On Liberty | درباره‌ی آزادی
2.95K subscribers
349 photos
27 videos
14 files
182 links
مهم‌ترین پی‌آمد حکومت قانون آزادی همه‌ی شهروندانِ برابر و تأمین آزادی‌های آنان است. تا زمانی‌که شالوده‌ی این نظامِ آزادی، و نهادهایی که آزادی شهروندان برابر را تضمین می‌کنند، استوار نشده باشد، هیچ پیشرفت مادّی صورت نخواهد گرفت.
Download Telegram
نظام دولت‌شهری و اندیشه سیاسی (۵)

@Notes_On_Liberty

✧ دولت‌شهرهای بزرگ به‌مانند الگوی الهام‌بخش اندیشه سیاسی:

آتن:
❃ دولت‌شهر آتن در دوره‌ی تکامل خود بیشتر نمونه‌ی یک جمهوری دموکراتیک بود. آتن از لحاظ سیاسی زندگی پرماجرا و پرتلاطمی داشت و طی مراحل گوناگون، انواع نظام‌های اشرافی، الیگارشی، جباری و دموکراسی را تجربه کرد. مبارزه‌ی ممتد بين طبقه اشراف و مردم و جابه‌جایی متوالی حکومت‌ها و حزب‌های صاحب نفوذ، سبب شد که نظام‌های سیاسی و شکل‌های حکومتی گوناگون در این دولت‌شهر پدید آید و مکرراً تغییر کند.

❃ آتن در دوره‌ی شکوفایی خود از جمله در عصر پریکلس، رهبر معروف آتن، نمونه یک نظام دموکرات در آن روزگار بود. بد نیست این نکته را یاد آوری کنیم که در آن روز بردگان که اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دادند و بارِ تولید مواهب مادی بر دوش آن‌ها بود از هیچ حقی برخوردار نبودند. علاوه بر این مهاجران بیگانه و زنان نیز از حقوق سیاسی محروم بودند.

❃ در دولت‌شهر آتن طبقات اصلی عبارت بودند از اشراف که آپاترید خوانده می‌شدند، کشاورزان کوچک که ژئومور نامیده می‌شدند و صنعتگران که دمیورژ یا دمیورگ نام داشتند و سرانجام برده‌ها. کشاورزان کوچک و صنعتگران و بازرگانان در مجموع دموس یا مردم را تشکیل می‌دادند. بین مردم (دموس) و اشراف منازعه‌ای طولانی بر سر قدرت جریان داشت. مردم آتن (دموس) بارها علیه اشراف دست به قیام زدند. این قیام‌ها گاهی به حکومت جباری(تیرانی) و بیشتر وقت‌ها به حکومت دموکراسی کشیده می‌شد. قیام مردم از جمله اصلاحاتی را توسط سُلُن و پریکلس (دو تن از رهبران معروف آتن) انجامید. این اصلاحات در جهت مشارکت بیشتر مردم در اداره‌ی سیاسی دولت‌شهر بود.

دموکراسی آتن در سده پنجم پیش از میلاد، زمانی که پریکلس یکی از چهره‌های معروف تاریخ یونان به‌عنوان فرمانده کل در آتن انتخاب شد به متکامل‌ترین شکل خود رسید. در این نظام دموکراتیک قدرت عالی در دست مجمع خلق بود و بسیاری از امور دولت را اداره می‌کرد. تمام آزادمردان از سن بیست سالگی عضو این مجمع محسوب می‌شدند. کارهای اجرایی در دست یک شورای پانصد نفره به نام بوله بود. اعضاء بوله از میان طوایف(هر طایفه ۵۰ نفر) به‌صورت ادواری و به قید قرعه انتخاب می‌شدند.

❃ آتن در دوره شکوفایی خود مرکز فرهنگی سراسر یونان بود. بزرگان علم و ادب و هنر از سراسر یونان در این شهر جمع می‌شدند. در این شهر هر سال جشن‌های باشکوه بسیاری برگزار می‌شد که برای آن هزینه‌های زیادی خرج می‌شد. در آتن تقریباً آموزش همگانی جریان داشت.

#تاریخ_اندیشه_سیاسی #اندیشه_سیاسی
#دولت #دولت‌شهر #دموکراسی #الیگارشی
@Notes_On_Liberty
On Liberty | درباره‌ی آزادی
🇸🇪 سوئد و افسانه‌ی دولت رفاه! ➣ @Notes_On_Liberty ❃ سوئد تا پیش از دهه‌ی ۱۸۷۰ ملّتی فقیر و یک جامعه‌ی کشاورز بود موفقیتِ اقتصادی سوئد از اواخر سده‌ی نوزدهم و پس از تغییر جهتِ بنیادیِ سیاسی به سوی بازارهای آزاد و تجارت آزاد، مالیات پایین، حقوق مالکیت و حاکمیت…
🇩🇰 الگوی دانمارکی؛ در خانه امتحان نکنید!

@Notes_On_Liberty

❃ نخستین چیزی که باید بدانید این است که دانمارک، همچون دیگر کشورهایِ شمالی، سوایِ مستمری‌هایِ دولتِ رفاه‌شان و هزینه‌هایِ بالایِ دولتی، بازارهایی کاملاً آزاد هستند. این کشورها در شاخص‌هایِ مختلفِ آزادترین اقتصادهایِ جهان همیشه رتبه‌هایِ بالایی دارند. دانمارک در گزارشِ شاخص آزادیِ اقتصادیِ جهان که بنیادِ فرِیزر آن را منتشر کرده است، جایگاهِ ۲۲ام را در جهان دارد، و در شاخصِ بنیادِ هریتج نیز در جایِ ۱۱ام ایستاده است. این کشور در فهرستِ ”سهولت کسب‌وکار“ بانک جهانی نیز در جایگاهِ سوم ایستاده...
امّا شادی و سعادتِ آشکارِ دانمارکی‌ها از کجا نشأت می‌گیرد؟

❃ دومین چیزی که باید بدانید این است که دانمارک اخیراً کشورِ ثروت‌مندی نشده است. اگر نگاهی به آمارها بیاندازید، درمی‌یابید که تولید ناخالص داخلیِ سرانه‌ی دانمارک در مقایسه با کشورهایِ دیگر، ۶۰-۴۰ سالِ پیش به اوج رسیده است. دانمارک همین روند را پی گرفت و در دهه‌ی پنجاه از «اروپایِ قدیم» سبقت گرفت، و تا اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ از فاصله‌ی خود با ایالات متحده و دیگر کشورهایِ غربی کاست، و آن‌زمان بود که این فرایندِ سبقت‌جویی و حرکتِ پرشتاب متوقف شد. دانمارکی‌ها هنوز ثروتِ امریکایی‌ها را ندارند...

https://telegra.ph/الگوی-دانمارکی-در-خانه-امتحان-نکنید-12-29

#بازار_آزاد #مالکیت_خصوصی
#دولت_رفاه #دانمارک #اقتصاد
#اسکاندیناوی #سوسیال‌دموکراسی
@Notes_On_Liberty
مناظره‌روهای دوره‌گرد! (۱)

@Notes_On_Liberty

❃ داشتن و دانستن «تاریخ مفاهیم» عنصر لازم و امکانی برای فهم و تدوین هر تاریخ مبتنی بر خودآگاهی است، البته اگر تاریخ را واقعه‌ای از پسِ واقعه‌ی دیگرْ در یک محدوده‌ی زمانی که معمولاً نیز فاصله میان ورافتادن یک حاکم از یک سلسله و برآمدن دیگری، یا در کلان خودْ فاصله میان دو سلسله، نپنداریم.

تاریخ مفاهیم درواقع به‌مثابه نخ‌تسبیحی است که تحولات را در الگوی معنی‌داری نظم و سامان می‌دهد، و بدون این رشته، صورتی از یک پدیده در افق تاریخی پدیدار نمی‌شود، و در نتیجه، هیچ شناختِ تاریخی نیز موضوعیت پیدا نمی‌کند. به‌بیانی دیگر، جایی‌که «علم» امری تاریخی قلمداد نمی‌شود، امکانی برای اندیشیدن و نظریه‌پردازی تاریخی نیز پدید نمی‌آید. وقایع تاریخی، زمانی بازآفریده می‌شوند که در هیئت و صورت وجودی و در ضمن بافت خود در افق دیدگان ناظر امروزی پدیدار شوند، و به‌بیانی دیگر، ناظر امروزی بتواند از موضعی در دوران خود، آن وقایع را در گسترده‌ترین زمینه و بافت خودْ به‌سان یک «موضوع» در برابر خود «وضع» کرده و با استفاده از ابزارهای مفهومی خود آن را مورد بررسی قرار دهد.
‌ ‌
به قلم مصطفی نصیری.

❃ «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» که ظاهرا از ادغام چندین موسسه‌ی ریز و درشت و متوسط به ‌وجود آمده است، اینک خود را «بزرگترین» نهاد پژوهشی «در زمینه علوم انسانی و بررسی شناخت فرهنگ دیرپای اسلامی-ایرانی» می‌داند و با تاکید ادعا می‌کند که «پژوهشگران و اعضای» این پژوهشگاه، خود را «میراث‌داران فرهنگ و علم و تمدن کهن اسلامی-ایرانی» می‌دانند که ماموریت دارند «طبق موازین عقل و به دور از احساسات تفخرآمیز [هکذا فی‌الاصل] همت به‌کار دارند تا میراث گذشتگان را پاس بدارند و با کوشش و تحقیق مجدانه بر غنای آن بیفزایند و این همه را چرا[غ] راه آینده سازند».

↓ ادامه:
@Notes_On_Liberty
مناظره‌روهای دوره‌گرد! (۲)

@Notes_On_Liberty

❃ ولی دیرگاهی است که برخی اعضاء این پژوهشگاه دولتی که گرایش‌های فرقه‌ای دارند، به‌خلاف ماموریتی که به آن اشاره شد، تیمی را با استفاده از بودجه و امکانات پژوهشگاه فعال کرده‌اند که من آن‌ها را «مناظره‌روهای دوره‌گرد» می‌نامم. این تیم که سعی می‌کنم نام‌شان را نبرم، در هر موضوعی، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمی‌زاد، باهم مناظره‌ی فلسفی ترتیب می‌دهند، به‌ویژه درباره‌ی «نظریه ایرانشهری» که تاکنون بخش اعظم مناظره‌های خود را برای «نقد و رد» آن اختصاص داده‌اند.

❃ یکی از جنبه‌هایِ «fun» این مناظره‌ها، دعوا بر سر این است که سخنان کدام عضو این «band»، فلسفی‌تر است و کدام‌یک نیست. در یکی از آخرین مناظره‌ها، یکی از اعضایِ «بَنْدْ» می‌گوید؛ از این‌که فلانی می‌گوید حرف‌های من فلسفی نیست، ناراحت و کمی هم عصبانی می‌شوم. بالاخره «دانش‌آموخته برلین» گروه که ـکمی تا قسمتیـ صاحب نظریه‌ی ایرانشهری را از کشفیات خود در ایام برلین می‌داند، دخالت کرده و تایید می‌کند که همه‌ی بحث‌ها مفهومی است، و این‌گونه به‌تفاهم می‌رسند که؛ همه اعضاء فلسفی حرف می‌زنند، فقط هر یک شبکه مفهومی خود را پیش می‌برند.

❃ اما از آن‌جاکه این مناظره‌روهای دوره‌گرد، احساس می‌کنند که با این‌همه مناظره و سمینار و نشست تلگرامی و... هنوز نتوانسته‌اند «خمی بر ابروی» موضوع اصلی‌شان یعنی ایرانشهری وارد کنند و توجه صاحب نظریه را کمی به خود جلب کنند، خیلی ناراحت هستند. بنابراین یکی از آن‌ها تلاش وافری می‌کند تا براساس یک رسم مألوف و معهودْ و البته مأجور، در ادامه کُد «بدیل» آن رفیق چپ‌زده‌اش، این‌بار کُد «ابرروایت» را به «روحانیت شیعه» ارسال کند تا مگر آن‌ها را از در مخالفت با این نظریه وارد کند. احتمالا مراکزی که باید این کدها را بگیرند، یا نمی‌گیرند که بعید است، یا این‌که نظریه ایرانشهری را خوانده‌اند، و ظاهراً می‌دانند که مفهوم «ایرانشهری» به آن بخشی از فرهنگ و هنر و سیاست ایرانی گفته می‌شود که به دوره اسلامی منتقل شد، و کسی قادر نیست این بخش را از پایه‌های هویتی ایرانیان بزداید.

❃ با این‌حال احتمال قریب به یقین این است که موضوع «ایرانشهری» هم‌چنان به‌عنوان موضوع اصلی مناظره‌ها و سمینارها و نشست‌های تلگرامی آن‌ها خواهد ماند. البته ارسال کُدها همْ یحتمل بیشتر خواهد شد.

↓ ادامه:
@Notes_On_Liberty
مناظره‌روهای دوره‌گرد! (۳)

@Notes_On_Liberty

❃ من در این نوشته می‌خواهم، به‌جای پرداختن به نقادی محتوای تکراری این نشست‌ها -که البته به‌دلیل این‌که شفاهی و فاقد نظام استنادات و ارجاعات مرسوم علمی هستند، و بنابراین؛ ارزش نقادی علمی و پژوهشی را ندارد- یک کار جالب و بی‌سابقه انجام بدهم. درواقع می‌خواهم «اعتبار علمی» این «پژوهشگاه» را به‌چالش بکشم که با عنوانِ خودخوانده‌ی «بزرگترین نهاد پژوهشی کشور»، مدعی «ایفای نقشی مهم» در «تغییر و تحولات اساسی در حوزه علوم انسانی» است. با این امید که «پژوهشگاه» نیز جرأت کرده و متقابلاً از اعتبار خود دفاع کند.

❃ اما بعد؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، یک دوره پنج جلدی با عنوان «تأملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی»، به اهتمام موسی نجفی منتشر کرده است که می‌خواهیم با نقادی یکی از ترجمه‌های ارائه شده در این مجموعه، چالش خود را پیش ببریم.

❃ ترجمه مورد نظر که می‌توان آن را اوج انحطاط ترجمه در ایران دانست، عبارت از ترجمه «رسالة فی‌الصحابة» ابن‌مقفعْ با اهمیت و شهرت جهانی است که توسط خانم دکتر ملیح‌السادات فردانی(دکترای ادبیات عرب و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ـ تهران) از عربی به فارسی برگردانده شده و در صفحه ۳۶۱ مجلد چهارم این مجموعه در سال ۱۳۷۷ منتشر شده است. البته که ترجمه‌های خوب و عالی هم به‌عنوان استثنایی بر این جریان منحط، جای خود را دارند.

❃ قبل از ورود در نقادی، ادعا می‌کنیم که در ترجمه این رساله معروف، تقریبا یک عبارت و جمله‌ای وجود ندارد که درست ترجمه شده باشد. برای این‌که بتوانیم جوانب و ابعاد فاجعه را در یک مقاله نشان بدهیم، سعی می‌کنیم در بخش اول، ترجمه‌ی عنوان رساله را نقد کنیم، و سپس در بخش دوم غلط‌های باورنکردنی در ترجمه‌ی دو ـ سه پاراگراف از اوایل رساله را نشان بدهیم که درواقع ساده‌ترین عبارت‌های این اثر مهمِ (ایرانی‌اسلامی‌بین‌المللی) به‌حساب می‌آید، و بالاخره در بخش آخر نیز، ترجمه چند مفهوم اساسی را مورد نقادی قرار بدهیم.

ادامه دارد...
#مناظره‌روهای_دوره‌گرد
#سوفیست‌های_دوران_نوین
#ایرانشهری #انحطاط_ترجمه
@Notes_On_Liberty
On Liberty | درباره‌ی آزادی
نظام دولت‌شهری و اندیشه سیاسی (۵) ➣ @Notes_On_Liberty ✧ دولت‌شهرهای بزرگ به‌مانند الگوی الهام‌بخش اندیشه سیاسی: ✦ آتن: ❃ دولت‌شهر آتن در دوره‌ی تکامل خود بیشتر نمونه‌ی یک جمهوری دموکراتیک بود. آتن از لحاظ سیاسی زندگی پرماجرا و پرتلاطمی داشت و طی مراحل…
نظام دولت‌شهری و اندیشه سیاسی (۶)

@Notes_On_Liberty

✧ اهمیت تحول دموکراتیک در دولت‌شهرها برای اندیشه سیاسی:

❃ زندگی متحول، پرتلاطم و مشارکت جویانه دولتشهرهای یونان از جهات بسیاری الهام‌بخش اندیشه سیاسی در یونان بود. در واقع چنین شرایطی بود که پایه‌های پیدایش اندیشه سیاسی به معنی درست این واژه را فراهم کرد. تحول از نظام امپراتوری به نظام دولت‌شهری و از حکومت اشرافی به حکومت دموکراسی نقش مهمی در یک نگرش تازه و نو به قانون و مبانی مشروعیت داشت.

❃ مسئله قانون و مشروعیت از مسائل مهم اندیشه سیاسی است. نظام دموکراسی، اصول آزادی و آیین مشارکت شهروندان در اداره شهر بی‌گمان این مفهوم را دربر داشت که قوانین صورت مقدس، ابدی و تغییرناپذیر ندارند بلکه ناشی از اراده‌ی مردم برای تنظیم امور زندگی خود هستند.

❃ چنین نگرشی یک نگرش کاملاً نو است. پیش از این در یونان هم قانون را دارای منشاء ماوراء طبیعی می‌دانستند. دموکراسی در یونان باعث شد که مردم به این نتیجه برسند که قوانین از منشاءِ قدسی نیامده‌اند بلکه برای رفاه مردم ساخته می‌شوند. این امر در بالا بردن آگاهی سیاسی مردم نقش مهمی داشت.

❃ سامان دادن دولت بر پایه‌ی قانونی که توسط مردم اعتبار پیدا می‌کند در واقع یک انقلاب در زندگی فکری و اجتماعی به حساب می‌آید. از این انقلاب بود که انسان تازه‌ای پیدا شد، انسانی که در قالب شهروند ظاهر شد. از این تحول این فکر زاده می‌شود که باید برای زندگی اجتماعی و سیاسی معیارهایی کلی پیدا کرد.

❃ در دولت‌شهرها در واقع انسان زندگی تازه‌ای را بر پایه‌ی الگویی نو بنا می‌کند که می‌توان آن را زندگی آگاهانه نامید. انسان می‌خواهد کاملاً آگاهانه و یک‌سره آزاد از مرجعیت سنّت زندگی خود را سامان دهد. این آگاهی به تدریج راه خود را در اندیشه سیاسی باز می‌کند. البته این نتیجه‌ی سیر اندیشه‌ی سیاسی است نه واقعیتی در آغاز دولت‌شهر.

#تاریخ_اندیشه_سیاسی #اندیشه_سیاسی
#دولت #دولت‌شهر #دموکراسی #قانون
@Notes_On_Liberty
📄 فقر زبان یا زبان فقیر! | فرهاد قناعتگر

@Notes_On_Liberty

❃ در هر بحثی که با ضد ایرانی‌های خجالتی یا وقیح داشتم جمله‌ای که حکایت از جهل مرکب و فقر زبان است، کلیشه‌وار برایم تکرار شده است:

«مردم مهم هستند کشور که مهم نیست.»

- گوینده‌ی این کلیشه فاقد درک یک موجود هوشمند از «وحدت ارتباطی» و نهادی است. در واقع گوینده نمی‌تواند تفاوت بین یک جمعیت که از خیابان عبور می‌کنند و یک تیم فوتبال را درک کند. هر دو را می‌تواند بشمارد ولی از درک روابط بین آن‌ها عاجز است.

- دوم از آن‌جا که گوینده آگاهی تاریخی ندارد نمی‌تواند وجدان هم داشته باشد زیرا نمی‌تواند رابطه‌ی بین خود و دیگران را بفهمد. همچنین از درک تاثیری که دیگران در شکل‌گیری آگاهی او داشته‌اند عاجز است.

❃ در زبان انگلیسی ریشه‌ی وجدان و آگاهی یکی‌ست. وجدان(conscience) و آگاهی(consciousness) هر دو از واژه‌ی لاتینِ (scire) به‌معنای دانستن مشتق شده‌اند.

- کشور یک نهاد است و دارای «وحدت ارتباطی» است. طبیعی است که مردم در این نهاد حضور دارند. ولی حضورشان شبیه حیوانات برای تامین امیال‌شان نیست. بلکه در نهاد، مردم صاحب نقش می‌شوند و وظیفه پیدا می‌کنند. توام با وظیفه، قواعدی نیز برای حقوق و تنظیم روابط آن‌ها هست که برخی از آن‌ها قواعد بنیادی است. قواعد بنیادی را نمی‌توان به خواست اکثریت تغییر داد چون اکثریت این قواعد را نگذاشته‌اند و بُعدِ سیاسی وجودشان ناشی از این قواعد است. دست‌زدن به قواعد بنیادی مَثَل معروف سعدی را به ذهن متبادر می‌کند:

«یکی بر سر شاخ، بن می‌برید
خداوند بستان نگه کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می‌کند
نه با من که با نفس خود می‌کند»

این شیرین‌عقلان حتی اندکی روی جمله بی‌معنای خود درنگ نمی‌کنند که چرا در همه‌ی جهان کشتگان در راه کشور را آن‌قدر ارج می نهند؟!

❃ کشور هم نوعی وحدت ارتباطی است ولی نوعی وحدت ارتباطی تاریخی. کشور چیزی فراتر از وحدت مردم زمان حاضر است. کشور میراث مردمان بسیاری است که پیش از ما زیسته‌اند و دلیل وجودی ما هستند و سرمایه‌ی بسیاری از کسانی است که پس از مرگ ما قرار است زندگی کنند و ما باید اندوخته‌ای برای آن‌ها باقی بگذاریم‌‌.

❃ در سنّت ایرانشهری کشور حتی فراتر از این است ما وظیفه داریم که «جان» را در ایران با یاری چشم «خرد» گسترش دهیم، بنابراین کشور تمام جغرافیا ،درختان، آب‌ها و موجودات زنده است که هر ایرانی باید در زندگی برای افزایش کمیت و کیفیت و پاسداشت آن‌ها بکوشد. به بیان کلی افزایش نیروی ایران‌زمین وظیفه‌ی هر ایرانی است. این معنای زندگی هر ایرانی است.

✤ پانویس:
- در فلسفه دو نوع وحدت وجود دارد یکی وحدت ذاتی که ارسطو تعریف می‌کند و دیگری وحدت ارتباطی که برایان فی به آن پرداخته است.

#دولت‌ملت #ایران
#ایرانشهر #ایران‌زمین
@Notes_On_Liberty
📄 کاش دولت ما لیبرال بود! | حامد زارع

@Notes_On_Liberty

❃ یوسف اباذری از موضع چپ به کوروش، رضاشاه، جواد طباطبایی، حسن روحانی و اخیراً قالیباف حمله می‌کند. خوش‌مزه آنکه نقطه مشترک همه این افراد شادخواری از باده نئولیبرالیسم است. فقدان آگاهی تاریخی در ذهنیت جامعه‌شناس ایرانی و از آن بدتر حد اعلای اغتشاش مفاهیم در ذهن اباذری تا اندازه‌ای است که هر بار با چوبی نو خصم خود را می‌نوازد.

❃ بدین‌ترتیب فیلسوفی نظیر جواد طباطبایی و سیاست‌مداری نظیر روحانی و روزنامه‌نگاری نظیر قوچانی، یک روز ناسیویالیست است، یک روز سلطنت‌طلب، یک روز تاچریِ اسلامی است، یک روز فاشیست‌ِ ایرانی و در نهایت همه متصف به صف نئولیبرالیسم به مثابه‌ی مفهومی تازه تولدیافته در تخیل خلاق جامعه‌شناس ما هستند که با همکاری ایرانشهری‌ها، دست به توطئه‌ای بی‌نهایت مخرب علیه زحمتکشان زده‌اند.

❃ اباذری که دو سال پیش به مناسبت روز جهانی فلسفه، از پیوند دادن فاشیسم و نئولیبرالیسم و فاشیسم و ایرانشهری قانع نمی‌شود، سال گذشته در مراسم چهلمین سال‌روز درگذشت علی شریعتی صریح‌تر از هر زمان دیگری سخن می‌گوید و جواد طباطبایی را فاشیست خطاب می‌کند.

❃ اباذری امسال نیز در جلسه دفاع از پایان‌نامه‌ای درباره‌ی جواد طباطبایی بر نئولیبرالیسمی که تنها خودش می‌داند چیست حمله برد. جالب آنکه دامنه‌ی فراگیری نئولیبرالیسمی که اباذری می‌شناسد، هر روز گشادتر از دیروز می‌شود و همه کارگزاران چپ و راست حکومت در ایران را در برمی‌گیرد.

کاش دولت ما لیبرال بود و از بنگاه‌داری و دکان‌داری دست می‌کشید و پژوهشکده‌ای نداشت که از محل اعتبارات آن به اباذری و شرکا طرح تحقیقاتی سفارش دهد. کاش دولت ما لیبرال بود و به گردش آزاد اطلاعات اعتقاد داشت تا ما مبلغ قرارداد اباذری با پژوهشکده فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد را می‌دانستیم. کاش دولت ما لیبرال بود تا اباذری‌ها نتوانند به جای مار نوشتن، نقش مار را روی دیوار بکشد

#ایرانشهر #اقتصاد_آزاد
#لیبرالیسم_اقتصادی #بازار_آزاد
#آزادی_فردی #مالکیت_خصوصی
@Notes_On_Liberty
📃 | شادیِ دانمارکی‌ها محصولِ دولتِ رفاه نیست!

@Notes_On_Liberty

❃ گرچه بسیاری از سیاست‌مداران و تحلیل‌گرانِ سیاست ادّعا می‌کنند که سیاست‌هایِ دولتِ رفاه شادی ایجاد می‌کند، از همان زمان که روت وینهوفن در سالِ ۲۰۰۰ مقاله‌ای دراین‌باره منتشر کرد، ثابت شده است که این‌چنین نیست.

❃ وینهوفن به‌دنبالِ آن بود که میزانِ شادیِ ناشی از دولتِ رفاه را تخمین بزند، و به‌وضوح انتظار داشت که به رقمِ مثبتِ قابل‌ملاحظه‌ای برسد، ولی به صفر رسید. بیش‌ترِ مطالعاتِ بعد از او هم به همین صفر رسیده‌اند، و بسیاری از مطالعاتِ اخیر در این حوزه پِی برده‌اند که هم‌زمان که بازتوزیع شادی ایجاد نمی‌کند، سیاست‌هایِ غیرتوزیعی در کشورهایِ دارایِ بخش‌هایِ بزرگِ دولتی در مجموع به سطوحِ کم‌تر شادی انجامیده‌اند.

❃ ...اگر دولتِ رفاه شادی ایجاد نمی‌کند، پس چطور می‌توان شادیِ دانمارکی‌ها را درک کرد؟ پاسخ را می‌توان در تاروپودِ قماشِ فرهنگیِ کشور یافت، و مشخّصاً در دو عامل. نمودارِ دوّم اهمیّتِ این دو عامل را نشان داده است، دو عاملی که می‌توان با آن‌ها توضیح داد چرا دانمارک، و نه کشورِ ثروت‌مندِ دموکراتیکِ دیگری، شادترین مردمِ جهان را دارد: دارا بودنِ ترکیبِ بالاترین سطحِ اعتماد در جهان و بالاترین سهمِ مردمانی که می‌گویند در انتخابِ شیوه‌ی دلخواهِ زندگی‌شان آزاد هستند به کلِّ جمعیت.

https://telegra.ph/شادی-دانمارکی‌ها-محصول-دولت-رفاه-نیست-12-31

#بازار_آزاد #مالکیت_خصوصی
#دولت_رفاه #دانمارک #اقتصاد
#اسکاندیناوی #رفاه #آزادی
@Notes_On_Liberty
📄 | سمفونیِ گوش‌خراشِ سوسیالیسم!
@Notes_On_Liberty
📄 | سمفونیِ گوش‌خراشِ سوسیالیسمِ قرن بیست و یکمی!

@Notes_On_Liberty

❃ طرح کلی این قصه، همان الگویی را دنبال می‌کند که حالا دیگر تقریبا برای همه آشناست. مارکسیست‌ها -در این مورد مارکسیست‌های تجدیدنظرطلب!- با شعر و شعار به قدرت می‌رسند و بهشتی سوسیالیستی نوید می‌دهند. همه‌چیز را اشتراکی و ملّی اعلام می‌کنند و قول می‌دهند که نظم و کنترل و برنامه‌ریزیِ مرکزی جای «آشوب» بازار را خواهد گرفت. چیزی نمی‌گذرد که همه‌چیز از هم می‌پاشد. یک کشور دیگر به تل‌ِ غم‌افزایِ شکست‌هایِ بی‌شمارِ سوسیالیسم اضافه می‌شود.

❃ پرزیدنت چاوز قریب به شش هفت سال پیش، سمفونیِ «سوسیالیسم قرن بیست و یکمی» را آغاز کرد. رفقایی که اصرار داشتند سوسیالیسم قرن بیستمی، و شوروی و چکسلواکی و کوبا، مصداق و نمایندگان خوبی برای ارزش‌های والای این مکتب متعالی نبوده‌اند، بانگ گوش‌خراشی که می‌شونید صدای همان سمفونی است که می‌دانستیم دیر یا زود آن را خواهیم شنید!

❃ چه خوب گفته بود میلتون فریدمن که: اگر کمونیسم را در صحرا بیازماییم پس از مدتی با کمبود شن روبه‌رو خواهیم شد. انگار همین دیروز بود که رفیق چاوز اراده فرموده، صنعت طلای کشور را (به‌همراه سایر صنایع از جمله نفت و فولاد و سیمان و پتروشیمی و مخابرات و کلیه معادن و الخ) ملّی کرده و بیش از دویست تُن طلای ونزوئلا در بانک‌های خارج از کشور را برای انبار کردن به کشورش بازگرداند. درست پنج سال پیش، کشوری که روی بزرگترین ذخایر نفتی دنیا نشسته، فقط بیش از ۳۶۰ تن طلا در خزانه‌اش داشت. امروز همان کشور برای نخستین بار در طول یک‌صدسالی که تولیدکننده نفت بوده ناچار به واردات نفت خام، بله، نفت خام، شده، نه فقط اثری از آن طلا باقی نمانده، که کشور دچار قحطی دستمال توالت است. بیمارستان‌ها پر است از کوچک و بزرگی که بخاطر نبودن دم دست‌ترین داروها نظیر آنتی‌بیوتیک پَرپَر می‌شوند...

متن کامل:
https://telegra.ph/سمفونی-گوش‌خراش-سوسیالیسم-قرن-بیست‌ویکمی-01-01

#سوسیالیسم #فروپاشی #مارکسیسم
#ونزوئلا #چاوز #فرجام_سوسیالیسم
@Notes_On_Liberty
«همه می‌خواهند به خرج «دولت» زندگی کنند و رفاه‌شان را به خرج «دولت» بالاتر ببرند. آن‌ها فراموش می‌کنند که همواره «دولت» است که دارد به خرج «همه» زندگی می‌کند.»

فردریک باستیا، اقتصاددان فرانسوی
@Notes_On_Liberty
📄 | آزادی اقتصادی به زبان ساده! (۱)

@Notes_On_Liberty

❃ به نقل از فون میزس، اقتصاددان نامدار مکتب اتریش است که می‌گفت آزادی اقتصادی به آن معناست که افراد بتوانند راهی را که می‌خواهند به جامعه بپیوندند انتخاب کنند؛ مراد مرد اتریشی این بود که روا نیست برای چیزی انتزاعی به نام منافع جمعی و اجتماعی، آزادی انتخاب را از آدم‌های واقعی با گوشت و پوست و استخوان گرفت. از نظر او و همفکرانش آزادی در انتخاب روش زندگی ارزشی اساسی به شمار می‌آید و دلیل پیشرفت تمدن بشری را هم باید در همین جست‌وجو کرد.

انسان‌ها حق دارند چنان‌که می‌خواهند وقت، استعداد و توان خود را برای شکل دادن به زندگی‌شان به‌کار گیرند و به همین ترتیب حق هم ندارند به اجبار آنچه را دیگران برای ساختن زندگی خودشان نیاز دارند از آن‌ها بگیرند. دشوار نیست دریابیم که مفاهیم حقوق مالکیت خصوصی، مبادله داوطلبانه، حکومت قانون و بازار آزاد هم در پیوند با آزادی اقتصادی طرح می‌شوند. انسان‌ها باید بتوانند آنچه را می‌خواهند و می‌توانند تولید و عرضه کنند و آن را آزادانه با دیگران مبادله کنند. همچنین بسیاری هم معتقدند که رسیدن به آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی ممکن نیست و حتی اگر از نظر سیاسی هم در پی آزادی مدنی و اجتماعی باشیم، در واقع بدون آزاد گذاشتن مردم در معیشت‌شان(آزادی اقتصادی) آب در هاون کوبیده‌ایم.

❃ ولی آزادی اقتصادی را باید از جنبه دیگری هم مورد توجه قرار داد؛ برخلاف دیدگاه رایج، پیش‌فرض دیدگاه آزاد گذاشتن انسان‌ها این نیست که با انسان‌هایی صد در درصد عاقل روبه‌روایم؛ درست برعکس به‌دلیل نادانی و ناتوانی ذاتی انسان‌هاست که نباید اختیار بعضی از آنها را به دستی بعضی دیگر سپرد و کسانی را محکوم به پیروی از برخی دیگر کرد. از این روست که هواداران آزادی اقتصاد به حضور و مداخله دولت در اقتصاد نقدهای جدی دارند؛ زیرا بر این باورند که کارگزاران دولت هم انسان‌هایی معمولی‌اند با تمام کاستی‌ها و ناتوانی‌های دیگر انسان‌ها؛ سپردن سرنوشت اقتصادی دیگر افراد به آن‌ها درست نیست. این را هم نباید از یاد برد که دولتی‌ها به اندازه خود افراد انگیزه و دانش برای بهبود وضعیت آن‌ها ندارند.

آزادی اقتصادی به معنای هرج‌ومرج و نبود قانون هم نیست، از قضا نیازمند یک ساختار حقوقی و قانونی استوار است که آزادی افراد به رسمیت شناخته و حمایت شود. فون هایک، متفکر بزرگ دیگر مکتب اتریش، هم اشاره می‌کند که آزادی در درجه اول «آزادی از اجبار دیگران» است، در این معنا افراد پیش و بیش از آنکه دستشان باز باشد تا آنچه را می‌خواهند انجام دهند، نیاز دارند تا از شر آزار دیگران در امان بمانند و کسی نتواند اختیار آنها را در تعیین سرنوشت‌شان محدود کند. این یعنی نیاز به قانون‌های بی‌طرفانه‌ای است که برای همه یکسان اجرا شود. آزادی بدون «قانون» شوخی بزرگی است. قوانین راهنمایی و رانندگی در بزرگراه را در نظر بگیریم، به رانندگان نمی‌گویند کجا بروند و دقیقا چه کنند؛ ولی رفتارها را پیش‌بینی‌پذیر می‌کنند. بیش از آنکه هدفشان محدود کردن افراد باشد، دنبال فراهم کردن بیشترین قلمرو عمل با حفظ ایمنی خود فرد و دیگران‌اند.

@Notes_On_Liberty
📄 | آزادی اقتصادی به زبان ساده! (۲)

@Notes_On_Liberty

❃ آن‌ها را اشخاصی به سلیقه خود تعیین نکرده‌اند و البته سودمندی آن‌ها برای خود افراد هم روشن است و از این‌رو پذیرفتنی‌اند. اگر بخشی از افراد هم قانون‌ها را رعایت نکنند، سودمندی آن‌ها برای دیگران هم کاهش می‌یابد، از این رو باید آن‌ها را به‌طور یکسان برای همه به‌کار گرفت. برابری واقعی، برابری در مقابل قانون است. البته برابری مقابل قانون به معنای نتایج برابر نیست، ولی ضمانت می‌کند که منافع یک گروه بر دیگران برتری داده نشده است و قاعده بازی برای افراد فارغ از جایگاه اجتماعی و جنسیت و نژاد و... یکی است. وقتی از آزادی اقتصادی صحبت می‌کنیم، پیش نیاز آن وجود قانون‌های خوب است، این به معنای افزودن بر انبوه تبصره‌ها و مقررات نیست، بلکه برعکس کاستن آن‌ها به حداقل ممکن و تلاش برای حفظ آزادی عمل افراد است. دولت خوب، دولتی نیست که «سیاست‌گذاری اقتصادی» موثر تدوین می‌کند، بلکه دولتی است که موانع را از جلوی پای اهالی اقتصاد بر می‌دارد و آن‌ها را آزاد می‌گذارد تا خود کارشان را تدبیر کنند. دولت خوب «پر قانون» نیست، دولتی است که همان حداقل قانون‌های لازم را به خوبی اجرا می‌کند و افراد را «آزاد» می‌گذارد.

❃ در دنیا رتبه‌بندی‌ها و شاخص‌هایی هم برای اندازه‌گیری آزادی اقتصادی تعریف شده است؛ دو تا از معتبرترین آنها را هر ساله موسسه فریزر و بنیاد هریتج منتشر می‌کنند که مولفه‌ها و ابعاد کم و بیش مشابهی را هم می‌سنجند؛ از جمله به تازگی موسسه فریزر گزارش شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۱۷ خود را منتشر کرده که این شاخض را برای ۱۵۹ کشور جهان اندازه‌گیری کرده است. در صدر کشورهای آزاد از نظر اقتصاد هنگ‌کنگ، سنگاپور، نیوزیلند، سوئیس و ایرلند قرار گرفته‌اند و در انتها هم به ترتیب ونزوئلا، جمهوری آفریقای مرکزی و کنگو قرار دارند. کشور ما ایران در رده صدوپنجاهم قرار دارد و در رده اقتصادهای بسیار بسته و غیرآزاد جا می‌گیرد. اگر کشورها را بر اساس آزادی اقتصادی به چهار دسته «آزاد»، «کم و بیش آزاد»، «کم و بیش بسته» و «بسته» تقسیم کنیم، در آمد سرانه کشورهای گروه نخست(«آزاد») تا ۷ برابر گروه چهارم(«بسته») است.

❃ این البته به هیچ رو غریب نیست، بالا بودن کارآیی اقتصادهای آزاد نسبت به انواع برنامه‌ریزی شده و دستوری بارها و بارها به اثبات رسیده است. با پیچیده‌تر شدن مناسبات اقتصادی و افزایش جمعیت، آزادتر شدن اقتصاد دیگر یک انتخاب نیست، الزام حیاتی است که باید به آن تن داد و الا همانطور که دیدیم حتی کشور ثروتمندی مانند ونزوئلا هم با خطر قحطی روبه‌رو خواهد شد. زیرشاخص‌ها/ مولفه‌های شاخص آزادی اقتصادی (فریزر) نیز همسو با همین دیدگاه انتخاب شده‌اند، برای سنجش این شاخص ۵ مولفه/ زیرشاخص به‌کار گرفته شده‌اند: اندازه حکومت، کارآمدی سیستم قانونی و حقوق مالکیت، سیاست‌های مناسب پولی، آزادی تجارت بین‌الملل، مقررات (مقررات بازارهای اعتباری، بازار کار و کسب و کار).

❃ به بیانی دیگر، اگر حکومت کشوری بزرگ نباشد و در اقتصاد مداخله نکند، سیستم قانونی و حقوق مالکیت مناسبی را نهادینه کرده باشد، دستش در عرضه پول و دستکاری بازار پول باز نباشد؛ تجارت بین‌المللی را با موانع تعرفه‌ای و غیرتعرفه‌ای محدود نکند و بازارهای گوناگون در آن نظم مناسبی داشته باشند، می‌توان گفت که با یک اقتصاد آزاد روبه‌رو هستیم. رتبه ایران در هیچکدام از این ابعاد ۵گانه مناسب نیست؛ در میان ۱۵۹ کشور جهان از ۱۲۶ تای آنها حکومت (دولت) بزرگ‌تری داریم، در کارآمدی سیستم قانونی رده صدم، در سیاست‌های پولی مناسب رتبه یکصدوبیستم، آسانی در تجارت بین‌المللی جایگاه صدوپنجاه‌وششم و در حوزه مقررات خوب هم جایی بهتر از رتبه صدوپنجاه‌ودوم نداریم. باید تدبیری در این مورد اندیشید.

📑 | روزنامه دنیای اقتصاد، امیرحسین خالقی

#آزادی_فردی #آزادی_اقتصادی
#آزادی_سیاسی #لیبرالیسم_اقتصادی
#بازار_آزاد #مالکیت_خصوصی
@Notes_On_Liberty
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 | موضوع دانشگاه، باید «ایرانشهر» شود.
🗣 | پروفسور جواد طباطبایی

#ایرانشهر
#دانشگاه_ملی
#جواد_طباطبایی
@Notes_On_Liberty
On Liberty | درباره‌ی آزادی
مناظره‌روهای دوره‌گرد! (۳) ➣ @Notes_On_Liberty ❃ من در این نوشته می‌خواهم، به‌جای پرداختن به نقادی محتوای تکراری این نشست‌ها -که البته به‌دلیل این‌که شفاهی و فاقد نظام استنادات و ارجاعات مرسوم علمی هستند، و بنابراین؛ ارزش نقادی علمی و پژوهشی را ندارد-…
مناظره‌روهای دوره‌گرد! (۴)

@Notes_On_Liberty

بخش یکم: عنوان «رسالةٌ فی‌الصحابه»

❃ مترجم محترم در ترجمه‌ی عنوان رساله، تنها با حذف «ال»، عبارت «رساله صحابه» را ساخته است که اصولاً نمی‌توان گفت کار خاصی انجام داده است. باید گفت؛ گر ترجمه این بودی، چه آسان بودی.

❃ شاید مترجم پنداشته است که هر دو واژه‌ی «رساله» و «صحابه» در زبان فارسی مشهورتر از آن هستند که نیازی به ترجمه داشته باشند، بنابراین خارج کردن ترکیب از صورت عربی، برای انتقال مضمون عنوانْ کافی و بسنده خواهد بود، غافل از آن‌که از خلاف‌آمد عادت، مضمونی که ما در فارسی از مفهوم «صحابه» می‌شناسیم، اصلاً منظور و مراد نویسنده نیست، و به همین دلیل در ترجمه آن کلاً به جاده خاکی رفته است.

❃ مضمونی که ما فارسی‌زبانان از واژه «صحابه» می‌شناسیم، مضمونی در بافت(context) دینی و عبارت از کسانی است که در زمره یاران نزدیک پیامبر اسلام بوده‌اند. بنابراین وقتی «صحابه» را به صورت مطلق می‌شنویم، مضمونی در حوزه‌ی دین را تداعی می‌کنیم. ولی «صحابه» در عنوان رساله‌ی ابن‌مقفع، به‌هیچ عنوان در بافتِ دینی به‌کار نرفته است، و مهم‌تر از آن، تداعی چنین معنایی از آن نیز غلط و خلاف غایت و غرضِ ابن‌مقفع است.

❃ همان‌طورکه ابن‌مقفع پژوهان عرب توضیح داده‌اند؛ «الصحابه» به‌معنی «البَطانه» یا کسانی است که با بطن و جوانب پیدا و پنهان امور آشنا هستند. به‌تعبیر امروزی، کسانی هستند که در جریان مسائل «به‌کلی سِری مملکتی» هستند. از همین منظر «رساله در باره‌ی صحابه» یعنی رساله در باره وزیران مقرب و مشاوران خاص یک حاکم است که از ظاهر و باطن امور حکومتی واقف هستند، یا کسانی هستند که حاکم، مسائل مهم حکومتی را با آنان مشورت می‌کند. در نوشته‌های قدیمی به چنین کسانی که حلقه اول یک حاکم را تشکیل داده و در جریان مسائل و اسرار حکومتی هستند، «وزیران» و «مشاوران خاص» گفته می‌شد.

عبدالحمید کاتب که فضل تقدم و حتی استادی بر ابن‌مقفع دارد، در رساله معروف خود به‌نام «رسالة فی نصیحةِ ولی‌العهد»، در اشاره به کسانی که ولیعهد باید با آن‌ها مشورت کند، از دو مفهوم «بطانتک» و «خاصتک» استفاده کرده است. خودِ ابن‌مقفع نیز در جایی از کتاب «الادب‌الکبیر» از اصطلاحاتی مثل «وزیر» و «الیف» و «انیس» استفاده کرده است. به‌هرحال، ترجمه «الصحابه» به «صحابه» یا هر معادل دیگر، بدون اشاره به توضیح بالا در پاورقی، ممکن نیست. این اشاره آن‌قدر اهمیت دارد که حتی در نسخه‌های عربی نیز، در پاورقی به مضمون «البطانه» اشاره می‌کنند تا ذهن خوانندگان به سمت مضمون دینی نچرخد.
‌ ‌
ادامه دارد...
#مناظره‌روهای_دوره‌گرد
#سوفیست‌های_دوران_نوین
#ایرانشهری #انحطاط_ترجمه
#ابن‌مقفع #ایرانشهر
@Notes_On_Liberty
On Liberty | درباره‌ی آزادی
📄 امکان‌ناپذیری سوسیالیسم؛ مسئله‌ی محاسبه‌ی اقتصادی از نگاه میزس (بخش یکم) ➣ @Notes_On_Liberty ❃ در این رابطه لودویگ فن میزِس در کتاب کنش انسانی توضیح می‌دهد که اطلاعات تکنولوژیک، تنها اطلاعات مورد نیاز فرد کنشگر در امر تولید نیستند. این اطلاعات فقط زمانی…
📄 امکان‌ناپذیری سوسیالیسم؛ مسئله‌ی محاسبه‌ی اقتصادی از نگاه میزس (بخش دوم)

@Notes_On_Liberty

❃ ارزش یک کالا، یک کیفیت عینی در ذات کالا نیست بلکه ناشی از اشتیاقی است که افراد برای دستیابی به آن احساس می‌کنند ولی این اشتیاق قابل اندازه‌گیری نیست و صرفا قابل رتبه‌بندی است.

❃ رتبه‌بندی کالاهای آماده برای مصرف(محصولات نهایی) تقریباً بدون هیچ ابهامی قابل انجام است ولی رتبه‌بندی وسایل، یعنی عوامل تولید و کالاهای سرمایه‌ای(نهاده‌ها) با ابهامات زیادی همراه است.

❃ ارزش عوامل تولید و کالاهای سرمایه‌ای برای فرد کنشگر، از ارزشی که فرد برای محصول نهایی تولید، یعنی برای کالاهای مصرفی قائل است، نشٲت می‌گیرد حال هرچه کالاهای سرمایه‌ای، چه به لحاظ زمانی و چه به لحاظ جایگاهی که در فرآیند تولید دارند، از محصول نهایی دورتر باشند رتبه‌بندی ذهنی آن‌ها ناگزیر با ابهامات بیشتری همراه است.

❃ به همین دلیل ارزش‌گذاری ذهنی، به‌ویژه در اقتصادهای بزرگ با فرآیند پیچیده و زمانبر تولید، ابزار مناسبی برای محاسبه اقتصادی نیست ولی میزس استدلال می‌کند که همین ارزش‌گذاری ذهنی افراد، در یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد، در قیمت‌ها عینیت یافته و محاسبه عددی را برای افراد ممکن می‌سازد.

❃ بر اساس قیمت‌های پولی، فرد کنشگر معیار مشترکی برای مقایسه کالاهای مصرفی(محصولات) با عوامل تولید و کالاهای سرمایه‌ای(نهاده‌ها) در اختیار داشته و قادر به انجام محاسبه اقتصادی خواهد بود پول تنها یک واسطه‌ی رایج مبادله است و نه بیشتر

✦ ولی قیمت‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟
پاسخ این پرسش را در بخش سوم بخوانید.

#میزس #کنش_انسانی
#امکان‌ناپذیری_سوسیالیسم
#سوسیالیسم #فرجام_سوسیالیسم
@Notes_On_Liberty
📄 | اقتصاد سیاسی به زبان آدمی‌زاد! (۱)

@Notes_On_Liberty

❃ گویا شاهزاده ایرج در کلامی ماندگار گفته است تعداد ایرانی جماعت از سه تا بیشتر شود شروع به بحث سیاسی می‌کنند، شاهزاده فقید عمرش قد نداد که ببیند مردم در این حوالی، بعدها اقتصاد را هم قاطی ماجرا می کنند و بحث را در حوزه‌ی «اقتصاد سیاسی» پیش می‌برند.

«اقتصاد سیاسی» در مملکت ما جزوِ راه‌هایی است که آدم را جزوِ میوه‌ها به حساب بیاورند و البته ربط زیادی به اقتصادی سیاسی به معنای دقیق واژه ندارد.

❃ این‌جا، «اقتصاد سیاسی» کم‌وبیش به این معناست که سیاسیون هرجور دل‌شان خواست خرج کنند و زیاد کاری به حساب و کتاب اهالی اقتصاد نداشته باشند. آگاهان می‌دانند که ملاحظات سیاسی البته مهم است، ولی این ربطی با تصور عموم مردم از سیاست ندارد. سیاست هم علمی است جدی با نظریه‌ها و حرف‌هایی دقیق که بعید است آدم در گپ‌زدن با رفقا و مطالعه‌ی روزنامه‌های یومیه ایرانی از آن‌ها سر در بیاورد.

❃ باری، دیدم بد نیست نگاه دقیق‌تری به تعریف اقتصاد سیاسی بیندازیم، شاید برخی در کاربردش بازنگری کنند. راه دور هم نمی‌رویم، سری به بریتانیکا می‌زنیم و با الهام از حضرت سید جواد می‌بینیم که چه گفته است.

❃ ریشه‌ی واژه‌ی اقتصاد سیاسی البته ربطی به معنای امروزی ندارد، «اقتصاد» در معنای یونانی تدبیر منزل است و «سیاست» به معنای تدبیر شهر(کشور)، در کل به فهم قانون‌های تولید و مصرف یا «ایجاد و توزیع ثروت» اشاره دارد. آدام اسمیت نخستین کسی است که ادعا کرد این «ایجاد و توزیع ثروت» یک حوزه‌ی مستقل است و منطق و قواعد خودش را دارد.

❃ متفکران هم‌دوره‌ی اسمیت به‌جای اینکه قضیه را به خواست خدا و آسمان ربط دهند، ارتباط ثروت را با عوامل زمینی و طبیعی و انسانی بررسی کردند. مرد اسکاتلندی می‌خواست «دست دولت» را از روی ثروت کنار بزند، از این‌رو یک «دست نامرئی» برای بازار ابداع کرد. یادمان نرود تا یک سده پیش از او و معاهده‌ی صلح وستفالیا اساساً چیزی به نام ملّت و کشور به معنای امروزی به رسمیت شناخته نمی‌شد. به این وصف کار او توضیح منطق تولید/توزیع ثروت برای یک نظم سیاسی جدید بود.

@Notes_On_Liberty
| اقتصاد سیاسی به زبان آدمی‌زاد (۲)

@Notes_On_Liberty

❃ پس از اسمیت، ریکاردو و لیست و از همه مشهورتر مارکسِ نبی را داریم که این آخری نام کامل کتابش «سرمایه، نقدی بر اقتصاد سیاسی» است، با این حال به تدریج مباحث اقتصاد سیاسی با این معنای گسترده در شاخه‌های دیگر علم مانند سیاست و جامعه‌شناسی و «علم اقتصاد» مطرح شدند و «علم اقتصاد» به شکل امروزی چنان‌که در دانشگاه‌ها و محافل رسمی تدریس می‌شود از اواخر سده‌ی نوزدهم و با آلفرد مارشال مورد توجه قرار گرفت. به زبان دیگر اقتصاد سیاسی جای‌اش را به علم اقتصاد داد. (اهل زبان می‌دانند در انگلیسی یک اس ناقابل به تهِ اقتصاد یا همان اکانمی می‌چسبانند و «علم اقتصاد» را ایکنامیکز می‌نامند و اقتصاد سیاسی همان پلیتیکال اکانمی باقی می‌ماند).

❃ خلاصه که پدر «علم اقتصاد» همان اقتصاددان‌های سیاسی بودند، ولی کار تمام نشد، دوباره در میانه‌های سده بیستم اقتصاد سیاسی این بار بیشتر از سوی علم روابط بین‌الملل و سیاست مورد توجه قرار گرفت، بیشتر البته ویژگی میان رشته‌ای داشت تا رشته به معنای متعارف. مایل‌ام مکتب اتریش و لیبرتارین‌های ضد دولت را هم در همین دسته و در امتداد اقتصاد سیاسی به معنای سنتی‌تر آن ببینم.

❃ در حال حاضر البته این‌جا و آن‌جا زیاد نام اقتصاد سیاسی را می‌شنویم، جان کلام این‌است که در اقتصاد سیاسی جدید، روابط نهاد دولت و نهاد بازار را بررسی می‌کنند، ولی قوت نظری و روش‌شناسی مشخص مانند علوم استخوان‌دارتر دانشگاهی را دارا نیست، هرچند تازگی و دیدگاه‌هایِ نوِ آن درس‌آموز است. از آن‌جا که بسیار رخ می‌دهد که اهداف سیاسی و اقتصادی(به معنای علمی) با هم یکی نباشند، این اقتصاد سیاسی برای مردم که از بدوِ تولد! مفسر سیاسی و اقتصادی هم هستند جالب و باکلاس جلوه می‌کند، سیاسیون هم در این حوالی به سهم خود هرگونه ناکارامدی اقتصادی را با دلایل سیاسی توجیه می‌کنند(لازم است مثال بزنم؟).

❃ امّا غرض از این روضه طولانی این بود که بگویم هر حرف اقتصادی به یک معنا سیاسی است، ولی اگر می‌خواهیم تحلیل جدی «اقتصاد سیاسی» داشته باشیم باید در درجه اول چندتا کتاب کلاسیک را خوانده باشیم، حرف‌های جدی علم سیاست و اقتصاد را بدانیم، توان ربط دادن آن‌ها را داشته باشیم و بتوانیم استدلال مشخص کنیم. اینکه تا تحلیل اقتصادی یک نفر که با عدد و رقم و روش علمی همراه است، با تخیل و تصورمان سازگار نبود، برای مخالفت فوری دست به دامن "اقتصاد سیاسی" شویم، یعنی داریم...

| یادداشت از امیرحسین خالقی

#اقتصاد #اقتصاد_سیاسی
@Notes_On_Liberty
📄 آزادی اقتصادی | رابرت لاسون

@Notes_On_Liberty

❃ برای بیش از صد سال، جهان اقتصاد درگیر مناظره‌ای فکری بوده است. در یک سوی این مناظره، فلاسفه و اقتصاددانانی بوده‌اند که به دفاع از نظامی اقتصادی پرداخته‌اند مبتنی بر مالکیت خصوصی و بازار آزاد، یا به بیان دیگر آن‌چه آزادی اقتصادی‌ش می‌نامیم. عناصر کلیدی در آزادی اقتصادی، انتخاب شخصی، دادوستد داوطلبانه، آزادی رقابت در بازار و محافظت از جان و مال افراد است. آن نهاد‌ها و سیاست‌هایی هم‌سوی آزادی اقتصادی هستند که دادوستد داوطلبانه و حفاظت از جان و مال افراد را برقرار می‌دارند.

❃ دولت‌ها می‌توانند به‌وسیله‌ی مقرر داشتن نظام اجرای قوانینی که از حق مالکیت مالکان دفاع می‌کند و قرارداد‌ها را به طرق بی‌طرفانه به اجرا می‌گذارد، آزادی اقتصادی را ترویج کنند. با این وجود آزادی اقتصادی مستلزم آن است که افزون بر این، دولت‌‌ها از ستاندن مایملک مردم پرهیز کنند و در انتخاب شخصی، دادوستد دواطلبانه و آزادی‌شان برای ورود به بازار کار و کالا مداخله نکنند. وقتی دولت‌ها مالیات‌‌ها، مخارج دولتی و مقررات‌پردازی را به جای انتخاب شخصی، دادوستد داوطلبانه و هماهنگی در بازار می‌نشانند، آزادی اقتصادی را محدود می‌کنند. قیدوبندهایی که بر ورود به مشاغل و فعالیت‌های تجاری اعمال می‌شوند هم آزادی اقتصادی را محدود می‌کنند.

آدام اسمیت یکی از نخستین اقتصاددانانی بود که به مباحثه بر سر نسخه‌ای از آزادی اقتصادی همت گماشت و جای پای او را صفی از اندیشمندان ممتاز چون جان استوارت میل، لودویگ فون میزس، فردریش فون هایک و میلتون فریدمن دنبال کرده‌اند.

❃ سوی دیگر این مناظره‌ را افرادی تشکیل می‌دهند که دشمن آزادی اقتصادی‌اند و در عوض بحث‌شان بر سر نظام اقتصادی‌ای است که مشخصه‌هایش برنامه‌ریزی‌های مرکزگرای اقتصادی و مهار دولت بر ابزار تولید است. در میان مدافعان مداخله‌گری گسترده‌ی دولت افرادی هستند چون ژان‌ژاک روسو، کارل مارکس، و از مدافعان قرن بیستمی این دیدگاه می‌توان از آبا لرنر، جان کنت گلبریث، مایکل هرینگتن و رابرت هایلبرونر نام برد. این اندیشمندان استدلال کرده‌اند که بازار آزاد به پیدایش انحصار، بحران‌های مزمن اقتصادی، نابرابری درآمدی و فروسایی بیش‌ از پیش فقرا می‌انجامد، و معتقد بوده‌اند که مهار سیاسی مرکزگرا بر حیات اقتصادی مردم از این قبیل معضلات جلوگیری خواهد کرد. ایشان حیات اقتصادی را مهم‌تر از آن می‌دانند که به تصمیمات مرکززادیی‌شده‌ی افراد وانهاده شود.

❃ در سال‌های نخستین قرن بیستم مهار دولتی همپای گسترش کمونیستم و فاشیسم افزایش یافت. در ایالات متحده، نیودِیل به شکل قابل توجه نقش دولت در حیات اقتصادی مردم را پررنگ‌تر کرد. در اواخر دهه‌ی ۱۹۷۰ و سال‌های نخستین دهه‌ی ۱۹۸۰، آزادی اقتصادی با مقررات‌زدایی، خصوصی‌سازی و کاهش مالیات، بار دیگر به صحنه بازگشت. البته که افزایش عمده در آزادی اقتصادی با سقوط اتحاد جماهیر شوروی بود که از راه رسید. امروزه مدافعان آزادی مناظره‌ی مذکور را در سیطره‌ی خود دارند. در واقع این یکی از سوسیالیست‌های برجسته، رابرت هایالبرونرِ فقید بود که باور داشت مدافعان آزادی مناظره را برده‌اند.

❃ شواهد معتبر به روشن‌تر شدن مباحثه کمک کرده‌اند. به‌راستی که تفاوت‌های ژرف میان معیار‌های زندگی مردمی که در نظام‌های اقتصاد آزاد زیسته‌اند با آنان که تحت نظام‌هایی با آزادی اقتصادی کم‌تر زندگی کرده‌اند بیش از پیش آشکار شده است: برای نمونه کره‌ی شمالی در مقایسه با کره‌ی جنوبی، آلمان شرقی در مقایسه با آلمان غربی، استونی در مقایسه با فنلاند، کوبایی‌هایی که در میامی زندگی می‌کنند در مقایسه با کوبایی‌هایی که در کوبا ساکن‌اند. در همه‌ی این موارد مردمی که در اقتصاد‌های آزادتر زیسته‌اند، به هر معنایی نسبت به همتایان‌شان در اقتصاد‌های کم‌تر آزاد زندگی بهتری داشته‌اند.

#اقتصاد #لیبرالیسم_اقتصادی
#جان_استوارت_میل #هایک
#میزس #آدام_اسمیت #فریدمن
#اقتصاد_آزاد #آزادی_اقتصادی
#آزادی_فردی #مالکیت_خصوصی
@Notes_On_Liberty
📃 | الفبای رفاه؛ ویژگی‌های نظام رفاهی و شیوه‌ی تامین آن

@Notes_On_Liberty

✤ آن دختر‌بچه‌ای را که به سندروم داون مبتلاست، تنها نخواهیم گذاشت و برای تمام عمر، همگی، با یک اراده‌ی جمعی به او کمک خواهیم کرد. به این می‌گوییم «تور ایمنی» و برای برپایی‌اش، فارغ از گرایش فکری و مذهبی و سیاسی، همگی کنار یکدیگر هستیم.

۱- این نظام رفاهی‌ای که می‌خواهیم برپا کنیم، علاوه بر تور ایمنی چه بخش‌های دیگری از جامعه را پوشش بدهد؟
۲- هزینه‌اش قرار است چگونه تامین شود؟ یا به عبارت ساده‌تر از کجا قرار است پولش را بیاوریم؟

✤ اصل نخست این است که دولت نباید با پول بی‌پشتوانه چاپ کردن هزینه‌های نظام رفاهی را تامین کند. نتیجه چنین کاری رکود تورمی خواهد بود یعنی دقیقاً همین بیماری‌ای که اقتصاد ایران دارد به زحمت خودش را از آن بیرون می‌کشد.

✤ تمام مالیات‌ها، به‌صرف وجود داشتن، مقداری از فعالیت‌های اقتصادی را از بین می‌برند. اگر به کسب‌وکارها مالیات ببندیم و برای آن‌ها مالیات در نظر بگیریم، توجیه اقتصادی فعالیت اقتصادی را کاهش می‌دهیم و افراد کمتری سراغش خواهند رفت. اگر مالیات بر درآمد را افزایش دهیم در نتیجه‌اش از مقدار کار کاسته خواهد شد. اگر بر مصرف‌کننده مالیات ببندیم مصرف کاهش خواهد یافت. فعالیت اقتصادی کشته‌شده به دست مالیات را «ظرفیت ازدست‌رفته» می‌گویند.

متن کامل در:
https://telegra.ph/الفبای-رفاه-01-03

#اقتصاد #رفاه #اقتصاد_آزاد
#بازار_آزاد #مالکیت_خصوصی
#دولت_رفاه #نظام_رفاهی
@Notes_On_Liberty