح زیارت آل یاسین
@ostad_shojae | montazer.ir
غایبانِ خطرناک
@osad_shojae
✘ کسی که در انتخابات شرکت نمیکند؛
به تضعیف امنیت کشور و قدرتگیری دشمنان ایران جدّاً کمک کرده است!
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۷ از مبحث شرح زیارت آل یاسین
@ostad_shojae | montazer.ir
به تضعیف امنیت کشور و قدرتگیری دشمنان ایران جدّاً کمک کرده است!
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۷ از مبحث شرح زیارت آل یاسین
@ostad_shojae | montazer.ir
※ بسته محتوایی ویژه « ولادت امام هادی علیه السلام »
• صفحه ویژه مناسبتی ولادت امام هادی علیه السلام در وب سایت مدیا منتظر، آماده است برای استفاده تمام عزیزانی که یا برای بهره گیری معنوی و یا برای تأمین محتوای صفحات اجتماعی خود بدنبال محتوای مناسب این مناسبت میباشند.
کلیک کنید:
media.montazer.ir/tag/امام-هادی-علیه-السلام/
• آدرس این صفحه در سایت منتظر / مدیا منتظر / مناسبت ها / مناسبتهای مذهبی / ولادت امام هادی علیه السلام باشد.
@ostad_shojae | montazer.ir
• صفحه ویژه مناسبتی ولادت امام هادی علیه السلام در وب سایت مدیا منتظر، آماده است برای استفاده تمام عزیزانی که یا برای بهره گیری معنوی و یا برای تأمین محتوای صفحات اجتماعی خود بدنبال محتوای مناسب این مناسبت میباشند.
کلیک کنید:
media.montazer.ir/tag/امام-هادی-علیه-السلام/
• آدرس این صفحه در سایت منتظر / مدیا منتظر / مناسبت ها / مناسبتهای مذهبی / ولادت امام هادی علیه السلام باشد.
@ostad_shojae | montazer.ir
#قرب_به_اهل_بیت۶
ارحام یعنی خویشان!
و اهل بیت علیهمالسلام بالاترین خویشان مایند.
و بالاترین مصداقِ واجب برای صله ارحام.
@ostad_shojae | montazer.ir
ارحام یعنی خویشان!
و اهل بیت علیهمالسلام بالاترین خویشان مایند.
و بالاترین مصداقِ واجب برای صله ارحام.
@ostad_shojae | montazer.ir
قرب به اهل بیت ۶
@ostad_shojae
📖 قرآن فقط یک راه رو راه نجات میدونه:
«محبت فداکارانه» برای اهل بیت علیهمالسلام (والمودّه فی القربیٰ)
✘ چرا و چطور میشه رسید؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۶
#رهبری| #استاد_شجاعی
#استاد_صفایی_حائری
@ostad_shojae | montazer.ir
«محبت فداکارانه» برای اهل بیت علیهمالسلام (والمودّه فی القربیٰ)
✘ چرا و چطور میشه رسید؟
مجموعه #قرب_به_اهل_بیت (علیهماالسلام) ۶
#رهبری| #استاد_شجاعی
#استاد_صفایی_حائری
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✘ «اهل بیت» علیهمالسلام رو با اسم کوچیک صدا کن!
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۵ از مبحث قرب به اهل بیت علیهم السلام
@ostad_shojae | montazer.ir
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۵ از مبحث قرب به اهل بیت علیهم السلام
@ostad_shojae | montazer.ir
سلام و ارادت
✍️ مخاطبان قدیمیتر، یادشان میآید و همراهمان بودند در ۱۴ دوره از #طرح_همدلی ، که چند سالی است با کمک شما عزیزان به حمایتهای معیشتی، درمانی، مسکن، اشتغال و فرهنگ خانوادههای کمدرآمد توجه دارد.
※ مخاطبانی که به تازگی به صفحات رسمی ما پیوستند نیز میتوانند :
۱• یا با سرچ هشتگ #طرح_همدلی
۲• یا با ورود به «کانال پویش نذر کاغذ» به آدرس @nazrekaghaz
گزارشهای مربوط به ۱۴ دوره قبل را مشاهده نموده و با نحوهی کمک به پویش #نذر_کاغذ برای اهداف خیریه آشنا شوند.
※ مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام به مناسبت عید سعید غدیر در نظر دارد،
دوره پانزدهم #طرح_همدلی را با تهیه بستههای معیشتی و توزیع در میان جامعه هدف به انجام رساند.
※ شما عزیزان میتوانید از دو مسیر زیر به این طرح بپیوندید :
۱- از طریق «پویش نذر کاغذ» و جمع آوری کاغذهای باطله و کتب بلااستفاده و تحویل آن به نزدیکترین پایگاه محل سکونت خود در سراسر کشور که در نهایت این کاغذها تبدیل به نقدینگی و سبد کالا برای قشر کمدرآمد خواهد شد.
برای اطلاع از این پویش و پایگاههای جمعآوری کاغذها، به کانال رسمی پویش پیوسته و بقیه موارد مهم را دنبال کنید :
@Nazre_Kaghaz
_ راه دوم مشارکت در طرح از طریق حساب مشترک (بانک صادرات) به نام استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب میباشد که در پُست بعد اطلاعرسانی خواهد شد.
※ خدا ما را قدردان نعمت همراهی شما قرار دهد.
روابط عمومی مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام.
※ مخاطبانی که به تازگی به صفحات رسمی ما پیوستند نیز میتوانند :
۱• یا با سرچ هشتگ #طرح_همدلی
۲• یا با ورود به «کانال پویش نذر کاغذ» به آدرس @nazrekaghaz
گزارشهای مربوط به ۱۴ دوره قبل را مشاهده نموده و با نحوهی کمک به پویش #نذر_کاغذ برای اهداف خیریه آشنا شوند.
※ مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام به مناسبت عید سعید غدیر در نظر دارد،
دوره پانزدهم #طرح_همدلی را با تهیه بستههای معیشتی و توزیع در میان جامعه هدف به انجام رساند.
※ شما عزیزان میتوانید از دو مسیر زیر به این طرح بپیوندید :
۱- از طریق «پویش نذر کاغذ» و جمع آوری کاغذهای باطله و کتب بلااستفاده و تحویل آن به نزدیکترین پایگاه محل سکونت خود در سراسر کشور که در نهایت این کاغذها تبدیل به نقدینگی و سبد کالا برای قشر کمدرآمد خواهد شد.
برای اطلاع از این پویش و پایگاههای جمعآوری کاغذها، به کانال رسمی پویش پیوسته و بقیه موارد مهم را دنبال کنید :
@Nazre_Kaghaz
_ راه دوم مشارکت در طرح از طریق حساب مشترک (بانک صادرات) به نام استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب میباشد که در پُست بعد اطلاعرسانی خواهد شد.
※ خدا ما را قدردان نعمت همراهی شما قرار دهد.
روابط عمومی مؤسسه منتظران منجی علیهالسلام.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#طرح_همدلی
🎁 شماره حساب جهت مشارکت در دوره پانزدهم #طرح_همدلی و تهیهی سبدهای معیشتی جهت کمک به خانوادههای کمدرآمد:
◽️حساب مشترک (بانک صادرات) به نام استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب
◽️شماره حساب
◽️شماره شبا
@ostad_shoaje
🎁 شماره حساب جهت مشارکت در دوره پانزدهم #طرح_همدلی و تهیهی سبدهای معیشتی جهت کمک به خانوادههای کمدرآمد:
◽️حساب مشترک (بانک صادرات) به نام استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب
6037697562701133
◽️شماره حساب
0216039311007
◽️شماره شبا
IR320190000000216039311007
@ostad_shoaje
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه #گوش_کن
✘ اوست که هر موجودی را نعمت وجود بخشیده
و سپس بهسوی راه کمالش هدایت کرده است...
@ostad_shojae I montazer.ir
✘ اوست که هر موجودی را نعمت وجود بخشیده
و سپس بهسوی راه کمالش هدایت کرده است...
@ostad_shojae I montazer.ir
#گپ_روز
#موضوع_روز : «تا بیجانتر نشدی، و نخوردت و از گردونه توحید خارجت نکرد، خودت را برسان به بلندی!»
✍️ مغزم درد میکرد انگار!
از صبح مشغول بررسی مشکلات یکی از پروژههای بچهها بودم که جایی وسط راه گیر کرده بود!
• کارم که تمام شد، همه چیز را گذاشتم و فقط کلید برداشتم و از دفتر زدم بیرون.
• سر کوچه ما یک پارک کوچک هست که اغلب پُر از بچههای قد و نیمقد است.
و تماشای بازی آنها و ارتباطشان با پدر و مادرانشان یکی از تفریحات زندگیام که همهی خستگیام را یکجا در میکند.
• رفتم نشستم یک گوشه و هم به آنچه از صبح گذشته بود فکر میکردم و هم بچه ها را تماشا میکردم.
✘ داشتند گرگم به هوا بازی میکردند.
یکی گرگ بود و بقیه برّه،
و وقتی گرگ به برّهها حمله میکرد باید هرکدام، خودشان را به یک بلندی (هوا) میرساندند و رویش قرار میگرفتند.
اگر روی هوا بودند؛ محل ممنوعه گرگ بود و او دستش به آنها نمیرسید، ولی زمانی که روی زمین بودند میتوانست بگیرتشان و بخورتشان و از چرخه بازی حذفشان کند.
• دیدم : وااااای کجایِ کارم من!
این بچهها دارند همان چیزی را بازی میکنند که اگر ما بلد باشیم، نه کسی دستش به ما میرسد که از روی هوا بکشتمان پایین، و نه چیزی زمینمان میزند و گیرمان میاندازد که از هوا (بلندی و سبکیِ روح) غافل شویم و در آن زمین لجنمال بمانیم.
※ با خودم گفتم: مغزت اگر درد میکند الآن یعنی زمان زیادی از این بازی را روی زمین بودی و گرگ (شیطان و نفس) فرصت داشته خستهات کند.
تا بیجانتر نشدی، و نخوردت و از گردونه توحید خارجت نکرد، خودت را برسان به بلندی!
از همانجا بلند شدم و با همان یک کلید در مُشتم، رفتم و خودم را به حرم (رساندم).
روی این بلندی دیگر دست هیچ گرگی به من نمیرسید. آنقدر نشستم تا جانم آرام گرفت و توان دویدن و جاخالی دادن از دست گرگ دوباره در من دمیده شد.
موضوع امروز، مسئلهی همه ماست!
هیچ کس نیست که این خطر تهدیدش نکند، و هیچ کس نیست که هر روز در چالشهای گوناگونش قرار نگیرد.
• اساساً زندگی، صحنهی یک بازی گرگم به هواست، یادمان باشد هر وقت دیدیم گیر کردیم در چیزی یعنی زمان زیادیست نتوانستیم روی بلندی برویم و انرژی جذب کنیم. و گرگ توانسته ضربههایش را بزند و ضعیفمان کند.
بلندیهای خدا همه جا هستند، شاید گاهی آغوش مادرمان، یا صدای پدرمان، یا یک دعای کوتاه از مفاتیح یا چند آیه قرآن ....
@ostad_shojae
#موضوع_روز : «تا بیجانتر نشدی، و نخوردت و از گردونه توحید خارجت نکرد، خودت را برسان به بلندی!»
✍️ مغزم درد میکرد انگار!
از صبح مشغول بررسی مشکلات یکی از پروژههای بچهها بودم که جایی وسط راه گیر کرده بود!
• کارم که تمام شد، همه چیز را گذاشتم و فقط کلید برداشتم و از دفتر زدم بیرون.
• سر کوچه ما یک پارک کوچک هست که اغلب پُر از بچههای قد و نیمقد است.
و تماشای بازی آنها و ارتباطشان با پدر و مادرانشان یکی از تفریحات زندگیام که همهی خستگیام را یکجا در میکند.
• رفتم نشستم یک گوشه و هم به آنچه از صبح گذشته بود فکر میکردم و هم بچه ها را تماشا میکردم.
✘ داشتند گرگم به هوا بازی میکردند.
یکی گرگ بود و بقیه برّه،
و وقتی گرگ به برّهها حمله میکرد باید هرکدام، خودشان را به یک بلندی (هوا) میرساندند و رویش قرار میگرفتند.
اگر روی هوا بودند؛ محل ممنوعه گرگ بود و او دستش به آنها نمیرسید، ولی زمانی که روی زمین بودند میتوانست بگیرتشان و بخورتشان و از چرخه بازی حذفشان کند.
• دیدم : وااااای کجایِ کارم من!
این بچهها دارند همان چیزی را بازی میکنند که اگر ما بلد باشیم، نه کسی دستش به ما میرسد که از روی هوا بکشتمان پایین، و نه چیزی زمینمان میزند و گیرمان میاندازد که از هوا (بلندی و سبکیِ روح) غافل شویم و در آن زمین لجنمال بمانیم.
※ با خودم گفتم: مغزت اگر درد میکند الآن یعنی زمان زیادی از این بازی را روی زمین بودی و گرگ (شیطان و نفس) فرصت داشته خستهات کند.
تا بیجانتر نشدی، و نخوردت و از گردونه توحید خارجت نکرد، خودت را برسان به بلندی!
از همانجا بلند شدم و با همان یک کلید در مُشتم، رفتم و خودم را به حرم (رساندم).
روی این بلندی دیگر دست هیچ گرگی به من نمیرسید. آنقدر نشستم تا جانم آرام گرفت و توان دویدن و جاخالی دادن از دست گرگ دوباره در من دمیده شد.
موضوع امروز، مسئلهی همه ماست!
هیچ کس نیست که این خطر تهدیدش نکند، و هیچ کس نیست که هر روز در چالشهای گوناگونش قرار نگیرد.
• اساساً زندگی، صحنهی یک بازی گرگم به هواست، یادمان باشد هر وقت دیدیم گیر کردیم در چیزی یعنی زمان زیادیست نتوانستیم روی بلندی برویم و انرژی جذب کنیم. و گرگ توانسته ضربههایش را بزند و ضعیفمان کند.
بلندیهای خدا همه جا هستند، شاید گاهی آغوش مادرمان، یا صدای پدرمان، یا یک دعای کوتاه از مفاتیح یا چند آیه قرآن ....
@ostad_shojae