پیشاپیش روز #دختر ریحانه خدا
جلوه زیبایی و جلال
مهربانی و خلقت و عشق
موجود نازنین که امید دل #پدر
نور چشم #مادر
#پناه برادر
مونس #همسر
و ستون زندگی #فرزند است را به تمام شجاع دختران سر زمینم که قهرمانانه زندگی میکنند.
تبریک و تهنیت باد میگویم.
#روزت_خجسته_بانو💜🎀
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
جلوه زیبایی و جلال
مهربانی و خلقت و عشق
موجود نازنین که امید دل #پدر
نور چشم #مادر
#پناه برادر
مونس #همسر
و ستون زندگی #فرزند است را به تمام شجاع دختران سر زمینم که قهرمانانه زندگی میکنند.
تبریک و تهنیت باد میگویم.
#روزت_خجسته_بانو💜🎀
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
.
.
گاه گاهـی جــای دلتـنگی تـو از شـادی بگو
از نـــگاه دلنـشــین مــرد خـــردادی بـــگـو
گاهی از انـدوه شـیرین در فــراق دلــبرش
گاهی از رویای شیرین خواب فرهادی بگو
گاهـی از گل واژه هــای شـاعران بی نـشان
از نـــوای دلنــشین در شـهر و آبــادی بــگو
گاهی از دلســـردی لیــلا ز صـحرای جــنون
از نـــوای بی نـــوای اهـل ایــن وادی بـگــو
من خودم اسفندی ام از تیر و بهمن دلخوشم
مـرحمـت کن انـدکی از مهــر مـردادی بگــو
در کنـار بـاده نـوشـی با نــوای نـای و نـی
هـم چو قیصر انـدکی حرفی ز آزادی بـگو
درد و انـدوه فـراق و تـیره بخــتی واگـذار
بی وفـا از ایـن هـمـه لطـف خدادادی بــگو
.
.
گاه گاهـی جــای دلتـنگی تـو از شـادی بگو
از نـــگاه دلنـشــین مــرد خـــردادی بـــگـو
گاهی از انـدوه شـیرین در فــراق دلــبرش
گاهی از رویای شیرین خواب فرهادی بگو
گاهـی از گل واژه هــای شـاعران بی نـشان
از نـــوای دلنــشین در شـهر و آبــادی بــگو
گاهی از دلســـردی لیــلا ز صـحرای جــنون
از نـــوای بی نـــوای اهـل ایــن وادی بـگــو
من خودم اسفندی ام از تیر و بهمن دلخوشم
مـرحمـت کن انـدکی از مهــر مـردادی بگــو
در کنـار بـاده نـوشـی با نــوای نـای و نـی
هـم چو قیصر انـدکی حرفی ز آزادی بـگو
درد و انـدوه فـراق و تـیره بخــتی واگـذار
بی وفـا از ایـن هـمـه لطـف خدادادی بــگو
.
و دختری که تویی آخ دختری که تویی
در انتهای جهان بود و ابتدایش بود
کسی نگفت که آن اتفاق پیچیده
جهان درهم من یا سگرمههایش بود
#سعید_مبشر
در انتهای جهان بود و ابتدایش بود
کسی نگفت که آن اتفاق پیچیده
جهان درهم من یا سگرمههایش بود
#سعید_مبشر
ࢪوزۍ ڪہ نوشتی
زندگے یعنے "من _ تو" ،
بہ اندازہ ے آن خطِ باࢪیڪ و ڪوچڪ
دلتنگت شدم ؛
و امࢪوز
آن خط باࢪیڪ
بہ اندازہ ے خط ڪشے خیابان هاییست
ڪہ از تو دوࢪ شدہ ام ...
محمود دولتآبادی
.
زندگے یعنے "من _ تو" ،
بہ اندازہ ے آن خطِ باࢪیڪ و ڪوچڪ
دلتنگت شدم ؛
و امࢪوز
آن خط باࢪیڪ
بہ اندازہ ے خط ڪشے خیابان هاییست
ڪہ از تو دوࢪ شدہ ام ...
محمود دولتآبادی
.
کسی که باور دارد
به لحاظ ارزش ذاتی والایش
سزاوار رفتار خاصی است،
با کسی که باور دارد
به دلیل بیمصرف و طُفیلی بودنش
سزاوار رفتار خاصی است،
فرق چندانی ندارد؛
هردوی آنها خودشیفتهاند،
هردوی آنها فکر میکنند
متفاوت و خاصاند،
هردوی آنها فکر میکنند
دنیا باید انتظارات آنها را برآورده کرده
و با آنها بر اساس ارزشها و احساساتی
که نسبت به دیگران دارند، رفتار کند...
✍ #مارک_منسون
📚 #همهچیز_به_فنا_رفته
به لحاظ ارزش ذاتی والایش
سزاوار رفتار خاصی است،
با کسی که باور دارد
به دلیل بیمصرف و طُفیلی بودنش
سزاوار رفتار خاصی است،
فرق چندانی ندارد؛
هردوی آنها خودشیفتهاند،
هردوی آنها فکر میکنند
متفاوت و خاصاند،
هردوی آنها فکر میکنند
دنیا باید انتظارات آنها را برآورده کرده
و با آنها بر اساس ارزشها و احساساتی
که نسبت به دیگران دارند، رفتار کند...
✍ #مارک_منسون
📚 #همهچیز_به_فنا_رفته
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رابطه با کادر صحی🤣 👩⚕🧑⚕
سرنوشت هرکس از جای شروع میشود
که با خودش می گوید این آن چیزی که من فکر میکردم نیست...
این اتفاق طوری که باید پیش نمیرود
قرار نبود اینطوری شود
اینجا دقیقا شروع نقطه خارج از کنترل زندگی است که نمیدونی چه قرار بشود.
_آیا میتوانی به چنین سرنوشتی اعتماد کنی؟
+ به خدای سرنوشتت اعتماد و توکل کن !
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
که با خودش می گوید این آن چیزی که من فکر میکردم نیست...
این اتفاق طوری که باید پیش نمیرود
قرار نبود اینطوری شود
اینجا دقیقا شروع نقطه خارج از کنترل زندگی است که نمیدونی چه قرار بشود.
_آیا میتوانی به چنین سرنوشتی اعتماد کنی؟
+ به خدای سرنوشتت اعتماد و توکل کن !
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
.
نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
و گر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
دلازاری دگر جوید دل زاری که من دارم
به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او
ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
بکوی دلفریبان این بود کاری که من دارم
دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
ز پند همنشین درد جگر سوزم فزونتر شد
هلاکم می کند آخر پرستاری که من دارم
رهی آن مه بسوی من به چشم دیگران بیند
نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم
رهی معیری
.
نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
و گر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری
دلازاری دگر جوید دل زاری که من دارم
به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او
ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر
بکوی دلفریبان این بود کاری که من دارم
دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
ز پند همنشین درد جگر سوزم فزونتر شد
هلاکم می کند آخر پرستاری که من دارم
رهی آن مه بسوی من به چشم دیگران بیند
نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم
رهی معیری
.
زمین ازدلبران خالیست یامن چشم ودل سیرم؟
کهمیگردم ولی زلفِ پریشانی نمیبینم....!
خدایا عشق، درمانی بهغیر از مرگ میخواهد...؟
که من میمیرم از این درد و درمانی نمیبینم!
#فاضل_نظری
کهمیگردم ولی زلفِ پریشانی نمیبینم....!
خدایا عشق، درمانی بهغیر از مرگ میخواهد...؟
که من میمیرم از این درد و درمانی نمیبینم!
#فاضل_نظری