This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تهران
#آبشارپلنگ_چال
مرداد٩٨
میخواهم خوابِ اقاقیاها را بمیرم.
خیالگونه
در نسیمی کوتاه
که به تردید میگذرد
خوابِ اقاقیاها را
بمیرم.
میخواهم نفسِ سنگینِ اطلسیها را پرواز گیرم.
در باغچههای تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعاتِ عصر
نفسِ اطلسیها را
پرواز گیرم.
#احمد_شاملو
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
#آبشارپلنگ_چال
مرداد٩٨
میخواهم خوابِ اقاقیاها را بمیرم.
خیالگونه
در نسیمی کوتاه
که به تردید میگذرد
خوابِ اقاقیاها را
بمیرم.
میخواهم نفسِ سنگینِ اطلسیها را پرواز گیرم.
در باغچههای تابستان،
خیس و گرم
به نخستین ساعاتِ عصر
نفسِ اطلسیها را
پرواز گیرم.
#احمد_شاملو
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سرعين_اردبيل
شهريور ٩٨
با رنگ رنگ و نقش در نقش طبيعت و فرهنك سرزمين مان خاطره بسازيم ❤️
تعطيلات تابستانى تان خوشمزه و دلچسب باشد 💐🙏🏻
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
شهريور ٩٨
با رنگ رنگ و نقش در نقش طبيعت و فرهنك سرزمين مان خاطره بسازيم ❤️
تعطيلات تابستانى تان خوشمزه و دلچسب باشد 💐🙏🏻
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
ایران زیبايم
#سرعين_اردبيل شهريور ٩٨ #تپه_آناهيتا ارسالى: masoud89722 @My_BeautifulIran
"گفتگو"
_من کی ام؟
ستاره ای بر دل خاک
یا شمنی...
و زن با خود چنین می گفت
نشسته بود
بر سر میز
و با خدا قهوه می نوشید
_نه!! بی گمان تو یک زنی.
شاید هیپاتیا
که بر خوان فیثاغورت
مشق عدد می کرد
یا فاحشه ای مست که در ضیافت افلاطون
جام می داد
از پی جام
شاید راهبه ای
شاید رقاصه ای
یا رابعه ای!
_نه بی شک چنین نیستم!!
_آوازه خوان دوره گردی
که کودکان را می رقصاند
یا زنی محزون در کلبه ای دور
با یک سه تار در دل شب
شاید
خود آناهیتا باشی
یا آتنه!!
زن چرخی زد
قهوه ریخت
خدا خندید
_ شاید دختر بچه ای
معلق بر سقف جنسیت اش آویزان
پنجره باز و بسته شد
زن به دور ها خیره
پرده رقصان
خدا دیالوگ بعد را می دانست
_بی شک هیچ یک نیستم
از کلمات زایش یافته
تناروحم
نافم را با حروف بسته اند
و همه ام
تمام زنانگی زمین پوستم را قلقلک می دهد
اما نه زنم!
قلبم آتشفشانیست
و رودها رگهایم
دریاها
دریاها
دریاها
دریاها در یاخته هایم گسترش یافته اند
_بیا قهوه بنوشیم!
زن خیره به فنجان های قهوه
(لبخند خدا )
زن خدا
◻️◻️
فنجان های خالی
پنجره
پرده
و کلبه ای که نیست
#مکتب_اصالت_کلمه
#نیلوفر_مسیح
#فرا_شعر
@My_BeautifulIran
_من کی ام؟
ستاره ای بر دل خاک
یا شمنی...
و زن با خود چنین می گفت
نشسته بود
بر سر میز
و با خدا قهوه می نوشید
_نه!! بی گمان تو یک زنی.
شاید هیپاتیا
که بر خوان فیثاغورت
مشق عدد می کرد
یا فاحشه ای مست که در ضیافت افلاطون
جام می داد
از پی جام
شاید راهبه ای
شاید رقاصه ای
یا رابعه ای!
_نه بی شک چنین نیستم!!
_آوازه خوان دوره گردی
که کودکان را می رقصاند
یا زنی محزون در کلبه ای دور
با یک سه تار در دل شب
شاید
خود آناهیتا باشی
یا آتنه!!
زن چرخی زد
قهوه ریخت
خدا خندید
_ شاید دختر بچه ای
معلق بر سقف جنسیت اش آویزان
پنجره باز و بسته شد
زن به دور ها خیره
پرده رقصان
خدا دیالوگ بعد را می دانست
_بی شک هیچ یک نیستم
از کلمات زایش یافته
تناروحم
نافم را با حروف بسته اند
و همه ام
تمام زنانگی زمین پوستم را قلقلک می دهد
اما نه زنم!
قلبم آتشفشانیست
و رودها رگهایم
دریاها
دریاها
دریاها
دریاها در یاخته هایم گسترش یافته اند
_بیا قهوه بنوشیم!
زن خیره به فنجان های قهوه
(لبخند خدا )
زن خدا
◻️◻️
فنجان های خالی
پنجره
پرده
و کلبه ای که نیست
#مکتب_اصالت_کلمه
#نیلوفر_مسیح
#فرا_شعر
@My_BeautifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تهران
#دارآباد
شهريور ٩٨
من زني را ديدم ،
نور در هاون مي كوفت.
ظهر در سفره آنان نان بود
، سبزي بود، دوري شبنم بود، كاسه داغ محبت بود.
من گدايي ديدم،
در به در مي رفت آواز چكاوك مي خواست
و
سپوري كه به يك پوسته خربزه مي برد نماز.
#سهراب_سپهری
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
#دارآباد
شهريور ٩٨
من زني را ديدم ،
نور در هاون مي كوفت.
ظهر در سفره آنان نان بود
، سبزي بود، دوري شبنم بود، كاسه داغ محبت بود.
من گدايي ديدم،
در به در مي رفت آواز چكاوك مي خواست
و
سپوري كه به يك پوسته خربزه مي برد نماز.
#سهراب_سپهری
ارسالى:
masoud89722
@My_BeautifulIran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در مسير #اصفهان
شهريور٩٨
بگذار تا بدون تو عمرم هدر شود
این یک دو روزِ مانده هم اینطور سر شود
حالا که سهم من نشده یار من شوی
با من تمام خاطره ها همسفر شود
#مرضیه_خدیر
@My_BeautifulIran
شهريور٩٨
بگذار تا بدون تو عمرم هدر شود
این یک دو روزِ مانده هم اینطور سر شود
حالا که سهم من نشده یار من شوی
با من تمام خاطره ها همسفر شود
#مرضیه_خدیر
@My_BeautifulIran
Forwarded from اتچ بات
#شعر_خوب_بخوانيم
#موسيقى_خوب_بشنويم
#ترانه_خانه٩
سفری با #شاعر و #هنرمند نامآشنا #شهیار_قنبری در هنرآباد جهان؛
سفری برای کشف دوبارهی زیباییآفرینان 💐
اين بخش:
#ژاك_برل آغاز گر نسل شاعران آوازه خوان
بزرگترين بلژيكى تمام اعصار
🔻*مرا رها نكن
مرا رها مكن
بايد از ياد برد
ميتوان از ياد برد همهی آنچه را
از اين پيشتر گريخته است
مي توان از ياد برد زمان سوء تفاهمرا
و زمان از دست رفته را
و ياد گرفت که چگونه
فراموش کنیم آن ساعتهایی را که
با ضربه «چرا؟ چرا ؟»
گه-گاه
قلب خوشبختى را كشته اند
مرا رها مكن
به تو پيشكش مى كنم
مرواریدهای بارانی را
که از سرزمینى بى باران آمدهاند
من زمین را خواهم كند
تا لحظهای پس از مرگم
تن تو را
با تکههای از طلا و نور
بپوشانم
من سرزمینی را خواهم ساخت
که در ان عشق یگانه پادشاهش باشد
و عشق یگانه قانون باشد
و تو یگانه ملکهاش باشی
مرا رها مكن
....
🔹🔹🔹
🔺*وقتى كه جز عشق چيزى نداريم
🔻*اگر بروى
برگردان هاى انگليسى از عطر برل خاليست😕
🔺*تماشاى گريه دوست
البته كه جنگ است و جنگ در ايرلند
و قبيله هايى بى موسيقى اند
البته كه همه چيز از دلنازكى خاليست
و ديگر حتا آمريكا هم نيست
ابته كه پول بو ندارد
بويى ندارد كه به مشام برسد
البته كه ما بر گلها راه ميرويم
اما تماشاى گريه دوست!
اما
...
*حكايت (دن كيشوت)
🔻*جستجو
رويايى ناممكن را در خواب ديدن
درد را از آغاز بر دوش كشيدن
از يك تب ممكن سوختن
به جايى كه هيچكس نميرود رفتن
دوست داشتن تا مرز درهم شكستن
دوست داشتن حتا بى انداره.. حتا بدجورى دوست داشتن
...
شكوه ترانه ى عشق تنيده در تاروپود لحظه هات, بى عشق مباش!
شبتان دلچسپ
💐🙏🏻
@sobhosher
#موسيقى_خوب_بشنويم
#ترانه_خانه٩
سفری با #شاعر و #هنرمند نامآشنا #شهیار_قنبری در هنرآباد جهان؛
سفری برای کشف دوبارهی زیباییآفرینان 💐
اين بخش:
#ژاك_برل آغاز گر نسل شاعران آوازه خوان
بزرگترين بلژيكى تمام اعصار
🔻*مرا رها نكن
مرا رها مكن
بايد از ياد برد
ميتوان از ياد برد همهی آنچه را
از اين پيشتر گريخته است
مي توان از ياد برد زمان سوء تفاهمرا
و زمان از دست رفته را
و ياد گرفت که چگونه
فراموش کنیم آن ساعتهایی را که
با ضربه «چرا؟ چرا ؟»
گه-گاه
قلب خوشبختى را كشته اند
مرا رها مكن
به تو پيشكش مى كنم
مرواریدهای بارانی را
که از سرزمینى بى باران آمدهاند
من زمین را خواهم كند
تا لحظهای پس از مرگم
تن تو را
با تکههای از طلا و نور
بپوشانم
من سرزمینی را خواهم ساخت
که در ان عشق یگانه پادشاهش باشد
و عشق یگانه قانون باشد
و تو یگانه ملکهاش باشی
مرا رها مكن
....
🔹🔹🔹
🔺*وقتى كه جز عشق چيزى نداريم
🔻*اگر بروى
برگردان هاى انگليسى از عطر برل خاليست😕
🔺*تماشاى گريه دوست
البته كه جنگ است و جنگ در ايرلند
و قبيله هايى بى موسيقى اند
البته كه همه چيز از دلنازكى خاليست
و ديگر حتا آمريكا هم نيست
ابته كه پول بو ندارد
بويى ندارد كه به مشام برسد
البته كه ما بر گلها راه ميرويم
اما تماشاى گريه دوست!
اما
...
*حكايت (دن كيشوت)
🔻*جستجو
رويايى ناممكن را در خواب ديدن
درد را از آغاز بر دوش كشيدن
از يك تب ممكن سوختن
به جايى كه هيچكس نميرود رفتن
دوست داشتن تا مرز درهم شكستن
دوست داشتن حتا بى انداره.. حتا بدجورى دوست داشتن
...
شكوه ترانه ى عشق تنيده در تاروپود لحظه هات, بى عشق مباش!
شبتان دلچسپ
💐🙏🏻
@sobhosher
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اصفهان
#چم_آسمان
شهريور٩٨
شهر من گم شده است
من با تاب من با تب
خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام
من دراین خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم
من صدای نفس باغچه را می شنوم
و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد
و صدای سرفه روشنی از پشت درخت
عطسه آب از هر رخنه ی سنگ
#سهراب_سپهرى
@My_BeautifulIran
#چم_آسمان
شهريور٩٨
شهر من گم شده است
من با تاب من با تب
خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام
من دراین خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم
من صدای نفس باغچه را می شنوم
و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد
و صدای سرفه روشنی از پشت درخت
عطسه آب از هر رخنه ی سنگ
#سهراب_سپهرى
@My_BeautifulIran
Forwarded from صبح و شعر