فاضل نظری
@OstadFazelNazari من و جامِ می و معشوق، الباقی اضافات است اگر هستی که بسمالله، در تأخیر آفات است مرا محتاجِ رحمِ این و آن کردی، ملالی نیست! تو هم محتاج خواهی شد، جهان دارِ مکافات است ز من اقرار با اجبار میگیرند، باور کن شکایتهای من از عشق، از این دست…
@OstadFazelNazari
اگر در اصل دین حبّ است و حبّ در اصل دین، بیشک
بهجز دلداگی هر مذهبی مشتی خرافات است
#فاضل_نظری
اگر در اصل دین حبّ است و حبّ در اصل دین، بیشک
بهجز دلداگی هر مذهبی مشتی خرافات است
#فاضل_نظری
@OstadFazelNazari
فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش
پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آن کس که بخوانند امیرش
هر کس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش
بیمهر تو این گمشده سیارۀ تاریک
آبستن رنج است چه دریا چه کویرش
دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل، یتیم است در آغوش بگیرش
پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش
#فاضل_نظری
#وجود
#بوتراب
فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش
پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آن کس که بخوانند امیرش
هر کس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش
بیمهر تو این گمشده سیارۀ تاریک
آبستن رنج است چه دریا چه کویرش
دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل، یتیم است در آغوش بگیرش
پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش
#فاضل_نظری
#وجود
#بوتراب
@OstadFazelNazari
خواستم بوسۀ گرم از لب گلگون ببرم
حال بايد جگر داغ و دل خون ببرم
برنگردان به من اين قلب پُر از خاطره را
اين کتاب ورق از هم شده را چون ببرم؟
با سرافکندگی قلب خرابم چه کنم؟
گر سر سالم از اين معرکه بيرون ببرم
ناگزيرم که در آيينۀ چشمت با شرم
لب خندان بنشانم دل محزون ببرم
شاعر ساحل چشم توأم و همچون موج
بايد از سنگدلیهای تو مضمون ببرم
#فاضل_نظری
#اقلیت
#خاطره
خواستم بوسۀ گرم از لب گلگون ببرم
حال بايد جگر داغ و دل خون ببرم
برنگردان به من اين قلب پُر از خاطره را
اين کتاب ورق از هم شده را چون ببرم؟
با سرافکندگی قلب خرابم چه کنم؟
گر سر سالم از اين معرکه بيرون ببرم
ناگزيرم که در آيينۀ چشمت با شرم
لب خندان بنشانم دل محزون ببرم
شاعر ساحل چشم توأم و همچون موج
بايد از سنگدلیهای تو مضمون ببرم
#فاضل_نظری
#اقلیت
#خاطره
@OstadFazelNazari
سلاح اهل ستم گاهی، شریعت نبوی هم هست
به روی شانۀ ظالم گاه ردای مصطفوی هم هست
به جای پینۀ پیشانی نظر به قبله آنها کن
وگرنه نام خدا ای دوست به پرچم اموی هم هست
مخور فریب که این مردم هزارچهره و صدرنگاند
همیشه در دلشان حرفی جز آنچه میشنوی هم هست
ز اعتدال سخن گفتن ز حق کناره گرفتن نیست
میان باطل و حق ای شیخ! مگر میانهروی هم هست
اگر به دادرسی هرگز، نگشت محکمهای برپا
مبر ز یاد که در عالم عدالت علوی هم هست
نشان مذهب من عشق است حقیقتی که در آن عالم
امید آنکه به اعجازش شهید خوانده شوی هم هست
#فاضل_نظری
#وجود
#سکهٔ_صفوی
سلاح اهل ستم گاهی، شریعت نبوی هم هست
به روی شانۀ ظالم گاه ردای مصطفوی هم هست
به جای پینۀ پیشانی نظر به قبله آنها کن
وگرنه نام خدا ای دوست به پرچم اموی هم هست
مخور فریب که این مردم هزارچهره و صدرنگاند
همیشه در دلشان حرفی جز آنچه میشنوی هم هست
ز اعتدال سخن گفتن ز حق کناره گرفتن نیست
میان باطل و حق ای شیخ! مگر میانهروی هم هست
اگر به دادرسی هرگز، نگشت محکمهای برپا
مبر ز یاد که در عالم عدالت علوی هم هست
نشان مذهب من عشق است حقیقتی که در آن عالم
امید آنکه به اعجازش شهید خوانده شوی هم هست
#فاضل_نظری
#وجود
#سکهٔ_صفوی
@OstadFazelNazari
گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم
عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیلهای پیچیده از غمهای عالم بر تنم
بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانهام مگذار! باید بشکنم
من که عمری دل برای دوستان سوزاندهام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال
بوی گیسوی تو را میجویم از پیراهنم
عاشقی با گریه سر بر شانۀ یاری گذاشت
از تو میپرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
#فاضل_نظری
#کتاب
#پروانگی
گرچه با تقدیر ناچار از مدارا کردنم
عشق اگر حق است، این حق تا ابد بر گردنم
تا بپندارم که سهمی دارم از پروانگی
پیلهای پیچیده از غمهای عالم بر تنم
بر سر این سرو، آخر برف هم منت گذاشت
دست زیر شانهام مگذار! باید بشکنم
من که عمری دل برای دوستان سوزاندهام
حال باید دل بسوزاند برایم دشمنم
گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال
بوی گیسوی تو را میجویم از پیراهنم
عاشقی با گریه سر بر شانۀ یاری گذاشت
از تو میپرسم بگو ای عشق! آیا این منم؟
#فاضل_نظری
#کتاب
#پروانگی
فاضل نظری
@OstadFazelNazari درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانیست، آخر نوبهاری هست مرا در قلب خود کُشتی و از دنیای خود راندی گمان میکردم ای بیرحم بین ما قراری هست تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو ولی ای بیوفا از بیوفا هم انتظاری هست…
@OstadFazelNazari
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانیست، آخر نوبهاری هست
#فاضل_نظری
درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست
زمستان گرچه طولانیست، آخر نوبهاری هست
#فاضل_نظری
فاضل نظری
@OstadFazelNazari به رویم باز کن میخانۀ چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را در این بازار…
@OstadFazelNazari
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
#فاضل_نظری
نمیآید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
#فاضل_نظری
@OstadFazelNazari
دست تو سپردم دل خود را به امانت
چندان نه عزیزم که بترسم ز خیانت
بر گردن من دین کسی نیست، بگو هست
نشنیدهام از مست بخواهند ضمانت
ساغر ز من این قوم گرفتند و شکستند
اخلاق اگر نیست چه سودی ز دیانت
بر باد روَد باور اگر عشق نباشد
از گنج دروغین نتوان کرد صیانت
در پاسخ دشنام تو، من هیچ نگفتم
نشنیدمت ای زاهد اگر نیست اهانت
#فاضل_نظری
#وجود
#غرامت
دست تو سپردم دل خود را به امانت
چندان نه عزیزم که بترسم ز خیانت
بر گردن من دین کسی نیست، بگو هست
نشنیدهام از مست بخواهند ضمانت
ساغر ز من این قوم گرفتند و شکستند
اخلاق اگر نیست چه سودی ز دیانت
بر باد روَد باور اگر عشق نباشد
از گنج دروغین نتوان کرد صیانت
در پاسخ دشنام تو، من هیچ نگفتم
نشنیدمت ای زاهد اگر نیست اهانت
#فاضل_نظری
#وجود
#غرامت
@OstadFazelNazari
در چشم آفتاب چو شبنم زیادیام
چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادیام
بیهوده نیست روی زمینم نهادهاند
بارم که روی شانۀ عالم زیادیام
با شور و شوق میرسم و طرد میشوم
موجم به هر طرف که بیایم زیادیام
همچون نفس غریبترین آمدن مراست
تا میرسم به سینه همان دم زیادیام
جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ
در برزخ و بهشت و جهنم زیادیام
قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟!
بین برادران خودم هم زیادیام!
#فاضل_نظری
#گریههای_امپراتور
#در_برزخ_بهشت
در چشم آفتاب چو شبنم زیادیام
چون زهر هر چه باشم اگر کم زیادیام
بیهوده نیست روی زمینم نهادهاند
بارم که روی شانۀ عالم زیادیام
با شور و شوق میرسم و طرد میشوم
موجم به هر طرف که بیایم زیادیام
همچون نفس غریبترین آمدن مراست
تا میرسم به سینه همان دم زیادیام
جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ
در برزخ و بهشت و جهنم زیادیام
قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟!
بین برادران خودم هم زیادیام!
#فاضل_نظری
#گریههای_امپراتور
#در_برزخ_بهشت
@OstadFazelNazari
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناهِ کیست که من با توام، تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستوجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هرکس حکایتی دارد
از این گدازۀ آتشفشانِ در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربۀ وحی را پیامبران
#فاضل_نظری
#اکنون
#دیگران
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران
گناهِ کیست که من با توام، تو با دگران
اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است
جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن
به جستوجوی تو در چشم خلق خیره شدم
غریبهاند برایم تمام رهگذران
نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب
چقدر راهزن اینجاست بین همسفران
عجب ز عشق که هرکس حکایتی دارد
از این گدازۀ آتشفشانِ در فوران
خموش باش که با دیگران نمیگویند
رموز تجربۀ وحی را پیامبران
#فاضل_نظری
#اکنون
#دیگران
@OstadFazelNazari
یک دم ز بیوفایی عالم غمت مباد
یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد
مردم به هر که آینه شد سنگ میزنند
از طعنههای عالم و آدم غمت مباد
گفت: اولین نشانۀ عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد
روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم
من میروم ز یاد تو کمکم، غمت مباد
دلشورهٔ وصال و پریشانی فراق
از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد
#فاضل_نظری
#وجود
#مردم
یک دم ز بیوفایی عالم غمت مباد
یک عمر عاشقی کن و یک دم غمت مباد
مردم به هر که آینه شد سنگ میزنند
از طعنههای عالم و آدم غمت مباد
گفت: اولین نشانۀ عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد
روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم
من میروم ز یاد تو کمکم، غمت مباد
دلشورهٔ وصال و پریشانی فراق
از این غمت نبود، از آن هم غمت مباد
#فاضل_نظری
#وجود
#مردم