This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجموعه #فقط_برای_تو
قسمت چهاردهم : تنوع در خلقت رنگ پرندگان
🎨 ما از آنِ تو، تو آنِ کیستی؟
@ostad_shojae | montazer.ir
قسمت چهاردهم : تنوع در خلقت رنگ پرندگان
🎨 ما از آنِ تو، تو آنِ کیستی؟
@ostad_shojae | montazer.ir
استاد محمد شجاعی
#کلیپ 🎬 #گزارش تصویری فاز دهم #طرح_همدلی ★ ویژه #یلدا ۱۴۰۱ تهیه و توزیع هزار پک معیشتی ( ۵ کیلو برنج ایرانی ـ حدود یک کیلو و سیصد گوشت گوسفندی ـ حدود دو و نیم کیلو مرغ ) ★ این طرح بزرگ ممکن نبود جز به: عنایت همان خدایی که گشایش بزرگترین گره دنیا را نیز…
✦ بسم الله الرحمن الرحیم ✦
✍️ بعضی دردها چقدر عزّت دارند!
نشستهای گوشهای از دنیا، و دلت میتپد برای پدری که شرم دارد به چشمان همسرش نگاه کند!
دلت میتپد برای مادری که نمیداند امروز از سبدی که خالی است چه چیزی را انتخاب کند و با آن سفرهای پهن کند که خانوادهاش دور هم جمع شوند.
دلت میتپد برای همهی دردهایی که اگر دنیا، صاحبش را میپذیرفت از آنها خالی میگشت.
✿ بعضی دردها چقدر دردند ... ولی چقدر بزرگی بخشند!
در #طرح_همدلی یلدای پارسال، همانطور که در ویدئوی ریپلای شده میبینید 1000 پک معیشتی هدیهی جمع ما بود به خانوادههای کمدرآمد. برنج ایرانی، گوشت گرم گوسفندی، مرغ و میوهی شب یلدا.
هر هدیه مساوی میشود با شادی یک خانواده! با چند لبخند، با چند دعای از ته دل برای خودمان و برای همهی آدمهای منتظر در برزخمان.
✿ ما امروز برای بستهبندی گوشتها، هزار ظرف خریداری میکنیم، چون حدود هزار خانواده را میشناسیم، و یقین داریم جایی که خدا روزیرسان است حتماً بقدر نیتها، روزی را خواهد رساند.
هر مقدار که بتوانیم به کمک شما این بستهها را پر میکنیم و با اقلام دیگر تحویل خانههای عزیزانمان خواهیم داد.
باید برای حضور در اینکار بزرگ، به اندازهی جیبمان و حضور خودمان بسنده نکنیم.
وُسع ما، آبرویی است که به ما دادهاند و میتوانیم با در جریان قرار دادن خیّران، و همه کسانی که میتوانند در این چرخهی مبارک وارد شوند، به بزرگ شدن این چرخه کمک کنیم. و ما باشیم همان دستی که خدا از آستینش بیرون آمد و دلی را شاد کرد.
✿ به نامِ نامی حضرت زهرا سلاماللهعلیها :
بسماللهالرحمنالرحیم ...
@ostad_shojae
✍️ بعضی دردها چقدر عزّت دارند!
نشستهای گوشهای از دنیا، و دلت میتپد برای پدری که شرم دارد به چشمان همسرش نگاه کند!
دلت میتپد برای مادری که نمیداند امروز از سبدی که خالی است چه چیزی را انتخاب کند و با آن سفرهای پهن کند که خانوادهاش دور هم جمع شوند.
دلت میتپد برای همهی دردهایی که اگر دنیا، صاحبش را میپذیرفت از آنها خالی میگشت.
✿ بعضی دردها چقدر دردند ... ولی چقدر بزرگی بخشند!
در #طرح_همدلی یلدای پارسال، همانطور که در ویدئوی ریپلای شده میبینید 1000 پک معیشتی هدیهی جمع ما بود به خانوادههای کمدرآمد. برنج ایرانی، گوشت گرم گوسفندی، مرغ و میوهی شب یلدا.
هر هدیه مساوی میشود با شادی یک خانواده! با چند لبخند، با چند دعای از ته دل برای خودمان و برای همهی آدمهای منتظر در برزخمان.
✿ ما امروز برای بستهبندی گوشتها، هزار ظرف خریداری میکنیم، چون حدود هزار خانواده را میشناسیم، و یقین داریم جایی که خدا روزیرسان است حتماً بقدر نیتها، روزی را خواهد رساند.
هر مقدار که بتوانیم به کمک شما این بستهها را پر میکنیم و با اقلام دیگر تحویل خانههای عزیزانمان خواهیم داد.
باید برای حضور در اینکار بزرگ، به اندازهی جیبمان و حضور خودمان بسنده نکنیم.
وُسع ما، آبرویی است که به ما دادهاند و میتوانیم با در جریان قرار دادن خیّران، و همه کسانی که میتوانند در این چرخهی مبارک وارد شوند، به بزرگ شدن این چرخه کمک کنیم. و ما باشیم همان دستی که خدا از آستینش بیرون آمد و دلی را شاد کرد.
✿ به نامِ نامی حضرت زهرا سلاماللهعلیها :
بسماللهالرحمنالرحیم ...
@ostad_shojae
#طرح_همدلی
شما عزیزان میتوانید از طریق حساب زیر، در فاز سیزدهم #طرح_همدلی برای یلدای ۱۴۰۲ شرکت نمایید:
ـ حساب مشترک (بانک صادرات) به نام ، استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب
◽️شماره حساب
◽️شماره شبا
@Ostad_Shojae
شما عزیزان میتوانید از طریق حساب زیر، در فاز سیزدهم #طرح_همدلی برای یلدای ۱۴۰۲ شرکت نمایید:
ـ حساب مشترک (بانک صادرات) به نام ، استاد محمد شجاعی ـ سپیده پوررجب
6037697562701133
◽️شماره حساب
0216039311007
◽️شماره شبا
IR320190000000216039311007
@Ostad_Shojae
#گپ_روز
#موضوع_روز : عیبپوشی، مهارتِ بزرگ و عزّتبخشی است که باید بدان مسلّح شد.
✍ قول داده بودم که تکرار نکنم! خیلی خوب میدانستم اشتباهی که مرتکب شدهام اگر تکرار شود، قطعاً آسیبهای جدیتری تهدیدم میکند.
الحق و الانصاف هم که خدا کمک کرد و افسار خودم را به دستم گرفتم و این اشتباه خطرناک را تکرار نکردم.
• مامان هم که انگار «شتر دیدی ندیدی»... و همه چیز به حالت عادی بازگشت.
چند روز پیش شیطان آنقدر در گوشم ویز ویز کرد که دوباره اشتباهم را تکرار کردم و فکر میکردم که هیچ کس نمیداند.
• طبق معمول چهارشنبهها، باید با بابا میرفتیم هیئت هفتگیمان.
از مدرسه که تعطیل شدم، بابا آمد دنبالم، اما دیدم داریم به سمت خانه برمیگردیم.
مامان گفته بود به بابا، که این هفته هیئت به دلایل نامعلومی برای من ممنوع است!
انگار یک پارچ آب یخ بر سرم خالی کرده بودند، یخ کردم عجیب!
مامان محال بود به دلایل نامعلوم هیئت را کنسل کند، مگر اینکه متوجه اشتباه من شده باشد!
سرم گیج میرفت! من یکبار قول داده بودم... و قولم را شکسته بودم!
اگر مامان فهمیده باشد چی؟ پس چرا این چند روز چیزی به من نگفت، البته حس کرده بودم که کمی غمگین و سرد است ولی...
• من همهی سال را در هیئت گذرانده بودم و حالا در ایّام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، جاماندم ! آیا دردناکتر از این هم هست که خودت علّت جاماندن خودت باشی؟
• سلام کردم، مامان بیآنکه چیزی بگوید جواب سلامم را داد و مرا آرام در آغوش گرفت و بوسید و به ادامهی کارش مشغول شد. بغلش مثل همیشه نبود و این یعنی حدسم درست است.
چند روز را در همین حالت گذراندیم و من هر روز اعصابم از دست خودم خردتر میشد. اما نمیدانستم این اتفاق را چگونه باید جبران کنم.
√ دو شب مانده بود به شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها که درِ اتاقش را زدم و رفتم کنارش نشستم و گفتم: مامان.
دستانم را گرفت و گفت : جانِ مامان!
گفتم : معلّممان امروز گفت، سینهزنهای حضرت مادر، با بقیه سینهزنها فرق دارند. فاطمیه اختصاصیتر است، مثل مُحرّم نیست که همگانی باشد، فقط قلب کسانی اذن عزای ایشان را مییابد که به او نزدیکترند.
خیلی فشار سختی است مامان! من خودم، با دستان خودم، از این آغوش فاصله گرفتم و آنجا که جمع اختصاصی شد، جا ماندم.
✘ مامان دستانم را گرفت و گذاشت روی پاهایش و به چشمانم با لبخند نگاه کرد و گفت:
نمیدانم از چه حرف میزنی مامان!
ولی برو این حرفهایت را به مادرت بزن و با او تمام قول و قرارهایت را بچین.
اوست که هم میبخشد، هم یاریات میکند و هم زیر چادرش پناهت میدهد.
این قول و قرار قطعاً دوام بیشتری دارد.
※ فردا از مدرسه که تعطیل شدم بابا شال عزایم را برایم آورده بود و دیگر سرِ ماشینش را به سمت خانه کج نکرد.
بابا از کجا میدانست من دیشب با حضرت زهرا سلاماللهعلیها چه قول و قرارهایی گذاشتم؟
@ostad_shojae | montazer.ir
#موضوع_روز : عیبپوشی، مهارتِ بزرگ و عزّتبخشی است که باید بدان مسلّح شد.
✍ قول داده بودم که تکرار نکنم! خیلی خوب میدانستم اشتباهی که مرتکب شدهام اگر تکرار شود، قطعاً آسیبهای جدیتری تهدیدم میکند.
الحق و الانصاف هم که خدا کمک کرد و افسار خودم را به دستم گرفتم و این اشتباه خطرناک را تکرار نکردم.
• مامان هم که انگار «شتر دیدی ندیدی»... و همه چیز به حالت عادی بازگشت.
چند روز پیش شیطان آنقدر در گوشم ویز ویز کرد که دوباره اشتباهم را تکرار کردم و فکر میکردم که هیچ کس نمیداند.
• طبق معمول چهارشنبهها، باید با بابا میرفتیم هیئت هفتگیمان.
از مدرسه که تعطیل شدم، بابا آمد دنبالم، اما دیدم داریم به سمت خانه برمیگردیم.
مامان گفته بود به بابا، که این هفته هیئت به دلایل نامعلومی برای من ممنوع است!
انگار یک پارچ آب یخ بر سرم خالی کرده بودند، یخ کردم عجیب!
مامان محال بود به دلایل نامعلوم هیئت را کنسل کند، مگر اینکه متوجه اشتباه من شده باشد!
سرم گیج میرفت! من یکبار قول داده بودم... و قولم را شکسته بودم!
اگر مامان فهمیده باشد چی؟ پس چرا این چند روز چیزی به من نگفت، البته حس کرده بودم که کمی غمگین و سرد است ولی...
• من همهی سال را در هیئت گذرانده بودم و حالا در ایّام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها ، جاماندم ! آیا دردناکتر از این هم هست که خودت علّت جاماندن خودت باشی؟
• سلام کردم، مامان بیآنکه چیزی بگوید جواب سلامم را داد و مرا آرام در آغوش گرفت و بوسید و به ادامهی کارش مشغول شد. بغلش مثل همیشه نبود و این یعنی حدسم درست است.
چند روز را در همین حالت گذراندیم و من هر روز اعصابم از دست خودم خردتر میشد. اما نمیدانستم این اتفاق را چگونه باید جبران کنم.
√ دو شب مانده بود به شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها که درِ اتاقش را زدم و رفتم کنارش نشستم و گفتم: مامان.
دستانم را گرفت و گفت : جانِ مامان!
گفتم : معلّممان امروز گفت، سینهزنهای حضرت مادر، با بقیه سینهزنها فرق دارند. فاطمیه اختصاصیتر است، مثل مُحرّم نیست که همگانی باشد، فقط قلب کسانی اذن عزای ایشان را مییابد که به او نزدیکترند.
خیلی فشار سختی است مامان! من خودم، با دستان خودم، از این آغوش فاصله گرفتم و آنجا که جمع اختصاصی شد، جا ماندم.
✘ مامان دستانم را گرفت و گذاشت روی پاهایش و به چشمانم با لبخند نگاه کرد و گفت:
نمیدانم از چه حرف میزنی مامان!
ولی برو این حرفهایت را به مادرت بزن و با او تمام قول و قرارهایت را بچین.
اوست که هم میبخشد، هم یاریات میکند و هم زیر چادرش پناهت میدهد.
این قول و قرار قطعاً دوام بیشتری دارد.
※ فردا از مدرسه که تعطیل شدم بابا شال عزایم را برایم آورده بود و دیگر سرِ ماشینش را به سمت خانه کج نکرد.
بابا از کجا میدانست من دیشب با حضرت زهرا سلاماللهعلیها چه قول و قرارهایی گذاشتم؟
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ | #استاد_شجاعی
آسیبهایی که ضایع کردن همسر جلوی بچهها بدنبال داره!
@ostad_shojae | montazer.ir
آسیبهایی که ضایع کردن همسر جلوی بچهها بدنبال داره!
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری | #استاد_شجاعی
اگر کاری در حق شما کرده که...
تا رسواش نکنید دلتون خنک نمیشه، این ویدئو رو ببینید!
@ostad_shojae
اگر کاری در حق شما کرده که...
تا رسواش نکنید دلتون خنک نمیشه، این ویدئو رو ببینید!
@ostad_shojae
سرطانی بنام عیبجویی
@Ostad_Shojae
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_پناهیان
بیماری بدبینی / منفینگری / عیبجویی / ریشهی بسیار خطرناکی دارد!
که اگر درمان نشود انسان را به کفر میرساند!
چگونه بفهمیم مبتلائیم؟
چگونه درمانش کنیم؟
@ostad_shojae
#استاد_شجاعی | #استاد_پناهیان
بیماری بدبینی / منفینگری / عیبجویی / ریشهی بسیار خطرناکی دارد!
که اگر درمان نشود انسان را به کفر میرساند!
چگونه بفهمیم مبتلائیم؟
چگونه درمانش کنیم؟
@ostad_shojae
#آرشیو_پخش_زنده 📡
دو پوستر بالا سرفصلهای سخنرانی استاد شجاعی در جلسات امروز دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ میباشد.👆
✘ فایل صوتی و تصویری این دو جلسه را نیز میتوانید در دو آدرس زیر در «آرشیو پخش زنده» وب سایت مدیا منتظر مشاهده نمایید:
※ لینک جلسه ۱۵ زندگی زیبا :
media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-15/
※ لینک جلسه ۱۶ زندگی زیبا :
media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-16/
🎞 منتظر: رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
دو پوستر بالا سرفصلهای سخنرانی استاد شجاعی در جلسات امروز دوشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۲ میباشد.👆
✘ فایل صوتی و تصویری این دو جلسه را نیز میتوانید در دو آدرس زیر در «آرشیو پخش زنده» وب سایت مدیا منتظر مشاهده نمایید:
※ لینک جلسه ۱۵ زندگی زیبا :
media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-15/
※ لینک جلسه ۱۶ زندگی زیبا :
media.montazer.ir/زندگی-زیبا-جلسه-16/
🎞 منتظر: رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
#معرفی_کارگاه « زندگی زیبا »
کارگاه «#زندگی_زیبا» مجموعه سخنرانی #استاد_شجاعی در شهر #اصفهان با موضوع «شرح رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام» است.
جلسات برگزار شدهی این کارگاه در آدرس زیر در وب سایت مدیا منتظر منتشر شده است و جلساتی که در آینده برگزار میگردند نیز، بعد از اینکه همان شب در آرشیو پخش زنده منتشر میشود، به همین صفحه اضافه خواهند شد👇
👉 media.montazer.ir/?p=36330
منتظر | رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae
کارگاه «#زندگی_زیبا» مجموعه سخنرانی #استاد_شجاعی در شهر #اصفهان با موضوع «شرح رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام» است.
جلسات برگزار شدهی این کارگاه در آدرس زیر در وب سایت مدیا منتظر منتشر شده است و جلساتی که در آینده برگزار میگردند نیز، بعد از اینکه همان شب در آرشیو پخش زنده منتشر میشود، به همین صفحه اضافه خواهند شد👇
👉 media.montazer.ir/?p=36330
منتظر | رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ | #جلوههای_اسم_عظیم_خدا
※ بزرگ ترین تصویری که بشر توانسته از گستردگی کهشکشان ها درک کند چگونه است ؟
@ostad_shojae | montazer.ir
※ بزرگ ترین تصویری که بشر توانسته از گستردگی کهشکشان ها درک کند چگونه است ؟
@ostad_shojae | montazer.ir
#گپ_روز
#موضوع_روز : خدای نزدیک و عاشقی که هم میبینم و هم نمیبینمش!
✍ نزدیک به صد نفر نشسته بودند!
من در انتهاییترین نقطهی سالن نشسته بودم روی یک صندلی و بر اتاق اشراف داشتم.
• احساس کردم پدرم نه در نقطهای که نشسته راحت است و نه روی آن صندلی!
با اینکه او هیچوقت حتی در چهره نیز از شرایط رنجدهنده ابراز ناراحتی نمیکند، اما من این سختی را با سلول به سلول بدنم حس میکردم.
• پسر بزرگم را صدا کردم، همان صندلی را که روی آن نشسته بودم دادم دستش و یک نقطه در سالن را نشانش دادم و خواهش کردم که بابا را به همان نقطه روی همین صندلی منتقل کند.
انجام داد و من آرام گرفتم.
• صبحِ دو روز بعد داشتیم باهم درمورد آن روز صحبت میکردیم.
یکدفعه گفت : راستی مامان، وقتی آن روز صندلی را برای باباجان میگذاشتم درک کردم دقیقاً تمام نیازِ آن لحظهاش همین تغییر مکان بود، با خودم فکر کردم که فقط یک آدم عاشق میتواند بدون حرف زدن، حتی بدون نگاه، نیاز کسی را تشخیص دهد. فقط کسی که آنقدر نزدیک شده که در این وجود حل شده باشد.
• او گفت و من اشکهایم چکید!
با خیسی هر اشکی که روی گونههایم میغلتید و من حسش میکردم، به این فکر میکردم که عشق اگر این است، پس آنچه تو به پایمان ریختهای اسمش چیست؟
همینکه برای کنترل و تعادل احساس همین لحظهی من، ساختار دقیقی به نام اشک در وجودم طراحی کردی، چقدر عشق پشت همین یک نعمت پنهان است؟
اینکه تا در درونم به طلبی صادق میرسم، یقین دارم که طلب مرا قبل از آنکه ایجاد شود پاسخ گفتهای و امروز وقتش هست، ضریبِ عشقش چند است؟
ما نبودیم و تقاضامان نبود،
لطف تو، ناگفتهی ما میشنود...
✘ عاشق فقط تو ... ما ادای عاشقها را درمیآوریم.
@ostad_shojae | montazer.ir
#موضوع_روز : خدای نزدیک و عاشقی که هم میبینم و هم نمیبینمش!
✍ نزدیک به صد نفر نشسته بودند!
من در انتهاییترین نقطهی سالن نشسته بودم روی یک صندلی و بر اتاق اشراف داشتم.
• احساس کردم پدرم نه در نقطهای که نشسته راحت است و نه روی آن صندلی!
با اینکه او هیچوقت حتی در چهره نیز از شرایط رنجدهنده ابراز ناراحتی نمیکند، اما من این سختی را با سلول به سلول بدنم حس میکردم.
• پسر بزرگم را صدا کردم، همان صندلی را که روی آن نشسته بودم دادم دستش و یک نقطه در سالن را نشانش دادم و خواهش کردم که بابا را به همان نقطه روی همین صندلی منتقل کند.
انجام داد و من آرام گرفتم.
• صبحِ دو روز بعد داشتیم باهم درمورد آن روز صحبت میکردیم.
یکدفعه گفت : راستی مامان، وقتی آن روز صندلی را برای باباجان میگذاشتم درک کردم دقیقاً تمام نیازِ آن لحظهاش همین تغییر مکان بود، با خودم فکر کردم که فقط یک آدم عاشق میتواند بدون حرف زدن، حتی بدون نگاه، نیاز کسی را تشخیص دهد. فقط کسی که آنقدر نزدیک شده که در این وجود حل شده باشد.
• او گفت و من اشکهایم چکید!
با خیسی هر اشکی که روی گونههایم میغلتید و من حسش میکردم، به این فکر میکردم که عشق اگر این است، پس آنچه تو به پایمان ریختهای اسمش چیست؟
همینکه برای کنترل و تعادل احساس همین لحظهی من، ساختار دقیقی به نام اشک در وجودم طراحی کردی، چقدر عشق پشت همین یک نعمت پنهان است؟
اینکه تا در درونم به طلبی صادق میرسم، یقین دارم که طلب مرا قبل از آنکه ایجاد شود پاسخ گفتهای و امروز وقتش هست، ضریبِ عشقش چند است؟
ما نبودیم و تقاضامان نبود،
لطف تو، ناگفتهی ما میشنود...
✘ عاشق فقط تو ... ما ادای عاشقها را درمیآوریم.
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ | #استاد_شجاعی
• جنس خدا از چیه؟
• خدا چطوری لمس و فهم میشه؟
• خدا چطوری میتونه از خودم به من نزدیکتر باشه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
• جنس خدا از چیه؟
• خدا چطوری لمس و فهم میشه؟
• خدا چطوری میتونه از خودم به من نزدیکتر باشه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری | #استاد_شجاعی
چرا نمیشه خدا رو دید؟
بزرگترین مانع برای لمس و فهم خدا، در وجود ما چیه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
چرا نمیشه خدا رو دید؟
بزرگترین مانع برای لمس و فهم خدا، در وجود ما چیه؟
@ostad_shojae | montazer.ir
خلاف عادت
@ostad_shojae
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
نه کسی توی دانشگاه «خدا شناس» میشه،
نه توی حوزههای علمیه،
نه هیچ کلاس دیگهای!
خداشناسی، خدافهمی، خدابینی، دقیقاً همون جایی اتفاق میفته که داری ازش فرار میکنی!
@ostad_shojae | montazer.ir
#استاد_شجاعی | #استاد_میرباقری
نه کسی توی دانشگاه «خدا شناس» میشه،
نه توی حوزههای علمیه،
نه هیچ کلاس دیگهای!
خداشناسی، خدافهمی، خدابینی، دقیقاً همون جایی اتفاق میفته که داری ازش فرار میکنی!
@ostad_shojae | montazer.ir