شبانہ پرسہ زدن‌هاے من ڪَواهی داد
ڪہ روزڪَار پس از او
چہ سخت میڪَذرد



#مرتضی_درویشی
#ش

كاش در تقدير بى‌مقدار ما بيچارگان







خواستن‌ها با «توانستن» كمى همراه بود...

#مرتضی_درویشی

#ک

عشق، آغازِ فراموشی‌ست، می‌پرسی چطور؟!


اینڪه تا عاشق شدم، از یاد بردم ڪیستم..!


#مرتضی_درویشی‌‌

#ع

بارها اَز دور

ساعَت‌ها تَماشا کَردَمَت ...


#مرتضی_درویشی


#ب

شانه اى میخواهدازمن بغض تلخم سالهاست
چاره اى جز شانه ى ديوارِ يك ويرانه نيست

#مرتضی_درویشی
#شین

بہ تماشاے تو از دور کمی دلتنگمـ



#مرتضی_درویشی


#ب

هر کسی گفت که عاشق شده ، من خندیدم


و به هر آنچه بخندی ، به سرت می‌آید ... !

#مرتضی_درویشی

#ه

عشق ،
آغازِ فراموشی ست...
می پرسی چطور؟!

اینکه تا عاشق شدم ، از یاد بردم کیستم!

#مرتضی_درویشی

#عین