عاشق این ادمین های کانال های سیگنال دهی ارز دیجیتالم!
همچین بیت کویین رنج میزنه به پایین ، اینا یهو مشکل کبد و طحال و مریضی همسر و همه چی پیدا میکنن!
تو بازار صعودی یهو میان بالا ، روزی پونصدتا سیگنال میدن!

‏سرایی را که صاحب نیست
ویرانی است معمارش
دل بی‌عشق،می‌گرددخراب
آهسته آهسته ...
@Nothingmann

در بعضى موارد بايد خودت براى رفتن تصميم بگيرى، نبايد بذارى كس ديگه اى برات این تصميمو بگيره...

Moonlight | 2016

تماشاچی‌ها هم شریک در قتل حسین‌اند

مامان‌بزرگم امروز صبح این رو گفت:
«اگه داری از وسط جهنم می‌گذری، ادامه بده. چرا باید تو جهنم بایستی؟»
@Nothingmann

اگه مجال این رو داری که آدما رو خوشحال کنی، حتما انجامش بده. گاهی آدما توی سکوت درحال تقلا کردن اند. شاید اون عمل تو از روی مهربونی روزشون رو بسازه.
@Nothingmann

آدمی که هستم فقط نتیجه‌ی رنج و سختی‌هایی بوده که من رو امتحان کرده، دردی بوده که من رو شکسته. و هدفی بوده که باعث شده برای چیزهای بیشتری بجنگم
@Nothingmann

هیچکس مثل تو اذیتم نکرد...

من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

اگه شادی یه بذر باشه، قدردانی هم آفتاب به حساب میاد؛ برای رشد کردن بهش نیاز داری
@Nothingmann

تا گرمی آغوش تو هست،
ایمان نمی‌آورم
به آغاز فصل سرد …

شبی‌ از میان‌ِ اینهمه‌ درد، امید‌ می‌ روید...

آمدم، خانه به خانه....

برای جلسه ای، چندساعتی آمدم به تهران
وارد ساختمان شدیم.
آقای کت شلواری کراوات زده و خانمی درباره چگونگی برندینگ محصولشان با ما حرف زدند! که چه کنیم و تقاضاشان هم این بود، برایمان منطقه شش تا بیست و دو تهران مهم نیست!
ما فقط منطقه یک تا پنج را میخواهیم!
دقایق میگذشت و من این حرف بهشتی عزیز در گوشم زمزمه می شد:
باید حرکت و اقدامی سریع و قاطع آغاز کنیم و هرچه زودتر به این فاصله جهنمی سبک زندگی در جامعه پایان دهیم.»

ایده ای به آن ها دادم. استقبال کردند, اما متوجه آن نشدندکه صندلی طناب دارشان بود.

چرا این شکاف اینقدر عمیق شد؟

+ فقط یک هنر را باید یاد بگیری و آن هم تحمل است، تحمل.
_تحمل چی ننه؟
+ نگران آن نباش. موضوع کم نمی‌آوری...

#کتاب هزار خورشید تابان
#خالد_حسینی

@mr_chaar 🍁

تنگنای زندگی ما، ازدحام فکرهای ماست. این ازدحام و هیاهو، صدای نرم سکوت را می‌پوشاند. بدین‌سان، فکرها حجابِ حقیقتِ ما می‌شوند. فکرها چگونه حجابِ حقیقت می‌شوند؟ فکرها زندگی را تفسیر می‌کنند و بدین‌سان، بر روی حقیقت زندگی پرده‌ای می‌کشند.
فکر، رویدادها را تفسیر می‌کند، درباره‌ی رویدادها رویاپردازی می‌کند، درباره‌ی رویدادها مبالغه می‌کند، و آن‌ها را از صافی باورها و الگوهای خود عبور می‌دهد. فکر، هر چیزی را به یک مسئله تبدیل می‌کند و به آن جنبه‌ای نمایشی می‌دهد. فکر نمی‌تواند معمولی بودن را بپذیرد.
پندار یک "من" که قصد رفتن به فراسوی فکرها را دارد، خود یک فکر است. فکر نمی‌تواند به فراسوی خود برود. تحلیل فکر و کوشش برای رام کردن آن، یک بازی خسته‌کننده‌ی طولانی‌ست.
فکر را بشناس. همین کافی‌ست. فکر را، همان‌طور که هست، مشاهده کن، بدون آن که بخواهی چیزی را دگرگون کنی. در پذیرشِ فکر به مثابه‌ی فکر، آرامشی ژرف نهفته است.

تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آن‌چنانم که شدم دست به دامان خودم

#یاسر_قنبرلو