هست در سینۀ ما گر غم عالم غم نیست


وسعت سینۀ ما هیچ از کم از عالم نیست

#مسیح_کاشانی

#ه

غیر داغ نا امیدی بر دل سوزان من


آتش دوزخ کسی در مشت خاکستر ندید

#مسیح_کاشانی

#غین

وصل او اوّل دهد کیفیّت و آخر خمار
چون شرابْ آغازِ شیرین دارد و انجامِ تلخ

#مسیح_کاشانی

#واو

‌
شکاف سینه ام باز است دائم چون در رحمت
ولی با رشته جان بسته ام پای خیالش را!

#مسیح_کاشانی

#شین

وصل او اوّل دهد کیفیّت و آخر خمار
چون شرابْ آغازِ شیرین دارد و انجامِ تلخ

#مسیح_کاشانی

#واو

هرگز از یاد نَبردم منِ مَـدهوش تـو را


من نه آنم که توان کرد فراموش تو را....


#مسیح_کاشانی
#ه

در روزِ وعده جان به خدا هم نمی دهم

جانم تویی چگونه تو را کَس به کَس دهد


#مسیح_کاشانی

#دال

گر بی‌تو یک دو روز صبورم عجب مدار

چون شاخ نوبُریده ندارم خبر هنوز


#مسیح_کاشانی_رکنا

#گاف

‌‌
آنکه این آب طراوت به گلستان تو داد

صبح را «شیربهای» لب خندان تو داد!

#مسیح_کاشانی

#الف

سراغِ من نکند هیچ‌گه که خسته کجاست

نمی‌رسد به من، این مرگِ پاشکسته کجاست؟


#مسیح_کاشانی.
#س

چنان ز بوی توام پر شدست گلشن جان


که روح در بدنم، رشک باد صبحدم است

#مسیح_کاشانی

#چ

چنان ز بوی توام پر شدست گلشن جان


که روح در بدنم، رشک باد صبحدم است

#مسیح_کاشانی

#چ

تو نه آنی که توان کرد فراموش تو را ...

#مسیح_کاشانی
#ت