شمشیر اگر برای حق از نیام بیرون نیاید،
ضربهای است که پیش از آنکه به دشمن برسد،
عدالت را به خاک خواهد افکند!
روزگاری بود که میدانها مملو از حق و حقیقت بودند و تیغها نه از خشم،
که از اخلاص و یقین، عمق میگرفتند.
اما امروز، گویی تیغها زنگار نفرت و کینه گرفتهاند،
و ضربهها پیش از آنکه برای عدالت باشد، از سودای انتقام و طمع جان میگیرند.
کینه، این زهر خاموش، هر آنچه از صداقت و ایمان در دل است، میخشکاند.
و آنگاه که دل به زهر آغشته شود، هر میدان به مسلخ خود او بدل خواهد شد. اما آیا کسی هست که از خویشتن آغاز کند؟ که دل را از زنگار طمع و بغض و کینه و حسد و و و بپالاید، پیش از آنکه تیغ برکشد؟
شمشیری که از نیتی پاک برنخیزد،
هرگز راهی به سوی نور نخواهد گشود.
دلهای خود را از بند کینه و طمع رها کنیم،
پیش از آنکه تیغهایمان بر جان حقیقت فرود آید...
گفت من تیغ از پی حق میزنم
بندهٔ حقم نه مامور تنم
ضربهای است که پیش از آنکه به دشمن برسد،
عدالت را به خاک خواهد افکند!
روزگاری بود که میدانها مملو از حق و حقیقت بودند و تیغها نه از خشم،
که از اخلاص و یقین، عمق میگرفتند.
اما امروز، گویی تیغها زنگار نفرت و کینه گرفتهاند،
و ضربهها پیش از آنکه برای عدالت باشد، از سودای انتقام و طمع جان میگیرند.
کینه، این زهر خاموش، هر آنچه از صداقت و ایمان در دل است، میخشکاند.
و آنگاه که دل به زهر آغشته شود، هر میدان به مسلخ خود او بدل خواهد شد. اما آیا کسی هست که از خویشتن آغاز کند؟ که دل را از زنگار طمع و بغض و کینه و حسد و و و بپالاید، پیش از آنکه تیغ برکشد؟
شمشیری که از نیتی پاک برنخیزد،
هرگز راهی به سوی نور نخواهد گشود.
دلهای خود را از بند کینه و طمع رها کنیم،
پیش از آنکه تیغهایمان بر جان حقیقت فرود آید...
گفت من تیغ از پی حق میزنم
بندهٔ حقم نه مامور تنم
قابی ساده روی دیوار اتاق کوچک محل کارم نظرم را جلب کرد.
در هیاهوی شبکههای اجتماعی، در میان انبوه نوتیفیکیشنها و هشتگها،
در میان وعده ها و موفقیت های آنی، داریم "حضور" را گم میکنیم.
حضوری که معجزهی خداوند است در خانههایمان.
آری؛ وقتی سر از این دنیای مجازی برمیداریم،
ناگهان میبینیم موهایشان سپید شده و ما...
چه بیرحمانه در حال از دست دادن این گنج بیپایانیم.
و شاید این قاب کوچک برای من
آخرین تلنگر باشد که "بودن" را با "آنلاین بودن" اشتباه گرفته ام.
#پدر #مادر #مرد #خدا #معجزه
در هیاهوی شبکههای اجتماعی، در میان انبوه نوتیفیکیشنها و هشتگها،
در میان وعده ها و موفقیت های آنی، داریم "حضور" را گم میکنیم.
حضوری که معجزهی خداوند است در خانههایمان.
آری؛ وقتی سر از این دنیای مجازی برمیداریم،
ناگهان میبینیم موهایشان سپید شده و ما...
چه بیرحمانه در حال از دست دادن این گنج بیپایانیم.
و شاید این قاب کوچک برای من
آخرین تلنگر باشد که "بودن" را با "آنلاین بودن" اشتباه گرفته ام.
#پدر #مادر #مرد #خدا #معجزه
Forwarded from مدرسه سینمایی سلام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"پرده اول: هفتصد برای پاییز"
هفت فیلمساز، هفت نگاه متفاوت به زندگی.
صد ثانیه برای روایت قصههایی از جنس زندگی امروز.
نگاهی تازه به مفهوم خانواده در فیلمصد .
به زودی...
https://salamfilmschool.ir
@salamfilmschool
هفت فیلمساز، هفت نگاه متفاوت به زندگی.
صد ثانیه برای روایت قصههایی از جنس زندگی امروز.
نگاهی تازه به مفهوم خانواده در فیلمصد .
به زودی...
https://salamfilmschool.ir
@salamfilmschool
Forwarded from مدرسه سینمایی سلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍️🎬 بورسیه فیلمنامهنویسی "سفر قهرمان"
مرکز فیلم جوان سوره از فیلمنامهنویسان جوان و مستعد برای حضور در طرح یکساله حمایت از فیلمنامهنویسان دعوت میکند.
اگر بین ۱۸ تا ۳۵ سال دارید و به فیلمنامهنویسی علاقهمندید، این شانس را از دست ندهید.
با ارسال رزومه و نمونه فیلمنامههای خود، در طرح یکساله حمایت از فیلمنامهنویسان شرکت کنید.
🔗 اطلاعات بیشتر و ارسال آثار:
📩 Soureh.Center@gmail.com
🌍 sourehcinema.com
#مرکز_فیلم_جوان_سوره
مرکز فیلم جوان سوره از فیلمنامهنویسان جوان و مستعد برای حضور در طرح یکساله حمایت از فیلمنامهنویسان دعوت میکند.
اگر بین ۱۸ تا ۳۵ سال دارید و به فیلمنامهنویسی علاقهمندید، این شانس را از دست ندهید.
با ارسال رزومه و نمونه فیلمنامههای خود، در طرح یکساله حمایت از فیلمنامهنویسان شرکت کنید.
🔗 اطلاعات بیشتر و ارسال آثار:
📩 Soureh.Center@gmail.com
🌍 sourehcinema.com
#مرکز_فیلم_جوان_سوره
• اگر انسان عالِمی باشی،
به تو حسد میبرند
و براي اينكه تو را
از چشم ديگران بیاندازند،
درصدد عیبجویی و خردهگیری از تو
برمیآیند.
• اگر مطلبي را ندانی،
و بخواهی از دیگران استفاده کنی،
همت ندارند که تو را
راهنمایی و ارشاد کنند.
• اگر به دنبال دقایق و ظرايف علمی باشي،
طعنه ميزنند كه آدم بیکاری است،
كه در پي چنين مسائلي است.
• اگر طلب علم را رها کنی،
تو را کودن و کماستعداد ميخوانند.
• اگر نسبت به انجام عبادات
اهتمام داشته باشی؛
میگویند:
این آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است.
• اگر سکوت پيشه کنی، میگویند:
لال است.
• اگر صحبت کنی، میگویند:
چه قدر پرحرف است.
• اگر پول خرج کنی،
میگویند: آدم ولخرجی است
• اگر اقتصاد داشته باشی،
تو را خسیس مینامند.
• اگر به پولشان نياز داشته باشی،
و از آنها درخواست کمک کني،
رابطهشان را با تو قطع میکنند؛
• اگر نسبت به آنها بیاعتنا باشی،
حتي ممكن است تو را كافر
و خارج از دين معرفي کنند.
#مردم این چنین اند...
_ اولجامعهشناسعالم،علیعلیهالسلام
| بحارالانوار،ج۷۴، ص۲۳۴
#علویات
به تو حسد میبرند
و براي اينكه تو را
از چشم ديگران بیاندازند،
درصدد عیبجویی و خردهگیری از تو
برمیآیند.
• اگر مطلبي را ندانی،
و بخواهی از دیگران استفاده کنی،
همت ندارند که تو را
راهنمایی و ارشاد کنند.
• اگر به دنبال دقایق و ظرايف علمی باشي،
طعنه ميزنند كه آدم بیکاری است،
كه در پي چنين مسائلي است.
• اگر طلب علم را رها کنی،
تو را کودن و کماستعداد ميخوانند.
• اگر نسبت به انجام عبادات
اهتمام داشته باشی؛
میگویند:
این آدمِ ظاهرساز و ریاکاری است.
• اگر سکوت پيشه کنی، میگویند:
لال است.
• اگر صحبت کنی، میگویند:
چه قدر پرحرف است.
• اگر پول خرج کنی،
میگویند: آدم ولخرجی است
• اگر اقتصاد داشته باشی،
تو را خسیس مینامند.
• اگر به پولشان نياز داشته باشی،
و از آنها درخواست کمک کني،
رابطهشان را با تو قطع میکنند؛
• اگر نسبت به آنها بیاعتنا باشی،
حتي ممكن است تو را كافر
و خارج از دين معرفي کنند.
#مردم این چنین اند...
_ اولجامعهشناسعالم،علیعلیهالسلام
| بحارالانوار،ج۷۴، ص۲۳۴
#علویات
تعجب میکنم از کسی که
برادر مسلمانش نیاز به کمک دارد
اما از کمک کردن به او ابا میکند
گیریم که امید به ثواب ندارد و از عذاب هم نمیترسد
اما چرا نسبت به اخلاق کریمانه بی میل است؟
مولایم علی(ع) فرمود.
برادر مسلمانش نیاز به کمک دارد
اما از کمک کردن به او ابا میکند
گیریم که امید به ثواب ندارد و از عذاب هم نمیترسد
اما چرا نسبت به اخلاق کریمانه بی میل است؟
مولایم علی(ع) فرمود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
که اگر بر مزارت دسته گلی میگذاشت،
او را میبخشیدی.
او را میبخشیدی.
در جمعها حضور داريم، ولى مشكل بچههايمان حل نمىشود... فقط دور هم جمع مىشويم و مىرويم؛ درحالىكه اهلبيت (عليهمالسلام) گفتند: در جمعهاى شما، مشكلات شما با برخوردهايتان حل مىشود، دلهايتان زنده مىشود.
اما در جمعهای ما اين دلهای مرده، زنده که نشده، هيچ، اصلاً فكرها هم روشن نشده و جرقهاى نخورده است. معلوماتى انباشته شده كه فردا و پسفردا به تمسخر گرفته مىشود و كنار مىرود.
اين بچهها اُنس مىخواهند، برخورد مىخواهند، فعاليت مىخواهند. اين زندگى شتاب دارد و خواهوناخواه روال زندگىشان يك چيز ديگر مىشود. كسى هم كه مىخواهد اين چيزها را در برخورد مراعات كند، مىگويند اينها خلاف اخلاق اسلامى است! اينها كه چنين مىگويند، اسلام را نمىفهمند، از اخلاق شناخت ندارند؛ وقتى درد ندارند، اصلاً دين ندارند...
ما با جبرئيل و اسرافيل كه قاطى نمىشويم؛ ياران و دوستانمان هم كه از بهشت نمىآيند؛ از بين همين آدمها بايد يار انتخاب كنيم و حركت كنيم. آدمى را كه پر از كثافت است و تا ديروز زنا و لواط مىكرده و صد فجور داشته، آيا بايد رهايش كنيم يا بايد با او برخورد داشته باشيم؟ با چه زبانى مىخواهيم با او حرف بزنيم؟ با كدام اخلاق مىخواهيم جذبش كنيم؟ نعلين زرد بپوشيم و سر را كج بگيريم تا چشممان به هيچكس نيفتد و متمركز باشيم؟ اينطور نيست!
اين است كه اگر بينشها درست، و دردها ملاحظه شود، اخلاق، روال ديگرى پيدا مىكند. پس اُنس و معاشرتى لازم است. نمىشود اين بچه يا جوان را رها كرد؛ بلكه بايد با او دوستى كرد و حرف زد. به بچه نمىشود اسفار گفت؛ نمىشود با او دعاى كميل خواند؛ بايد با او بازى كرد. آيا اينها خلاف اخلاق است؟ بميرد كسى كه اخلاق را اينگونه مىفهمد، با آن اخلاق و تلقىاى كه از دين دارد! كه مرگ همه، از اين كجفهمىها و نفهمىهاست!
📚جمعها و حاصلجمعها _ عین صاد
اما در جمعهای ما اين دلهای مرده، زنده که نشده، هيچ، اصلاً فكرها هم روشن نشده و جرقهاى نخورده است. معلوماتى انباشته شده كه فردا و پسفردا به تمسخر گرفته مىشود و كنار مىرود.
اين بچهها اُنس مىخواهند، برخورد مىخواهند، فعاليت مىخواهند. اين زندگى شتاب دارد و خواهوناخواه روال زندگىشان يك چيز ديگر مىشود. كسى هم كه مىخواهد اين چيزها را در برخورد مراعات كند، مىگويند اينها خلاف اخلاق اسلامى است! اينها كه چنين مىگويند، اسلام را نمىفهمند، از اخلاق شناخت ندارند؛ وقتى درد ندارند، اصلاً دين ندارند...
ما با جبرئيل و اسرافيل كه قاطى نمىشويم؛ ياران و دوستانمان هم كه از بهشت نمىآيند؛ از بين همين آدمها بايد يار انتخاب كنيم و حركت كنيم. آدمى را كه پر از كثافت است و تا ديروز زنا و لواط مىكرده و صد فجور داشته، آيا بايد رهايش كنيم يا بايد با او برخورد داشته باشيم؟ با چه زبانى مىخواهيم با او حرف بزنيم؟ با كدام اخلاق مىخواهيم جذبش كنيم؟ نعلين زرد بپوشيم و سر را كج بگيريم تا چشممان به هيچكس نيفتد و متمركز باشيم؟ اينطور نيست!
اين است كه اگر بينشها درست، و دردها ملاحظه شود، اخلاق، روال ديگرى پيدا مىكند. پس اُنس و معاشرتى لازم است. نمىشود اين بچه يا جوان را رها كرد؛ بلكه بايد با او دوستى كرد و حرف زد. به بچه نمىشود اسفار گفت؛ نمىشود با او دعاى كميل خواند؛ بايد با او بازى كرد. آيا اينها خلاف اخلاق است؟ بميرد كسى كه اخلاق را اينگونه مىفهمد، با آن اخلاق و تلقىاى كه از دين دارد! كه مرگ همه، از اين كجفهمىها و نفهمىهاست!
📚جمعها و حاصلجمعها _ عین صاد
Forwarded from نَستوه (sahar)
کم حرف نشدهام، حرفهایم را نمیتوانم بزنم. کلمات بسیاری کم دارم، حروف بسیاری، چیزهایی هست که درونم میچرخند، حسشان میکنم اما معنیشان را نمیدانم حتی نامی برای صدا زدنشان پیدا نمیکنم. تنها میدانم که بسیارند، که غمگیناند، که غمگینم میکنند. بسیار غمگین.