فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
45.9K subscribers
11.1K photos
3.52K videos
523 files
30.2K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝بی‌پناهی!

✍🏻فخرالسادات محتشمی پور

پاییز آمده. هوا پس از باران سرد شده.

مهرماه است و آدم دلش مهربانی می خواهد.

بیش از همه بچه ها به مهر نیاز دارند. خصوصا دانش آموزان و علی‌الخصوص این دخترکان افغان از خانواده‌های پناهنده به کشور همسایه.

این چند روز فکر من مشغول خانواده‌ای است که از خانه‌ی خدا رانده شده‌اند و در مسکن تازه مورد سرقت قرار گرفته‌اند و بی‌پناهی بیش از بیش آزارشان می‌دهد. حالا به لطف خدا و یاری نیک‌دلان سرپناهی یافته‌اند و دخترک کلاس اولی‌شان باید از مدرسه‌ای که چند روزی است شاگرد آن شده به مدرسه روستایی که به تازگی در آن سکنی گزیده‌اند منتقل شود.

پدر به تهران رفته و بعد از چند روز به کرج دنبال کار و‌ پولی که بتواند شکم بچه را سیر کند.

مادر بیمار با حالی نزار با دو کودک خرد و یک شیرخواره و‌کلاس اولی‌اش مانده متحیر که چه کند.

و من نیمه‌شب با خواندن خبر کاردآجین شدن کارگردان و همسرش بی‌خواب شده‌ام. پست همسر کارگردان که حکایت از تهدیدش توسط سارقی با گویش اتباع دارد همه ذهنم را تسخیر کرده. حال بدی دارم. اخبار و شایعه‌های جوراجور و گمانه‌زنی در مورد قاتل یا قاتلین همه صفحات مجازی را پر کرده. گوشی را از خود دور می‌کنم.

و حالا چهره معصوم مبینای جوان جلوی نظرم است در اوج درماندگی و لبخندی که همه صورتش را پوشاند وقتی خبر موافقت مدرسه جدید را شنید برای انتقال دخترک که دیگر آن راه دراز از خانه تا مدرسه را نرود و بیاید آن‌ هم در سرما و برف و‌ باران پیش رو.

خوابم نمی‌برد. کاش همان دیروز کار را تمام کرده به تهران رفته بودم. به ساعت نگاهی می‌اندازم. دارد صبح می‌شود.‌ وسوسه دیدن خبری تازه باز هم به سمت گوشی‌ام می‌کشاند. جو سنگین علیه اتباع غیرایرانی که در صفحات مجازی ایجاد شده دلم را آشوب می‌کند. این روزهای پرحادثه که بیش از همیشه به آرامش نیاز داریم هرگونه فاصله و تقابلی حالم را بد می‌کند.

چشمهایم را می‌بندم پلکها را روی هم فشار می‌دهم. کاش زودتر صبح شود.

صبح شده سریع آماده می شوم. به مبینا زنگ میزنم و می گویم زودتر آماده شوند که بروم دنبالشان.

درب را باز می‌کند و دخترک را یونیفرم پوشیده می‌فرستد بیرون. می گویم خودت باید باشی مدارک را که به من نمی‌دهند. بچه‌ها را راه می‌اندازد و پنج تایی سوار می‌شوند.

حواسم به فاطمه است که دیشب آمده تهران. باید زودتر به او‌برسم.

به مدرسه رسیده‌ایم منتظرم پرونده را آماده کنند.

پیش دبستانی‌ها، عمدتا از اتباع، وسط حیاط به صف شده‌اند. مربی‌ برایشان نوار قرآن و سرودهای مذهبی گذاشته بدون آن که از مذهبشان بپرسد!

بچه‌ها لبهایشان را تکان می‌دهند.
صدای خوش آهنگ سرود «سلام فرمانده» آن‌ها را به وجد آورده در حالی‌ که نمی‌دانند به چه کسی سلام می‌دهند و چه کسی آن‌ها را فراخوانده دست‌ها را به تقلید مربی شان بالای گوش گرفته‌اند.

به خانم مدیر می‌گویم شنیدید داریوش مهرجویی و همسرش را دیشب در خانه‌شان به قتل رساندند.
خبر ندارد!

پیش دبستانی‌ها پا به زمین می‌کوبند و هم‌خوانی می‌کنند. من مأموریتم را تمام می‌کنم و به خانه برمی‌گردم.

دخترک خودش را برای ملاقات به تهران رسانده. حالش از شنیدن خبرهای ناگوار پیاپی بد است. از حال خانواده افغان که برایش می‌گویم. چهره درهم می‌کشد و اندوهگین می‌گوید این بیچاره‌ها از ما بدبخت‌ترند!

@MostafaTajzadeh
مهدی کروبی امروز در بیانیه‌ای با انتقاد از رهبران دول غربی مجازات جمعی مردم غزه، بزرگترین زندان رو باز جهان از سوی رژیمی که وی سیاست‌اش را از بدو تآسیس‌ تاکنون مبتنی بر تجاوزگری، اشغالگری، سرکوبگری، زمین‌خواری و توسعه شهرک‌سازی در مناطق اشغالی خوانده، محکوم کرده است.

در بخش هایی از این بیانیه آمده است: کیست که نداند مجازات جمعی دو میلیون انسان بی‌گناه جنایت جنگی است؟ کیست که نداند مسدود کردن آب، غذا، سوخت و برق بیش از دو میلیون انسان غیرنظامی جنایت جنگی است؟ و به‌راستی کیست که نداند مقصر جلوه دادن مردم مظلوم فلسطین، بمباران بی‌سابقه مناطق مسکونی، اخراج اجباری از محل سکونت‌ و بمباران همان مناطقی که پیشتر منطقه امن اعلام شده، مقدمه‌ای برای پاکسازی نسلی است؟

کروبی در پایان «جنایات این رژیم آپارتاید را یک روی سکه و حمایت‌های غیرمشروط دول غربی از خشونت و ویرانگری بی‌حد ومرز این رژیم که خود را فراتر از همه‌ی اصول و قوانین بین‌المللی می‌داند، روی دیگر این سکه» دانسته است که به تعبیر ایشان «با سکوت سازمان‌های بین‌المللی و انفعال دول اسلامی همراه شده است.»

متن کامل این بیانیه به شرح زیر می‌باشد:


باسمه تعالی

این روزها شاهد جنایتی کم‌نظیر در غزه، بزرگترین زندان روباز جهان بنام دفاع مشروع از سوی رژیمی هستیم که سیاست‌هایش از بدو تآسیس‌ تاکنون مبتنی بر تجاوزگری، اشغالگری، سرکوبگری، زمین‌خواری و توسعه شهرک‌سازی در مناطق اشغالی بوده است.

در چند روز اخیر هم شاهد بودیم که مقامات این رژیم اعم از رییس‌جمهور، نخست‌وزیر و اعضای کابینه در مقابل وجدان بیدار ملت‌ها با وقاحت تمام سخن از مجازات جمعی مردم غزه و ارتکاب جرایمی که در حقوق بین‌الملل جنایات جنگی خوانده می‌شود، کرده‌اند. در قبال این وقاحت و صد البته جنایت، واکنش مؤثری هم از رهبران غربی و سازمان‌ها و نهادهای مرتبط بین‌المللی دیده نشده است.  جنایتی که از هفته پیش با مسدود کردن آب، غذا، سوخت و برق در کنار بمباران بی‌سابقه مناطق مسکونی آغاز و با به شهادت رساندن بیش از ۱۰۰۰ کودک و ۷۰۰ زن ماهیت این رژیم اشغاگر را به نمایش گذاشت.

اما کیست که نداند مجازات جمعی دو میلیون انسان بی‌گناه جنایت جنگی است.  کیست که نداند مسدود کردن آب، غذا، سوخت و برق بیش از دو میلیون انسان غیرنظامی جنایت جنگی است و به‌راستی کیست که نداند مقصر جلوه دادن مردم مظلوم فلسطین، بمباران بی‌سابقه مناطق مسکونی، اخراج اجباری از محل سکونت‌ و بمباران همان مناطقی که پیشتر منطقه امن اعلام شده، مقدمه‌ای برای پاکسازی نسلی است.

جنایات متعدد این رژیم آپارتاید یک روی سکه و حمایت‌های غیرمشروط دول غربی از خشونت و ویرانگری بی‌حد ومرز این رژیم که خود را فراتر از همه‌ی اصول و قوانین بین‌المللی می‌داند، روی دیگر این سکه است که متاسفانه با سکوت سازمان‌های بین‌المللی و انفعال دول اسلامی همراه شده است.
فراموش نکنیم تقابل با ظلم، تعدی و جنایت به هدف برقراری عدالت، مساوات و برابری در هر نقطه از زمین با رعایت اصول انسانی و اخلاقی وظیفه‌ای‌ست همگانی. چراکه به تعبیر زیبای استاد سخن سعدی علیه‌ الرحمه:

بنی آدم اعضای یک‌دیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند 
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی

مهدی کروبی
سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲

@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تماس از زندان

✍🏻دکتر علی‌اصغر خدایاری

دوشنبه، حدود ساعت 10 صبح! 
تلفن همراهم زنگ می‌زند، تا بیایم گوشی را بردارم، قطع می‌شود. شماره‌ی تماس گیرنده را نمی‌شناسم. معمولاً در چنین مواردی با این استدلال که اگر تلفن‌کننده کار واجبی با من داشته باشد خودش دوباره تماس می‌گیرد، تماس متقابل نمی‌گیرم. حسی درونی فرمان می‌دهد که این تماس را پیگیری کنم. 
به شماره‌ی ناشناس زنگ می‌زنم: "مخاطب در حال مکالمه است، لطفاً منتظر بمانید." می‌خواهم قطع کنم که از آن طرف صدای آشنایی به گوشم می‌رسد. اشتباه نکرده‌ام، خانم محتشمی‌پور است. 
- آقا شما که دیگه سر کلاس نمی‌روی و بیکاری، چرا گوشی را برنمی‌داری؟ 
* شرمنده! بیکاری و تنبلی!
- خوبید؟ خانم چطورند؟
* ممنون! خداوند به شما خیر بدهد. از آقا مصطفی چه خبر؟
- از خودش بپرس!
"این تماس از زندان اوین برقرار شده است." تا بیایم خودم را جمع‌وجور کنم، صدای دلنشین آقا مصطفی در جانم می‌نشیند. همان آقا مصطفای همیشگی که از موضوعات کوچک هم به‌سادگی گذر نمی‌کند. احتمالاً زنگ زده است بابت موضوع کم‌اهمیت ممنوع‌التدریس شدن، از من دلجویی کند.
- سلام! چطوری؟
* سلام! مخلصم! شما چطورید؟ آقا خیلی دلمان براتون تنگ شده!
- داستان اخراج تو از دانشگاه چیه؟ مگر رسمی نبودی؟
برایش توضیح می‌دهم که من دوازده سال پیش بازنشسته شده‌ام و طی این مدت یک و گاه دو درس را به‌صورت حق‌التدریس ارائه می‌کردم، که امروز درس را گرفته‌اند و به جای من فرد دیگری را به کلاس فرستاده‌اند. 
* البته حق‌التدریس که چه عرض کنم پنج سال است بابت تدریس هیچ پولی پرداخت نکرده‌اند.
- این‌ها اگر تو را هم تحمل نکنند، دیگر چه کسی را می‌خواهند تحمل کنند؟ فکر می‌کنم دلیل ممنوع‌التدریس شدنت امضای نامه‌ی مهندس موسوی باشد.
* چی عرض کنم!
- خوب، الآن چه کار می‌کنی؟ با بچه‌های اتحاد ارتباط داری؟
* بله ارتباط دارم و در دفتر سیاسی حزب شرکت می‌کنم.
- خوبه! خوب سلام مرا به خانواده برسانید.
* سلامت باشید. خداوند شما و خانم محتشمی‌پور را برای یکدیگر و هر دو نفر شما را برای ما نگهدارد.
باهم خداحافظی می‌کنیم و من از خانم محتشمی‌پور بابت برقراری این تماس تشکر می‌کنم و تماس قطع می‌شود.
فکر می‌کنم حق با آقا مصطفی باشد و ممنوع‌التدریس شدن من به‌دلیل امضای نامه‌ی 570 نفره و به‌خصوص رسانه‌ای کردن تماس وزارت اطلاعات با من درباره‌ی آن نامه صورت گرفته باشد. ارتباط نزدیک حراست دانشگاه با وزارت اطلاعات که از زمان دکتر رهبر آغاز شده است، این گمان را تقویت می‌کند.

@MostafaTajzadeh
خدایا به نام تو

📝📝📝با سوگ برای داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر

✍🏻زهرا رهنورد

اگر انسان در اندوه و سوز این جنایت وحشتناک، سر به دیوار نکوبد و پیرهن‌چاک از خداوند درخواست مرگ و پایان مصیبت‌ها نکند جای شگفتی است؛ همچنانکه مهرجویی در اعتراض به توقیف فیلم "لامینور" سینه چاک کرد و خشمگنانه گفت: بیایید مرا بکشید… و کشتند.

اما ژانر سینمای چند بعدی و "فلسفی-اعتراضیِ" مهرجویی تا ابد در ذهن سینمای ایران جاودانه خواهد ماند و تا انسانیت و شرف زنده است پابرجاست.

کاردآجین شدن داریوش و وحیده هنرمند، یادآور سلاخی داریوش و پروانه فروهر و به مسلخ کشاندن روشنفکرانی چون پوینده و مختاری و شریف و دوانی و خودکشی‌ها و مرگ‌های مشکوک هنرمندان و سایر معترضان است.
امیدوارم این‌بار، در این جنایت، قاتل قسِر در نرود.

۲۵ مهر ۱۴۰۲
@kaleme
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان»

مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین

📝«فصل نهم؛ نقد عملکرد رهبر»

باوجود
دو انقلاب دوران‌ساز، متاسفانه هنوز نتوانسته‌ایم از حاکم مادام‌العمر، مطلق‌العنان و غیرپاسخ‌گو رهایی یابیم.

آقای خامنه‌ای با برگزیدن راهبرد «نصربالرعب» یا پیروزی بر ترس، انحراف بزرگی به‌وجود آورد و جمهوریت را به سلطنت مطلقه استحاله کرد که اگر موروثی هم شود، باید گفت: فاتحه!

اساس استبداد بر ترس استوار است و با بی‌تفاوتی، فرصت‌طلبی، حرام‌خواری، فسادگستری، تخاصم و ناامیدی هم‌خانواده است.

ترس زاینده بی‌اعتمادی به خود، بی‌اعتمادی به دیگری و به حکومت است و اجازه گفت‌وگوی آزاد درباره مهم‌ترین مسائل کشور را نمی‌دهد و درنهایت نظام را پادگانی و مردم را عصیانگر می‌کند.

اساس یک جمهوری بر اعتماد، گفت‌وگوی آزاد، مشارکت فعال، نشاط، مدارا و امید بنا شده و با انتخابات آزاد، رضایت و اعتماد شهروندان را جلب می‌کند.

رهبر با تقسیم مردم به خودی و غیرخودی ملت را تجزیه کرده، از اکثریت مردم که آن‌ها را غیرخودی می‌داند انسانیت‌زدایی می‌کند.

تجزیه‌طلبی رهبر علاوه بر آنکه تمام حقوق و امتیازات را به اقلیّت خودی می‌دهد، ناکارآمدی و فسادشان را نیز نادیده می‌انگارد و به آن‌ها مصونیت می‌بخشد.

با رویکرد رهبر اکثریت ملت در جامعه خود، دست‌ِکم نزد حکومت، غریب، تبعیدی، بیگانه و اساساً زیادی است و اگر ناراضی است می‌تواند ایران را ترک کند.

حکومت‌ها هرقدر ناکارآمد، سرکوبگر و فاسد باشند، مردم بالاخره از پس آن‌ها برمی‌آیند، اما خدا نکند که مردم در برابر هم صف بکشند.

من رهبر را متهم می‌کنم به تجزیه ملت و دو قطبی‌کردن جامعه و ازهم‌گسیختن وحدت و همبستگی ملی و کشتن امید در قلب میلیون‌ها ایرانی.

صداوسیمای رهبر و نهادهای امنیتی تابع او از بزرگ‌ترین موانع شکل‌گیری گفت‌وگوی آزاد و امن شده‌اند.

در نظام ولایی برخلاف رژیم‌های دمکراتیک، هرچه اختیارات ولی‌فقیه بیشتر می‌گردد، مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی رهبر کمتر می‌شود و انتقاد از او مجازات سنگین به همراه دارد.

رهبر باوجود سی‌وچند سال حاکمیت مطلق بر صداوسیما، می‌گوید من در قبال عملکرد آن سازمان مسئولیتی ندارم و خودم منتقد صداوسیما هستم! این لوث‌کردن مسئولیت و جواب‌گویی است.

رهبر به نهادهای منصوب خود دستور داده که در مجلس خبرگان رهبری حاضر نشوند و درباره عملکرد خود به پرسش‌های نمایندگانش جواب ندهند.

شورای نگهبان منصوب رهبر، نظارت خود را بر انتخابات (طبق قانون اساسی)، مطلق می‌خواند، اما وقتی به نظارت سه قوه بر صداوسیما می‌رسد، نظارت را واجد هیچ اثری نمی‌داند!

در جنبش مهسا گفتند ما به اصلاحات نیاز داریم، اما انجام آن‌ها منوط به ایجاد آرامش است. به‌محض فروکش‌کردن اعتراضات خیابانی، بسته پیشنهادی رئیسی و حکمرانی نو قالیباف به باد هوا رفت.

در جنگ رهبر با مطبوعات آزاد، فقط اصلاح‌طلبان زیان ندیدند، جامعه نیز ضرر کرد. نشریات اصول‌گرا نیز جایگزین نشریات توقیف شده نشدند، بلکه حدود ۹۰درصد تیراژ و مخاطبان خود را ازدست دادند.

پاسخ آقای خامنه‌ای به رفع توقیف نشریات این بود که هزینه این اقدام را داده‌ایم، چرا باید اجازه انتشار مجدد به آن‌ها بدهیم.

بستن مطبوعات مانند کالاهی نیست که با خرید یا فروش آن انسان یک‌بار مغبون می‌شود. تعطیلی نشریات هزینه‌ای است که جامعه و حکومت روزانه می‌پردازند و خلاء آن‌ها را بی‌اعتمادی عمومی به حکومت و به رسانه‌های رسمی پر می‌کنند.

شکل‌گیری فضای امنیتی پیرامون ایران با دیپلماسی آمریکاستیزی و به وجود آوردن شرایط پلیسی در داخل با بهانه حجاب اجباری از اشتباهات رهبریست.

خطای تحلیلی و محاسباتی آقای خامنه‌ای در عرصه بین‌المللی به کاخ سفید فرصت و امکان داد تا شدیدترین تحریم‌ها را علیه کشورمان وضع و اعمال کند.

تحریم‌ها در کنار بی‌برنامگی و ندانم‌کاری و نیز انحصارطلبی و فسادپروری جناح رهبر، گرانی و تورم و بلکه فقر و فلاکت روزافزونی را به قشرهای وسیعی از ملت تحمیل کرده است.

رهبر با خودی/غیرخودی کردن متهمان به فساد و سرکوب نشریات آزاد، اجازه مقابله موفق با فساد را به قضات پاکدست و آزاده نمی‌دهد.

ما به تجربه دیده‌ایم که با یک ساختار واحد (مثلاً در چین)، می‌توان جامعه را دوگونه اداره کرد، یعنی به فلاکت و قحطی کشاند، یا کشور را به اقتصاد دوم جهان تبدیل کرد.

🔗برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝 گام اول؛ رفع محاصره مردم فلسطین
گام بعد؛ آتش‌بس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح

• بیانیه‌ی ۳۰۰ فعال سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی در محکومیت جنایت‌های اسراییل در غزه

نقض قوانین جنگ از جانب هر گروهی محکوم است و ما کشتار غیرنظامیانِ هر دو سو را خلاف ارزش‌های انسانی، اخلاقی و  اعتقادیِ مبتنی بر حفظ کرامت انسان و حرمت خون بی‌گناهان می‌دانیم. درعین‌حال استمرار ۷۵ سال نسل‌کشی از سوی ارتش اشغال‌گر را که اکنون با محاصره‌ی کامل و بمباران مردمِ غزه و دیروز هم با قتل‌عام بیماران بستری در بیمارستان غزه ادامه یافته‌است، بشدت محکوم می‌کنیم. بدیهی است که نمی‌توان ستم دولتی و پاکسازیِ قومیِ دیرپایِ اشغال‌گران و واکنش‌های خشونت‌آمیز برخی از اشغال‌شدگان را یک‌سان تلقی کرد هرچند که نقض قوانین بین‌المللی در جنگ نیز کمکی به پیش‌برد آرمان فلسطین نمی‌کند.

شهروندان آزاده‌ی ایرانی، فارغ از رفتارهای افراطی، غیرمسئولانه و فرصت‌طلبانه‌ی گروه‌ها و حکومت‌ها که متأسفانه در کشور ما موجب بی‌تفاوتی و انفعال عمومی نسبت به مسئله‌ی فلسطین شده‌است، ضمن محکوم‌دانستن استانداردهای دوگانه‌ی حقوقیِ قدرت‌های غربی و شرقی، با ملاک قراردادن وجدان انسانیِ خویش و الهام از موازین حقوق طبیعی و جهان‌شمولِ بشری‌ و مدنی، از حقوق پای‌مال‌شده‌ی ملت فلسطین که بیش از هفت دهه زیر سایه اشغال زیسته‌است و اینک حق حیاتش بر اثر محاصره‌ای نسل‌کشانه مورد تهدید قرارگرفته، دفاع می‌کنند.

ما ضمن حمایت از مبارزه‌ی تاریخی مردم فلسطین برای آزادسازی سزمین‌هایشان و نفی نقض قوانین بین‌المللی در جنگ و کشتار غیرنظامیان، از سازمان ملل می‌خواهیم به محاصره‌ی انتقام‌جویانه‌ی جمعی علیه مردمِ مظلوم و بی‌دفاع غزه که دچار سرکوب و جنایت جنگی شده‌اند، پایان بخشد و از همه‌ی کشورهای مؤثر در این نزاعِ تراژیکِ منطقه‌ای بخواهد تا حداکثرِ تلاش خویش را در گام اول، جهت رفع محاصره مردم فلسطین و در گام بعد، برای آتش‌بس فوری و بازگشت به مذاکرات صلح به‌کار گیرند. بهترین راه تحقق صلح عادلانه در منطقه‌ی خاورمیانه، شناسایی کشور و دولت مستقل فلسطین، جداسازی دو دولت و رعایت تعهدات و میثاق‌های بین‌المللی است.

📎متن کامل و امضاها
@kaleme

@MostafaTajzadeh
📝📝📝واکنش سید مصطفی تاج‌زاده به کشتار غزه

من از جوانی تا به امروز، با مبارزه فلسطینی‌ها برای کسب حقوق از دست رفته و حق تعیین سرنوشت شان موافق بوده و از آن حمایت کرده‌ام. اما تهاجم حماس و دیگر نیروهای فلسطینی را در ۷ اکتبر خطا و پرهزینه می‌دانم. به ویژه آن‌که شواهدی جدی بر نقض حقوق بشر علیه غیرنظامیان توسط مهاجمان دلالت دارد.

از سوی دیگر بمباران گسترده غزه را که به مراتب به نسل کشی شبیه‌تر است تا مقابله با حماس محکوم می‌کنم. زیرا آن را وظیفه اخلاقی و سیاسی یک انسان صلح‌طلب، عدالت‌جو و دموکراسی‌خواه می‌دانم. باید به هر روش مدنی نتانیاهو را مجبور کرد این حملات وحشیانه که بیشترین آسیب را به زنان و کودکان وارد می‌سازد، پایان دهد.

به باور من صلح پایدار و عادلانه در گرو تأمین حقوق اساسی مردم فلسطین و اجرای کامل قطعنامه‌های سازمان ملل توسط دولت اسرائیل است.

همچنین با هرگونه مداخله نظامی احتمالی ایران در منازعه کنونی مخالفم و آن را مغایر منافع و امنیت ملی می‌دانم اما با هرگونه پشتیبانی دیپلماتیک از برقراری آتش ‌بس فوری موافقم.

@MostafaTajzadeh
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) pinned «📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان» مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین 📝«فصل نهم؛ نقد عملکرد رهبر» باوجود دو انقلاب دوران‌ساز، متاسفانه هنوز نتوانسته‌ایم از حاکم مادام‌العمر، مطلق‌العنان و غیرپاسخ‌گو رهایی یابیم. آقای خامنه‌ای با برگزیدن راهبرد «نصربالرعب»…»
#حسین_رزاق صبح امروز به دلیل نامعلومی از بند ۴ زندان اوین به بند ۲۰۹ منتقل شد.
این خبر بدی بود که امروز (شنبه ۲۹ مهرماه) در تماس تلفنی همسرجان از آن مطلع شدم.
وی از بیماری‌ سختی رنج می‌برد و عدم تحمل کیفر دارد و این موضوع موجب نگرانی است.
انشاءالله همین امروز یا فردا خبر آزادی‌اش را بشنویم.
پ.ن: طبق اخبار واصله حسین رزاق در اعتراض به انتقالش به بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذا زده است.
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان»

مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین

📝«#خلاصه_فصل_نهم؛ نقد عملکرد رهبر»

باوجود دو انقلاب دوران‌ساز، متاسفانه هنوز نتوانسته‌ایم از حاکم مادام‌العمر، مطلق‌العنان و غیرپاسخ‌گو رهایی یابیم.

آقای خامنه‌ای با برگزیدن راهبرد «نصربالرعب» یا پیروزی بر ترس، انحراف بزرگی به‌وجود آورد و جمهوریت را به سلطنت مطلقه استحاله کرد که اگر موروثی هم شود، باید گفت: فاتحه!

اساس استبداد بر ترس استوار است و با بی‌تفاوتی، فرصت‌طلبی، حرام‌خواری، فسادگستری، تخاصم و ناامیدی هم‌خانواده است.

ترس زاینده بی‌اعتمادی به خود، بی‌اعتمادی به دیگری و به حکومت است و اجازه گفت‌وگوی آزاد درباره مهم‌ترین مسائل کشور را نمی‌دهد و درنهایت نظام را پادگانی و مردم را عصیانگر می‌کند.

اساس یک جمهوری بر اعتماد، گفت‌وگوی آزاد، مشارکت فعال، نشاط، مدارا و امید بنا شده و با انتخابات آزاد، رضایت و اعتماد شهروندان را جلب می‌کند.

رهبر با تقسیم مردم به خودی و غیرخودی ملت را تجزیه کرده، از اکثریت مردم که آن‌ها را غیرخودی می‌داند انسانیت‌زدایی می‌کند.

تجزیه‌طلبی رهبر علاوه بر آنکه تمام حقوق و امتیازات را به اقلیّت خودی می‌دهد، ناکارآمدی و فسادشان را نیز نادیده می‌انگارد و به آن‌ها مصونیت می‌بخشد.

با رویکرد رهبر اکثریت ملت در جامعه خود، دست‌ِکم نزد حکومت، غریب، تبعیدی، بیگانه و اساساً زیادی است و اگر ناراضی است می‌تواند ایران را ترک کند.

حکومت‌ها هرقدر ناکارآمد، سرکوبگر و فاسد باشند، مردم بالاخره از پس آن‌ها برمی‌آیند، اما خدا نکند که مردم در برابر هم صف بکشند.

من رهبر را متهم می‌کنم به تجزیه ملت و دو قطبی‌کردن جامعه و ازهم‌گسیختن وحدت و همبستگی ملی و کشتن امید در قلب میلیون‌ها ایرانی.

صداوسیمای رهبر و نهادهای امنیتی تابع او از بزرگ‌ترین موانع شکل‌گیری گفت‌وگوی آزاد و امن شده‌اند.

در نظام ولایی برخلاف رژیم‌های دمکراتیک، هرچه اختیارات ولی‌فقیه بیشتر می‌گردد، مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی رهبر کمتر می‌شود و انتقاد از او مجازات سنگین به همراه دارد.

رهبر باوجود سی‌وچند سال حاکمیت مطلق بر صداوسیما، می‌گوید من در قبال عملکرد آن سازمان مسئولیتی ندارم و خودم منتقد صداوسیما هستم! این لوث‌کردن مسئولیت و جواب‌گویی است.

رهبر به نهادهای منصوب خود دستور داده که در مجلس خبرگان رهبری حاضر نشوند و درباره عملکرد خود به پرسش‌های نمایندگانش جواب ندهند.

شورای نگهبان منصوب رهبر، نظارت خود را بر انتخابات (طبق قانون اساسی)، مطلق می‌خواند، اما وقتی به نظارت سه قوه بر صداوسیما می‌رسد، نظارت را واجد هیچ اثری نمی‌داند!

در جنبش مهسا گفتند ما به اصلاحات نیاز داریم، اما انجام آن‌ها منوط به ایجاد آرامش است. به‌محض فروکش‌کردن اعتراضات خیابانی، بسته پیشنهادی رئیسی و حکمرانی نو قالیباف به باد هوا رفت.

در جنگ رهبر با مطبوعات آزاد، فقط اصلاح‌طلبان زیان ندیدند، جامعه نیز ضرر کرد. نشریات اصول‌گرا نیز جایگزین نشریات توقیف شده نشدند، بلکه حدود ۹۰درصد تیراژ و مخاطبان خود را ازدست دادند.

پاسخ آقای خامنه‌ای به رفع توقیف نشریات این بود که هزینه این اقدام را داده‌ایم، چرا باید اجازه انتشار مجدد به آن‌ها بدهیم.

بستن مطبوعات مانند کالاهی نیست که با خرید یا فروش آن انسان یک‌بار مغبون می‌شود. تعطیلی نشریات هزینه‌ای است که جامعه و حکومت روزانه می‌پردازند و خلاء آن‌ها را بی‌اعتمادی عمومی به حکومت و به رسانه‌های رسمی پر می‌کنند.

شکل‌گیری فضای امنیتی پیرامون ایران با دیپلماسی آمریکاستیزی و به وجود آوردن شرایط پلیسی در داخل با بهانه حجاب اجباری از اشتباهات رهبریست.

خطای تحلیلی و محاسباتی آقای خامنه‌ای در عرصه بین‌المللی به کاخ سفید فرصت و امکان داد تا شدیدترین تحریم‌ها را علیه کشورمان وضع و اعمال کند.

تحریم‌ها در کنار بی‌برنامگی و ندانم‌کاری و نیز انحصارطلبی و فسادپروری جناح رهبر، گرانی و تورم و بلکه فقر و فلاکت روزافزونی را به قشرهای وسیعی از ملت تحمیل کرده است.

رهبر با خودی/غیرخودی کردن متهمان به فساد و سرکوب نشریات آزاد، اجازه مقابله موفق با فساد را به قضات پاکدست و آزاده نمی‌دهد.

ما به تجربه دیده‌ایم که با یک ساختار واحد (مثلاً در چین)، می‌توان جامعه را دوگونه اداره کرد، یعنی به فلاکت و قحطی کشاند، یا کشور را به اقتصاد دوم جهان تبدیل کرد.

🆔@MostafaTajzadeh
📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان»


مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین


📝«فصل دهم؛ مقایسه کارنامه دو رهبر»

مهم
‌ترین نقد به آیت‌الله خمینی آن است که چرا اجازه داد ولایت فقیه به قانون اساسی وارد شود و جمهوری اسلامی به حکومت روحانیت تقلیل و استحاله یابد.

وقتی نامه دکتر مصطفی رحیمی در مخالفت با جمهوری اسلامی در آستانه پیروزی انقلاب منتشر شد، آقای خمینی گفت: انتقادهای ایشان وارد می‌بود، اگر ما می‌خواستیم حکومت روحانیت تشکیل دهیم، حال آنکه قصد ما برپایی جمهوری اسلامی است.

با این ساختارها اگر آقای خاتمی هم باوجود اینکه بسیار به او ارادت دارم و او را دمکراسی‌خواه می‌دانم، جایگزین آقای خامنه‌ای کنیم، ظرف دوسال نشده به احتمال بسیار زیاد با یک دیکتاتور مواجه خواهیم بود که البته ایران را در خط توسعه قرار می‌دهد، ولی از دمکراسی خبری نخواهد بود.

دهه ۶۰ در نقض آزادی‌های اساسی مخالفان تفاوت ماهوی با دهه‌های بعدی ندارد، اگرچه اغلب نیروهای سیاسی در آن دوران، به استثنای مهندس بازرگان و هم‌فکرانش، کمتر از رهبر انقلاب به حقوق شهروندی اعتقاد داشتند، ولی این واقعیت تجاوز حاکمیت به حقوق منتقدان را توجیه نمی‌کند.

محدودیت‌هایی که در آن دهه به‌ویژه علیه مخالفان قانونگرا مانند جبهه ملی، نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز و دیگران اعمال گردید، به‌هیچ‌وجه توجیه ندارد و محکوم است.

انتظار می‌رفت پس از پایان جنگ، شکست تروریسم، فروپاشی شوروی و حاکمیت گفتمان دمکراسی در جهان، رهبر جدید به تصحیح اشتباهات سلف خود که به دلیل انحصارطلبی، بی‌تجربگی و شرایط جنگی رخ داده بود، بپردازد.

آیت‌الله خامنه‌ای نه‌تنها اشتباهات دهه ۶۰ را تکرار کرد، بلکه بر گستره آن‌ها افزود و بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب را به محاق برد و جمهوری را به ناجمهوری تبدیل کرد.

آقای خامنه‌ای در ابتدا از حمایت اقلیّت مردم بهره‌مند بود. اما به‌جای آنکه بکوشد دایره مقبولیت خود را گسترش دهد، به حذف منتقدان و سپس به کنارزدن اکثریت شهروندان پرداخت.

رهبر چون نمی‌تواند مانند سلف خویش با یک سخنرانی، نتیجه یک انتخابات را به سود جریان مورد نظر خود تغییر دهد، متوسل به نظارت استصوابی و ردصلاحیت نامزدهای منتقد شد.

رهبر مداحان را جایگزین مجتهدان کرد و با مقابله با احزاب و تضعیف آن‌ها، سپاه را به حزبی پادگانی تبدیل کرد.

سال‌ها پیش وقتی حاکمیت با چکمه زنان مخالفت کرد، گفتم چکمه از پای زنان درمی‌آورند تا به پای سیاست‌مداران کنند. متاسفانه این اتفاق افتاد و میدان بر همه امور حاکم شد.

حاکمیت سپاه بر مقدرات کشور، بزرگ‌ترین انحراف سیاسی است و انقلاب ۵۷ را به سرنوشت انقلاب مشروطه دچار می‌کند. مسئول این فاجعه شخص آقای خامنه‌ای است.

نتیجه قهری حاکمیت نظامیان بر مقدرات ایران، حذف کامل مردم، یعنی صاحبان اصلی کشور است.

آیت‌الله خمینی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و تشبیه آن به سرکشیدن جام زهر، تا پایان عمر از سخنرانی رودررو با مردم، به نظر من از روی شرم، خودداری کرد.

آیت‌الله خامنه‌ای خود را رهبر ایستاده می‌خواند، در مقایسه با آيت‌الله خمینی که او را رهبر نشسته می‌نامد. او در تمام عرصه‌های لشکری و کشوری دخالت می‌کند و درعین‌حال هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرد.

رهبر دستاوردها را حاصل اجرای رهنمودهای خود و فقر و فساد و دیگر نابسامانی‌ها را نتیجه اجرا نکردن منویات خویش می‌خواند. همین رویکرد موجب انباشته‌شدن مشکلات شده است.

آقای خامنه‌ای از ضرورت نگاه به داخل سخن می‌گوید و در عمل، با حق انتخاب آزاد ملت می‌جنگد. از جهاد تبیین حرف می‌زند و با گفت‌وگوی آزاد می‌ستیزد.

رهبر صرفاً شهروندانی را که در راهپیمایی ۹دی و قدس و ۲۲بهمن شرکت می‌کنند، مردم می‌خواند و تظاهرات‌کنندگان اعتراضی ۲۵خرداد، دی۹۶، آبان۹۸ و جنبش مهسا را نامردم می‌نامد.

الگوی آیت‌الله خامنه‌ای نواب صفوی و الگوی آیت‌الله خمینی مدرس بود. مقایسه مدرس و نواب می‌تواند تفاوت دو رهبر را توضیح دهد.

کاش با استراتژی درست اجازه نمی‌دادیم به خرداد ۱۳۶۰ برسیم و کاش پس از آن نمی‌گذاشتیم فضا پلیسی-امنیتی بماند و مخالفان قانونگرا حذف شوند.

نه دهه ۶۰ طلایی بود و نه دهه‌های بعدی سراسر سیاهی و تباهی.

عملکرد رهبر پس از بیانیه گام دوم انقلاب عبارت است از: یا به نامزدان مورد نظر من رای می‌دهید و شاهد اصلاحات حداقلی در سیاست خارجی و اقتصادی می‌شوید یا به کاندیداهای منتقد یا مستقل رای می‌دهید که اجازه هیچ کار مثبتی به آن‌ها داده نخواهد شد تا مردم تنبیه شوند و نامزدهای مورد نظر رهبر را حلواحلوا کنند.

اشتباه استراتژیک دوطرف موجب شد که تعداد کشته‌های مجاهدین خلق و حکومت در سال‌های ۵۰-۵۷ از ۲۵۰ نفر به ۲۵ هزار نفر در سال‌های ۶۰-۶۷ افزایش یابد، یعنی حدود ۱۰۰برابر! این نتیجه انتخاب راهبرد خشونت‌آمیز است.

🔗برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

🆔@MostafaTajzadeh
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده) pinned «📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان» مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین 📝«فصل دهم؛ مقایسه کارنامه دو رهبر» مهم‌ترین نقد به آیت‌الله خمینی آن است که چرا اجازه داد ولایت فقیه به قانون اساسی وارد شود و جمهوری اسلامی به حکومت روحانیت تقلیل و استحاله…»
دیدار با خانواده‌های آزادگان دربند؛
دکتر مصطفی تاج‌زاده و دکتر سعید مدنی

ایستاده از چپ آقایان
دکتر علی مرادی، مهدی نصیری، ناصر دانشفر، رحیم قمیشی و حسین جعفری
نشسته از چپ
خانم اتفاق (همسر دکتر مدنی) خانم محتشمی‌پور (همسر دکتر تاج‌زاده) خانم مژگان ایلانلو

وقتی آقا مصطفی و آقا سعید از زندان اوین تماس گرفته و به جمع ما اضافه شدند، احساس کردیم چقدر دل‌هایمان به هم نزدیک است.
وقتی زندانیان هم تاکید کردند هرگز شرایط ایران، این همه امیدبخش نبوده است
و همه چیز برای گام‌های بزرگ رهاندن ایران از عقب‌ماندگی‌ها و استبداد، فراهم است
چقدر روحیه گرفتیم
غم‌ها را دور ریختیم
و از دل خندیدیم
دکتر مدنی می‌گفت از مشروطه تا به حال، این همه جامعه، مستعد پیشرفت‌های همه جانبه نبوده.
دکتر مصطفی می‌گفت هیچ نگرانی از زندان ندارد و دلش به آینده بسیار روشن است.

ما دست‌هایمان که در دست هم باشد
چرا بترسیم
چرا نگران باشیم
چرا امید نداشته باشیم

درود بر صبوری، استقامت و روحیه خانم‌ها اتفاق و محتشمی پور
که آیندۀ روشن را نشان ما دادند

رحیم قمیشی


@ghomeishi3
#جان_من_است_او

@MostafaTajzadeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من منتقد جمهوری اسلامی هستم

مصطفی تاجزاده
📝📝📝کوتاه نبشته‌های همسر سید مصطفی تاجزاده

✍🏻فخرالسادات محتشمی پور

همسرجان را تقریبا یک سال پیش از بازداشت‌گاه غیرقانونی دوالف سپاه به سالن ورزش اوین منتقل کردند و بعد از اعتراض او به این که چرا عده‌ای را از حقشان محروم می‌کنید تا مرا در شرایط قرنطینه و انفرادی نگه دارید، به سالنی در بند ۴ اوین منتقل شد که پیش از آن حدود ۶ سال را در آنجا به تنهایی سپری کرده بود. جز چند ماهی که کسی را با او هم بند می‌کردند. جالب این که هرسه نفری که مدت کوتاهی هم بندش بودند، آزاد شدند. و نهایتا او‌ تا هنگام آزادی تنها ماند.

این دوره هم خوشبختانه آقای مهدی هاشمی و اخیرا محمدرضا جلایی‌پور، از هم بندی‌های همسرجان، از زندان آزاد شدند.

دیشب در تماس تلفنی که با یار دربندم داشتم، پس از انتقال حسین رزاق به ۲۰۹، یاد آن دوره را کرد و گفت دوباره تنها شدیم! گفتم خدا را شکر دکتر مدنی هستند و تنها نیستی و‌کاش آقای رزاق هم با این شرایط سختی که دارد آزاد شده بود تا از رفتنش خوشحالی می‌کردیم.

آن زمان نگهبانان اختصاصی به صورت شیفتی مراقب وی بودند و ارتباطش با همه زندانیان و حتی مأموران زندان قطع بود اما او همه سختی‌ها را به جان خرید و هرگز از ظالم و‌ عمله ظلم تقاضای آزادی بلکه هیچ تمنایی نکرد.

بی‌خبری از حسین رزاق برای یاران دربندش نگران کننده است و بیش از آنان برای همسر عزیزش که ارتباطش با او قطع است و در بی خبری کامل به سر می‌برد و در عین حال سعی می‌کند فرزند عزیزش را هم از هرگونه خبر بد و استرس‌زا دور کند.

خبر صدور احکام ظالمانه و عجیب برای نیلوفر حامدی و‌الهه محمدی همزمان با اعلام مرگ مغزی آرمیتا گراوند توسط رسانه نزدیک به سپاه هم هدیه امروز حضرات بود برای روح سرگشته و روان ناشاد ما‌!

به همسرجان می‌گویم این قاضی صلواتی از بس حکم اعدام صادر کرده دیگر این اشد مجازات‌ها به نظرش ناچیز است. همسرجان می‌گوید بدعاقبتی خواهد داشت. بدتر از قاضی مرتضوی!

در واقع می خواهند خبرنگارها حساب کار دستشان بیاید و نتیجه حق‌پویی و حقیقت‌گویی را بفهمند! در حالی که رسانه‌های دولتی و وابسته خبر از مرگ مغزی آرمیتا می‌دهند. دخترک دیگر چشم‌هایش را باز نخواهد کرد و قرار است هیچ خبرنگاری در این مورد حرف اضافه نزند!

لعنت به ظلم

لعنت به بی‌عدالتی

و لعنت به جنگی که کنار گوشمان روزانه هزاران قربانی می‌گیرد.

یک شنبه ۳۰ مهرماه ۱۴۰۲
@MostafaTajzadeh
عرض ارادت به همسران اسرای آزاده

ناصر دانشفر

از دو هفتهٔ پیش قرار که گذاشتیم برای ملاقات با همسر فداکار دوست عزیز دربندم جناب تاج‌زاده به منزلشان برویم، دل توی دلم نبود و برای ساعت ۳ بعدازظهر دیروز لحظه‌شماری می‌کردم. چقدر خوب شد که خانم اتفاق همسر گرامی دکتر مدنی هم افتخار دادند و به جمع ما اضافه شدند.
رأس ساعت ۳ گوشی همسرجان آقا مصطفی زنگ خورد و فرصت یار شد که جمع ما چند کلامی با رفیق اسیرمان هم‌کلام شویم. آقا مهدی گزارشی از جلسات‌ داد و گفت: ما چند نفر پس از بحث و گفتگوی فراوان به این نتیجه رسیده‌ایم که تنها راه نجات ایران،وحدت و همدلی مخالفان وضع موجود و معتقد به دموکراسی، یکپارچگی و تمامیت ایران،خشونت‌پرهیزی و... می‌باشد و بدین خاطر بنا داریم که دست دوستی به سوی همهٔ هموطنان بدهیم  و این مختص ساکنان ایران نیست و شامل دیگرانی که به هر دلیل مهاجرت نموده‌اند،نیز می‌گردد.
نوبت به من که رسید،پس از احوالپرسی به رفیق گفتم: در مورد چرایی اینکه کسانی که بسیار از او تندتر می‌روند و دستگیر نمی‌شوند،خیلی فکر کرده‌ و به این نتیجه رسیده‌ام که علت آن توان گفتمان سازی وی است،چیزی که قریب به اتفاق ما از عهدهٔ آن برنمی‌آییم. اما او بی‌آنکه حرف مرا رد یا قبول کند، بی‌درنگ از جادوی گفتگو‌ گفت.
آری شاید ده دقیقه‌ای از ضرورت گفتگو بین همهٔ کنشگران عرصهٔ سیاسی و اجتماعی کشور گفت و به دو نکتهٔ اساسی پای فشرد.
اول آنکه فعالان جلودار باید حرفی خریدنی برای مردم داشته باشند و بدان اصرار ورزند تا در زمان خودش پاسخ لازم را بگیرند.از جلال آل‌احمد نقل می‌کرد که جوانی مقاله‌ای برای درج در روزنامه‌ فرستاده بود و او بدلیلی از آن گذشته بود. صاحب مقاله بدلیل عدم انتشار با عصبانیت به وی مراجعه کرده و بسیار گله می‌کند. جلال به او می‌گوید: اگر مطمئنی که مطالبت چنین گرانقدر است،برو و آنها را روی دیوار یک روستا بنویس.
جوان با خشم، می‌گوید چه گفتید؟ او پاسخ می‌دهد که عزیز من،سخن سترگ اگر آنجا هم نوشته شود،جای خود را در جامعه باز می‌کند و مطلب بی‌اساس اگر بر لوح زرین نیز حک شود به چشم نخواهد آمد.
دومین نکته را در پاسخ این سؤال من که ما بدون رسانه‌ای چون اینترنشنال چه می‌توانیم بکنیم که حرفمان برد لازم را ندارد، چنین تبیین نمود.
مشکل داشتن یا نداشتن رسانه نیست، مگر ما در انقلاب ۵۷ رسانه داشتیم؟ مصیبت اصلی امروز جامعهٔ ما بی‌اعتمادی است.نه آنکه رسانه مهم نیست، که خیلی هم مهم است اما اگر دل مردم با کنشگران باشد،با همین تلگرام و کلاب‌هاوس هم می‌توان تا عمق خانه‌ها رسوخ کرد، اما اگر اعتماد نباشد باچهل تا شبکهٔ تلویزیونی هم کاری از پیش نمی‌بریم، کما اینکه جمهوری‌اسلامی هم‌اکنون با این دستگاه عریض و طویل بینندهٔ چندانی ندارد.
بقیهٔ دوستان هم هر یک در بابی سخن گفتند و خداحافظی کردیم.پس از آن جناب قمیشی چون همیشه به بهترین شکل ممکن حرف دل ما را بیان نمودند. آقارحیم گفت:وقتی خبر آزادیمان را آوردند، پیش خود طلبکار شدم و به خود گفتم وقتی که برگردم مردم بابت زجرهایی که کشیده‌ایم حتماً گرامیمان می‌دارند، چرا که کسی چون ما برای وطن از خود نگذشته و فداکاری ننموده است.گفت این حس هر لحظه قوی‌تر می‌شد تا اینکه پس از سالها افتخار دیدار مادر دوباره نصیبم شد،آن لحظه فرو ریختم و دانستم که اسیر واقعی بستگانم بوده‌اند و آنها کمتر از من زجر نکشیده‌اند، آنگاه رو به خانم‌ها محتشمی‌پور و اتفاق کردند و گفتند که درست است که آقایان دکتر مدنی و تاج‌زاده برای ایران از خود خرج کرده‌اند، اما هزینهٔ واقعی را شما کرده‌اید که باسختی‌های زندگی ساخته‌اید.
در این هنگام دکتر مدنی تماس گرفت، پرانرژی و امیدوار به آیندهٔ ایران،تنها دغدغه‌اش یأس و ناامیدی برخی از جوانان بود.
می‌گفت نمی‌دانند چه کرده‌اند و ایران را که از عصر مشروطه تاکنون برای رسیدن به آزادی اسب خود را زین کرده، در این دوسال به عرش رسانده‌اند.
مجلس آنقدر جذاب و پرشور و نشاط بود که نفهمیدیم کی آن یکساعت و نیم قرارمان به پایان رسید و اگر نبود قصهٔ مردمی که آستانهٔ تحملشان به صفر رسیده،زود از کوره درمی‌روند،باکوچکترین زاویه‌ای به مخالفان فکری خود می‌تازند،حاضر به تفکیک مسائل نیستند،بدلیل پیمان شکستن‌های پیاپی حاضر به هیچگونه گذشتی نیستند و... شاید این یکی از شادترین محافلی بود که در آن حضور داشتیم،تاجایی که همسر بزرگوار خانم ایلانلو بارها و بارها آرزوی زندانی شدن وی را کرد تا شاید بدین طریق زمان خواهرمان آزادتر شود و امکان گفتگوی فی‌مابین بیشتر فراهم گردد.
خانم اتفاق وخانم محتشمی‌پور من می‌فهمم که با دل‌خون و دشواری‌های زندگی،مهمان‌نوازی کردن چقدر سخت است آن هم تا جایی که میهمانان خود خوانده از بودن در کنار شما احساس خوبی داشته باشند. ممنون از لطفتان، آفرین به همتتان و درود به روح بلندتان
https://t.me/peyghameashna
@MostafaTajzadeh
یورش به سالن ۶ بند ۴ اوین، محل نگهداری آقایان تاجزاده، رزاق و مدنی

امروز سه شنبه همزمان با ساعت ملاقات زندانیان بند ۴، برای سمپاشی سالن ۶ جهت مقابله با حشرات موذی مراجعه کرده‌اند. اما آشفتگی و به‌هم ریختگی وسایل داخل اتاق به گفته همسرجان نشان از تفتیش آن می‌دهد.

این چندمین بار است که مأمورین زندان اقدام‌جسارت‌آمیز ورود به سالن و گشتن وسایل این زندانیان سیاسی را داشته‌اند و‌ متأسفانه علیرغم پیگیری‌ها و درخواست‌های مکرر ایشان دست نوشته‌هایشان را برنگردانده‌اند.

بسیار متأسفم در حالی که ما مطالبه آزادی فوری زندانیان سیاسی را داریم اینگونه بی‌حرمتی و‌اسائه ادب نسبت به آنان انجام می‌شود.

پ.ن: آقایان لطفا قبل از برافروخته شدن از اطلاع رسانی ها و تلاش برای تکذیب آن (پاک کردن صورت‌مسئله) این رفتارها را و مأمورین خاطی را مدیریت کنید و یا آمرین را به ما و مردم معرفی کنید.


@MostafaTajzadeh
📝📝📝 «گفت‌وگوهای زندان»


🏻 مصاحبه‌ی حسین رزاق با مصطفی تاجزاده در زندان اوین


📝«فصل یازدهم؛ ساختار یا عاملیت!»

به میزانی که قدرت در یک فرد یا نهاد متمرکز می‌شود و ساختار سیاسی صلب و نهادمند نباشد، به همان اندازه رفتار و گفتار آن شخص یا نهاد در عرصه تعیین سرنوشت بیشتر می‌شود.

اگر رضاشاه که در پی تاسیس جمهوریت بود، پس از رسیدن به قدرت و سلطنت مانند مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) ایران را جمهوری می‌کرد، ما مانند ترکیه دیگر شاهد انقلاب جدیدی نمی‌بودیم.

اگر محمدرضا شاه پس از ۲۸ مرداد ۳۲ و حتی پس از ۱۵ خرداد ۴۲، فضا را باز می‌کرد و به ترمیم مشروعیت آسیب‌دیده رژیم می‌پرداخت، ما به انقلاب ۵۷ نمی‌رسیدیم.

اگر آقای خمینی مانند مراجع عصر مشروطه یا آقای سیستانی در دوره معاصر عمل می‌کرد حکومت، فردی، مطلقه، مادام‌العمر و با جواب‌گویی صفر نمی‌شد و ما به وضعیت اسف‌بار کنونی نمی‌رسیدیم.


اگر آقای خامنه‌ای که با تمرکز همه قدرت‌ها در دستان خود مانند محمدرضا شاه، واجد نقشی استثنایی در رقم زدن مقدرات کشور شده، رویکرد خود را اصلاح کند، بسیاری از مشکلات برطرف می‌شود، اگرچه همه معضلات حل نمی‌شود.

اگر صداوسیما به‌جای مجیزگویی رهبر و ناسزاگفتن به منتقدانش، به رسانه‌ای چند صدا تبدیل شود و کانون گفت‌وگوی برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی و هنری و علمی و اقتصادی و سیاسی شود، چه تحول مثبتی در تمام عرصه‌ها رخ خواهد داد.

اگر رهبر از تقویت تشکل‌ها و نهادهای مدنی و بخش خصوصی نترسد و اجازه جلب و جذب متخصصان و کارآفرینان را بدهد و مانع فرار مغزها و سرمایه‌ها شود، به بهبود اوضاع اقتصادی مردم کمک زیادی خواهد شد.

رهبر در دوره اصلاحات می‌گفت که من هنوز از همه اختیارات خود استفاده نکرده‌ام. او توجه نداشت که بهره‌برداری حداکثری از اختیارات، همه مسئولیت‌ها را متوجه او می‌کند و جامعه نیز به استفاده حداکثری از حقوق خود ازجمله در خیابان‌ها تشویق می‌شود.

به‌سود شخص رهبر می‌بود اگر او به توسعه اقتصادی و علمی و فنی اولویت می‌داد و میدان و دیپلماسی را درخدمت رفاه مردم می‌گرفت تا گرانی و تورم مستمر دو رقمی، کمر ایرانیان را خم نکند و به نارضایتی و خشم عمومی نیانجامد.

رهبر می‌توانست دیپلماسی عصر اصلاحات را ادامه دهد تا باوجود طراحی‌های جناح‌های جنگ‌طلب در آمریکا و اسرائیل، ایران گرفتار تحریم‌های نفتی و بانکی نشود.

در ایران، هم حکومت روحانیت محکوم به شکست است و هم حکومتی که با اسلام و روحانیت به ستیزه برخیزد.

مخاطب اصلاح‌طلبان بوروکرات و بهبودخواه، دولتمردان هستند. انقلابیون برای بسیج توده‌ها، مردم را طرف خطاب قرار می‌دهند و اصلاح‌طلبان دمکراسی‌خواه، هم‌زمان هم با شهروندان سخن می‌گویند و هم با حاکمان.

مشروعیت جمهوری اسلامی پس از سرکوب‌های خونین جنبش سبز، دی۹۶، آبان۹۸، اعتراضات آب در اصفهان و خوزستان و جنبش مهسا و به‌ویژه با سه روز دروغگویی در جریان سرنگون‌کردن هواپیمای اوکراینی، آسیب فراوان دیده و ترک برداشته است.

در صورت تداوم وضع موجود و عدم اصلاحات ساختاری فوری، متهم ردیف اول هر اتفاق ناگواری که رخ دهد، شخص رهبر است.

رهبر نمی‌دانست که با فروپاشی شوروی و نظام دوقطبی، دولت آمریکا می‌تواند چنان تحریم‌هایی به ایران تحمیل کند که در دوران جنگ سرد و حتی با اشغال سفارتش در تهران، قادر به تحمیل آن‌ها نبود. تحریم‌هایی که در مدت کوتاهی بهای ارز را به سه برابر افزایش دهد.

مسئله مردم درحال‌حاضر غنی‌سازی اورانیوم نیست، چراکه زیست انسانی و حتی عادی آن‌ها در مخاطره قرار دارد و افق روشنی هم نمی‌بینند.

پس از جنگ اوکراین معلوم شد که آمریکا و متحدانش می‌توانند کشوری را که دارای زرادخانه هسته‌ای و موشک‌های بالستیک و قاره‌پیما دارد، تحریم کنند و بمب هسته‌ای مانع تحریم نمی‌شود.

رهبر فکر می‌کرد با اتکا به حمایت اقلیت ۱۵درصدی جامعه و سرکوب ۵درصد ناراضیان فعال، می‌تواند اکثریت ۸۰درصدی را با تامین حداقل‌های زندگی، آرام و منفعل کند. اما این رویکرد با نارضایتی گسترده مردم با شکست مواجه شده است.

آقای خامنه‌ای به موروثی‌کردن ولایت فقیه حتی فکر نکند، چه رسد به اینکه بخواهد آن را عملی کند و ننگی ابدی برای خود بخرد. منتقدان و معترضان که جای خود را دارند، حتی موافقان نظام نیز چنین انحرافی را برنمی‌تابند.

آنچه تاکنون جمهوری اسلامی را حفظ کرده، نیمه دمکراتیک آن بوده، نه نیمه استبدادی آن. با دو کودتای انتخاباتی در سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۰ بخش دمکراتیک نظام به محاق رفته و انسداد، میل به کامل‌شدن پیدا کرده و شبح بی‌دولتی و هرج‌ومرج، بر فراز آسمان میهن به پرواز درآمده است.

🔗برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

🆔@MostafaTajzadeh
@sokhanranihaa - مصطفی تاجزاده - روند مطلق و غیرپاسخگو شدن قدرت…
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

سید مصطفی تاجزاده

روند مطلق و غیرپاسخگو شدن قدرت در جمهوری اسلامی


6/دی/96
.

.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها

@MostafaTajzadeh