نقد
تیتر یک، نظر است اما هم یادداشت است (خبر نیست)؛ هم نام نویسنده دارد و به قلم سردبیر است.
در نتیجه، حرفه ای است. ضمن اینکه سازندگی، ارگان حزبی (حزب کارگزاران سازندگی ) است/ ر - غ
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
تیتر یک، نظر است اما هم یادداشت است (خبر نیست)؛ هم نام نویسنده دارد و به قلم سردبیر است.
در نتیجه، حرفه ای است. ضمن اینکه سازندگی، ارگان حزبی (حزب کارگزاران سازندگی ) است/ ر - غ
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
آقای سردبیر
درباره روزنامه جمهوری اسلامی و نقش میرحسین موسوی در سالگرد تاسیس آن
هم میهن
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
درباره روزنامه جمهوری اسلامی و نقش میرحسین موسوی در سالگرد تاسیس آن
هم میهن
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
نقد
غیرحرفه ای
عکس یک: عکس ساختگی از حمله اسرائیل به چادر آوارگان در رفح
این عکس، تلفیق چند عکس از حادثه رفح است.
به ساختگی بودن عکس، اشاره نشده است.
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
غیرحرفه ای
عکس یک: عکس ساختگی از حمله اسرائیل به چادر آوارگان در رفح
این عکس، تلفیق چند عکس از حادثه رفح است.
به ساختگی بودن عکس، اشاره نشده است.
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
Forwarded from دیروزنامه (مصطفی رحیمی مشکله)
#روزنامه_گردی
🗞۴۵ سال قبل در چنین روزی، چهارشنبه ۹ خرداد سال ۱۳۵۸ اولین شماره روزنامه جمهوری اسلامی - ارگان حزب جمهوری اسلامی- به قیمت ۱۵ ریال- منتشر شد.
کانال دیروزنامه👇
@baztr
🗞۴۵ سال قبل در چنین روزی، چهارشنبه ۹ خرداد سال ۱۳۵۸ اولین شماره روزنامه جمهوری اسلامی - ارگان حزب جمهوری اسلامی- به قیمت ۱۵ ریال- منتشر شد.
کانال دیروزنامه👇
@baztr
خبرگزاری صداوسیما:
دولت عربستان دیشب ۶ نفر از اعضای گروه رسانهای بعثه ایران در مدینه منوره را از عربستان اخراج کرد
🔹این گروه رسانهای شامل ۶ خبرنگار و مستندساز، سهشنبه هفته پیش در حال ضبط تلاوت قرآن کریم در مسجدالنبی دستگیر و پس از چند ساعت بازجویی و بدون اعلام دلیل به بازداشتگاه پلیس مرکزی مدینه منتقل شدند.
🔹این گروه رسانهای دیشب بدون انجام اعمال حج از عربستان اخراج شدند.
🔹اخراج گروه رسانهای بعثه ایران از عربستان سعودی در حالی اتفاق افتاد که پیگیریهای وزارت امورخارجه کشورمان و نمایندگی ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی و سفیر کشورمان در عربستان برای آزادی این افراد در جریان بود./صداوسیما
off@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
دولت عربستان دیشب ۶ نفر از اعضای گروه رسانهای بعثه ایران در مدینه منوره را از عربستان اخراج کرد
🔹این گروه رسانهای شامل ۶ خبرنگار و مستندساز، سهشنبه هفته پیش در حال ضبط تلاوت قرآن کریم در مسجدالنبی دستگیر و پس از چند ساعت بازجویی و بدون اعلام دلیل به بازداشتگاه پلیس مرکزی مدینه منتقل شدند.
🔹این گروه رسانهای دیشب بدون انجام اعمال حج از عربستان اخراج شدند.
🔹اخراج گروه رسانهای بعثه ایران از عربستان سعودی در حالی اتفاق افتاد که پیگیریهای وزارت امورخارجه کشورمان و نمایندگی ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایرانی و سفیر کشورمان در عربستان برای آزادی این افراد در جریان بود./صداوسیما
off@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
✒ "روزنامهنگاری جدید"
خبرگزاری صداوسیما: دولت عربستان دیشب ۶ نفر از اعضای گروه رسانهای بعثه ایران در مدینه منوره را از عربستان اخراج کرد 🔹این گروه رسانهای شامل ۶ خبرنگار و مستندساز، سهشنبه هفته پیش در حال ضبط تلاوت قرآن کریم در مسجدالنبی دستگیر و پس از چند ساعت بازجویی و بدون…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارش صداوسیما از اخراج 6 عضو صداوسیما از عربستان سعودی
نقد: اغراق گزارشگر صداوسیما در احترام به رئیس صداوسیما
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
نقد: اغراق گزارشگر صداوسیما در احترام به رئیس صداوسیما
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
◾به بهانه گل آقا،احمدعربانی و عیسی درویشی
💻سایت رسانه نگاران
«عیسی درویشی» یکی از مدیران دوره راهنمایی مان بود. او که طناز بود و خوش اخلاق.
اغلب اوقات مجله گل آقا دستش بود. گل آقا می خواند. طنزها و طعنه ها و نوشته هایش را برای سایرین بازگو و لحظات شادی اش را با همکاران تقسیم می کرد.
من با مجله گل آقا در همان سال ها آشنا شدم و به تقلید از مدیر مدرسه راهنمایی هاتف اصفهانی، من هم هفته نامه گل آقا می خریدم و با این که خیلی از مطالب سیاسی اش سر در نمی آوردم اما می خندیدم!
خنده من اما به خاطر کاریکاتورهای روی جلد بود که یک امضا بیشتر از سایر طراحان جلب توجه می کرد:احمد عربانی.
چند روز پیش در هفتصد و چهل و دومین شب بخارا از کتاب احمد عربانی رونمایی شد در حالی که عیسی درویشی مدیر مدرسه دوره راهنمایی ما دیگر بین مان نیست…
https://rasanehnegaran.ir/?p=4700
💻سایت رسانه نگاران
«عیسی درویشی» یکی از مدیران دوره راهنمایی مان بود. او که طناز بود و خوش اخلاق.
اغلب اوقات مجله گل آقا دستش بود. گل آقا می خواند. طنزها و طعنه ها و نوشته هایش را برای سایرین بازگو و لحظات شادی اش را با همکاران تقسیم می کرد.
من با مجله گل آقا در همان سال ها آشنا شدم و به تقلید از مدیر مدرسه راهنمایی هاتف اصفهانی، من هم هفته نامه گل آقا می خریدم و با این که خیلی از مطالب سیاسی اش سر در نمی آوردم اما می خندیدم!
خنده من اما به خاطر کاریکاتورهای روی جلد بود که یک امضا بیشتر از سایر طراحان جلب توجه می کرد:احمد عربانی.
چند روز پیش در هفتصد و چهل و دومین شب بخارا از کتاب احمد عربانی رونمایی شد در حالی که عیسی درویشی مدیر مدرسه دوره راهنمایی ما دیگر بین مان نیست…
https://rasanehnegaran.ir/?p=4700
رسانه نگاران
به بهانه گل آقا،احمدعربانی و عیسی درویشی - رسانه نگاران
خنده من اما به خاطر کاریکاتورهای روی جلد بود که یک امضا بیشتر از سایر طراحان جلب توجه می کرد:احمد عربانی.
نقد
//سرهنگ کشیر // در روتیتر معروف نیست در نتیجه بهتر بود به جای اسم، سمت می آمد
البته کلمه سرهنگ نشان دهنده مقام پلیس است و با این استدلال قابل دفاع است.
صرفا کلمه / پلیس: / برای روتیتر کافی است.
برای این تیتر، نیازی به روتیتر نیست چون یک واقعیت عادی بیان می شود و نه واقعیت قابل مناقشه یا نظر.
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
//سرهنگ کشیر // در روتیتر معروف نیست در نتیجه بهتر بود به جای اسم، سمت می آمد
البته کلمه سرهنگ نشان دهنده مقام پلیس است و با این استدلال قابل دفاع است.
صرفا کلمه / پلیس: / برای روتیتر کافی است.
برای این تیتر، نیازی به روتیتر نیست چون یک واقعیت عادی بیان می شود و نه واقعیت قابل مناقشه یا نظر.
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
جانش با روزنامهنويسي آميخته بود
درباره ناهيد موسوي که چند روز پیش درگذشت
✍سيروس علينژاد
اعتماد
اوايل سال 58، زماني كه ما مجله تهران مصور را در ميآورديم، يك روز صبح كه در دفتر مجله نشسته بودم، خانمي زنگ زد و از پشت تلفن گزارش صحنه مجادله و زد و خوردي را داد كه در آن روزها در سطح شهر زياد ديده ميشد. موضوعش يادم نيست، اما به قدري صحنه را زنده و گويا توصيف كرد كه انگار فيلمش را جلو چشم من نمايش ميدهند. گفتم: خانم شما چه كاره هستيد؟ گفت: كاري نميكنم، مشغول انقلابم، در سطح شهر ميگردم و اينجور صحنهها را كه ميبينم، حرص ميخورم. گفتم: فردا صبح به دفتر مجله بياييد و شروع به كار كنيد. اين خانم يا دخترخانم ناهيد موسوي بود. آمد. به همان تندي و تيزي بود كه از پشت تلفن حدس زده بودم... شروع به كار كرد. اوايل او را به سطح شهر ميفرستادم تا گزارشهاي شهري بنويسد. يكي، دو ماه بعد، اين خبرنگار شهري، خودش را چندان بالا كشيده بود كه او را براي تهيه گزارش به كردستان فرستاديم. آن وقتها كردستان مملو از خبر و گزارش بود و هر روز در جايي از آن اتفاقي ميافتاد. كاوه گلستان هم همراه او شد تا از صحنهها و گفتوگوها عكس بگيرد. يك زوج بينظير در كار نوشتن و عكس گرفتن. حاصل كار ناهيد در آن سفر درخشان بود. غير از گزارشها، چند گفتوگو با آدمهاي سرشناس كردستان، مانند عزالدين حسيني، غني بلوريان، عبدالرحمان قاسملو، علامه مفتيزاده و چند تن ديگر كه آن زمان از مقامات كردستان بودند.
تهران مصور آن دوره كه دوره آخرش هم بود، چندان نپاييد و به همراه آيندگان، آهنگر و اميد ايران تعطيل شد. اما در همان مدت كوتاه دو تن در آن درخشيدند و بهتر است بگويم در همان مدت كوتاه ساخته شدند. يكي فرج سركوهي و ديگري همين ناهيد موسوي. فرج زنداني سياسي بود، معلومات سياسي داشت، اما خوب نمينوشت. زبان مطبوعات را نميدانست. زبان سنگلاخي داشت كه به كار مطبوعات نميآمد، اما به ياري هوش و ادراكش در عرض چند ماه، زبانش سوهان و سمباده خورد و روان شد. توانست زبان روزنامه را پيدا كند و خود را بالا بكشد.
ناهيد از همان اول زبان گويا و شيريني داشت، زبان مطبوعات را ميدانست و به سرعت چم و خم كار را آموخت و توانست به گزارشگر درجه اولي بدل شود. به قول مسعود بهنود كه سردبير مجله بود، هر هفته دو، سه تن مجله را تكان ميدادند. يكي از آنان همين ناهيد بود. بعدها كه مجله آدينه را منتشر كرديم اين هر دو از ياران آن شدند و پيشتر تاختند و ماهرتر شدند.
ناهيد از بهترين گزارشنويسهاي آدينه شد و عضو گروه گزارش آن مجله. بعدتر، زماني كه سردبيري مجله دنياي سخن را بر عهده گرفتم به آنجا آمد و در آنجا نيز خوش درخشيد... يادم هست كه وقتي اخوان مرد، گفتوگويي با سيمين بهبهاني انجام داد كه بسيار جذاب بود. از گزارشگري به گفتوگو كردن روي آورده بود و در آن كار نيز مهارتي به هم زده بود. چنانكه بعدها وقتي در مجله پيام امروز قلم ميزديم، گفتوگوي جاندار و جانانهاي با دكتر كاتوزيان، استاد دانشكده حقوق انجام داد كه بيگفتوگو از مصاحبههاي ماندگار آن مجله است. ناگفته نماند كه در گفتوگو با مرحوم كاتوزيان، عميد ناييني هم همراه ناهيد موسوي رفته بود، اما او به قصد ديگري رفته بود...
بعد از بسته شدن پيام امروز و به قولي تعطيل فلهاي مطبوعات، ناهيد چندي به گزارشهاي فرهنگي روي آورد و براي وبسايتي گزارشهاي فرهنگي نوشت. ادارهكنندگان آن وبسايت خاطرات خوشي از او دارند و احساس شعفشان را از كار كردن با او پنهان نميكنند. ناهيد، ديگر عضو خانواده مطبوعات شده بود و زندگي او بدون مطبوعات نميگذشت. به همين جهت غير از جاهايي كه نام بردم، ناهيد با چند مجله و روزنامه ديگر هم كار كرد كه حالا اسمشان به يادم نميآيد.
ناهيد موسوي يك روزنامهنويس فطري بود. از آنها كه روزنامهنگار به دنيا ميآيند و روزنامهنگاري در خونشان است. مثل كسي بود كه فطرتا شاعر يا نقاش يا داستاننويس است. از هيچ كس نميتوان شاعر ساخت يا نقاش يا داستاننويس. ميتوان پرورشش داد اما اصل قضيه بايد در جانش باشد و با او به دنيا آمده باشد. اگرچه به دست من روزنامهنويس شد اما شك ندارم كه اگر به من هم برخورد نميكرد، به شكل ديگري سر از روزنامه و روزنامهنويسي در ميآورد. كار روزنامهنويس گفتن و عريان كردن حقايق است و ناهيد موسوي زبان و قلم برايي در عريان كردن حقايق داشت و در اين كار از هر كس بيپرواتر و تواناتر بود. جانش چنان با روزنامهنويسي آميخته بود كه هرگاه از كارش دور ميشد، افسردگي ميگرفت. در بيست، سي سال اخير بسيار افسرده بود. ترديد ندارم كه اگر ميتوانست در روزنامه يا مجلهاي كار كند، افسردگي از او دور ميشد.
ناهيد متولد 1332 بود. جانش تا دو، سه روز پيش بيشتر نكشيد. ديروز، سهشنبه، مراسم خاكسپارياش بود. روانش شاد و يادش گرامي.
درباره ناهيد موسوي که چند روز پیش درگذشت
✍سيروس علينژاد
اعتماد
اوايل سال 58، زماني كه ما مجله تهران مصور را در ميآورديم، يك روز صبح كه در دفتر مجله نشسته بودم، خانمي زنگ زد و از پشت تلفن گزارش صحنه مجادله و زد و خوردي را داد كه در آن روزها در سطح شهر زياد ديده ميشد. موضوعش يادم نيست، اما به قدري صحنه را زنده و گويا توصيف كرد كه انگار فيلمش را جلو چشم من نمايش ميدهند. گفتم: خانم شما چه كاره هستيد؟ گفت: كاري نميكنم، مشغول انقلابم، در سطح شهر ميگردم و اينجور صحنهها را كه ميبينم، حرص ميخورم. گفتم: فردا صبح به دفتر مجله بياييد و شروع به كار كنيد. اين خانم يا دخترخانم ناهيد موسوي بود. آمد. به همان تندي و تيزي بود كه از پشت تلفن حدس زده بودم... شروع به كار كرد. اوايل او را به سطح شهر ميفرستادم تا گزارشهاي شهري بنويسد. يكي، دو ماه بعد، اين خبرنگار شهري، خودش را چندان بالا كشيده بود كه او را براي تهيه گزارش به كردستان فرستاديم. آن وقتها كردستان مملو از خبر و گزارش بود و هر روز در جايي از آن اتفاقي ميافتاد. كاوه گلستان هم همراه او شد تا از صحنهها و گفتوگوها عكس بگيرد. يك زوج بينظير در كار نوشتن و عكس گرفتن. حاصل كار ناهيد در آن سفر درخشان بود. غير از گزارشها، چند گفتوگو با آدمهاي سرشناس كردستان، مانند عزالدين حسيني، غني بلوريان، عبدالرحمان قاسملو، علامه مفتيزاده و چند تن ديگر كه آن زمان از مقامات كردستان بودند.
تهران مصور آن دوره كه دوره آخرش هم بود، چندان نپاييد و به همراه آيندگان، آهنگر و اميد ايران تعطيل شد. اما در همان مدت كوتاه دو تن در آن درخشيدند و بهتر است بگويم در همان مدت كوتاه ساخته شدند. يكي فرج سركوهي و ديگري همين ناهيد موسوي. فرج زنداني سياسي بود، معلومات سياسي داشت، اما خوب نمينوشت. زبان مطبوعات را نميدانست. زبان سنگلاخي داشت كه به كار مطبوعات نميآمد، اما به ياري هوش و ادراكش در عرض چند ماه، زبانش سوهان و سمباده خورد و روان شد. توانست زبان روزنامه را پيدا كند و خود را بالا بكشد.
ناهيد از همان اول زبان گويا و شيريني داشت، زبان مطبوعات را ميدانست و به سرعت چم و خم كار را آموخت و توانست به گزارشگر درجه اولي بدل شود. به قول مسعود بهنود كه سردبير مجله بود، هر هفته دو، سه تن مجله را تكان ميدادند. يكي از آنان همين ناهيد بود. بعدها كه مجله آدينه را منتشر كرديم اين هر دو از ياران آن شدند و پيشتر تاختند و ماهرتر شدند.
ناهيد از بهترين گزارشنويسهاي آدينه شد و عضو گروه گزارش آن مجله. بعدتر، زماني كه سردبيري مجله دنياي سخن را بر عهده گرفتم به آنجا آمد و در آنجا نيز خوش درخشيد... يادم هست كه وقتي اخوان مرد، گفتوگويي با سيمين بهبهاني انجام داد كه بسيار جذاب بود. از گزارشگري به گفتوگو كردن روي آورده بود و در آن كار نيز مهارتي به هم زده بود. چنانكه بعدها وقتي در مجله پيام امروز قلم ميزديم، گفتوگوي جاندار و جانانهاي با دكتر كاتوزيان، استاد دانشكده حقوق انجام داد كه بيگفتوگو از مصاحبههاي ماندگار آن مجله است. ناگفته نماند كه در گفتوگو با مرحوم كاتوزيان، عميد ناييني هم همراه ناهيد موسوي رفته بود، اما او به قصد ديگري رفته بود...
بعد از بسته شدن پيام امروز و به قولي تعطيل فلهاي مطبوعات، ناهيد چندي به گزارشهاي فرهنگي روي آورد و براي وبسايتي گزارشهاي فرهنگي نوشت. ادارهكنندگان آن وبسايت خاطرات خوشي از او دارند و احساس شعفشان را از كار كردن با او پنهان نميكنند. ناهيد، ديگر عضو خانواده مطبوعات شده بود و زندگي او بدون مطبوعات نميگذشت. به همين جهت غير از جاهايي كه نام بردم، ناهيد با چند مجله و روزنامه ديگر هم كار كرد كه حالا اسمشان به يادم نميآيد.
ناهيد موسوي يك روزنامهنويس فطري بود. از آنها كه روزنامهنگار به دنيا ميآيند و روزنامهنگاري در خونشان است. مثل كسي بود كه فطرتا شاعر يا نقاش يا داستاننويس است. از هيچ كس نميتوان شاعر ساخت يا نقاش يا داستاننويس. ميتوان پرورشش داد اما اصل قضيه بايد در جانش باشد و با او به دنيا آمده باشد. اگرچه به دست من روزنامهنويس شد اما شك ندارم كه اگر به من هم برخورد نميكرد، به شكل ديگري سر از روزنامه و روزنامهنويسي در ميآورد. كار روزنامهنويس گفتن و عريان كردن حقايق است و ناهيد موسوي زبان و قلم برايي در عريان كردن حقايق داشت و در اين كار از هر كس بيپرواتر و تواناتر بود. جانش چنان با روزنامهنويسي آميخته بود كه هرگاه از كارش دور ميشد، افسردگي ميگرفت. در بيست، سي سال اخير بسيار افسرده بود. ترديد ندارم كه اگر ميتوانست در روزنامه يا مجلهاي كار كند، افسردگي از او دور ميشد.
ناهيد متولد 1332 بود. جانش تا دو، سه روز پيش بيشتر نكشيد. ديروز، سهشنبه، مراسم خاكسپارياش بود. روانش شاد و يادش گرامي.
@NewJournalism روزنامه نگاری جدید
Forwarded from دیروزنامه (مصطفی رحیمی مشکله)
📰 #مطبوعات_جهان ⬆️
👈صفحه نخست روزنامه ایرانی انگلیسی زبان چاپ تهران
✍رئیسی، از هویت ایرانیان در برابر ظالمان جهانی محافظت کرد
#ایران_دیلی
@NewJournalism "روزنامه نگاری جدید"
👈صفحه نخست روزنامه ایرانی انگلیسی زبان چاپ تهران
✍رئیسی، از هویت ایرانیان در برابر ظالمان جهانی محافظت کرد
#ایران_دیلی
@NewJournalism "روزنامه نگاری جدید"
📰 #مطبوعات_جهان ⬆️
👈عکس و سرخط دو روزنامه انگلیسی
✍"وحشت جهانی، در حمله هوایی اسرائیل به اردوگاه آوارگان غزه"
#بین_الملل
@NewJournalism "روزنامه نگاری جدید"
👈عکس و سرخط دو روزنامه انگلیسی
✍"وحشت جهانی، در حمله هوایی اسرائیل به اردوگاه آوارگان غزه"
#بین_الملل
@NewJournalism "روزنامه نگاری جدید"
📰 #مطبوعات_جهان ⬆️
👈آخرین خبر: نشست بیلدربرگ ۲۰۲۴ در مادرید برگزار می شود
⬅️گروه بیلدربرگ؛ نام کنفرانس غیررسمی است که هرساله به صورت کاملا خصوصی و محرمانه در نقطه ای از جهان برگزار می شود
🔷امسال ۱۳۰ نفر از رهبران سیاسی و کارشناسان صنعت، امور مالی، کارگری، دانشگاهی و رسانه ها برای شرکت در این نشست دعوت شده اندحدود دو سوم شرکت کنندگان از اروپا و بقیه از آمریکای شمالی هستند؛یک سوم از سیاست و حکومت و بقیه از حوزه های دیگر.
🔷این جلسات تحت قانون خانه چتم «Chatham House» برگزار میشود که بیان میکند شرکتکنندگان در استفاده از اطلاعات دریافتی آزاد هستند، اما هویت، وابستگی سخنران یا سایر شرکتکنندگان ممکن است فاش نشود.
⭕️موضوعات کلیدی بحث در سال ۲۰۲۳ عبارت بودند از:
🔷هوش مصنوعی
🔷سیستم بانکی
🔷چین
🔷انتقال انرژی
🔷اروپا
🔷چالش های مالی
🔷هندوستان
🔷سیاست صنعتی و تجارت
🔷ناتو؛روسیه؛ اوکراین
🔷تهدیدات فراملی
🔷رهبری ایالات متحده
⬅️فهرست موضوعات مورد بحث برای سال ۲۰۲۴ هنوز فاش نشده است.
#نوردیک_تایمز
✍علی هوشیار "روزنامه نگاری جدید"
@NewJournalism
👈آخرین خبر: نشست بیلدربرگ ۲۰۲۴ در مادرید برگزار می شود
⬅️گروه بیلدربرگ؛ نام کنفرانس غیررسمی است که هرساله به صورت کاملا خصوصی و محرمانه در نقطه ای از جهان برگزار می شود
🔷امسال ۱۳۰ نفر از رهبران سیاسی و کارشناسان صنعت، امور مالی، کارگری، دانشگاهی و رسانه ها برای شرکت در این نشست دعوت شده اندحدود دو سوم شرکت کنندگان از اروپا و بقیه از آمریکای شمالی هستند؛یک سوم از سیاست و حکومت و بقیه از حوزه های دیگر.
🔷این جلسات تحت قانون خانه چتم «Chatham House» برگزار میشود که بیان میکند شرکتکنندگان در استفاده از اطلاعات دریافتی آزاد هستند، اما هویت، وابستگی سخنران یا سایر شرکتکنندگان ممکن است فاش نشود.
⭕️موضوعات کلیدی بحث در سال ۲۰۲۳ عبارت بودند از:
🔷هوش مصنوعی
🔷سیستم بانکی
🔷چین
🔷انتقال انرژی
🔷اروپا
🔷چالش های مالی
🔷هندوستان
🔷سیاست صنعتی و تجارت
🔷ناتو؛روسیه؛ اوکراین
🔷تهدیدات فراملی
🔷رهبری ایالات متحده
⬅️فهرست موضوعات مورد بحث برای سال ۲۰۲۴ هنوز فاش نشده است.
#نوردیک_تایمز
✍علی هوشیار "روزنامه نگاری جدید"
@NewJournalism