🌸نقل و نبات🌸
123 subscribers
1.35K photos
18 videos
1.42K links
چیز میز بخوانید🙃🙃🙃
Download Telegram
🍂

شاخه‌ها را زده اند
برگ‌ها را به زمین ریخته‌اند
و شنیدم که زنی زیر لبش می‌گفت:
« تو گنهکاری »
باد باران زده‌ی زرد خزان
« تو گنهکاری »

رضا_براهنی

@Noqlu_Nabat
🍂

♥️ این متن را باید طلا گرفت ♥️

"خانه پدر و مادر"
بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:
روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت
و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود.
خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد
خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی
خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند
خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست
خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است
خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود.
خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست!
خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد.
خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست
خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند
خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود
خانه ای که .........

چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد

"قدر این خانه ها را بدانیم"
"قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم"
شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم
دیر می شود.

تقدیم به همه آنهایی که
به این خانه عشق میورزند ... ♥️

@Noqlu_Nabat
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸
♦️داستانک

صندلی های ایوان را که یادت هست؟
از من می‌پرسیدند:
« تو که اهلِ سیگار نبودی، چرا سیگار میکشی؟ »
در جوابشان گفتم:
« مگر او اهلِ رفتن بود که رفت؟ »

بگذار خوب شیرفهم شوند که
آدم ها کارهایی می کنند که اهلش نیستند!


#الف_رایان
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🍂


انگشتانت
بوی انار می دهند

بهشت را
دانه
دانه
بر لبانم بگذار


#فریده_برازجانی

@Noqlu_Nabat
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

ایمان داشته باش که کوچکترین محبت از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمی شود...

Believe that the less kindness won’t be forgotten even from weak minds...

#ویکتور_هوگو
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🍂


شیرین!
شیرین!
شیرین!
دندانهایم همه خراب شده
از بسکه
نامت را
در دهان دارم


#سعید_خدابخشی

@Noqlu_Nabat
🍂


دوست داشتن تو
اسبي سركش است

تو را آن‌گونه دوست دارم
كه اسبي رم‌كرده
باد را


#ساره_دستاران

@Noqlu_Nabat
🍂


دکمه ی بالایی پیراهنت را که باز می کنی

گره ی کراواتت را که شل می کنی
چیزی از هنرپیشه های هالیوودی دهه ی هفتاد کم نداری

و به محض اینکه روبرویم می ایستی
دنیا تمام می شود
اخرالزمان که می گویند،همین است دیگر.


   #زهرا_اسکندری

@Noqlu_Nabat
🍂

و مهربان باشید
به آن زنی که مرا کشت
که این جنایت زیبا
همیشه خواستنی بود...

#رضا_براهنی

@Noqlu_Nabat
🍂

هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود...

#احمد_شاملو

@Noqlu_Nabat
🍂

دنیا پر از رنج است!
اما با این حال،
درختان گیلاس همچنان شکوفه میدهند...

#کوبایاشی_ایسا

@Noqlu_Nabat
🍂

در دورترین خواب‌هایم
طعم صبح جمعه را می‌چشیدم...

#سهراب_سپهرى

@Noqlu_Nabat
🍂


محبوبم!
من دائما شما را دوست دارم.
چه در گرانی،
چه در ارزانی،
چه در تحريم،
چه در جنگ،
چه در صلح.
من دائما شما را دوست دارم،
چه سير باشم
چه گرسنه،
چه شادمان باشم،
چه غمگين.
من دائما شما را دوست دارم،
خوابم، شما را دوست دارم،
بيدار می شوم شما را دوست می‌دارم.
پياده می‌روم،
در اتوبوس كنار پنجره پشت سر راننده،
هنگام ريختن ميوه های گنديده،
پيتزای نيم خورده،
بطری نوشابه نوشيده شده
و گل‌های پلاسيده در كيسه،
هنگام كندن سنگ‌های داغ
از پشت نان های سنگک.
محبوبم!
در عبادتم چنان با تو سخن می‌گويم كه
خداوند به گريه می‌افتد...

#محمد_صالح_علاء

@Noqlu_Nabat
Forwarded from لفرایی
✉️
#نامه‌شماره‌نه
#دونقطه‌سربه‌سر
#بیشعور_جانم

شما را دوست دارم مثلِ سربازی که بین آتشِ جنگ ‌های پوتین گلِ‌زردِ لایِ موهای همسرش را دوست دارد، مثل زنی که در شانهِ شوهرش تفنگ را نه بلکه گلِ سرخ میلهِ‌تفنگ اش دوست دارد، مثلِ کشوری که گورستان فرزندانش را بیشتر از سیاسیون خیانت‌کارش دوست دارد.


#لفرایی ▫️▫️▫️  https://t.me/Lafraye
🌿
🍂

.
من
پاره پاره های تو را
جمع خواهم کرد،
و خود در تو خواهم خفت؛
و تو در من خواهی رویید ...

#شیرکو_بیکس

@Noqlu_Nabat
🍂

.کاش تو را نبوسیده بودم...

روزی که لامپ اختراع شد
تحمل تاریکی دیگر از کسی ساخته نبود


#حسین_شکربیگی

@Noqlu_Nabat
🍂

.
قرار ما این نبود !
قرار نبود
که اینچنین یادت بپیچد دورِ لحظه‌هایم ..
نامت ترانه شود ..
عطرت بماند در مشامم .
قرار نبود
سر راه زمان بایستی ..
عقربه‌ها نچرخند ..
تقویم ها فراموش کنند ..
فصل ها یکی شوند ..
و روزها …
قرار نبود
نگاهت بماند روی چشم‌هایم ..
قلبم بماند میان دستانت ..
صدایت بنشیند میان جانم ..
خیالت بچرخد دور افکارم .
قرار نبود این‌چنین مرگبار دوستت بدارم ..
قرار ما این نبود !
چه کسی قرارمان را به‌هم زد ؟
من یا تو ...؟

#آوالون

@Noqlu_Nabat
🍂
کاش سحرگاهان
به جای اذان
اسرافیل در شیپورش می دمید
تا به جای آنکه بیداران به دار شوند
خفتگان بیدار شوند...

#افسانه_نجاتی

@Noqlu_Nabat
🍂

گفت:
خانه ها در غیاب ساکنانِ شان
خواهند مُرد..!!
و سپس به قلبش اشاره کرد....!!

محمود درویش

@Noqlu_Nabat
🍂

کوه ها عقده ی بلند خاک است
و آدمی اشکی لغزنده بر گونه های زمین

محبوب من
ما موجودات کوچکی هستیم
با دست هایی کوچک
پاهایی کوچک

ما فقط می توانیم حرف های بزرگ بزنیم

و همدیگر را
از پشت شیشه های آکواریوم
ببوسیم

#حکیم_علی_پور

@Noqlu_Nabat