زیر سقف آسمان
10K subscribers
2.83K photos
618 videos
420 files
3.11K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
♦️حاشیه‌ی در باره‌ی تفرعن فلسفه

بازنشر: ۱۴ مرداد ۱۳۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی کامنت دکتر روح‌الله کریمی استاد فلسفه و پاسخ دکتر جباری به ایشان است. این تصویر با اجازه‌ی دکتر کریمی منتشر شده است.


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️حاشیه‌ی در باره‌ی تفرعن اهل فلسفه در ایران

بازنشر: ۱۴ مرداد ۱۳۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی دوست عزیز بنیامین دیلم کتولی است.



#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️حاشیه‌ی در باره‌ی تفرعن اهل فلسفه در ایران

بازنشر: ۱۴ مرداد ۱۳۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی دوست عزیز بنیامین دیلم کتولی است.



#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️حاشیه‌ی در باره‌ی تفرعن اهل فلسفه در ایران

بازنشر: ۱۴ مرداد ۱۳۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی دوست عزیز بنیامین دیلم کتولی است.



#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️نقد آقای رضا زمان بر ”تفرعن فلسفه”ی دکتر جباری

۱۴ مرداد ۱۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی برادر عزیز آقای رضا زمان است و با اجازه‌ی ایشان در این‌جا منتشر می‌شود.



#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️نقد آقای رضا زمان بر ”تفرعن فلسفه”ی دکتر جباری

۱۴ مرداد ۱۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی برادر عزیز آقای رضا زمان است و با اجازه‌ی ایشان در این‌جا منتشر می‌شود.



#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️نقد آقای رضا زمان بر ”تفرعن فلسفه”ی دکتر جباری

۱۴ مرداد ۱۴۰۱

🔸توجه: این تصویر منعکس‌کننده‌ی نوشته‌ی برادر عزیز آقای رضا زمان است و با اجازه‌ی ایشان در این‌جا منتشر می‌شود.



#زمان
#جباری
#فلسفه
#فردید
#سروش
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️فلسفه و جامعه‌شناسی

✍️ دکتر سیدجواد میری
بازنشر:‌ ۱۵ مرداد ۱۴۰۱

🔻بحث مهمی را دکتر حسن محدثی در باب نسبت جامعه‌شناسی و فلسفه آغاز کرده است که البته بخشی از پروژه ایشان در دهه نود قرن چهاردهم شمسی بود که در باب "برتری‌جویی" معرفتی بین علوم سیاسی و تاریخ علیه جامعه‌شناسی توسط حمید احمدی و سید جواد طباطبایی آغاز شده بود.

🔻این موضوع که کدام حوزه معرفتی برتر از دیگر حوزه‌های معرفتی است در قرن نوزدهم و بیستم میلادی هم در اروپای غربی جریان داشت و در اواسط قرن بیستم حتی بحث از "امپریالیسم دیسیپلینر" و "کولونایزشین دیسیپلینی" مطرح گشت که بین فلسفه و جامعه‌شناسی و دیگر حوزه‌های معرفتی رخ داده بود که سرانجام به رویکرد بینا‌دیسیپلینر و فرا‌دیسیپلینر و غیر‌دیسیپلینر در فلسفه علوم اجتماعی و انسانی ختم شد.

🔻به سخن دیگر، هر حوزه معرفتی بسته به موضوع علم و رویکرد متخذه بهره‌ایی از مشروعیت و اصالت را در ساختار نظام معرفتی انسان در جهان آکادمیک کسب کرده است و امکان امپریالیسم معرفتی که در دوره‌ای به تئولوژی و در دوره‌ای دیگر به فلسفه و در عصری هم به سوسیولوژی داده شده بود امکانپذیر نیست بل نشانه‌ای از "عدم بلوغ معرفتی" محسوب می‌شود.

🔻به نظرم آنچه تفوق آکادمیک و بلوغ معرفتی در حوزه اندیشه ایجاد می‌کند توانایی "خلق مفاهیم" و ساخت "صوزتبندی مفهومی" است که این توان مختص فلسفه یا الهیات یا جامعه‌شناسی نیست بل جزیی از دیسکورس مفهومی است که تمامی حوزه‌های معرفتی باید بهره‌ایی از آن داشته باشند والا ایجاد شناخت بین‌الاذهانی نمی‌توانند بکنند.

🔻اما در ایران بین اکثر اهل فلسفه توهمی عمیق وجود دارد که این فقط فلسفه است که خلق مفاهیم "کلی" و "عام" می‌کند و این مفاهیم کلی و عام با حقیقت و وجود نسبت دارند و در ساحت استعلایی هستند و هرگاه با تخفیف (از منظر سلسله مراتب وجود) می‌خواهند سخن بگویند، می‌گویند این مسئله جامعه‌شناختی هست یعنی در سطح پایین‌تری وجود دارد. حال آنکه آنچه یک دیسیپلین را به یک حوزه معرفتی آکادمیک تبدیل می‌کند توانایی "ساخت مفهوم" concept-formation
در آن شاخه از معرفت است و از این منظر فلسفه در ایران از قضا در وضعیت اسفناکی قرار دارد و الهیات هم در موقع قوت نیست و البته جریان غالب جامعه‌شناسی در ایران هم به دلیل سیطره صوَرِ متقدم مکتب تحصلی (بدون نسبت تاریخی با هستی اجتماعی ایرانی و وجود تاریخی مدنیت اسلامی و عقبه باستانی ایرانی) در وضع مناسبی نیست و این خود بحث "انحطاط عقل" در اکنون و اینجای ما را به صورت کلان در نسبت با روح تحولات بشری مطرح می‌کند که نه در جریان غالب فلسفی در ایران و نه حتی در الهیات و نه در جامعه‌شناسی ایرانی حضور و ظهور بنیادین دارد.


https://t.me/seyedjavadmiri/15515


#میری
#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه

@NewHasanMohaddesi
♦️عدم تمایز پدیدارشناسی‌ی اندیشه و اندیشه‌ی پدیدارشده /۱
فقدان انسجام فکری در دو متن پیاپی

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۵ مرداد ۱۴۰۱

دکتر جباری‌ی عزیز بر آن است که اندیشه‌‌های دو متفکر ایرانی دکتر محسن کدیور و دکتر عبدالکریم سروش کودکانه است و این دو درگیر بازی‌های کودکانه‌ی خود اند و «نابالغ»‌اند: «عنوان صغیر یا نابالغ به هیچ وجه یک وصف تحقیرآمیز یا روانشناختی نیست و بار هنجاری و اخلاقی ندارد، بل دقیقاً اشاره به دوره‌ای از تاریخ اندیشه دارد که هنوز ولایتی غیر از ولایت عقل، پذیرفته شده است. بدین قرار، روشنفکر دینی در عصر پیشاکانتی باقی مانده و ناگزیر در همان مغالطات و تعارضات می‌افتد و از همین‌رو به‌درستی می‌توان این جماعت را نابالغانی دانست که دوست دارند در باب آنچه که نمی‌توان سخن گفت، سخن بگویند» (جباری، ۱۴۰۱).

چنان‌که می‌بینیم، جباری در این متن دومی که در توضیح متن نخست نوشته است، در جهت توجیه کانتی‌ی دو گانه‌‌سازی‌ی خودمدارانه‌ی خویش در متن اول اقدام کرد. در متن نخست هیچ بحثی از کانت مطرح نیست و اصلاً بحثی فلسفی مطرح نشده و موضعی فلسفی أخذ نشده است بل‌که او در متن نخست خود را کسی معرفی کرده که «مواجهه‌ای با زندگی و مسائل جدی آن» یافته است اما روشن‌فکران دینی درگیر «بازی‌های کودکانه»اند (ادامه‌ی دو گانه‌سازی‌ی خودمدارانه):
بحث و جدل روشنفکران دینی را چونان نزاع کودکان نابالغ بر سر بازی‌های‌شان می‌دانم که هنوز مواجهه‌ای با زندگی و مسائل جدی آن نیافته اند» (جباری، ۱۴۰۱).

اما «مواجهه‌ی جدی با زنده‌گی و مسائل آن» چیست که این فلسفه‌دان عزیز مدعی‌ی آن شده است و «کودکان نابالغ» روشن‌فکری‌ی دینی از آن بی‌خبر مانده اند: سلطه‌ی نیهیلیسم.
«سلطه‌ی نیهیلیسم در زمانه ما، تسخر می‌زند به این نزاع‌های کودکانه و روشنفکران دینی که هنوز دل بسته اند به تئولوژی‌هایشان. کسی که هنوز صدای کوبیدن نیهیلیسم بر در را نمی‌شنود و بدتر از آن گمان می‌برد که با مولانا و تفسیر رحمانی از دین و ... می‌توان از این مهلکه جان سالم بدر برد، هنوز نابالغ است» (جباری، همان).

مایه‌ی شگفتی است! جباری در دو متنی که پشت سر هم نوشته و متن دوم را هم در توجیه متن نخست نگاشته، دو دلیل متفاوت برای کودک بودن و نابالغ بودن عبدالکریم سروش و محسن کدیور ذکر کرده است:

۱. در متن نخست عدم تشخیص «سلطه‌ی نیهیلیسم در زمانه‌ی ما»؛
۲. در متن دوم «پذیرش ولایتی غیر از ولایت عقل».

بدین ترتیب، آشکار می‌شود که دو متن متوالی‌ی ایشان فاقد انسجام اندیشه‌گی هستند. در واقع، ایشان در متن نخست موضعی هایدگری دارد و در متن دوم موضعی کانتی. در متن نخست نابالغی‌ی روشن‌فکران دینی بدان خاطر است که هایدگری نمی‌اندیشند و در متن دوم بدان دلیل که کانتی نیستند و ماقبل کانتی‌ اند!

ادامه دارد.


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۶ مرداد ۱۴۰۱
👇👇👇
#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی
(عدم تمایز پدیدارشناسی‌ی اندیشه و اندیشه‌ی پدیدار شده /۲)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

در نوبت قبلی نشان دادم که دکتر جباری دو مدعای نامرتبط به هم در باره‌ی کودک بودن و نابالغ بودن روشن‌فکران دینی از جمله سروش و کدیور ذکر کرده اند و البته دومی را در توجیه مدعای نخست بیان کردند. اکنون نوبت آن است که دو مدعای ایشان را به ترتیب واکاوی نمایم. برای نقد و تحلیل مدعای اول دکتر جباری، نخست به فرازی از سخنان وی توجه نمایید:


”بحث و جدل روشنفکران دینی را چونان نزاع کودکان نابالغ بر سر بازی‌های‌شان می‌دانم که هنوز مواجهه‌ای با زندگی و مسائل جدی آن نیافته اند. ... سلطه‌ی نیهیلیسم در زمانه ما، تسخر می‌زند به این نزاع‌های کودکانه و روشنفکران دینی که هنوز دل بسته اند به تئولوژی‌هایشان. کسی که هنوز صدای کوبیدن نیهیلیسم بر در را نمی‌شنود و بدتر از آن گمان می‌برد که با مولانا و تفسیر رحمانی از دین و ... می‌توان از این مهلکه جان سالم بدر برد، هنوز نابالغ است» (جباری، ۱۴۰۱).

این گزاره‌ها چه می‌گویند؟ این گزاره‌ها می‌گویند: مساله‌ی اصلی و جدی و اساسی در دوران ما سلطه‌ی نیهیلسم است. هر متفکری در زمانه‌‌ی ما بدان اعتنا نکند و به چیز دیگری اشتغال بورزد، کودک است.

اما ما هایدگریان به لطف اندیشه‌ی هایدگر از کودکی و نابالغی به در آمده ایم، زیرا ما هستیم که به مقام فرزانه‌گی‌ی درک و توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نائل گشته ایم!

این است سطح بحث فلسفی‌ی فلسفه‌دان محترم ما. همین‌گونه سخنان را قبل از دکتر جباری یک هایدگری‌ی دیگر به‌انحای مختلفی مطرح کرده است. او نیز به‌طور مکرر دوگانه‌‌سازی‌‌ی خودمدارانه ارائه می‌کند؛ دوست و برادر عزیز ام دکتر بیژن عبدالکریمی:

”ما نباید به سمتی حرکت کنیم که ملت ما در نظام نیهیلیسم جهانی هضم شود؛ دانشگاهیان ما همسو با نظام جهانی می‌اندیشند و پژواک نیهیلیسم جهانی را رهایی‌بخش تلقی می‌کنند و به این دلیل الهام‌بخشی حسین(ع) در تاریخ ملت ایران را به سهولت نادیده می‌گیرند” (بیژن عبدالکریمی، خبرگزاری‌ی مهر، ۳۱ مرداد ۱۴۰۰).

جالب این است که آنان همت نکرده اند که حضور و سلطه‌ی نیهیلیسم را در طی‌ی اثری پژوهشی در تار و پود فرهنگ و زنده‌گی‌ی ایرانیان معاصر بکاوند و حضور آن را به‌نحو مستدلی نشان دهند و فقط مدعایی را مطرح می‌کنند و همان را هم معیار داوری در باره‌ی دیگر اهل نظر قرار می‌دهند.

این را هم اضافه کنم که جباری این بار از موضع عقلانیت مدرن دفاع می‌کند، اما عبدالکریمی به عقلانیت مدرن حمله می‌برد و ریشه‌ی نیهیلیسم را در همان عقلانیت مدرن می‌جوید!

حال ما می‌توانیم از این فلسفه‌دان‌های هایدگری پرسش‌هایی بپرسیم:

۱. نیهیلیسم چیست؟

۲. مؤلفه‌های آن کدام اند؟

۳. نشانه‌های نیهیلیسم کدام اند؟

۴. پی‌آمدهای نیهیلیسم کدام اند؟

۵. کدام سطح از نیهیلیسم مد نظر است؟ نیهیلیسم در سطح جهان‌نگری و جهان‌بینی و اونتولوژی یا در سطح انسانی (فکری، روانی، وجودی) یا در سطح اجتماعی (ساختار اجتماعی یا وضعیت اجتماعی‌ی نیهیلیستی)؟

۶. نیهیلیسم در کدام سنت فکری یا روی‌کرد نظری مد نظر شما است؟‌ مثلاً نیچه‌ای؟ هایدگری؟‌ یا دلوزی؟ دینی؟ یا غیردینی؟

۷. شما چه‌گونه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” پی برده اید؟ آیا خواب‌نما شده اید یا به اشاره‌ی پیامبری و پیش‌گویی به درک سلطه‌ی آن نائل شده اید؟ آیا برهانی فلسفی دال بر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” دارید؟ یا از طریق مطالعه‌ی تجربی به چنین درکی نائل شده اید؟

۸. اگر کسی دلایل شما را در باره‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” نپذیرد یا اصلا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را اساسی‌ترین مساله نداند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ چرا؟

۹. اگر کسی مدعی شود که ضرورت توجه به ”سلطه‌ی نیهیلیسم” مانع از پرداختن به مسائل دیگر نیست، شما چرا او را کودک و نابالغ یا گم‌راه می‌خوانید؟

۱۰. آیا اگر کسی مثل شما به جهان ننگرد و مثل شما جهان را تجربه و درک نکند، کودک و نابالغ یا گم‌راه است؟ بر اساس کدام استدلال فلسفی می‌توان چنین «غیر»ی را کودک و نابالغ یا گم‌راه خواند؟

۱۱. اصلاً آیا ”سلطه‌ی نیهیلیسم” (به فرض وجود) نامطلوب است؟ چرا؟

۱۲. شما اگر ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان یک مساله‌ی اجتماعی یا فرهنگی تشخیص داده اید، برای حل آن چه کرده اید و چه راه حلی را پیش‌نهاد داده اید؟ به‌عبارت دیگر، پادنیهیلیسم یا ضد نیهیلیسم از نظر شما چیست؟

ادامه دارد. 👇

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
♦️بهانه‌ی هایدگری برای نواختن روشن‌فکران ایرانی (قسمت آخر)

✍️ حسن محدثی‌ی گیلوایی
۱۶ مرداد ۱۴۰۱

👆۱۳. آیا نیهیلیسم زاده‌ی شرایط اجتماعی و سیاسی و فرهنگی‌ی جامعه‌ی ما است یا هم‌چون هوا در اتمسفر جهانی‌ی عصر ما منتشر است و ذاتی‌ی عصر مدرن است؟ به‌عبارت دیگر، نسبت نیهیلیسم با جامعه‌ی ما چیست؟

۱۴. هایدگر متفکر خلاق و مبتکری بود. اما آیا سخن گفتن از ”سلطه‌ی نیهیلیسم” به پی‌روی از هایدگر، در جامعه‌ی ما پی‌روی از یک مد فکری است یا کشفی اصیل است؟ بر پایه‌ی کدام پژوهش‌های فلسفی یا غیرفلسفی چنین چیزی بر شما مکشوف شده است؟

۱۵. آیا نفی یک دوران را هم می‌توانیم نوعی گرایش نیهیلیستی بنامیم؟ در این صورت، آیا می‌توان از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی فلسفه‌ی هایدگر سخن گفت؛ همان‌طور که نیچه از درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی برخی از فیلسوفان سخن گفته است؟ آیا فلسفه‌ی هایدگر و اندیشه‌ی هایدگری مروّج نوعی نیهیلیسم در جامعه‌ی ما نشده است؛ نیهیلیسمی که هایدگر را به دنبال «سرآغازی تماماً دیگر» و «سرآغازی یک‌سره نوبنیاد» کشاند؟‌ آن درون‌مایه‌های نیهیلیستی‌ی اندیشه‌ی هایدگر کدام اند؟ و چه‌گونه اندیشه‌ی هایدگر مروّج اشکالی از افکار نیهیلیستی (مثلاً نفی دوران مدرن) می‌شود؟ چه‌گونه نفی هایدگری‌ی دوران مدرن با نفی بنیادگرایانه‌ی دوران مدرن و نفی اسلامی‌ی دوران مدرن پیوند می‌خورد؟ و چه معجونی از این پیوند نیهیلیستی توسط امثال احمد فردید و رضا داوری و شاگردان‌شان در ایران ساخته شده است؟


۱۶. و اگر کسی مثل محدثی مساله‌ی اصلی‌ی ایران معاصر را عدم مهار قدرت سیاسی و انسداد سیاسی بداند و معرفی‌ی ”سلطه‌ی نیهیلیسم” را به‌عنوان مساله‌ی اصلی، فریب یا انحرافی هایدگری بخواند، آیا گم‌راه یا نابالغ است؟


این‌ها فقط بخشی از پرسش‌هایی است که من انتظار دارم آقایان دکتر جباری و دکتر عبدالکریمی و کسانی که ادعاهای مشابهی مطرح می‌کنند، بدان‌ها پاسخ گویند. تا زمانی که آنان به این پرسش‌ها پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ندهند، من آنان را سازنده‌ی یک بهانه‌ی هایدگری برای حمله به روشن‌فکران ایرانی تلقی خواهم کرد.

این پرسش‌ها به خوبی نشان می‌دهند که بحث از نیهیلیسم به‌هیچ وجه بحث ساده‌ای نیست و نمی‌توان از آن به‌آسانی علیه روشن‌فکران ایرانی یا روشن‌فکران دینی بهره گرفت و حتا می‌تواند به‌منزله‌ی تیغی دو دم عمل کند که به‌کار گیرنده‌ی آن را نیز مصون نگذارد.

به‌رغم این اشتراک فکری‌ی بین این دو فلسفه‌دان هایدگری‌ در تلقی‌ی نیهیلیسم به‌عنوان مسأله‌ی اصلی برای جامعه‌ی کنونی‌ی ما، جالب اما توجه به تفاوت‌های فکری‌ی جدی‌ی آن‌ها است. عبدالکریمی هنوز از سنت دینی و عرفانی‌ی ما دفاع می‌کند و با آن‌ها می‌خواهد به جنگ نیهیلیسم برود، اما جباری ما را به مواجهه‌ی منفعلانه با دین و بی‌اعتنایی بدان فرا می‌خواند و دکتر سروش را به خاطر تغذیه‌ی فکری از عرفان اسلامی به باد سرزنش و تحقیر می‌گیرد. عبدالکریمی اما برعکس جباری به ”عقلانیت مدرن” در اندیشه‌ی عبدالکریم سروش حمله می‌کند و آن را هم‌سایه‌ی دیوار به دیوار ”اندیشه‌ی یکسره سکولار و نیهیلیستیک” می‌داند که تنها یک گام با آن فاصله دارد (عبدالکریمی، ۱۳۹۷: ۲۴۱؛ پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، چاپ اول).

#جباری
#نیهیلیسم
#عبدالکریمی
#هایدگریسم
#روشن‌فکر_ایرانی

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from تاریخ فلسفه از صفر (Abozar shariati)
خب بالاخره مناظره‌ی جمعه شب ساعت ۲۲ آخر همین هفته هماهنگی‌هاش انجام شد‌.
مناظره بین‌ دکتر‌ جباری و دکتر محدثی خواهد بود.
بنر مناظره رو امشب مجددا در کانال و اینستاگرام و توییتر و یوتیوب و کلاب و سایت و ... قرار میدم.
♦️اعتراض محدثی به عنوان برگزیده شده برای مناظره
۱۷ مرداد ۱۴۰۱


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
♦️اعتراض محدثی به عنوان برگزیده شده برای مناظره
۱۷ مرداد ۱۴۰۱


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
با سلام
جناب آقای دکتر محدثی به درستی مساله‌ی اصلی‌ی ایران معاصر را عدم مهار قدرت سیاسی و انسداد سیاسی می داند ولی آیا جواب آقای دکتر سروش به این سوال هم از جنس کیمیاگری نیست؟

آقای دکتر سروش در مباحث پیامبر اقتدار گرا در حال تلاش به پاسخ همین سوال آقای محدثی هستند:
۱-از نظر آقای دکترسروش قدرت‌طلبی و خشونت‌گری پیروان اسلام سیاسی به ویژه بنیادگرایانمسلمان از آن رو است که این عده در صدد اند از محمّدِ مؤسّس پیروی کنند، حال آن‌که تأسیس‌گری از اختصاصات نبیاست و مؤمنان، مکلف به کار پیامبرانه نیستند. ما همان‌طور که خدا نیستیم نبی هم نیستیم و در عصر ختم نبوت، مؤمنان بایستی حدّشناسی پیشه کنند و تأسیس‌گری پیامبرانه را سراسر وا نهند.
برای فهم نظریه‌ی «دین و قدرت»، مهم است به این نکته توجه کنیم که این نظریه دو بخش دارد: بخش تبیینی که محمد را قدرت‌طلب و اقتدارگرا تصویر می‌کند که خشونت‌پرهیز هم نبود و نیز بخشتجویزی که با تمایز میان مقام تأسیس و استقرار، مسلمانان را دعوت می‌کند که از تأسیس‌گریمحمد پیروی نکنند و قدرت‌طلب و اقتدارگرا نباشد و خشونت‌پرهیز باشند.

۲-مک ایودی در کتاب برنامه ریزی در ایران، صفحه ۶۵ تا۶۷ در مورد ناکامی آشکار اقتصاددان ایرانی در تهیه طرح تحقیق به نکات جالبی اشاره می کند ۱- فقدان اندیشه کارساز درباره تحقیق است که به شکل ناتوانی در شناسایی و تعریف پدیده های معینی مشخص می شود و تحقیقات عملا به دنبال آن است که همه چیز را در پوشش خود بگیرد ۲-سخت کوشی کاری نیست که فقط در کار معدن منحصر شده باشد و در جهان تحقیق نیز چنین کاری جای خاصی دارد در واقع معدن کاران با این اعتقاد به کارهای سخت می پردازند که گردآوری خرده سنگ ها آخر به کشف مواد ارزشمند منجر خواهد شد تحقیق از پایه های اکتشافات بشری است و محور تحقیق را تلاش جان فرسایش علمی تشکیل می دهد عدم درک این حقیقت تلاش علمی فرد را را در همان پایه کاری کیمیاگری گذشتگان می گذارد، چنان نگرش هایی در میان نخبگان روشنفکر ایران حاکم بود که آنان را را از وقف انرژی خود برای کار تحقیقاتی باز می داشت و به یافتن راه حل های مسایل مورد تحقیق می کشاند که لزوما نه آسان تر اما پرطمطراق تر هستند. جلوه های از این نگرش به سهولت قابل مشاهده است برای مثال ظن و گمان جای تحلیل علمی را می گیرد و همچنین به سبب فقدان حقایق با معیارهای پذیرفته شده، ارزیابی عملا ناممکن می شود....

۳- با معیار های مطرح شده توسط آقای مک لئود، جواب آقای دکتر سروش به عدم مهار قدرت ناتوان از شناسایی و تعریف پدیده نیست و اینکه مسلمان را دعوت کند ( مخصوصا بنیادگرایان) که از تاسیس گری محمد پیروی نکنند -تاسیس گری پیامبر وانهند-و قدرت طلب و اقتدارگرا نباشند کیمیاگری در سطح نظری نیست؟

✍️ مهدی دربندی
۱۷ مرداد ۱۴۰۱

#سروش
#مسأله‌ی‌_اصلی


@NewHasanMohaddesi
♦️اعتراض محدثی به عنوان برگزیده شده برای مناظره
۱۷ مرداد ۱۴۰۱


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
♦️اعتراض محدثی به عنوان برگزیده شده برای مناظره
۱۷ مرداد ۱۴۰۱


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
♦️آیا می‌توان تفرعن را از ویژه‌گی‌ها و پی‌آمدهای فلسفه‌ی هایدگری دانست؟

تحلیل گرگوری فرید را بخوانیم
: «چرا هایدگر را با خیال راحت کنار نگذاریم؟»
بازنشر:‌ ۱۷ مرداد ۱۴۰۱

«دفترچه‌ها نشان‌دهندۀ بلندپروازی و جاه‌طلبی دیوانه‌وار هایدگر برای انقلاب نازیستی هستند، بلندپروازی‌ای که او را به سوی تفرعن و حتی نوعی جنون خودبزرگ‌بینی سوق می‌دهد؛ انقلاب فقط و فقط زمانی پیروز خواهد شد که مردم آلمان، جوانان، دانشگاه‌ها و حتی خود حزب نازی مأموریت خویش را بر اساس گفته‌های او فهم کنند، یعنی به‌عنوان تصمیمی برای گذار از سرآغاز نخست تاریخ غربی به سرآغازی جدید دربارۀ پرسش از معنای وجود. حتا واژۀ «انقلاب» نیز برای بیان آنچه در سر هایدگر می‌گذرد بسنده نیست: «انقلاب‌ها؛ انقلاب یعنی تغییر و تبدل‌یافتن اوضاعی که برای ما آشنا و متعارف است، اما این واژه هیچ گاه معنیِ استحالۀ تمام عیار به وضعیتی تماماً "دیگر" را افاده نمی‌کند.

انقلاب‌ها فقط می‌توانند زمینه‌ساز چنین استحاله‌هایی باشند ولی در عین حال می‌توانند زمینۀ چنین استحاله‌هایی را نیز از میان بردارند». «انقلاب» صرفاً نوعی واگشت دوره‌ای است. هایدگر در طلب چرخشی رادیکال است که صرفاً وضعیت فعلی را تضعیف نمی‌کند بلکه آن را شخم زده و زیر و زبر می‌کند. او خواهان استحالۀ عمیق تاریخ و انسانیت است، استحاله‌ای چنان بنیادین که برای تحقق آن نمی‌توانیم بر هیچ چیزی که در دو هزار سال گذشته پدید آمده تکیه کنیم.»

🔸لطفاً وقت بگذارید و اصل مقاله را در لینک زیر بخوانید!👇

https://tarjomaan.com/barresi_ketab/7805/


#جباری
#فلسفه
#تفرعن_فلسفه
#تفرعن_اهل_فلسفه
#فقدان_انسجام_فکری

@NewHasanMohaddesi
Forwarded from تاریخ فلسفه از صفر (Abozar shariati)
مناظره‌ی آخر هفته بین آقای محدثی و دکتر جباری
برای پیوستن به لایو جمعه شب رأس ساعت ۲۲ بر روی لینک آبی رنگ زیر لمس کنید:

https://instagram.com/abozar_shariati?igshid=YmMyMTA2M2Y=

پ ن: آقای محدثی عزیز راضی نبودند که عنوانِ «استاد» یا «دکتر» برای ایشون قید بشه، این سهو از سمت ما بوده و امیدوارم که حمل بر جسارت نشه. من بدون ذره‌ای اغراق از ایشون بسیار آموخته‌ام بدین جهت بود که احساس کردم باید ایشون رو استاد خطاب کنم. 🙏🏻🌹