🌸نقل و نبات🌸
123 subscribers
1.35K photos
18 videos
1.42K links
چیز میز بخوانید🙃🙃🙃
Download Telegram
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

گفتم شعر کوتاه زیباتر است
موهایت را کوتاه کردی

#سعید_خدابخشی
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

در شعر های هر شاعری
زنی ،
نشسته  خدایی می کند

#یداله_رحیمی
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

چرا نباید هر زنی
زیباترین زن جهان باشد ؟

دست کم برای یک بار
دست کم برای مدتی
دست کم برای یک جفت چشم ؟

#یاروسلاو_سایفرت
#نقل_و_نبات
#یاهمه_یا_هیچ‌کس
#زن_آموزش_آبادی

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🍂


زلزله از شانه ها می آغازد
سیل از چشم
حریق از دل
آه ...

آدمیزاد و این همه بلای طبیعی


#طاهره_فسا

@Noqlu_Nabat
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

گفت:  آدما دو جور گریه دارن ؛
وقتی که خیلی غمگینن و وقتی که خیلی خیلی غمگینن!
گفتم: خب مگه اینا فرقی هم دارن؟
گفت: آره ؛ دومی دیگه اشک نداره...!

#بابک_زمانی
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

آسمان را
زیر سقف آورده
زنی که
با دود سیگارش
ابر می سازد

#سریناز_رضایی
#نقل_و_نبات
#یاهمه_یا_هیچ‌کس
#زن_آموزش_آبادی

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🍂


تو بگو "دوستم داری"
من ثابت کنم
انسان جانوری پرنده است

#حسن_خرمی

@Noqlu_Nabat
🍂



تنهایی محل کار شاعر است
شاعر باید محل کار خودش را دوست داشته باشد


#واقف_صمد_اوغلو


@Noqlu_Nabat
🍂


بگو
کدام خاطره را
گریه کنم؟
وقتی نیستی
وقتی قاب عکس
شرمگین می‌شود بزرگی‌‌ات را

بگو چه صدا بزنم؟
سرهای که جمع نمی‌شود در کلاه
پاهای که خونش
از گرده‌هایت جاریست، پوتین!
پوتین!
پوتین‌ی‌ که سرباز بعدی را به گور می‌بری
از وابسته‌گی چه میدانی

بگو از کدام گورستان بگذرم؟
از کدام دره
که خاک بلند نشود از یادت
که کور نکند چشم آدمی را
جنگ!
جنگ!
ای جنگ!
حالا که چهل سالت است
چهار دندان هم داشته باشی
می‌توانی گفتگو بکنی
پشت همین مرز
قدر یک سلام
پاسخ بدهی

جنگ!
ای جنگ!
به تفنگ کدام بهشت را وعده میدهی؟
که
گرسنه‌ست و
گوله تف می‌کند به صورت آدمی 

چیزی نگو
اندوهت به یادگار مانده‌ست ای شعر 
ای قاب
ای مرگ
که خالی می‌کنی دهن گلوله را
بگو کدام خاطره را گریه کنم؟

#سونیاآژمان

@Noqlu_Nabat
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

خوش به حال انارها و انجیرها
دلتنگ که میشوند
میترکند

#فرشته_رستمی
#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🍂



تو مثل لاله‌ی پیش از طلوع دامنه‌ها
‏که سر به صخره گذارد
‏                    غریبی و پاکی
‏ترا ز وحشت توفان به سینه می‌فشرم
‏عجب سعادت غمناکی!

#‏منوچهر_آتشی


@Noqlu_Nabat
_-_-🍂🍃
_-_-_-_-🌸

📎
#اوریانا_فالاچی ریزه‌‌میزه بود. چهل کیلو وزن داشت و‌ ۱۵۲ سانت قد. روزی سه پاکت سیگار می‌کشید.
ترس از بیماری داشت. خودشیفته بود و آدم‌های احمق را نمی‌توانست تحمل کند.
تیپ و قر و قیافه‌اش امضای خودش را داشت: عاشق خز بود، جواهرات و کلاه‌های بزرگ. شوخ بود، حاضرجواب و چنان آماده می‌رفت سر مصاحبه‌هایش و‌ چنان از آدم‌ها حرف می‌کشید که مصاحبه‌هایش را بی‌رقیب می‌کرد.

گاهی حرف‌هایی می‌زد که آدم‌ها خوش‌شان نمی‌آمد. با جینا لولو بریجیدای بازیگر که مصاحبه‌اش را شروع کرد گفت، فکر نمی‌کنم آن‌قدری که آدم‌ها می‌گویند احمق باشی. و بی‌رودرواسی در گفت‌وگوی با معمر قذافی گفت، آیا خبر دارد هیچ کَس ازش خوشش نمی‌آید و دوست‌اش ندارد؟
و وقتی محمدعلی کلی در جواب سوالش آروغی زد، میکروفن را پرت کرد توی صورت محمدعلی. فالاچی مصاحبه کردن را مثل اغواگری و رابطه‌ی جنسی می‌دانست و از مترجم‌ها متنفر بود.
می‌گفت، مثل غریبه‌ای می‌مانند که وسط عشق‌ورزی دو نفر سروکله‌شان پیدا شود.

#نقل_و_نبات

#چیز_میز_خوب_بخوانید🙃🙃🙃
@Noqlu_Nabat
.
🌸نقل و نبات🌸
_-_-🍂🍃 _-_-_-_-🌸 📎 #اوریانا_فالاچی ریزه‌‌میزه بود. چهل کیلو وزن داشت و‌ ۱۵۲ سانت قد. روزی سه پاکت سیگار می‌کشید. ترس از بیماری داشت. خودشیفته بود و آدم‌های احمق را نمی‌توانست تحمل کند. تیپ و قر و قیافه‌اش امضای خودش را داشت: عاشق خز بود، جواهرات و کلاه‌های…
🍂


فالاچی مصاحبه با شاه ایران را بدترین مصاحبه‌اش می‌دانست. شاه در این مصاحبه گفته بود: «زن‌ها مهم‌اند.. البته فقط در این‌صورت که زیبا باشند و ‌جذاب و زنانگی‌شان را حفظ کنند.. زن‌ها و مردها در چشم قانون برابرند، اما از نظر هوشی.. خیر»

فالاچی چند باری از مرگ گریخته بود.
یک‌بار سرطان سینه گرفت و بعد از جراحی گفت، «ای حرام‌زاده‌ی فلان‌فلان‌شده، فکر برگشت هم به مخیله‌ات خطور نکند.»
یک‌بار هم در مکزیک پیش از شروع بازی‌های المپیک در این کشور در تظاهرات دانشجویان تیر خورد و تا پای مرگ هم رفت.

فالاچی ازدواج نکرد و بچه‌دار نشد، اما تا دل‌تان بخواهد روابط عاشقانه طاق و‌ جفت داشت. مهم‌ترین رابطه‌ی عاشقانه‌اش با مَردی بود که از او بچه‌دار شد، اما مَرد طی دعوایی با لگد به شکم‌اش کوبید و بچه‌اش را سَقَط کرد.
مَرد آنارشیستی یونانی بود به اسم الکساندروس پاناگولیس که به مجازات مرگ محکوم شده بود.
بعد از عوض‌شدن حکومت و سه سال تحمل حبس و شکنجه، وقتی از زندان آزاد شد، فالاچی قرار مصاحبه‌اش را با صدراعظم آلمان که هشت ماه برایش زحمت کشیده بود رها کرد و به سراغ پاناگولیس رفت و سه سال از زندگی‌اش را برده‌ی مَردی شد که دعواهایشان بر سر حمله‌های چریکی انتحاری، پایانی نداشت.

فالاچی خود را سانچو پانزای این دون کیشوت می‌دانست و نقش له‌له‌ای را داشت که انگار جرم‌هایِ از سر جوانیِ مرد را کنترل می‌کرد.
اما در این تردیدی نبود که مرد هم‌زادش بود.
فالاچی می‌گفت، او معشوق‌ام است، شوهر بدون قراردادم، رفیق سیاسی‌ام، دوست‌ام.

فالاچی در نهایت از سرطان ریه درگذشت.


@Noqlu_Nabat
🍂



#اوریانا_فالاچی:

" نوشتن برای تو
وقتی ندانی که برای تو نوشته‌ام،
به چه دردم می‌خورد؟ "


@Noqlu_Nabat
🍂



#اوریانا_فالاچی:

زمانی‌که حوا سیب ممنوع را چید،
«گناه» پدید نیامد؛
آن روز قدرتی باشکوه زاده شد که به آن می‌گویند:
«نافرمانی»

@Noqlu_Nabat
🍂


🔻طنز

تعدادى پيرزن با اتوبوس عازم تورى تفريحى بودند. پس از مدتى يکى از پيرزنان به پشت راننده زد و يک مشت بادام به او تعارف کرد راننده تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. در حدود ٤٥ دقيقه بعد دوباره پيرزن با يک مشت بادام نزد راننده آمد و بادام‌ها را به او تعارف کرد راننده باز هم تشکر کرد و بادام‌ها را گرفت و خورد. اين کار دوبار ديگر هم تکرار شد تا آن که بار پنجم که پيرزن باز با يک مشت بادام سراغ راننده آمد، راننده از او پرسيد چرا خودتان بادام‌ها را نمى‌خوريد؟ پيرزن گفت چون ما دندان نداريم. راننده که خيلى کنجکاو شده بود پرسيد پس چرا آن‌ها را خريده‌ايد؟ پيرزن گفت ما شکلات دور بادام‌ها را خيلى دوست داريم!

#لاادری

@Noqlu_Nabat
🍂


تنها نرو
من حوصله ی بزرگ کردن بچه ها را ندارم
این " امید"
این  هم" آرزو "
جفت شان حرام زاده اند

" یاسمن "
دوباره به دیدارم می آید

#رایکا_امیری_فر

@Noqlu_Nabat
🍂


معتاد بود ، معتاد به هروئین . اما آدم باحالی بود. بچه ها هوایش را داشتند . پول می دادند تا خودش را بسازد که دستش به دزدی نرود. اما باز گاهی دزدی می کرد.
نادر بود.منظورم این است که اسمش نادر بود. ...

#احمد_غلامی

@Noqlu_Nabat
🍂


من در یک عکس دو نفره جا مانده ام.

در آن عکس با تو
قدم میزنم
حرف میزنم
بین خودمان بماند،گاهی میبوسمت

در آن عکس پا به سن گذاشته ایم
صاحب خانواده و فرزند شده ایم
تو در آن عکس هیچوقت تَركَم نکردی.

#فرشید_شیری

@Noqlu_Nabat
🍂


تو در مورد دلتنگی واقعی چیزی نمیدانی چون این تنها زمانی اتفاق می افتد ، که کسی را بیشتر از خودت دوست داشته باشی...



#آنا_گاوالدا
📕من_او_را_دوست_داشتم

@Noqlu_Nabat