Forwarded from مصطفی محبی
"مرثیه ای برای یک رویا"
اکنون بسیاری از فعالان بازار بعد از گذشت یک سال تصور می کنند هرچه زمان جلوتر میرود بازار سهم بیشتری از جیبشان به یغما می برد.
سهام بسیاری از شرکت ها در بهترین حالت 40% از بازده یکدماه گذشته خود را ظرف یک هفته بلعیده اند! رفتار بازار نشانی از یک روند مشخص ندارد و به اصطلاح بازار رِنج است در این بین شرکت های پتروشیمی تاب آوری بیشتری از خود نشان داده اند مانند شاخص که در این روزها کمتر از سبد سهامداران افت می کند.
از نگاه اینجانب کِشتی بزرگ بازار سرمایه محرکی درخور برای حرکت ندارد. تا زمانی که کشتیبان لنگر کشتی را نیاندازد، کشتی با کوچکترین نسیمی به چپ و راست حرکت میکند. از میان تمام جریانات اقتصادی و سیاسی مهمترین ریسک های بازار سرمایه به ترتیب عبارت است از:
1- نرخ بهره
(نرخ سود سپرده/ بهره بین بانکی/نرخ بهره موثر اوراق با درآمد ثابت)
بسیاری از سهامداران تصور می کنند بانک مرکزی پس از سالها آزمون و خطا همچنان با خوشبینی نسبت به آینده، رویای کاهش یکباره نرخ تورم را در ذهن خود می پروراند. راه حل سنتی افزایش نرخ بهره و کنترل نقدینگی که عامل اصلی بحران بانکی و بخشی از بدهی کنونی کشور است اما به زعم مدیران سالخورده می تواند آتش تورم را حداقل برای مدتی فرو بنشاند. اگرچه در ابتدا هر نرخ سود سپرده ای زیان واقعی نصیب سپرده گذاران و خریداران اوراق می کند اما مطمئنا نقدینگی را از بازار سهام کوچ می دهد و حتما به ضرر تولیدکنندگان است. افزایش نرخ بهره برای اقتصادی که پشتوانه رشد اقتصادی ندارد خودکشی است و توجیه ندارد و تا زمانی که موضع رسمی مقام پولی کشور در این خصوص ابراز نشده است، بزرگترین ابهام بازار برای ورود نقدینگی تازه نفس خواهد بود. به نظر اینجانب اکثریت ترکیب فعلی شورای عالی پول و اعتبار که بالاترین مقام سیاست گذاری پولی کشور است با افزایش نرخ بهره همراه نیست.
2- بلاتکلیفی صنایع
(خوراک پروشیمی/پالایشی/واردات خودرو و ..)
1/2 شرکت های پالایشی: بخاطر شرایط خاص اقتصاد جهان، قیمت جهانی نفت و محصولات پالایشگاهی در یکی از بهترین موقعیت های خود قرار دارد. لذا نسبت به صنعت پتروشیمی، ریسک سهامداری شرکت های پالایشی از نظر افت قیمت محصولات کمتر است. بزرگترین بلاتکلیفی این صنعت عدم اظهار نرخ خرید خوراک و فروش محصولات از طرف معاونت برنامه ریزی وزارت نفت است (که در پُست بعدی به طور مفصل به این موضوع می پردازم.) نرخ ها دیر میآید اما به نفع صنعت و سهامداران اعلام می شود.
2/2 پتروشیمی: بهار سال قبل متوسط نرخ خوراک گاز در چهار هاب بزرگ گازی جهان (که مبنای نرخ گذاری خوراک شرکت های پتروشیمی داخلی است) حوالی 5 سنت و اکنون حوالی 30 سنت است. افزایش نرخ احتمالی خوراک از یک سو و احتمال قطع گاز در فصل زمستان دلایل کافی برای عدم ورود نقدینگی تازه نفس به صنعت پتروشیمی است.
3/2 بورس کالا؛ داستان همیشگی خودرو و سیمان: در میان تمام چالش های پیش رو، تایید و تکذیب یک در میان برخی مدیران از تداوم معاملات سیمان در بورس کالا و ورود/عدم ورود خودرو به بورس کالا مزید بر علت شده. در نظر بگیرید فضای امروز صنعت سیمان از سال قبل شفاف تر است.
- از نظر بنده نقد ماندن یعنی منفعل بودن. نامعادله ساده امروز بازار سرمایه در ورود جریان نقدینگی نهفته است. احتمالا با آمدن گزارش شرکت های پالایشی نقدینگی انگیزه بیشتری برای ورود به بازار پیدا می کند و انگیزه منفعل ماندن آن کمتر می شود.
@mostafamohebimajd
اکنون بسیاری از فعالان بازار بعد از گذشت یک سال تصور می کنند هرچه زمان جلوتر میرود بازار سهم بیشتری از جیبشان به یغما می برد.
سهام بسیاری از شرکت ها در بهترین حالت 40% از بازده یکدماه گذشته خود را ظرف یک هفته بلعیده اند! رفتار بازار نشانی از یک روند مشخص ندارد و به اصطلاح بازار رِنج است در این بین شرکت های پتروشیمی تاب آوری بیشتری از خود نشان داده اند مانند شاخص که در این روزها کمتر از سبد سهامداران افت می کند.
از نگاه اینجانب کِشتی بزرگ بازار سرمایه محرکی درخور برای حرکت ندارد. تا زمانی که کشتیبان لنگر کشتی را نیاندازد، کشتی با کوچکترین نسیمی به چپ و راست حرکت میکند. از میان تمام جریانات اقتصادی و سیاسی مهمترین ریسک های بازار سرمایه به ترتیب عبارت است از:
1- نرخ بهره
(نرخ سود سپرده/ بهره بین بانکی/نرخ بهره موثر اوراق با درآمد ثابت)
بسیاری از سهامداران تصور می کنند بانک مرکزی پس از سالها آزمون و خطا همچنان با خوشبینی نسبت به آینده، رویای کاهش یکباره نرخ تورم را در ذهن خود می پروراند. راه حل سنتی افزایش نرخ بهره و کنترل نقدینگی که عامل اصلی بحران بانکی و بخشی از بدهی کنونی کشور است اما به زعم مدیران سالخورده می تواند آتش تورم را حداقل برای مدتی فرو بنشاند. اگرچه در ابتدا هر نرخ سود سپرده ای زیان واقعی نصیب سپرده گذاران و خریداران اوراق می کند اما مطمئنا نقدینگی را از بازار سهام کوچ می دهد و حتما به ضرر تولیدکنندگان است. افزایش نرخ بهره برای اقتصادی که پشتوانه رشد اقتصادی ندارد خودکشی است و توجیه ندارد و تا زمانی که موضع رسمی مقام پولی کشور در این خصوص ابراز نشده است، بزرگترین ابهام بازار برای ورود نقدینگی تازه نفس خواهد بود. به نظر اینجانب اکثریت ترکیب فعلی شورای عالی پول و اعتبار که بالاترین مقام سیاست گذاری پولی کشور است با افزایش نرخ بهره همراه نیست.
2- بلاتکلیفی صنایع
(خوراک پروشیمی/پالایشی/واردات خودرو و ..)
1/2 شرکت های پالایشی: بخاطر شرایط خاص اقتصاد جهان، قیمت جهانی نفت و محصولات پالایشگاهی در یکی از بهترین موقعیت های خود قرار دارد. لذا نسبت به صنعت پتروشیمی، ریسک سهامداری شرکت های پالایشی از نظر افت قیمت محصولات کمتر است. بزرگترین بلاتکلیفی این صنعت عدم اظهار نرخ خرید خوراک و فروش محصولات از طرف معاونت برنامه ریزی وزارت نفت است (که در پُست بعدی به طور مفصل به این موضوع می پردازم.) نرخ ها دیر میآید اما به نفع صنعت و سهامداران اعلام می شود.
2/2 پتروشیمی: بهار سال قبل متوسط نرخ خوراک گاز در چهار هاب بزرگ گازی جهان (که مبنای نرخ گذاری خوراک شرکت های پتروشیمی داخلی است) حوالی 5 سنت و اکنون حوالی 30 سنت است. افزایش نرخ احتمالی خوراک از یک سو و احتمال قطع گاز در فصل زمستان دلایل کافی برای عدم ورود نقدینگی تازه نفس به صنعت پتروشیمی است.
3/2 بورس کالا؛ داستان همیشگی خودرو و سیمان: در میان تمام چالش های پیش رو، تایید و تکذیب یک در میان برخی مدیران از تداوم معاملات سیمان در بورس کالا و ورود/عدم ورود خودرو به بورس کالا مزید بر علت شده. در نظر بگیرید فضای امروز صنعت سیمان از سال قبل شفاف تر است.
- از نظر بنده نقد ماندن یعنی منفعل بودن. نامعادله ساده امروز بازار سرمایه در ورود جریان نقدینگی نهفته است. احتمالا با آمدن گزارش شرکت های پالایشی نقدینگی انگیزه بیشتری برای ورود به بازار پیدا می کند و انگیزه منفعل ماندن آن کمتر می شود.
@mostafamohebimajd