Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 مجموعه عکس شهرنو 🔞
🍂 کاوه گلستان، عکاس و مستندساز شهیر ایرانی، در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶، سه مجموعهعکس «روسپی»، «کارگر» و «مجنون» را تهیه کرد. گرفتن ۶۱ عکس مجموعهٔ «روسپی» در محلهٔ شهر نو، حدود یک سال و نیم به طول انجامید.
#مستند #آینه_تاریخ
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 کاوه گلستان، عکاس و مستندساز شهیر ایرانی، در سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶، سه مجموعهعکس «روسپی»، «کارگر» و «مجنون» را تهیه کرد. گرفتن ۶۱ عکس مجموعهٔ «روسپی» در محلهٔ شهر نو، حدود یک سال و نیم به طول انجامید.
#مستند #آینه_تاریخ
➖➖➖
🌾@Naqdagin
📘 سوختنِ بیچارگان...
🍂 آتشزدنِ «شهر نو» در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، یکی از تلخترین رخدادهای آن روزهاست. اتفاقی که هیچکس حتا بعدها هم آن را گردن نگرفت. هرچند بهخاطر اینکه این آتشافروزی در روز رقم خورد، تعداد کشتگان چندان بالا نبود، ولی بسیاری از کنارش گذشتند.
🍂 آن روز فقط یک عکاس، آن هم اتفاقی خود را به محل رساند «کامران شیردل». او نیز به دلیل تمامشدن نگاتیوش نتوانست عکسهای چندانی بردارد، اما همان مقدار هم برای گزارش به تاریخ کافیست. مسألهی زمان ساکن محلهی «شهر نو» یا «قلعه» برای کمتر کسی اهمیت داشت. تنفروشانی که انگار باید بهعنوان نمادی از شهر خاکستر میشدند و بیچارگانی که هیچکس بودونبودشان برایشان اهمیتی نداشت.
🍂 در تمام اخبار آن دوره یک گروه سیاسی از جمله حضرات مارکسیست حتی این کار را محکوم نکرد و اسلامگرایان نیز همچنین و حتی برخی آن را کار «خودشان» برشمردند، اما سرنوشت زنانی که محلهشان سوخت به اینجا ختم نشد؛ آنها همان اطراف رها شدند و بسیاری از گرسنگی و بیماری در زمانی کوتاه از بین رفتند. در ماههای بعد نیز برخیشان پنهانی به تنفروشی ادامه دادند، برخی به دلیل «فساد فیالارض» اعدام شدند و برخی هم به انواع کارهای پست رو آوردند.
🍂 درواقع، اغلب این زنها که در سختترین وضعیت معیشتی بودند دچار خشمی شدند که انگار میخواست به «آتش» آنها و آنجا را پاک کند. شیردل در خاطراتش از دودی میگوید که به «آسمان» بلند شدهبود و مردان خشمگینی که هیچکس جلودارشان نبود. در این رخداد، تقریبا هیچ دلی نلرزید و هیچکس سخن نگفت؛ انگار بسیاری بدشان نمیآمد این آتش بر جانِ این مکان و آن زنان بیفتد.
🍂هیچ وقت آمار دقیقی از سوختگان آن روز و شب منتشر نشد و اگر #کامران_شیردل و یکی دو خبرنگار خارجی آنجا نبودند، همین چند قطعه عکس و چند دقیقه فیلم هم نبود که نشان دهد در روز ده بهمن ۱۳۵۷، بیدفاعترین آدمها که بهمثابهِ عفونت شهر دیده میشدند، داغ شدند. زنان و گاه کاسبان خردهپایی که باید انکار و اخراج میشدند و کسی اهمیتی به آنها نمیداد.
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 آتشزدنِ «شهر نو» در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، یکی از تلخترین رخدادهای آن روزهاست. اتفاقی که هیچکس حتا بعدها هم آن را گردن نگرفت. هرچند بهخاطر اینکه این آتشافروزی در روز رقم خورد، تعداد کشتگان چندان بالا نبود، ولی بسیاری از کنارش گذشتند.
🍂 آن روز فقط یک عکاس، آن هم اتفاقی خود را به محل رساند «کامران شیردل». او نیز به دلیل تمامشدن نگاتیوش نتوانست عکسهای چندانی بردارد، اما همان مقدار هم برای گزارش به تاریخ کافیست. مسألهی زمان ساکن محلهی «شهر نو» یا «قلعه» برای کمتر کسی اهمیت داشت. تنفروشانی که انگار باید بهعنوان نمادی از شهر خاکستر میشدند و بیچارگانی که هیچکس بودونبودشان برایشان اهمیتی نداشت.
🍂 در تمام اخبار آن دوره یک گروه سیاسی از جمله حضرات مارکسیست حتی این کار را محکوم نکرد و اسلامگرایان نیز همچنین و حتی برخی آن را کار «خودشان» برشمردند، اما سرنوشت زنانی که محلهشان سوخت به اینجا ختم نشد؛ آنها همان اطراف رها شدند و بسیاری از گرسنگی و بیماری در زمانی کوتاه از بین رفتند. در ماههای بعد نیز برخیشان پنهانی به تنفروشی ادامه دادند، برخی به دلیل «فساد فیالارض» اعدام شدند و برخی هم به انواع کارهای پست رو آوردند.
🍂 درواقع، اغلب این زنها که در سختترین وضعیت معیشتی بودند دچار خشمی شدند که انگار میخواست به «آتش» آنها و آنجا را پاک کند. شیردل در خاطراتش از دودی میگوید که به «آسمان» بلند شدهبود و مردان خشمگینی که هیچکس جلودارشان نبود. در این رخداد، تقریبا هیچ دلی نلرزید و هیچکس سخن نگفت؛ انگار بسیاری بدشان نمیآمد این آتش بر جانِ این مکان و آن زنان بیفتد.
🍂هیچ وقت آمار دقیقی از سوختگان آن روز و شب منتشر نشد و اگر #کامران_شیردل و یکی دو خبرنگار خارجی آنجا نبودند، همین چند قطعه عکس و چند دقیقه فیلم هم نبود که نشان دهد در روز ده بهمن ۱۳۵۷، بیدفاعترین آدمها که بهمثابهِ عفونت شهر دیده میشدند، داغ شدند. زنان و گاه کاسبان خردهپایی که باید انکار و اخراج میشدند و کسی اهمیتی به آنها نمیداد.
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
🎧 جامعهشناسیِ روسپیگری 🔞
🎙دکتر #سعید_مدنی
🔸سال ۷۳-۷۲ دکتر صدیق سروستانی (استاد دانشگاه تهران) مطالعهای در این زمینه انجام داد که حتی تا امروز انتشار نیافتهاست.
🔸جامعۀ ما در حال گذار است و دچار یک وضعیت آنومی و تعلیق ارزشها؛ برای مثال، در یک خانوادۀ سنتی، ماهواره وجود دارد، ولی یکسری کانالهای آن قفل میشود؛ یا خانمی با لباسهای مدرن به خیابان میآید، ولی همسرش با لباسهای سنتی؛ در زیست جنسی نیز همین امر برقرار است: آقایی که نمیتواند به هر دلیل نیازهای جنسیاش را با همسرش برآورده کند، در تردید است که میان صیغه کردن یک زن، خرید خدمات از یک تنفروش، یا دوستی با یک زن دوم، کدام را برگزیند؟
🔸بعضیها هنوز دلبستۀ آن افسانۀ تنفروشی در گذشته هستند: زن تنفروشی کسیست بیسواد که از روستا به شهر آمدهاست و فریب خورده و وارد این وادی شدهاست. خانم فرمانفرمایان، سالهای ۴۹-۴۷ یک مطالعه انجام دادهبود که طبق آن حدود ۹۵ درصد زنان شهرنو، بیسواد بودند، الان دقیقا برعکس آن شدهاست. در آن زمان، ۹۰-۸۰ درصد زنان مهاجر بودند، الان ۵۰ درصد زنانی که در تهران تنفروشند، ساکن تهراناند.
🔻دکتر سعید مدنی در این ارائه، به سوالات مختلف، از جمله سوالات زیر، پاسخ میدهد:
❓بیشترین مشتریان تنفروشان چه کسانی هستند؟
❓رابطۀ اعتیاد و تن فروشی چیست؟
❓ تعداد زنان تنفروش بیشتر یا کمتر شده؟
❓میانگین فعالیت تنفروشی چند سال است؟
❓عوامل ازدیاد روسپیگری کدام است؟
❓روسپیان چه احساسی نسبت به تنفروشی دارند؟
❓آیا در قوانین جرمی به نام روسپیگری داریم؟
❓نهاد حامی تنفروشان داریم؟
❓آیا زنِ تنفروش حقوق شهروندی و قضایی دارد؟
❓راهکارهای مقابله با تنفروشی چیست؟
❓میانگین سنِ روسپیگری چه تغییری داشتهاست؟
❓نابرابری چگونه آمار تنفروشی را بالا می برد؟
❓کشوری در جهان هست که تنفروشی در آن وجود نداشته باشد؟
❓بین کودکآزاری و تنفروشی چه رابطهای بر قرار است؟
#زنان #نقد_فرهنگ
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @kherad_jensi
🎙دکتر #سعید_مدنی
🔸سال ۷۳-۷۲ دکتر صدیق سروستانی (استاد دانشگاه تهران) مطالعهای در این زمینه انجام داد که حتی تا امروز انتشار نیافتهاست.
🔸جامعۀ ما در حال گذار است و دچار یک وضعیت آنومی و تعلیق ارزشها؛ برای مثال، در یک خانوادۀ سنتی، ماهواره وجود دارد، ولی یکسری کانالهای آن قفل میشود؛ یا خانمی با لباسهای مدرن به خیابان میآید، ولی همسرش با لباسهای سنتی؛ در زیست جنسی نیز همین امر برقرار است: آقایی که نمیتواند به هر دلیل نیازهای جنسیاش را با همسرش برآورده کند، در تردید است که میان صیغه کردن یک زن، خرید خدمات از یک تنفروش، یا دوستی با یک زن دوم، کدام را برگزیند؟
🔸بعضیها هنوز دلبستۀ آن افسانۀ تنفروشی در گذشته هستند: زن تنفروشی کسیست بیسواد که از روستا به شهر آمدهاست و فریب خورده و وارد این وادی شدهاست. خانم فرمانفرمایان، سالهای ۴۹-۴۷ یک مطالعه انجام دادهبود که طبق آن حدود ۹۵ درصد زنان شهرنو، بیسواد بودند، الان دقیقا برعکس آن شدهاست. در آن زمان، ۹۰-۸۰ درصد زنان مهاجر بودند، الان ۵۰ درصد زنانی که در تهران تنفروشند، ساکن تهراناند.
🔻دکتر سعید مدنی در این ارائه، به سوالات مختلف، از جمله سوالات زیر، پاسخ میدهد:
❓بیشترین مشتریان تنفروشان چه کسانی هستند؟
❓رابطۀ اعتیاد و تن فروشی چیست؟
❓ تعداد زنان تنفروش بیشتر یا کمتر شده؟
❓میانگین فعالیت تنفروشی چند سال است؟
❓عوامل ازدیاد روسپیگری کدام است؟
❓روسپیان چه احساسی نسبت به تنفروشی دارند؟
❓آیا در قوانین جرمی به نام روسپیگری داریم؟
❓نهاد حامی تنفروشان داریم؟
❓آیا زنِ تنفروش حقوق شهروندی و قضایی دارد؟
❓راهکارهای مقابله با تنفروشی چیست؟
❓میانگین سنِ روسپیگری چه تغییری داشتهاست؟
❓نابرابری چگونه آمار تنفروشی را بالا می برد؟
❓کشوری در جهان هست که تنفروشی در آن وجود نداشته باشد؟
❓بین کودکآزاری و تنفروشی چه رابطهای بر قرار است؟
#زنان #نقد_فرهنگ
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @kherad_jensi
Telegram
نقدآگین
نقدآگین
📘مرگهای کوچک ✍🏻#محمد_خیرآبادی 🍂 پایان سفر، پایان مهمانی و پایان تعطیلات، همیشه با حسی مبهم و ناخوش همراه است. چون اغلب ما، به قول اکهارت تله، با «پایانها» راحت نیستیم، چرا که هر پایان، مرگ کوچکی است. پایان تجربههایی نظیر دورهمی دوستان یا مسافرت و یا…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 گفتگو با یک روسپی در مورد تجربۀ زیستۀ او
🔞
🗄پست مرتبط
📻 جامعهشناسیِ روسپیگری
#زنان #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @kherad_jensi
🔞
🗄پست مرتبط
📻 جامعهشناسیِ روسپیگری
#زنان #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته
➖➖➖
🌾@Naqdagin | @kherad_jensi
سفر به شهرنو
@Naqdagin
🎧 سفر با ماشین زمان به شهرنو (۱) 🔞
— مدیریت و مهار روسپیگری در ایران
🎙 گفتگوی دکتر #بهنام_اوحدی، سکسولوژیست، با #جهانگیر_هدایت، برادرزادۀ صادقِ هدایت، نویسندۀ ایرانی و مدیر «بنیاد صادق هدایت»، کارشناس ارشد جامعهشناسی و کارشناس ارشد آموزش بهداشت عمومی
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان #مردان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
— مدیریت و مهار روسپیگری در ایران
🎙 گفتگوی دکتر #بهنام_اوحدی، سکسولوژیست، با #جهانگیر_هدایت، برادرزادۀ صادقِ هدایت، نویسندۀ ایرانی و مدیر «بنیاد صادق هدایت»، کارشناس ارشد جامعهشناسی و کارشناس ارشد آموزش بهداشت عمومی
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان #مردان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
دربارۀ سفر به شهرنو
@Naqdagin
🎧 دربارۀ «سفر به شهرنو» 🔞
— پاسخ به پرسشهای مخاطبان
🎙 گفتگوی دکتر #بهنام_اوحدی، سکسولوژیست، با #جهانگیر_هدایت، برادرزادۀ صادقِ هدایت، نویسندۀ ایرانی و مدیر «بنیاد صادق هدایت»، کارشناس ارشد جامعهشناسی و کارشناس ارشد آموزش بهداشت عمومی
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
— پاسخ به پرسشهای مخاطبان
🎙 گفتگوی دکتر #بهنام_اوحدی، سکسولوژیست، با #جهانگیر_هدایت، برادرزادۀ صادقِ هدایت، نویسندۀ ایرانی و مدیر «بنیاد صادق هدایت»، کارشناس ارشد جامعهشناسی و کارشناس ارشد آموزش بهداشت عمومی
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
سفر به شهرنو ۲
@Naqdagin
🎧 سفر با ماشین زمان به شهرنو (۲) 🔞
— مدیریت و مهار روسپیگری در ایران
🎙 گفتگو با خانم #فریده_پورآتیان، مددکار اجتماعی از سال ۱۳۳۹ در تهران
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
— مدیریت و مهار روسپیگری در ایران
🎙 گفتگو با خانم #فریده_پورآتیان، مددکار اجتماعی از سال ۱۳۳۹ در تهران
#آینه_تاریخ #نقد_فرهنگ #تجربه_زیسته #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
هدف از سفر به شهرنو
@Naqdagin
🎧 هدف از «سفر به شهرنو» (اینجا - اینجا و اینجا) 🔞
— هدف ایندست مصاحبهها چیست؟
🎙 دکتر #بهنام_اوحدی (سکسولوژیست)
❓انگیزهها و اهداف مصاحبهها حول «شهرنو» چیست؟
❓صدمات روحی و جسمی آسیبهای روسپیگری چیست؟
❓وضعیت روسپیهای ایرانی در کشورهای همسایه چگونه است؟
#نقد_فرهنگ #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
— هدف ایندست مصاحبهها چیست؟
🎙 دکتر #بهنام_اوحدی (سکسولوژیست)
❓انگیزهها و اهداف مصاحبهها حول «شهرنو» چیست؟
❓صدمات روحی و جسمی آسیبهای روسپیگری چیست؟
❓وضعیت روسپیهای ایرانی در کشورهای همسایه چگونه است؟
#نقد_فرهنگ #زنان
➖➖➖
🌾@Naqdagin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 جشنوارۀ «هنر شیراز» و شایعۀ سکس بر صحنۀ یک نمایش: «خوک، بچه و آتش»
— گزیدهای از سریال «مسیر سوم»، مجموعهای ۱۲ قسمتی که به تاریخ معاصر ایران میپردازد
🖌#ترجمه: #محمود_کریمی
🍂 دکتر هوشنگ اسفندیار شهابی، استاد تاریخ و روابط بینالملل در دانشگاه بوستون است. تخصص او در سیاست و تاریخ فرهنگی خاورمیانه، شیعه و قوانین بینالملل میباشد. هوشنگ شهابی سابقۀ تدریس در دانشگاههای هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا و لسآنجلس را دارد.
#آینه_تاریخ #اختصاصی_نقدآگین
➖➖➖
🌾@Naqdagin
— گزیدهای از سریال «مسیر سوم»، مجموعهای ۱۲ قسمتی که به تاریخ معاصر ایران میپردازد
🖌#ترجمه: #محمود_کریمی
🍂 دکتر هوشنگ اسفندیار شهابی، استاد تاریخ و روابط بینالملل در دانشگاه بوستون است. تخصص او در سیاست و تاریخ فرهنگی خاورمیانه، شیعه و قوانین بینالملل میباشد. هوشنگ شهابی سابقۀ تدریس در دانشگاههای هاروارد و دانشگاه کالیفرنیا و لسآنجلس را دارد.
#آینه_تاریخ #اختصاصی_نقدآگین
➖➖➖
🌾@Naqdagin
نقدآگین
📘 سوختنِ بیچارگان... 🍂 آتشزدنِ «شهر نو» در ۱۰ بهمن ۱۳۵۷، یکی از تلخترین رخدادهای آن روزهاست. اتفاقی که هیچکس حتا بعدها هم آن را گردن نگرفت. هرچند بهخاطر اینکه این آتشافروزی در روز رقم خورد، تعداد کشتگان چندان بالا نبود، ولی بسیاری از کنارش گذشتند.…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📘خوکها در خیابان
✍🏻 #رضا_نساجی
🗄پست مرتبط
📺 جشنوارۀ «هنر شیراز» و شایعه سکس بر صحنۀ یک نمایش: «خوک، بچه و آتش»
#آینه_تاریخ #حکومت_اسلامی #زنان
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @RezaNassaji
✍🏻 #رضا_نساجی
🗄پست مرتبط
📺 جشنوارۀ «هنر شیراز» و شایعه سکس بر صحنۀ یک نمایش: «خوک، بچه و آتش»
#آینه_تاریخ #حکومت_اسلامی #زنان
➖➖➖
🌾 @Naqdagin | @RezaNassaji
📘خوکها در خیابان
✍🏻#رضا_نساجی
🍂 در یکی از مشهورترین رخدادهای یازدهمین/آخرین جشن هنر شیراز (۱۳۵۶)، نمایشی در خیابانهای شهر اجرا شد بهنام «خوک، بچه، آتش» اثر گروه مجاری اسکوات. نمایشی که در صحنهای از آن، سربازی بهزور و در ملاء عام، به زنی روسپی در خیابان تجاوز میکند، اما مردم تماشا میکنند و اعتراض نه.
🍂 نمایش به ضد خود بدل شد، نه بدین جهت که برخلاف آن سرباز آمریکاییِ مستِ از ویتنام برگشته، سرباز برای مردم ایران «قداست» داشت، یا روسپیگری در ایران «ممنوع» بود، یا نمایش به «فرهنگ منحط آمریکایی» تعلق داشت و نه فرهنگ اسلامی و ایرانی، و یا اینکه حکومت این نمایش را «تبلیغ» میکرد؛ در واقعیت امر، دستاندرکاران جشن، نهتنها تا حد ممکن آن را سانسور کرده بودند، بلکه ساواک مانع ار تکرار اجرای آن شد. خود دستاندرکاران نمایش (که از بلوک شرق بودند) هم، اکت اول با نام «اعترافات استاوروگین» (ملهم از رمانی به همین نام از داستایوفسکی) را جایگزین کردهبودند. البته صحنۀ نمایش در شیراز، شباهتی با صحنۀ نیویورک نداشت، اما کل ماجرا چیز دیگری بود.
🍂 قرار بود این نمایش، بیتفاوتی «جامعه» نسبت به ظلم را نشان دهد، اما «اجتماع» مذهبی، کاری به «ظلم» نداشت و تنها «گناه» را میفهمید. «تجاوز» چونان ظلم به زنان، البته مهم است، اما «گناه» چونان ظلم به خدا مهمتر است. اجتماع نباید «ظلم» را تحمل کند، اما بهتر و آسانتر این است که اجتماع ظلم را تماشا نکند. چگونه؟ اگر زنان در خانه بمانند، کسی مزاحمشان نخواهد شد. تجاوز به زنان بد است، اما روسپیگری و عریان بودن بدتر است. البته ممکن است زنان در خانۀ خود روسپیگری کنند، اما مهم این است که دیگران این فعل «گناه» را نبینند؛ همچنان که ممکن است زنان بر اثر گرسنگی، تن به تنفروشی دهند، اما بهتر است دیگران نه تنفروشی آنها را بفهمند، نه گرسنگیشان را.
🍂 کلید ماجرا همین است: «تصویر» اجتماع مسلمین نباید خدشهدار شود. تصویر «شهر زمینی» که انعکاس «شهر آسمانی»ست. حتی در دورانی که بعدها «دوران طاغوت» خوانده و طرد شد، شهر مسلمین شهر خداست. مهم نیست زیر پوست این شهر چه میگذرد، بلکه تصویر ظاهری این شهر اهمیت دارد. تصویری که بهتر است زنان در آن حضور نداشته باشند، یا اگر بهاجبار حضور دارند، تا حد امکان پوشیده باشند.
🍂 ذهن مسلمانان بیش از آنکه درگیر «واقعیت/بود» باشد، به «تصویر/نمود» التفات دارد. به بیان آلمانیها، Schein بر Sein غالب است. یعنی مهم نیست در واقعیت چه میگذارد، مهم نمایش جاری و تصویریست که القا میشود؛ برای نمونه، در مسائل اخلاقی، وجود فساد جنسی موضوعیت ندارد، بلکه «علنی شدن فساد یا حتی افشای آن» خطرناک است. مصداقش، زنیست که علیه تجاوز افشاگری کند؛ خودش بایکوت میشود، اگر رسماً محکوم نشود؛ زیرا «افشای فساد»، خود مفسدۀ بزرگتریست؛ خاصه آنکه در قبال فساد مردان، بیشتر اغماض میشود تا افشاگری زنان از فساد. هر چه باشد، شهر اسلامی شهر «مردانه» است. «شهر زنان» داستانهای دلکشیست که به قلمرو ادبیات تعلق دارد (شهر «هروم» در شاهنامۀ فردوسی و «بردع» در اسکندرنامۀ نظامی)؛ در واقعیت اما، و در بهترین حالت، زنان پردهنشینان حرمسراها هستند (در حقیقت، «کلفت مطبخ و رختشورخانه» که پیوسته میزاید، شیر میدهد و کهنه عوض میکند). اجتماع ما مردانه است و زن اگر «عین گناه» نباشد (افسانۀ گناه نخستین حوا)، دستکم «عامل» آن است.
🍂 نمایش «خوک، بچه، آتش» ظاهرا یکی از جرقههای آغاز اعتراضات مسلمانان به دستگاه فرهنگی حکومت پهلوی بود که در یک سال زبانه کشید و همهچیز آنِ دستگاه سیاسی را خاکستر کرد. اجتماع مسلمین که تحمل دیدن «گناه» در قلمرو خود نداشت، ناگهان اراده کرده بود «ظلم» را هم از آنجا پاک کند، اما باز هم «گناه مهمتر از ظلم بود»؛ این بود که چند روز پیش از آنکه پادگانها و کاخهای رژیم اشغال شوند، روسپیخانۀ «قلعۀ شهر نو» و کارخانۀ «آبجوی شمس» در بالا و پایین یک محله، به آتش کشیدهشدند؛ زنان قلعه یا اعدام شدند، یا آواره، اما اینکه آیا واقعاً گناه و ظلم از این قلمرو پاک شد، ماجرای دیگریست. شاید گناه از حصار قلعه بیرون آمد و در همهجای شهر گسترده شد، همچنان که ظلم از حصار پادگان و کاخ بیرون آمد و در خیابان روان شد.
🍂 نیمقرن پس از آن ماجراها، «مدینۀ فاضلۀ» مسلمانان، بیشتر به «فضولاتِ مانده و فاضلابِ روان» میماند، اما مسلمانان از اعتراض خود به برهنگی دست برنداشتهاند؛ این بار به جای آنا، بازیگر مجارستانی نمایش «خوک، بچه، آتش»، تمام زنان ایرانی باید به میل مردان خود را در علن بپوشانند (و در مقابل میل به تجاوز مردان در خفا، سکوت کنند). تصویر مقدس نباید هرگز ملوث شود؛ بچهخوکها که لباس سربازان به تن دارند، در خیابان موظف به اجرای این دستورند و البته در صورت ضرورت، دستور آتش نیز به ایشان داده شده است.
➖➖➖
🌾@Naqdagin
✍🏻#رضا_نساجی
🍂 در یکی از مشهورترین رخدادهای یازدهمین/آخرین جشن هنر شیراز (۱۳۵۶)، نمایشی در خیابانهای شهر اجرا شد بهنام «خوک، بچه، آتش» اثر گروه مجاری اسکوات. نمایشی که در صحنهای از آن، سربازی بهزور و در ملاء عام، به زنی روسپی در خیابان تجاوز میکند، اما مردم تماشا میکنند و اعتراض نه.
🍂 نمایش به ضد خود بدل شد، نه بدین جهت که برخلاف آن سرباز آمریکاییِ مستِ از ویتنام برگشته، سرباز برای مردم ایران «قداست» داشت، یا روسپیگری در ایران «ممنوع» بود، یا نمایش به «فرهنگ منحط آمریکایی» تعلق داشت و نه فرهنگ اسلامی و ایرانی، و یا اینکه حکومت این نمایش را «تبلیغ» میکرد؛ در واقعیت امر، دستاندرکاران جشن، نهتنها تا حد ممکن آن را سانسور کرده بودند، بلکه ساواک مانع ار تکرار اجرای آن شد. خود دستاندرکاران نمایش (که از بلوک شرق بودند) هم، اکت اول با نام «اعترافات استاوروگین» (ملهم از رمانی به همین نام از داستایوفسکی) را جایگزین کردهبودند. البته صحنۀ نمایش در شیراز، شباهتی با صحنۀ نیویورک نداشت، اما کل ماجرا چیز دیگری بود.
🍂 قرار بود این نمایش، بیتفاوتی «جامعه» نسبت به ظلم را نشان دهد، اما «اجتماع» مذهبی، کاری به «ظلم» نداشت و تنها «گناه» را میفهمید. «تجاوز» چونان ظلم به زنان، البته مهم است، اما «گناه» چونان ظلم به خدا مهمتر است. اجتماع نباید «ظلم» را تحمل کند، اما بهتر و آسانتر این است که اجتماع ظلم را تماشا نکند. چگونه؟ اگر زنان در خانه بمانند، کسی مزاحمشان نخواهد شد. تجاوز به زنان بد است، اما روسپیگری و عریان بودن بدتر است. البته ممکن است زنان در خانۀ خود روسپیگری کنند، اما مهم این است که دیگران این فعل «گناه» را نبینند؛ همچنان که ممکن است زنان بر اثر گرسنگی، تن به تنفروشی دهند، اما بهتر است دیگران نه تنفروشی آنها را بفهمند، نه گرسنگیشان را.
🍂 کلید ماجرا همین است: «تصویر» اجتماع مسلمین نباید خدشهدار شود. تصویر «شهر زمینی» که انعکاس «شهر آسمانی»ست. حتی در دورانی که بعدها «دوران طاغوت» خوانده و طرد شد، شهر مسلمین شهر خداست. مهم نیست زیر پوست این شهر چه میگذرد، بلکه تصویر ظاهری این شهر اهمیت دارد. تصویری که بهتر است زنان در آن حضور نداشته باشند، یا اگر بهاجبار حضور دارند، تا حد امکان پوشیده باشند.
🍂 ذهن مسلمانان بیش از آنکه درگیر «واقعیت/بود» باشد، به «تصویر/نمود» التفات دارد. به بیان آلمانیها، Schein بر Sein غالب است. یعنی مهم نیست در واقعیت چه میگذارد، مهم نمایش جاری و تصویریست که القا میشود؛ برای نمونه، در مسائل اخلاقی، وجود فساد جنسی موضوعیت ندارد، بلکه «علنی شدن فساد یا حتی افشای آن» خطرناک است. مصداقش، زنیست که علیه تجاوز افشاگری کند؛ خودش بایکوت میشود، اگر رسماً محکوم نشود؛ زیرا «افشای فساد»، خود مفسدۀ بزرگتریست؛ خاصه آنکه در قبال فساد مردان، بیشتر اغماض میشود تا افشاگری زنان از فساد. هر چه باشد، شهر اسلامی شهر «مردانه» است. «شهر زنان» داستانهای دلکشیست که به قلمرو ادبیات تعلق دارد (شهر «هروم» در شاهنامۀ فردوسی و «بردع» در اسکندرنامۀ نظامی)؛ در واقعیت اما، و در بهترین حالت، زنان پردهنشینان حرمسراها هستند (در حقیقت، «کلفت مطبخ و رختشورخانه» که پیوسته میزاید، شیر میدهد و کهنه عوض میکند). اجتماع ما مردانه است و زن اگر «عین گناه» نباشد (افسانۀ گناه نخستین حوا)، دستکم «عامل» آن است.
🍂 نمایش «خوک، بچه، آتش» ظاهرا یکی از جرقههای آغاز اعتراضات مسلمانان به دستگاه فرهنگی حکومت پهلوی بود که در یک سال زبانه کشید و همهچیز آنِ دستگاه سیاسی را خاکستر کرد. اجتماع مسلمین که تحمل دیدن «گناه» در قلمرو خود نداشت، ناگهان اراده کرده بود «ظلم» را هم از آنجا پاک کند، اما باز هم «گناه مهمتر از ظلم بود»؛ این بود که چند روز پیش از آنکه پادگانها و کاخهای رژیم اشغال شوند، روسپیخانۀ «قلعۀ شهر نو» و کارخانۀ «آبجوی شمس» در بالا و پایین یک محله، به آتش کشیدهشدند؛ زنان قلعه یا اعدام شدند، یا آواره، اما اینکه آیا واقعاً گناه و ظلم از این قلمرو پاک شد، ماجرای دیگریست. شاید گناه از حصار قلعه بیرون آمد و در همهجای شهر گسترده شد، همچنان که ظلم از حصار پادگان و کاخ بیرون آمد و در خیابان روان شد.
🍂 نیمقرن پس از آن ماجراها، «مدینۀ فاضلۀ» مسلمانان، بیشتر به «فضولاتِ مانده و فاضلابِ روان» میماند، اما مسلمانان از اعتراض خود به برهنگی دست برنداشتهاند؛ این بار به جای آنا، بازیگر مجارستانی نمایش «خوک، بچه، آتش»، تمام زنان ایرانی باید به میل مردان خود را در علن بپوشانند (و در مقابل میل به تجاوز مردان در خفا، سکوت کنند). تصویر مقدس نباید هرگز ملوث شود؛ بچهخوکها که لباس سربازان به تن دارند، در خیابان موظف به اجرای این دستورند و البته در صورت ضرورت، دستور آتش نیز به ایشان داده شده است.
➖➖➖
🌾@Naqdagin
Telegram
نقدآگین
نقدآگین
1️⃣ یه زوج پروفسور از دانشگاه برکلی، دانشجوها رو بهمناسبت فارغالتحصیلی به خونهشون دعوت کردن. بعد یکی از این دانشجوها، وسط مهمونی بلندگو میاره و شروع میکنه به سخنرانی که چه نشستید که الان ماه رمضونه! و مسلمونا، مخصوصا فلسطینیا، روزه میگیرن و بعد که میزبان…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙#زینب_موسوی و #شاکر_بوری 🔞
🍂 کلمات رژه میروند: بلکریوارد و جبرئیل، وحی میآورند از خبرنگار حزباللهی و اقتصادی در حال اردوی جهادی تکنفره برای تقرب شتابانِ مجازی به پشتِ عیونِ الله؛ گماشتگانِ بدلی و بیمار و کودنِ شورای نگهبانِ سلطنت که از فرط انحراف و اعتیاد و مستی، حتی نمیتوانند محاسبه کنند که چگونه شطحیاتِ رگباری و بیوقفهشان، از آیکیوی در حدِ جلبک و وضع حادشان در خلوتها پرده برمیدارد و لخت و عور بودگیشان را شهرۀ شهر میکند.
🍂 بسا انسانهای لختِ کاملی (در ساحلها، استخرها و حتی روسپیخانهها) که حد هر چیز را میدانند و مهمتر از همه، حد خودشان و معنایی که هر عبارت متبادر میکند، و بسا انسانهای انگشتربازِ پیشانی داغکردهای که فکر میکنند، چون خود و چند تن مثل خودشان را بسهولت فریب میدهند، دیگران در جامعه نیز مثل آنها کودن و معتاد تشریف دارند و پسِ پشتِ هذیانهاشان را نمیخوانند و لختبودگی و پوچی و ابتذال محضشان را کودکوار فریاد نمیزنند و در صورتشان نمیکوبند.
🍂 مسخرگی مطلق: کسی که طبق حکم صیغه، بینهایت رابطه را حلال میداند، چنین هذیانی را میبافد.
#سم_هفته #نقدخند
➖➖➖
🌾@Naqdagin
🍂 کلمات رژه میروند: بلکریوارد و جبرئیل، وحی میآورند از خبرنگار حزباللهی و اقتصادی در حال اردوی جهادی تکنفره برای تقرب شتابانِ مجازی به پشتِ عیونِ الله؛ گماشتگانِ بدلی و بیمار و کودنِ شورای نگهبانِ سلطنت که از فرط انحراف و اعتیاد و مستی، حتی نمیتوانند محاسبه کنند که چگونه شطحیاتِ رگباری و بیوقفهشان، از آیکیوی در حدِ جلبک و وضع حادشان در خلوتها پرده برمیدارد و لخت و عور بودگیشان را شهرۀ شهر میکند.
🍂 بسا انسانهای لختِ کاملی (در ساحلها، استخرها و حتی روسپیخانهها) که حد هر چیز را میدانند و مهمتر از همه، حد خودشان و معنایی که هر عبارت متبادر میکند، و بسا انسانهای انگشتربازِ پیشانی داغکردهای که فکر میکنند، چون خود و چند تن مثل خودشان را بسهولت فریب میدهند، دیگران در جامعه نیز مثل آنها کودن و معتاد تشریف دارند و پسِ پشتِ هذیانهاشان را نمیخوانند و لختبودگی و پوچی و ابتذال محضشان را کودکوار فریاد نمیزنند و در صورتشان نمیکوبند.
🍂 مسخرگی مطلق: کسی که طبق حکم صیغه، بینهایت رابطه را حلال میداند، چنین هذیانی را میبافد.
#سم_هفته #نقدخند
➖➖➖
🌾@Naqdagin