داستانی از کتاب سوپ جو که با بیش از ۳۴۵میلیون لایک رکوردار در دنیای مجازی 💌
زمان لازم برای مطالعه: ۶ دقیقه ⏰
«ما یکی از نخستین خانوادههایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.یادم میآید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشیاش به پهلوی قاب آویزان بود.من قدم به تلفن نمیرسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم.
بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفتانگیزی زندگی میکند به نام «اطلاعات لطفاً» ، که همه چیز را در مورد همهکس میداند.
او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایهمان رفته بود.من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی میکردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند انگشتم را در دهانم میمکیدم و دور خانه راه میرفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد میکند»
«آیا میتوانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، میتوانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد.
یکروز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرفهایم گوش داد و با من همدردی کرد.
به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا میخواند و همۀ اهل خانه را شاد میکند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند.
یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم.
راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی میکرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزهآسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر میکنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟»
و ادامه دادم «نمیدانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم میدانی که تلفنهایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم.
تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«میتوام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمیاش هستید.
آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.
خودش منظورم را میفهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.»
هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
👪 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
زمان لازم برای مطالعه: ۶ دقیقه ⏰
«ما یکی از نخستین خانوادههایی در شهرمان بودیم که صاحب تلفن شدیم.آن موقع من 9-8 ساله بودم.یادم میآید که قاب برّاقی داشت و به دیوار نصب شده بود و گوشیاش به پهلوی قاب آویزان بود.من قدم به تلفن نمیرسید اما همیشه وقتی مادرم با تلفن صحبت میکرد با شیفتگی به حرفهایش گوش میکردم.
بعد من پی بردم که یک جایی در داخل آن دستگاه، یک آدم شگفتانگیزی زندگی میکند به نام «اطلاعات لطفاً» ، که همه چیز را در مورد همهکس میداند.
او شماره تلفن و نشانی همه را بلد بود.
نخستین تجربۀ شخصی من با «اطلاعات لطفاً» روزی بود که مادرم به خانۀ همسایهمان رفته بود.من در زیرزمین خانه با ابزارهای جعبه ابزارمان بازی میکردم که ناگهان با چکش بر روی انگشتم زدم درد وحشتناکی داشت اما گریه فایده نداشت چون کسی در خانه نبود که با من همدردی کند انگشتم را در دهانم میمکیدم و دور خانه راه میرفتم که ناگهان چشمم به تلفن افتاد به سرعت یک چهارپایه از آشپزخانه آوردم و زیر تلفن گذاشتم و روی آن رفتم و گوشی را برداشتم و نزدیک گوشم بردم.
و توی گوشی گفتم «اطلاعات لطفاً» چند ثانیه بعد صدایی در گوشم پیچید:
«اطلاعات بفرمائید»
من در حالی که اشک از چشمانم میآمد گفتم «انگشتم درد میکند»
«مادرت خانه نیست؟»
«هیچکس بجز من خانه نیست»
«آیا خونریزی داری؟»
«نه، با چکش روی انگشتم زدم و خیلی درد میکند»
«آیا میتوانی درِ جایخیِ یخچال را باز کنی؟»
«بله، میتوانم»
«پس از آنجا کمی یخ بردار و روی انگشتت نگهدار»
بعد از آن روز، من برای هر کاری به «اطلاعات لطفاً» مراجعه میکردم ...
مثلاً موقع امتحانات در درسهای جغرافی و ریاضی به من کمک میکرد.
یکروز که قناریمان مرد و من خیلی ناراحت بودم دوباره سراغ «اطلاعات لطفاً» رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.
او به حرفهایم گوش داد و با من همدردی کرد.
به او گفتم: «چرا پرندهای که چنین زیبا میخواند و همۀ اهل خانه را شاد میکند باید گوشۀ قفس بیفتد و بمیرد؟»
او به من گفت «همیشه یادت باشد که دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست»
من کمی تسکین یافتم.
یک روز دیگر به او تلفن کردم و پرسیدم کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند.
یکسال بعد از شهر کوچکمان (پاسیفیک نورث وست) به بوستن نقل مکان کردیم و من خیلی دلم برای دوستم تنگ شد.
«اطلاعات لطفاً» متعلّق به همان تلفن دیواری قدیمی بود و من هیچگاه با تلفن جدیدی که روی میز خانهمان در بوستن بود تجربۀ مشابهی نداشتم.
من کمکم به سن نوجوانی رسیدم اما هرگز خاطرات آن مکالمات را فراموش نکردم.
غالباً در لحظات تردید و سرگشتگی به یاد حس امنیت و آرامشی که از وجود دوست تلفنی داشتم میافتادم.
راستی چقدر مهربان و صبور بود و برای یک پسربچه چقدر وقت میگذاشت.
چند سال بعد، بر سر راه رفتن به دانشگاه، هواپیمایم در سیاتل برای نیم ساعت توقف کرد.
من 15 دقیقه با خواهرم که در آن شهر زندگی میکرد تلفنی حرف زدم
و بعد از آن بدون آن که فکر کنم چکار دارم میکنم، تلفن اپراتور شهر کوچک دوران کودکی را گرفتم و گفتم «اطلاعات لطفاً».
به طرز معجزهآسایی همان صدای آشنا جواب داد.
«اطلاعات بفرمائید»
من بدون آن که از قبل فکرش را کرده باشم پرسیدم «کلمۀ fix را چطور هجّی میکنند؟»
مدتی سکوت برقرار شد و سپس او گفت «فکر میکنم انگشتت دیگر خوب شده باشد.»
من خیلی خندیدم و گفتم «خودت هستی؟»
و ادامه دادم «نمیدانم میدانی که در آن دوران چقدر برایم با ارزش بودی یا نه؟»
او گفت «تو هم میدانی که تلفنهایت چقدر برایم با ارزش بودند؟»
من به او گفتم که در تمام این سالها بارها به یادش بودهام و از او اجازه خواستم که بار بعد که به ملاقات خواهرم آمدم دوباره با او تماس بگیرم.
او گفت «حتماً این کار را بکن. اسم من شارون است.
سه ماه بعد به سیاتل برگشتم.
تلفن کردم اما صدای دیگری پاسخ داد.
«اطلاعات بفرمائید»
«میتوام با شارون صحبت کنم؟»
«آیا دوستش هستید؟»
«بله، دوست قدیمی»
«متأسفم که این مطلب را به شما میگویم. شارون این چند سال آخر به صورت نیمهوقت کار میکرد زیرا بیمار بود. او 5 هفته پیش در گذشت»
قبل از این که تلفن را قطع کنم گفت «شما گفتید دوست قدیمیاش هستید.
آیا همان کسی هستید که با چکش روی انگشتتان زده بودید؟»
با تعجب گفتم «بله»
«شارون برای شما یک پیغام گذاشته است. او به من گفت اگر شما زنگ زدید آن را برایتان بخوانم»
سپس چند لحظه طول کشید تا درِ پاکتی را باز کرد و گفت:
«نوشته به او بگو دنیای دیگری هم برای آواز خواندن هست.
خودش منظورم را میفهمد»
من از او تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.»
هرگز تأثیری که ممکن است بر دیگران بگذارید را دست کم نگیرید.
👪 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
هیچ استعدادی در هیچ جایی
ازجهان به زورشکوفا نمیشود.
اجبار منجربه ایجاد اضطراب
درکودکان میشود واضطراب به
نوبه خود یکی از موانع خلاقیت است
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
ازجهان به زورشکوفا نمیشود.
اجبار منجربه ایجاد اضطراب
درکودکان میشود واضطراب به
نوبه خود یکی از موانع خلاقیت است
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
🌱تنها راهی که میشود يک زندگی بهتر داشت این است که
رشد کنیم.
🌿تنها راهی که میشود رشد کرد این است که
تغییر کنیم.
🌳تنها راهی که میشود تغییر کرد این است که
چیزهای جدید یاد بگیریم.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
رشد کنیم.
🌿تنها راهی که میشود رشد کرد این است که
تغییر کنیم.
🌳تنها راهی که میشود تغییر کرد این است که
چیزهای جدید یاد بگیریم.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
"یلدا "باور به نور و روشنایی است
که شام تیره از دل تاریکی و ظلمت
جشن مهر و روشنایی را به ما هدیه می دهد
"یلدا" شبی است به بلندای یک فرهنگ🍉🌙
یلدا مبارک
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
که شام تیره از دل تاریکی و ظلمت
جشن مهر و روشنایی را به ما هدیه می دهد
"یلدا" شبی است به بلندای یک فرهنگ🍉🌙
یلدا مبارک
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
درباره ی خودت
سخت داوری مکن
ما بدون مهربانی با خویشتن
نمیتوانیم دنیا را دوست بداریم.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
سخت داوری مکن
ما بدون مهربانی با خویشتن
نمیتوانیم دنیا را دوست بداریم.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
🌟درسهای مهمی که یاد نگرفتیم🚣♂️
نویسنده: مارک منسون
گوینده: احسان رحیمی
#رادیو_گپ
👨👩👧👦 @Nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
نویسنده: مارک منسون
گوینده: احسان رحیمی
#رادیو_گپ
👨👩👧👦 @Nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
✅ علاوه بر احساس عشق و مراقبت کردن از کودک که در وجود همه پدرها و مادرها نهادینه شده، کودکان نیاز به کسانی دارند که به آنها انضباط سالم را یاد دهند. تنها در این صورت است کودک می داند که هم مورد حمایت و علاقه والدین است و هم کاری را اشتباه انجام داده و باید آن را اصلاح کند.
بنابراین تعادل بین عشق، صبوری، تحمل، احترام و انضباط است که نمایانگر تربیت سالم است.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
بنابراین تعادل بین عشق، صبوری، تحمل، احترام و انضباط است که نمایانگر تربیت سالم است.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
ترجيح ميدم
يه پاسپورت پر از مُهر داشته باشم
تا يه خونه پر از وسيله...
دنيا خيلى چيزها داره كه بهت نشون بده، همه ى عمرت رو يک جا نگذرون
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
يه پاسپورت پر از مُهر داشته باشم
تا يه خونه پر از وسيله...
دنيا خيلى چيزها داره كه بهت نشون بده، همه ى عمرت رو يک جا نگذرون
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
اقتدار والدین به چه معناست؟
اقتدار بر خلاف تصور افراد، به ترسناک بودن، اخم کردن، زورگو بودن، قلدر بودن، حرف حرف من است بودن، نیست.
👈 پدر و مادر مقتدر کسی است که کنترل احساس و رفتارش را به دست کودک یا نوجوانش نمی دهد. او همیشه محکم و مهربان است مخصوصا زمانی که فرزندش دچار بحران رفتاری یا احساسی ست.
✅ والدین زمانی اقتدار دارند که کودک می داند والدینش پشت و پناهش هستند، بی قید و شرط دوستش دارند، برای او حرمت و احترام قائلند ، به او اعتماد دارند و به وی آزادی می دهند اما هرگز به او اجازه نمی دهند از مرزهای خاصی عبور کند همانطور که خود نیز از آن مرزها عبور نمیکنند .
🔻 مرز برای کودکان جاییست که او به خود یا دیگران آسیب می زند.
🔻 مرز برای والدین جاییست که اقتدار آنها تبدیل به آزار کودکانشان می شود مانند داد زدن، تحقیر، تهدید کردن، تنبیه غیرعلمی، قهر کردن، نصیحت تکراری، سرزنش و مقایسه.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir
اقتدار بر خلاف تصور افراد، به ترسناک بودن، اخم کردن، زورگو بودن، قلدر بودن، حرف حرف من است بودن، نیست.
👈 پدر و مادر مقتدر کسی است که کنترل احساس و رفتارش را به دست کودک یا نوجوانش نمی دهد. او همیشه محکم و مهربان است مخصوصا زمانی که فرزندش دچار بحران رفتاری یا احساسی ست.
✅ والدین زمانی اقتدار دارند که کودک می داند والدینش پشت و پناهش هستند، بی قید و شرط دوستش دارند، برای او حرمت و احترام قائلند ، به او اعتماد دارند و به وی آزادی می دهند اما هرگز به او اجازه نمی دهند از مرزهای خاصی عبور کند همانطور که خود نیز از آن مرزها عبور نمیکنند .
🔻 مرز برای کودکان جاییست که او به خود یا دیگران آسیب می زند.
🔻 مرز برای والدین جاییست که اقتدار آنها تبدیل به آزار کودکانشان می شود مانند داد زدن، تحقیر، تهدید کردن، تنبیه غیرعلمی، قهر کردن، نصیحت تکراری، سرزنش و مقایسه.
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir
نیازهای دوره" نوجوانی"
۱- نیاز به محبت
۲- نیاز به دوستی با همسالان
۳- نیاز به استقلال
۴- نیاز به توجه
۵- نیاز به نو جویی
۶- نیاز به پذیرش
۷- نیاز های تغذیه ای
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
۱- نیاز به محبت
۲- نیاز به دوستی با همسالان
۳- نیاز به استقلال
۴- نیاز به توجه
۵- نیاز به نو جویی
۶- نیاز به پذیرش
۷- نیاز های تغذیه ای
👨👩👧👦 @nikaro_ir
🚀 www.nikaro.ir
حضور نیکارو در نمایشگاه بین المللی تهران - 3 الی 6 دی ماه 97
اگر :
✔️ مدیر آموزشگاه هستید و قصد دارید با تکنولوژی به رشد خودتون کمک کنید
✔️ پدر و مادری هستید که دغدغه بهترین شیوه آموزش مهارت به فرزندتون رو دارید
✔️ دوست دارید با زیر و بم یک پلتفرم آموزشی آشنا بشید یا مایل به هر نوع همکاری هستید
✔️ صاحب نظر هستید، در این زمینه تجربه ای دارید و مایل به انتقال تجربیاتتون هستید.
🌺 به ما سر بزنید- سالن 6، غرفه30
منتظرتونیم☺️
👨👩👧👦@nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir
اگر :
✔️ مدیر آموزشگاه هستید و قصد دارید با تکنولوژی به رشد خودتون کمک کنید
✔️ پدر و مادری هستید که دغدغه بهترین شیوه آموزش مهارت به فرزندتون رو دارید
✔️ دوست دارید با زیر و بم یک پلتفرم آموزشی آشنا بشید یا مایل به هر نوع همکاری هستید
✔️ صاحب نظر هستید، در این زمینه تجربه ای دارید و مایل به انتقال تجربیاتتون هستید.
🌺 به ما سر بزنید- سالن 6، غرفه30
منتظرتونیم☺️
👨👩👧👦@nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir
برای رسیدن به اهدافت
هرگز تسلیم نشو،
سرباز پیاده در شطرنج
اگر تا آخر ادامه دهد
وزیر می شود
👨👩👧👦@nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir
هرگز تسلیم نشو،
سرباز پیاده در شطرنج
اگر تا آخر ادامه دهد
وزیر می شود
👨👩👧👦@nikaro_ir
🚀www.nikaro.ir